
ɕꪱ𝗇𝗇ɑꬺ𝗈𝗇𝗋𑄝𝗅l˖ ֹ𝜗ৎ(🆕)
꒷꒦︶꒷꒦︶ ๋ ࣭ ⭑꒷꒦
⋆ ℱ𝑒𝑙𝑡 𝑙𝑖𝑘𝑒 𝑎𝑛 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙 𝑠𝑒𝑛𝑡 𝑓𝑟𝑜𝑚 𝑎𝑏𝑜𝑣𝑒
t.me/leevini
⋆ ℱ𝑒𝑙𝑡 𝑙𝑖𝑘𝑒 𝑎𝑛 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙 𝑠𝑒𝑛𝑡 𝑓𝑟𝑜𝑚 𝑎𝑏𝑜𝑣𝑒
t.me/leevini
TGlist रेटिंग
0
0
प्रकारसार्वजनिक
सत्यापन
असत्यापितविश्वसनीयता
अविश्वसनीयस्थान
भाषाअन्य
चैनल निर्माण की तिथिOct 15, 2024
TGlist में जोड़ा गया
Jan 03, 2025सदस्य
967
24 घंटों
242.6%सप्ताह
657.2%महीना
313.3%
उद्धरण सूचकांक
0
उल्लेख1चैनलों पर शेयर0चैनलों पर उल्लेख1
प्रति पोस्ट औसत दृश्य
11
12 घंटों11
15.2%24 घंटों11
15.2%48 घंटों120%
सगाई (ER)
2.56%
रिपोस्ट0टिप्पणियाँ0प्रतिक्रियाएँ0
सगाई दर (ERR)
1.27%
24 घंटों0%सप्ताह
0.15%महीना
0.88%
प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य
18
1 घंटा18100%1 - 4 घंटे1161.11%4 - 24 घंटे27150%
समूह " ɕꪱ𝗇𝗇ɑꬺ𝗈𝗇𝗋𑄝𝗅l˖ ֹ𝜗ৎ(🆕)" में नवीनतम पोस्ट
16.04.202521:07
से पुनः पोस्ट किया:
ㅤ سـایـہهـاے مـسـکـوㅤ

16.04.202520:30
دو نـگـاه ، یـک ࢪاز و مـسـکـویـے کـہ چـیـزۍ نـمـےدانـسـت .
چشمان هیونجین رنگ خاصی نداشتند؛ نه کاملاً روشن، نه تیره، چیزی میان مه و غروب، شبیه آسمانی در حال باریدن. نگاهش همیشه آرام بود، انگار دنیای دیگری درون خودش داشت. اما گاهی، فقط گاهی، وقتی مینهو حواسش نبود، آن نگاه روی او مینشست؛ نرم، کوتاه، و پنهان.
مینهو همیشه نگاه میکرد. با دقت، با احتیاط. چشمهایش دنبال حرکت مردمکهای هیونجین بود، دنبال لحظهای که شاید نگاهش را بدزد، اما نه از بیعلاقگی، بلکه از چیزی که شبیه خجالت بود. چیزی شبیه دوست داشتن.
هیونجین به پنجره نگاه میکرد، اما گوشهی چشمش گاهی به مینهو برمیگشت، انگار خودش هم نمیخواست زیاد نگاه کند. انگار چیزی را پنهان میکرد، همانقدر ظریف که مینهو احساسش کند، اما نتواند باورش کند.
در سکوتِ کافه، میان بخار قهوه و سرمای بیرون، دو نگاه آرام، بیصدا به هم میرسیدند. نه آنقدر واضح که بشکند، نه آنقدر پنهان که فراموش شود. مثل عشقی که هنوز جرات گفتن نداشت، اما میان چشمها نفس میکشید..
16.04.202519:40
16.04.202519:38
से पुनः पोस्ट किया:
آڪوامـاࢪیـن

16.04.202518:30
"من همیشه اونجا بودم، همیشه داشتم تماشاشون میکردم. تمام مدت پشت در ایستاده بودم و به چاقوی توی دست مامان و کتف خونیِ بابا چشم دوخته بودم. من حتی کتف خونیِ چان رو هم دیدم. چرا نرفتم جلو؟ چرا ازش نپرسیدم که حالش خوبه یا نه؟ همه جا پر از خون شده بود، من فقط میترسیدم، نمیدونستم که باید چه کار کنم. هیونگ، من چرا اینطوریام؟ چرا تمام زندگیم رو فقط تماشا کردم و یک قدم هم جلو نرفتم؟
«صفحهای پاره شده از دفتر خاطرات هوانگ سم»
16.04.202518:30
रिकॉर्ड
17.03.202523:59
967सदस्य11.02.202523:59
100उद्धरण सूचकांक06.03.202523:59
48प्रति पोस्ट औसत दृश्य12.03.202511:01
40प्रति विज्ञापन पोस्ट औसत दृश्य11.03.202523:59
23.08%ER06.03.202523:59
5.29%ERRअधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।