Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
curator w her avatar

curator w her

Hello the Museum speaks
Have you ever seen a crow that looks like a writing desk?‌
پرایوت:
https://t.me/+NJ3HE9O6Rl1kOWVk
اقا کلاغه حرفاتونو به دستم میرسونه:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=7276933252
@Mikkels0nbot

کتابخونه:‌
@ecrivainnommeVertigo
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापित
विश्वसनीयता
अविश्वसनीय
स्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिSep 13, 2024
TGlist में जोड़ा गया
Feb 21, 2025

रिकॉर्ड

24.03.202523:59
462सदस्य
18.11.202423:59
0उद्धरण सूचकांक
27.02.202515:26
78प्रति पोस्ट औसत दृश्य
01.03.202506:27
106प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य
29.03.202523:59
33.33%ER
22.02.202523:59
21.61%ERR

curator w her के लोकप्रिय पोस्ट

31.03.202523:09
گاهی آرزو میکنم که ایکاش، همه‌اش جور دیگری میگذشت‌.
25.03.202500:57
خواستم معذرت‌خواهی کنم بابت چالش، نصفش نوشته شده و گذاشتم، نصف دیگش به خاطر مهمونی‌ها فرصت نشد بنویسم، همین یکی دو روزه تمومش میکنم و میذارم داخل چنل چالش. ممنون که شرکت کردید و شرمنده که طول کشید.
से पुनः पोस्ट किया:
ㅤجۅھـࢪ و خـآکسـترㅤㅤ avatar
ㅤجۅھـࢪ و خـآکسـترㅤㅤ
25.03.202520:59
من فقط یک بچه بودم.
یک کودک کوچک و ساده‌لوح، غرق در تصورات شیرینی که از دنیای اطرافش ساخته بود.
من فقط یک بچه بودم، اما خیلی زود فهمیدم که چیزهای معصوم و زیبا آلوده نمی‌شوند، چون این دنیا از همان آغاز، هیچ‌وقت معصوم و زیبا نبوده است.
من فقط یک بچه بودم که اهریمن را دیدم.
نه آنطور که در قصه‌ها می‌گفتند، با شاخ و چنگال‌های تیز، بلکه در چهره‌ای آشنا، با لبخند منزجر‌کننده‌ای که بارها در کابوس‌هایم تکرار می‌شد. کسی را که قرار بود از من محافظت کند، درست مقابل چشمانم به قتل رساند.
آن روز، دنیا نقاب از چهره برداشت و به من نشان داد که هرگز امن نبوده و نخواهد بود، حتی در پناه والدینم. آن روز فهمیدم که این جهان همیشه قدرت آن را داشته است که در یک‌ چشم بر هم زدن، تمام رویاهای شیرین و کودکانه‌ام را از بین ببرد.
مثل آهوی کوچکی که در سرمای مرگبار زمستان، کنار پیکر بی‌جان و شکافته‌ی مادرش نشسته و با وحشت و ناباوری به چشمان بی‌فروغ او خیره مانده است. آهویی که می‌داند دیگر هرگز چشمان گرم و درخشان مادرش را نخواهد دید. که دیگر هیچ آغوشی نیست تا در تاریکی شب، هنگام هجوم کابوس‌ها، پناهگاهش باشد.
و شاید همانجا، همان شب، یاد گرفتم که هیولاها و شیاطین و جادوگران کودک‌خوار تنها ساخته‌ی قصه‌ها بودند.
اما انسان‌ها؟
انسان‌ها واقعی بودند.
25.03.202520:37
سایه اش کالبدی را ترک کرد که با نگاهی کوتاه به چشمانش تسلیم او شده بودم روحش را به من داد او مُرده بود جسمش سرد بود گونه هایش دیگر سرخ نبودند
چشمانش دیگر بسته شده بود و نفس نمیکشید مانند بچه ای خسته به خوابی عمیق فرو رفته بود
بدن بی جانش را در آغوش کشیدم آخرین باری بود که او را میدیدم حالا او را با دستان خود به خاک می سپردم
من لایقش نبودم نمیتوانستم او را از آن خود بدانم چرا که من فردی رقت انگیز ام که تمام عمر خود را در اتاقی فقیر گذرانده ام
هنوز چنان پست و حقیر نشده ام که بخواهم او را هم مانند خود به خاک سیاه بنشانم
نمیتوانستم برای خودخواهی خودم بانویی به زیبایی او را آزار دهم
بعد از ترک شدنم دیگر عاشق نخواهم شد
هر جا که پا بگذارم یاد او همراه من است.
से पुनः पोस्ट किया:
ࢪوزنـامـہ‌شـࢪقـݷ avatar
ࢪوزنـامـہ‌شـࢪقـݷ
26.03.202510:29
30.03.202520:10
05.04.202519:52
صددرصد، طرز فکرتو دوست دارم یونسو
26.03.202510:30
جای این دکمه خیلی خالی بود-
25.03.202521:05
خلق آدمی، شروعی مرگبار‌.
25.03.202520:52
توی from شخصیت کلانتر وقتی فلش بک میخوره و میره زمانی که وارد این قضایا نشده قشنگ توی چشماش یک زندگی و شادی خاصی موج میزنه ولی وقتی به زمان حال میرسه قشنگ میتونی ببینی که اون شادی و امید توی چشمش به کل خاموش شده‌
25.03.202521:07
و شاید هم، تنها، این آدمی همه چیز را به نیش خنده گرفت و بر زیر ارواره‌هایش بلعید. تمام آن چیزی که زیبا و پرامید مینمود، همه را به خنجر خونین خود مسموم گردید و نگذاشت چیزی از این زیبایی باقی بماند.
25.03.202521:17
ما خود نیز، همان اهریمنی‌ هستیم که از نحسی‌اش شعر می‌سراییم
26.03.202510:30
25.03.202521:41
میدونی کایمیرا جانم برای منم همیشه همینطوره، همیشه میتونم خودمو بین کلمات و منظوری که میرسونی ببینم. انگار از یک زاویه‌ی دور تمام احساساتمو‌ استدلال کردی و راجع به اونها مینویسی.‌
25.03.202521:04
آهویی که می‌داند دیگر جنگل، به سرسبزی قبل نخواهد بود و نور خورشید با روشنایی و زیبایی‌اش بر این سرزمین نخواهد تابید.
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।