
Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Україна Сейчас | УС: новини, політика

احساننامه
برگزیدهها، خواندهها و نوشتههای یک احسان رضایی. اینجا یادداشتها، مقالات و داستانهایم را در معرض دل و دیده شما میگذارم، خبر کتابها و کارهایم را میدهم و از کتابهایی که خواندهام میگویم، شاید قبول طبع مردم صاحبنظر شود
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिApr 14, 2016
TGlist में जोड़ा गया
Dec 25, 2024रिकॉर्ड
14.05.202523:59
7.9Kसदस्य17.03.202523:59
100उद्धरण सूचकांक06.05.202512:53
6.7Kप्रति पोस्ट औसत दृश्य06.05.202512:32
6.7Kप्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य13.05.202523:25
10.15%ER05.05.202512:32
85.45%ERRसे पुनः पोस्ट किया:
ترجمان علوم انسانى

10.05.202514:45
🎯 ضدکتابخانه چیست؟
— کتاب جدید بخرید، حتی اگر کلی کتاب نخوانده دارید
🔴 ویدئوی کوتاهی از اومبرتو اکو به جا مانده است که در آن، نویسندۀ مشهور ایتالیایی، پشت به دوربین، در کنار کتابخانۀ عظیم شخصیاش راه میرود. تمام دیوارهای خانۀ بزرگ او، تا سقف، پر از کتاب است. بعد در طول مصاحبهای دربارۀ کتابهایش میگوید: کسانی که کتابخانۀ مرا میبینند، دو دسته میشوند: یکدسته بازدیدکنندگانی هستند که میگویند «وای! چقدر کتاب دارید! چندتا از آنها را خواندهاید؟» و بقیه، که اقلیت بسیار کوچکی هستند، میدانند که این کتابها نشاندهندۀ چیزهایی که من میدانم نیست، بلکه بحثی است دربارۀ آینده.
🔴 اکو با این دستهبندی به یکی از پرچالشترین بحثها میان «آدمهای کتابی» و بقیه اشاره میکند: اینکه آیا فقط باید کتابهایی را بخریم که قصد داریم آنها را بخوانیم؟
🔴 نسیم نیکولاس طالب، در کتاب مشهور خود، قوی سیاه، مفهومی را معرفی میکند که برای فهم این موقعیت به ما کمک میکند: «ضدکتابخانه». طالب میگوید ضدکتابخانه مجموعۀ کتابهایی است که خریدهاید اما نخواندهاید. اگر در مسیر یادگیری و دانشوری قدم بردارید، هر چقدر جلوتر میروید، ضدکتابخانۀ شما هم بزرگتر خواهد شد. در این نگاه، کتابهایی که خواندهاید به مراتب بیارزشتر از کتابهایی هستند که هنوز نخواندهاید. ضدکتابخانۀ شما بهترین انگیزهبخش ادامۀ مسیر یادگیری است.
🔴 مفهوم «ضدکتابخانه» به موضوع گستردهتری در تحقیقات روانشناختی اشاره میکند که میگوید تصور فرد از میزان نادانستههایش، نشانۀ دقیقی از روحیه و رویکرد علمی اوست. هرچقدر فرد دانش گسترده، انتقادی و موشکافانهتری داشته باشد، بهتر میداند که «چقدر نمیداند».
🔴 در عصر مصرفگرایی، کتاب خریدن هم میتواند مثل خریدن بسیاری چیزهای دیگر که واقعاً نیازی به آنها نداریم، به رفتاری بیمعنا تبدیل شود. بااینحال، مصرفگراییِ کتابی فواید خاص خودش را هم دارد. فوایدی که از قضا، از مدتها پیش از دوران تولید انبوه، شناختهشده بودند. مفهوم ژاپنی تسوندوکو اشاره به وضعیتی دارد که در آن فرد در نزدیکی خودش، مقدار زیادی کتابِ نخوانده نگه میدارد، در حالی که میداند به این زودی فرصت و موقعیتی برای خواندن آنها نخواهد داشت. اما صرف حضور آنها باعث فروتنی و اشتیاق فرد به دانستن میشود.
🔴 این حالتی است که خیلیها هنگام حضور در کتابخانههای بزرگ احساس میکنند. تحقیقی در این باره میگوید: صرف حضور در کنار قفسههای تمامنشدنی کتاب، شوق خواندن را در دل بسیاری از افراد زنده میکند.
🔴 علاوهبرآن، بسیاری از کتابها، مثل دایرهالمعارفها یا لغتنامهها اصلاً به این منظور طراحی نشدهاند که خواننده از ابتدا یا انتهای آنها را بخواند. آنها راهنماهایی برای تحقیق هستند که به وقت نیاز به آنها مراجعه میکنید. کتاب خریدن هم چنین چیزی است. وقتی میخواهید کتابی بخرید، شاید بهتر باشد به جای اینکه از خودتان بپرسید: «آیا وقت میکنم آن را بخوانم؟» از خودتان بپرسید: «دلت میخواهد آن را بخوانی؟»
📌 آنچه خواندید خلاصه و مروری است بر این چند مطلب: Umberto Eco’s Antilibrary: Why Unread Books Are More Valuable to Our Lives than Read Ones نوشتۀ ماریا پوپوا، منتشر شده در وبسایت مارجینالیان؛ All Those Books You’ve Bought but Haven’t Read? There’s a Word for That، نوشتۀ کوین میمز، منتشر شده در نیویورک تایمز و گزارشی از تحقیقی در دانشگاه پنسیوانیا دربارۀ آثار روانشناختی حضور در کتابخانه، با عنوان The psychology behind the well-being benefits of libraries، منتشر شده در وبسایت دانشگاه پنسیلوانیا.
@tarjomaanweb
— کتاب جدید بخرید، حتی اگر کلی کتاب نخوانده دارید
🔴 ویدئوی کوتاهی از اومبرتو اکو به جا مانده است که در آن، نویسندۀ مشهور ایتالیایی، پشت به دوربین، در کنار کتابخانۀ عظیم شخصیاش راه میرود. تمام دیوارهای خانۀ بزرگ او، تا سقف، پر از کتاب است. بعد در طول مصاحبهای دربارۀ کتابهایش میگوید: کسانی که کتابخانۀ مرا میبینند، دو دسته میشوند: یکدسته بازدیدکنندگانی هستند که میگویند «وای! چقدر کتاب دارید! چندتا از آنها را خواندهاید؟» و بقیه، که اقلیت بسیار کوچکی هستند، میدانند که این کتابها نشاندهندۀ چیزهایی که من میدانم نیست، بلکه بحثی است دربارۀ آینده.
🔴 اکو با این دستهبندی به یکی از پرچالشترین بحثها میان «آدمهای کتابی» و بقیه اشاره میکند: اینکه آیا فقط باید کتابهایی را بخریم که قصد داریم آنها را بخوانیم؟
🔴 نسیم نیکولاس طالب، در کتاب مشهور خود، قوی سیاه، مفهومی را معرفی میکند که برای فهم این موقعیت به ما کمک میکند: «ضدکتابخانه». طالب میگوید ضدکتابخانه مجموعۀ کتابهایی است که خریدهاید اما نخواندهاید. اگر در مسیر یادگیری و دانشوری قدم بردارید، هر چقدر جلوتر میروید، ضدکتابخانۀ شما هم بزرگتر خواهد شد. در این نگاه، کتابهایی که خواندهاید به مراتب بیارزشتر از کتابهایی هستند که هنوز نخواندهاید. ضدکتابخانۀ شما بهترین انگیزهبخش ادامۀ مسیر یادگیری است.
🔴 مفهوم «ضدکتابخانه» به موضوع گستردهتری در تحقیقات روانشناختی اشاره میکند که میگوید تصور فرد از میزان نادانستههایش، نشانۀ دقیقی از روحیه و رویکرد علمی اوست. هرچقدر فرد دانش گسترده، انتقادی و موشکافانهتری داشته باشد، بهتر میداند که «چقدر نمیداند».
🔴 در عصر مصرفگرایی، کتاب خریدن هم میتواند مثل خریدن بسیاری چیزهای دیگر که واقعاً نیازی به آنها نداریم، به رفتاری بیمعنا تبدیل شود. بااینحال، مصرفگراییِ کتابی فواید خاص خودش را هم دارد. فوایدی که از قضا، از مدتها پیش از دوران تولید انبوه، شناختهشده بودند. مفهوم ژاپنی تسوندوکو اشاره به وضعیتی دارد که در آن فرد در نزدیکی خودش، مقدار زیادی کتابِ نخوانده نگه میدارد، در حالی که میداند به این زودی فرصت و موقعیتی برای خواندن آنها نخواهد داشت. اما صرف حضور آنها باعث فروتنی و اشتیاق فرد به دانستن میشود.
🔴 این حالتی است که خیلیها هنگام حضور در کتابخانههای بزرگ احساس میکنند. تحقیقی در این باره میگوید: صرف حضور در کنار قفسههای تمامنشدنی کتاب، شوق خواندن را در دل بسیاری از افراد زنده میکند.
🔴 علاوهبرآن، بسیاری از کتابها، مثل دایرهالمعارفها یا لغتنامهها اصلاً به این منظور طراحی نشدهاند که خواننده از ابتدا یا انتهای آنها را بخواند. آنها راهنماهایی برای تحقیق هستند که به وقت نیاز به آنها مراجعه میکنید. کتاب خریدن هم چنین چیزی است. وقتی میخواهید کتابی بخرید، شاید بهتر باشد به جای اینکه از خودتان بپرسید: «آیا وقت میکنم آن را بخوانم؟» از خودتان بپرسید: «دلت میخواهد آن را بخوانی؟»
📌 آنچه خواندید خلاصه و مروری است بر این چند مطلب: Umberto Eco’s Antilibrary: Why Unread Books Are More Valuable to Our Lives than Read Ones نوشتۀ ماریا پوپوا، منتشر شده در وبسایت مارجینالیان؛ All Those Books You’ve Bought but Haven’t Read? There’s a Word for That، نوشتۀ کوین میمز، منتشر شده در نیویورک تایمز و گزارشی از تحقیقی در دانشگاه پنسیوانیا دربارۀ آثار روانشناختی حضور در کتابخانه، با عنوان The psychology behind the well-being benefits of libraries، منتشر شده در وبسایت دانشگاه پنسیلوانیا.
@tarjomaanweb


09.05.202519:32
📔 دیوان حافظ تصحیح دکتر رشید عیوضی را بسیاری از پژوهشگران، بهترین تصحیح موجود از حافظ میدانند. این دیوان سال ۸۵ منتشر شد و به خاطر تجدید چاپ نشدن، در بازار نایابفروشی قیمتهای عجیبی پیدا کرد (تا ۱۵ میلیون تومان هم گفته میشد). امسال و بعد از مدتها، نشر امیرکبیر، این تصحیح ارزشمند را دوباره منتشر کرده است. امیدوارم سایر ناشرهای دولتی هم به گنجینهشان سر بزنند و کتابهای مفید را دوباره راهی بازار کنند. مهمترین نقش ناشرهای دولتی میتواند همین تعدیل قیمت باشد @ehsanname
27.04.202508:25
أيها الحزن! ألم تؤلمك ركبتيك من الجثو فوق صدورنا؟!
آهای غم! خودت زانوهایت درد نیامد از اینهمه نشستن روی سینههای ما؟!
#امین_معلوف
آهای غم! خودت زانوهایت درد نیامد از اینهمه نشستن روی سینههای ما؟!
#امین_معلوف


04.05.202519:17
🔸امروز نشر هرمس از کتابهایی رونمایی کرد که با هوش مصنوعی ترجمه شده و سپس سه نوبت ویرایش شدهاند. گزارش سخنان ارایهشده در این رونمایی، نشان میدهد که هوش مصنوعی هنوز برای ترجمۀ خوب و خواندنی به زبان فارسی مناسب نیست (مطابق آمار محمود قلیپور، سرویراستار این کتابها: «هوش مصنوعی در ترجمه متون فلسفی حدود ۷۵ درصد نیاز به اصلاح دارد، در متون تاریخی ۶۸ درصد نیاز به بازنویسی و در متون ادبی بالای ۸۲ درصد نتوانسته انتقال صحیح حس داشته باشد.») اما حتما در زمان کوتاهی، این وضعیت تغییر خواهد کرد و صنعت نشر فارسی باید برای آن روز، آمادگی داشته باشد. از این جهت، اقدام نشر هرمس، گام بسیار مهمی است. @ehsanname


16.05.202518:35
🔹روز گذشته (پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت) خانمها نرگس آبیار و بهنوش طباطبایی، کاگردان و بازیگر (نقش زری) سریال اقتباسی از رمان «سووشون» به غرفۀ انتشارات خوارزمی (ناشر «سووشون») در نمایشگاه رفته و به مخاطبان امضا دادند؛ اقدامی که جنجالی شد.
🔸منتقدان میگویند عوامل سریال از شهرت خانم سیمین دانشور سوءاستفاده کردهاند و ناشر نباید به آنها این اجازه را میداد. به قول یک نقد تند این کار «بدعت نامبارک»، «ضدادبیات»، «رویکرد کاسبکارانه» و «به ابتذال کشاندن ادبیات» است.
🔹عوامل برنامه هم میگویند آنها قصد احترام به خانم دانشور را داشتهاند، فقط کارتپستالهایی از تصاویر سریال امضا کردهاند (ویدیو)، پوستری هم که با عنوان «جشن امضای کتاب» منتشر شد، بدسلیقگی بوده و پس از تذکر ناشر از صفحات مجازی حذف شد.
🔸اما موضوع آنقدرها هم پیچیده نیست. با کمی جستجو میشود دید امضای کتاب توسط عوامل یک فیلم یا سریال اقتباسی، امری رایج است (برای نمونه، آگهی فروش کتابهای هری پاتر با امضای دانیل رادکلیف و سایر بازیگران در حراجیها: +، +، +، + و +). در واقع شهرت بازیگر میتواند در خدمت فروش کتاب و تجاریسازی صنعت نشر قرار بگیرد.
@ehsanname
🔸منتقدان میگویند عوامل سریال از شهرت خانم سیمین دانشور سوءاستفاده کردهاند و ناشر نباید به آنها این اجازه را میداد. به قول یک نقد تند این کار «بدعت نامبارک»، «ضدادبیات»، «رویکرد کاسبکارانه» و «به ابتذال کشاندن ادبیات» است.
🔹عوامل برنامه هم میگویند آنها قصد احترام به خانم دانشور را داشتهاند، فقط کارتپستالهایی از تصاویر سریال امضا کردهاند (ویدیو)، پوستری هم که با عنوان «جشن امضای کتاب» منتشر شد، بدسلیقگی بوده و پس از تذکر ناشر از صفحات مجازی حذف شد.
🔸اما موضوع آنقدرها هم پیچیده نیست. با کمی جستجو میشود دید امضای کتاب توسط عوامل یک فیلم یا سریال اقتباسی، امری رایج است (برای نمونه، آگهی فروش کتابهای هری پاتر با امضای دانیل رادکلیف و سایر بازیگران در حراجیها: +، +، +، + و +). در واقع شهرت بازیگر میتواند در خدمت فروش کتاب و تجاریسازی صنعت نشر قرار بگیرد.
@ehsanname


06.05.202518:12
❗اخوان سوم؟! چون «سومین حماسهسرای معاصر» بوده؟ طرف برداشته اسم خاص (اخوان ثالث) را ترجمه کرده و برای ترجمهاش منطق هم جور کرده. فقط نمیدانم چرا به نظرش «اخوان» نیاز به ترجمه نداشته؟! ... انصافا اینترنت فارسی، هیچوقت تازگی خود را از دست نمیدهد @ehsanname


07.05.202514:55
❗️ظاهراً ترجمۀ اسم اخوانثالث سابقه دارد و در برخی مقالات دانشگاهی، در بخش چکیدۀ انگلیسی، آقای شاعر را Third Brotherhood هم ترجمه کردهاند @ehsanname


07.05.202519:10
🔸از ویژگیهای تاریخی جالب خلیج پارسی، یکی هم اینکه شمار محوطههای باستانی در کرانههای جنوبی خلیج فارس که آثار ساسانی از آنها به دست آمده است، از تعداد محوطههای مشابه در شمال خلیح فارس بیشتر است. (منبع +) @ehsanname


10.05.202510:30
🔹صف امضای کتابهای عادل فردوسیپور (ترجمۀ «هنر شفاف اندیشیدن» ، «هنر خوب زندگی کردن» و «پیگیر اخبار نباشید» هر سه از رولف دوبلی، «فوتبال علیه دشمن» سایمون کوپر و «مارادونا» گیم بالاگه) در نمایشگاه کتاب، جمعه ۱۹ اردیبهشت (+) @ehsanname
09.05.202506:48
✅ خانۀ آهوها
@ehsanname
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، نان آشنایی در تاریخ ادبیات فارسی است. این حاکم معروفِ طوس در نیمه اول قرن چهارم، دستور جمعآوری روایات پراکنده از حماسههای ایرانی را داد و «شاهنامه»ای به نثر فراهم کرد که بعدها منبعِ کار فردوسی در سرودن «شاهنامه» معروفش شد. از شاهنامه ابومنصوری فقط بخش مقدمهاش باقی مانده، آن هم به این دلیل که در برخی نسخههای قدیمی شاهنامه فردوسی به عنوان مقدمه آمده است. علاوه بر این مقدمه، گزارشهای دیگری هم از ابومنصور بن عبدالرزاق، در دست است که بر اساس آن، زندگی و زمانهاش را میشناسیم (نگاه کنید به: دانشنامه بزرگ اسلامی، جلد ۶، صفحه ۲۵۷۵). در این منابع، نشانههایی از گرایش ابومنصور به تشیع دیده میشود. در کتاب «عیون اخبار الرضا» نوشته شیخ صدوق هم دو خبر درباره این سپهسالار طوسی هست (باب ۶۹، خبرهای ۲ و ۱۱). زمان نگارش این کتاب، فاصله کمی با قتل ابومنصور دارد (قتل ابومنصور در ۳۵۰ قمری اتفاق افتاد و نگارش «عیون اخبار الرضا» را ۳۶۶ قمری تخمین زدهاند) و همین، به ارزش این روایتها اضافه میکند. این دو خبر، دربارۀ ارادت ابومنصور به امام هشتم(ع) و اجابت دعایش برای داشتن فرزند در کنار مزار امام است. اما در یکی از این خبرها، داستانی هم درباره پناه آوردن آهوها میخوانیم. روایت چنین است:
@ehsanname
"ابوالفضل محمّد بن احمد بن اسماعیلِ سلیطی گفت: از حاکم رازی، یارِ ابیجعفرِ عُتبی شنیدم که میگفت: مرا ابوجعفر عُتبی به رسالت فرستاد نزدِ ابیمنصور بن عبدالرزّاق. چون روزِ پنجشنبه شد، از او اذن خواستم در زیارتِ امام رضا(ع)، گفت: حدیثی با تو گویم از کارِ این مشهد. من در جوانی تعرّض میکردم بر اهلِ این مشهد و راه بر زوّارِ آن میبستم. روزی برای صید آنجا رفتم، آهویی را دیدم و [سگ] تازی خود را پی او فرستادم. تازی او را تعقیب میکرد تا آهو به داخل مشهد پناه برد و تازی در مقابل آن ایستاد و نزدیک نمیرفت و من آنچه میکردم که نزدیک شود، نمیشد. چون آهو از جای خود حرکت میکرد تازی آن را دنبال میکرد، تا آهو داخل صحن گردید و تازی در همان موضع ایستاد. چون به دیوار میرسید، میایستاد. آهو در حجرهای داخل شد و من [به دنبالش] داخل شدم و ندیدم. از [همراهم] ابونصر [مقرّی] پرسیدم آهویی که داخل شد کجا رفت؟ گفت ندیدم. جایی که آهو در شده بود، در شدم، پشک و اثر بولِ آهو دیدم و او را نیافتم. با خدا عهد کردم [دیگر] متعرّضِ زوّار نشوم مگر برای خیر. پس از آن هر وقت مرا مشکلی میآمد به زیارت حضرت میرفتم و دعا و زاری میکردم و از خدا حاجت خود میخواستم و خداوند مرحمت میفرمود. از خدا خواستم به من پسری عنایت فرماید، دعایم مستجاب شد. چون به بلوغ رسید او را کشتند. باز به مشهد رفته و از خدا پسری خواستم و خدا دومبار عنایت کرد. و تا حال حاجتی از خدا نخواستهام جز اینکه عطا فرموده، و این همان است که برای من از برکت این مرقد مطهر - خداوند بر ساکنش درود فرستد- به ظهور رسیده."
➖ترجمه از محمدصالح بن محمدباقر قزوینی، دانشمند عصر صفوی قرن یازدهم، تصحیحِ لاجوردی، ۱۳۸۹، جلد دوم، صفحه ۵۶۳ و ۵۶۴
@ehsanname
@ehsanname
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، نان آشنایی در تاریخ ادبیات فارسی است. این حاکم معروفِ طوس در نیمه اول قرن چهارم، دستور جمعآوری روایات پراکنده از حماسههای ایرانی را داد و «شاهنامه»ای به نثر فراهم کرد که بعدها منبعِ کار فردوسی در سرودن «شاهنامه» معروفش شد. از شاهنامه ابومنصوری فقط بخش مقدمهاش باقی مانده، آن هم به این دلیل که در برخی نسخههای قدیمی شاهنامه فردوسی به عنوان مقدمه آمده است. علاوه بر این مقدمه، گزارشهای دیگری هم از ابومنصور بن عبدالرزاق، در دست است که بر اساس آن، زندگی و زمانهاش را میشناسیم (نگاه کنید به: دانشنامه بزرگ اسلامی، جلد ۶، صفحه ۲۵۷۵). در این منابع، نشانههایی از گرایش ابومنصور به تشیع دیده میشود. در کتاب «عیون اخبار الرضا» نوشته شیخ صدوق هم دو خبر درباره این سپهسالار طوسی هست (باب ۶۹، خبرهای ۲ و ۱۱). زمان نگارش این کتاب، فاصله کمی با قتل ابومنصور دارد (قتل ابومنصور در ۳۵۰ قمری اتفاق افتاد و نگارش «عیون اخبار الرضا» را ۳۶۶ قمری تخمین زدهاند) و همین، به ارزش این روایتها اضافه میکند. این دو خبر، دربارۀ ارادت ابومنصور به امام هشتم(ع) و اجابت دعایش برای داشتن فرزند در کنار مزار امام است. اما در یکی از این خبرها، داستانی هم درباره پناه آوردن آهوها میخوانیم. روایت چنین است:
@ehsanname
"ابوالفضل محمّد بن احمد بن اسماعیلِ سلیطی گفت: از حاکم رازی، یارِ ابیجعفرِ عُتبی شنیدم که میگفت: مرا ابوجعفر عُتبی به رسالت فرستاد نزدِ ابیمنصور بن عبدالرزّاق. چون روزِ پنجشنبه شد، از او اذن خواستم در زیارتِ امام رضا(ع)، گفت: حدیثی با تو گویم از کارِ این مشهد. من در جوانی تعرّض میکردم بر اهلِ این مشهد و راه بر زوّارِ آن میبستم. روزی برای صید آنجا رفتم، آهویی را دیدم و [سگ] تازی خود را پی او فرستادم. تازی او را تعقیب میکرد تا آهو به داخل مشهد پناه برد و تازی در مقابل آن ایستاد و نزدیک نمیرفت و من آنچه میکردم که نزدیک شود، نمیشد. چون آهو از جای خود حرکت میکرد تازی آن را دنبال میکرد، تا آهو داخل صحن گردید و تازی در همان موضع ایستاد. چون به دیوار میرسید، میایستاد. آهو در حجرهای داخل شد و من [به دنبالش] داخل شدم و ندیدم. از [همراهم] ابونصر [مقرّی] پرسیدم آهویی که داخل شد کجا رفت؟ گفت ندیدم. جایی که آهو در شده بود، در شدم، پشک و اثر بولِ آهو دیدم و او را نیافتم. با خدا عهد کردم [دیگر] متعرّضِ زوّار نشوم مگر برای خیر. پس از آن هر وقت مرا مشکلی میآمد به زیارت حضرت میرفتم و دعا و زاری میکردم و از خدا حاجت خود میخواستم و خداوند مرحمت میفرمود. از خدا خواستم به من پسری عنایت فرماید، دعایم مستجاب شد. چون به بلوغ رسید او را کشتند. باز به مشهد رفته و از خدا پسری خواستم و خدا دومبار عنایت کرد. و تا حال حاجتی از خدا نخواستهام جز اینکه عطا فرموده، و این همان است که برای من از برکت این مرقد مطهر - خداوند بر ساکنش درود فرستد- به ظهور رسیده."
➖ترجمه از محمدصالح بن محمدباقر قزوینی، دانشمند عصر صفوی قرن یازدهم، تصحیحِ لاجوردی، ۱۳۸۹، جلد دوم، صفحه ۵۶۳ و ۵۶۴
@ehsanname
06.05.202513:33
📚هر سال در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب، بحثهایی مطرح میشود که آی! چه نشستهاید؟ نمایشگاه کتاب دارد به کتابفروشیهای محلی آسیب میزند؛ نمایشگاه باید محل نمایش و ارایه کتاب باشد نه فروشگاه بزرگ؛ اصلا کجای دنیا در نمایشگاه کتاب میفروشند؟... و امثال این حرفها. حتی برخی ناشران معروف هم از سر علاقه به کتابفروشی ها (ضمن دادن تخفیف در سایت خودشان، در همین ایام نمایشگاه!) در نمایشگاه شرکت نمیکنند. این مطالب قشنگ اما علیرغم ظاهر جذابشان، نسبتی با مسائل بازار نشر ما ندارند (گو اینکه بسیاری از نمایشگاه کتابهای کشورهای مختلف هم، با وجود مسائل متفاوت، باز بخش یا زمان فروش دارند). دوست عزیز، حسین جاوید، در کانال تلگرامی @Virastaar به این حرفها جوابهایی داده که برای پرهیز از مکررگویی، بخش اصلی همانها را اینجا نقل میکنم.
👈 «نمایشگاه بد است و ضربه به کتابفروش محلی است.»
ما در کشورمان بیست و چند هزار ناشر (واقعی و اسمی) داریم و کمتر از دو هزار کتابفروش که تازه فقط حدود هزار تای آنها فعالانه کتاب میفروشند و بقیه یا خیلی کوچکاند (مثلاً، مغازهای با جواز کتابفروشی در طبقهی منفی دوی فلان پاساژ در شهرستان که دخل اصلیاش از کپی گرفتن و نوشتافزارفروشی است)، یا آنقدر بزرگاند که کتاب شده حاشیهی کارشان و بیشتر بازیفروش و دکوریفروش و لوکسفروش و... هستند. بدیهی است که همهی ناشرها راهی به قفسهی کتابفروشیها ندارند؛ از این بدتر، حتی همهی کتابهای ناشران متوسط و بزرگ هم در کتابفروشیها نیست. کتابفروش فقط کالاهای پرفروش را میآورد (منطق اقتصاد همین است)، پس بدیهی است که بخش عمدهای از ناشرها و کتابها از قفسهها دورند و نمایشگاه کتاب فرصت مناسبی است برای اینکه همهی ناشرها و کتابها امکان عرضه بیابند.
امسال کتابفروشها را از نمایشگاه مجازی حذف کردند و این عزیزان اعتراض خیلی شدید داشتند که چرا این اتفاق افتاده و ما هم باید باشیم. حتی بعضی تهدید کردند که با نیسان جلوی خانهی کتاب تحصن میکنند! دقت بفرمایید، خود کتابفروشها کمپین راه انداختند که جزئی از نمایشگاه کتاب باشند و با تخفیف «در محلی که باید برای نمایش کتاب باشد، نه فروشگاه» کتاب بفروشند! پس بحث سر بد بودن فروش نمایشگاهی نیست، سر این است که پولش به جیب کی برود! نمیشود من خودم ساندویچی بزنم و هر روز هم راجع به مضرات سوسیس و کالباس یادداشت بنویسم که!
👈 «نمایشگاه به فروش کتابفروشها آسیب میزند و بازار را راکد میکند.»
مقطعی بله، ولی بهطور کلی نه. از سال ۱۳۶۶ تا حالا نمایشگاه کتاب برگزار شده؛ تعداد کتابفروشیها در این نزدیک به چهل سال بیشتر شده یا کمتر؟ اینهمه کتابفروشی بزرگ و مجلل در بهترین پاساژها و مکانهای تجاری شهر چطور شکل گرفته؟ اگر بنا بود نمایشگاه به کتابفروشیها آسیب اساسی بزند، الان نباید یک کتابفروشی هم در کشور باقی میماند! خیلی از ماها در همین نمایشگاه کتاب عاشق کتاب و مطالعه شدیم و مشتری ثابت کتابفروشیها در طول سال. کتاب که خانه نیست برویم یک بار بخریم و یک عمر در آن زندگی کنیم! هر روز آثار جدید منتشر میشود و بازار متنوعتر و پویاتر از آن است که یک نفر بتواند همهی نیازهایش را در نمایشگاه برطرف کند.
👈 «نمایشگاه باعث تعطیل شدن کتابفروشیهاست.»
بیش از نیمی از رستورانها و کافهها در سال اول فعالیتشان ورشکسته میشوند؛ تقصیر کیست؟ بازار شرایط خودش را دارد و تعطیلی کتابفروشیها ــ که خیلی هم تلخ است ــ از تغییر نسل، تغییر میزان مطالعه، تغییر ابزارهای سرگرمی، تورم بسیار بالای اماکن تجاری، رونق فروش مجازی و… ناشی میشود. پیچیدن شغل کتابفروشی در هالهی تقدس باعث نمیشود که از قوانین بازار مصون بماند. کتابفروشی هم مثل هر کسبوکار دیگری در خطر زیاندهی و ورشکستگی است. آنهایی که خلاقتر و توانمندترند قطعاً باقی میمانند و شعبه هم اضافه میکنند. بسته شدن کتابفروشیها تقصیر ما مردم نیست و حتی حذف کامل نمایشگاه کتاب هم در روند آن تأثیری ندارد.
@Virastaar
@ehsanname
👈 «نمایشگاه بد است و ضربه به کتابفروش محلی است.»
ما در کشورمان بیست و چند هزار ناشر (واقعی و اسمی) داریم و کمتر از دو هزار کتابفروش که تازه فقط حدود هزار تای آنها فعالانه کتاب میفروشند و بقیه یا خیلی کوچکاند (مثلاً، مغازهای با جواز کتابفروشی در طبقهی منفی دوی فلان پاساژ در شهرستان که دخل اصلیاش از کپی گرفتن و نوشتافزارفروشی است)، یا آنقدر بزرگاند که کتاب شده حاشیهی کارشان و بیشتر بازیفروش و دکوریفروش و لوکسفروش و... هستند. بدیهی است که همهی ناشرها راهی به قفسهی کتابفروشیها ندارند؛ از این بدتر، حتی همهی کتابهای ناشران متوسط و بزرگ هم در کتابفروشیها نیست. کتابفروش فقط کالاهای پرفروش را میآورد (منطق اقتصاد همین است)، پس بدیهی است که بخش عمدهای از ناشرها و کتابها از قفسهها دورند و نمایشگاه کتاب فرصت مناسبی است برای اینکه همهی ناشرها و کتابها امکان عرضه بیابند.
امسال کتابفروشها را از نمایشگاه مجازی حذف کردند و این عزیزان اعتراض خیلی شدید داشتند که چرا این اتفاق افتاده و ما هم باید باشیم. حتی بعضی تهدید کردند که با نیسان جلوی خانهی کتاب تحصن میکنند! دقت بفرمایید، خود کتابفروشها کمپین راه انداختند که جزئی از نمایشگاه کتاب باشند و با تخفیف «در محلی که باید برای نمایش کتاب باشد، نه فروشگاه» کتاب بفروشند! پس بحث سر بد بودن فروش نمایشگاهی نیست، سر این است که پولش به جیب کی برود! نمیشود من خودم ساندویچی بزنم و هر روز هم راجع به مضرات سوسیس و کالباس یادداشت بنویسم که!
👈 «نمایشگاه به فروش کتابفروشها آسیب میزند و بازار را راکد میکند.»
مقطعی بله، ولی بهطور کلی نه. از سال ۱۳۶۶ تا حالا نمایشگاه کتاب برگزار شده؛ تعداد کتابفروشیها در این نزدیک به چهل سال بیشتر شده یا کمتر؟ اینهمه کتابفروشی بزرگ و مجلل در بهترین پاساژها و مکانهای تجاری شهر چطور شکل گرفته؟ اگر بنا بود نمایشگاه به کتابفروشیها آسیب اساسی بزند، الان نباید یک کتابفروشی هم در کشور باقی میماند! خیلی از ماها در همین نمایشگاه کتاب عاشق کتاب و مطالعه شدیم و مشتری ثابت کتابفروشیها در طول سال. کتاب که خانه نیست برویم یک بار بخریم و یک عمر در آن زندگی کنیم! هر روز آثار جدید منتشر میشود و بازار متنوعتر و پویاتر از آن است که یک نفر بتواند همهی نیازهایش را در نمایشگاه برطرف کند.
👈 «نمایشگاه باعث تعطیل شدن کتابفروشیهاست.»
بیش از نیمی از رستورانها و کافهها در سال اول فعالیتشان ورشکسته میشوند؛ تقصیر کیست؟ بازار شرایط خودش را دارد و تعطیلی کتابفروشیها ــ که خیلی هم تلخ است ــ از تغییر نسل، تغییر میزان مطالعه، تغییر ابزارهای سرگرمی، تورم بسیار بالای اماکن تجاری، رونق فروش مجازی و… ناشی میشود. پیچیدن شغل کتابفروشی در هالهی تقدس باعث نمیشود که از قوانین بازار مصون بماند. کتابفروشی هم مثل هر کسبوکار دیگری در خطر زیاندهی و ورشکستگی است. آنهایی که خلاقتر و توانمندترند قطعاً باقی میمانند و شعبه هم اضافه میکنند. بسته شدن کتابفروشیها تقصیر ما مردم نیست و حتی حذف کامل نمایشگاه کتاب هم در روند آن تأثیری ندارد.
@Virastaar
@ehsanname
21.04.202516:58
سعدی جهان شادمانه ای دارد، ولی او هم گاهی خسته و غمگین میشود. و اتفاقا غم این آدمها چقدر عمیق است. مثل آنجایی که سعدی دارد با خودش حرف میزند و از دست خودش شاکی است:
نه تو را بگفتم ای دل که سر وفا ندارد؟
به طمع ز دست رفتی و به پای درفکندت
@ehsanname
نه تو را بگفتم ای دل که سر وفا ندارد؟
به طمع ز دست رفتی و به پای درفکندت
@ehsanname
15.05.202508:40
اگر هنوز به نمایشگاه کتاب سر نزدید، فرصت باقی است. هم میتوانید حضوری (در مصلای تهران) از نمایشگاه بازدید کنید و هم امکان خرید از سایت نمایشگاه مجازی (book.icfi.ir) برقرار است. میزان تخفیف حضوری بیشتر است، ولی نمایشگاه مجازی هم با تخفیف ۱۰ درصد و پست رایگان، امکان خوبی است. اینها کتابهای موجود از من، در نمایشگاه کتاب امسال است:
📓آداب کتابخواری
📍شبستان، راهرو ۱۳، غرفه ۱۵، موسسه جامجم
🔗 لینک خرید در نمایشگاه کتاب مجازی
📔باغ وحش اساطیر
📍شبستان، راهرو ۱۱، غرفه ۵۷۸، نشر مهرستان
📕کتابهای تاریخساز
📍شبستان، راهرو ۱۷، تقاطع راهرو ۱۱/۱، نشر سایان
🔗 لینک خرید در نمایشگاه کتاب مجازی
📗نویسندگان تاریخساز
📍شبستان، راهرو ۱۷، تقاطع راهرو ۱۱/۱، نشر سایان
🔗 لینک خرید در نمایشگاه کتاب مجازی
📚مجموعه ۴ جلدی تاریخ مصور ایران باستان
📍شبستان، راهرو ۱۷، تقاطع راهرو ۱۱/۱، نشر سایان
🔗 لینک خرید در نمایشگاه کتاب مجازی
@ehsanname
📓آداب کتابخواری
📍شبستان، راهرو ۱۳، غرفه ۱۵، موسسه جامجم
🔗 لینک خرید در نمایشگاه کتاب مجازی
📔باغ وحش اساطیر
📍شبستان، راهرو ۱۱، غرفه ۵۷۸، نشر مهرستان
📕کتابهای تاریخساز
📍شبستان، راهرو ۱۷، تقاطع راهرو ۱۱/۱، نشر سایان
🔗 لینک خرید در نمایشگاه کتاب مجازی
📗نویسندگان تاریخساز
📍شبستان، راهرو ۱۷، تقاطع راهرو ۱۱/۱، نشر سایان
🔗 لینک خرید در نمایشگاه کتاب مجازی
📚مجموعه ۴ جلدی تاریخ مصور ایران باستان
📍شبستان، راهرو ۱۷، تقاطع راهرو ۱۱/۱، نشر سایان
🔗 لینک خرید در نمایشگاه کتاب مجازی
@ehsanname
04.05.202515:15
📊 یککم آمار: ۱۶ درصد از کتابهایی که درخواست صدور مجوز میدهند، گرفتار ممیزی میشوند. سالانه ۱۴۰هزار عنوان کتاب (اعم از چاپ اول و تجدید چاپ) شامل ۶۴میلیون صفحه، درخواست مجوز میدهند. ۱۶ درصد این آمار میشود سالی ۲۲هزار و ۴۰۰ عنوان کتاب.
@ehsanname
➖منبع: اظهارات محمدعلی مرادیان، مدیر سابق اداره کتاب ارشاد در برنامه تلویزیونی «کتابفروشی قلم» (شبکه افق) ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@ehsanname
➖منبع: اظهارات محمدعلی مرادیان، مدیر سابق اداره کتاب ارشاد در برنامه تلویزیونی «کتابفروشی قلم» (شبکه افق) ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।