

25.04.202512:30
امروز اتفاق تازه این است که خبر فوت حاجیمیرزاحسن شیرازی که مجتهد معروف و عالم و فاضلتر از او نبود و خیلی هم عمر کرده، در سامره متوقف بود، از سامره رسیده است. امروز باید به مسجد شاه، چون روز سوم ختم میرزا است برویم. رفتیم به سردرِ شمسالعماره؛ وضع ختم برای میرزا وضع غریبی است. همهجا ختم گذاشتهاند، مثلاً وسط کوچه را تجیر کشیده، یک آفتابگردان زده، ختم گذاشتهاند، دکاکین، غیر از بقال و نانوا همه بسته است. دستههای زیاد مثل روز عاشورا حرکت میکنند. قبل از ناهار، بین ناهار که در سردر بودیم دستهجاتِ زیاد آمدند گذشتند.
شعبان ۱۳۱۲
#ناصرالدین_شاه
22.04.202514:09
تقیزاده فوت شد. بیاندازه خبیث و بدطینت و نوکر حلقه به گوش انگلستان بود. از سرحلقههای فراموسون. روزی که دکتر مصدق به قرارداد نفتِ رضاشاه حمله کرد، این مرد به جای آنکه مردانه از رضاشاه دفاع کند، گفت در آن تاریخِ دیکتاتوری من چه میتوانستم بکنم؟ آلت فعل بودم. [پس] تو پدرسگ چرا در دستگاه دیکتاتور-به قول خودت-خوش خدمتی میکردی؟
۵ بهمن ۱۳۴۸
#اسدالله_علم
22.04.202509:29
حوالی ساعت ده شب[سال ۱۳۶۵]بود و در خواب بودم که تلفن منزل به صدا درآمد. احمدآقا پشت خط بود و گفت: «امام مرا نزد خود خواستند و گفتند شنیدهام غرضی دارد از دولت میرود، همین الآن با او تماس بگیرید و بگویید که در دولت هر مسئولیتی را که میخواهد، بر عهده بگیرد!» گفتم: «اجازه بدهید فکر کنم، صبح به شما خبر میدهم که کجا میتوانم خدمت کنم.» همان شب نشستم و وضعیت همه وزارتخانهها را بررسی کردم، چون امام گفته بودند غرضی هر وزارتخانهای که میخواهد، برود. خوب که متمرکز شدم و فکر کردم، دریافتم که وضعیت وزارت پست، تلگراف و تلفن، از همه وزارتخانهها آشفتهتر است، طوری که قیمت یک خط تلفن هم بهای یک خانه بود. صبح با احمدآقا تماس گرفتم و گفتم که برای وزارت پست آمادگی دارم. گفتند که آنجا، وضعیت خوبی ندارد، وزاتخانه بهتری را انتخاب کنید. خلاصه به وزارت پست و تلگراف و تلفن رفتم.
#محمد_غرضی


22.04.202509:00
آن زمان مهندس غرضی، استاندار خوزستان اظهار داشته بود که تنها راه مقابله با ارتش مکانیزهٔ صدام، آن است که در دشت خوزستان، آب زیادی وارد شود تا بدین وسیله تجهیزات عراقیها در گِل بنشیند. بدین منظور هم پیشنهاد کرده بود که سد کارون را منفجر کنند. مقامات وزارت نیرو نتوانسته بودند غرضی را از این کار منصرف کنند. مقامات وزارت نیرو بر اساس محاسبات هیدرولیکی چنین استدلال میکردند که این امر علاوه بر آنکه کار بسیار مشکلی است، به لحاظ مدت زمانی که طول میکشد تا آب به نقاط مورد نظر برسد، غیر عملی است و آب مزبور به دلیل گرمای دشت، تبخیر شده و مثمر ثمر نخواهد بود. ولی غرضی قانع نشده بود.
#عزتالله_سحابی
21.04.202507:24
ایران به مرضی مبتلاست که من آن را بیماری حاد «ظاهرسازی» مینامم. این شیفتگی زیاد به ظاهر، مایهٔ سطحینگری در سیاست شده و به تخریب ارزشها انجامیده و آسیب فراوان به بار آورده است. اقدامات دولت همیشه معطوف به آراستن بیرون و جلب نظر بینندگان است. اندرون همیشه مغفول میماند و ملاحظات مربوط به رفاه مردم یا عملیبودن و نبودن طرحها به باد فراموشی سپرده میشود. به نظر من اگر این مملکت راه خود را عوض نکند و در مسیر سلامت عقل و ارزشهای انسانی نیفتد امیدی به آینده آن نیست.
هرولد جی. ماینور؛ دبیر سفارت آمریکا در زمان پهلوی اول
#متفرقه
20.04.202504:28
آقاى مسیح مهاجرى، آمد. گفت، دادگاه ویژه [روحانیت]، آقاى میرعمادی، [دادستان اسبق عمومی تهران] را بازداشتکرده و او عنوان نموده که از محل درآمدهایش، مبالغی به آقایان ناطقنورى، محمدعلى ابطحى، آقا و خانم کروبی و … کمک داده است. آقاى زنگنه، [وزیر نفت]، بارها از سوءاستفادههاى میرعمادی، همراه با شخصى به نام انصارى -که قبلاً در معامله توپهاى اتریشى، سوءاستفاده داشت- تذکر مىداد.
۲۶ فروردین ۱۳۸۱
#هاشمی_رفسنجانی


24.04.202518:04
عباس امانت؛ مورخ و استاد دانشگاه ییل:
ناصرالدین شاه نسبت به زنان-بیشتر زنان فرنگی و در سفرهای خارجی خود- نزاکت و ادب را رعایت مینمود. حتی در دورهٔ او عمارت حرمسرا تجدید بنا شد و برای هر زن یک واحد مسکونی مجزا ساخته شد.
فاطمه قاضیها؛ مصحح خاطرات شاه:
من هم با نظر آقای امانت در مورد نزاکت ناصرالدین شاه با زنان فرنگی کاملاً موافقم و این مطلبی است که هر کس سفرنامههای فرنگستان را مطالعه کند به آن پی خواهد برد.
#ناصرالدین_شاه
22.04.202513:55
مختاری[رئیس شهربانی] بدنفسی را از آیرم[رئیس سابق شهربانی] گذراند. یعنی از طرفی رضاشاه را از مردم میترساند و بواسطه راپرتهای دروغ، خاطر او را مشوش میداشت و از طرفی از ایذا و صدمه به کسانی که طرفِ توهّم شاه بودند، فروگذار نمیکرد. کشتن افرادی مانند سردار اسعد بختیاری و نصرتالدوله و مدرس و غیر آنها در زمان مختاری و به دستور او انجام شد. زمان او اخاذی و پول گرفتن از مردم، برخلاف سلف او آیرم شایع نبود ولی بدنفسی و سؤنیت و شناعت اعمال او برای خوشآمد شاه به درجات بدتر از آیرم بود و اصرار مختاری به اینکه عدلیه تحت نفوذ او باشد و آلت اجرای اغراض او واقع شود، بیشتر بود. و مکرر به من اظهار داشت که باید راپرت مأمورین در هر امری در محاکم و ادارات عدلیه موجب ثبوت باشد، اگرچه طرفْ بطلان آن را ثابت کند.
از خاطرات محسن صدرالاشراف؛ وزیر دادگستری پهلوی اول
#صدرالاشراف
22.04.202509:22
من شانزده سال در جمهوری اسلامی وزیر و استاندار بودم. من را به عنوان سرباز انقلاب قبول کنید نه شخصیت و نه سردار و نه تئوریسین و نه چیزهای دیگر. امام برای مسئولیت من در وزارتخانهها فرموده بودند غرضی هر پستی که میخواهد بگیرد.
#محمد_غرضی
21.04.202507:18
روزی محمدعلی فروغی نزد رضاخان رفت که در هزاره فردوسی اگر سوال بپرسند که ملکالشعرای بهار کجاست ما چه جواب دهیم؛ بگوییم در تبعید است!؟ رضاخان گفت پس بگویید برای من شعری بگوید تا آزادش کنیم. پدرم واقعاً رضاخان را دوست نداشت. ولی شعری گفت که در دیوان او موجود است و ابتدا تعریفی کرد اما عمدتاً نصیحت است که تو این چنین نباش، آن چنین نباش.
خاطرات شفاهی چهرزاد، دختر ملکالشعرای بهار
#متفرقه


20.04.202503:50
امام شنبه
#متفرقه
#متفرقه
24.04.202517:53
پاریس زن خوشگل، خیلی کم است. زن و مرد پاریس تمام شبیه هستند به ایرانیها. اخلاقشان، رنگشان، وضعشان، جثهشان، همه چیزشان شباهت به ایران دارد.
#ناصرالدین_شاه
22.04.202513:47
شنیدم بعضیها گفتند: «تمدن بزرگ همین خاموشیهاست؟» ما گفتیم یازده سال دیگر تازه به دروازههای تمدن بزرگ میرسیم.
زمستان ۱۳۵۶
#محمدرضا_پهلوی
22.04.202509:15
حدود چهار یا پنج ماه از جنگ گذشته بود، يك روز بنیصدر به اتفاق سرتیپ جواد فکوری و غرضی، به پست فرماندهی پایگاه وحدتی دزفول آمدند، من در حضور آنها به آقای غرضی گفتم: «آیا به یاد دارید که فرمانده تیپ زرهی دزفول در جلسهٔ امنیتی استان گفت، اگر عراقیها حمله کنند از محور مهران شروع میکنند؟ دیدید که آن بندهٔ خدا راست میگفت؟» از همان محور هم آمدند و در يك روز شصت کیلومتر پیش آمدند و پایگاه ما را محاصره کردند و هیچ چیز جز خلبانان ما جلودارشان نبود؟ شهید فکوری با عصبانیت، مشت گره کردهاش را زیر چانهٔ غرضی گذاشت و در حالیکه دندانهایش را بهم میفشرد، گفت: امثال تو این مملکت را به عراقیها واگذار کردید.
خاطرات شفاهی سرهنگ خلبان بهمن فرقانی
#متفرقه


21.04.202507:31
قشون من عالیترین قشونی است که امروز در دنیا میتوان نشان داد.
مرداد ۱۳۲۰
یک ماه قبل از اشغال کشور و از هم پاشیدن ارتش
#پهلوی_اول
21.04.202506:03
آقای بهشتی از حیلهٔ حقوقدانان و یک قاضی، برای آزاد کردن روزنامهٔ میزان [ارگان نهضت آزادی] از توقیف و شکست توطئه و تعقیب قاضی، صحبت کردند.
۱ اردیبهشت ۱۳۶۰
#هاشمی_رفسنجانی


19.04.202519:47
شاهزادههای نمسه[اتریش] و آلمان همه بودند. بر پدر آلمانها لعنت که همه خوشگلاند.
خاطرات سفر سوم فرنگ
#ناصرالدین_شاه
23.04.202518:31
ای سگزادهها هر که را گرفتهاید آزاد و این ماجرا را تمامش کنید. جلوی بهانههایشان را بگیرید و ما را راحت بگذارید. هر روز صدها کشته میدهیم. حماس به اشغالگران جنایتکار[اسرائیل] بهانه داده تا جنایاتشان را در غزه مرتکب شوند.
محمود عباس، رئیس دولت فلسطین خطاب به حماس
#متفرقه
22.04.202513:35
ظهر برای نیم ساعتی جلسه هیئت امناء خانههای فرهنگ روستایی را داشتم و جای بسی تاسف من شد که وقتی جویا شدم در دهات چهقدر برق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد یک درصد دهات ایران آب آشامیدنی تمیز دارند البته چون در ایران قنات و چاه هست اشکال زیاد در این زمینه نیست ولی چهار درصد دهات ایران برق دارند. خیلی عجیب است و جای تأسف. قطعاً شنبه به شاه عرض میکنم که با این پیشرفتهای کشور این ارقام غيرقابل قبولاند.
۲۹ فروردین ۱۳۵۳
#اسدالله_علم
22.04.202509:12
همین غرضی که استاندار وقت خوزستان در ابتدای جنگ بود، چهها با لشکر ۹۲ زرهی اهواز نکرد. این فرد بیشترین صدمه را به ارتش وارد کرد.
خاطرات شفاهی سرلشکر حسنی سعدی
#متفرقه
21.04.202507:28
میگویند چند مقامی که تاکنون سعی کردهاند درباره مظالم با [رضا]شاه صحبت کنند، غالباً از کار برکنار یا تنزل مقام یافتهاند. بنابراین رغبت کمی برای بیان حقایق وجود دارد. مقالاتی که دیروز به مناسبت تولد شاه در مطبوعات نشر یافت، آکنده از عجیبترین چاپلوسیها بود.
از خاطرات ویلیام بولارد؛ سفیر انگلیس در تهران - اسفند ۱۳۱۹
#متفرقه
20.04.202516:08
در اوایل انقلاب، گروههای چپ جمع میشدند و میگفتند: «خلخالی! اعدام، اعدام». یکی از مشوقین خلخالی در این اعدامها حزب توده، مجاهدین، چریکها و امثال اینها بودند.
#ابراهیم_یزدی


19.04.202519:40
امپراطریس[آلمان] بسیار زنِ نمکین بود. با وجود علیلی مزاج، بسیار خوب بود. خوشگیس، خوشترکیب، دلچسب، بسیار با قرُّ و فر. ما را که دید، یک دفعه راه رفته، نگاههای عجیب میکرد و گفت بسیار افسوس دارم که این چند روز که اینجا بودی نیامدم. لبش را میگزید، خودش را میمالید به صندلی و گفت، خواهشِ یک صورت عکس شما را دارم. گفتم صبح میفرستم. بسیار صحبت شد، باریک! خلاصه دست امپراطریس را گرفته وارد تالار شدیم.
خاطرات سفر سوم فرنگ- برلین
#ناصرالدین_شاه
दिखाया गया 1 - 24 का 533
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।