Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
سخن و سخنوران avatar

سخن و سخنوران

سخنرانی و گفتگوهای نایاب نام آوران قلمرو زبان فارسی در دامنه های فرهنگ و ادب و هنر و علم ...
لینک پشتیبانی مالی در حامی باش:
hamibash.com/cheraghsaran
💎 تماس برای دریافت فایل اصلی
کانال چراغداران: @Chraghdaran
گروه چراغداران: :t.me/cheraghdara
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापित
विश्वसनीयता
अविश्वसनीय
स्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिDec 01, 2021
TGlist में जोड़ा गया
Mar 26, 2025

रिकॉर्ड

29.03.202523:59
1.6Kसदस्य
31.03.202523:59
200उद्धरण सूचकांक
29.03.202523:59
290प्रति पोस्ट औसत दृश्य
28.02.202516:03
467प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य
27.03.202523:59
4.40%ER
28.02.202516:03
18.41%ERR

विकास

सदस्य
उद्धरण सूचकांक
एक पोस्ट का औसत दृश्य
एक विज्ञापन पोस्ट का औसत दृश्य
ER
ERR
MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25APR '25APR '25APR '25

سخن و سخنوران के लोकप्रिय पोस्ट

10.04.202512:44
🧿 لوطی صالح و سرگذشت دردناکش ...
از دست ندهید دوستان


https://www.youtube.com/watch?v=BbueA2demt4&list=PLXwyuk0U2h4JBNNl4ihP68jeAXibytaXq&index=5
28.03.202510:55
♻️ نشانه شناسی اسطوره‌های ایرانی در سخن استاد بهرام بیضایی...
بهرام بیضایی در تهران از زادگاهِ پدرانش به دور بود و نیز از درس‌های قدیمه و تعزیه که در این خانواده ارثی به‌شمار می‌آمد. حوالیِ پایانِ جنگِ دوّمِ بین‌الملل نامش را در مدرسه نوشتند و با آموزشِ نوین پرورش یافت. در مدرسه شاگردِ زرنگی نبود؛ ولی گروهی از نویسندگان و هنرمندان و ادیبانِ آینده، از داریوش آشوری و عبدالمجید ارفعی و نادر ابراهیمی و نوذر پرنگ و بهرام بیضایی، با یکدیگر هم‌درس بودند. بیضایی نیز نویسندگی را از همین دوران آغاز کرد و نوشته‌های ماندگاری چون آرش را، با الهام از زبانِ شعرِ مهدی اخوان ثالث، در واکنش به «آرش کمانگیر» ِ سیاوش کسرایی پدیدآورد. با این که آموزشِ ادبی و مذهبی به شیوهٔ قدیم ندید، همواره در خانه شعر می‌شنید. سپس‌تر گفته «سخن ارث پدری من است.» در دورانِ مدرسه با اسماعیل نوری علا و داریوش آشوری و در اوانِ جوانی با م. آزاد و اکبر رادی و جلال آل احمد و محمّدعلی سپانلو و مهرداد صمدی دمخور بود. در دبیرستان‌های ابومسلم و دارالفنون درس خواند و در سال‌های آخر دو نمایشنامه با زبانِ تاریخی نوشت.

بیضایی از دارالفنون (که دبیرستان بود)، به فاصلهٔ یک سالِ پربار که در آن شاهنامهٔ فردوسی را خواند، به دانشکدهٔ ادبیاتِ دانشگاهِ تهران رفت (۱۳۳۸)، که تازه به ساختمانِ نوساز در محوّطهٔ اصلیِ دانشگاه منتقل شده بود؛ ولی آنجا هم نماند و در سالِ نخست دانشگاه را ترک کرد − «که»، به قولِ ایرج پارسی‌نژاد، ««آن قفس نه سزای چو او خوش‌الحانی» بود.» استاد علی بلوکباشی، که هم‌درسِ بیضایی بود، به یاد آورده که او «دانشجویی استثنایی بود. شخصیتی ساخته و استوار داشت و جوانی خودباور و تمکین‌ناپذیر و در رفتار و بیان صریح و بی‌رودربایستی و جسور بود.»

بیضایی در سالِ ۱۳۳۸، پس از یک سال ماندن پشتِ کنکورِ دانشگاه و شاهنامه خواندن و با معافی از خدمتِ سربازیِ عمومی در قرعه‌کشی، دانشجوی ادبیاتِ فارسی دانشکدهٔ ادبیاتِ دانشگاهِ تهران شد و سرِ درسِ استادانی از جمله محمّد معین و پرویز ناتل خانلری هم نشست و از طرفی هم به استخدامِ ادارهٔ کلِّ ثبتِ اسناد و املاکِ دماوند درآمد. ولی نه درسش به جایی رسید و نه کارمندیش: «ادبیات، آن هم به امید اینکه در آن نمایشنامه‌نویسی درس بدهند، بعد وقتی دیدم خبری نیست، بیرون آمدم. در همان سال پشت دانشگاه یا شاید هم زودتر با آشنایی با اساطیر یونان و روم، که شجاع‌الدین شفا ترجمه کرده بود، برایم این سؤال پیش آمد که چرا اساطیر ما گردآوری و طبقه‌بندی نشده، و هیچ کار تاویلی و تحلیلی و معناشناسی روی آن انجام نشده.»[۲۸] با استادانِ دانشگاه (صادق کیا و لطفعلی صورتگر) نساخت و درس را ناتمام رها کرد و در دماوند بود که در روستای گیلیارد یک تعزیه دید و فکرش متوجّهِ شیوهٔ ایرانیِ نمایش شد و پژوهش‌هایش را آغاز کرد. همین اواخرِ دههٔ ۱۳۳۰ بود که با داریوش آشوری و جلال آل احمد و هوشنگ کاووسی و همایون کاتوزیان و سیروس طاهباز در جلسه‌های هنریِ هفتگی در خانهٔ خلیل ملکی شرکت می‌کرد.

بیضایی نوشتنِ نقد و پژوهش و مطالبِ پراکنده دربارهٔ نمایش و سینما در نشریاتِ علم و زندگی، هنر و سینما، آرش و غیر از این‌ها را از ۱۳۳۸ آغاز کرده بود. سالِ ۱۳۴۰ مقالاتی دربارهٔ موسیقیِ فیلم در مجلّهٔ موزیک ایران و سالِ ۱۳۴۱ پژوهش‌هایش در نمایشِ ایرانی را در مجلّه موسیقی منتشر کرد. همین سال به ادارهٔ هنرهای دراماتیک دعوت و منتقل شد. پیوستنش به گروهِ هنرِ ملّی نیز در همین اوان بود.


https://www.youtube.com/watch?v=qF3mNbrfsg8&t=3343s

📟 به مجموعه "چراغداران" بپیوندید:
📸 دوربین: @DourbinTarikh
🔹 چراغداران: @chraghdaran
🔸گروه چراغداران: t.me/cheraghdaran
🔺سخن و سخنوران: @SokhanoSokhanvaran
👈🏿 یوتیوب چراغداران: youtube.com/@Cheraghdaran
یوتیوب تاریخ ایران: youtube.com/@Irantarix
10.04.202512:43
♻️ طنز سعدی، اسراری
ناگفته از طنزپردازی های پادشاهِ سخن | آموزنده و دلنشین


https://www.youtube.com/watch?v=EvYOfXXMUOQ&list=PLgaft10hbcJSUc5-tf1uwTYTKtbLhAkv_&index=3
09.04.202519:45
♻️ گفتگوی دیده نشده از داریوش مهرجویی | منحصر به فرد

مهرجویی به روایت مهرجویی | با مهرجویی واقعی آشنا شوید
https://www.youtube.com/watch?v=nXGefa1n3ho&list=PLgaft10hbcJQ_Vm2gOmTaZJFNwaqO9QDo&index=4
05.04.202507:35
🧿 باستانی پاریزی درباره حسن‌علی شاه محلاتی یا آقاخان یکم ...
https://www.youtube.com/watch?v=TUuEerOxtf4&list=PLXwyuk0U2h4KxVhYiC7QPkzVvvtaUMMg7&index=2

حسن‌علی شاه محلاتی یا آقاخان یکم (۱۸۰۴–۱۸۸۱ م) سیاست‌مدار و از امامان اسماعیلیه‌ی نزاری بود. او مدتی حاکم کرمان بود و نزد فتح‌علی شاه نفوذ داشت و لقب «آقاخان» را از او دریافت کرد. در ۱۸۳۸ میلادی در برابر حکم عزل یاغی شد اما ناکام ماند. سپس به افغانستان فرار کرد و به انگلیس‌ها در جنگ با افغان‌ها برای تصرف هرات کمک کرد که موفقیت‌آمیز نبود. بعد از آن به سند رفت و به انگلیس‌ها کمک کرد آن‌جا را تسخیر کنند و انگلیس‌ها حقوقی برای او قرار دادند. سپس زندگی تازه‌ای را در هندوستان آغاز کرد و تا پایان عمر با سفر به شهرهای هند به امور اسماعیلیان و پیروان خود پرداخت. بخاطر تلاش‌های وی در خدمت به گسترش امپراتوری بریتانیا، راج بریتانیا او را به عنوان 'شاهزاده' شناخت. انگلیسی‌ها به سران قبایل محلی دیگری که به آنها خدمت می‌کردند چنین عنوانی را داده بودند ولی آقاخان استثنا بود چون نه تنها یک رئیس محلی خدمتگزار بود بلکه ادعای وی در مورد رهبری یک فرقه از اسلام مهم بود چون کنترل و حمایت از رئیس یک فرقه شیعی می‌توانست به سود انگلیس باشد . بعنوان مثال می‌توانست از این اهرم برای مهار عثمانی که توسط اهل سنت خلیفه مسلمین شناخته می‌شد، استفاده کند. به همین منظور به او لقب شاهزاده دادند. و به او کمک کردند که مطابق با تصمیم دیوان عالی بمبئی در سال ۱۸۶۶ عنوان امام اسماعیلیه را مختص خود کند. و در سال ۱۸۸۷، وزیر امور خارجه هند، به نمایندگی از حکومت هند انگلستان، به‌طور رسمی عنوان آقاخان را برای او به رسمیت شناخت. وی داماد فتح‌علی‌شاه قاجار و باجناق میرزا حسین‌خان سپهسالار صدراعظم ناصرالدین شاه بود.


📟 به مجموعه "چراغداران" بپیوندید:
📸 دوربین: @DourbinTarikh
🔹 چراغداران: @chraghdaran
🔸گروه چراغداران: t.me/cheraghdaran
🔺سخن و سخنوران: @SokhanoSokhanvaran
👈🏿 یوتیوب چراغداران: youtube.com/@Cheraghdaran
یوتیوب تاریخ ایران: youtube.com/@Irantarix
06.04.202509:45
🔹 از مطالب رو به گسترش گنجینه فرهنگی این دو کانال جدید ارزشمند فرهنگی_پژوهشی غافل نشوید.

دوستان عزیز، در صورتی که مخاطبان فعال در این دو کانال به حد نصاب لازم برسد روزانه شاهد انتشار گنجینه های فرهنگی و هنری و سخنان و آثار ماندگاز صوتی و تصویری منحصر به فردی خواهیم بود. نمونه ای از این آثار ماندگار در این دو کانال منتشر شده و قابل قضاوت و استفاده است. عضو این دو کانال در یوتیوب نیز باشید تا بعد از رسیدن به حد نصاب لازم کار انتشار این گنجینه های ارزشمند را جدی تر پی بگیریم. به امید همراهی و حضور فعال شما عزیزان .... 👇🏿


یوتیوب تاریخ ایران
: youtube.com/@Irantarix
یوتبوب سخنوران: youtube.com/@sokhanOsokhanvaran

♻️ | @Chraghdaran| @SokhanoSokhanvaran
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।