18.02.202514:59
تشخیص سوگیری و تبلیغات در رسانه های داخلی و بین المللی هنری است که فراگیری اش نیاز به زمان بسیاری دارد این کتاب کوچک گام اولیه ای است در جهت اینکه گزارشهای خبری را بیشتر مورد ارزیابی و تحلیل فکری قرار دهیم. هر چه این هنر را بیشتر کسب کنیم ریزش پوسته های تفکر قوم محورانه و شست و شوی مغزی را بیشتر تجربه میکنیم. البته در نهایت هر کدام از ما خودش باید تصمیم بگیرد که چه چیزهایی را باور کند و چگونه عمل کند،میتوانیم این کارها را سنجشگرانه یا غیر سنجشگرانه به صورت عقلانی یا غیر عقلانی و خود محورانه یا منصفانه انجام دهیم میتوانیم بی سر و صدا به شرطی سازی اجتماعی و ایدئولوژی ای که با آن همراه است تسلیم شویم یا دانسته و آگاهانه تصمیم بگیریم که رشد کنیم و از آن شرطی سازی فراتر رویم انتخاب با ماست. هیچ کس حق ندارد به جای ما دست به این انتخاب بزند. اگر تصمیم بگیریم که از شرطی سازی اجتماعی فراتر برویم و برای خود بیندیشیم می توانیم به افرادی آزاد و شهروندانی متعهد تبدیل شویم.
हटा दिया गया16.02.202513:16
से पुनः पोस्ट किया:
هژال

14.02.202513:06
آرزوی محالی که نامیدن رویا را از ابتدا اشتباه متصور بودیم
از ابتدا تا انتهای این دیوار را کج بنا نهادیم و خود شاهد فرو ریختن آن بودیم.
همگی به لبه اخلاقیات ایستادهایم و هر چند لحظه یکبار افراد را به پایین پرتاب و بعد آن اشخاص را سرزنش و محکوم میکنیم.
به موقع تقصیر خود را پاک از هر نوع گناه و ایراد ارائه میدادیم تا دربرابر دیگری سربلند و دربرابر خود شرمنده باشیم، خود را آلوده به تظاهر و دروغ میکردیم،
همه در پشت ماسک های خود ساخته درحال اجرای نقشی مضحک همدیگر را قضاوت میکنند و جامعه یکصد نفری صد قاضی دارد و هیچ محکوم.
دربرابر انتقاد تهاجمی ترین موجود جهانیم و دربرابر تعریف خودشیفتهی مزمن،
همه در تظاهریم و به ظاهر تمام کتاب های دنیا را حفظ کردهایم و تمام موسیقی های جهان را شنیدهایم؛
با عینک غرور با اعتماد به نفس درمورد هر چیزی که تخصص نداریم صحبت میکنیم و از کنار هم قرار دادن کلمات باور میکنیم نویسندهایم و تلاش میکنیم کلمات سخت تر به کار ببریم تا خواننده فکر کند این کارهایم،
مثل این نوشته!
میشود واژه های سخت و پیچیده استفاده کرد اما این تقلا سرتاسر اشتباه و بیجا است
یا بهتر است گفته شود مثل اکثر خط خطی های امروزیِ بی اساس و بی ارزش.
- سین ر
از ابتدا تا انتهای این دیوار را کج بنا نهادیم و خود شاهد فرو ریختن آن بودیم.
همگی به لبه اخلاقیات ایستادهایم و هر چند لحظه یکبار افراد را به پایین پرتاب و بعد آن اشخاص را سرزنش و محکوم میکنیم.
به موقع تقصیر خود را پاک از هر نوع گناه و ایراد ارائه میدادیم تا دربرابر دیگری سربلند و دربرابر خود شرمنده باشیم، خود را آلوده به تظاهر و دروغ میکردیم،
همه در پشت ماسک های خود ساخته درحال اجرای نقشی مضحک همدیگر را قضاوت میکنند و جامعه یکصد نفری صد قاضی دارد و هیچ محکوم.
دربرابر انتقاد تهاجمی ترین موجود جهانیم و دربرابر تعریف خودشیفتهی مزمن،
همه در تظاهریم و به ظاهر تمام کتاب های دنیا را حفظ کردهایم و تمام موسیقی های جهان را شنیدهایم؛
با عینک غرور با اعتماد به نفس درمورد هر چیزی که تخصص نداریم صحبت میکنیم و از کنار هم قرار دادن کلمات باور میکنیم نویسندهایم و تلاش میکنیم کلمات سخت تر به کار ببریم تا خواننده فکر کند این کارهایم،
مثل این نوشته!
میشود واژه های سخت و پیچیده استفاده کرد اما این تقلا سرتاسر اشتباه و بیجا است
یا بهتر است گفته شود مثل اکثر خط خطی های امروزیِ بی اساس و بی ارزش.
- سین ر
10.02.202507:34
✍️🏻 داشتن تفکر نقاد خیلی چیز مهمیه آدم رو از حماقت و سادهنگری و به دام افتادن مغلطه حفظ میکنه و باعث میشه همیشه بگردی باگ چیزهایی که هست رو دربیاری و چون قیافهی حرفشون خوبه ساده نپذیری.
استفاده نکردن از مغلطه صرفا مختص بحث علمی نیست، مختص هرچیزیه که قراره اسمش بحث باشه و نتیجه بده.
استفاده نکردن از مغلطه صرفا مختص بحث علمی نیست، مختص هرچیزیه که قراره اسمش بحث باشه و نتیجه بده.
से पुनः पोस्ट किया:
هژال

30.01.202510:59
در گذشته، مال را فقط شامل اشیایی می دانستند که از لحاظ فیزیکی، قابل مشاهده و محسوس بودند؛ اما در عصر حاضر، اموال را دیگر نمی توان صرفا شامل اموال فیزیکی یا مادی دانست چرا که انسان ها تلاش های فکری گسترده ای انجام می دهند و در پی این تلاش ها، آثار و تولیدات مهمی از قبیل اختراع، تولید علم، شعر، داستان، فیلم، موسیقی، آثار هنری و غیره ایجاد می گردد که از این منظر میتوان آنها را نیز مال محسوب کرد.
مالیت داشتن فرآورده های فکری انسان ها به این معنا است که این افکار نیز مانند اموال فیزیکی از ارزش اقتصادی بالایی برخوردار هستند و از آن جهت که مانند حقوق مادی و معنوی افراد محترم هستند میبایست ضوابطی نیز پیشبینی شود تا از خدشه و گزند دیگران در امان بوده و صرفا صاحب فکر بتواند از آنها استفاده مادی و معنوی نماید.
لذا در پاسخ به این سوال که مالکیت فکری یا مالکیت معنوی چیست باید گفت از آن جهت که محصولات فکری نیز مانند سایر اموالی که به انسان ها تعلق دارد ، ارزشمند و مورد احترام است، این محصولات نیز در مالکیت فرد صاحب فکر بوده و صرفا خود وی می تواند از آن استفاده نماید؛ مگر اینکه با رضایت خود اجازه استفاده از آن را به دیگران نیز بدهد.
لذا چون فرآورده های فکری انسان ها بر خلاف اموال مادی ایشان قابلیت استفاده توسط اشخاص متعددی هستند میبایست از تولیدات ناشی از ذهن و فکر انسان حمایت نموده و به همین دلیل حقوقی تحت عنوان حقوق مالکیت فکری پیش بینی شده و قوانینی نیز در این حوزه تدوین گردیده تا مالکیت معنوی انسان ها ، به نحو بهتری تامین شود.
مالیت داشتن فرآورده های فکری انسان ها به این معنا است که این افکار نیز مانند اموال فیزیکی از ارزش اقتصادی بالایی برخوردار هستند و از آن جهت که مانند حقوق مادی و معنوی افراد محترم هستند میبایست ضوابطی نیز پیشبینی شود تا از خدشه و گزند دیگران در امان بوده و صرفا صاحب فکر بتواند از آنها استفاده مادی و معنوی نماید.
لذا در پاسخ به این سوال که مالکیت فکری یا مالکیت معنوی چیست باید گفت از آن جهت که محصولات فکری نیز مانند سایر اموالی که به انسان ها تعلق دارد ، ارزشمند و مورد احترام است، این محصولات نیز در مالکیت فرد صاحب فکر بوده و صرفا خود وی می تواند از آن استفاده نماید؛ مگر اینکه با رضایت خود اجازه استفاده از آن را به دیگران نیز بدهد.
لذا چون فرآورده های فکری انسان ها بر خلاف اموال مادی ایشان قابلیت استفاده توسط اشخاص متعددی هستند میبایست از تولیدات ناشی از ذهن و فکر انسان حمایت نموده و به همین دلیل حقوقی تحت عنوان حقوق مالکیت فکری پیش بینی شده و قوانینی نیز در این حوزه تدوین گردیده تا مالکیت معنوی انسان ها ، به نحو بهتری تامین شود.
18.02.202508:35
از چنل های مورد علاقم چنل آینازه
مباحث مختلف رو به زبون ساده و عوام فهم توضیح میده و علاقه مند میشی که بری راجبشون بیشتر اطلاعات بدست بیاری🤍
مباحث مختلف رو به زبون ساده و عوام فهم توضیح میده و علاقه مند میشی که بری راجبشون بیشتر اطلاعات بدست بیاری🤍
پین چنلشون رو چک کنید موضوعات مفیدی هست که میتونید استفاده کنید
12.02.202509:00
پوپولیسم سوار شدن بر ناتوانی مردم در هضم پیچیدگی هاست
08.02.202506:36
-


16.02.202507:35
https://www.doctv.ir/program/302198
#مستند_ضد
بیگاری مدرن:از مستند های سری ضد به واکاوی ریشههای شکلگیری این دست شعارها و دلایل سو استفاده کارفرماها از آن میپردازد. سو استفادهای که بیشباهت به بیگاری کشیدن از کارگران در گذشته نیست. شعار «کاری را بکن که دوستش داری» سالهاست توسط مدرسان دورههای موفقیت، رسانههای اجتماعی و حتی کارفرماها تبلیغ میشود تا جریان پیوستن استعدادها را به ابرشرکتها تسهیل کند.
#مستند_ضد
11.02.202518:29
07.02.202513:12
📌 چگونه یک فلسفه دان تلگرامی تراز باشیم؟
(روش طبخ فیلسوف در چند گام ساده، برگرفته از داستان های واقعی)
1_ ابتدا در یک یا چند گروه فلسفی بزرگ عضو شوید. (ترجیحاً در گروه هایی که بویی از تخصص در آنها به مشام نمیرسد.)
2_ نامی پرطمطراق و دهن پر کن برای خود انتخاب کنید (برای نمونه «دوستدار دایی»، «ندای معبد دلفی» و.. اما اگر میخواهید از نام خودتان برای این منظور استفاده کنید توجه داشته باشید که حتما یوزرنیم را با ایموجی های مختلف تزئین کنید.)
3_ تصویر پروفایل خود را به عکس هایی از تمام فلسفه اعصار و قرون گذشته (بدون توجه به اختلافات آنها) مزین بفرمایید.
4_ نام هگل، هایدگر، نیچه، فوکو، سارتر و.. را بر روی چندین کاغذ بنویسید و بر حسب تصادف یکی را انتخاب کنید و بعضی از کتاب هایش را بخوانید (اگر هم کتاب هایش را مطالعه نکردید اشکالی ندارد حداقل به نام او اظهار ارادت کنید اما در پیش دیگران مشت خود را باز نکرده و اقرار به عدم دانایی نکنید.)
5_ به شکل مداوم جملات بی سند و منبع را به عنوان حرف های فلاسفه در قالب نوشته های کوتاه یا عکس نوشته به خورد خلق الله بدهید.
6_ مخاطب شناس و مردم دار باشید و حتماً در ابتدای هر پیام از یکی از سه کلمه «دوست عزیز»، «بزرگوار» و «گرامی» بهره ببرید (بسته به بار وزنی مخاطب، مثلا اگر مخاطب را دشمن خود میدانید از عبارت «دوست عزیز» و اگر او را بی ارزش و کم مایه میشمارید از عبارت «بزرگوار» استفاده کنید.)
7_ به شکل دائم ناله کنید که این مردم قدرناشناس و کم خرد چیزی از فلاسفه مورد علاقه شما (یکی از آن فلاسفه که نام بردم) نمیدانند و ترجیح میدهند وقت خود را صرف کاشتن نخود کنند و برداشتن پنبه کنند اما از دریای بی کران دانش شما خوشه نچینند.
8_ اگر خدای نکرده با فرد مطلعی روبه رو شدید سریعاً باب گفتگو را ببندید تا تشت رسوایی از بام نیفتاده و هزار و صد و هشت تکه نشود.
9_ جماعت هر سازی زدند به همان ساز برقصید و تم به هر رنگی تغییر یافت سریعاً مانند آن موجود متخصص تغییر رنگ استتار کنید تا متهم به کج خلقی و بد طبعی نشوید.
10_ اگر کسی از شما درخواست کرد که مطلبی را توضیح بدهید و شما سر سوزنی از آن نمیدانستید هرگز اقرار به ندانستن نکنید و به عنوان آخرین حربه عنوان کنید که توضیح فلان مطلب از بهمان کتاب رایگان نیست و شما باید هزینه وقت گرانبهای صرف شده من را بدهید، اگر مخاطب سمج تر از این حرف ها بود و درخواست شماره کارت کرد، به او بگوید که اصلاً مرد حسابی این مطالب به چه درد شما میخورد؟ این مطالب از سطح فهم و شعور شما بالاتر است و فقط من و خدابیامرز افلاطون میتوانستیم ز پس هضم و درک آن برآییم.
(روش طبخ فیلسوف در چند گام ساده، برگرفته از داستان های واقعی)
1_ ابتدا در یک یا چند گروه فلسفی بزرگ عضو شوید. (ترجیحاً در گروه هایی که بویی از تخصص در آنها به مشام نمیرسد.)
2_ نامی پرطمطراق و دهن پر کن برای خود انتخاب کنید (برای نمونه «دوستدار دایی»، «ندای معبد دلفی» و.. اما اگر میخواهید از نام خودتان برای این منظور استفاده کنید توجه داشته باشید که حتما یوزرنیم را با ایموجی های مختلف تزئین کنید.)
3_ تصویر پروفایل خود را به عکس هایی از تمام فلسفه اعصار و قرون گذشته (بدون توجه به اختلافات آنها) مزین بفرمایید.
4_ نام هگل، هایدگر، نیچه، فوکو، سارتر و.. را بر روی چندین کاغذ بنویسید و بر حسب تصادف یکی را انتخاب کنید و بعضی از کتاب هایش را بخوانید (اگر هم کتاب هایش را مطالعه نکردید اشکالی ندارد حداقل به نام او اظهار ارادت کنید اما در پیش دیگران مشت خود را باز نکرده و اقرار به عدم دانایی نکنید.)
5_ به شکل مداوم جملات بی سند و منبع را به عنوان حرف های فلاسفه در قالب نوشته های کوتاه یا عکس نوشته به خورد خلق الله بدهید.
6_ مخاطب شناس و مردم دار باشید و حتماً در ابتدای هر پیام از یکی از سه کلمه «دوست عزیز»، «بزرگوار» و «گرامی» بهره ببرید (بسته به بار وزنی مخاطب، مثلا اگر مخاطب را دشمن خود میدانید از عبارت «دوست عزیز» و اگر او را بی ارزش و کم مایه میشمارید از عبارت «بزرگوار» استفاده کنید.)
7_ به شکل دائم ناله کنید که این مردم قدرناشناس و کم خرد چیزی از فلاسفه مورد علاقه شما (یکی از آن فلاسفه که نام بردم) نمیدانند و ترجیح میدهند وقت خود را صرف کاشتن نخود کنند و برداشتن پنبه کنند اما از دریای بی کران دانش شما خوشه نچینند.
8_ اگر خدای نکرده با فرد مطلعی روبه رو شدید سریعاً باب گفتگو را ببندید تا تشت رسوایی از بام نیفتاده و هزار و صد و هشت تکه نشود.
9_ جماعت هر سازی زدند به همان ساز برقصید و تم به هر رنگی تغییر یافت سریعاً مانند آن موجود متخصص تغییر رنگ استتار کنید تا متهم به کج خلقی و بد طبعی نشوید.
10_ اگر کسی از شما درخواست کرد که مطلبی را توضیح بدهید و شما سر سوزنی از آن نمیدانستید هرگز اقرار به ندانستن نکنید و به عنوان آخرین حربه عنوان کنید که توضیح فلان مطلب از بهمان کتاب رایگان نیست و شما باید هزینه وقت گرانبهای صرف شده من را بدهید، اگر مخاطب سمج تر از این حرف ها بود و درخواست شماره کارت کرد، به او بگوید که اصلاً مرد حسابی این مطالب به چه درد شما میخورد؟ این مطالب از سطح فهم و شعور شما بالاتر است و فقط من و خدابیامرز افلاطون میتوانستیم ز پس هضم و درک آن برآییم.
16.02.202507:29
خیلی از ما در سبک زندگی مدرن از روز تولد درگیر کلیشههای رفتاری شدهایم که از گذشته به ما ارث رسیدهاست و نمیدانیم از کجا آمده است، آیا درست هستند و چه قدر قابل تغییرند. مجموعه مستند "ضد" تلاش میکند در هر قسمت با طرح یک موضوع ظاهراً کماهمیت، به جنگ کلیشههای ذهنی مردم دربارهی محیط پیرامونشان برود. چرا که ضدیت با کلیشهها کلید دیدن وقایع جهان از دریچهای جدید است و میکوشد مردم را وادار کند که نگاه متفاوتتری داشته باشند.»
10.02.202507:50
این کتاب کلاسی فشرده است که مثل منجنیق شما را به درون دنیایی پرتاب میکند که در آن همهچیز را همانطور که به واقع هست خواهید دید، نه آنطور که فکر میکنید هست. تمرکز بو بنت در این کتاب بر مغالطههای منطقی است که در تعریفی ساده آشکارا خطاهایی در استدلالورزیاند [تقریباً چیزی مثل خطای دید، منتها برای ذهن]. با خواندن هر مدخل، قابلیت استدلال کردن و تصمیم گرفتنتان بهتر و بهتر میشود.
https://t.me/self_love_403
03.02.202505:22
بزرگترین توهین به یک انسان، انکار رنج اوست. انکار رنج به مانند انکار تمامیت فرد است. فرد رنجدیده زمانی رنج خود را به جهان بیرون نشان میدهد که از آن، توقع فهم و شنیده شدن دارد. پس باید خطر کند و از قلعهی درون خود، قدم به بیرون بگذارد. فرد رنجدیده هنگام بیان رنج خود، دفاع روانی خود را کنار میگذارد و خود آسیبپذیرش را برای دیگران، نمایان میسازد. اگر درست فهم و شنیده شود، میتواند قدم بعدی را در مسیر التیام بردارد و به جهان بیرون گشودهتر شود. در این حالت، جهان بیرون، از او حمایت میکند و او خود را در آغوش امن جهانی غیر از جهانِ خودساختهاش میبیند. اما اگر رنج او درک و فهم نشود و در بدترین سناریوی ممکن، رنجش انکار شود، این رنج چند برابر میشود و بیش از پیش فرد را به انزوا میکشد. در این حالت، فرد با فقدانی سنگین و استخوانخردکن مواجه میشود؛ قلعهی مستحکم جهان درونیاش در مقابل دیدگانش مانند قلعهای شنی فرو میریزد و از بین میرود در حالی که در جهان بیرون نیز دیگر جایی برای او وجود ندارد و در یک آن هر دو جهان برای او عاری از معنا میشود. او با سرخوردگی ناشی از شکست و ترومای وحشتزدگی، ناچار میشود که قلعهی خود را از نو، زخم بر زخم بسازد تا خودش را در آن بیشتر منزوی کند و به خاطر تنبیه خود و ترس از فروپاشی مجدد جهانش، خود را محکوم به زندگی در این لاک سختِ رنجِ قدیم و رنج جدید میکند حال آنکه هر روز او نحیفتر میشود و بار رنجش سنگینتر و این چرخه سیزیفوار ادامه مییابد. این ایزولهسازی خویشتن، منجر به دیوانه خطاب شدنش از جانب جهان بیرونی میشود اما به گفته دوستم نقل از
داستایفسکیدر کتاب ابله گمان میکنم او دیوانه نبود، بلکه فقط بیش از اندازه رنج کشیده بود و بیماریاش همین بود
با احترام مهدی نجفیان
दिखाया गया 1 - 13 का 13
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।