09.05.202521:21
09.05.202521:19
سخت ترین قسمت اینه هر سری با پستات اسلی میکنی من دیگر ناتوانم
09.05.202521:14
واااااییییییی بچه ها 😭😭😭😭
09.05.202521:17
09.05.202521:19
چیز
09.05.202521:16
بچه ها بشینید ضجه بزنید دستمال پخش میکنم
09.05.202520:43
से पुनः पोस्ट किया:
novocaine . rest



09.05.202520:43
نمیدانم برای چه آمده ام.
وجودم برای چیست؟ چه کسی میداند؟ چه کسی راهی را جلوی پاهایم قرار میدهد؟
چرا هیچکس نیست؟ چرا کسی نیست که مرا از باتلاق نجات دهد؟
میگذرند، مرا میبینند که چگونه دست و پا میزنم؛ اما برای آنها مهم است؟ آنها از جمجمه سر من به عنوان سنگی برای گذر استفاده میکنند.
نمیدانم چه از من مانده.
مگر من چه خواسته بودم؟ من فقط دستی میخواستم، دستی که مرا محکم بگیرد.
اما آن دست هیچوقت نیآمد..
حال من مانده ام و باتلاقی که روز به روز بیشتر در آن فرو میروم.
بار ها سنگ های این باتلاق را شمرده ام. گاه از آنها تعریف کرده ام اما زمانی که به درون خود نگاه انداختم فهمیدم آنها فقط سنگ هستند.
شاید تو زمانی بازگردی؛ اما من همان آدمم؟
آنگه که تنهایی و درد، استخوان های سینه ام را شکافت، نمیتوانی دنبال قلبی میان آن آشفته بازار گردی.
09.05.202521:15
خیلی قشنگه چه قدر درک کردم متنشو
ادیتششششش >>>
چه میکنی تو با ما ')))
ادیتششششش >>>
چه میکنی تو با ما ')))
से पुनः पोस्ट किया:
Deja Vu ⑇

09.05.202520:39
Hugs from behind, with the little kiss on the neck.
दिखाया गया 1 - 24 का 116
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।