03.04.202523:29
@fujiiv
Қайта жіберілді:
دژم؛

12.03.202522:48
— نـمایش زیـبایی بود اما تو بـازیگر زیـباتری.
تو میگـفتی "دوسـتت دارم"، مـن لبـخـند مـیزدم.
تـو وانمود میکردی که میمانی، من باور میکردم.
تـو قـول میدادی، من برایـش زندگـی میسـاختم.
دستهایـت هرگز پـناه نبـودند، اما مـن پـناه بـردم.
چشـمانت هرگز با دیدنم ندرخـشیدند،
اما من شـبهایم را در پـسِ روشـنیِ آنـها گم کردم.
باورم شد که عشق هیچگاه در تاریکی گم نمیشود.
کـه دسـتهـا وقـتـی مـیمـانـنـد، رهــا نـمـیکنـنـد.
که "همـیشه" یعنی چیزی بیشتر از چند صبحِ گذرا.
– اما در آخـر پرده افـتاد و قـصه به پایان رسید؛
بـیمقـدمـه، بـیدلیـل، بـینـگـاه آخـر.
تـنـها سـکوتی مـانـد و جـایِخالی دستـانی که هرگز
برای گرفـتن نبـودنـد. و مـن ناشـیانه؛
آن عـشقِ دروغـیـن را چـون نوری در شبهای تیره
پـذیرفـتم، ناآگـاه از آنکه در پـس هر رنگِ زودگـذر،
تلخیِ پایـدارِ بیوفایـی نهفـته اسـت.
«تو هرگز عاشـق نبودی جانانم فقط راویماهری
بـودی کـه قصـهی عشـق را زیبا تعریف میکرد.»
تـنها عاشـقِ این داستان فقط منی بود که احـمقانه
بــه دیـواری تـکـیـه داد کـه از ابـتـدا تـرک داشـت.
تو میگـفتی "دوسـتت دارم"، مـن لبـخـند مـیزدم.
تـو وانمود میکردی که میمانی، من باور میکردم.
تـو قـول میدادی، من برایـش زندگـی میسـاختم.
دستهایـت هرگز پـناه نبـودند، اما مـن پـناه بـردم.
چشـمانت هرگز با دیدنم ندرخـشیدند،
اما من شـبهایم را در پـسِ روشـنیِ آنـها گم کردم.
باورم شد که عشق هیچگاه در تاریکی گم نمیشود.
کـه دسـتهـا وقـتـی مـیمـانـنـد، رهــا نـمـیکنـنـد.
که "همـیشه" یعنی چیزی بیشتر از چند صبحِ گذرا.
– اما در آخـر پرده افـتاد و قـصه به پایان رسید؛
بـیمقـدمـه، بـیدلیـل، بـینـگـاه آخـر.
تـنـها سـکوتی مـانـد و جـایِخالی دستـانی که هرگز
برای گرفـتن نبـودنـد. و مـن ناشـیانه؛
آن عـشقِ دروغـیـن را چـون نوری در شبهای تیره
پـذیرفـتم، ناآگـاه از آنکه در پـس هر رنگِ زودگـذر،
تلخیِ پایـدارِ بیوفایـی نهفـته اسـت.
«تو هرگز عاشـق نبودی جانانم فقط راویماهری
بـودی کـه قصـهی عشـق را زیبا تعریف میکرد.»
تـنها عاشـقِ این داستان فقط منی بود که احـمقانه
بــه دیـواری تـکـیـه داد کـه از ابـتـدا تـرک داشـت.
10.03.202520:31
آرزو من پیداست، جز تو، چه چیزی را از این کائنات میتوانم بخواهم؟!
29.12.202410:48
شیرینیِ روزهایِ تَلخَم؛ چه شُد که شُدی تَلخیِ روزهایِ شیرینَم؟!
13.03.202520:31
00:01
13.03.202511:46
_


12.03.202516:10
10.03.202520:30
00:00
13.03.202520:30
باشد.دروغ برای چه؟! هر از گاهی کمی دلتنگت میشوم. شاید در روز تولدت. ولی آنچنان این تنفر در دلم ریشه کرده است؛ که حتی ذره ای بال و پر به این این دلتنگی نمیدهد؛ و این خوب است. این تنفر را دوست دارم.


13.03.202500:41
It's 4am but I can't sleep
Қайта жіберілді:
𝗖𝗶𝘁𝘆𝗢𝗳𝗗𝗲𝗮𝗱

12.03.202510:26
ㅤㅤ••• سندروم خلسهی مقدس
یک بیماری تخیلی که فرد را در احساس عمیقی از تقدس و برتری غوطهور میکند، تا جایی که واقعیت پیرامون را بیاهمیت میبیند. مبتلایان باور دارند که به مأموریتی الهی گماشته شدهاند، اما این مأموریت هرگز شکل واضحی پیدا نمیکند.




09.03.202521:28
ᕼᗩᑭᑭY @𝘈𝘨𝘶𝘴𝘵𝘋 ᗪᗩY


13.03.202516:27
13.03.202511:44
Fuji
12.03.202522:48
این شاهکاره، سویا شی
10.03.202520:39
_
09.03.202521:16
If I'm alive, it's because I wrote these texts
Көрсетілген 1 - 22 арасынан 22
Көбірек мүмкіндіктерді ашу үшін кіріңіз.