Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
Реальна Війна
Реальна Війна
NOTMEME Agent News
NOTMEME Agent News
І.ШО? | Новини
І.ШО? | Новини
‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌𐙚𝖯𝖾𝖺𝗋𝗅 avatar

‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌𐙚𝖯𝖾𝖺𝗋𝗅

𓂅 𝖲𝗁𝗂𝗇𝗂𝗇𝗀 𝗉𝖾𝖺𝗋𝗅𝗌 𝗂𝗇 𝗐𝗁𝗂𝗍𝖾 𝗌𝗁𝖾𝗅𝗅𝗌 𓂃 ꣑୧ ‌‌
‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ @Pearlgyubot
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापित
विश्वसनीयता
अविश्वसनीय
स्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिMar 31, 2025
TGlist में जोड़ा गया
Apr 04, 2025

रिकॉर्ड

06.04.202523:59
25सदस्य
31.03.202523:59
0उद्धरण सूचकांक
30.04.202523:59
13प्रति पोस्ट औसत दृश्य
30.04.202523:59
7प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य
05.04.202523:59
7.69%ER
31.03.202514:03
92.86%ERR

विकास

सदस्य
उद्धरण सूचकांक
एक पोस्ट का औसत दृश्य
एक विज्ञापन पोस्ट का औसत दृश्य
ER
ERR
02 APR '2504 APR '2506 APR '25

‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌𐙚𝖯𝖾𝖺𝗋𝗅 के लोकप्रिय पोस्ट

04.04.202519:47
قربونت برم من کلی بوست کردم
ازت ممنونم
04.04.202518:22
04.04.202517:31
بـہ تو نگاه مےڪنم و همـہ چیز در اطرافم محو میشـہ
من همیشـہ تو رو مےبینم، اما انگار هیچ وقت به من توجـہ نمیےڪنـے.
تو بـہ ڪسـے دیگـہ نگاه مےڪنے، ڪسے ڪـہ در دنیاـے تو همیشـہ درخشان‌تࢪ از من بوده.
من همیشـہ بـہ خودم مـےگفتم ڪہ شاید یه روز روزـے میاد ڪہ بتونم جایے تو قلبت پیدا ڪنم، اما الان مـےفـہمم ڪہ همیشـہ سایـہ اـے خواهم بود در مقابل اون ڪسـے ڪہ تو واقعاً دنبالش بودـے.
04.04.202517:31
06.04.202517:21
خیلی قسنکهعقسث
06.04.202518:30
وا
06.04.202518:30
برید
06.04.202518:30
داشتم حرف میزدم
06.04.202518:30
...
06.04.202518:30
چیشد
से पुनः पोस्ट किया:
جـنـگـل فـرامـوشـ شـده avatar
جـنـگـل فـرامـوشـ شـده
04.04.202521:43
‌ 🌱 طعـࢬ سبـزِ فࢪامـوش شـده

جسم کوچیکش رو به دیوارِ سرد اتاق تکیه داده بود و توی خودش جمع شده بود . چشم هاش روی مرد روبه‌روش قفل شده بود و از پشت شیشه بالکن منتظر حرکتی از سمت اون بود . باد آروم وارد اتاق میشد و موهای پسر کوچیک تر رو توی صورتش میریخت . بعد از دعواشون و رد شدن درخواست چان ، اون توی بالکن رفته بود و مشغول سیگار کشیدن شده بود . همیشه این کار رو میکرد . بعد از هر دعوا تنها راه آروم شدنش سیگار بین لب هاش بود و امیدش به جونگینی بود که با لب هاش جای سیگارش رو بگیره .
پسر کوچک تر شروع به شمردن سیگار های چان کرده بود... یکی ، دوتا ، سه تا...
بعد تموم شدن سیگار پنجم از روی زمین بلند شد ، تا اون لحظه حسِ بد تمام وجودش رو پر کرده بود و به فکرای توی ذهنش پر و بال داده بود .
جونگین آروم سمت بالکن قدم برداشت و از پشت نزدیک مرد شد ، دستاشو دور کمر چان حلقه کرد و سرش رو به شونه اش تکیه داد .
با آغوش مرد کم کم آروم گرفت و زیر لب زمزمه کرد
" نمیخواستم اینجوری بشه و حالت رو بدتر کنم ، چند لحظه یادم رفت طرف مقابل ام کسیه که دوسش دارم"
مرد با حرف جونگین پک عمیقی از سیگارش گرفت و اون رو پایین انداخت . سمت پسر برگشت و آغوشش رو برای معشوقه اش باز کرد ، انگشت هاش رو لابه‌لای موهای جونگین چرخوند و محو برق چشم هاش شد .
"بوی سیگار میدما"
"مهم نیست "
" لبام تلخ و بدمزه شدن ولی"
پسر کوچیک تر همیشه بعد هر سیگار بوسه ای روی لبای چان مینشوند تا جلوی سیگار بعدی رو بگیره . طبق عادت آروم روی پنجه پاهاش قرار گرفت و بوسه ریزی روی لب های مرد نشوند و با لب هاش جای سیگار رو پر کرد .
"هر طوری باشن دوسشون دارم"
04.04.202521:07
If you know you know
04.04.202520:24
تخیخیخی
04.04.202520:24
بوجی بوجی یوندونیمه
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।