Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
𝘿𝙚𝙟𝙖 𝙑𝙪 Ꮺ avatar
𝘿𝙚𝙟𝙖 𝙑𝙪 Ꮺ
𝘿𝙚𝙟𝙖 𝙑𝙪 Ꮺ avatar
𝘿𝙚𝙟𝙖 𝙑𝙪 Ꮺ
11.04.202505:58
فرستادین؟
10.04.202507:18
10.04.202507:11
06.04.202516:10
से पुनः पोस्ट किया:
ꜝꜞ % kpop › ࣪ ˖ ⌕ avatar
ꜝꜞ % kpop › ࣪ ˖ ⌕
05.04.202519:37
دوباره 1kشیم؟؟
से पुनः पोस्ट किया:
‌ A𝗌𝗐𝖺𝖽 avatar
‌ A𝗌𝗐𝖺𝖽
10.04.202515:28
10.04.202507:18
-
से पुनः पोस्ट किया:
黒猫 avatar
黒猫
10.04.202507:11
-پاکسازی...🩸

‼️فور کنید+ ایدی بزارید
-چنل های جدید جویین میشم

-از تمامی چنل هایی که حمایت نکنن با کمال احترام لفت میدم تا از کسایی که حمایت میکنن بیشتر حمایت کنم...همه چیز متقابله

تا شنبه هست پاکسازی...
06.04.202516:09
چقدر ادمای بی لیاقتی رفتن
دیگه مهربون نمیشم
02.04.202519:59
02.04.202510:34
نانازیا من نمیدونم اونر کدوم چنلا اینجا هستن!
پس اگه میشه فقط انون تگ و ایدی بدین من بفهمم و اگه جوین نیستم متقابل بشم★
10.04.202515:28
شاپم ببینمتون توتفرنگیام؟
से पुनः पोस्ट किया:
𝑲𝒊𝒍𝒍 𝒕𝒉𝒆 𝒓𝒐𝒎𝒆𝒐 avatar
𝑲𝒊𝒍𝒍 𝒕𝒉𝒆 𝒓𝒐𝒎𝒆𝒐
10.04.202507:18
پست رو فور کنید + تکست.

فور کنید پست علامت بزنید فور کنم ²⁴ ساعت بمونه


Limit: ²¹⁵
10.04.202506:51
پاکسازی★ᯓ
ازونجایی که خودمم بدم میاد از پاکسازی ولی لفتیا زیاده سین هم که نگم.

نمیخواد فور کنید.ناشناس تگ+ایدی بفرستین.
چنلایی که حمایت کننو متقابل حمایت میکنم و توی فولدرم قرار میگیرن.
05.04.202519:42
سه نفرم میان اینور؟๋࣭ ⭑
02.04.202519:58
سیزده بدر خوب بود؟!
برای خودم که نه-
हटा दिया गया03.04.202513:00
01.04.202522:07
🍓 STRAWBUNNY-SHOP ଓ ‌‌‌
से पुनः पोस्ट किया:
𝑲𝒊𝒍𝒍 𝒕𝒉𝒆 𝒓𝒐𝒎𝒆𝒐 avatar
𝑲𝒊𝒍𝒍 𝒕𝒉𝒆 𝒓𝒐𝒎𝒆𝒐
10.04.202507:18
- میگم...
گیووین با اخم سمت هانبین برگشت.
- بگو!
- چیزه میگم...
خوب می‌دونست بیرون اومدنشون یهویی فقط یک دلیل داره، هانبین نمی‌تونه حرف بزنه انگار ی چیز سنگینی رو توی سینه‌ش حس می‌کنه، با مکث طولانی پسربزرگتر گیووین صداش کمی بالا برد و صداش زد.
- هانبین! چی رو نمی‌تونی بهم بگی؟
دستی کلافه توی موهاش کشید و گفت:
- زمانش رسیده... زمانش رسیده برگردم آمریکا.

.

.

.

روی مبل نشسته بود و نگاه خیره‌ش رو به دو زوج مقابلش داده بود.
- نکن! الان میفتم.
نمی‌دونست چه بلای آسمونی سر بهترین دوستش اومده بود که تصمیم گرفته بود با پارک گونووک ازدواج کنه.
- گونووک! می‌خوای بکشیم؟
لبخند روی های گونووک پاک شد جوری که برای گیووین هم سوال بود پسری که لبخند شیطونش محو نمی‌شه چه اتفاقی افتاد که لبخندش محو شد و برگشت پشتش به ته‌ره کرد.
- ببخشید، گونووک نگاهم کن! پارک گونووک!
- چی شد؟
با سوال گیووین، ته‌ره سمتش برگشت و گفت:
- یادته دنبال سر نخ هایی که هیون به جا گذاشته بود رفتم..
گیووین یاد روزی افتاد که ته‌ره برای ثابت کردن علاقه‌ش به گونووک احمقانه‌ترین کار رو انجام داد و همه رو نگران خودش کرد، بین حرف دوستش پرید و گفت:
- از دلش دربیار.
بلند شد و از اتاقک بیرون رفت، از سه سال پیش که هانبین مجبور شد یهویی بره آمریکا از هرچی سوپرایز و خبر یهویی متنفر بود و دقیقا کیم ته‌ره چی فکر کرده بود که تصمیم گرفته بود که تولد گیووین از گونووک بخواد که با کشتی سفر کنن؟ و کاملا یهویی و روژ سفر بهش گفتن.
- گیووین! هانبین!
گیووین برگشت و به گونووکی که ترسیده بود و استرس داشت نگاه کرد.
- هانبین چی؟ تماس گرفته؟
دست برد و گوشیش از توی جیبش بیرون آورد.
- پس چرا به خودم زنگ نزده؟
- هانبین بیمارستانه.
.

.

.

نیم ساعتی بوددست به سینه و چشم‌غره به اون پنج نفر نگاه می‌کرد و یهو گفت:
- تو چرا کیم ته‌ره!
ته‌ره با لکنت به حرف اومد.
- من خبر نداشت..
گیووین نذاشت حرفش کامل کنه و گفت:
- تو بی‌خود کردی خبر نداشتی وقتی همه‌ی ما می‌دونیم گونووک چیزی رو حداقل از تو نمی‌تونه مخفی کنه!
هانبین نگاه خیره دوست‌هاش رو روی خودش حس کرد و تصمیم گرفت کاری کنه تا نامزدش بیخیال بشه، از پشت گیووین رو بغل کرد.
- چیزی نشده که عزیزم این همه حرص خوردن نداره وقتی من پیشتم.
گیووین برگشت و به نامزدش نگاهی کرد کم کم اخم‌هاش باز شد و بدون توجه به پنج پسر توی اتاق برگشت و نامردش بغل کرد.
- تو باید مثل آدم بگی برگشتم!
نوبت هانبین بود تنبیه بشه و البته یکم ملایم‌تر، پنج پسر دیگه اتاق رو بدون اینکه اون دونفر متوجه بشن ترک کردن.
- من معذرت می‌خوام نمی‌دونستم اینجوری میشه.
گیووین عقب رفت و توی چشم‌های هانبین نگاه کرد و به انگلیسی گفت:
- عه؟ نمی‌دونستی؟ ولی چیزی از بخششت کم نمی‌کنه مستر سونگ.
هانبین می‌دونست گیووین هروقت قهر کنه از قصد انگلیسی ضحبت می‌کنه.
- پس وقت ناز کشیدنه!
گیووین سریع از بغلش بیرون اومد.
- بزار برسی!
- تایمش الانه! فرار نکن کیم گیووین!
گیووین حس کرد الان امنیتش ازش گرفته میشه یکم به پاهاش سرعت داد.
- شب شب!
- شب هم فرار می‌کنی وایسا!
08.04.202520:01
से पुनः पोस्ट किया:
‌ ‌ ‌ 𝓑𝖾𝗍𝗍ᥱ𝗋𝓥𝖾𝗋𝗌𝗂᥆𝗇 ‌‌ ‌ avatar
‌ ‌ ‌ 𝓑𝖾𝗍𝗍ᥱ𝗋𝓥𝖾𝗋𝗌𝗂᥆𝗇 ‌‌ ‌
05.04.202519:42
چند تازدار شکلاتی نمیاد پیش من؟
02.04.202519:31
01.04.202521:29
दिखाया गया 1 - 24 का 97
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।