‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮𝖩𝖧𝟨𝟫⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮ - टेलीग्राम चैनल पोस्ट - TGlist.com

‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮𝖩𝖧𝟨𝟫⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮

‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮𝖩𝖧𝟨𝟫⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁪‌ ‌⁪⁬⁮⁮⁮⁮ ⁪⁬⁪⁪⁬⁮⁮

13.02.202519:55

07.02.202515:02

07.02.202515:00

ماه ، پاریس ، معشوقه
ماهزادهٔ من؛ من اون خورشیدیم که هرشب میمیره تا ماهش نفس بکشه..

07.02.202514:50

فیو ، سکسی ، اشراف زاده
اون شب، چشما‌ی تو شیرینیِ زندگی من شد.

07.02.202514:38

قتل ، قلب ، جهنم
به تو برمی‌گردم بعد از مرگ؛ در لباسی دیگر، در جهانی دیگر، دوباره تورا خواهم بوسید.

07.02.202514:26

این براساس وایب چنلت نبود ، براساس وایب شخصیت اصلیت بود.

07.02.202515:07

انعکاس چنلته بانو.

07.02.202515:02

بلخره تموم شد.

07.02.202514:58

لندن ، درخشش ، شاهدخت
تو اگر آن منی هر دو جهان آن منست.

07.02.202514:48

نامه ، خاکستر ، عطر
درسته زندگی چیز عجیبیه . یه وقتی به خودت میای و میبینی داری عشق رو به رگ های یکی تزریق میکنی ، قلب مریض تو قرار بود چیکار با قلب مرده ی من بکنه ؟!

07.02.202514:35

ستاره بنفش، عطر خنک، هایپ
زیباترین ارواح در اجسادی پنهان شدند که با تمام زخم هاشان همچنان خود را لایق ادامه دادن زندگیشان میدانند.

06.02.202517:20

07.02.202515:06

خوشحال شدم از شنیدنش عزیزک ، محبت داری که

07.02.202515:02

07.02.202514:57

خاکستر ، بوسه ، خاطرات
گویا سکوت هم نتوانسته بود صدای بوسه ی دل هایشان را سرکوب کند، زورش به تپشهای قلب آندو نرسیده بود.

07.02.202514:46

مرداب ، خلاق ، نیلوفر قرمز
بعد از کلی زجر کشیدن و منتظر بودن الان دیگه برای همیشه بیخیال و بی تفاوت نسب به هرچیزیم.

07.02.202514:32

آتشِ عشق ، قرمز ، فیو
گقتم مرا با بوسه ای از عشق مهمانم نما ، گفتی همیشه یک بغل از بوسه مهمانِ منی .

06.02.202517:17

07.02.202515:05

چقدر تو باهوشی خواهر

07.02.202515:02

زخم ، خون ، تاریکی
به تـو قول داده بودم که دربارهٔ چشمات
شعر نگم و گفتم ، و تو قول داده بودی که نری و رفتی .

07.02.202514:54

آرامش ، ارکیده ، سوییت
تو در غیاب کسی که
‏دوستش داری، یتیم خواهی ماند،
‏حتی اگر تمامِ دنیا تو را در آغوش بگیرند...

07.02.202514:44

کلاسیک ، شراب ، ریچ
از تو ممنونم که در آنروزها صدایم کردی و نجاتم دادی هرچند که بعد‌ها رهایم کردی ،اما دست‌کم با تو معنای زندگی را دریافتم.

07.02.202514:29

خون ، سرخی ، ومپایر
جای لمسهای او می سوخت، اما نبود که ببوسد...
نبود که ببوید، نبود که نوازشش کند و نبود که پای قولهایش بماند!

06.02.202517:13

दिखाया गया 1 - 24 का 159

अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।