![ [چنل معرفی کِرلی] avatar](/_next/image?url=https%3A%2F%2Fstatic-storm.tglist.com%2Fcec00b3405abffe6ba3d1426a4670a4162ecf33ffa4e67b81867c10371515281%2Fa3905795-cc98-485c-9963-6a1f18610985.jpg%3Fw%3D240%26h%3D240&w=640&q=75)
[چنل معرفی کِرلی]
غریبی نکنید اینجا:)💜
ما هممون یه خانواده ایم✨🌿-
ربات برای ثبت چالش و پست :
@Curly_moarefi_bot
شرایط ثبت چنلتون☁️:
https://t.me/chanel_gostardeh/20925
ما هممون یه خانواده ایم✨🌿-
ربات برای ثبت چالش و پست :
@Curly_moarefi_bot
شرایط ثبت چنلتون☁️:
https://t.me/chanel_gostardeh/20925
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिJan 30, 2022
TGlist में जोड़ा गया
Oct 15, 2024रिकॉर्ड
14.01.202505:50
10.4Kसदस्य30.11.202423:59
1412उद्धरण सूचकांक27.01.202519:43
722प्रति पोस्ट औसत दृश्य27.01.202519:43
722प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य28.12.202423:59
266.67%ER28.01.202510:20
7.97%ERRसे पुनः पोस्ट किया:
رَخنآ | podcast
28.03.202510:39
تِراژِدی مَعکوس،مَرگِ مَن
https://t.me/+G5mcEJjRjJswZjI0
से पुनः पोस्ट किया:
؋ـی‌البـבاهـہ
06.04.202514:16
𝅦𝅦 ྀ ׁ ִ ˖ ࣪ ۪ 𝓕 ֪ ⊹ ྀ⃝ ๋ྀ 𖦹 ๋ ࣮ ⊰
پلک‌هایم را که میبندم رقصِ شورانگیزِ داستانِ کوچکم با احساساتی عمیق؛ مَستانه محو میشوند و جان کَندنِ گذشته؛
با تیکِ ساعت از یادِ آدمِ امروز به دَرَک در گُذَرَند...
هیچ‌چیز دیگری را به یاد نخواهم آورد و نه‌تنها هر واژه را، که ردِ پایی در بیکرانگیِ این سکوتِ طولانی؛ قلب را به قلمِ‌کاغذ، تهی میکنند...
زیباست که اینبار نمیدانم از کجا شروع کنم و خیالم راحت است که نمیخواهم از چیزی بگویم! و سپس به این فکر میکنم که تنها، میخواهم بروم؛
همچون سربازی که در میدانِ جنگ، به خانه فکر می‌کند.
پس سکوتم را بگذار پایِ اعتراف‌نامهٔ قتلِ بی صدائی که احساس تعلقی ندارد
پلک‌هایم را که میبندم رقصِ شورانگیزِ داستانِ کوچکم با احساساتی عمیق؛ مَستانه محو میشوند و جان کَندنِ گذشته؛
با تیکِ ساعت از یادِ آدمِ امروز به دَرَک در گُذَرَند...
هیچ‌چیز دیگری را به یاد نخواهم آورد و نه‌تنها هر واژه را، که ردِ پایی در بیکرانگیِ این سکوتِ طولانی؛ قلب را به قلمِ‌کاغذ، تهی میکنند...
زیباست که اینبار نمیدانم از کجا شروع کنم و خیالم راحت است که نمیخواهم از چیزی بگویم! و سپس به این فکر میکنم که تنها، میخواهم بروم؛
همچون سربازی که در میدانِ جنگ، به خانه فکر می‌کند.
پس سکوتم را بگذار پایِ اعتراف‌نامهٔ قتلِ بی صدائی که احساس تعلقی ندارد
و با دیدنِ سیگار، شَمایلِ افیونیِ توهم را با آخرین شبِ زمستان، در اولین روز بهار ترک کرده است
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।
