
Інсайдер ЗСУ

Новини UA | Україна

Главное новостное. Одесса

Реальна Війна

NOTMEME Agent News

І.ШО? | Новини

Труха⚡️Жесть 18+

Адвокат Права

Україна | Новини

Інсайдер ЗСУ

Новини UA | Україна

Главное новостное. Одесса

Реальна Війна

NOTMEME Agent News

І.ШО? | Новини

Труха⚡️Жесть 18+

Адвокат Права

Україна | Новини

Інсайдер ЗСУ

Новини UA | Україна

Главное новостное. Одесса

فرماندهی نعنا؛
تو قلبِ منی نعنـا ،
چیزی که هیچکـس نیست.
@ItsKimKatrina_bot
چیزی که هیچکـس نیست.
@ItsKimKatrina_bot
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
РасталмағанСенімділік
СенімсізОрналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніMar 08, 2024
TGlist-ке қосылған күні
Oct 25, 2024Рекордтар
19.03.202515:54
506Жазылушылар11.02.202523:59
100Дәйексөз индексі30.01.202523:59
601 жазбаның қамтуы12.03.202510:14
25Жарнамалық жазбаның қамтуы28.03.202521:46
22.22%ER30.01.202523:59
12.93%ERR31.03.202517:19
من آرامم.
ناراحت نباش چیزی نیست، اینها فقط اشک است، خشک میشود.
ناراحت نباش چیزی نیست، اینها فقط اشک است، خشک میشود.
داستایوفسکی, شبهای روشن
Медиа контентке
қол жеткізе алмадық
қол жеткізе алмадық
28.03.202520:47
+ یعنی... الان میتونم هیونگ صدات کنم؟
- نمیدونم... اگه اینو میخوای، آره میتونی
+ مهم نیست من چی میخوام، مهم اینه دوست داری اینطور صدا زده بشی و هیونگ کسی باشی یا نه.
- چرا انقدر سختش میکنی بچه.. اگه اون شخص تو باشی آره... دوست دارم ولی نگه داری از من راحت نیست
+ هوم... چرا هیونگ؟
- بدنم و روحم پر از زخمه
+ جاشونو نشونم بده ردشو میبوسم عزیزکرده
- وجودم تاریک شده و دنیام خاکستری
+ بزار خورشیدت شم و به زندگیت رنگ ببخشم شیرینم
- دوست داشتن رو از یاد بردم
+ مشکلی نیست، باهم یاد میگیریم فرمانده
- ممکنه باعث ناراحتیت بشم.
+ ناراحتی با تورو ترجیح میدم به خوشحالی کنار بقیه، شیشهی عمرم
- آسمون چشمات کدر تر از همیشه شده کوک... چطور میخوای بهم کمک کنی؟
+ پس درمانم شو هیونگ... درمانم شو!
19.03.202516:32
چندتا گرونِ لعنتی بهمون ملحق میشه؟
اینجاآیدی بدید وایب بهتون میدم شاپرکا.
19.03.202520:02
پایانِ امسالت سبز باد، آرزویم برایت این است؛
در میان مردمی که میدوند برای زنده بودن، آرام قدم برداری برای زندگی کردن!
در میان مردمی که میدوند برای زنده بودن، آرام قدم برداری برای زندگی کردن!
13.03.202508:59
" اون روز که فهمیدم کم کم نمیتونم چیزیو حس کنم ترسیده بودم، فکر میکردم آخر دنیاست فکر میکردم بدون احساساتم قراره زندگی خیلی سخت پیش بره و همهی زندگیم تبدیل به خاکستر شه. اما وقتی با خودم فکر کردم دیدم زندگی من خیلی وقته خاکستر شده خیلی وقته خنده هام رنگ غم گرفته و خیلی وقته دیگه نمیدونم دارم با زندگیم چیکار میکنم. اونموقع به خودم قول دادم دیگه به چیزی اهمیت ندم اما لعنت به تو.. لعنت به تو که تمام محاسباتمو بهم ریختی جئون. وقتی تو وارد زندگیم شدی دنیا زمانهایی که کنارم بودی دیگه خاکستری نبود، رنگ داشت و حس زندگی رو بهم القا میکرد. تو به من زندگی بخشیدی پسرم! چیزی که از دنیا طلب داشتمو تو بهم دادی."
فرماندهکیم، ۸ فوریه ۲۰۲۳-
Қайта жіберілді:
قُقنوس س̷رخ



17.03.202506:45
تا زمانی که رزهـا به رویششون ادامه میـدن ؛
تا وقتی که صدای ناقـوس در گوش های زنگولههای کلیسـا میپیچه ؛
و تا زمانی که شـب تور سیاه رنگ لباس مجللش رو روی تن زمیـن میکشه ؛
من؛تو رو با تک تک ضـربانهای قلب تپندهم دوسـت دارم .
عاشقـت میمونم؛وقتی که ديگر نیستم...
بله!عاشقـت میمونـم .
07.03.202509:50
فور کنید به یه فیلسوف تشبیهتون کنم و یه جملهی معروف ازش بهتون بگم
نیاز نیست جوین باشید.
28.03.202520:54
این پست یکی از عزیزترینای اینجاست.
دوسش داشته باشید شاپرکا
دوسش داشته باشید شاپرکا
عذر میخوام یه مدت شاید بخاطر شرایطی که توی ریل برام بوجود اومده نتونم خیلی کنارتون باشم ولی بعدا حتما جبرانش میکنم.
ممنون از کسایی که تو جمعمون موندن و اینجارو با تمام نقص هاش دوست دارن؛ بمونید برام آبیا
07.03.202509:45
فور کنید طبق وایب به یه غذا تشبیهتون کنم
نیاز نیست جوین باشید اگه دوست داشتید فور کنید.
Қайта жіберілді:
ㅤㅤㅤ

20.03.202508:17
یک سال گذشت با سالی جدید با آدمایی که آمدند هرچند بد و آدمایی که رفتند هرچند خوب ،
گذشت سالی دیگر و با همهٔ اینها من تورا دیدم و عشقی که در چشمانت بود با سرشار از محبت و دوستی شاید خیلی زمانها آن قلب پاک و بیکران زیباییت را شکاندم خیلی وقتها ناراحتت کردم و خیلی وقتها هم ریختند اشکهای مروارید مانند ات و دیدم کنار تو خوشحالی را حس آرامش را آغوش گرم و بینهایت دوستداشتنیات را و آن وجودی که از فرشتهٔ کم نیست آنقدر حرف دارم و آنقدر دلم میخواهد برایت از زیبایی های باطن و ظاهرت بگوییم که ...
خوشحالم که آمدی و قلب سنگی ام تسخیر کردی و شد مال تو و قلب تو شد تمام من و یک چیزی به وجود آمد به اسم ما .
عید و سال جدید مبارکمان .
گذشت سالی دیگر و با همهٔ اینها من تورا دیدم و عشقی که در چشمانت بود با سرشار از محبت و دوستی شاید خیلی زمانها آن قلب پاک و بیکران زیباییت را شکاندم خیلی وقتها ناراحتت کردم و خیلی وقتها هم ریختند اشکهای مروارید مانند ات و دیدم کنار تو خوشحالی را حس آرامش را آغوش گرم و بینهایت دوستداشتنیات را و آن وجودی که از فرشتهٔ کم نیست آنقدر حرف دارم و آنقدر دلم میخواهد برایت از زیبایی های باطن و ظاهرت بگوییم که ...
خوشحالم که آمدی و قلب سنگی ام تسخیر کردی و شد مال تو و قلب تو شد تمام من و یک چیزی به وجود آمد به اسم ما .
عید و سال جدید مبارکمان .
14.03.202520:04
نظرتونو داشته باشم عزیزان؟
حمایتها متقابل خواهد بود
17.03.202516:53
مدیونی فکر کنی منتظر بودم پستو بزاری تا فور کنم-
مودبرد به قدری زیباست که با کلمات نمیشه وصفش کرد
و ادیت... شاهکار؟ بی نقص؟ همهی اینها براش کمه... و باعث میشه برای خوندن ادامهی فیک زیبات مشتاق تر باشم*
خسته نباشی گابریلشی
مودبرد به قدری زیباست که با کلمات نمیشه وصفش کرد
و ادیت... شاهکار؟ بی نقص؟ همهی اینها براش کمه... و باعث میشه برای خوندن ادامهی فیک زیبات مشتاق تر باشم*
خسته نباشی گابریلشی
Қайта жіберілді:
قُقنوس س̷رخ

19.03.202520:00
در آستانهی سال نو، نگاهی به دلتنگیهایم میاندازم. سالی که گذشت، پر از خاطراتی بود که برای همیشه در ذهنم حک خواهد شد؛ یاد تو، یاد زیباییات که هنوز در قلبم نقش بسته و روحم را از شور و شوق لبریز میکند.
با هر زنگ سال جدید، امیدی در دلم زنده میشود...
چقدر دوست داشتم روزها را در کنار تو رقم بزنم، دست در دست هم به استقبال فصلهای جدید برویم. اما حالا، دلتنگیهایم مانند برفهای زمستان بر شاخههای خشک خاطراتم نشستهاند. هرکدامشان مرا به یاد چیزی میاندازند که از دست دادهام.
در این شبهای بیپایان، میان خاطرات شیرینی که از تو دارم، به زیباییات فکر میکنم؛ به آن چشمان درخشانی که روزهایم را روشن میکردند و به لبخندت که بر تمام سردیهای دنیا غلبه میکرد.
امید دارم روزی بازگردی و بتوانم بگویم: "سال نو را آغاز کردهایم، با هم، در کنار هم."
با این خاطرات، روزهایم را به شب میرسانم و در انتظارت میمانم.
با هر زنگ سال جدید، امیدی در دلم زنده میشود...
چقدر دوست داشتم روزها را در کنار تو رقم بزنم، دست در دست هم به استقبال فصلهای جدید برویم. اما حالا، دلتنگیهایم مانند برفهای زمستان بر شاخههای خشک خاطراتم نشستهاند. هرکدامشان مرا به یاد چیزی میاندازند که از دست دادهام.
در این شبهای بیپایان، میان خاطرات شیرینی که از تو دارم، به زیباییات فکر میکنم؛ به آن چشمان درخشانی که روزهایم را روشن میکردند و به لبخندت که بر تمام سردیهای دنیا غلبه میکرد.
اما آیا در میان این احساسات، پشیمانی هم جایی دارد؟ شاید اگر میتوانستم به گذشته برگردم، چیزهایی را جور دیگری رقم میزدم. اما حالا، تنها ماندهام با حسرتهایی که در آغوش شبهای خاموش زبانه میکشند.رفتن سال کهنه و آمدن سال نو، فرصتی برای نو شدن است.
امید دارم روزی بازگردی و بتوانم بگویم: "سال نو را آغاز کردهایم، با هم، در کنار هم."
با این خاطرات، روزهایم را به شب میرسانم و در انتظارت میمانم.
سال نو مبارک، عزیزک جئون.
14.03.202519:19
چقدر خوش وایبه، خسته نباشی
Қайта жіберілді:
𝚳ꤕ𝗀à𝗇

02.04.202518:53
🪔//𝒮𝗁𝖾 𝗐𝖺̀𝗌 𝗇ꤕ𝗏𝖾̨𝗋 𝖺 𝐏𝗋𝗂𝗇𝖼ꤕ𝗌𝗌
𝒮𝗁e 𝗐𝖺̀𝗌 𝐁𝗈̀𝗋𝗇 𝖺 𝐐𝗎𝖾𝖾́𝗇
𝒲𝗂𝗍𝗁 𝐖𝖺𝗋𝗋𝗂𝗈𝗋 𝖻𝗅o̸𝗈𝖽
𝒮𝗁e 𝗐𝖺̀𝗌 𝐁𝗈̀𝗋𝗇 𝖺 𝐐𝗎𝖾𝖾́𝗇
𝒲𝗂𝗍𝗁 𝐖𝖺𝗋𝗋𝗂𝗈𝗋 𝖻𝗅o̸𝗈𝖽
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.