
"صَنَم"
"صنم؛صدای نشنیده ی من"
[دانشجوی زبان و ادبیات پارسی]
وگمشده میان واژگان
گاهی مینویسم
نوشتههام:
https://t.me/sedayesanam
درقلبمن
شبدرکوچکیست،
کهنهداسزمانآنرامیچیند
ونهصاعقهیِبلا
آن را خشک میکند
http://t.me/HidenChat_Bot?start=223946064
[دانشجوی زبان و ادبیات پارسی]
وگمشده میان واژگان
گاهی مینویسم
نوشتههام:
https://t.me/sedayesanam
درقلبمن
شبدرکوچکیست،
کهنهداسزمانآنرامیچیند
ونهصاعقهیِبلا
آن را خشک میکند
http://t.me/HidenChat_Bot?start=223946064
TGlist рейтингі
0
0
ТүріҚоғамдық
Растау
РасталмағанСенімділік
СенімсізОрналасқан жері
ТілБасқа
Канал құрылған күніЛип 26, 2024
TGlist-ке қосылған күні
Бер 11, 2025""صَنَم"" тобындағы соңғы жазбалар
11.04.202508:38


11.04.202508:38
11.04.202500:23
تمام.
11.03.202510:57
دختر کوچولو
داره گم میشه.
داره گم میشه.
11.03.202507:31
دلم میخواهد زندگیام را کف دستانت بگذارم،
بدوم و تا به ابد دور شوم
دلم میخواهد خودم را، دلم را، جایی میان موهایت پنهان کنم
در این روزهای مه آلود و سرد
روزهایی که دستمان به نور نمیرسد
انگار جهان انعکاس صدای گریه های من است
دلم میخواهد در آغوش خداهم بمیرم
راستی
این زندگی برای چه کسی بود؟
برای من؟ برای تو؟ برای لیلی و مجنون ها؟
برای کودکی های ازل؟ برای غم؟ برای وهم؟
این زندگی برای چه کسی بود؟
ازکجا دزدیده اند که انقدر با پازل دل ما ناسازگار است...
ازکجا دزدیده ایم...
_امضا: صنم.


11.03.202507:30
10.03.202520:35
در من انگار، کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم، تشنهی دیدار من است...
یک نفر مثل خودم، تشنهی دیدار من است...
10.03.202520:34
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هرشب به تو میاندیشم
به تو آری، به تو، یعنی به همان منظر دور
به همان سبز صمیمی، به همان باغ بلور
به همان سایه، همان وهم، همان تصویری
که سراغش ز غزلهای خودم میگیری
به همان زل زدن از فاصلهی دور به هم
یعنی آن شیوهی فهماندن منظور به هم
به تبسم، به تکلم، به دلارایی تو
به صبوری، به تماشا، به شکیبایی تو
شبحی چند شب است آفت جانم شدهاست
اول نام کسی، ورد زبانم شدهاست
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم تشنهی دیدار من است
یک نفر ساده، چنان ساده، که از سادگیاش
میتوان یکشبه پی برد به دلدادگیاش
آه، این خواب گران، سنگ سبکبار شده
بر سر روح من افتاده و آوار شده
در من انگار، کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم، تشنهی دیدار من است
یک نفر سبز، چنان سبز که از سرسبزیش
میتوان پل زد از احساس خدا تا دل خویش
ای تو بیرنگ تر از آینه، یک لحظه بایست
راستی، آن شبح هر شبه تصویر تو نیست؟
اگر آن حادثهی هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟
حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی، جرم قشنگیست، به انکار نکوش
آری آن سایه که شب آفت جانم شدهبود
وان الفبا که همه ورد زبانم شده بود
اینک از پشت دل آینه پیدا شده است
و تماشاگر این خیل تماشا شده است
آن الفبای دبستانی دلخواه تویی
عشق من، آن شبح شاد شبانگاه تویی...
_بهروز یاسمی


10.03.202520:32
09.03.202521:06
تاوان دلم بود که بر شانهام افتاد..
09.03.202521:05
شاعر شدنم حاصل افکار دلم بود
دیوان من اما همه گفتار دلم بود!
شاعر شده بودم که شوم شهرهی آفاق
با میل خودم نه که به اصرار دلم بود
در پیلهی تنهاییِ خود بودم وخوشحال
پروانه شدن؛ حسرتِ بسیارِ دلم بود!
در حادثهی عشق محالی که به پا شد
عاشق شده بودم که به اجبار دلم بود
دنبالِ دلم رفتم و ویران شدم از غم
هر آنچه که آمد به سرم کارِ دلم بود
تاوان دلم بود که بر شانه ام افتاد...
با جسمِ نحیفی که عزادار دلم بود
تقصیرکسی نیستکه جانم به لب آمد
آمد به سرم آنچه سزاوار دلم بود!
_شیوا صالحی
09.03.202518:50
👀


09.03.202513:37
نردبانِ ابیات را زیرپایم میگذارم
دستم را به سوی ماه دراز میکنم
تو را از آسمان میدزدم
تورا...
لبخندترا...
کاش ریسمان رویاهایم آنقدر بلند بود
که بتوان
آغوش خدارا برایت به امانت گرفت...
_امضا: صنم.


09.03.202513:35
25.02.202520:18
لانا من رو یاد خودواقعیم میندازه:)
Рекордтар
10.03.202514:42
2KЖазылушылар20.02.202523:59
0Дәйексөз индексі11.03.202523:59
1371 жазбаның қамтуы24.04.202514:09
0Жарнамалық жазбаның қамтуы08.03.202523:59
2.56%ER11.03.202523:59
6.73%ERRКөбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.