
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

جمهوری ایرانی
تارنما
https://iranian-republic.org
جهت ارتباط با ادمین کانال تلگرام جمهوری ایرانی با آیدی @JMTadmin تماس بگیرید.
اینستاگرام:
www.instagram.com/iranianrepublic_official
فیسبوک:
facebook.com/iranianrepublic_official
توییتر
@IranianRepubli2
@USRHRIran
https://iranian-republic.org
جهت ارتباط با ادمین کانال تلگرام جمهوری ایرانی با آیدی @JMTadmin تماس بگیرید.
اینستاگرام:
www.instagram.com/iranianrepublic_official
فیسبوک:
facebook.com/iranianrepublic_official
توییتر
@IranianRepubli2
@USRHRIran
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिFeb 13, 2018
TGlist में जोड़ा गया
Oct 24, 2024रिकॉर्ड
24.10.202423:59
3.8Kसदस्य18.03.202522:08
300उद्धरण सूचकांक29.01.202513:55
830प्रति पोस्ट औसत दृश्य30.12.202413:56
830प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य04.02.202523:59
42.50%ER29.01.202513:55
22.24%ERR25.03.202512:05
🔴 حمید نوری در قطعه اعدامشدگان دهه ۶۰؛ مجرم به محل جنایت بازگشت
🔺حمید نوری از عوامل کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، روز سوم فروردین ۱۴۰۴ با حضور در محل دفن گروهی از این قربانیان در بهشتزهرا، آنها را «جنایتکار» و «تروریست» نامید.
🔺این محکوم به «جنایت علیه بشریت» در دادگاه سوئد، با تهدید مخالفان حکومت جمهوری اسلامی در خارج از ایران خطاب به آنها گفت که «جای شما هم همین جا بود که فرار کردید رفتید خارج کشور...».
◾حمید نوری تیرماه ۱۴۰۱ توسط دادگاهی در سوئد بابت «جنایت علیه بشریت» به حبس ابد محکوم شد اما خردادماه سال ۱۴۰۳ در جریان مبادله زندانیان میان جمهوری اسلامی و سوئد آزاد شد و به ایران بازگشت. مبادله و آزادی نوری با انتقادهای زیادی مواجه شد.
@IranianRepublic
🔺حمید نوری از عوامل کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، روز سوم فروردین ۱۴۰۴ با حضور در محل دفن گروهی از این قربانیان در بهشتزهرا، آنها را «جنایتکار» و «تروریست» نامید.
🔺این محکوم به «جنایت علیه بشریت» در دادگاه سوئد، با تهدید مخالفان حکومت جمهوری اسلامی در خارج از ایران خطاب به آنها گفت که «جای شما هم همین جا بود که فرار کردید رفتید خارج کشور...».
◾حمید نوری تیرماه ۱۴۰۱ توسط دادگاهی در سوئد بابت «جنایت علیه بشریت» به حبس ابد محکوم شد اما خردادماه سال ۱۴۰۳ در جریان مبادله زندانیان میان جمهوری اسلامی و سوئد آزاد شد و به ایران بازگشت. مبادله و آزادی نوری با انتقادهای زیادی مواجه شد.
@IranianRepublic
से पुनः पोस्ट किया:
همگامی



17.04.202513:25
🔴به دیپلماسی امکان موفقیت بدهید!
🔺روسای محترم دولتهای آلمان، آمریکا، بریتانیا و فرانسه
رونوشت: دبیر کل محترم سازمان ملل
با سلام،
🔺«همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران» به عنوان بخشی از اپوزیسیون ایران که به گذار از نظام استبدادی جمهوری اسلامی به یک نظام سیاسی مبتنی بر جمهوری سکولاردموکرات اعتقاد دارد، همواره مخالفت شدید خود را با استفاده ازهر نوع گزینه نظامی علیه تاسیسات و زیرساختهای ایران اعلام کرده و از اصل توافق آمریکا و دیگر کشورهای غربی در چهارچوب تنش زدایی با «جمهوری اسلامی ایران» و به کار گیری راهکارهای دیپلماتیک در حل و فصل اختلافات حمایت کرده است.
مذاکرات بر اساس تجارب گذشته باید شفاف، عادلانه و به صورت برد-برد با رعایت نگرانیهای موجه غرب از یک سو و منافع ملی و ملاحظات امنیت ملی ایران از سوی دیگر انجام شود (و روشن است تلقی ما از امنیت ملی و منافع ملی با جمهوری اسلامی متفاوت است).
🔺اگرچه ما بارها به صراحت مخالفت خود را با مواضع جمهوری اسلامی در خصوص برنامه هستهای، رویکردهای امنیتی و کلا سیاست خارجی اعلام کردهایم ولی در عین حال تنشزایی بین ایران و غرب را باعث به قهقرا رفتن بیشتر ایران و تشدید بیثباتی در منطقه میدانیم.
🔺ارتقاء سطح تنش و رویکرد تقابل نظامی به ضرر ایران، همه کشورهای خاورمیانه و صلح جهانی است و در نگاه درازمدت برندهای ندارد؛ همه بازندهی آن خواهند بود. به باور ما تا کنون عواملی چون «سیاستهای غلط جمهوری اسلامی در روابط خارجی»، «کارشکنیهای دولت اسرائیل»، «اقدامات تندروها در کشورهای غربی» و در یک کلام اقدامات ذینفعان ادامه تنش و نظامیگری از هر دو طرف، مانع توافق پایدار بوده است.
🔺ما همچنین پیشنهاد میکنیم که در کنار این گفتگوها اقداماتی از سوی نهادهای حقوق بشری وابسته به سازمان ملل و اتحادیه اروپا در جهت گفتگوی انتقادی با جمهوری اسلامی شروع شود. آنچه اکنون اولویت دارد دور شدن از درگیری نظامی و دستیابی به یک توافق ماندگار و متوازن در حوزههای امنیتی و راهبردی بر اساس قوانین بینالمللی و نظارت موثر آژانس جهانی انرژی اتمی بر فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی است تا مردم ایران از زیر بار فشارهای خردکننده تحریمها بیرون بیایند.
🔴 البته به باور ما منشا اصلی مشکلات مردم ایران حاکمیت استبداد و ایدئولوژی توسعهطلبانه واپسگرای جمهوری اسلامی است. بر این اساس جایگزین شدن یک حکومت مبتنی بر دمکراسی، سکولاریسم، مدارا و صلحطلبی در مناسبات خارجی با اتکا به مبارزات مردمی میتواند منافع ملی مردم ایران را در شکل مطلوب تامین کرده و به ثبات پایدار در خاورمیانه باری رساند. به همین دلیل عادیسازی مناسبات سیاسی و گسترش روابط تجاری در سطح کلان نیاز دارد تا با تاکید بر رعایت تعهدات بینالمللی حکومت ایران در تمامی زمینهها، بویژه اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن پیگیری شود. به نظر ما ضروری است که تحریم هدفمند ناقضان حقوق بشر و حمایت جامعه جهانی از مطالبات دموکراسیخواهانه مردم ایران ادامه پیدا کند.
🔴«همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران»
١٦ آوریل ٢٠٢٥ برابر با ٢٧ فروردین ۱۴۰۴
🔺روسای محترم دولتهای آلمان، آمریکا، بریتانیا و فرانسه
رونوشت: دبیر کل محترم سازمان ملل
با سلام،
🔺«همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران» به عنوان بخشی از اپوزیسیون ایران که به گذار از نظام استبدادی جمهوری اسلامی به یک نظام سیاسی مبتنی بر جمهوری سکولاردموکرات اعتقاد دارد، همواره مخالفت شدید خود را با استفاده ازهر نوع گزینه نظامی علیه تاسیسات و زیرساختهای ایران اعلام کرده و از اصل توافق آمریکا و دیگر کشورهای غربی در چهارچوب تنش زدایی با «جمهوری اسلامی ایران» و به کار گیری راهکارهای دیپلماتیک در حل و فصل اختلافات حمایت کرده است.
مذاکرات بر اساس تجارب گذشته باید شفاف، عادلانه و به صورت برد-برد با رعایت نگرانیهای موجه غرب از یک سو و منافع ملی و ملاحظات امنیت ملی ایران از سوی دیگر انجام شود (و روشن است تلقی ما از امنیت ملی و منافع ملی با جمهوری اسلامی متفاوت است).
🔺اگرچه ما بارها به صراحت مخالفت خود را با مواضع جمهوری اسلامی در خصوص برنامه هستهای، رویکردهای امنیتی و کلا سیاست خارجی اعلام کردهایم ولی در عین حال تنشزایی بین ایران و غرب را باعث به قهقرا رفتن بیشتر ایران و تشدید بیثباتی در منطقه میدانیم.
🔺ارتقاء سطح تنش و رویکرد تقابل نظامی به ضرر ایران، همه کشورهای خاورمیانه و صلح جهانی است و در نگاه درازمدت برندهای ندارد؛ همه بازندهی آن خواهند بود. به باور ما تا کنون عواملی چون «سیاستهای غلط جمهوری اسلامی در روابط خارجی»، «کارشکنیهای دولت اسرائیل»، «اقدامات تندروها در کشورهای غربی» و در یک کلام اقدامات ذینفعان ادامه تنش و نظامیگری از هر دو طرف، مانع توافق پایدار بوده است.
🔺ما همچنین پیشنهاد میکنیم که در کنار این گفتگوها اقداماتی از سوی نهادهای حقوق بشری وابسته به سازمان ملل و اتحادیه اروپا در جهت گفتگوی انتقادی با جمهوری اسلامی شروع شود. آنچه اکنون اولویت دارد دور شدن از درگیری نظامی و دستیابی به یک توافق ماندگار و متوازن در حوزههای امنیتی و راهبردی بر اساس قوانین بینالمللی و نظارت موثر آژانس جهانی انرژی اتمی بر فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی است تا مردم ایران از زیر بار فشارهای خردکننده تحریمها بیرون بیایند.
🔴 البته به باور ما منشا اصلی مشکلات مردم ایران حاکمیت استبداد و ایدئولوژی توسعهطلبانه واپسگرای جمهوری اسلامی است. بر این اساس جایگزین شدن یک حکومت مبتنی بر دمکراسی، سکولاریسم، مدارا و صلحطلبی در مناسبات خارجی با اتکا به مبارزات مردمی میتواند منافع ملی مردم ایران را در شکل مطلوب تامین کرده و به ثبات پایدار در خاورمیانه باری رساند. به همین دلیل عادیسازی مناسبات سیاسی و گسترش روابط تجاری در سطح کلان نیاز دارد تا با تاکید بر رعایت تعهدات بینالمللی حکومت ایران در تمامی زمینهها، بویژه اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن پیگیری شود. به نظر ما ضروری است که تحریم هدفمند ناقضان حقوق بشر و حمایت جامعه جهانی از مطالبات دموکراسیخواهانه مردم ایران ادامه پیدا کند.
🔴«همگامی برای جمهوری سکولاردمکرات در ایران»
١٦ آوریل ٢٠٢٥ برابر با ٢٧ فروردین ۱۴۰۴
15.04.202517:10
🔴 بخشی از گفتگوی مصطفی مهرآیین با عنوان جمهوری و پادشاهی، دوراهی آینده ایران
@IranianRepublic
@IranianRepublic
26.03.202520:03
🔴 فرانکِنشتاین ایرانی*
▪️ فاشیسم از رگ گردن نزدیکتر است...
✍️ امین احمدی
🔺بعد از گذراندن آخرین ساعات و لحظات این «سال شک، سال روزهای دراز و استقامتهای کم، سال پست، سال درد...» آنچه دانستیم و درک کردیم و فهمیدیم رویش هر چه بیشتر تضادها و چالشها در جامعه ایرانی است؛ چه چالشهای موجود در سطح جامعه در همه ابعاد فکری- فرهنگی و اجتماعی- طبقاتی و چه تضاد روزافزون میان اکثریت مردم با حاکمیت و ساختار سیاسی تا هر چه بیشتر ایرانیان (چه در سطح عوام و چه در سطح خواص) را دچار پرخاشگری و ستیز مداوم با یکدیگر کند؛ صفکشیها و قطببندیهای مداوم و البته پدیدهای که نمود بیشتری دارد، رویش هر چه بیشتر «فاشیسم پارسی در هوای سلطنت پهلوی» در قطب مخالفان حاکمیت سیاسی موجود است.
🔺این پدیده، میوه سرخوردگی و یاس است و میوههای آن سال به سال پربارتر! توسط بخشی تودههای شهری از اقشار مختلف چیده و مصرف میشود؛ این «فِرانکنشتاین» وطنی، تجسد استیصال تودههای انسانی از وضعیت موجود است که با کاتالیزور حرکت فکری تبلیغاتی نخبگان فکری و سیاسی «نئولیبرال»ی چون «غنی نژاد» و «مردیها» و با پمپاژ رسانههای وابسته به «کارگزاران سازندگی» و سِلِبریتی رسانهای منتسب این جریان یعنی «محمد قوچانی»، از دهه هشتاد شمسی خلق و در دهه نود جان گرفت (البته جریان فکری نئولیبرالیسم ایرانی با برخی مولفههای این پدیده فاشیستی، زاویه دارد و برخی از آنان با صراحت از جریان «سلطنتطلبی» ابزار انزجار کردهاند و حتی سخنان ناسیونالیستی- شووینیستی موجود در اِفواه عامه را زیر سوال میبرند اما زمینهسازی نظری برای منکوب هرگونه نظر و هر روشنفکر و متفکری و سیاستمداری که بوی چپ و ضدیت با استعمار غرب را بدهد، فراهم کردند که اثرات آن در حملات هیستریک کلامی و حتی عملی! چند ساله اخیر علیه مصدق و شریعتی و روشنفکری و گروههای سیاسی چپ و ملّی قبل انقلاب ۵۷ دیده میشود).
🔺ویژگیهای این پدیده فکری- اجتماعی در گزارههای زیر قابل تشخیص است؛تفاسیری ساده، دگماتیک و مبتنی بر «تک عاملی» دیدن پدیدهها و در نتیجه سادهسازی واقعیت زیست جهان بشری که جماعتی عظیم را معتاد کرده است.
متن کامل را اینجا بخوانید
@IranianRepublic
▪️ فاشیسم از رگ گردن نزدیکتر است...
✍️ امین احمدی
«دنیای بی عدالتی است: اگر قبولش کنی شریک جرم میشوی، اگر عوضش کنی، جلاد میشوی...بوی گند زمین تا آسمانها رفته است» "ژان پل سارتر" نمایشنامه «شیطان و خدا»
🔺بعد از گذراندن آخرین ساعات و لحظات این «سال شک، سال روزهای دراز و استقامتهای کم، سال پست، سال درد...» آنچه دانستیم و درک کردیم و فهمیدیم رویش هر چه بیشتر تضادها و چالشها در جامعه ایرانی است؛ چه چالشهای موجود در سطح جامعه در همه ابعاد فکری- فرهنگی و اجتماعی- طبقاتی و چه تضاد روزافزون میان اکثریت مردم با حاکمیت و ساختار سیاسی تا هر چه بیشتر ایرانیان (چه در سطح عوام و چه در سطح خواص) را دچار پرخاشگری و ستیز مداوم با یکدیگر کند؛ صفکشیها و قطببندیهای مداوم و البته پدیدهای که نمود بیشتری دارد، رویش هر چه بیشتر «فاشیسم پارسی در هوای سلطنت پهلوی» در قطب مخالفان حاکمیت سیاسی موجود است.
🔺این پدیده، میوه سرخوردگی و یاس است و میوههای آن سال به سال پربارتر! توسط بخشی تودههای شهری از اقشار مختلف چیده و مصرف میشود؛ این «فِرانکنشتاین» وطنی، تجسد استیصال تودههای انسانی از وضعیت موجود است که با کاتالیزور حرکت فکری تبلیغاتی نخبگان فکری و سیاسی «نئولیبرال»ی چون «غنی نژاد» و «مردیها» و با پمپاژ رسانههای وابسته به «کارگزاران سازندگی» و سِلِبریتی رسانهای منتسب این جریان یعنی «محمد قوچانی»، از دهه هشتاد شمسی خلق و در دهه نود جان گرفت (البته جریان فکری نئولیبرالیسم ایرانی با برخی مولفههای این پدیده فاشیستی، زاویه دارد و برخی از آنان با صراحت از جریان «سلطنتطلبی» ابزار انزجار کردهاند و حتی سخنان ناسیونالیستی- شووینیستی موجود در اِفواه عامه را زیر سوال میبرند اما زمینهسازی نظری برای منکوب هرگونه نظر و هر روشنفکر و متفکری و سیاستمداری که بوی چپ و ضدیت با استعمار غرب را بدهد، فراهم کردند که اثرات آن در حملات هیستریک کلامی و حتی عملی! چند ساله اخیر علیه مصدق و شریعتی و روشنفکری و گروههای سیاسی چپ و ملّی قبل انقلاب ۵۷ دیده میشود).
🔺ویژگیهای این پدیده فکری- اجتماعی در گزارههای زیر قابل تشخیص است؛تفاسیری ساده، دگماتیک و مبتنی بر «تک عاملی» دیدن پدیدهها و در نتیجه سادهسازی واقعیت زیست جهان بشری که جماعتی عظیم را معتاد کرده است.
متن کامل را اینجا بخوانید
@IranianRepublic
02.04.202514:17
🔴 متن پیام شاپور بختیار در نخستین نوروز پس از انقلاب و پیش از رفراندوم جمهوری اسلامی
🔺شاپور بختیار آخرین نخستوزیر رژیم پیشین که پس از پیروزی انقلاب متواری و مخفی شده است و کسی از محل مخفیگاه او اطلاع ندارد، برای مردم ایران پیامی فرستاد. نوار این پیام با صدای او در اختیار خبرگزاریهای خارجی قرار گرفته ولی همچنان از محل اقامت او اطلاعی در دست نیست. متن پیام به این شرح است:
«خواهران و برادران عزیز با وجود عزلت و دوری از شما برایم آسان نبود که به قومیت و افتخارات گذشته فرهنگی ایران پشت پا بزنم و این عید پرشکوه نوروزی را به یکایک شما خواهران و برادرانم تبریک نگویم. این نوروز میتوانست خجستهترین روز در ۲۵ سال گذشته ایران باشد. این نوروز میتوانست در یک محیط آزاد و امن و خالی از دغدغه فرا رسد و همه ما مسلمانان، مسیحیان، زرتشتیان یا کلیمیان را پایکوبان پس از سالهای اختناق، متحد و برادر و با وجود افکار و سلیقههای سیاسی متفاوت به آینده امیدوار کند.
من از نهانخانه دل برای شما خواهران و برادران عزیز با وجود تیرگی افق، آروزی سعادت و کامیابی مینمایم.
متاسفانه همانطور که همه شاهد و ناظر هستید کشور ما به صورت بسیار آشفته و در یک بلاتکلیفی کامل به سر میبرد. شاید بیفایده باشد، اگرچه به اجمال جریانات سه ماهه اخیر را با هم مرور نماییم.
قبول نخستوزیری من مشروط به مسافرت پادشاه به خارج از کشور، بازگشت آیتالله خمینی، انتخاب وزیران و همکاران بدون دخالت دربار، بازگشت دموکراسی بر طبق قانون و سپس تعیین نوع حکومت در یک محیط آزاد و آرام بود. باید به عرض شما برسانم که یازده روز پس از انتصاب اینجانب پادشاه از ایران به خارج عزیمت نمود، حال این خود چقدر مسائل ارتباط مرا با ارتش و قوای انتظامی پیچیده ساخت و چگونه بدون تصادم و برخورد مهم، عملی شد که باید به طور مفصل و در موقع مناسبت به اطلاع برسانم. فعلا از آن صرفنظر میکنم.
بازگشت آیتالله خمینی با وجود اصرار من برای دو یا سه هفته تاخیر و آن هم به علت گزارشات ساواک دال بر حضور گروهی افراد مشکوک و تازهوارد، با نهایت صمیمیت و همکاری با کمیته تدارکات ایشان انجام شد.
دو روز قبل از صدور فرمان نخستوزیری، از ارباب جراید دعوت نمودم که به منزلم بیایند و با نهایت صداقت و بر طبق سنت دیرینه به آنها اطلاع دادم که مطبوعات آزادند و میتوانند با نزاکت هرچه میخواهند، بیان کنند.
ظرف دو هفته لوایح انحلال ساواک، بازرسی شاهنشاهی و مجازات دستاندرکاران سال اخیر را از پارلمان گذراندم و قبل از ورود به نخستوزیری اعلام کردم که به اسرائیل و آفریقای جنوبی نفت نخواهم داد و از پیمان سنتو خارج خواهم شد و دفتر الفتح را در تهران افتتاح خواهم کرد و کلیه زندانیان سیاسی را آزاد خواهم نمود. با وجود کوهی از مشکلات و انواع کارشکنیها که یکی از بارزترین آنها ملاقات نافرجام اینجانب با حضرت آیتالله خمینی در پاریس بود، تمام وعدههای خود را عملی نمودم.»
متن کامل را اینجا بخوانید
@IranianRepublic
🔺شاپور بختیار آخرین نخستوزیر رژیم پیشین که پس از پیروزی انقلاب متواری و مخفی شده است و کسی از محل مخفیگاه او اطلاع ندارد، برای مردم ایران پیامی فرستاد. نوار این پیام با صدای او در اختیار خبرگزاریهای خارجی قرار گرفته ولی همچنان از محل اقامت او اطلاعی در دست نیست. متن پیام به این شرح است:
«خواهران و برادران عزیز با وجود عزلت و دوری از شما برایم آسان نبود که به قومیت و افتخارات گذشته فرهنگی ایران پشت پا بزنم و این عید پرشکوه نوروزی را به یکایک شما خواهران و برادرانم تبریک نگویم. این نوروز میتوانست خجستهترین روز در ۲۵ سال گذشته ایران باشد. این نوروز میتوانست در یک محیط آزاد و امن و خالی از دغدغه فرا رسد و همه ما مسلمانان، مسیحیان، زرتشتیان یا کلیمیان را پایکوبان پس از سالهای اختناق، متحد و برادر و با وجود افکار و سلیقههای سیاسی متفاوت به آینده امیدوار کند.
من از نهانخانه دل برای شما خواهران و برادران عزیز با وجود تیرگی افق، آروزی سعادت و کامیابی مینمایم.
متاسفانه همانطور که همه شاهد و ناظر هستید کشور ما به صورت بسیار آشفته و در یک بلاتکلیفی کامل به سر میبرد. شاید بیفایده باشد، اگرچه به اجمال جریانات سه ماهه اخیر را با هم مرور نماییم.
قبول نخستوزیری من مشروط به مسافرت پادشاه به خارج از کشور، بازگشت آیتالله خمینی، انتخاب وزیران و همکاران بدون دخالت دربار، بازگشت دموکراسی بر طبق قانون و سپس تعیین نوع حکومت در یک محیط آزاد و آرام بود. باید به عرض شما برسانم که یازده روز پس از انتصاب اینجانب پادشاه از ایران به خارج عزیمت نمود، حال این خود چقدر مسائل ارتباط مرا با ارتش و قوای انتظامی پیچیده ساخت و چگونه بدون تصادم و برخورد مهم، عملی شد که باید به طور مفصل و در موقع مناسبت به اطلاع برسانم. فعلا از آن صرفنظر میکنم.
بازگشت آیتالله خمینی با وجود اصرار من برای دو یا سه هفته تاخیر و آن هم به علت گزارشات ساواک دال بر حضور گروهی افراد مشکوک و تازهوارد، با نهایت صمیمیت و همکاری با کمیته تدارکات ایشان انجام شد.
دو روز قبل از صدور فرمان نخستوزیری، از ارباب جراید دعوت نمودم که به منزلم بیایند و با نهایت صداقت و بر طبق سنت دیرینه به آنها اطلاع دادم که مطبوعات آزادند و میتوانند با نزاکت هرچه میخواهند، بیان کنند.
ظرف دو هفته لوایح انحلال ساواک، بازرسی شاهنشاهی و مجازات دستاندرکاران سال اخیر را از پارلمان گذراندم و قبل از ورود به نخستوزیری اعلام کردم که به اسرائیل و آفریقای جنوبی نفت نخواهم داد و از پیمان سنتو خارج خواهم شد و دفتر الفتح را در تهران افتتاح خواهم کرد و کلیه زندانیان سیاسی را آزاد خواهم نمود. با وجود کوهی از مشکلات و انواع کارشکنیها که یکی از بارزترین آنها ملاقات نافرجام اینجانب با حضرت آیتالله خمینی در پاریس بود، تمام وعدههای خود را عملی نمودم.»
متن کامل را اینجا بخوانید
@IranianRepublic
15.04.202517:14


07.04.202511:12
🔴 هشدار توماس سول، اقتصاددان مشهور لیبرترین و استاد دانشگاه استنفورد: تکرار فجایع اقتصادی دهه ۱۹۲۰ با تعرفههای ترامپ
«رییسجمهور آمریکا با سیاستهای تعرفهایش داره راه خطرناکی رو میره؛ مسیری که تو دهه ۱۹۲۰ امتحان شد و نتیجهش یه فاجعه اقتصادی بود.
اگه هدفش از این تعرفهها حل یه سری مسائل استراتژیک و موقته، شاید قابلقبول باشه. ولی اگه این شروع یه جنگ تجاری جهانی باشه، ضررش برای همست. چون کشورها تلافی میکنن، و تجارت جهانی سقوط میکنه. مشکل دیگه اینه که سیاستهاش قابل پیشبینی نیستن. مثل اینه که قوانین بازی رو وسط بازی عوض کنه. در چنین شرایطی، مردم و سرمایهگذارها نمیدونن چه تصمیمی بگیرن، پولشون رو نگه میدارن و اقتصاد به رکود نزدیک میشه، دقیقاً مثل دهه ۱۹۳۰ ... اگه چهار سال قراره همین آزمون و خطا ادامه پیدا کنه، سرمایهگذاری میخوابه و بازار از بین میره؛ چیزی که نشونههاش تو سقوط اخیر بازار سهام کاملاً معلوم بود.»
@IranianRepublic
«رییسجمهور آمریکا با سیاستهای تعرفهایش داره راه خطرناکی رو میره؛ مسیری که تو دهه ۱۹۲۰ امتحان شد و نتیجهش یه فاجعه اقتصادی بود.
اگه هدفش از این تعرفهها حل یه سری مسائل استراتژیک و موقته، شاید قابلقبول باشه. ولی اگه این شروع یه جنگ تجاری جهانی باشه، ضررش برای همست. چون کشورها تلافی میکنن، و تجارت جهانی سقوط میکنه. مشکل دیگه اینه که سیاستهاش قابل پیشبینی نیستن. مثل اینه که قوانین بازی رو وسط بازی عوض کنه. در چنین شرایطی، مردم و سرمایهگذارها نمیدونن چه تصمیمی بگیرن، پولشون رو نگه میدارن و اقتصاد به رکود نزدیک میشه، دقیقاً مثل دهه ۱۹۳۰ ... اگه چهار سال قراره همین آزمون و خطا ادامه پیدا کنه، سرمایهگذاری میخوابه و بازار از بین میره؛ چیزی که نشونههاش تو سقوط اخیر بازار سهام کاملاً معلوم بود.»
@IranianRepublic
03.04.202521:08
🔴 ملی گرایی مدنی را فرهنگ ساخته نه نژاد و خون
✍️ مجتبی نجفی
🔺سوای رخدادی که در ارومیه رخ داد، در آرمگاه فردوسی بزرگ هم در روز نخست سال نو عده ای شعار دادند: "ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم". وقتی ناسیونالیسم قومی در ارومیه را نقد کردم، مخاطبی پرسید نظرم درباره این شعار چیست؟ از آنجا که نه بنده لایک ام و نه در بند مخاطب، خیلی صریح بگویم این شعار ارتجاعی است و در تضاد با "ملی گرایی مدنی" است. من از کودکی از سعدی یاد گرفته ام "بنی آدم اعضای یکدیگرند" از حافظ آموخته ام "آسایش دو گیتی، تفسیرِ این دو حرف است، با دوستان مُرُوت با دشمنان مُدارا" و از همین فردوسی بزرگ یاد گرفته ام:
"فریدونِ فرّخ، فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی".
🔺برای همین ملی گرایی من با عنصر ناب فرهنگ شکل گرفته، از جنس شعر است، بر پایه ارزشهای عام جهانشمول نشسته و نه "دیگر ستیز" که "دیگرپذیر" است. از اینرو هر کلمه و شعاری که بوی نژاد و اصالت خون بدهد را پس میزند و همانگونه که بر هویت ایرانی اش تاکید دارد، بر تعامل با هویت های دیگر در جهان اصرار دارد چون جهان آنانکه بر نژاد یا قوم خاص میایستند به غایت بسته است و مستعد خشونت. اما ملی گرایی مدنی از جنس شعر و عشق و خردورزی است. نمادها را نه برای طرد دیگری که برای جذب دیگری در اختیار میگیرد و هویت خود را در رویکردی انتقادی با گذشته با رهیافت آموزشی و نه در نفی و خودتحقیری تعریف میکند.
🔺از اینروست این ملی گرایی در تاریخ معاصر ما سرکوب شده و در اول انقلاب پنجاه و هفت مطرود و مغضوب شد چون اساس حکومت دینی بر "دیگرستیزی" است و نفی کننده تکثر. و هر جا همسانی و صحبت از یک نژاد یا قوم خاص یا مذهب خاص باشد بدانید که زندانی بزرگ تهیه شده.
🔺و اتفاقا "ملی گرایی مدنی" در تجربه زندگی ام تکمیل شده. وقتی در نهاد دانشگاه با ماکتی از ایران رنگارنگ و متکثر روبرو شدم و وقتی در نهاد سربازی علی رغم اعتقادم به ارتش حرفه ای، با سوژه هایی از نقطه نقطه ایران روبرو شدم. هر جا که "متفاوت" بیشتر دیدم و با متفاوتها زیستم، ترسم از "دیگری" ریخت و بخشی از این ریزش ترس به خاطر آموزه هایی است که هویت ایرانی را نه بر اساس نژاد که با شعر دیگرخواهانه از جنس فردوسی و سعدی و حافظ تعریف کرده. یا حداقل اینکه من اینگونه آنرا دریافت کرده ام.
🔺از اینرو، ملی گرایی مدنی پیشروانه است با "پان" ها مرزبندی دارد، شهروندمدار است، تعلقات قومی که سازنده باشند را پاس می دارد اما قوم سالاری را نفی. از برتری نژادی دوری میکند و شالوده ملیت را فرهنگ میداند و همبستگی و تکثر را جمع میزند.
@IranianRepublic
✍️ مجتبی نجفی
🔺سوای رخدادی که در ارومیه رخ داد، در آرمگاه فردوسی بزرگ هم در روز نخست سال نو عده ای شعار دادند: "ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم". وقتی ناسیونالیسم قومی در ارومیه را نقد کردم، مخاطبی پرسید نظرم درباره این شعار چیست؟ از آنجا که نه بنده لایک ام و نه در بند مخاطب، خیلی صریح بگویم این شعار ارتجاعی است و در تضاد با "ملی گرایی مدنی" است. من از کودکی از سعدی یاد گرفته ام "بنی آدم اعضای یکدیگرند" از حافظ آموخته ام "آسایش دو گیتی، تفسیرِ این دو حرف است، با دوستان مُرُوت با دشمنان مُدارا" و از همین فردوسی بزرگ یاد گرفته ام:
"فریدونِ فرّخ، فرشته نبود
ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی".
🔺برای همین ملی گرایی من با عنصر ناب فرهنگ شکل گرفته، از جنس شعر است، بر پایه ارزشهای عام جهانشمول نشسته و نه "دیگر ستیز" که "دیگرپذیر" است. از اینرو هر کلمه و شعاری که بوی نژاد و اصالت خون بدهد را پس میزند و همانگونه که بر هویت ایرانی اش تاکید دارد، بر تعامل با هویت های دیگر در جهان اصرار دارد چون جهان آنانکه بر نژاد یا قوم خاص میایستند به غایت بسته است و مستعد خشونت. اما ملی گرایی مدنی از جنس شعر و عشق و خردورزی است. نمادها را نه برای طرد دیگری که برای جذب دیگری در اختیار میگیرد و هویت خود را در رویکردی انتقادی با گذشته با رهیافت آموزشی و نه در نفی و خودتحقیری تعریف میکند.
🔺از اینروست این ملی گرایی در تاریخ معاصر ما سرکوب شده و در اول انقلاب پنجاه و هفت مطرود و مغضوب شد چون اساس حکومت دینی بر "دیگرستیزی" است و نفی کننده تکثر. و هر جا همسانی و صحبت از یک نژاد یا قوم خاص یا مذهب خاص باشد بدانید که زندانی بزرگ تهیه شده.
🔺و اتفاقا "ملی گرایی مدنی" در تجربه زندگی ام تکمیل شده. وقتی در نهاد دانشگاه با ماکتی از ایران رنگارنگ و متکثر روبرو شدم و وقتی در نهاد سربازی علی رغم اعتقادم به ارتش حرفه ای، با سوژه هایی از نقطه نقطه ایران روبرو شدم. هر جا که "متفاوت" بیشتر دیدم و با متفاوتها زیستم، ترسم از "دیگری" ریخت و بخشی از این ریزش ترس به خاطر آموزه هایی است که هویت ایرانی را نه بر اساس نژاد که با شعر دیگرخواهانه از جنس فردوسی و سعدی و حافظ تعریف کرده. یا حداقل اینکه من اینگونه آنرا دریافت کرده ام.
🔺از اینرو، ملی گرایی مدنی پیشروانه است با "پان" ها مرزبندی دارد، شهروندمدار است، تعلقات قومی که سازنده باشند را پاس می دارد اما قوم سالاری را نفی. از برتری نژادی دوری میکند و شالوده ملیت را فرهنگ میداند و همبستگی و تکثر را جمع میزند.
@IranianRepublic
05.04.202515:46
🔴 نامه مهدی محمودیان به بهاره هدایت
✍️ مهدی محمودیان/ زندان اوین، ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
بهارهی عزیز
🔺بیش از بیستوپنج سال دوستی و تجربهی مشترک در سیاست و زندان، چیزی نیست که بتوان بهسادگی از آن عبور کرد. آنچه مرا وادار به نوشتن این سطور خطاب به یک همراه در مسیر دشوار دموکراسیخواهی کرده، نه صرفاً گذشتهی مشترکمان، بلکه تأثیری است که دیدگاهها و تصمیمات امروز هرکدام از فعالینی که کنشهای آزادیخواهانه داشتهاند و با پرداخت هزینه و ازخودگذشتگی در راه خیر عمومی، مورد احترام بخشهایی از جامعه هستند، میتواند بر آیندهی ما و دیگرانی که به این مسیر چشم دوختهاند، داشته باشد.
🔺در نگاه جدید بهارهی عزیز، حقوق بشر موضوعی پسینی است که پس از تغییر حکومت باید دربارهی آن بحث کرد. این دیدگاه، در عین داشتن بخشی از حقیقت، خطر بزرگی در خود نهفته دارد: نادیدهگرفتن حقوق بشر در فرآیند تغییر، میتواند بنیانهای یک نظام استبدادی جدید را پایهریزی کند. حقوق بشر را نمیتوان بهتنهایی بهعنوان یک سازوکار برای ساختن یک حکومت در نظر گرفت (چنانکه مورد اشارهات بود)، اما بدون در نظر گرفتن آن، هر نظام جدیدی در خطر بازتولید همان سرکوبی خواهد بود که علیه آن قیام کردهایم. اصولی مانند آزادی، عدالت و مدارا، نه ابزارهای اجرایی، بلکه ضامن بقای یک نظام سیاسی سالماند. حذف آنها به این امید که در آینده احیا شوند، خطر سقوط در چرخهی جدیدی از اقتدارگرایی را در پی دارد.
🔺یکی از استدلالهایی که بهارهی عزیز مطرح کرده، این است که دوقطبیسازی لازمهی تغییر است و حقوقبشرخواهی مانع ایجاد چنین فضایی میشود. اما این استدلال، دو فرض اساسی را نادیده میگیرد: نخست، اینکه دوقطبیسازی، خود میتواند به بستری برای خشونت و سرکوب متقابل تبدیل شود؛ و دوم، اینکه ایجاد یک فضای سیاسی خشن، هیچ تضمینی برای ظهور یک نظام عادلانه و پایدار نیست. اگر هدف ما گذار به یک نظام بهتر است، چرا باید همان منطقی را که حکومتهای اقتدارگرا برای حذف مخالفان به کار میگیرند، بازتولید کنیم؟
🔺اگر معیار برای ضرورت تغییر این است که جمهوری اسلامی یک حکومت عادی نیست، زیرا انقلابی بوده که در ضدیت با غرب شکل گرفته، چرا فکر میکنی یک حکومت انقلابی دیگر، صرفاً به دلیل تغییر شعارهایش و بدون اتکا به پایههای دموکراتیک و نهادهای مدافع آزادی، از همان دامهای استبدادی در امان خواهد ماند؟
🔺در دوران اصلاحات، ما بیش از آنکه بر حقوق بشر تمرکز کنیم، به دموکراسی پرداختیم. نتیجه این شد که در سال ۸۸، خود ما قربانی نقض گستردهی حقوق بشر شدیم. این تجربه نشان میدهد که دموکراسی بدون حقوق بشر، نهتنها ضامن آزادی نیست، بلکه میتواند به ابزاری برای سرکوب جدید تبدیل شود. مشابه همین اشتباه را انقلابیونی که شعار آزادی و حقوق بشر سر میدادند، در پساانقلاب ۵۷ مرتکب شدند. در آن زمان، واژهی حقوق بشر در میان انقلابیون، همانند نگاه امروزی بهارهی عزیز ـ که با نزدیک به یک دهه تحمل زندان ظالمانه، آن را بحثی تجملی و لوکس میداند ـ بیاهمیت تلقی شد. نتیجه چه شد؟ استقرار حکومتی که حتی ابتداییترین حقوق انسانی را نیز نقض کرد. آیا اگر امروز هم حقوق بشر را کنار بگذاریم، تضمینی هست که نتیجهای متفاوت رقم بخورد؟
🔺یکی از نکات کلیدی این است که ما، بهعنوان کسانی که در سیاست و تغییرات اجتماعی نقش داریم، در برابر پیامدهای تغییر مسئولیم. بهاره جان، زمانی که در نگاهت ـ فارغ از انگیزهی انقلابیون ۵۷ ـ همهی آنان را در وضعیت اسفبار امروز ایران مسئول میدانی، آیا این مسئولیت شامل ما و نسل امروز نیز نمیشود؟ اگر معتقدی که برای گذار باید دموکراسی و حقوق بشر را فدا کرد و یک حکومت اقتدارگرا را بهعنوان مرحلهی گذار پذیرفت، این سؤال مطرح میشود: چه مکانیسمی وجود دارد که این حکومت واقعاً خود را موقتی بداند و قدرت را به مردم بازگرداند؟ ماهیت قدرت، تمایل به تمرکز و انحصار دارد. چگونه میتوان انتظار داشت که حاکمی که با روشهای غیردموکراتیک به قدرت رسیده، پس از رسیدن، داوطلبانه از آن کنارهگیری کند؟ مخصوصاً وقتی که حامیانش، امروز، بدون داشتن هیچگونه قدرت اجرایی، حتی کمترین نقد را با خشونت زبانی و حذف پاسخ میدهند.
متن کامل نامه
@IranianRepublic
✍️ مهدی محمودیان/ زندان اوین، ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
بهارهی عزیز
🔺بیش از بیستوپنج سال دوستی و تجربهی مشترک در سیاست و زندان، چیزی نیست که بتوان بهسادگی از آن عبور کرد. آنچه مرا وادار به نوشتن این سطور خطاب به یک همراه در مسیر دشوار دموکراسیخواهی کرده، نه صرفاً گذشتهی مشترکمان، بلکه تأثیری است که دیدگاهها و تصمیمات امروز هرکدام از فعالینی که کنشهای آزادیخواهانه داشتهاند و با پرداخت هزینه و ازخودگذشتگی در راه خیر عمومی، مورد احترام بخشهایی از جامعه هستند، میتواند بر آیندهی ما و دیگرانی که به این مسیر چشم دوختهاند، داشته باشد.
🔺در نگاه جدید بهارهی عزیز، حقوق بشر موضوعی پسینی است که پس از تغییر حکومت باید دربارهی آن بحث کرد. این دیدگاه، در عین داشتن بخشی از حقیقت، خطر بزرگی در خود نهفته دارد: نادیدهگرفتن حقوق بشر در فرآیند تغییر، میتواند بنیانهای یک نظام استبدادی جدید را پایهریزی کند. حقوق بشر را نمیتوان بهتنهایی بهعنوان یک سازوکار برای ساختن یک حکومت در نظر گرفت (چنانکه مورد اشارهات بود)، اما بدون در نظر گرفتن آن، هر نظام جدیدی در خطر بازتولید همان سرکوبی خواهد بود که علیه آن قیام کردهایم. اصولی مانند آزادی، عدالت و مدارا، نه ابزارهای اجرایی، بلکه ضامن بقای یک نظام سیاسی سالماند. حذف آنها به این امید که در آینده احیا شوند، خطر سقوط در چرخهی جدیدی از اقتدارگرایی را در پی دارد.
🔺یکی از استدلالهایی که بهارهی عزیز مطرح کرده، این است که دوقطبیسازی لازمهی تغییر است و حقوقبشرخواهی مانع ایجاد چنین فضایی میشود. اما این استدلال، دو فرض اساسی را نادیده میگیرد: نخست، اینکه دوقطبیسازی، خود میتواند به بستری برای خشونت و سرکوب متقابل تبدیل شود؛ و دوم، اینکه ایجاد یک فضای سیاسی خشن، هیچ تضمینی برای ظهور یک نظام عادلانه و پایدار نیست. اگر هدف ما گذار به یک نظام بهتر است، چرا باید همان منطقی را که حکومتهای اقتدارگرا برای حذف مخالفان به کار میگیرند، بازتولید کنیم؟
🔺اگر معیار برای ضرورت تغییر این است که جمهوری اسلامی یک حکومت عادی نیست، زیرا انقلابی بوده که در ضدیت با غرب شکل گرفته، چرا فکر میکنی یک حکومت انقلابی دیگر، صرفاً به دلیل تغییر شعارهایش و بدون اتکا به پایههای دموکراتیک و نهادهای مدافع آزادی، از همان دامهای استبدادی در امان خواهد ماند؟
🔺در دوران اصلاحات، ما بیش از آنکه بر حقوق بشر تمرکز کنیم، به دموکراسی پرداختیم. نتیجه این شد که در سال ۸۸، خود ما قربانی نقض گستردهی حقوق بشر شدیم. این تجربه نشان میدهد که دموکراسی بدون حقوق بشر، نهتنها ضامن آزادی نیست، بلکه میتواند به ابزاری برای سرکوب جدید تبدیل شود. مشابه همین اشتباه را انقلابیونی که شعار آزادی و حقوق بشر سر میدادند، در پساانقلاب ۵۷ مرتکب شدند. در آن زمان، واژهی حقوق بشر در میان انقلابیون، همانند نگاه امروزی بهارهی عزیز ـ که با نزدیک به یک دهه تحمل زندان ظالمانه، آن را بحثی تجملی و لوکس میداند ـ بیاهمیت تلقی شد. نتیجه چه شد؟ استقرار حکومتی که حتی ابتداییترین حقوق انسانی را نیز نقض کرد. آیا اگر امروز هم حقوق بشر را کنار بگذاریم، تضمینی هست که نتیجهای متفاوت رقم بخورد؟
🔺یکی از نکات کلیدی این است که ما، بهعنوان کسانی که در سیاست و تغییرات اجتماعی نقش داریم، در برابر پیامدهای تغییر مسئولیم. بهاره جان، زمانی که در نگاهت ـ فارغ از انگیزهی انقلابیون ۵۷ ـ همهی آنان را در وضعیت اسفبار امروز ایران مسئول میدانی، آیا این مسئولیت شامل ما و نسل امروز نیز نمیشود؟ اگر معتقدی که برای گذار باید دموکراسی و حقوق بشر را فدا کرد و یک حکومت اقتدارگرا را بهعنوان مرحلهی گذار پذیرفت، این سؤال مطرح میشود: چه مکانیسمی وجود دارد که این حکومت واقعاً خود را موقتی بداند و قدرت را به مردم بازگرداند؟ ماهیت قدرت، تمایل به تمرکز و انحصار دارد. چگونه میتوان انتظار داشت که حاکمی که با روشهای غیردموکراتیک به قدرت رسیده، پس از رسیدن، داوطلبانه از آن کنارهگیری کند؟ مخصوصاً وقتی که حامیانش، امروز، بدون داشتن هیچگونه قدرت اجرایی، حتی کمترین نقد را با خشونت زبانی و حذف پاسخ میدهند.
متن کامل نامه
@IranianRepublic
01.04.202519:10
🔴 به جای انذار بیفایده به رهبری به مردم هشدار بدهید
✍️ حامد آئینهوند
🔺مصطفی مهرآئین از جمله اساتید فرهیخته جامعه شناسی است که پس از سالها کار فکری و دانشگاهی از لاک آکادمیک خارج شد و در قالب روشنفکر عرصه عمومی، نقدهای متعددی درباره وضعیت سیاسی اجتماعی ایران با زبانی همه فهم با اشراف ویژه بر مفاهیم بنیادی طرح کرد. نگاه وی به سیاست ورزی از «دریچه معنا بخشی به زندگی» نه «سیاست معطوف به قدرت در نظام فکری فوکو» از یک سو و قدرت بیان از سوی دیگر باعث شد ظرف مدت کوتاهی مورد توجه واقع شود. به ویژه آنکه با فاصله گذاری آشکار میان تفاوت های مبانی نقد خود با اصلاح طلبان بر سیستم مستقر و بیان روشن اینکه اصلاح پذیری جمهوری اسلامی را منتفی می داند این پیام را داد که ما نیازمند گفتمان دیگری هستیم که نه به کار اصلاح که به کار عبور و گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی بیاید.
🔺مهرآئین با به چالش کشیدن ایده وفاق پزشکیان و عقیم نشان دادن آن به واسطه نادیده انگاری مردم و اختگی دستگاه دولت در جمهوری اسلامی به درستی نشان داد کوشش اصلاح طلبان در این عرصه را نباید امری جدی تلقی کرد و به تعبیر من وجهی بیش از تقلا برای گرفتن سهمی از سفره انقلاب ندارد. تلاش قابل ستایش ایشان در برجسته کردن ضرورت گذار و تاکید براینکه به عنوان یک معلم دانشگاه راهی غیر از این نمیشناسد و تاکید بر سرکوب سیستماتیک دانشگاه و بازگویی اینکه فهم وی از فضای ایران فهم غالب اعضای هیات علمی دانشگاه ها ست اگرچه صدای غالب نیست، قابل اعتناست هر چند، نیروهای ساکت دانشگاهی را تبرئه نمیکند. با این همه درخشندگی اما، انتشار دو نامه پیاپی ایشان به رهبر جمهوری اسلامی برای کناره گیری از قدرت مرا متعجب و تا حدودی نا امید کرد.
🔺در زمانهای که رسانههای جریان اصلی با فراگیری شبکههای اجتماعی دیگر نقش سابق را ایفا نمیکنند و بنا به برخی دیدگاهها حتی به حاشیه رفتهاند و امکان انعکاس صداهای مختلف وجود دارد انتشار نامههای سرگشاده دیگر از اهمیت سابق برخوردار نیست. امروز بر خلاف گذشته شنیده شدن خواست و اراده عمومی برای حکومتها چنانچه بخواهند از هر زمان دیگری ساده تر شده است، در نتیجه اگر نمیشنوند یا نادیده میگیرند دلیل بر ناشنوایی، نابینایی نیست بلکه ارادهای پشت این عمل هست. ارادهای که نامههای سر گشاده خللی در آن ایجاد نمیکند.
🔺احتمالا دکتر مهرآئین نامههای سر گشاده محمد نوری زاد پس از جنبش سبز به خامنهای که روزگاری از نزدیکان به وی به حساب میآمد را خوانده است و در جریان نقدهای تند و تیز سالهای اخیر مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور وقت در دولت محمد خاتمی به رهبری، هم چنین نامه در خواست استعفای آیت ا.. خامنهای از سوی برخی فعالان سیاسی موسوم به ۱۴ امضا در سال ۹۸ قرار دارد. پر واضح است رهبری نظام اگر بنا بود به این درخواستها وقعی بگذارد نوری زاد و تاج زاده که عمری را برای تثبیت این نظام و تئوریزه کردن مبانی آن صرف کردهاند و به نظام خیلی نزدیک تر هستند در اولویت بودند و اگر حرف آنان شنیده میشد نوبت به دیگران نمیرسید.
🔺جناب آقای مهرآئین عزیز، بعید است شما به عنوان یک جامعه شناس برجسته ندانید وجه اصلی و نه اصیل سیاست چیزی جز موازنه قوا نیست و دیکتاتورها بدون آنکه تغییری در موازنه قوا رخ ندهد هرگز قدرت را ترک نمیکنند. دفتر رهبر ایران با تشکیلات موازی عریض و طویل اداری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و با هزاران کارمند به نوعی «دولت در سایه» است و هیچ شباهتی به بیت محقر آیت ا.. خمینی ندارد. روحانیت شیعه سده های زیادی منتظر فرصتی برای رسیدن به قدرت بوده است و در این مسیر جانهای عزیز زیادی را ستانده که یک فقره درشت و مهم آن اعدام های سال ۶۷ است.
🔺اگر به هر دلیلی انقلاب ۵۷ به ثمر نرسیده بود به خوبی می دانید عموم سران جمهوری اسلامی و فرزندان و خویشان آنها در چه وضعیتی زندگی میکردند. صحبت میلیاردها دلار پول و منافع متعدد لایه های مختلف قدرت در یک زنجیره وسیع است که گوشه کوچکی از آن را در هک اطلاعات بانک سپه می توانید بینید. با این وصف چرا فکر می کنید خامنهای قدرت را با نصحیت وتوصیه های اخلاقی رها می کند؟ به جای انذار بی فایده به رهبری، به مردم ونخبگان هشدار بدهید چنانچه برای برهم زدن توازن قوا به ضرر نیروهای حاکم بیش از این تعلل کنند، متشکل نشده وسازمان پیدا نکنند چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. وظیفه شما و امثال بنده در رکاب حضرتعالی کمک به متشکل کردن مردم برای ایجاد تغییر در موازنه قوا برای استقرار یک جمهوری سکولار است نه خواهش و تمنا از رهبری برای کنار رفتن از قدرت.
@IranianRepublic
✍️ حامد آئینهوند
🔺مصطفی مهرآئین از جمله اساتید فرهیخته جامعه شناسی است که پس از سالها کار فکری و دانشگاهی از لاک آکادمیک خارج شد و در قالب روشنفکر عرصه عمومی، نقدهای متعددی درباره وضعیت سیاسی اجتماعی ایران با زبانی همه فهم با اشراف ویژه بر مفاهیم بنیادی طرح کرد. نگاه وی به سیاست ورزی از «دریچه معنا بخشی به زندگی» نه «سیاست معطوف به قدرت در نظام فکری فوکو» از یک سو و قدرت بیان از سوی دیگر باعث شد ظرف مدت کوتاهی مورد توجه واقع شود. به ویژه آنکه با فاصله گذاری آشکار میان تفاوت های مبانی نقد خود با اصلاح طلبان بر سیستم مستقر و بیان روشن اینکه اصلاح پذیری جمهوری اسلامی را منتفی می داند این پیام را داد که ما نیازمند گفتمان دیگری هستیم که نه به کار اصلاح که به کار عبور و گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی بیاید.
🔺مهرآئین با به چالش کشیدن ایده وفاق پزشکیان و عقیم نشان دادن آن به واسطه نادیده انگاری مردم و اختگی دستگاه دولت در جمهوری اسلامی به درستی نشان داد کوشش اصلاح طلبان در این عرصه را نباید امری جدی تلقی کرد و به تعبیر من وجهی بیش از تقلا برای گرفتن سهمی از سفره انقلاب ندارد. تلاش قابل ستایش ایشان در برجسته کردن ضرورت گذار و تاکید براینکه به عنوان یک معلم دانشگاه راهی غیر از این نمیشناسد و تاکید بر سرکوب سیستماتیک دانشگاه و بازگویی اینکه فهم وی از فضای ایران فهم غالب اعضای هیات علمی دانشگاه ها ست اگرچه صدای غالب نیست، قابل اعتناست هر چند، نیروهای ساکت دانشگاهی را تبرئه نمیکند. با این همه درخشندگی اما، انتشار دو نامه پیاپی ایشان به رهبر جمهوری اسلامی برای کناره گیری از قدرت مرا متعجب و تا حدودی نا امید کرد.
🔺در زمانهای که رسانههای جریان اصلی با فراگیری شبکههای اجتماعی دیگر نقش سابق را ایفا نمیکنند و بنا به برخی دیدگاهها حتی به حاشیه رفتهاند و امکان انعکاس صداهای مختلف وجود دارد انتشار نامههای سرگشاده دیگر از اهمیت سابق برخوردار نیست. امروز بر خلاف گذشته شنیده شدن خواست و اراده عمومی برای حکومتها چنانچه بخواهند از هر زمان دیگری ساده تر شده است، در نتیجه اگر نمیشنوند یا نادیده میگیرند دلیل بر ناشنوایی، نابینایی نیست بلکه ارادهای پشت این عمل هست. ارادهای که نامههای سر گشاده خللی در آن ایجاد نمیکند.
🔺احتمالا دکتر مهرآئین نامههای سر گشاده محمد نوری زاد پس از جنبش سبز به خامنهای که روزگاری از نزدیکان به وی به حساب میآمد را خوانده است و در جریان نقدهای تند و تیز سالهای اخیر مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور وقت در دولت محمد خاتمی به رهبری، هم چنین نامه در خواست استعفای آیت ا.. خامنهای از سوی برخی فعالان سیاسی موسوم به ۱۴ امضا در سال ۹۸ قرار دارد. پر واضح است رهبری نظام اگر بنا بود به این درخواستها وقعی بگذارد نوری زاد و تاج زاده که عمری را برای تثبیت این نظام و تئوریزه کردن مبانی آن صرف کردهاند و به نظام خیلی نزدیک تر هستند در اولویت بودند و اگر حرف آنان شنیده میشد نوبت به دیگران نمیرسید.
🔺جناب آقای مهرآئین عزیز، بعید است شما به عنوان یک جامعه شناس برجسته ندانید وجه اصلی و نه اصیل سیاست چیزی جز موازنه قوا نیست و دیکتاتورها بدون آنکه تغییری در موازنه قوا رخ ندهد هرگز قدرت را ترک نمیکنند. دفتر رهبر ایران با تشکیلات موازی عریض و طویل اداری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و با هزاران کارمند به نوعی «دولت در سایه» است و هیچ شباهتی به بیت محقر آیت ا.. خمینی ندارد. روحانیت شیعه سده های زیادی منتظر فرصتی برای رسیدن به قدرت بوده است و در این مسیر جانهای عزیز زیادی را ستانده که یک فقره درشت و مهم آن اعدام های سال ۶۷ است.
🔺اگر به هر دلیلی انقلاب ۵۷ به ثمر نرسیده بود به خوبی می دانید عموم سران جمهوری اسلامی و فرزندان و خویشان آنها در چه وضعیتی زندگی میکردند. صحبت میلیاردها دلار پول و منافع متعدد لایه های مختلف قدرت در یک زنجیره وسیع است که گوشه کوچکی از آن را در هک اطلاعات بانک سپه می توانید بینید. با این وصف چرا فکر می کنید خامنهای قدرت را با نصحیت وتوصیه های اخلاقی رها می کند؟ به جای انذار بی فایده به رهبری، به مردم ونخبگان هشدار بدهید چنانچه برای برهم زدن توازن قوا به ضرر نیروهای حاکم بیش از این تعلل کنند، متشکل نشده وسازمان پیدا نکنند چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. وظیفه شما و امثال بنده در رکاب حضرتعالی کمک به متشکل کردن مردم برای ایجاد تغییر در موازنه قوا برای استقرار یک جمهوری سکولار است نه خواهش و تمنا از رهبری برای کنار رفتن از قدرت.
@IranianRepublic
26.03.202512:02
🔴 فقر آبی و دوران گذار
✍️نیکآهنگ کوثر
🔺یکی از مفاهیمی که به نظر میرسد بسیاری از مخاطبان رسانهها و اخبار سیاسی هنوز ارتباط عمیقی با آن برقرار نکردهاند، فقر آبی است. فقر آبی وضعیتی است که در آن افراد، جوامع یا حتی کشورها به آب سالم، بهداشتی، کافی و پایدار برای رفع نیازهای اساسی مانند آشامیدن، پختوپز، بهداشت، کشاورزی و شستوشو دسترسی ندارند.
🔺فقر آبی ابعاد متنوعی دارد و صرفاً به کمبود منابع محدود نمیشود. در برخی مناطق، اصولاً آب کافی وجود ندارد؛ عواملی چون خشکسالی، تغییرات اقلیمی و برداشت بیرویه از منابع آبی، این بحران را تشدید کردهاند. در برخی دیگر از مناطق، اگرچه منابع آبی وجود دارند، اما دسترسی فیزیکی به آنها دشوار است و افراد ناچارند برای تأمین آب، مسافتهای طولانی طی کنند یا در صفهای طولانی منتظر بمانند. کیفیت آب نیز دغدغهای جدی است؛ چرا که آب آلوده میتواند سلامت افراد را به خطر اندازد و برای آشامیدن یا رعایت بهداشت مناسب نباشد. از سوی دیگر، ممکن است هزینهی تأمین آب برای برخی خانوارها بسیار بالا باشد و توان پرداخت آن را نداشته باشند. نبود زیرساختهای لازم برای انتقال، تصفیه و ذخیرهسازی نیز از جمله عواملی است که فقر آبی را در بسیاری از مناطق تشدید میکند.
🔺شاخص فقر آبی برای سنجش دقیقتر وضعیت منابع آب در جوامع مختلف طراحی شده و شامل پنج مؤلفه اصلی است. نخست، منابع که به میزان آب تجدیدپذیر موجود اشاره دارد. دوم، دسترسی که میزان سهولت در دسترسی مردم به آب سالم و قابل استفاده را میسنجد. سوم، ظرفیت که توانایی جامعه در مدیریت و استفاده بهینه از منابع آبی را ارزیابی میکند. مؤلفه چهارم، الگوی مصرف است که چگونگی بهرهبرداری از آب در بخشهایی مانند کشاورزی، صنعت و مصارف خانگی را مورد توجه قرار میدهد. و در نهایت، محیطزیست به پایداری زیستمحیطی در مصرف آب و تأثیر آن بر اکوسیستمهای طبیعی میپردازد.
فقر دانش و فقر آبی
🔺اگر بخشهای مختلف جامعه از دانش و آگاهی لازم برای بهرهبرداری و بهرهوری آب برخوردار نباشند، انتظار مشارکت مؤثر آنها در بهبود مدیریت منابع آبی—برای کاهش یا رفع مشکلاتی همچون فقر آبی—بیهوده خواهد بود.
🔺در مسیر مقابله با فقر آبی، آگاهیبخشی و جلب مشارکت مردمی نقشی کلیدی ایفا میکند. مردمی که از محدودیت منابع آبی آگاهند، بهتر درک میکنند که هر رفتار نادرست در مصرف آب، پیامدهایی گسترده و بلندمدت برای جامعه و نسلهای آینده دارد. ارتقای این آگاهی از طریق آموزش عمومی، رسانهها، مدارس و شبکههای اجتماعی میتواند زمینهساز اصلاح الگوهای رفتاری شود؛ از جمله صرفهجویی در مصرف خانگی، بازچرخانی آب، بهرهگیری از فناوریهای نوین در آبیاری و کاهش هدررفت آب در فرایندهای مختلف.
🔺با این حال، بخش مهمی از مشارکت مردمی از مسیر مطالبهگری فعالانه شکل میگیرد. زمانی که مردم بتوانند از مدیران محلی و ملی خواستار مدیریت شفاف، عادلانه و مبتنی بر اصول توسعه پایدار شوند—چه از طریق شوراهای محلی، نظارت بر پروژهها یا حتی اعتراض مدنی—امکان اثرگذاری واقعی افزایش مییابد. چنین سازوکاری میتواند مدیران را نسبت به عملکردشان پاسخگوتر کند.
🔺از سوی دیگر، احیای شیوههای سنتی و بومی مدیریت آب—نظیر قنات و نظامهای محلی تقسیم منابع—نه تنها به افزایش کارآمدی کمک میکند، بلکه میتواند اعتماد ازدسترفته را نیز بازسازی کند. همچنین، ایجاد نهادهای مردمی مانند تعاونیهای آب یا گروههای حفاظت از منابع طبیعی، بستری مناسب برای اجرای برنامههای محلی و منطقهای در مقابله با فقر آبی فراهم میسازد.
🔺با همهی اینها، نباید فراموش کرد که مردم به مشوق نیاز دارند. نبود حمایت نهادی و دولتی، ناگزیر به دلسردی بخشی از جامعه میانجامد—بویژه کسانی که پتانسیل مشارکت و تأثیرگذاری جدی دارند.
فقر آبی و بیعدالتی محیط زیستی
🔺مردمان روستاهای دهدز و ایذه بارها پرسیدهاند: چرا با وجود استقرار دو سد عظیم کارون ۳ و کارون ۴، بسیاری از مردم هنوز از کمبود شدید آب رنج میبرند؟ پاسخ را باید در توزیع نابرابر و ناعادلانه منابع آبی جستوجو کرد. وقتی منابع آب، بهجای آنکه بر اساس نیازهای انسانی، ملاحظات محیط زیستی و اصول عدالت اجتماعی تخصیص یابند، در خدمت کشاورزی صنعتی و پروژههای وابسته به مجموعههای پرنفوذ سیاسی قرار میگیرند، نتیجهای جز بیعدالتی محیطزیستی نخواهد داشت. فقر آبی در بخشهایی از خوزستان و چهارمحالوبختیاری، از همین واقعیت ریشه میگیرد.
@IranianRepublic
✍️نیکآهنگ کوثر
🔺یکی از مفاهیمی که به نظر میرسد بسیاری از مخاطبان رسانهها و اخبار سیاسی هنوز ارتباط عمیقی با آن برقرار نکردهاند، فقر آبی است. فقر آبی وضعیتی است که در آن افراد، جوامع یا حتی کشورها به آب سالم، بهداشتی، کافی و پایدار برای رفع نیازهای اساسی مانند آشامیدن، پختوپز، بهداشت، کشاورزی و شستوشو دسترسی ندارند.
🔺فقر آبی ابعاد متنوعی دارد و صرفاً به کمبود منابع محدود نمیشود. در برخی مناطق، اصولاً آب کافی وجود ندارد؛ عواملی چون خشکسالی، تغییرات اقلیمی و برداشت بیرویه از منابع آبی، این بحران را تشدید کردهاند. در برخی دیگر از مناطق، اگرچه منابع آبی وجود دارند، اما دسترسی فیزیکی به آنها دشوار است و افراد ناچارند برای تأمین آب، مسافتهای طولانی طی کنند یا در صفهای طولانی منتظر بمانند. کیفیت آب نیز دغدغهای جدی است؛ چرا که آب آلوده میتواند سلامت افراد را به خطر اندازد و برای آشامیدن یا رعایت بهداشت مناسب نباشد. از سوی دیگر، ممکن است هزینهی تأمین آب برای برخی خانوارها بسیار بالا باشد و توان پرداخت آن را نداشته باشند. نبود زیرساختهای لازم برای انتقال، تصفیه و ذخیرهسازی نیز از جمله عواملی است که فقر آبی را در بسیاری از مناطق تشدید میکند.
🔺شاخص فقر آبی برای سنجش دقیقتر وضعیت منابع آب در جوامع مختلف طراحی شده و شامل پنج مؤلفه اصلی است. نخست، منابع که به میزان آب تجدیدپذیر موجود اشاره دارد. دوم، دسترسی که میزان سهولت در دسترسی مردم به آب سالم و قابل استفاده را میسنجد. سوم، ظرفیت که توانایی جامعه در مدیریت و استفاده بهینه از منابع آبی را ارزیابی میکند. مؤلفه چهارم، الگوی مصرف است که چگونگی بهرهبرداری از آب در بخشهایی مانند کشاورزی، صنعت و مصارف خانگی را مورد توجه قرار میدهد. و در نهایت، محیطزیست به پایداری زیستمحیطی در مصرف آب و تأثیر آن بر اکوسیستمهای طبیعی میپردازد.
فقر دانش و فقر آبی
🔺اگر بخشهای مختلف جامعه از دانش و آگاهی لازم برای بهرهبرداری و بهرهوری آب برخوردار نباشند، انتظار مشارکت مؤثر آنها در بهبود مدیریت منابع آبی—برای کاهش یا رفع مشکلاتی همچون فقر آبی—بیهوده خواهد بود.
🔺در مسیر مقابله با فقر آبی، آگاهیبخشی و جلب مشارکت مردمی نقشی کلیدی ایفا میکند. مردمی که از محدودیت منابع آبی آگاهند، بهتر درک میکنند که هر رفتار نادرست در مصرف آب، پیامدهایی گسترده و بلندمدت برای جامعه و نسلهای آینده دارد. ارتقای این آگاهی از طریق آموزش عمومی، رسانهها، مدارس و شبکههای اجتماعی میتواند زمینهساز اصلاح الگوهای رفتاری شود؛ از جمله صرفهجویی در مصرف خانگی، بازچرخانی آب، بهرهگیری از فناوریهای نوین در آبیاری و کاهش هدررفت آب در فرایندهای مختلف.
🔺با این حال، بخش مهمی از مشارکت مردمی از مسیر مطالبهگری فعالانه شکل میگیرد. زمانی که مردم بتوانند از مدیران محلی و ملی خواستار مدیریت شفاف، عادلانه و مبتنی بر اصول توسعه پایدار شوند—چه از طریق شوراهای محلی، نظارت بر پروژهها یا حتی اعتراض مدنی—امکان اثرگذاری واقعی افزایش مییابد. چنین سازوکاری میتواند مدیران را نسبت به عملکردشان پاسخگوتر کند.
🔺از سوی دیگر، احیای شیوههای سنتی و بومی مدیریت آب—نظیر قنات و نظامهای محلی تقسیم منابع—نه تنها به افزایش کارآمدی کمک میکند، بلکه میتواند اعتماد ازدسترفته را نیز بازسازی کند. همچنین، ایجاد نهادهای مردمی مانند تعاونیهای آب یا گروههای حفاظت از منابع طبیعی، بستری مناسب برای اجرای برنامههای محلی و منطقهای در مقابله با فقر آبی فراهم میسازد.
🔺با همهی اینها، نباید فراموش کرد که مردم به مشوق نیاز دارند. نبود حمایت نهادی و دولتی، ناگزیر به دلسردی بخشی از جامعه میانجامد—بویژه کسانی که پتانسیل مشارکت و تأثیرگذاری جدی دارند.
فقر آبی و بیعدالتی محیط زیستی
🔺مردمان روستاهای دهدز و ایذه بارها پرسیدهاند: چرا با وجود استقرار دو سد عظیم کارون ۳ و کارون ۴، بسیاری از مردم هنوز از کمبود شدید آب رنج میبرند؟ پاسخ را باید در توزیع نابرابر و ناعادلانه منابع آبی جستوجو کرد. وقتی منابع آب، بهجای آنکه بر اساس نیازهای انسانی، ملاحظات محیط زیستی و اصول عدالت اجتماعی تخصیص یابند، در خدمت کشاورزی صنعتی و پروژههای وابسته به مجموعههای پرنفوذ سیاسی قرار میگیرند، نتیجهای جز بیعدالتی محیطزیستی نخواهد داشت. فقر آبی در بخشهایی از خوزستان و چهارمحالوبختیاری، از همین واقعیت ریشه میگیرد.
@IranianRepublic
25.03.202513:04
🔴 توجیه جنایات جمهوری اسلامی با توسل به جوسازی و دروغ
🔺کانال حکومتی صابرین نیوز با اشاره به بسته شدن برخی حسابهای کاربری مرتبط با اعتراضات ترکیه در شبکه اجتماعی X نوشت: «اگر تظاهرات میلیونی ترکیه در ایران اتفاق افتاده بود الان در صفحهی اول رسانهها بودیم. بازیگران هالیوود برای ما پیام میفرستادند و شبکههای اجتماعی اخبار ایران را پوشش میدادند. اما برعکس حکومت دیکتاتور ترکیه تایید غرب را دارد آنقدر که ایلان ماسک اکانتهای مربوط به مخالفان را میبندد.»
🔺رسانههای حکومتی جمهوری اسلامی که همواره به جای بازتاب اخبار، ابزاری برای پروپاگاندا هستند با سانسور و سفسطه تلاش میکنند تا از زیر بار حقایق شانه خالی کنند.
🔺اگرچه در اعتراضات ترکیه، تاکنون دولت از زور و ابزارهای فراقانونی نیز استفاده کرده است، اما ابعاد خشونت دولتی در آنجا به هیچ وجه قابل مقایسه با کاربرد خشونت از طرف جمهوری اسلامی نبوده است. طی حدود یک هفته اعتراضات گسترده و مستمر تا کنون هیچ شهروندی جان خود را از دست نداده است و این درحالی است که جمهوری اسلامی تنها در سه روز اول اعتراضات آبان ۹۸ بنا به روایتهای مختلف دستکم چندصد شهروند را کشت و در اعتراضات جنبش «زن، زندگی، آزادی» علاوه بر گرفتن جان شهروندان، بنا بر نظر چندین منبع معتبر بینالمللی به نقصعضو سیستماتیک معترضان مبادرت کرد.
◾یکی دیگر از دروغهای رسانههای حامی حکومت در ایران این است که مدعی میشوند رسانهها و دولتهای غربی توجهی به اعتراضات ترکیه ندارند؛ در حالی که بسیاری از رسانههای اروپایی و آمریکایی عمده اخبار مربوط به اعتراضات ترکیه را پوشش میدهند و حداقل مقامات کشورهای اروپایی در چند مورد لزوم پرهیز از نقض حقوق شهروندان را به دولت ترکیه گوشزد کردهاند. از جمله وزیر امور خارجه آلمان روز گذشته گفت که دولت ترکیه با نقض حاکمیت قانون نمیتواند انتظار پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا را داشته باشد.
@IranianRepublic
🔺کانال حکومتی صابرین نیوز با اشاره به بسته شدن برخی حسابهای کاربری مرتبط با اعتراضات ترکیه در شبکه اجتماعی X نوشت: «اگر تظاهرات میلیونی ترکیه در ایران اتفاق افتاده بود الان در صفحهی اول رسانهها بودیم. بازیگران هالیوود برای ما پیام میفرستادند و شبکههای اجتماعی اخبار ایران را پوشش میدادند. اما برعکس حکومت دیکتاتور ترکیه تایید غرب را دارد آنقدر که ایلان ماسک اکانتهای مربوط به مخالفان را میبندد.»
🔺رسانههای حکومتی جمهوری اسلامی که همواره به جای بازتاب اخبار، ابزاری برای پروپاگاندا هستند با سانسور و سفسطه تلاش میکنند تا از زیر بار حقایق شانه خالی کنند.
🔺اگرچه در اعتراضات ترکیه، تاکنون دولت از زور و ابزارهای فراقانونی نیز استفاده کرده است، اما ابعاد خشونت دولتی در آنجا به هیچ وجه قابل مقایسه با کاربرد خشونت از طرف جمهوری اسلامی نبوده است. طی حدود یک هفته اعتراضات گسترده و مستمر تا کنون هیچ شهروندی جان خود را از دست نداده است و این درحالی است که جمهوری اسلامی تنها در سه روز اول اعتراضات آبان ۹۸ بنا به روایتهای مختلف دستکم چندصد شهروند را کشت و در اعتراضات جنبش «زن، زندگی، آزادی» علاوه بر گرفتن جان شهروندان، بنا بر نظر چندین منبع معتبر بینالمللی به نقصعضو سیستماتیک معترضان مبادرت کرد.
◾یکی دیگر از دروغهای رسانههای حامی حکومت در ایران این است که مدعی میشوند رسانهها و دولتهای غربی توجهی به اعتراضات ترکیه ندارند؛ در حالی که بسیاری از رسانههای اروپایی و آمریکایی عمده اخبار مربوط به اعتراضات ترکیه را پوشش میدهند و حداقل مقامات کشورهای اروپایی در چند مورد لزوم پرهیز از نقض حقوق شهروندان را به دولت ترکیه گوشزد کردهاند. از جمله وزیر امور خارجه آلمان روز گذشته گفت که دولت ترکیه با نقض حاکمیت قانون نمیتواند انتظار پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا را داشته باشد.
@IranianRepublic
14.04.202521:43
🔴 تداوم جنبش آزادیخواهانهی مردم، فارغ از مذاکرهی قدرتها
🔺جنبش انقلابی آزادیخواهانهی مردم ایران، فارغ از مذاکرهی قدرتها ادامه خواهد داشت. جنبشی دموکراسیخواه که دل در گرو التفات هیچ عامل خارجی ندارد و متکی به نیروی مؤثر خود است.
🔺بدا به حال کسانی که امید به دخالت و جنگافروزی حکومتهای بیگانه دارند و دخیل به ضریح این رییسجمهور و آن نخستوزیر خارجی میبندند و و بهطور مضحکی خود را ایراندوست و ایرانگرا میخوانند! و درنهایت در بدهبستانهای سیاسی هیچ انگاشته میشوند.
🔺زنده باد جنبش زن زندگی آزادی که با یکی از بازوهای به رخ کشیدن قدرت جمهوری اسلامی «پوشش اجباری» و «سرکوب حق برابری» مبارزه کرد، جان داد، و قدرت مطلقهی این استبداد را به چالش کشید و سرفراز و سربلند تاریخ شد.
سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم
✍️ از صفحه اینستاگرام هانیه بختیار
@IranianRepublic
🔺جنبش انقلابی آزادیخواهانهی مردم ایران، فارغ از مذاکرهی قدرتها ادامه خواهد داشت. جنبشی دموکراسیخواه که دل در گرو التفات هیچ عامل خارجی ندارد و متکی به نیروی مؤثر خود است.
🔺بدا به حال کسانی که امید به دخالت و جنگافروزی حکومتهای بیگانه دارند و دخیل به ضریح این رییسجمهور و آن نخستوزیر خارجی میبندند و و بهطور مضحکی خود را ایراندوست و ایرانگرا میخوانند! و درنهایت در بدهبستانهای سیاسی هیچ انگاشته میشوند.
🔺زنده باد جنبش زن زندگی آزادی که با یکی از بازوهای به رخ کشیدن قدرت جمهوری اسلامی «پوشش اجباری» و «سرکوب حق برابری» مبارزه کرد، جان داد، و قدرت مطلقهی این استبداد را به چالش کشید و سرفراز و سربلند تاریخ شد.
سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم
✍️ از صفحه اینستاگرام هانیه بختیار
@IranianRepublic


10.04.202510:27
🔴علی شمخانی، مشاور سیاسی علی خامنهای و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، تهدید کرد که ادامه «تهدیدات خارجی» و قرار گرفتن ایران در شرایط حمله نظامی میتواند منجر به اخراج بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و قطع همکاری با آژانس شود.
🔺او روز پنج شنبه بیست و یکم فروردين در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که انتقال مواد غنیشده به مکانهای امن و نامشخص در ایران نیز میتواند در دستور کار قرار گیرد.
🔺این اظهارات در حالی است که ایران و آمریکا قرار است روز شنبه ۲۳ فروردین نشستی در عمان برگزار کنند. دونالد ترامپ تهدید کرده است که در صورت شکست مذاکرات، اقدامات نظامی را در دستور قرار خواهد داد.
@IranianRepublic
🔺او روز پنج شنبه بیست و یکم فروردين در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که انتقال مواد غنیشده به مکانهای امن و نامشخص در ایران نیز میتواند در دستور کار قرار گیرد.
🔺این اظهارات در حالی است که ایران و آمریکا قرار است روز شنبه ۲۳ فروردین نشستی در عمان برگزار کنند. دونالد ترامپ تهدید کرده است که در صورت شکست مذاکرات، اقدامات نظامی را در دستور قرار خواهد داد.
@IranianRepublic
17.04.202518:58
🔴 چرا توسعه در اندیشه ایرانی جان نگرفت؟ راهحل چیست؟
🔺رضا علوی در این برنامه از آشیانه اندیشهها به یکی از موانع کلیدی توسعه در ایران پرداخته است: نقش روشنفکران، ایدئولوژیزدگی و الگوهای فکری نخنما شدهای که بهجای هموار کردن مسیر پیشرفت، به مانعی جدی تبدیل شدهاند.
ژست روشنفکری و ایدئولوژی؛ دشمنان پنهان توسعه
_چرا بخشی از جامعه روشنفکری ایران بهجای نقد ساختار قدرت، به بازتولید بنبستها مشغول است؟
_چرا توسعه در اندیشه ایرانی جان نگرفت؟
_از ناتمام ماندن پروژه مشروطه تا سردرگمی امروز، ریشههای تاریخی و روانی ناکامی توسعه در فرهنگ ایرانی چیست؟
@IranianRepublic
🔺رضا علوی در این برنامه از آشیانه اندیشهها به یکی از موانع کلیدی توسعه در ایران پرداخته است: نقش روشنفکران، ایدئولوژیزدگی و الگوهای فکری نخنما شدهای که بهجای هموار کردن مسیر پیشرفت، به مانعی جدی تبدیل شدهاند.
ژست روشنفکری و ایدئولوژی؛ دشمنان پنهان توسعه
_چرا بخشی از جامعه روشنفکری ایران بهجای نقد ساختار قدرت، به بازتولید بنبستها مشغول است؟
_چرا توسعه در اندیشه ایرانی جان نگرفت؟
_از ناتمام ماندن پروژه مشروطه تا سردرگمی امروز، ریشههای تاریخی و روانی ناکامی توسعه در فرهنگ ایرانی چیست؟
@IranianRepublic
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।