से पुनः पोस्ट किया:
دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری

27.03.202513:23
یادداشت «ابنملجمکشون: دومین جشن سیاه در فرهنگ عامهی تشیع ایرانی»
پیوست ۱:
قسمتی از اجرای بازسازی آیین ابنملجم کشان (پیکرگردانی ابنملجم و سوزاندن آن) در روستاهای کاشان با فرمی مشابه آیین عمرکشان در همین منطقه
منبع کلیپ: خبرگزاری مهر
#فرهنگ_عامه_شیعی
#مناسک_شیعی
@mohsenhesammazaheri
پیوست ۱:
قسمتی از اجرای بازسازی آیین ابنملجم کشان (پیکرگردانی ابنملجم و سوزاندن آن) در روستاهای کاشان با فرمی مشابه آیین عمرکشان در همین منطقه
منبع کلیپ: خبرگزاری مهر
#فرهنگ_عامه_شیعی
#مناسک_شیعی
@mohsenhesammazaheri
से पुनः पोस्ट किया:
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران

25.03.202520:49
بررسی چگونگی تبدیل داستان شهادت امام حسین (ع) در کربلا به یک اسطورهی الگووار در تشیع نخستین
🔹 تحلیل عمیق و مقایسهی تاریخی سه نسخهی اولیه از داستان کربلا
🔹 بررسی داستان توابین (کسانی که برای انتقام خون امام حسین (ع) قیام کردند) و تحول تصویر امام حسین (ع) در لایههای مختلف این روایت
🔹 مطالعهی روند شکلگیری تصویر امام حسین (ع) و آیینهای مرتبط با او در تاریخنگاری، شعر و حدیث شیعه تا قرن چهارم هجری / دهم میلادی
🔹 کاربرد نظریههای اسطوره و آیین برای بررسی نقش داستان کربلا و مناسک مرتبط با آن در شکلگیری هویت شیعهی امامی
این روایت، به نمادی از درد و رنجی تبدیل شد که در مرکز هویت شیعی قرار دارد: خیانت جامعهی غیرشیعه به خاندان پیامبر.
این کتاب به بررسی روند شکلگیری این روایت از قرن هفتم تا دهم میلادی و اهمیت آن در هویت نوظهور شیعه در اوایل اسلام میپردازد.
https://edinburghuniversitypress.com/book-the-karbala-story-and-early-shi-ite-identity.html
🔹 تحلیل عمیق و مقایسهی تاریخی سه نسخهی اولیه از داستان کربلا
🔹 بررسی داستان توابین (کسانی که برای انتقام خون امام حسین (ع) قیام کردند) و تحول تصویر امام حسین (ع) در لایههای مختلف این روایت
🔹 مطالعهی روند شکلگیری تصویر امام حسین (ع) و آیینهای مرتبط با او در تاریخنگاری، شعر و حدیث شیعه تا قرن چهارم هجری / دهم میلادی
🔹 کاربرد نظریههای اسطوره و آیین برای بررسی نقش داستان کربلا و مناسک مرتبط با آن در شکلگیری هویت شیعهی امامی
این روایت، به نمادی از درد و رنجی تبدیل شد که در مرکز هویت شیعی قرار دارد: خیانت جامعهی غیرشیعه به خاندان پیامبر.
این کتاب به بررسی روند شکلگیری این روایت از قرن هفتم تا دهم میلادی و اهمیت آن در هویت نوظهور شیعه در اوایل اسلام میپردازد.
https://edinburghuniversitypress.com/book-the-karbala-story-and-early-shi-ite-identity.html
09.03.202507:51
#نقدها
🔹پروژه سکولاریزهکردن مذهب🔹
نقدی بر جامعهشناسی محسن حسام مظاهری: حذف سیاست از هیأت
✍️ مهرداد احمدی
[قسمت ۲]
مناسبات تاریخی نشان میدهد هر جا احساسات دینی از جامعه رخت بربسته، آن جامعه بهتدریج از هویت دینی خود فاصله گرفته است. در تجربه غرب، کلیسا زمانی که از مناسک پرشور فاصله گرفت و دین را به سطحی از آموزههای اخلاقی و نظری تقلیل داد، بهتدریج جایگاه خود را در میان مردم از دست داد. اگر این روند در جهان اسلام نیز تکرار شود، آیا میتوان انتظار داشت نسلهای آینده همچنان پیوند عمیق خود را با فرهنگ عاشورا حفظ کنند؟
نکته دیگری که در نقد پروژه فکری مظاهری باید مورد توجه قرار گیرد، نقش آن در بازتولید گفتمانهایی است که تلاش دارند دین را از سیاست جدا کنند. این دیدگاه هرچند ممکن است در قالبهای علمی و جامعهشناختی بیان شود اما در نهایت با همان رویکردی همسو است که توسط جریانهای سکولار دنبال میشود. برای مثال، در سالهای اخیر برخی جریانها تلاش کردهاند هیاتهای مذهبی را از حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی بازدارند و آن را صرفا به مراسمی محدود کنند که هیچ ارتباطی با مسائل روز جامعه نداشته باشد. این همان چیزی است که در تجربه کشورهای دیگر نیز مشاهده شده است؛ جایی که دین به یک امر کاملا شخصی تقلیل داده شد و نقش اجتماعی خود را از دست داد.
در مقابل، تاریخ تشیع نشان میدهد هرگاه دین در عرصه عمومی حضور فعال داشته، توانسته است جریانساز باشد. حضرت امام خمینی(ره) با بهرهگیری از فرهنگ عاشورا توانست یک نهضت عظیم را رهبری کند که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. رهبر انقلاب نیز بارها تأکید کردهاند هیاتهای مذهبی نباید از تحولات اجتماعی و سیاسی غافل شوند، چرا که این غفلت میتواند منجر به انفعال نیروهای مذهبی در برابر جریانهایی شود که به دنبال سکولاریزه کردن جامعه هستند.
نکته دیگر آن است که پروژه فکری مظاهری، بهرغم ادعای علمی بودن، در مواردی دچار نوعی سوگیری است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. او در نقد مناسک شیعی بیشتر بر نقاط ضعف و آسیبهای احتمالی آن تمرکز میکند اما از کارکردهای مثبت و تمدنی آن کمتر سخن میگوید. این در حالی است که یک پژوهش علمی باید به هر دو سوی ماجرا توجه داشته باشد. برای مثال، اگر برخی شکلهای عزاداری دچار آسیبهایی باشند، آیا راهحل این است که کل این مناسک زیر سوال برود؟ یا آنکه باید به اصلاح و ارتقای آن پرداخت؟
نقدهایی که بر مناسک عاشورایی مطرح میشود، نباید بهانهای برای تضعیف این سرمایه عظیم اجتماعی و تاریخی باشد. هرگونه اصلاح در این حوزه باید از درون سنتهای شیعی و با حفظ روح اصلی آن انجام شود، نه از طریق نسخههایی که در نهایت به حذف تدریجی این مناسک منجر شود. برای نمونه، تجربه برخی کشورهای اسلامی که تلاش کردند دین را از عرصه عمومی حذف کنند، نشان داد چنین سیاستی نهتنها موفق نبود، بلکه در بسیاری از موارد نتیجه معکوس داد و باعث شد گروههای افراطی خلأ ایجادشده را پر کنند.
در نهایت آنچه پروژه محسن حساممظاهری را به یک چالش جدی تبدیل میکند، تأثیرات اجتماعی آن است. اگر نگاه او مبنا قرار گیرد، در آیندهای نهچندان دور هیاتها و مناسک دینی از کارکردهای تاریخی خود فاصله خواهند گرفت و به امری صرفا فرهنگی و غیرسیاسی تبدیل خواهند شد. این اتفاق، بهمعنای از دست رفتن یکی از مهمترین ابزارهای کنشگری اجتماعی در جهان شیعه خواهد بود.
بنابراین نقد پروژه مظاهری از این منظر ضروری است که نباید اجازه داد این نوع نگاه، به جریان غالب در تحلیل مناسک دینی تبدیل شود. مناسک عاشورایی، نهتنها یک سنت دینی، بلکه یک ابزار تمدنساز و هویتبخش است که حذف یا تضعیف آن، تأثیرات جبرانناپذیری بر جامعه خواهد داشت.
منتشرشده در روزنامهی «وطن امروز»
۱۸ اسفند ۱۴۰۳. صفحه ۸
@mohsenhesammazaheri
🔹پروژه سکولاریزهکردن مذهب🔹
نقدی بر جامعهشناسی محسن حسام مظاهری: حذف سیاست از هیأت
✍️ مهرداد احمدی
[قسمت ۲]
مناسبات تاریخی نشان میدهد هر جا احساسات دینی از جامعه رخت بربسته، آن جامعه بهتدریج از هویت دینی خود فاصله گرفته است. در تجربه غرب، کلیسا زمانی که از مناسک پرشور فاصله گرفت و دین را به سطحی از آموزههای اخلاقی و نظری تقلیل داد، بهتدریج جایگاه خود را در میان مردم از دست داد. اگر این روند در جهان اسلام نیز تکرار شود، آیا میتوان انتظار داشت نسلهای آینده همچنان پیوند عمیق خود را با فرهنگ عاشورا حفظ کنند؟
نکته دیگری که در نقد پروژه فکری مظاهری باید مورد توجه قرار گیرد، نقش آن در بازتولید گفتمانهایی است که تلاش دارند دین را از سیاست جدا کنند. این دیدگاه هرچند ممکن است در قالبهای علمی و جامعهشناختی بیان شود اما در نهایت با همان رویکردی همسو است که توسط جریانهای سکولار دنبال میشود. برای مثال، در سالهای اخیر برخی جریانها تلاش کردهاند هیاتهای مذهبی را از حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی بازدارند و آن را صرفا به مراسمی محدود کنند که هیچ ارتباطی با مسائل روز جامعه نداشته باشد. این همان چیزی است که در تجربه کشورهای دیگر نیز مشاهده شده است؛ جایی که دین به یک امر کاملا شخصی تقلیل داده شد و نقش اجتماعی خود را از دست داد.
در مقابل، تاریخ تشیع نشان میدهد هرگاه دین در عرصه عمومی حضور فعال داشته، توانسته است جریانساز باشد. حضرت امام خمینی(ره) با بهرهگیری از فرهنگ عاشورا توانست یک نهضت عظیم را رهبری کند که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. رهبر انقلاب نیز بارها تأکید کردهاند هیاتهای مذهبی نباید از تحولات اجتماعی و سیاسی غافل شوند، چرا که این غفلت میتواند منجر به انفعال نیروهای مذهبی در برابر جریانهایی شود که به دنبال سکولاریزه کردن جامعه هستند.
نکته دیگر آن است که پروژه فکری مظاهری، بهرغم ادعای علمی بودن، در مواردی دچار نوعی سوگیری است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. او در نقد مناسک شیعی بیشتر بر نقاط ضعف و آسیبهای احتمالی آن تمرکز میکند اما از کارکردهای مثبت و تمدنی آن کمتر سخن میگوید. این در حالی است که یک پژوهش علمی باید به هر دو سوی ماجرا توجه داشته باشد. برای مثال، اگر برخی شکلهای عزاداری دچار آسیبهایی باشند، آیا راهحل این است که کل این مناسک زیر سوال برود؟ یا آنکه باید به اصلاح و ارتقای آن پرداخت؟
نقدهایی که بر مناسک عاشورایی مطرح میشود، نباید بهانهای برای تضعیف این سرمایه عظیم اجتماعی و تاریخی باشد. هرگونه اصلاح در این حوزه باید از درون سنتهای شیعی و با حفظ روح اصلی آن انجام شود، نه از طریق نسخههایی که در نهایت به حذف تدریجی این مناسک منجر شود. برای نمونه، تجربه برخی کشورهای اسلامی که تلاش کردند دین را از عرصه عمومی حذف کنند، نشان داد چنین سیاستی نهتنها موفق نبود، بلکه در بسیاری از موارد نتیجه معکوس داد و باعث شد گروههای افراطی خلأ ایجادشده را پر کنند.
در نهایت آنچه پروژه محسن حساممظاهری را به یک چالش جدی تبدیل میکند، تأثیرات اجتماعی آن است. اگر نگاه او مبنا قرار گیرد، در آیندهای نهچندان دور هیاتها و مناسک دینی از کارکردهای تاریخی خود فاصله خواهند گرفت و به امری صرفا فرهنگی و غیرسیاسی تبدیل خواهند شد. این اتفاق، بهمعنای از دست رفتن یکی از مهمترین ابزارهای کنشگری اجتماعی در جهان شیعه خواهد بود.
بنابراین نقد پروژه مظاهری از این منظر ضروری است که نباید اجازه داد این نوع نگاه، به جریان غالب در تحلیل مناسک دینی تبدیل شود. مناسک عاشورایی، نهتنها یک سنت دینی، بلکه یک ابزار تمدنساز و هویتبخش است که حذف یا تضعیف آن، تأثیرات جبرانناپذیری بر جامعه خواهد داشت.
منتشرشده در روزنامهی «وطن امروز»
۱۸ اسفند ۱۴۰۳. صفحه ۸
@mohsenhesammazaheri
से पुनः पोस्ट किया:
ترجمه ادب و فرهنگ عربی مسعود باب الحوائجی

28.02.202518:04
☝️
👇👇
اندککی از سریال رمضانی امسال سعودی:
«مسلسل معاویة»
کشورهای عربی همچون مصر و سعودی و امارات و قطر و کویت هرساله برای آغاز رمضان سریالی برای مخاطبان عام در نظر میگیرند؛
مصر در سال گذشته سریال «حشاشین» و سعودی سریال«خیوط معازیب» را عرضه کردند که هردو مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت من هم سال گذشته دربارهی آنها چند سطر و قطرهای از جوهر را هدر کردم.
کویت و قطر و امارات هنوز در صنعت سریالسازی، به ژانر مستقلی دست نیافتهاند و همچنان بازاری برای سبک سریالهای ترکیهای به شمار میآیند.
اما سعودی چندسالی است که راهی به چشمانداز نوین خود گشوده و در صدد است تا دغدغههای ملی کشورش را در خصوص ترور و ارعاب و مردسالاری و سلفیت و جهانیسازی به تصویر کشد.
اعلام پخش «سریال معاویه»به نویسندگی «خالد صلاح» روزنامهنگار سعودی برای رمضان امسال، موجی از واکنشهای منفی را در همین چند روز اخیر برانگیخته است؛ سریالی که به دلیل همین تشدید ملاحظات فرقهگرایانه دوسال پخش آن به تعویق افتاده بود؛ سریالی با بودجه هنگفت صدمیلیوندلاری که در تاریخ نمایشهای عربی بیسابقه است.
همین امروز دهها شیخ الازهر و دارالافتای مصر تماشای آن را تحریم کردند، و حتا در خود سعودی مفتی آل الشیخ به پخش آن در مخدوش ساختن چهرهی صحابه واکنش شدید نشان داد.
پیشتر شبکهی الشعیر عراق اعلام کرده بود در تقابل با پخش این سریال، دست به ساخت فیلمی با عنوان "شجاعة أبي لؤلؤة" قاتل خلیفهی دوم خواهد زد، مقتدا صدر روحانی تندروی عراقی نیز در نامهای خواهان عدم پخش آن شده بود.
از نخستین چالشهای این سریال که وقایع پس از قتل خلیفهی سوم را روایت و به تصویر کشیده است این است که در نمایش چهرهی صحابهی معروف به «عشرهی مبشره»ملاحظههای پیشین رعایت نشده و چهرهی خلفا و صحابه و امام نخستین شیعیان با بازیگران حقیقی سعودی و سوری و تونسی نمایش داده میشود. چیزی که دارالافتای قاهره در ساخت فیلم «محمد رسول الله» عقاد منع کرده بود امروز قبح و تابوی آن در این اثر شکسته است مثلاً ایاد نصار بازیگر معروف اردنی، نقش امام علی را بازی کرده است.
جدای از نکات ساختاری مانند اینکه فیلم انگار در بافت عصر سلجوقی و الزامات قرن پنجم به بعد فیلمبرداری شده، باید در نظر داشت که هدف کارهای نمایشی، با دغدغههای تاریخی و تحقیقی متفاوت است.
هدف درام تصحیح مفاهیم و ارائهی تصویر دقیقی از تاریخ نیست و کمتر میتواند باشد. درام معمولاً الزامات بازار و ملاحظات مخاطب خاص خود را بیشتر لحاظ میکند تا انتقال عینی تاریخ!
و همین میتواند فتیلهی بحرانهای هویتی و فرقهای را در جهان کنونی شعلهور سازد.
اما مهمترین دغدغهی بنیادگرایان در این سنخ از مواجهات عناصر سنت با تلقیهای مدرن از آنها شاید این است که آیا در جنجالهایی که پیآیندِ آنها در ذهن مخاطب ایشان افروخته میشود، در نهایت این دین است که پیروز میشود یا هنر و عرضهی دراماتیک از تاریخ آن؟
و از جمله پرسشهای بنیادینی که این نوع رویکردهای دراماتیک برمیانگیزند درباره رابطه هنر و دین و حدود آزادی هنری در روایت خویش از دین و تاریخ آن است.
چیزی که به عنوان نمونه جهان مسیحیت با پیشفرضهای سکولار توانست بر آنها فائق آید که کار هنر را به هنر واگذاشت و کار دین را به حوزههای روانی فردی!
یادم نرود که هیثم المغربی همین دیروز یک شکایت قضائی تنظیم کرده تا بلکه اهرم فشاری برای توقف نمایش سریال باشد.
در صورت موفقیت دستاندرکاران پخش در روزهای پیشاروی رمضان، ممکن است در تحلیل و نقد آن باز تا حدود و مبالغی قلم را بگریانم.
👇👇
اندککی از سریال رمضانی امسال سعودی:
«مسلسل معاویة»
کشورهای عربی همچون مصر و سعودی و امارات و قطر و کویت هرساله برای آغاز رمضان سریالی برای مخاطبان عام در نظر میگیرند؛
مصر در سال گذشته سریال «حشاشین» و سعودی سریال«خیوط معازیب» را عرضه کردند که هردو مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت من هم سال گذشته دربارهی آنها چند سطر و قطرهای از جوهر را هدر کردم.
کویت و قطر و امارات هنوز در صنعت سریالسازی، به ژانر مستقلی دست نیافتهاند و همچنان بازاری برای سبک سریالهای ترکیهای به شمار میآیند.
اما سعودی چندسالی است که راهی به چشمانداز نوین خود گشوده و در صدد است تا دغدغههای ملی کشورش را در خصوص ترور و ارعاب و مردسالاری و سلفیت و جهانیسازی به تصویر کشد.
اعلام پخش «سریال معاویه»به نویسندگی «خالد صلاح» روزنامهنگار سعودی برای رمضان امسال، موجی از واکنشهای منفی را در همین چند روز اخیر برانگیخته است؛ سریالی که به دلیل همین تشدید ملاحظات فرقهگرایانه دوسال پخش آن به تعویق افتاده بود؛ سریالی با بودجه هنگفت صدمیلیوندلاری که در تاریخ نمایشهای عربی بیسابقه است.
همین امروز دهها شیخ الازهر و دارالافتای مصر تماشای آن را تحریم کردند، و حتا در خود سعودی مفتی آل الشیخ به پخش آن در مخدوش ساختن چهرهی صحابه واکنش شدید نشان داد.
پیشتر شبکهی الشعیر عراق اعلام کرده بود در تقابل با پخش این سریال، دست به ساخت فیلمی با عنوان "شجاعة أبي لؤلؤة" قاتل خلیفهی دوم خواهد زد، مقتدا صدر روحانی تندروی عراقی نیز در نامهای خواهان عدم پخش آن شده بود.
از نخستین چالشهای این سریال که وقایع پس از قتل خلیفهی سوم را روایت و به تصویر کشیده است این است که در نمایش چهرهی صحابهی معروف به «عشرهی مبشره»ملاحظههای پیشین رعایت نشده و چهرهی خلفا و صحابه و امام نخستین شیعیان با بازیگران حقیقی سعودی و سوری و تونسی نمایش داده میشود. چیزی که دارالافتای قاهره در ساخت فیلم «محمد رسول الله» عقاد منع کرده بود امروز قبح و تابوی آن در این اثر شکسته است مثلاً ایاد نصار بازیگر معروف اردنی، نقش امام علی را بازی کرده است.
جدای از نکات ساختاری مانند اینکه فیلم انگار در بافت عصر سلجوقی و الزامات قرن پنجم به بعد فیلمبرداری شده، باید در نظر داشت که هدف کارهای نمایشی، با دغدغههای تاریخی و تحقیقی متفاوت است.
هدف درام تصحیح مفاهیم و ارائهی تصویر دقیقی از تاریخ نیست و کمتر میتواند باشد. درام معمولاً الزامات بازار و ملاحظات مخاطب خاص خود را بیشتر لحاظ میکند تا انتقال عینی تاریخ!
و همین میتواند فتیلهی بحرانهای هویتی و فرقهای را در جهان کنونی شعلهور سازد.
اما مهمترین دغدغهی بنیادگرایان در این سنخ از مواجهات عناصر سنت با تلقیهای مدرن از آنها شاید این است که آیا در جنجالهایی که پیآیندِ آنها در ذهن مخاطب ایشان افروخته میشود، در نهایت این دین است که پیروز میشود یا هنر و عرضهی دراماتیک از تاریخ آن؟
و از جمله پرسشهای بنیادینی که این نوع رویکردهای دراماتیک برمیانگیزند درباره رابطه هنر و دین و حدود آزادی هنری در روایت خویش از دین و تاریخ آن است.
چیزی که به عنوان نمونه جهان مسیحیت با پیشفرضهای سکولار توانست بر آنها فائق آید که کار هنر را به هنر واگذاشت و کار دین را به حوزههای روانی فردی!
یادم نرود که هیثم المغربی همین دیروز یک شکایت قضائی تنظیم کرده تا بلکه اهرم فشاری برای توقف نمایش سریال باشد.
در صورت موفقیت دستاندرکاران پخش در روزهای پیشاروی رمضان، ممکن است در تحلیل و نقد آن باز تا حدود و مبالغی قلم را بگریانم.


23.01.202519:51
پیامها و رابطهها
از بین فقها و مراجع تقلید، آقایان حسین وحید خراسانی، علی کریمی جهرمی، یدالله دوزدوزانی، جعفر سبحانی، سیدصادق شیرازی و سیدمحمدحسینی زنجانی با صدور پیامهای تسلیت برای آقای سیدحسن افتخارزاده سبزواری (جانشین شیخ محمود حلبی و دومین زعیم انجمن حجتیه) از وی تجلیل کردند.
صدور پیام توسط آقایان وحید، کریمی، زنجانی و دوزدوزانی که نمایندگان جریان سنتگرای حوزه بهشمار میروند، بهجهت ارتباطات ریشهداری که از گذشته با مرحوم افتخارزاده و انجمن داشتهاند، قابل انتظار بود. اما دو پیام دیگر، شیرازی و سبحانی، از نظر تعلق به جریانات بدیل تشیع سنتی جالب توجه است. به ویژه پیام آقای سبحانی که از مراجع نزدیک به نظام محسوب میشود. البته در پیام آقای شیرازی، به ترجمهی کتاب «کلمة الامام المهدی» (اثر سیدحسن شیرازی) توسط مرحوم افتخارزاده اشاره شده که وجهی برای تجلیل باشد.
@mohsenhesammazaheri
از بین فقها و مراجع تقلید، آقایان حسین وحید خراسانی، علی کریمی جهرمی، یدالله دوزدوزانی، جعفر سبحانی، سیدصادق شیرازی و سیدمحمدحسینی زنجانی با صدور پیامهای تسلیت برای آقای سیدحسن افتخارزاده سبزواری (جانشین شیخ محمود حلبی و دومین زعیم انجمن حجتیه) از وی تجلیل کردند.
صدور پیام توسط آقایان وحید، کریمی، زنجانی و دوزدوزانی که نمایندگان جریان سنتگرای حوزه بهشمار میروند، بهجهت ارتباطات ریشهداری که از گذشته با مرحوم افتخارزاده و انجمن داشتهاند، قابل انتظار بود. اما دو پیام دیگر، شیرازی و سبحانی، از نظر تعلق به جریانات بدیل تشیع سنتی جالب توجه است. به ویژه پیام آقای سبحانی که از مراجع نزدیک به نظام محسوب میشود. البته در پیام آقای شیرازی، به ترجمهی کتاب «کلمة الامام المهدی» (اثر سیدحسن شیرازی) توسط مرحوم افتخارزاده اشاره شده که وجهی برای تجلیل باشد.
@mohsenhesammazaheri
से पुनः पोस्ट किया:
بیکرانگی | وحید سهرابی فر

01.04.202516:31
💠 پرونده ای برای دین و هوش مصنوعی
یکی از موضوعات مهمی که نیازمند توجه جدی پژوهشگران است، مسئله هوش مصنوعی و نسبت آن با دین است. کتاب «دین و هوش مصنوعی» (2025) از خانم بث سینگلر استاد دانشگاه زوریخ به تازگی منتشر شده است و می تواند منبع خوبی برای علاقهمندان این موضوع باشد. به پیوست متن کتاب، پادکست و خلاصه نکات اصلی کتاب (هر دو برگرفته از هوش مصنوعی) دستیاب است.
📌 @Sohrabifar_Vahid
یکی از موضوعات مهمی که نیازمند توجه جدی پژوهشگران است، مسئله هوش مصنوعی و نسبت آن با دین است. کتاب «دین و هوش مصنوعی» (2025) از خانم بث سینگلر استاد دانشگاه زوریخ به تازگی منتشر شده است و می تواند منبع خوبی برای علاقهمندان این موضوع باشد. به پیوست متن کتاب، پادکست و خلاصه نکات اصلی کتاب (هر دو برگرفته از هوش مصنوعی) دستیاب است.
📌 @Sohrabifar_Vahid
से पुनः पोस्ट किया:
دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری

27.03.202513:23
🔸 «ابنملجمکشون»: دومین جشن سیاه در فرهنگ عامهی تشیع ایرانی🔸
یک دسته از جشنهای اختصاصی شیعیان، جشنهایی است که بهمناسبت سالروز مرگ دشمنان و شخصیتهای مهم منفور در تاریخ شیعه برگزار میشوند. این جشنها مصداق مفهوم «تبری» در شیعه بهعنوان مذهبی اقلیتی است. جشنهایی که برخلاف قاعدهی متعارف آیینهای شادمانه نه به پاس گشایش، آغاز زندگی و میلاد، بلکه به پاس مرگ و پایان زندگی برگزار میشوند و از این منظر میتوان آنها را «جشنهای سیاه» مذهبی نامید. مهمترین مصادیق این دسته، جشنهایی است که بهمناسبت سالروز مرگ یا قتل عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، ابنملجم مرادی و یزید بن معاویه برگزار میشوند.
پس از نهم ربیع، دومین مناسبت جشن سیاه مهم در تشیع عامیانه، روز قتل عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از خوارج نهروان و ضارب امام علی است که شیعیان از وی با صفاتی چون «اشقی الاشقیا» یاد میکنند. طبق قول مشهور، وی در سحرگاه نوزدهم رمضان در مسجد کوفه به امام علی ضربت زد. دو روز بعد و پس از آنکه در بیستویکم رمضان آن حضرت به شهادت رسید، طبق وصیت وی، ابنملجم قصاص شده و به قتل رسید. البته در باورهای مردمی ایرانیان، مشهور این است که قصاص ابنملجم در روز ۲۴ رمضان و مرگ وی روز ۲۷ رمضان رخ داده است؛ اما این باور مستند تاریخی ندارد.
نکتهی جالب توجه آنکه این مناسبت در منابع مهم تقویم شیعی (نظیر مسار الشیعه، مصباح، اقبال الاعمال و تقویم المحسنین) و نیز در تقویمهای دورهی صفوی و قاجار درج نشده یا حداقل جزو مناسبتهای ثابت و مرسوم نبوده است. در سفرنامههای اروپاییان نیز تنها گزارش یافتهشده متعلق است به ویلسون که از برگزاری این جشن در روز 27 رمضان در مقطع پایانی دورهی قاجار سخن گفته است. او همچنین به رسم خوراک کلهپاچه در شهر اراک در این جشن اشاره کرده است.
در مناطق مختلف ایران، آیینهای متنوعی بهمناسبت شب و روز مرگ ابنملجم برگزار میشود. از پیشنیهی این آیینها اطلاع دقیقی در دست نیست. با توجه به عدم اشارهی سفرنامهنویسان در دورههای پیش از قاجار به چنین آیینی، میتوان احتمال داد که آغاز این جشن در دورهی قاجار بوده است.
در باور عامیانهی مناطق شیعهنشین ایران ، شب و روز بیستوهفتم رمضان بهمناسبت مذکور، مبارک و مقدس دانسته شده و از زمانهای استجابت دعا و برآوردهشدن حاجات تلقی میشود. مشابه دیگر ایام سور، حمامرفتن و آرایشکردن (حنابستن، خضابکردن، سرمه و وسمهکشیدن) از آداب این روز است . پختن غذاها و خوراکیهای خاص بهویژه کلهپاچه و نانهای مخصوص (به نامهایی چون «نان بیستوهفتمی» و «نان کاکولی») نیز در مناطق مختلف رونق دارد . همچنین در این روز مراسم و آیینهای متنوعی برگزار میشود: برخی از آنها آیینهای طنز و خندهآورند نظیر «کولهمرجان» در اراک، بروجرد و خمین که ساختاری مشابه نهم ربیع دارد و در آن پیکرهای پارچهای از ابنملجم ساخته شده و در معابر گردانده و مضحکه شده و نهایتاً سوزانده میشود؛ برخی نیز نظیر «دوسترفتن» در یزد ، «کمچلیزدن» در اردکان ، «کلیدزنی» و «چهچه» در رفسنجان و «ملقهدوز» در درهگز خراسان ، مشابه آیینهایی چون قرقیعان و قاشقزنی بوده و با محوریت مراجعه به در منازل با لباس مبدل (چادر زنانه) و طلب خوراکی اجرا میشوند. دوختن «پیراهن مراد» یا «لباس بیستوهفتمی» نیز از دیگر رسومی است که در مناطقی چون تهران، یزد، قمصر و آران و بیدگل اجرا میشود. مشابه این رسم، دوختن «کیسهی مراد» است که در مناطقی چون کرج، بیجار، شاهرود، بجنورد و کیلان (دماوند) رواج داشته است . لعنفرستادن بر ابنملجم و تبریکگویی افراد به یکدیگر نیز از آداب رایج این روز است . اجرای مجلس تعزیهی ابنملجم از دیگر آیینهای این روز بوده است.
عنایتالله شهیدی این مجلس که جزو تعزیههای مضحک و هجوآمیز بوده را چنین معرفی میکند:
«در این تعزیه، ابنملجم قاتل حضرت علی به زنی به نام قطام یا قطامه عشق میورزد. قطام برای وصال خود با ابنملجم او را تحریک میکند که حضرت علی را شهید کند. ابنملجم پس از شهیدکردن آن حضرت به کیفر عملش میرسد و کشته میشود. بیشتر نسخههای این تعزیه ... مضحک و طنزآمیز است و ابنملجم را به صورت حقیرانه و مسخرهآمیزی معرفی و مجسم میکنند».
نقل از کتاب:
📗جشنهای اسلامی ـ شیعی در ایران📗
✍ محسنحسام مظاهری
نشر آرما، ۱۴۰۱
#کتابهای_سرو
#نشر_آرما
#فرهنگ_عامه_شیعی
عکس از: خبرگزاری مهر
https://b2n.ir/b31055
@mohsenhesammazaheri
یک دسته از جشنهای اختصاصی شیعیان، جشنهایی است که بهمناسبت سالروز مرگ دشمنان و شخصیتهای مهم منفور در تاریخ شیعه برگزار میشوند. این جشنها مصداق مفهوم «تبری» در شیعه بهعنوان مذهبی اقلیتی است. جشنهایی که برخلاف قاعدهی متعارف آیینهای شادمانه نه به پاس گشایش، آغاز زندگی و میلاد، بلکه به پاس مرگ و پایان زندگی برگزار میشوند و از این منظر میتوان آنها را «جشنهای سیاه» مذهبی نامید. مهمترین مصادیق این دسته، جشنهایی است که بهمناسبت سالروز مرگ یا قتل عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، ابنملجم مرادی و یزید بن معاویه برگزار میشوند.
پس از نهم ربیع، دومین مناسبت جشن سیاه مهم در تشیع عامیانه، روز قتل عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از خوارج نهروان و ضارب امام علی است که شیعیان از وی با صفاتی چون «اشقی الاشقیا» یاد میکنند. طبق قول مشهور، وی در سحرگاه نوزدهم رمضان در مسجد کوفه به امام علی ضربت زد. دو روز بعد و پس از آنکه در بیستویکم رمضان آن حضرت به شهادت رسید، طبق وصیت وی، ابنملجم قصاص شده و به قتل رسید. البته در باورهای مردمی ایرانیان، مشهور این است که قصاص ابنملجم در روز ۲۴ رمضان و مرگ وی روز ۲۷ رمضان رخ داده است؛ اما این باور مستند تاریخی ندارد.
نکتهی جالب توجه آنکه این مناسبت در منابع مهم تقویم شیعی (نظیر مسار الشیعه، مصباح، اقبال الاعمال و تقویم المحسنین) و نیز در تقویمهای دورهی صفوی و قاجار درج نشده یا حداقل جزو مناسبتهای ثابت و مرسوم نبوده است. در سفرنامههای اروپاییان نیز تنها گزارش یافتهشده متعلق است به ویلسون که از برگزاری این جشن در روز 27 رمضان در مقطع پایانی دورهی قاجار سخن گفته است. او همچنین به رسم خوراک کلهپاچه در شهر اراک در این جشن اشاره کرده است.
در مناطق مختلف ایران، آیینهای متنوعی بهمناسبت شب و روز مرگ ابنملجم برگزار میشود. از پیشنیهی این آیینها اطلاع دقیقی در دست نیست. با توجه به عدم اشارهی سفرنامهنویسان در دورههای پیش از قاجار به چنین آیینی، میتوان احتمال داد که آغاز این جشن در دورهی قاجار بوده است.
در باور عامیانهی مناطق شیعهنشین ایران ، شب و روز بیستوهفتم رمضان بهمناسبت مذکور، مبارک و مقدس دانسته شده و از زمانهای استجابت دعا و برآوردهشدن حاجات تلقی میشود. مشابه دیگر ایام سور، حمامرفتن و آرایشکردن (حنابستن، خضابکردن، سرمه و وسمهکشیدن) از آداب این روز است . پختن غذاها و خوراکیهای خاص بهویژه کلهپاچه و نانهای مخصوص (به نامهایی چون «نان بیستوهفتمی» و «نان کاکولی») نیز در مناطق مختلف رونق دارد . همچنین در این روز مراسم و آیینهای متنوعی برگزار میشود: برخی از آنها آیینهای طنز و خندهآورند نظیر «کولهمرجان» در اراک، بروجرد و خمین که ساختاری مشابه نهم ربیع دارد و در آن پیکرهای پارچهای از ابنملجم ساخته شده و در معابر گردانده و مضحکه شده و نهایتاً سوزانده میشود؛ برخی نیز نظیر «دوسترفتن» در یزد ، «کمچلیزدن» در اردکان ، «کلیدزنی» و «چهچه» در رفسنجان و «ملقهدوز» در درهگز خراسان ، مشابه آیینهایی چون قرقیعان و قاشقزنی بوده و با محوریت مراجعه به در منازل با لباس مبدل (چادر زنانه) و طلب خوراکی اجرا میشوند. دوختن «پیراهن مراد» یا «لباس بیستوهفتمی» نیز از دیگر رسومی است که در مناطقی چون تهران، یزد، قمصر و آران و بیدگل اجرا میشود. مشابه این رسم، دوختن «کیسهی مراد» است که در مناطقی چون کرج، بیجار، شاهرود، بجنورد و کیلان (دماوند) رواج داشته است . لعنفرستادن بر ابنملجم و تبریکگویی افراد به یکدیگر نیز از آداب رایج این روز است . اجرای مجلس تعزیهی ابنملجم از دیگر آیینهای این روز بوده است.
عنایتالله شهیدی این مجلس که جزو تعزیههای مضحک و هجوآمیز بوده را چنین معرفی میکند:
«در این تعزیه، ابنملجم قاتل حضرت علی به زنی به نام قطام یا قطامه عشق میورزد. قطام برای وصال خود با ابنملجم او را تحریک میکند که حضرت علی را شهید کند. ابنملجم پس از شهیدکردن آن حضرت به کیفر عملش میرسد و کشته میشود. بیشتر نسخههای این تعزیه ... مضحک و طنزآمیز است و ابنملجم را به صورت حقیرانه و مسخرهآمیزی معرفی و مجسم میکنند».
نقل از کتاب:
📗جشنهای اسلامی ـ شیعی در ایران📗
✍ محسنحسام مظاهری
نشر آرما، ۱۴۰۱
#کتابهای_سرو
#نشر_آرما
#فرهنگ_عامه_شیعی
عکس از: خبرگزاری مهر
https://b2n.ir/b31055
@mohsenhesammazaheri
से पुनः पोस्ट किया:
راهیانه

14.03.202521:44
عقربههای دینی
(دربارهی میل حاکمان به دینی کردن «همه چیز»)
عطش به دینی کردن همه چیز در چهل و پنج سال اخیر، چیز جدیدی نیست. از اسم خیابانها، هنرها، آموزش و پرورش، قوانین، علوم انسانی، مهدهای کودک، نامگذاری کودکان، تبلغات شهری و همه چیز. میل حکومت و اقلیت طرفدارانش در جامعه به رنگ دینی زدن به هر آنچه که تصور کردنی است.
در مورد «زمان» هم همینطور است: دینی کردن تقویم. تسخیر تقویم با مناسبتهای قدیم و جدید. با مناسبتهای آشنای دینی یا با اختراعات و ابداعات جدید. از طولانی کردن آنچه در تقویم دینی بوده از یک روز به دهه گرفتنها و از یک ده روز به چندین ده روز. یا با کشف و اختراع مناسبتهایی که نبودهاند.
اما این دینی کردن زمان و تقویم، پیشتر تا سطح «روز»های تقویم پیش رفته بود. اما این عطش، به صورتی غریب، سیری ناپذیر است: حالا این دینی کردن زمان به سطح «ساعت»های یک روز رسیده! حتی ساعتهای عادی یک روز را هم دینی کردهاند: رادیو روشن است. ساعت ۸ صبح و ۸ شب، مدتهاست که دعایی در مورد امام هشتم شیعیان پخش میکنند. حالا در شبکه معارف رادیو، دیدم که باقی ساعتهای دوازدهگانه را هم به نام امامی از امامان شیعه نامگذاری کردهاند و دعایش را میخوانند.
پیشتر، سارا شریعتی و آرمان ذاکری در متن ارزشمندشان با عنوان «قدسی تقدسزداییشده» نشان دادهبودند که چگونه این میل به دینی کردن و قدسی کردن همه چیز، در گام نخست، معنای دینی و قدسی بودن را از بین میبرد. وقتی همه چیز دینی شود، دیگر هیچ چیز دینی نیست. شاید برای اقلیت دینداران حکومتی و سنتی، در این دههها، این سیل بیپایان دینیسازی زمان و مکان و جهان، شیرین باشد، اما منطق اجتماعی، هر زیادهروی را در طول زمان به شدت پس میزند. بعید است که عواقب طولانی مدت این میل به تسخیر همه چیز، در فرداهای جامعهی ایران، مطلوب آن اقلیت دیندار باشد.
@raahiane|راهیانه
#عرف_ستیزی|#عرف
(دربارهی میل حاکمان به دینی کردن «همه چیز»)
عطش به دینی کردن همه چیز در چهل و پنج سال اخیر، چیز جدیدی نیست. از اسم خیابانها، هنرها، آموزش و پرورش، قوانین، علوم انسانی، مهدهای کودک، نامگذاری کودکان، تبلغات شهری و همه چیز. میل حکومت و اقلیت طرفدارانش در جامعه به رنگ دینی زدن به هر آنچه که تصور کردنی است.
در مورد «زمان» هم همینطور است: دینی کردن تقویم. تسخیر تقویم با مناسبتهای قدیم و جدید. با مناسبتهای آشنای دینی یا با اختراعات و ابداعات جدید. از طولانی کردن آنچه در تقویم دینی بوده از یک روز به دهه گرفتنها و از یک ده روز به چندین ده روز. یا با کشف و اختراع مناسبتهایی که نبودهاند.
اما این دینی کردن زمان و تقویم، پیشتر تا سطح «روز»های تقویم پیش رفته بود. اما این عطش، به صورتی غریب، سیری ناپذیر است: حالا این دینی کردن زمان به سطح «ساعت»های یک روز رسیده! حتی ساعتهای عادی یک روز را هم دینی کردهاند: رادیو روشن است. ساعت ۸ صبح و ۸ شب، مدتهاست که دعایی در مورد امام هشتم شیعیان پخش میکنند. حالا در شبکه معارف رادیو، دیدم که باقی ساعتهای دوازدهگانه را هم به نام امامی از امامان شیعه نامگذاری کردهاند و دعایش را میخوانند.
پیشتر، سارا شریعتی و آرمان ذاکری در متن ارزشمندشان با عنوان «قدسی تقدسزداییشده» نشان دادهبودند که چگونه این میل به دینی کردن و قدسی کردن همه چیز، در گام نخست، معنای دینی و قدسی بودن را از بین میبرد. وقتی همه چیز دینی شود، دیگر هیچ چیز دینی نیست. شاید برای اقلیت دینداران حکومتی و سنتی، در این دههها، این سیل بیپایان دینیسازی زمان و مکان و جهان، شیرین باشد، اما منطق اجتماعی، هر زیادهروی را در طول زمان به شدت پس میزند. بعید است که عواقب طولانی مدت این میل به تسخیر همه چیز، در فرداهای جامعهی ایران، مطلوب آن اقلیت دیندار باشد.
@raahiane|راهیانه
#عرف_ستیزی|#عرف
09.03.202507:49
#نقدها
🔹پروژه سکولاریزهکردن مذهب🔹
نقدی بر جامعهشناسی محسن حسام مظاهری: حذف سیاست از هیأت
✍️ مهرداد احمدی
[قسمت ۱]
محسن حسام مظاهری سالهاست که خود را به عنوان پژوهشگر حوزه مناسک و آیینهای دینی معرفی کرده و تلاش دارد قرائتی جدید از مناسک شیعی ارائه دهد. او در آثار و گفتارهایش، آیینهای عاشورایی، هیاتها و حتی برخی مظاهر دینداری عمومی را با رویکردی جامعهشناختی نقد میکند اما پرسش این است: آیا پروژه فکری او در مسیر بازشناسی عالمانه این پدیدههاست یا عملا در برابر جریانهای پیشبرنده تاریخ تشیع قرار گرفته است؟
تشیع در طول تاریخ از عاشورا به عنوان موتور محرک خود استفاده کرده است؛ نهضتهایی همچون قیام توابین، زیدیه، نهضت سربداران و حتی انقلاب اسلامی، همگی از شور و شعور عاشورایی تغذیه کردهاند. حال آنکه مظاهری با برجستهسازی گزارههایی همچون «سیاستزدایی از هیات» یا «نقد احساسگرایی دینی»، در عمل این موتور محرک را به حاشیه میراند.
او با اتکا به روششناسی جامعهشناختی، مناسک شیعی را در چارچوب «سنتهای اجتماعی» تحلیل میکند و تلاش دارد آن را از ابعاد آرمانی و فراتاریخی خود تهی کند. این در حالی است که تشیع، بویژه در دوران معاصر، هر گاه در متن تحولات سیاسی و اجتماعی قرار گرفته، به اوج اثرگذاری رسیده است.
تلاش برای خنثیسازی این مناسک، چیزی جز تقلیل یک جریان تمدنساز به سطح یک آیین اجتماعی نیست.
مظاهری در ظاهر دغدغه آسیبشناسی دینی دارد اما در عمل پروژهای را دنبال میکند که خروجی آن چیزی جز سکولاریزه کردن شعائر مذهبی نیست. او میخواهد عزاداری را از سیاست جدا کند، در حالی که عاشورا در ذات خود یک حرکت سیاسی علیه ظلم و طغیان است. این همان پارادوکسی است که پروژه او را به بنبست میکشاند: آیا میتوان عاشورا را فهمید، بدون آنکه پیام آن برای امروز جامعه را درک کرد؟
پروژه مظاهری اگرچه در ظاهر یک تلاش علمی برای شناخت مناسک شیعی است اما در عمل، با تضعیف عناصر هویتبخش تشیع، در برابر پویایی تاریخی آن قرار گرفته است. نادیده گرفتن جنبههای تمدنی و مبارزاتی مناسک عاشورایی، به معنای عبور از روح تاریخ شیعه است؛ چیزی که هیچ پژوهشگری نمیتواند بدون پرداخت هزینه علمی و اجتماعی از کنار آن عبور کند. برای درک بهتر اثرات پروژه فکری حساممظاهری باید به پیامدهای عملی آن در فضای فرهنگی و اجتماعی ایران توجه کرد. اگر نگاه او مبنا قرار گیرد، هیاتها و عزاداریهای مذهبی از کارکردهای تاریخی خود تهی میشوند و به امری صرفا آیینی و نمادین تقلیل مییابند. در این نگاه، هیات نه بستری برای تربیت نیروهای اجتماعی و سیاسی، بلکه صرفا یک تجمع فرهنگی با جنبههای احساسی تلقی میشود. این دیدگاه هرچند ممکن است در ظاهر خالی از سوگیری ایدئولوژیک به نظر برسد اما در عمل با پروژههایی همسو است که تلاش دارند دین را به حاشیه برانند و آن را از عرصه عمومی خارج کنند.
نگاهی به تاریخ معاصر نشان میدهد هرگاه هیاتها و مناسک عاشورایی فعالانه در تحولات اجتماعی نقش ایفا کردهاند، جامعه دچار تغییرات اساسی شده است. در دوران مشروطه، عزاداریهای حسینی به بستری برای آگاهیبخشی و بسیج مردمی علیه استبداد تبدیل شد. در نهضت ملی شدن نفت، هیاتهای مذهبی نقشی کلیدی در سازماندهی اعتراضات ایفا کردند. انقلاب اسلامی نیز بدون حضور گسترده دستههای عزاداری و شعارهای برگرفته از فرهنگ عاشورایی، نمیتوانست چنین دامنهای پیدا کند.
با این حال در پروژه فکری مظاهری، این بعد تحولآفرین مناسک شیعی کمتر مورد توجه قرار گرفته و حتی در برخی موارد مورد انتقاد واقع شده است. یکی از نقدهای اصلی او به گسترش مناسک عزاداری، آن چیزی است که از آن به عنوان «احساسگرایی افراطی» یاد میکند. او معتقد است مناسک دینی باید از هیجانات احساسی فاصله بگیرند و بیشتر بر ابعاد معرفتی متمرکز شوند. این در حالی است که یکی از مهمترین عناصر هویتساز در تاریخ تشیع، همین شور و احساسات عاشورایی بوده است. آیا میتوان خطبههای زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) در کوفه و شام را صرفا یک رفتار عقلانی تحلیل کرد؟ آیا حرکت توابین و شهادت آنان نتیجه یک تحلیل صرفا منطقی بود یا اینکه پیوندی عمیق میان شور و شعور در آن نهفته بود؟
@mohsenhesammazaheri
🔹پروژه سکولاریزهکردن مذهب🔹
نقدی بر جامعهشناسی محسن حسام مظاهری: حذف سیاست از هیأت
✍️ مهرداد احمدی
[قسمت ۱]
محسن حسام مظاهری سالهاست که خود را به عنوان پژوهشگر حوزه مناسک و آیینهای دینی معرفی کرده و تلاش دارد قرائتی جدید از مناسک شیعی ارائه دهد. او در آثار و گفتارهایش، آیینهای عاشورایی، هیاتها و حتی برخی مظاهر دینداری عمومی را با رویکردی جامعهشناختی نقد میکند اما پرسش این است: آیا پروژه فکری او در مسیر بازشناسی عالمانه این پدیدههاست یا عملا در برابر جریانهای پیشبرنده تاریخ تشیع قرار گرفته است؟
تشیع در طول تاریخ از عاشورا به عنوان موتور محرک خود استفاده کرده است؛ نهضتهایی همچون قیام توابین، زیدیه، نهضت سربداران و حتی انقلاب اسلامی، همگی از شور و شعور عاشورایی تغذیه کردهاند. حال آنکه مظاهری با برجستهسازی گزارههایی همچون «سیاستزدایی از هیات» یا «نقد احساسگرایی دینی»، در عمل این موتور محرک را به حاشیه میراند.
او با اتکا به روششناسی جامعهشناختی، مناسک شیعی را در چارچوب «سنتهای اجتماعی» تحلیل میکند و تلاش دارد آن را از ابعاد آرمانی و فراتاریخی خود تهی کند. این در حالی است که تشیع، بویژه در دوران معاصر، هر گاه در متن تحولات سیاسی و اجتماعی قرار گرفته، به اوج اثرگذاری رسیده است.
تلاش برای خنثیسازی این مناسک، چیزی جز تقلیل یک جریان تمدنساز به سطح یک آیین اجتماعی نیست.
مظاهری در ظاهر دغدغه آسیبشناسی دینی دارد اما در عمل پروژهای را دنبال میکند که خروجی آن چیزی جز سکولاریزه کردن شعائر مذهبی نیست. او میخواهد عزاداری را از سیاست جدا کند، در حالی که عاشورا در ذات خود یک حرکت سیاسی علیه ظلم و طغیان است. این همان پارادوکسی است که پروژه او را به بنبست میکشاند: آیا میتوان عاشورا را فهمید، بدون آنکه پیام آن برای امروز جامعه را درک کرد؟
پروژه مظاهری اگرچه در ظاهر یک تلاش علمی برای شناخت مناسک شیعی است اما در عمل، با تضعیف عناصر هویتبخش تشیع، در برابر پویایی تاریخی آن قرار گرفته است. نادیده گرفتن جنبههای تمدنی و مبارزاتی مناسک عاشورایی، به معنای عبور از روح تاریخ شیعه است؛ چیزی که هیچ پژوهشگری نمیتواند بدون پرداخت هزینه علمی و اجتماعی از کنار آن عبور کند. برای درک بهتر اثرات پروژه فکری حساممظاهری باید به پیامدهای عملی آن در فضای فرهنگی و اجتماعی ایران توجه کرد. اگر نگاه او مبنا قرار گیرد، هیاتها و عزاداریهای مذهبی از کارکردهای تاریخی خود تهی میشوند و به امری صرفا آیینی و نمادین تقلیل مییابند. در این نگاه، هیات نه بستری برای تربیت نیروهای اجتماعی و سیاسی، بلکه صرفا یک تجمع فرهنگی با جنبههای احساسی تلقی میشود. این دیدگاه هرچند ممکن است در ظاهر خالی از سوگیری ایدئولوژیک به نظر برسد اما در عمل با پروژههایی همسو است که تلاش دارند دین را به حاشیه برانند و آن را از عرصه عمومی خارج کنند.
نگاهی به تاریخ معاصر نشان میدهد هرگاه هیاتها و مناسک عاشورایی فعالانه در تحولات اجتماعی نقش ایفا کردهاند، جامعه دچار تغییرات اساسی شده است. در دوران مشروطه، عزاداریهای حسینی به بستری برای آگاهیبخشی و بسیج مردمی علیه استبداد تبدیل شد. در نهضت ملی شدن نفت، هیاتهای مذهبی نقشی کلیدی در سازماندهی اعتراضات ایفا کردند. انقلاب اسلامی نیز بدون حضور گسترده دستههای عزاداری و شعارهای برگرفته از فرهنگ عاشورایی، نمیتوانست چنین دامنهای پیدا کند.
با این حال در پروژه فکری مظاهری، این بعد تحولآفرین مناسک شیعی کمتر مورد توجه قرار گرفته و حتی در برخی موارد مورد انتقاد واقع شده است. یکی از نقدهای اصلی او به گسترش مناسک عزاداری، آن چیزی است که از آن به عنوان «احساسگرایی افراطی» یاد میکند. او معتقد است مناسک دینی باید از هیجانات احساسی فاصله بگیرند و بیشتر بر ابعاد معرفتی متمرکز شوند. این در حالی است که یکی از مهمترین عناصر هویتساز در تاریخ تشیع، همین شور و احساسات عاشورایی بوده است. آیا میتوان خطبههای زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) در کوفه و شام را صرفا یک رفتار عقلانی تحلیل کرد؟ آیا حرکت توابین و شهادت آنان نتیجه یک تحلیل صرفا منطقی بود یا اینکه پیوندی عمیق میان شور و شعور در آن نهفته بود؟
@mohsenhesammazaheri
से पुनः पोस्ट किया:
عنقاء

22.02.202514:52
📕 مقدمهٔ مجموعهٔ «کعبه و حج در اسلام آغازین از نگاه جرالد آر.هاوتینگ»
@anqanotes
@anqanotes
से पुनः पोस्ट किया:
خوانشها | سیدمحمدهادی گرامی

21.01.202506:22
#تازههای_نشر
💢 Turbat al-Ḥusayn:
Modern Presentation of an Early Shīʿī Practice
(تربت الحسین: بازنمایی مدرن یک سنت کهن شیعی)
🔰 Gerami, S. M. Hadi, and Zinab Aghagolizadeh. 2025. "Turbat al-Ḥusayn: Modern Presentation of an Early Shīʿī Practice" Religions 16, no. 1: 98.
🔹چکیده: این مقاله به بررسی تحولات تاریخی و معاصر تربت الحسین، خاک مقدس کربلا، به عنوان یکی از ارکان اصلی شکلدهی هویت شیعی و آیینهای آن میپردازد. از قرون اولیه اسلامی، تربت الحسین نه تنها به عنوان نمادی از شفا و برکت، بلکه به عنوان یک جزء کلیدی از حافظه جمعی شیعه مورد استفاده قرار گرفته است. مقاله تحولات آیینهای مرتبط با تربت را در سه دوره مهم بررسی میکند: پیش از صفویه، پس از صفویه و پس از انقلاب ایران. در دوره پیش از صفویه، از جمله در قرون میانه اسلامی، تقدس تربت از طریق تلاشهای امامان شیعی همچون امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) شکل گرفت که آن را به چهارچوب الهیاتی ولایت و آیینهای شیعی وارد کردند. این دوره همچنین شاهد تدریجی استفادههای آیینی و درمانی تربت در متون پایهای شیعه بود. در دوران صفویه، تربت به عنوان یک علامت هویت شیعی نهادینه شد و اهمیت اقتصادی آن از طریق تولید مهرهای نماز و تسبیحها گسترش یافت. پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ایران، تربت به عنوان نماد شهادت و مقاومت دوباره تفسیر شد و با ایدئولوژیها و روایتهای انقلابی همراستا گردید که فداکاریهای کربلا را با مبارزات معاصر مقایسه میکرد. پاندمی COVID-19 ابعاد جدیدی به نقش تربت افزود، بهویژه با تبلیغ آن به عنوان دارویی درمانی توسط شخصیتهای مذهبی، هرچند که چنین استفادهای در آموزههای سنتی شیعه سابقه نداشت. این تحولات نشان میدهد که چگونه تربت الحسین همچنان بهطور پویا و در پاسخ به چالشهای مدرن، مجددًا بازتعریف میشود. این مطالعه نتیجه میگیرد که تربت الحسین فراتر از ریشههای آیینی و معنوی خود رفته و بهعنوان نمادی منعطف و پایدار از هویت شیعی عمل میکند. تفسیرهای متغیر آن بر همنشینی سنت و مدرنیته تأکید میکند و نشاندهنده اهمیت مداوم آن در زندگی عبادی و گفتمانهای اجتماعی-سیاسی است.
🔹 Abstract: This article explores the historical and contemporary evolution of turbat al-ḥusayn, the sacred soil of Karbala, as a central element in shaping Shīʿī identity and ritual practices. From the early Islamic centuries, turbat al-ḥusayn has served not only as a symbol of healing and blessing but also as a key component of Shīʿī collective memory. The paper examines the development of turbat rituals across three significant periods: pre-Safavid, post-Safavid, and post-revolutionary Iran. During the pre-Safavid period, including the medieval Islamic centuries, the sanctification of turbat evolved through the efforts of Shīʿī Imams such as al-Bāqir and al-Ṣādiq, who integrated it into the theological framework of wilāyah (guardianship) and Shīʿī ritual practices. This period also witnessed the gradual codification of its ritualistic and medicinal uses in foundational Shīʿī texts. During the Safavid era, turbat became institutionalized as a marker of Shīʿī identity, with its economic significance expanding through the production of prayer tablets and rosaries. Following the 1979 Islamic Revolution in Iran, turbat was reinterpreted as a symbol of martyrdom and resistance, aligning with revolutionary ideologies and narratives that paralleled the sacrifices of Karbala with contemporary struggles. The COVID-19 pandemic introduced new dimensions to turbat’s role, with its promotion as a medicinal remedy by religious figures, despite lacking historical precedent in traditional Shīʿī teachings. These developments illustrate how turbat al-ḥusayn continues to be dynamically recontextualized in response to modern challenges. The study concludes that turbat al-ḥusayn transcends its ritualistic and spiritual origins, serving as a flexible and enduring symbol of Shīʿī identity. Its evolving interpretations underscore the interplay between tradition and modernity, highlighting its ongoing relevance in both devotional life and socio-political discourse.
#تربت #شکلگیری_هویت_شیعی #کربلا #آیینهای_شیعی #ایران_پساانقلاب #خاک_مقدس #تبرک #تشیع_اولیه #هادی_گرامی #دانلود_مقاله
🔰دانلود مقاله از این لینک:
👉https://www.mdpi.com/2077-1444/16/1/98
🆔 https://t.me/Khanishha
💢 Turbat al-Ḥusayn:
Modern Presentation of an Early Shīʿī Practice
(تربت الحسین: بازنمایی مدرن یک سنت کهن شیعی)
🔰 Gerami, S. M. Hadi, and Zinab Aghagolizadeh. 2025. "Turbat al-Ḥusayn: Modern Presentation of an Early Shīʿī Practice" Religions 16, no. 1: 98.
🔹چکیده: این مقاله به بررسی تحولات تاریخی و معاصر تربت الحسین، خاک مقدس کربلا، به عنوان یکی از ارکان اصلی شکلدهی هویت شیعی و آیینهای آن میپردازد. از قرون اولیه اسلامی، تربت الحسین نه تنها به عنوان نمادی از شفا و برکت، بلکه به عنوان یک جزء کلیدی از حافظه جمعی شیعه مورد استفاده قرار گرفته است. مقاله تحولات آیینهای مرتبط با تربت را در سه دوره مهم بررسی میکند: پیش از صفویه، پس از صفویه و پس از انقلاب ایران. در دوره پیش از صفویه، از جمله در قرون میانه اسلامی، تقدس تربت از طریق تلاشهای امامان شیعی همچون امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) شکل گرفت که آن را به چهارچوب الهیاتی ولایت و آیینهای شیعی وارد کردند. این دوره همچنین شاهد تدریجی استفادههای آیینی و درمانی تربت در متون پایهای شیعه بود. در دوران صفویه، تربت به عنوان یک علامت هویت شیعی نهادینه شد و اهمیت اقتصادی آن از طریق تولید مهرهای نماز و تسبیحها گسترش یافت. پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ایران، تربت به عنوان نماد شهادت و مقاومت دوباره تفسیر شد و با ایدئولوژیها و روایتهای انقلابی همراستا گردید که فداکاریهای کربلا را با مبارزات معاصر مقایسه میکرد. پاندمی COVID-19 ابعاد جدیدی به نقش تربت افزود، بهویژه با تبلیغ آن به عنوان دارویی درمانی توسط شخصیتهای مذهبی، هرچند که چنین استفادهای در آموزههای سنتی شیعه سابقه نداشت. این تحولات نشان میدهد که چگونه تربت الحسین همچنان بهطور پویا و در پاسخ به چالشهای مدرن، مجددًا بازتعریف میشود. این مطالعه نتیجه میگیرد که تربت الحسین فراتر از ریشههای آیینی و معنوی خود رفته و بهعنوان نمادی منعطف و پایدار از هویت شیعی عمل میکند. تفسیرهای متغیر آن بر همنشینی سنت و مدرنیته تأکید میکند و نشاندهنده اهمیت مداوم آن در زندگی عبادی و گفتمانهای اجتماعی-سیاسی است.
🔹 Abstract: This article explores the historical and contemporary evolution of turbat al-ḥusayn, the sacred soil of Karbala, as a central element in shaping Shīʿī identity and ritual practices. From the early Islamic centuries, turbat al-ḥusayn has served not only as a symbol of healing and blessing but also as a key component of Shīʿī collective memory. The paper examines the development of turbat rituals across three significant periods: pre-Safavid, post-Safavid, and post-revolutionary Iran. During the pre-Safavid period, including the medieval Islamic centuries, the sanctification of turbat evolved through the efforts of Shīʿī Imams such as al-Bāqir and al-Ṣādiq, who integrated it into the theological framework of wilāyah (guardianship) and Shīʿī ritual practices. This period also witnessed the gradual codification of its ritualistic and medicinal uses in foundational Shīʿī texts. During the Safavid era, turbat became institutionalized as a marker of Shīʿī identity, with its economic significance expanding through the production of prayer tablets and rosaries. Following the 1979 Islamic Revolution in Iran, turbat was reinterpreted as a symbol of martyrdom and resistance, aligning with revolutionary ideologies and narratives that paralleled the sacrifices of Karbala with contemporary struggles. The COVID-19 pandemic introduced new dimensions to turbat’s role, with its promotion as a medicinal remedy by religious figures, despite lacking historical precedent in traditional Shīʿī teachings. These developments illustrate how turbat al-ḥusayn continues to be dynamically recontextualized in response to modern challenges. The study concludes that turbat al-ḥusayn transcends its ritualistic and spiritual origins, serving as a flexible and enduring symbol of Shīʿī identity. Its evolving interpretations underscore the interplay between tradition and modernity, highlighting its ongoing relevance in both devotional life and socio-political discourse.
#تربت #شکلگیری_هویت_شیعی #کربلا #آیینهای_شیعی #ایران_پساانقلاب #خاک_مقدس #تبرک #تشیع_اولیه #هادی_گرامی #دانلود_مقاله
🔰دانلود مقاله از این لینک:
👉https://www.mdpi.com/2077-1444/16/1/98
🆔 https://t.me/Khanishha
से पुनः पोस्ट किया:
Inekas | انعکاس



28.03.202506:16
💠 سلسله سخنرانی «فرهنگ مادی، هنر و معماری تشیع پیشا-صفوی»
👥 دبیران: آیلا سانتی و ادموند هیز
🔺 مطالعات هنر و معماری اسلامی تاکنون عمدتاً بر آثار مرتبط با اهل سنت متمرکز بوده و فرهنگ مادی شیعی، بهویژه آثار پیش از قرن دهم هجری، کمتر بررسی شده است. این خلأ پژوهشی از دو سو شکل گرفته: پژوهشگران متون شیعی به جنبههای مادی توجه نمیکنند و متخصصان هنر و باستانشناسی نیز از پیشرفتهای مطالعات متنی بیخبرند.
پروژه «امامت تجسمیافته» در دانشگاه لایدن با حمایت مالی شورای پژوهش اروپا، سلسله سخنرانیهایی را برگزار میکند تا متخصصان مختلف را گرد هم آورده و جایگاه فرهنگ شیعی پیشا-صفوی را در مطالعات هنر اسلامی برجسته سازد. این سخنرانیها میکوشند با فراتر رفتن از نگاه شکلگرایانه و با بهرهگیری از مطالعات الهیاتی و فقهی، درک عمیقتری از هویت مادی شیعی ارائه دهند و به این پرسش بنیادین پاسخ دهند که «چه چیزی هنر شیعی را منحصر به فرد میسازد؟»
⭐️ برنامه ۱۴۰۴:
🎙 ۸ فروردین: آیلا سانتی (دانشگاه لایدن)
شناسایی اماکن مقدس شیعیان متقدم: ملاحظات مقدماتی درباره کوفه و مدینه
🎙 ۲۷ فروردین: محمدرضا غیاثیان (دانشگاه کاشان)
فرهنگ مادی شیعی پیشا-صفوی در کاشان
🎙 ۱ خرداد: حمیدرضا آذرینیا (دانشگاه تهران)
بحث و گفتگو: جدل، کلام و کتیبههای هنری در فضاهای اسلامی
🎙 ۴ تیر: ترزا برنهایمر (دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ)
حکشده بر سنگ؟ سنگ قبرهای شیعی و هویت مذهبی در مصر در دوره متقدم اسلامی
🎙 ۲۵ تیر: جیمز آلن (دانشگاه آکسفورد)
هنر تشیع در دوره پیشا-صفوی: مسیرها یا بنبستها؟
👥 این سلسله سخنرانیها به زبان انگلیسی از فروردین تا دیماه ۱۴۰۴ در روزهای چهارشنبه یا جمعه ساعت ۱۵:۳۰ به وقت اروپای مرکزی (۱۷ یا ۱۸ به وقت ایران) برگزار خواهد شد.
👥 برای شرکت در این سخنرانیها، از طریق این ایمیل ثبتنام کنید:
a.santi@hum.leidenuniv.nl
#انعکاس_رویداد
🔵@inekas
💠 سلسله سخنرانی «فرهنگ مادی، هنر و معماری تشیع پیشا-صفوی»
👥 دبیران: آیلا سانتی و ادموند هیز
🔺 مطالعات هنر و معماری اسلامی تاکنون عمدتاً بر آثار مرتبط با اهل سنت متمرکز بوده و فرهنگ مادی شیعی، بهویژه آثار پیش از قرن دهم هجری، کمتر بررسی شده است. این خلأ پژوهشی از دو سو شکل گرفته: پژوهشگران متون شیعی به جنبههای مادی توجه نمیکنند و متخصصان هنر و باستانشناسی نیز از پیشرفتهای مطالعات متنی بیخبرند.
پروژه «امامت تجسمیافته» در دانشگاه لایدن با حمایت مالی شورای پژوهش اروپا، سلسله سخنرانیهایی را برگزار میکند تا متخصصان مختلف را گرد هم آورده و جایگاه فرهنگ شیعی پیشا-صفوی را در مطالعات هنر اسلامی برجسته سازد. این سخنرانیها میکوشند با فراتر رفتن از نگاه شکلگرایانه و با بهرهگیری از مطالعات الهیاتی و فقهی، درک عمیقتری از هویت مادی شیعی ارائه دهند و به این پرسش بنیادین پاسخ دهند که «چه چیزی هنر شیعی را منحصر به فرد میسازد؟»
⭐️ برنامه ۱۴۰۴:
🎙 ۸ فروردین: آیلا سانتی (دانشگاه لایدن)
شناسایی اماکن مقدس شیعیان متقدم: ملاحظات مقدماتی درباره کوفه و مدینه
🎙 ۲۷ فروردین: محمدرضا غیاثیان (دانشگاه کاشان)
فرهنگ مادی شیعی پیشا-صفوی در کاشان
🎙 ۱ خرداد: حمیدرضا آذرینیا (دانشگاه تهران)
بحث و گفتگو: جدل، کلام و کتیبههای هنری در فضاهای اسلامی
🎙 ۴ تیر: ترزا برنهایمر (دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ)
حکشده بر سنگ؟ سنگ قبرهای شیعی و هویت مذهبی در مصر در دوره متقدم اسلامی
🎙 ۲۵ تیر: جیمز آلن (دانشگاه آکسفورد)
هنر تشیع در دوره پیشا-صفوی: مسیرها یا بنبستها؟
👥 این سلسله سخنرانیها به زبان انگلیسی از فروردین تا دیماه ۱۴۰۴ در روزهای چهارشنبه یا جمعه ساعت ۱۵:۳۰ به وقت اروپای مرکزی (۱۷ یا ۱۸ به وقت ایران) برگزار خواهد شد.
👥 برای شرکت در این سخنرانیها، از طریق این ایمیل ثبتنام کنید:
a.santi@hum.leidenuniv.nl
#انعکاس_رویداد
🔵@inekas
से पुनः पोस्ट किया:
آزادنامه

27.03.202505:48
♨️ کلّهپاچه ابنملجم
(فرهنگشناسی یکی از آیینهای رمضانی)
✍ دکتر علیرضا آزاد
🔻یکی از آیینهای شیعی، خوردن کلهپاچه در سحر و افطار ۲۷ رمضان است. ماجرای این رسم به عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قاتل امام علی، باز میگردد.
🔻احتمالاً ریشه آن به روایتی میرسد که مرحوم کلینی در الکافی آورده است: "لَمَّا ضَرَبَ اِبْنمُلْجَمٍ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ، قَالَ لِلْحَسَنِ يَا بُنَيَّ إِذَا أَنَا مِتُّ فَاقْتُلِ ابْنَ مُلْجَمٍ وَ احْفِرْ لَهُ فِي اَلْكُنَاسَةِ: چون ابنملجم به اميرالمؤمنين ضربت زد، آن حضرت به امام حسن فرمود: پسرم! اگر مُردم، ابنملجم را بكش (قصاص کن) و او را در كُنّاسه دفن کن. [اصول کافی، کتاب الحجه، باب امامت حسن بن علی، ص۲۰۰]
🔻عقيلى (راوی) میگويد كُنّاسه مکانی در طاقِ محامل (محل بارانداز کاروانها در نزدیک دروازه شرقی کوفه) و در محله كبابىها و كلهپزیهاست. علامه مجلسی نیز در مرآه العقول ذیل این روایت مینویسد که در آن محله، گوشت و کلهپاچه خام میفروختند یا کباب و طبخ مینمودند.
🔻احتمالاً در آن مکان، قاذورات و کثیفیهای حاصل از تمیز کردن گوشت و کلهپاچه و شکمبه را میریختند و انبوه استخوانها را دفن میکردند لذا محلهای پست و پلشت محسوب میشد. از این رو، قاتل امام و خلیفه وقت را پس از قصاص، نه در قبرستان اصلی شهر بلکه در چنین محلهای دفن نمودند.
🔻دلیل دیگر پیوند این دو موضوع، برخی نقلهای ضعیفیست که میگوید ابنملجم در خانه زنی به نام قُطام، پیش از ترور امام علی، کلهپاچه خورده بود. به همین خاطر در برخی نواحی ایران و عراق، به احترام امام علی از خوردن کلهپاچه در ۱۹ رمضان پرهیز میکنند.
🔻شیعیان در برخی مناطق به کلهپاچهای که در شب ۲۷ ماه رمضان طبخ میشود، کله ابنملجم میگویند و آن را تمثیلی از سر ابنملجم و خوردن آن را نوعی انتقام از قاتل امام علی قلمداد میکنند. همان طور که در برخی تعزیهها، از سر گوسفند به عنوان نماد ابنملجم استفاده میکنند.
🔻از آنجا که در گذشته کلهپاچه غذای افراد فرودست محسوب میشد (برخلاف امروز که به غذایی اعیانی تبدیل شده است) به نظر میرسد این کار با هدفِ پستشمردن ابنملجم صورت میگرفت. مشابه آن را میتوان در نسبت دادن برخی غذاها به ظالمان و نیکان در فرهنگ دینی و غیردینی دید. مثلاً خوردن مغز انسان به ضحاک و خوردن مغز استخوان به فرعون و گشنیز به معاویه و خُرفه (نوعی سبزی) به حضرت فاطمه نسبت داده شده است. اما بهرغم تمام این باورهای فرهنگی، چنین مطالبی در منابع معتبر تاریخی نیامده است.
🔻در کتاب "آیینهای رمضان در ایران" نیز به تناول کلهپاچه در ۲۷ رمضان، به عنوان یک خُردهفرهنگ برای نفرتنمایی از ابنملجم، اشاره شده است. امروزه نیز برخی هيأتهای مذهبی ایران، در این شب کلهپاچه طبخ و توزیع میکنند.
🔻ابعاد پزشکی در شکلگیری، پذیرش و گسترش این آیین را نباید از نظر دور داشت. اواخر ماه روزه که بدن طبیعتاً ضعیفتر میشود، خوردن غذاهای مقوّی مثل کلهپاچه به سلامت روزهداران کمک میکند. لذا زمینه پزشکیِ پذیرش این فرهنگِ غذایی نیز فراهم است. البته باید در خوردن کلهپاچه در سحر رمضان احتیاط کرد تا در طی روز، دچار تشنگی مفرط نشد.
🔻خلاصه این شد که مرگ ابنملجم و طبخ کلهپاچه و ۲۷ رمضان در فرهنگ شیعه به هم پیوند خورد و پر و بال گرفت و رفتهرفته به یک آیین مذهبی تبدیل شد. با اضافه شدن نان کاکولی و نان بیست و هفتمی، فرهنگ غذایی این آیین، تکوین بیشتری یافت؛ بهحدی که گاه به طنز گفته میشود: "خدا در این شب، کلهپاچه را نازل کرد!"
🔻دکتر مظاهری در کتاب جشنهای اسلامی-شیعی، «ابنملجمکُشون» را دومین جشنِ سیاه در فرهنگ عامهی تشیع و یکی از تبلورهای نادرست تبرّی میداند که آیینهای شادمانی در آن، نه به پاس گشایش و زندگی بلکه به شکرانه مرگ افراد، برگزار میشود و زمینهساز تفرقه مذهبی میگردد. گویا قصاص ابنملجم در روز ۲۱ یا ۲۴ یا ۲۷ رمضان واقع شد. برخی آن روز را زمان استجابت دعا و برآوردهشدن حاجتها شمردهاند و حمامرفتن، حنابستن و سرمهکشیدن را از آداب این روز شمردهاند. با این حال، چنین مناسبتی در منابع کهن و تقویمهای مناسبتی شیعی نظیر مسار الشیعه، مصباح، اقبال الاعمال و تقویم المحسنین و حتی تقویمهای مشهور دوره صفویه و قاجار ذکر نشده است.
🔻در میان سفرنامههای اروپاییان، تنها گزارش از آیینِ خوردنِ کلهپاچه ابنملجم را آرنولد ویلسون ارائه داده است. عدم اشارهی سایر سفرنامهنویسان به چنین آیینی، احتمالاً نشان از عدم اشاعه آن تا پیش از آن تاریخ در ایران دارد.
🔻پینوشت:
- هدف نوشتار حاضر، کالبدشکافی یک موضوع بهظاهر جزئی نیست بلکه نشان دادن نمونهای از فرایند تطوّرِ فرهنگی طی اعصار متمادی و فربهیِ مناسکی یک موضوع دینی است.
@Dr_AlirezaAzad
(فرهنگشناسی یکی از آیینهای رمضانی)
✍ دکتر علیرضا آزاد
🔻یکی از آیینهای شیعی، خوردن کلهپاچه در سحر و افطار ۲۷ رمضان است. ماجرای این رسم به عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قاتل امام علی، باز میگردد.
🔻احتمالاً ریشه آن به روایتی میرسد که مرحوم کلینی در الکافی آورده است: "لَمَّا ضَرَبَ اِبْنمُلْجَمٍ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ، قَالَ لِلْحَسَنِ يَا بُنَيَّ إِذَا أَنَا مِتُّ فَاقْتُلِ ابْنَ مُلْجَمٍ وَ احْفِرْ لَهُ فِي اَلْكُنَاسَةِ: چون ابنملجم به اميرالمؤمنين ضربت زد، آن حضرت به امام حسن فرمود: پسرم! اگر مُردم، ابنملجم را بكش (قصاص کن) و او را در كُنّاسه دفن کن. [اصول کافی، کتاب الحجه، باب امامت حسن بن علی، ص۲۰۰]
🔻عقيلى (راوی) میگويد كُنّاسه مکانی در طاقِ محامل (محل بارانداز کاروانها در نزدیک دروازه شرقی کوفه) و در محله كبابىها و كلهپزیهاست. علامه مجلسی نیز در مرآه العقول ذیل این روایت مینویسد که در آن محله، گوشت و کلهپاچه خام میفروختند یا کباب و طبخ مینمودند.
🔻احتمالاً در آن مکان، قاذورات و کثیفیهای حاصل از تمیز کردن گوشت و کلهپاچه و شکمبه را میریختند و انبوه استخوانها را دفن میکردند لذا محلهای پست و پلشت محسوب میشد. از این رو، قاتل امام و خلیفه وقت را پس از قصاص، نه در قبرستان اصلی شهر بلکه در چنین محلهای دفن نمودند.
🔻دلیل دیگر پیوند این دو موضوع، برخی نقلهای ضعیفیست که میگوید ابنملجم در خانه زنی به نام قُطام، پیش از ترور امام علی، کلهپاچه خورده بود. به همین خاطر در برخی نواحی ایران و عراق، به احترام امام علی از خوردن کلهپاچه در ۱۹ رمضان پرهیز میکنند.
🔻شیعیان در برخی مناطق به کلهپاچهای که در شب ۲۷ ماه رمضان طبخ میشود، کله ابنملجم میگویند و آن را تمثیلی از سر ابنملجم و خوردن آن را نوعی انتقام از قاتل امام علی قلمداد میکنند. همان طور که در برخی تعزیهها، از سر گوسفند به عنوان نماد ابنملجم استفاده میکنند.
🔻از آنجا که در گذشته کلهپاچه غذای افراد فرودست محسوب میشد (برخلاف امروز که به غذایی اعیانی تبدیل شده است) به نظر میرسد این کار با هدفِ پستشمردن ابنملجم صورت میگرفت. مشابه آن را میتوان در نسبت دادن برخی غذاها به ظالمان و نیکان در فرهنگ دینی و غیردینی دید. مثلاً خوردن مغز انسان به ضحاک و خوردن مغز استخوان به فرعون و گشنیز به معاویه و خُرفه (نوعی سبزی) به حضرت فاطمه نسبت داده شده است. اما بهرغم تمام این باورهای فرهنگی، چنین مطالبی در منابع معتبر تاریخی نیامده است.
🔻در کتاب "آیینهای رمضان در ایران" نیز به تناول کلهپاچه در ۲۷ رمضان، به عنوان یک خُردهفرهنگ برای نفرتنمایی از ابنملجم، اشاره شده است. امروزه نیز برخی هيأتهای مذهبی ایران، در این شب کلهپاچه طبخ و توزیع میکنند.
🔻ابعاد پزشکی در شکلگیری، پذیرش و گسترش این آیین را نباید از نظر دور داشت. اواخر ماه روزه که بدن طبیعتاً ضعیفتر میشود، خوردن غذاهای مقوّی مثل کلهپاچه به سلامت روزهداران کمک میکند. لذا زمینه پزشکیِ پذیرش این فرهنگِ غذایی نیز فراهم است. البته باید در خوردن کلهپاچه در سحر رمضان احتیاط کرد تا در طی روز، دچار تشنگی مفرط نشد.
🔻خلاصه این شد که مرگ ابنملجم و طبخ کلهپاچه و ۲۷ رمضان در فرهنگ شیعه به هم پیوند خورد و پر و بال گرفت و رفتهرفته به یک آیین مذهبی تبدیل شد. با اضافه شدن نان کاکولی و نان بیست و هفتمی، فرهنگ غذایی این آیین، تکوین بیشتری یافت؛ بهحدی که گاه به طنز گفته میشود: "خدا در این شب، کلهپاچه را نازل کرد!"
🔻دکتر مظاهری در کتاب جشنهای اسلامی-شیعی، «ابنملجمکُشون» را دومین جشنِ سیاه در فرهنگ عامهی تشیع و یکی از تبلورهای نادرست تبرّی میداند که آیینهای شادمانی در آن، نه به پاس گشایش و زندگی بلکه به شکرانه مرگ افراد، برگزار میشود و زمینهساز تفرقه مذهبی میگردد. گویا قصاص ابنملجم در روز ۲۱ یا ۲۴ یا ۲۷ رمضان واقع شد. برخی آن روز را زمان استجابت دعا و برآوردهشدن حاجتها شمردهاند و حمامرفتن، حنابستن و سرمهکشیدن را از آداب این روز شمردهاند. با این حال، چنین مناسبتی در منابع کهن و تقویمهای مناسبتی شیعی نظیر مسار الشیعه، مصباح، اقبال الاعمال و تقویم المحسنین و حتی تقویمهای مشهور دوره صفویه و قاجار ذکر نشده است.
🔻در میان سفرنامههای اروپاییان، تنها گزارش از آیینِ خوردنِ کلهپاچه ابنملجم را آرنولد ویلسون ارائه داده است. عدم اشارهی سایر سفرنامهنویسان به چنین آیینی، احتمالاً نشان از عدم اشاعه آن تا پیش از آن تاریخ در ایران دارد.
🔻پینوشت:
- هدف نوشتار حاضر، کالبدشکافی یک موضوع بهظاهر جزئی نیست بلکه نشان دادن نمونهای از فرایند تطوّرِ فرهنگی طی اعصار متمادی و فربهیِ مناسکی یک موضوع دینی است.
@Dr_AlirezaAzad
से पुनः पोस्ट किया:
DinOnline دینآنلاین



11.03.202501:54
📼آیا نسل جدید از دین فاصله گرفتهاند؟
آیا اعتقادات دینی بین نوجوانان و جوانان جایگاه متزلزلی دارد؟
دینداری نسل جدید چه تفاوتی با دینداری پدران و مادرانشان دارد؟
اینها سوالاتی است که در این اپیزود از تئوکست بررسی شده است.
✔️در این اپیزود سینا، آرتا و شایان، مخاطبانِ نوجوان تئوکست، با ما همراه بودند. پس از آن درباره دینداری نسل جدید با ریحانه صارمی، جامعهشناس، صحبت کردیم.
📎 شنیدن این برنامه در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/44786
📎 شنیدن این برنامه در کستباکس
https://B2n.ir/s12551
تدوین و تولید: علیاصغر شربتی
طراح: سینا انصاری
🆔 @dinonline
آیا اعتقادات دینی بین نوجوانان و جوانان جایگاه متزلزلی دارد؟
دینداری نسل جدید چه تفاوتی با دینداری پدران و مادرانشان دارد؟
اینها سوالاتی است که در این اپیزود از تئوکست بررسی شده است.
✔️در این اپیزود سینا، آرتا و شایان، مخاطبانِ نوجوان تئوکست، با ما همراه بودند. پس از آن درباره دینداری نسل جدید با ریحانه صارمی، جامعهشناس، صحبت کردیم.
📎 شنیدن این برنامه در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/44786
📎 شنیدن این برنامه در کستباکس
https://B2n.ir/s12551
تدوین و تولید: علیاصغر شربتی
طراح: سینا انصاری
🆔 @dinonline
से पुनः पोस्ट किया:
مواجید

07.03.202505:03
کششِ «آ» و سازوکار طرد دیگری
مهدی نوریان
تواشیح به نوعی آواز دینی گفته میشود که درونمایهٔ آن را ادعیه یا شعارهایی در مدح پیامبر اسلام، و در مذهب تشیعْ در ستایش اهلبیت او، میسازد. تواشیح در ایران عمر چندانی ندارد و پس از انقلاب در این کشور پدیدار شد و شاید باتوجه به ممنوعیتها و محدودیتهایی که در زمینهٔ موسیقی در ایران پساانقلابی وجود داشته و باتوجه به اینکه در تواشیح معمولاً از سازهای موسیقی استفاده نمیشود، و همچنین بهواسطهٔ حمایت مادی و معنوی حکومت اسلامی از آن، رشد قابلتوجهی پیدا کرد. باتوجه به اینکه در تواشیح بیشتر از کلمات و عبارات قرآنی استفاده میشود و محل تولد آن را بهلحاظ دینی عربستان و بهلحاظ لحن مصر میتوان دانست، زبان تواشیح اغلب عربیست. هرچند در ایران تلاشهایی برای برساختن تواشیح به زبان فارسی، یا تواشیحهایی دوزبانه، نیز انجام شده است.
یکی از تواشیحهایی که سالیانیست در جهان اسلام معروف شده است و بیشتر در ایام ماه رمضان و پیش از افطار، اجرا و پخش میشود، تواشیحیست تحتعنوان «اسماء الحسنی» که بهمعنای «نامهای نیکو» است و به نامهای خداوند گفته میشود. در منابع اسلامی این اسامی را ۹۹ نام دانستهاند که اکثر آنها را میتوان در کتاب مقدس مسلمانان یافت. موسیقیدان بزرگ و نابینای مصری یعنی سید محمد سید مِکاوی آهنگسازی این تواشیح را انجام داده است و نخستینبار آن را گروهی از مناجاتخوانان برجستهٔ مصری ازجمله سید محمد نقشبندی، محمود رمضان، و محمد طوخی، در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی آن را اجرا کردند. پس از ادای نامهای خداوند، در فراز آخر این تواشیح درود و صلواتی را بر پیامبر بهعنوان «برترین مخلوق خداوند، اهلبیت او، و اصحاب او» میشنویم که متن اصلی آن این است:
سالها این تواشیح در ایران به این شکل اجرا و پخش میشد تا اینکه چندسال پیش نسخهای از این تواشیح اجرا شد که در آن عبارت «و صحبه» حذف شد!؛ یعنی صلوات محدود شد به پیامبر و اهلبیت او و نه صحابه. هرچند صحابه بهمعنای اصحاب پیامبر است، اما در فرهنگ عمومی شیعی به خلفای ثلاث یا ابوبکر، عمر، و عثمان اطلاق میشود که مورداحترامِ اهلسنتاند. آنچه جالبتوجه است این است که این حذف بهنحوی اتفاق افتاد که تواشیح اصطلاحاً از ریتم نیفتد و فرم موسیقاییِ آن تحتتأثیر قرار نگیرد. بدینمنظور بهشکل معناداری بهجهتِ نمادین، الف در «و آله» کشیده میشود تا حذف «و صحبه» (دیگری) به چشم نیاید و افتادگیِ ریتم را جبران کند. «اهلبیت» بهعنوان رهبران دینی تشیع پررنگ میشوند (الف در «و آله» کشیده میشود) تا «خلفا» بهعنوان رهبران دینی اهلسنت کمرنگ شوند («و صحبه» حذف میشود). این حذف باید بهشکلی اتفاق بیفتد که اصطلاحاً آبازآب تکان نخورَد. این دقیقاً مکانیسم یا سازوکاریست که گفتمانها، دیگری یا رقیب خود را حذف و طرد میکنند و به حاشیه میرانند تا رؤیتپذیر (visible) یا شنیدپذیر (audible) نشوند. گفتمانها بهواسطهٔ ربایش گفتمانی (discursive appropriation)، نهتنها به واژگان و عبارات نیز رحم نمیکنند، بلکه آواها و آهنگها را نیز از آنِ خود میکنند. رقیبْ مادامی که رؤیتپذیر و شنیدپذیر نیست، برای نظام منافع گفتمان مسلط خطر یا تهدیدی بهحساب نمیآید، اما بهمحضاینکه این وضعیت بهنحوی علیه گفتمان مسلط تغییر کند، مناسبات سلطه کمر همت به حذف و طرد آن میبندند.
پخش نسخهٔ جدید یا تحریفشده از این تواشیح را ضرورتاً به صداوسیما، بهعنوان بخشی از سازوکار ایدئولوژیک حکومت جمهوری اسلامی، نسبت نمیدهم (همینحالا نسخهٔ اصلی، بیشتر از نسخهٔ جدید از صداوسیما پخش میشود) و مرادم اینجا از گفتمان سلطه گفتمان تشیع سیاسی/حکومتی نیست، هرچند گفتمانی که مدنظر دارم میتواند با بخشی از گفتمان تشیع سیاسی نیز همپوشانی پیدا کند. این گفتمان را میتوان گفتمان تشیع برائتی یا هویتگرا نامید؛ گفتمانی که اساس هویتی خویش را بر بیزاری و نفرت از خلفای سهگانه بهعنوان «غاصبان» ولایت میگذارد. گفتمان تشیع سیاسی در ایران اما فارغ از بحثهای کلامی و اینکه تکثر مذهبی در اسلام را میپذیرد یا نه، بهلحاظ تحقق حکمرانی (governmentality)، پس از نهادمندی مدرن در نتیجهٔ انقلاب، خواه یا ناخواه مجبور بوده است به امنیت، قلمرو، و جمعیت اهلسنت توجه داشته باشد. ازاینرو، گفتمان تشیع سیاسی و گفتمان تشیع برائتی جز در موارد معدود و محدودی، اکثراً با هم سرِ ستیزه داشتهاند.
سه اجرا از دو نسخهٔ این تواشیح را میتوانید ازطریق لینکهای زیر ببینید و بشنوید:
اجرای نسخهٔ اصلی تواشیح (بخش صلوات ۰۲:۴۴)
یکی از اجراهای نسخهٔ جدید/تحریفشدهٔ تواشیح (بخش صلوات ۰۲:۴۵)
از دیگر اجراهای نسخهٔ جدید/تحریفشدهٔ تواشیح (بخش صلوات ۰۲:۴۸)
—————
@mavaajid
مهدی نوریان
تواشیح به نوعی آواز دینی گفته میشود که درونمایهٔ آن را ادعیه یا شعارهایی در مدح پیامبر اسلام، و در مذهب تشیعْ در ستایش اهلبیت او، میسازد. تواشیح در ایران عمر چندانی ندارد و پس از انقلاب در این کشور پدیدار شد و شاید باتوجه به ممنوعیتها و محدودیتهایی که در زمینهٔ موسیقی در ایران پساانقلابی وجود داشته و باتوجه به اینکه در تواشیح معمولاً از سازهای موسیقی استفاده نمیشود، و همچنین بهواسطهٔ حمایت مادی و معنوی حکومت اسلامی از آن، رشد قابلتوجهی پیدا کرد. باتوجه به اینکه در تواشیح بیشتر از کلمات و عبارات قرآنی استفاده میشود و محل تولد آن را بهلحاظ دینی عربستان و بهلحاظ لحن مصر میتوان دانست، زبان تواشیح اغلب عربیست. هرچند در ایران تلاشهایی برای برساختن تواشیح به زبان فارسی، یا تواشیحهایی دوزبانه، نیز انجام شده است.
یکی از تواشیحهایی که سالیانیست در جهان اسلام معروف شده است و بیشتر در ایام ماه رمضان و پیش از افطار، اجرا و پخش میشود، تواشیحیست تحتعنوان «اسماء الحسنی» که بهمعنای «نامهای نیکو» است و به نامهای خداوند گفته میشود. در منابع اسلامی این اسامی را ۹۹ نام دانستهاند که اکثر آنها را میتوان در کتاب مقدس مسلمانان یافت. موسیقیدان بزرگ و نابینای مصری یعنی سید محمد سید مِکاوی آهنگسازی این تواشیح را انجام داده است و نخستینبار آن را گروهی از مناجاتخوانان برجستهٔ مصری ازجمله سید محمد نقشبندی، محمود رمضان، و محمد طوخی، در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی آن را اجرا کردند. پس از ادای نامهای خداوند، در فراز آخر این تواشیح درود و صلواتی را بر پیامبر بهعنوان «برترین مخلوق خداوند، اهلبیت او، و اصحاب او» میشنویم که متن اصلی آن این است:
اللهم صل افضل صلاه علی اصعد مخلوقاتک سیدنا محمد و علی آله و صحبه و سلم عدد معلوماتک...
سالها این تواشیح در ایران به این شکل اجرا و پخش میشد تا اینکه چندسال پیش نسخهای از این تواشیح اجرا شد که در آن عبارت «و صحبه» حذف شد!؛ یعنی صلوات محدود شد به پیامبر و اهلبیت او و نه صحابه. هرچند صحابه بهمعنای اصحاب پیامبر است، اما در فرهنگ عمومی شیعی به خلفای ثلاث یا ابوبکر، عمر، و عثمان اطلاق میشود که مورداحترامِ اهلسنتاند. آنچه جالبتوجه است این است که این حذف بهنحوی اتفاق افتاد که تواشیح اصطلاحاً از ریتم نیفتد و فرم موسیقاییِ آن تحتتأثیر قرار نگیرد. بدینمنظور بهشکل معناداری بهجهتِ نمادین، الف در «و آله» کشیده میشود تا حذف «و صحبه» (دیگری) به چشم نیاید و افتادگیِ ریتم را جبران کند. «اهلبیت» بهعنوان رهبران دینی تشیع پررنگ میشوند (الف در «و آله» کشیده میشود) تا «خلفا» بهعنوان رهبران دینی اهلسنت کمرنگ شوند («و صحبه» حذف میشود). این حذف باید بهشکلی اتفاق بیفتد که اصطلاحاً آبازآب تکان نخورَد. این دقیقاً مکانیسم یا سازوکاریست که گفتمانها، دیگری یا رقیب خود را حذف و طرد میکنند و به حاشیه میرانند تا رؤیتپذیر (visible) یا شنیدپذیر (audible) نشوند. گفتمانها بهواسطهٔ ربایش گفتمانی (discursive appropriation)، نهتنها به واژگان و عبارات نیز رحم نمیکنند، بلکه آواها و آهنگها را نیز از آنِ خود میکنند. رقیبْ مادامی که رؤیتپذیر و شنیدپذیر نیست، برای نظام منافع گفتمان مسلط خطر یا تهدیدی بهحساب نمیآید، اما بهمحضاینکه این وضعیت بهنحوی علیه گفتمان مسلط تغییر کند، مناسبات سلطه کمر همت به حذف و طرد آن میبندند.
پخش نسخهٔ جدید یا تحریفشده از این تواشیح را ضرورتاً به صداوسیما، بهعنوان بخشی از سازوکار ایدئولوژیک حکومت جمهوری اسلامی، نسبت نمیدهم (همینحالا نسخهٔ اصلی، بیشتر از نسخهٔ جدید از صداوسیما پخش میشود) و مرادم اینجا از گفتمان سلطه گفتمان تشیع سیاسی/حکومتی نیست، هرچند گفتمانی که مدنظر دارم میتواند با بخشی از گفتمان تشیع سیاسی نیز همپوشانی پیدا کند. این گفتمان را میتوان گفتمان تشیع برائتی یا هویتگرا نامید؛ گفتمانی که اساس هویتی خویش را بر بیزاری و نفرت از خلفای سهگانه بهعنوان «غاصبان» ولایت میگذارد. گفتمان تشیع سیاسی در ایران اما فارغ از بحثهای کلامی و اینکه تکثر مذهبی در اسلام را میپذیرد یا نه، بهلحاظ تحقق حکمرانی (governmentality)، پس از نهادمندی مدرن در نتیجهٔ انقلاب، خواه یا ناخواه مجبور بوده است به امنیت، قلمرو، و جمعیت اهلسنت توجه داشته باشد. ازاینرو، گفتمان تشیع سیاسی و گفتمان تشیع برائتی جز در موارد معدود و محدودی، اکثراً با هم سرِ ستیزه داشتهاند.
سه اجرا از دو نسخهٔ این تواشیح را میتوانید ازطریق لینکهای زیر ببینید و بشنوید:
اجرای نسخهٔ اصلی تواشیح (بخش صلوات ۰۲:۴۴)
یکی از اجراهای نسخهٔ جدید/تحریفشدهٔ تواشیح (بخش صلوات ۰۲:۴۵)
از دیگر اجراهای نسخهٔ جدید/تحریفشدهٔ تواشیح (بخش صلوات ۰۲:۴۸)
—————
@mavaajid
से पुनः पोस्ट किया:
عنقاء

22.02.202514:52
🔍 ارتباط کعبه با حج در اسلامِ آغازین
✨ معرفی منابع
📌 مجموعهٔ «کعبه و حج در اسلام آغازین از نگاه جرالد آر.هاوتینگ»
📜 فرستهی ۱: معرفی مجموعه
🔻 عُمره (کعبه و آیینهایِ آن) و حج، و ارتباط این دو با هم، موضوعاتی هستند که از دیرباز مورد توجهِ جرالد ریچارد هاوتینگ، اسلامپژوهِ بنامِ بریتانیایی و استادِ بازنشستۀ مدرسۀ مطالعاتِ شرقی و آفریقاییِ لندن بودهاند.
🔻 هاوتینگ بر این باور است که ادغامِ نهاییِ کعبه در اسلام و پیوند خوردنش با حج، خروجی دورانی است که در تاریخِ اسلام به «فتنۀ دوم» معروف شدهاست و بازسازیِ کعبه توسطِ ابنزبیر که در آن زمان کنترل مکّه را در اختیار داشت، نقشی کلیدی در این میان دارد. در جریانِ این بازسازی، کعبه در مکّه با ابراهیم به عنوانِ پدرِ امتها و مسلمانانِ نخستین پیوند میخورَد و در کشمکشی سیاسی میانِ گروههایِ رقیب، جزئی از آیینِ حج میشود که تا پیش از آن عمدتاً شاملِ مراسمی بود که خارج از مکّه انجام میگرفت.
🔻 سه مقالۀ زیر دربرگیرندۀ آخرین آراء هاوتینگ در این زمینه هستند:
۱) ملعبۀ ملوک، حدیثِ عایشه، ابنزبیر و بازسازی کعبه،۲۰۱۷؛ [۱]
۲) ابنزبیر، کعبه و قبةالصخره، ۲۰۲۱؛ [۲]
۳) خانه و کتاب، حَرَم و متن مقدس در
اسلام، ۲۰۱۸؛ [۳]
🔻 در مقالۀ نخست، هاوتینگ بر مبنایِ حدیثی از عایشه دربارۀ نگاهِ پیامبر اسلام به کعبه و تقریرهایِ مختلفِ آن، ادعا میکُنَد الحاقِ نهاییِ کعبه به اسلام، نه طبق سنت و در زمانِ فتح مکّه که در جریانِ فتنۀ دوم و بازسازیِ آن توسط ابنزبیر رخ دادهاست.
🔻 او در مقالۀ دوم، با نقلِ روایتی از یعقوبی، تاریخنگارِ قرن چهارم هجری، روند تطورِ حج در نخستین دهههایِ ظهور اسلام و به ویژه در دورانِ فتنۀ دوم را بررسی میکند.
🔻 در سومین مقاله، هاوتینگ با اشاره به دو «سنخِ آرمانیِ» دین، یکی دینی با حَرَمی مرکزی و آیینِ قربانی کردن در کانونِ آن و دیگری دینی متکی به کتاب و متونِ مقدس، در تلاش برایِ یافتنِ پاسخی به این پرسش است که علیرغمِ کمرنگ شدن و از بین رفتنِ آیینِ قربانی کردنِ حیوانات در دورانِ باستانِ متأخر، چگونه اسلام به عنوانِ آیینی برخاسته در این دوران، در ظاهر هر دو گونه را در خود جمع کردهاست؟
🔻 در ابتدا، مقدمۀ این مجموعه منتشر میشَوَد که در آن ضمن ارائۀ مختصرِ بافتارِ تاریخیِ موضوع، ساختار و روندِ کلیِ استدلالیِ مقالاتِ فوق مرور شدهاست. سپس در هفتههای آتی، ترجمۀ فارسی سۀ مقالۀ هاوتینگ ارائه خواهدشد.
پانوشت ها:
[۱]Hawting, Gerald. "1 “A Plaything for Kings”: ʿĀʾisha’s Ḥadīth, Ibn al-Zubayr, and Rebuilding the Kaʿba". In Islamic Studies Today, (Leiden, The Netherlands: Brill, 2017)
[۲]Hawting, Gerald. "Ibn Al-Zubayr, The Kaʿba and the Dome of the Rock." In The Umayyad World, pp. 374-392. Routledge, 2020.
[۳]Hawting, Gerald R. "The house and the book: sanctuary and scripture in Islam (2017 IQSA Presidential Address)." Journal of the International Qur’anic Studies Association 3, no. 1 (2019): 3-24
#کعبه #بازسازی_کعبه #حج #اسلام_آغازین #هاوتینگ
#The_Kaʿba #Rebuilding_the_Kaʿba #the_Dome_of_the_Rock #The_Umayyad_dynasty
✒️Pseudo -Theophorus
@anqanotes
✨ معرفی منابع
📌 مجموعهٔ «کعبه و حج در اسلام آغازین از نگاه جرالد آر.هاوتینگ»
📜 فرستهی ۱: معرفی مجموعه
🔻 عُمره (کعبه و آیینهایِ آن) و حج، و ارتباط این دو با هم، موضوعاتی هستند که از دیرباز مورد توجهِ جرالد ریچارد هاوتینگ، اسلامپژوهِ بنامِ بریتانیایی و استادِ بازنشستۀ مدرسۀ مطالعاتِ شرقی و آفریقاییِ لندن بودهاند.
🔻 هاوتینگ بر این باور است که ادغامِ نهاییِ کعبه در اسلام و پیوند خوردنش با حج، خروجی دورانی است که در تاریخِ اسلام به «فتنۀ دوم» معروف شدهاست و بازسازیِ کعبه توسطِ ابنزبیر که در آن زمان کنترل مکّه را در اختیار داشت، نقشی کلیدی در این میان دارد. در جریانِ این بازسازی، کعبه در مکّه با ابراهیم به عنوانِ پدرِ امتها و مسلمانانِ نخستین پیوند میخورَد و در کشمکشی سیاسی میانِ گروههایِ رقیب، جزئی از آیینِ حج میشود که تا پیش از آن عمدتاً شاملِ مراسمی بود که خارج از مکّه انجام میگرفت.
🔻 سه مقالۀ زیر دربرگیرندۀ آخرین آراء هاوتینگ در این زمینه هستند:
۱) ملعبۀ ملوک، حدیثِ عایشه، ابنزبیر و بازسازی کعبه،۲۰۱۷؛ [۱]
۲) ابنزبیر، کعبه و قبةالصخره، ۲۰۲۱؛ [۲]
۳) خانه و کتاب، حَرَم و متن مقدس در
اسلام، ۲۰۱۸؛ [۳]
🔻 در مقالۀ نخست، هاوتینگ بر مبنایِ حدیثی از عایشه دربارۀ نگاهِ پیامبر اسلام به کعبه و تقریرهایِ مختلفِ آن، ادعا میکُنَد الحاقِ نهاییِ کعبه به اسلام، نه طبق سنت و در زمانِ فتح مکّه که در جریانِ فتنۀ دوم و بازسازیِ آن توسط ابنزبیر رخ دادهاست.
🔻 او در مقالۀ دوم، با نقلِ روایتی از یعقوبی، تاریخنگارِ قرن چهارم هجری، روند تطورِ حج در نخستین دهههایِ ظهور اسلام و به ویژه در دورانِ فتنۀ دوم را بررسی میکند.
🔻 در سومین مقاله، هاوتینگ با اشاره به دو «سنخِ آرمانیِ» دین، یکی دینی با حَرَمی مرکزی و آیینِ قربانی کردن در کانونِ آن و دیگری دینی متکی به کتاب و متونِ مقدس، در تلاش برایِ یافتنِ پاسخی به این پرسش است که علیرغمِ کمرنگ شدن و از بین رفتنِ آیینِ قربانی کردنِ حیوانات در دورانِ باستانِ متأخر، چگونه اسلام به عنوانِ آیینی برخاسته در این دوران، در ظاهر هر دو گونه را در خود جمع کردهاست؟
🔻 در ابتدا، مقدمۀ این مجموعه منتشر میشَوَد که در آن ضمن ارائۀ مختصرِ بافتارِ تاریخیِ موضوع، ساختار و روندِ کلیِ استدلالیِ مقالاتِ فوق مرور شدهاست. سپس در هفتههای آتی، ترجمۀ فارسی سۀ مقالۀ هاوتینگ ارائه خواهدشد.
پانوشت ها:
[۱]Hawting, Gerald. "1 “A Plaything for Kings”: ʿĀʾisha’s Ḥadīth, Ibn al-Zubayr, and Rebuilding the Kaʿba". In Islamic Studies Today, (Leiden, The Netherlands: Brill, 2017)
[۲]Hawting, Gerald. "Ibn Al-Zubayr, The Kaʿba and the Dome of the Rock." In The Umayyad World, pp. 374-392. Routledge, 2020.
[۳]Hawting, Gerald R. "The house and the book: sanctuary and scripture in Islam (2017 IQSA Presidential Address)." Journal of the International Qur’anic Studies Association 3, no. 1 (2019): 3-24
#کعبه #بازسازی_کعبه #حج #اسلام_آغازین #هاوتینگ
#The_Kaʿba #Rebuilding_the_Kaʿba #the_Dome_of_the_Rock #The_Umayyad_dynasty
✒️Pseudo -Theophorus
@anqanotes
से पुनः पोस्ट किया:
ندارضویزاده|نيمنگاهجامعهشناختی

27.03.202520:43
پیروی یا خروج از دین
موسسه پژوهشی Pew دیروز (۲۶ مارس ۲۰۲۵/ ۶ فروردین ۱۴۰۴) گزارشی از تغییر یا ترک دین (گرویدن یا خروج پیروان از ادیان نهادی) منتشر کرده که جزئیات بسیار جالبی دارد.
در این پژوهش ۳۶ کشور از قارههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. در این تحقیق بررسی شده که چنددرصد افراد که در کودکی پیرو دین نهادی خاصی پرورش یافتهاند، این ادیان را ترک کردهاند یا به پیروان دین دیگری پیوستهاند یا دیگر پیرو هیچ دین نهادی-تاریخی نیستند.
طبق یافتهها بیشترین خروج از دین نهادی در میان پیروان بودایسم و مسیحیت رخ داده، و کمترین در میان پیروان اسلام و یهودیت.
گروههای تحصیلکردهتر، جوانترها و مردان بیشتر دین پیشین خود را ترک کردهاند.
یافتهها بر اساس کشور، دین کودکی و کنونی، سن و جنسیت ارایه شده است.
🔴در گزارش تفکیکی مربوط به اسلام آمده:
اکثریت قاطع افرادی که در حال حاضر خود را مسلمان می دانند می گویند که به عنوان مسلمان بزرگ شده اند.
ایالات متحده و کنیا بالاترین سطوح «الحاق» یا ورود به اسلام را دارند، به طوری که 20 درصد از مسلمانان ایالات متحده و 11 درصد از مسلمانان کنیا گفته اند که در دین دیگری یا بدون دین بزرگ شده اند. به طور کلی، مسلمانان در هر دو مکان یک اقلیت هستند: حدود 1٪ از بزرگسالان ایالات متحده و 11٪ از کنیایی ها در حال حاضر مسلمان هستند.
در میان کسانی که به اسلام روی آورده اند، بیشتر آنها می گویند که مسیحی بزرگ شده اند.
اکثر کسانی که اسلام را ترک کرده اند یا دیگر خود را پیرو هیچ دین نهادی نمیدانند (یعنی از نظر مذهبی خود را اتئیست، آگنوستیک میدانند یا پیرو هيچ دین خاصی نمیدانند)، یا اکنون مسیحی هستند.
در میان مسلمانزادههای ترکیه، چهاردرصد ترک مسلمانی کردهاند که یک درصدشان به مسیحیت گرویدهاند.
در امریکا ۲۳٪ از افرادی که در کودکی مسلمان پرورش یافتهاند، اسلام را ترک کردهاند، ۱۰٪شان به ادیان دیگر گرویدهاند و ۱۳٪ تابع هیچ دین نهادی نیستند.
ماخذ:
🔹Around the World, Many People Are Leaving Their Childhood Religions
By
🔹Kirsten Lesage, Kelsey Jo Starr and William Miner
🔹March 26, 2025
🔹🔹🔹پستهای پیشین در کانال نیمنگاه در همینباره:
🔺تسریع روند رویگردانی از ادیان نهادی
https://t.me/nedarazavichannel/1190
🔺کاهش اقبال به موسسات خیریه مذهبی
https://t.me/nedarazavichannel/1208
🔺ثبت رکورد جدید کاهش دینداری در امریکای 2023: افزایش چشمگیر غیرمذهبیها
https://t.me/nedarazavichannel/1407
🍀 @NedaRazaviChannel
.
.
موسسه پژوهشی Pew دیروز (۲۶ مارس ۲۰۲۵/ ۶ فروردین ۱۴۰۴) گزارشی از تغییر یا ترک دین (گرویدن یا خروج پیروان از ادیان نهادی) منتشر کرده که جزئیات بسیار جالبی دارد.
در این پژوهش ۳۶ کشور از قارههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. در این تحقیق بررسی شده که چنددرصد افراد که در کودکی پیرو دین نهادی خاصی پرورش یافتهاند، این ادیان را ترک کردهاند یا به پیروان دین دیگری پیوستهاند یا دیگر پیرو هیچ دین نهادی-تاریخی نیستند.
طبق یافتهها بیشترین خروج از دین نهادی در میان پیروان بودایسم و مسیحیت رخ داده، و کمترین در میان پیروان اسلام و یهودیت.
گروههای تحصیلکردهتر، جوانترها و مردان بیشتر دین پیشین خود را ترک کردهاند.
یافتهها بر اساس کشور، دین کودکی و کنونی، سن و جنسیت ارایه شده است.
🔴در گزارش تفکیکی مربوط به اسلام آمده:
اکثریت قاطع افرادی که در حال حاضر خود را مسلمان می دانند می گویند که به عنوان مسلمان بزرگ شده اند.
ایالات متحده و کنیا بالاترین سطوح «الحاق» یا ورود به اسلام را دارند، به طوری که 20 درصد از مسلمانان ایالات متحده و 11 درصد از مسلمانان کنیا گفته اند که در دین دیگری یا بدون دین بزرگ شده اند. به طور کلی، مسلمانان در هر دو مکان یک اقلیت هستند: حدود 1٪ از بزرگسالان ایالات متحده و 11٪ از کنیایی ها در حال حاضر مسلمان هستند.
در میان کسانی که به اسلام روی آورده اند، بیشتر آنها می گویند که مسیحی بزرگ شده اند.
اکثر کسانی که اسلام را ترک کرده اند یا دیگر خود را پیرو هیچ دین نهادی نمیدانند (یعنی از نظر مذهبی خود را اتئیست، آگنوستیک میدانند یا پیرو هيچ دین خاصی نمیدانند)، یا اکنون مسیحی هستند.
در میان مسلمانزادههای ترکیه، چهاردرصد ترک مسلمانی کردهاند که یک درصدشان به مسیحیت گرویدهاند.
در امریکا ۲۳٪ از افرادی که در کودکی مسلمان پرورش یافتهاند، اسلام را ترک کردهاند، ۱۰٪شان به ادیان دیگر گرویدهاند و ۱۳٪ تابع هیچ دین نهادی نیستند.
ماخذ:
🔹Around the World, Many People Are Leaving Their Childhood Religions
By
🔹Kirsten Lesage, Kelsey Jo Starr and William Miner
🔹March 26, 2025
🔹🔹🔹پستهای پیشین در کانال نیمنگاه در همینباره:
🔺تسریع روند رویگردانی از ادیان نهادی
https://t.me/nedarazavichannel/1190
🔺کاهش اقبال به موسسات خیریه مذهبی
https://t.me/nedarazavichannel/1208
🔺ثبت رکورد جدید کاهش دینداری در امریکای 2023: افزایش چشمگیر غیرمذهبیها
https://t.me/nedarazavichannel/1407
🍀 @NedaRazaviChannel
.
.
से पुनः पोस्ट किया:
عنقاء

26.03.202516:16
📌 ترجمهٔ مقالۀ نخست از مجموعهٔ کعبه و حج در اسلام آغازین از نگاه جرالد آر.هاوتینگ،
با عنوان: «مَلعَبۀ مُلوک؛ حدیث عایشه، ابنزبیر و بازسازی کعبه»
@anqanotes
با عنوان: «مَلعَبۀ مُلوک؛ حدیث عایشه، ابنزبیر و بازسازی کعبه»
@anqanotes
से पुनः पोस्ट किया:
Inekas | انعکاس

09.03.202522:42
🔵گزارشی از فصول کتاب
«مسئلهٔ زن در مطالعات اسلامی»
اثر کشیا علی
Kecia Ali (2024), The Woman Question in Islamic Studies, Princeton: Princeton University Press.
در دهههای اخیر حضور زنان در دپارتمانهای مطالعات اسلامی افزایش یافته، و مطالعات اسلامی، همچون بسیاری دیگر از رشتههای دانشگاهی، دیگر رشتهای «مردانه» به شمار نمیآید. اما آیا چنان که از یک فضای پیشرو انتظار میرود، مطالعات اسلامی از تبعیض جنسیتی عبور کرده است؟ یا چالش کهن و پیچیدهٔ نابرابری جنسیتی در این فضا نیز هنوز عمیقاً وجود دارد؟ آیا «زنبودن» در فضای مطالعات اسلامی، عاملی برای جدیگرفتهنشدن، خواندهنشدن، ارجاعندادن و استخدامنشدن است؟
کشیا علی، استاد مطالعات دین و مطالعات اسلامی دانشگاه بوستون، در کتاب «مسئلهٔ زن در مطالعات اسلامی (۲۰۲۴)» به تحلیل عمیق چالشها و نابرابریهای جنسیتی در حوزهٔ مطالعات اسلامی پرداخته است. کتاب حاضر در پنج فصل معضلات مختلف مرتبط با زنان، جنسیت و مطالعات اسلامی را تبیین کرده و چالشهای زنان را در محیطهای دانشگاهی و پژوهشی مطالعات اسلامی مورد توجه قرار داده است، چالشهایی که در فضای دانشگاهی ایران نیز معنادار و حائز اهمیت است.
🗂فصول کتاب و محتوای آن:
⭐️فصل ۱:
جنسیتبخشی به مطالعات اسلامی
نویسنده در این فصل به تاریخچه و وضعیت کنونی نابرابری جنسیتی در مطالعات اسلامی پرداخته است. او تأکید میکند که با وجود پیشرفتهای مثبت در سهم مشارکت زنان، بهویژه زنان مسلمان، نابرابریهای جنسیتی همچنان در این زمینه وجود دارد. علی بهویژه به تأثیر جنسیت به عنوان عامل اصلی در موفقیتهای علمی اشاره کرده و بیان میکند که پژوهشهای مربوط به زنان و جنسیت غالباً در حاشیه قرار میگیرد. او همچنین به تأثیر ایدئولوژیهای نژادپرستانه و تبعیضهای جنسیتی بر مشارکت زنان، بهویژه زنان رنگینپوست، در تولید آثار علمی اشاره کرده و به عنوان نمونه، به بررسی زندگی حرفهای آنهماری شیمِل (۱۹۲۲ - ۲۰۰۳)، یکی از پیشگامان مطالعات اسلامی، و چالشهایی که او به سبب جنسیتش با آن مواجه بوده، پرداخته است.
⭐️فصل ۲:
ارجاعدهی در مطالعات اسلامی
در این فصل، علی به سیاستهای ارجاعدهی و استناد در آثار علمی توجه کرده و نابرابری جنسیتی در استناد به آثار زنان را تحلیل میکند. علی نشان میدهد که در ارجاعدهی بسیاری از پژوهشها، آثار زنان چه در مقام نویسنده و چه ویراستار، نادیده گرفته میشود و مشارکت آنها در نسبت با مردان کمرنگتر است. به علاوه، او تأکید میکند که عدم توجه به آثار زنان به کاهش کیفیت و جامعیت دانش تولید شده در این حوزه منجر میشود.
⭐️فصل ۳:
بازنمایی مطالعات اسلامی
در این فصل، چگونگی بازنمایی زنان مسلمان و پژوهشگران در رسانهها و مجامع عمومی مورد توجه قرار گرفته است. علی به چالشهای خاص این حوزه پرداخته و نشان میدهد که چگونه نقدهای جنسیتزده و اسلامهراسانه بر پژوهشگران زن تأثیر منفی بسیار جدی میگذارد. او با ذکر نمونههایی از تجربیات پژوهشگران نشان میدهد که چرا پرداخت به این موضوعات به عرصهای خطرناک برای زنان تبدیل شده است.
⭐️فصل ۴:
تدریس مطالعات اسلامی
در فصل چهارم، علی به مسألۀ تدریس در حوزه مطالعات اسلامی، مشکلات آموزشی و نحوۀ تدوین سرفصلهای درسی پرداخته است. او بیان میکند که در برنامههای درسی، موضوعات مرتبط با زنان و جنسیت غالباً به حاشیه رانده شده و بیشتر به صورت جانبی و اختیاری تدریس میشود. علی با بررسی طرحدرسهای مقدماتی و کتب مرجع، نشان داده که نویسندگان بیشتر منابع درسی مرداناند و آثار زنان در این منابع در اقلیت قرار دارد. بر اساس تحقیقی که بر ۱۰۵ طرح درس مقدماتی مطالعات اسلامی در دانشگاههای آمریکایی انجام شده، بیشتر به موضوعاتی مانند الهیات اسلامی و جریانهای فکری اختصاص یافته و به مسائل زنان و جنسیت تنها در کمتر از ۴۰ درصد از این طرح درسها پرداخته شده است. همچنین در بسیاری از این طرح درس، آثار نویسندگان مردان در مقایسه با آثاری که نویسنده زن دارند، بیشتر مورد اقبال قرار گرفته و تدریس میشود.
⭐️فصل ۵:
نتیجه (راهنمای اولیه برای ریشهکن کردن نابرابری جنسیتی در مطالعات اسلامی)
در پایان، نویسنده راهکارهایی را برای مقابله با نابرابریهای جنسیتی در مطالعات اسلامی پیشنهاد کرده است. او تأکید میکند که تغییرات لازم تنها با تلاشهای فردی به دست نخواهد آمد و به تغییرات ساختاری و جمعی در دانشگاهها و مجامع علمی نیاز است. علی بر اهمیت آگاهیبخشی درباره نابرابریهای موجود تأکید کرده و پیشنهاد میکند که پژوهشگران بهطور فعال به دنبال تغییرات گستردهتری در رویههای پژوهشی و آموزشی باشند.
⬇️دریافت فهرست و مقدمۀ کتاب
💬 پادکست گفتگو با نویسنده درباره کتاب (به انگلیسی)
#انعکاس_کتاب
@inekas
🔵گزارشی از فصول کتاب
«مسئلهٔ زن در مطالعات اسلامی»
اثر کشیا علی
Kecia Ali (2024), The Woman Question in Islamic Studies, Princeton: Princeton University Press.
در دهههای اخیر حضور زنان در دپارتمانهای مطالعات اسلامی افزایش یافته، و مطالعات اسلامی، همچون بسیاری دیگر از رشتههای دانشگاهی، دیگر رشتهای «مردانه» به شمار نمیآید. اما آیا چنان که از یک فضای پیشرو انتظار میرود، مطالعات اسلامی از تبعیض جنسیتی عبور کرده است؟ یا چالش کهن و پیچیدهٔ نابرابری جنسیتی در این فضا نیز هنوز عمیقاً وجود دارد؟ آیا «زنبودن» در فضای مطالعات اسلامی، عاملی برای جدیگرفتهنشدن، خواندهنشدن، ارجاعندادن و استخدامنشدن است؟
کشیا علی، استاد مطالعات دین و مطالعات اسلامی دانشگاه بوستون، در کتاب «مسئلهٔ زن در مطالعات اسلامی (۲۰۲۴)» به تحلیل عمیق چالشها و نابرابریهای جنسیتی در حوزهٔ مطالعات اسلامی پرداخته است. کتاب حاضر در پنج فصل معضلات مختلف مرتبط با زنان، جنسیت و مطالعات اسلامی را تبیین کرده و چالشهای زنان را در محیطهای دانشگاهی و پژوهشی مطالعات اسلامی مورد توجه قرار داده است، چالشهایی که در فضای دانشگاهی ایران نیز معنادار و حائز اهمیت است.
🗂فصول کتاب و محتوای آن:
⭐️فصل ۱:
جنسیتبخشی به مطالعات اسلامی
نویسنده در این فصل به تاریخچه و وضعیت کنونی نابرابری جنسیتی در مطالعات اسلامی پرداخته است. او تأکید میکند که با وجود پیشرفتهای مثبت در سهم مشارکت زنان، بهویژه زنان مسلمان، نابرابریهای جنسیتی همچنان در این زمینه وجود دارد. علی بهویژه به تأثیر جنسیت به عنوان عامل اصلی در موفقیتهای علمی اشاره کرده و بیان میکند که پژوهشهای مربوط به زنان و جنسیت غالباً در حاشیه قرار میگیرد. او همچنین به تأثیر ایدئولوژیهای نژادپرستانه و تبعیضهای جنسیتی بر مشارکت زنان، بهویژه زنان رنگینپوست، در تولید آثار علمی اشاره کرده و به عنوان نمونه، به بررسی زندگی حرفهای آنهماری شیمِل (۱۹۲۲ - ۲۰۰۳)، یکی از پیشگامان مطالعات اسلامی، و چالشهایی که او به سبب جنسیتش با آن مواجه بوده، پرداخته است.
⭐️فصل ۲:
ارجاعدهی در مطالعات اسلامی
در این فصل، علی به سیاستهای ارجاعدهی و استناد در آثار علمی توجه کرده و نابرابری جنسیتی در استناد به آثار زنان را تحلیل میکند. علی نشان میدهد که در ارجاعدهی بسیاری از پژوهشها، آثار زنان چه در مقام نویسنده و چه ویراستار، نادیده گرفته میشود و مشارکت آنها در نسبت با مردان کمرنگتر است. به علاوه، او تأکید میکند که عدم توجه به آثار زنان به کاهش کیفیت و جامعیت دانش تولید شده در این حوزه منجر میشود.
⭐️فصل ۳:
بازنمایی مطالعات اسلامی
در این فصل، چگونگی بازنمایی زنان مسلمان و پژوهشگران در رسانهها و مجامع عمومی مورد توجه قرار گرفته است. علی به چالشهای خاص این حوزه پرداخته و نشان میدهد که چگونه نقدهای جنسیتزده و اسلامهراسانه بر پژوهشگران زن تأثیر منفی بسیار جدی میگذارد. او با ذکر نمونههایی از تجربیات پژوهشگران نشان میدهد که چرا پرداخت به این موضوعات به عرصهای خطرناک برای زنان تبدیل شده است.
⭐️فصل ۴:
تدریس مطالعات اسلامی
در فصل چهارم، علی به مسألۀ تدریس در حوزه مطالعات اسلامی، مشکلات آموزشی و نحوۀ تدوین سرفصلهای درسی پرداخته است. او بیان میکند که در برنامههای درسی، موضوعات مرتبط با زنان و جنسیت غالباً به حاشیه رانده شده و بیشتر به صورت جانبی و اختیاری تدریس میشود. علی با بررسی طرحدرسهای مقدماتی و کتب مرجع، نشان داده که نویسندگان بیشتر منابع درسی مرداناند و آثار زنان در این منابع در اقلیت قرار دارد. بر اساس تحقیقی که بر ۱۰۵ طرح درس مقدماتی مطالعات اسلامی در دانشگاههای آمریکایی انجام شده، بیشتر به موضوعاتی مانند الهیات اسلامی و جریانهای فکری اختصاص یافته و به مسائل زنان و جنسیت تنها در کمتر از ۴۰ درصد از این طرح درسها پرداخته شده است. همچنین در بسیاری از این طرح درس، آثار نویسندگان مردان در مقایسه با آثاری که نویسنده زن دارند، بیشتر مورد اقبال قرار گرفته و تدریس میشود.
⭐️فصل ۵:
نتیجه (راهنمای اولیه برای ریشهکن کردن نابرابری جنسیتی در مطالعات اسلامی)
در پایان، نویسنده راهکارهایی را برای مقابله با نابرابریهای جنسیتی در مطالعات اسلامی پیشنهاد کرده است. او تأکید میکند که تغییرات لازم تنها با تلاشهای فردی به دست نخواهد آمد و به تغییرات ساختاری و جمعی در دانشگاهها و مجامع علمی نیاز است. علی بر اهمیت آگاهیبخشی درباره نابرابریهای موجود تأکید کرده و پیشنهاد میکند که پژوهشگران بهطور فعال به دنبال تغییرات گستردهتری در رویههای پژوهشی و آموزشی باشند.
⬇️دریافت فهرست و مقدمۀ کتاب
💬 پادکست گفتگو با نویسنده درباره کتاب (به انگلیسی)
#انعکاس_کتاب
@inekas
से पुनः पोस्ट किया:
میز مطالعات مدارس اسلامی

05.03.202507:59
.
نشست پنجم میز مطالعات مدارس اسلامی
گفتوگو دربارهٔ رسالهٔ دکتری «مطالعهٔ جامعهپذیری در نظام آموزشی مدارس مذهبی در تهران، مطالعۀ موردی سه مدرسهٔ شناختهشده: علوی، نیکان، احسان»
با حضور
علیرضا رحمانی | نویسندهٔ اثر، دانشآموختهٔ دکتری جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
علیرضا قبادی | استادراهنمای اثر، عضو هیأتعلمی گروه آموزشی جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
سیدعلی باروتیان | دبیر میز مطالعات مدارس اسلامی، دانشجوی مطالعات دین دانشگاه ایلینوی (اربانا شمپین)، آمریکا
🕰یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۲
🏷این نشست فقط به صورت آنلاین در لینک زیر برگزار میشود:
http://lms.zeitoonacademy.com/rooms/nxm-c3r-orh-9x6
📚نسخۀ پیدیاف رسالۀ مورد گفتوگو را از اینجا، و گزارش پژوهشی برآمده از رساله را اینجا ببینید.
@SSISDesk
نشست پنجم میز مطالعات مدارس اسلامی
گفتوگو دربارهٔ رسالهٔ دکتری «مطالعهٔ جامعهپذیری در نظام آموزشی مدارس مذهبی در تهران، مطالعۀ موردی سه مدرسهٔ شناختهشده: علوی، نیکان، احسان»
با حضور
علیرضا رحمانی | نویسندهٔ اثر، دانشآموختهٔ دکتری جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
علیرضا قبادی | استادراهنمای اثر، عضو هیأتعلمی گروه آموزشی جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
سیدعلی باروتیان | دبیر میز مطالعات مدارس اسلامی، دانشجوی مطالعات دین دانشگاه ایلینوی (اربانا شمپین)، آمریکا
🕰یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۲
🏷این نشست فقط به صورت آنلاین در لینک زیر برگزار میشود:
http://lms.zeitoonacademy.com/rooms/nxm-c3r-orh-9x6
📚نسخۀ پیدیاف رسالۀ مورد گفتوگو را از اینجا، و گزارش پژوهشی برآمده از رساله را اینجا ببینید.
@SSISDesk


23.01.202519:51
فرهنگ مادی دین (از اشیاء و نمادها گرفته تا فضاها و رنگها و...) یکی از حوزههای جذاب و جدید مطالعات دین است که در کشور ما هنوز چندان شناختهشده نیست.
بابت انتشار کتاب "مواد فرهنگی شیعه" خوشحالم و به نویسندگان محترم آن به ویژه دوست گرامی و محققم دکتر مشهدی نوشآبادی تبریک و دست مریزاد میگویم.
به امید خدا در آینده هم در مجموعه کتابهای سرو شاهد عناوین دیگری در این حوزه خواهیم بود.
@mohsenhesammazaheri
بابت انتشار کتاب "مواد فرهنگی شیعه" خوشحالم و به نویسندگان محترم آن به ویژه دوست گرامی و محققم دکتر مشهدی نوشآبادی تبریک و دست مریزاد میگویم.
به امید خدا در آینده هم در مجموعه کتابهای سرو شاهد عناوین دیگری در این حوزه خواهیم بود.
@mohsenhesammazaheri
दिखाया गया 1 - 24 का 24
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।