21.04.202511:22
باغم را فروختم
امروز
آیا درختان میدانند؟
#عباس_کیارسمتی
امروز
آیا درختان میدانند؟
#عباس_کیارسمتی
20.04.202520:25
چنان مشتاقم ای دلبر
به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی
بسوزد هفت دریا را
بیا تا یک زمان امروز
خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند
کسی احوال فردا را
#سعدی
به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی
بسوزد هفت دریا را
بیا تا یک زمان امروز
خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند
کسی احوال فردا را
#سعدی


03.04.202511:17
دورهی جدید کارگاههای شعر و داستاننویسی
#بهار ۱۴۰۴
کارگاه شعر و داستاننویسی رویش برگزار میکند:
📕کارگاه آنلاین #شعر
_ مناسبت شعر و زبان
_ خیال و امر شاعرانه
_ اندیشه در شعر
_ عاطفه و احساس
_ موسیقی
_ ارایههای ادبی
📕کارگاه آنلاین #داستاننویسی
_ ایدهیابی و ایدهپردازی
_ گریز از تلهی ناتوانی در نوشتن
_ بررسی عناصر داستان
_ بررسی عناصر پیرنگ
مدرس: #میثم_متاجی
بررسی و معرفی شعر و داستان معاصر فارسی و آثار ادبی جهان با رویکرد تولید متن خلاقانه.
✅برای کسب اطلاعات بیشتر @vvaajjeehh
📕لطفا در اطلاعرسانی همراه باشید.🌹
خیلی متشکرم
#بهار ۱۴۰۴
کارگاه شعر و داستاننویسی رویش برگزار میکند:
📕کارگاه آنلاین #شعر
_ مناسبت شعر و زبان
_ خیال و امر شاعرانه
_ اندیشه در شعر
_ عاطفه و احساس
_ موسیقی
_ ارایههای ادبی
📕کارگاه آنلاین #داستاننویسی
_ ایدهیابی و ایدهپردازی
_ گریز از تلهی ناتوانی در نوشتن
_ بررسی عناصر داستان
_ بررسی عناصر پیرنگ
مدرس: #میثم_متاجی
بررسی و معرفی شعر و داستان معاصر فارسی و آثار ادبی جهان با رویکرد تولید متن خلاقانه.
✅برای کسب اطلاعات بیشتر @vvaajjeehh
📕لطفا در اطلاعرسانی همراه باشید.🌹
خیلی متشکرم
31.03.202509:22
تعامل مستمر و تأثیر متقابل ادبیات و حقوق
ادبیات و حقوق نهتنها به یکدیگر وابستهاند، بلکه هر یک میتوانند در بهبود دیگری نقش ایفا کنند:
حقوق به ادبیات سوژههایی برای روایتهای دراماتیک و اخلاقی میدهد.
ادبیات به درک عمیقتر مفاهیم عدالت، قانون و حقوق کمک میکند.
مهارتهای زبانی و روایی که در ادبیات توسعه یافتهاند، در استدلالهای حقوقی و دفاعیات حقوقی نقش مهمی دارند.
حقوقدانان و قانونگذاران میتوانند از ادبیات برای درک بهتر تأثیر قوانین بر مردم و نقد سازندهی نظام حقوقی بهره ببرند.
بنابراین، این دو حوزه نهتنها از نظر مفهومی، بلکه از نظر عملی نیز با یکدیگر پیوند خوردهاند و همچنان به تأثیرگذاری بر یکدیگر ادامه خواهند داد.
#ادبیات
#حقوق
#میثم_متاجی
ادبیات و حقوق نهتنها به یکدیگر وابستهاند، بلکه هر یک میتوانند در بهبود دیگری نقش ایفا کنند:
حقوق به ادبیات سوژههایی برای روایتهای دراماتیک و اخلاقی میدهد.
ادبیات به درک عمیقتر مفاهیم عدالت، قانون و حقوق کمک میکند.
مهارتهای زبانی و روایی که در ادبیات توسعه یافتهاند، در استدلالهای حقوقی و دفاعیات حقوقی نقش مهمی دارند.
حقوقدانان و قانونگذاران میتوانند از ادبیات برای درک بهتر تأثیر قوانین بر مردم و نقد سازندهی نظام حقوقی بهره ببرند.
بنابراین، این دو حوزه نهتنها از نظر مفهومی، بلکه از نظر عملی نیز با یکدیگر پیوند خوردهاند و همچنان به تأثیرگذاری بر یکدیگر ادامه خواهند داد.
#ادبیات
#حقوق
#میثم_متاجی
24.03.202519:20
#شعر_تازه
مغز سنگ در آغوش باد
التهاب گل در تلاطم نسیم
فرش سبز در صورت کوهستان
آیا صدا ترتیب عاطفه میداند؟
اگر خواب آرزوی برادر است
من به کدام دیوار دلبستهام؟
معلق بمان ای آب
تا سر نشستن بداند
و راه سختترین رفتن باشد
من کدام رخ گل را درست دیدهام؟
سرخی مانده در صورت یا
آتش مانده به دل را؟
من به دیدار جمع نمیآیم
این سکوت خلسهی زیباتریست
ای ماندگارترین لبخند
تو در رفتن به سمت آب
زیباترین حضور را رقم خواهی زد
درخشش گلستان در صبح
با عطر دیدن دعوت به دیدار
تا رحمت سیال به زیبایی ختم شود.
#میثم_متاجی
مغز سنگ در آغوش باد
التهاب گل در تلاطم نسیم
فرش سبز در صورت کوهستان
آیا صدا ترتیب عاطفه میداند؟
اگر خواب آرزوی برادر است
من به کدام دیوار دلبستهام؟
معلق بمان ای آب
تا سر نشستن بداند
و راه سختترین رفتن باشد
من کدام رخ گل را درست دیدهام؟
سرخی مانده در صورت یا
آتش مانده به دل را؟
من به دیدار جمع نمیآیم
این سکوت خلسهی زیباتریست
ای ماندگارترین لبخند
تو در رفتن به سمت آب
زیباترین حضور را رقم خواهی زد
درخشش گلستان در صبح
با عطر دیدن دعوت به دیدار
تا رحمت سیال به زیبایی ختم شود.
#میثم_متاجی
19.03.202519:34
خاک را زنده کند تربیت باد بهار
سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم
#سعدی
برای همراهی و مهربانی شما گرامیان 🌹
سال نو، سرآغازی نوست؛ گاه آن است که با چراغِ خرد، راهی به سوی فردایی روشنتر بجوییم و با تکیه بر دانایی، هر برگ از دفتر زندگی را به نیکی رقم زنیم. نوروز نه فقط برگی از تقویم کهن این سرزمین، که رمزی از تجدید حیات، پالایش جان و شکوفایی اندیشه است.
چونان که زمین جامهی نو بر تن میکند و گلها از خواب سرد زمستانی برمیخیزند، رواست که ما نیز از کهنگیِ عاداتِ فرسوده برون آییم و دل را از زنگارِ غفلت بزداییم. فرخنده باد لحظهای که با تماشای سبزهی نو دمیده، سرشت خود را نیز به طراوت مهر و دانایی بیاراییم.
در این گردش ایام، امید که دلتان به نور حکمت منور، خردتان از زلال آگاهی سیراب، و گامهایتان در مسیر حق و نیکی استوار باشد. بگذاریم که بادِ بهاری، نه تنها شاخههای درختان، که جانهای ما را نیز به نوازشِ امید و آرامش بنوازد.
پس در این سال نو، بهار را نه فقط در طبیعت، که در ژرفای دلها و وسعت اندیشهها بجوییم. دل از کینهها بزداییم، مهر را بیدریغ بگسترانیم و از هر دمِ زندگی، نغمهای از شادی و نیکخواهی بسراییم.
پیشاپیش نوروزتان مبارک دوستان ارجمند و همراهان گرامی که اینجا و در این کانال رفیق و دوست هستید.
با احترام
#میثم_متاجی
سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم
#سعدی
برای همراهی و مهربانی شما گرامیان 🌹
سال نو، سرآغازی نوست؛ گاه آن است که با چراغِ خرد، راهی به سوی فردایی روشنتر بجوییم و با تکیه بر دانایی، هر برگ از دفتر زندگی را به نیکی رقم زنیم. نوروز نه فقط برگی از تقویم کهن این سرزمین، که رمزی از تجدید حیات، پالایش جان و شکوفایی اندیشه است.
چونان که زمین جامهی نو بر تن میکند و گلها از خواب سرد زمستانی برمیخیزند، رواست که ما نیز از کهنگیِ عاداتِ فرسوده برون آییم و دل را از زنگارِ غفلت بزداییم. فرخنده باد لحظهای که با تماشای سبزهی نو دمیده، سرشت خود را نیز به طراوت مهر و دانایی بیاراییم.
در این گردش ایام، امید که دلتان به نور حکمت منور، خردتان از زلال آگاهی سیراب، و گامهایتان در مسیر حق و نیکی استوار باشد. بگذاریم که بادِ بهاری، نه تنها شاخههای درختان، که جانهای ما را نیز به نوازشِ امید و آرامش بنوازد.
پس در این سال نو، بهار را نه فقط در طبیعت، که در ژرفای دلها و وسعت اندیشهها بجوییم. دل از کینهها بزداییم، مهر را بیدریغ بگسترانیم و از هر دمِ زندگی، نغمهای از شادی و نیکخواهی بسراییم.
پیشاپیش نوروزتان مبارک دوستان ارجمند و همراهان گرامی که اینجا و در این کانال رفیق و دوست هستید.
با احترام
#میثم_متاجی
21.04.202510:17
#شعر: سعدی
#آواز: همایون شجریان
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وان گه بده اصحاب را
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را
هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند استادهام نشاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را
امروز حالی غرقهام تا با کناری اوفتم
آن گه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی
کان کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
@meysammatajii
#آواز: همایون شجریان
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وان گه بده اصحاب را
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را
هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند استادهام نشاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را
امروز حالی غرقهام تا با کناری اوفتم
آن گه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی
کان کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
@meysammatajii
09.04.202520:57
این واقعیت حیرت انگیز و تفکر برانگیزی است که انسان ها برای هم، مثل رازی عمیق و ناشناخته می مانند.
#داستان_دو_شهر
#چارلز_دیکنز
#داستان_دو_شهر
#چارلز_دیکنز
03.04.202510:16
برف روی کاجها
#کارن_همایونفر
آخرین بازماندهی زمستان همچون اشک از چشم کاجی چکید!
🎼موسیقی آرام و بی کلام
@meysammatajii
#کارن_همایونفر
آخرین بازماندهی زمستان همچون اشک از چشم کاجی چکید!
🎼موسیقی آرام و بی کلام
@meysammatajii
31.03.202509:22
حقوق و ادبیات
رابطهی ادبیات و حقوق از جهات مختلفی قابل بررسی است، زیرا هر دو حوزه به مفاهیمی همچون عدالت، روایت، استدلال و تأثیرگذاری اجتماعی وابستهاند. در ادامه، این ارتباط را با عمق بیشتری تحلیل میکنیم.
۱. حقوق در ادبیات: بازنمایی قانون و عدالت در آثار ادبی
یکی از مهمترین جنبههای ارتباط ادبیات و حقوق، حضور مفاهیم حقوقی در داستانها، نمایشنامهها و رمانهاست. ادبیات میتواند حقوق را از یک متن خشک و رسمی به یک روایت انسانی تبدیل کند و پرسشهایی درباره عدالت، مجازات، اخلاق و مسئولیت مطرح کند.
الف. حقوق کیفری در ادبیات
آثار بسیاری بر محور جرم، محاکمه و مجازات شکل گرفتهاند که نشاندهندهی چالشهای حقوق کیفری هستند.
جنایت و مکافات داستایفسکی: این رمان بررسی میکند که آیا یک فرد میتواند خارج از چارچوب قانونی عدالت را اجرا کند و به یک قاتل تبدیل شود؟
برادران کارامازوف داستایفسکی: این اثر شامل یک محاکمهی پیچیده است که در آن بحثهای فلسفی و حقوقی دربارهی مسئولیت فردی و اجتماعی مطرح میشود.
مرگ ایوان ایلیچ تولستوی: این داستان وضعیت حقوقی و اخلاقی دستگاه قضایی را در روسیهی قرن نوزدهم نشان میدهد.
ب. عدالت و اخلاق در داستانهای حقوقی
بسیاری از آثار ادبی، قانون را در برابر اخلاق قرار دادهاند و به این مسئله پرداختهاند که آیا قانون همیشه عادلانه است؟
کشتن مرغ مقلد هارپر لی: داستان دربارهی یک وکیل است که از یک مرد سیاهپوست متهم به تجاوز در جامعهای نژادپرست دفاع میکند. این اثر عدالت، نژادپرستی و اخلاق حقوقی را بررسی میکند.
بینوایان ویکتور هوگو: داستان ژان والژان که به خاطر دزدیدن یک قرص نان سالها تحت تعقیب قانون قرار میگیرد، مفهوم عدالت خشک قانونی در برابر عدالت انسانی را بررسی میکند.
ج. حقوق قراردادها و تجارت در ادبیات
تاجر ونیزی شکسپیر: مسئلهی قرارداد، ضمانت اجرا و عدالت در یک دعوای حقوقی بین شایلاک و آنتونیو مطرح میشود.
۲. ادبیات در حقوق: تأثیر داستان و زبان بر نظام حقوقی
حقوقدانان برای دفاع از موکلان خود یا ارائهی استدلالهای قوی در دادگاه، به مهارتهای روایتگری نیاز دارند. بسیاری از وکلا و قضات از تکنیکهای داستاننویسی برای متقاعد کردن هیئت منصفه و قاضی بهره میگیرند.
الف. استفاده از روایت در دفاعیات حقوقی
وکلا و دادستانها اغلب از تکنیکهای داستانسرایی برای ارائهی استدلالهای خود استفاده میکنند. آنها تلاش میکنند که واقعیت را به شیوهای جذاب، منطقی و قانعکننده روایت کنند تا بر قاضی یا هیئت منصفه تأثیر بگذارند.
ب. تأثیر ادبیات بر نگارش قوانین و آرای قضایی
برخی از قضات سعی میکنند که آرای خود را با نثر ادبی و تأثیرگذار بنویسند تا پیام آنها فراتر از چارچوب حقوقی به جامعه منتقل شود.
در برخی کشورها، قانونگذاران برای توجیه تصویب یا رد یک قانون، از نقلقولهای ادبی استفاده میکنند.
۳. شباهتهای ساختاری میان ادبیات و حقوق
ادبیات و حقوق شباهتهای بنیادی دارند که موجب تقویت ارتباط میان این دو حوزه میشود:
الف. روایت و استدلال
در ادبیات، نویسنده داستانی را خلق میکند که دارای شخصیت، تعارض و نتیجهگیری است.
در حقوق، وکیل یا قاضی نیز باید یک استدلال منطقی و منسجم را ارائه دهد که قانعکننده باشد.
ب. تفسیرپذیری متون
همانطور که یک اثر ادبی میتواند تفاسیر متفاوتی داشته باشد، یک متن قانونی نیز بسته به شرایط اجتماعی و تاریخی میتواند به شکلهای مختلف تفسیر شود.
گاهی اوقات، اختلافنظرهای قضایی از تفاوت در خوانش و تفسیر یک قانون ناشی میشود.
ج. قدرت زبان و تأثیر آن بر جامعه
کلمات در هر دو حوزه ابزار اصلی انتقال معنا هستند. در ادبیات، یک جملهی تأثیرگذار میتواند احساسات مخاطب را برانگیزد، و در حقوق، یک مادهی قانونی میتواند زندگی میلیونها نفر را تغییر دهد.
۴. ادبیات حقوقی: ژانری مستقل در ادبیات
ژانر «ادبیات حقوقی» شامل آثاری است که تمرکز آنها بر حقوق، قوانین، دادگاهها و وکلاست. برخی از معروفترین نویسندگان این ژانر عبارتاند از:
جان گریشام: نویسندهی رمانهای حقوقی مانند شرکت و پرونده پلیکان.
اسکات تورو: نویسندهی بیگناه تا اثبات جرم.
هارپر لی: نویسندهی کشتن مرغ مقلد.
۵. نقد نظام حقوقی از طریق ادبیات
ادبیات یکی از ابزارهای مهم نقد اجتماعی و حقوقی بوده است. نویسندگان از طریق داستانهای خود مشکلات و کاستیهای نظامهای حقوقی را نشان میدهند.
خانهی قانونزده (Bleak House) از چارلز دیکنز، فساد نظام حقوقی انگلیس در قرن نوزدهم را بررسی میکند.
محاکمه فرانتس کافکا، بوروکراسی و پیچیدگیهای غیرمنطقی سیستم قضایی را به تصویر میکشد.
#ادبیات
#حقوق
#میثم_متاجی
رابطهی ادبیات و حقوق از جهات مختلفی قابل بررسی است، زیرا هر دو حوزه به مفاهیمی همچون عدالت، روایت، استدلال و تأثیرگذاری اجتماعی وابستهاند. در ادامه، این ارتباط را با عمق بیشتری تحلیل میکنیم.
۱. حقوق در ادبیات: بازنمایی قانون و عدالت در آثار ادبی
یکی از مهمترین جنبههای ارتباط ادبیات و حقوق، حضور مفاهیم حقوقی در داستانها، نمایشنامهها و رمانهاست. ادبیات میتواند حقوق را از یک متن خشک و رسمی به یک روایت انسانی تبدیل کند و پرسشهایی درباره عدالت، مجازات، اخلاق و مسئولیت مطرح کند.
الف. حقوق کیفری در ادبیات
آثار بسیاری بر محور جرم، محاکمه و مجازات شکل گرفتهاند که نشاندهندهی چالشهای حقوق کیفری هستند.
جنایت و مکافات داستایفسکی: این رمان بررسی میکند که آیا یک فرد میتواند خارج از چارچوب قانونی عدالت را اجرا کند و به یک قاتل تبدیل شود؟
برادران کارامازوف داستایفسکی: این اثر شامل یک محاکمهی پیچیده است که در آن بحثهای فلسفی و حقوقی دربارهی مسئولیت فردی و اجتماعی مطرح میشود.
مرگ ایوان ایلیچ تولستوی: این داستان وضعیت حقوقی و اخلاقی دستگاه قضایی را در روسیهی قرن نوزدهم نشان میدهد.
ب. عدالت و اخلاق در داستانهای حقوقی
بسیاری از آثار ادبی، قانون را در برابر اخلاق قرار دادهاند و به این مسئله پرداختهاند که آیا قانون همیشه عادلانه است؟
کشتن مرغ مقلد هارپر لی: داستان دربارهی یک وکیل است که از یک مرد سیاهپوست متهم به تجاوز در جامعهای نژادپرست دفاع میکند. این اثر عدالت، نژادپرستی و اخلاق حقوقی را بررسی میکند.
بینوایان ویکتور هوگو: داستان ژان والژان که به خاطر دزدیدن یک قرص نان سالها تحت تعقیب قانون قرار میگیرد، مفهوم عدالت خشک قانونی در برابر عدالت انسانی را بررسی میکند.
ج. حقوق قراردادها و تجارت در ادبیات
تاجر ونیزی شکسپیر: مسئلهی قرارداد، ضمانت اجرا و عدالت در یک دعوای حقوقی بین شایلاک و آنتونیو مطرح میشود.
۲. ادبیات در حقوق: تأثیر داستان و زبان بر نظام حقوقی
حقوقدانان برای دفاع از موکلان خود یا ارائهی استدلالهای قوی در دادگاه، به مهارتهای روایتگری نیاز دارند. بسیاری از وکلا و قضات از تکنیکهای داستاننویسی برای متقاعد کردن هیئت منصفه و قاضی بهره میگیرند.
الف. استفاده از روایت در دفاعیات حقوقی
وکلا و دادستانها اغلب از تکنیکهای داستانسرایی برای ارائهی استدلالهای خود استفاده میکنند. آنها تلاش میکنند که واقعیت را به شیوهای جذاب، منطقی و قانعکننده روایت کنند تا بر قاضی یا هیئت منصفه تأثیر بگذارند.
ب. تأثیر ادبیات بر نگارش قوانین و آرای قضایی
برخی از قضات سعی میکنند که آرای خود را با نثر ادبی و تأثیرگذار بنویسند تا پیام آنها فراتر از چارچوب حقوقی به جامعه منتقل شود.
در برخی کشورها، قانونگذاران برای توجیه تصویب یا رد یک قانون، از نقلقولهای ادبی استفاده میکنند.
۳. شباهتهای ساختاری میان ادبیات و حقوق
ادبیات و حقوق شباهتهای بنیادی دارند که موجب تقویت ارتباط میان این دو حوزه میشود:
الف. روایت و استدلال
در ادبیات، نویسنده داستانی را خلق میکند که دارای شخصیت، تعارض و نتیجهگیری است.
در حقوق، وکیل یا قاضی نیز باید یک استدلال منطقی و منسجم را ارائه دهد که قانعکننده باشد.
ب. تفسیرپذیری متون
همانطور که یک اثر ادبی میتواند تفاسیر متفاوتی داشته باشد، یک متن قانونی نیز بسته به شرایط اجتماعی و تاریخی میتواند به شکلهای مختلف تفسیر شود.
گاهی اوقات، اختلافنظرهای قضایی از تفاوت در خوانش و تفسیر یک قانون ناشی میشود.
ج. قدرت زبان و تأثیر آن بر جامعه
کلمات در هر دو حوزه ابزار اصلی انتقال معنا هستند. در ادبیات، یک جملهی تأثیرگذار میتواند احساسات مخاطب را برانگیزد، و در حقوق، یک مادهی قانونی میتواند زندگی میلیونها نفر را تغییر دهد.
۴. ادبیات حقوقی: ژانری مستقل در ادبیات
ژانر «ادبیات حقوقی» شامل آثاری است که تمرکز آنها بر حقوق، قوانین، دادگاهها و وکلاست. برخی از معروفترین نویسندگان این ژانر عبارتاند از:
جان گریشام: نویسندهی رمانهای حقوقی مانند شرکت و پرونده پلیکان.
اسکات تورو: نویسندهی بیگناه تا اثبات جرم.
هارپر لی: نویسندهی کشتن مرغ مقلد.
۵. نقد نظام حقوقی از طریق ادبیات
ادبیات یکی از ابزارهای مهم نقد اجتماعی و حقوقی بوده است. نویسندگان از طریق داستانهای خود مشکلات و کاستیهای نظامهای حقوقی را نشان میدهند.
خانهی قانونزده (Bleak House) از چارلز دیکنز، فساد نظام حقوقی انگلیس در قرن نوزدهم را بررسی میکند.
محاکمه فرانتس کافکا، بوروکراسی و پیچیدگیهای غیرمنطقی سیستم قضایی را به تصویر میکشد.
#ادبیات
#حقوق
#میثم_متاجی
24.03.202515:00
حرفهایی که با تو زدهام
بند بند استخوانم بود
حالا نیمی از من در تو زندگی میکند
نیم دیگرم اینجاست
در صدای سایه
و وزن باد!
ای اصرار لب به سکونت لبخند
زخم مرتفع به هنگام تنهایی
خون مرا بردار و کلمه کن
وقتی امانت پس میدهی
و مرا به زمین برمیگردانی!
انگشتهایم را لای موهایت بزرگ کن
شانههایم را به درختی تکیه بده
و با زبان من آواز بخوان
ای مهربان
مهربان با نیمهی دیگر تنهایی!
#میثم_متاجی
بند بند استخوانم بود
حالا نیمی از من در تو زندگی میکند
نیم دیگرم اینجاست
در صدای سایه
و وزن باد!
ای اصرار لب به سکونت لبخند
زخم مرتفع به هنگام تنهایی
خون مرا بردار و کلمه کن
وقتی امانت پس میدهی
و مرا به زمین برمیگردانی!
انگشتهایم را لای موهایت بزرگ کن
شانههایم را به درختی تکیه بده
و با زبان من آواز بخوان
ای مهربان
مهربان با نیمهی دیگر تنهایی!
#میثم_متاجی
17.03.202514:08
#شعر_تازه
ای بطالت پلنگ در برف
بیغذا و ماوا
ای زیستن!
سکوتی سرد و سپید
در معنایِ نام تو میبارد!
وقتی شعله پنهان میکنی
باید استخوانم را بسوزانم
و بر آرامگاه قلب خود مویه کنم
سخاوت کن و بگو
در کدام جنگل بنفشه را
از برف بیرون میکشی
ای زیستن
ای زندگی
بگذار رگ جوان تو را دریابم
بگو گلی که در گودال جوانه میزند
برای چه کسی زیباست؟
سخاوت کن و
بگذار بطالت رنگ و بنفشه را
به مهمانی چشم ببرم
و از آغازی سرد
به تصویر آرمیدن پلنگ در بیشهی سبز
دعوت شوم.
#میثم_متاجی
بیست و هفت اسفند ماه هزار و چهارصد و سه
ای بطالت پلنگ در برف
بیغذا و ماوا
ای زیستن!
سکوتی سرد و سپید
در معنایِ نام تو میبارد!
وقتی شعله پنهان میکنی
باید استخوانم را بسوزانم
و بر آرامگاه قلب خود مویه کنم
سخاوت کن و بگو
در کدام جنگل بنفشه را
از برف بیرون میکشی
ای زیستن
ای زندگی
بگذار رگ جوان تو را دریابم
بگو گلی که در گودال جوانه میزند
برای چه کسی زیباست؟
سخاوت کن و
بگذار بطالت رنگ و بنفشه را
به مهمانی چشم ببرم
و از آغازی سرد
به تصویر آرمیدن پلنگ در بیشهی سبز
دعوت شوم.
#میثم_متاجی
بیست و هفت اسفند ماه هزار و چهارصد و سه
21.04.202506:28
بندهی حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف، که بیگانه، شود حلقه به گوش
#سعدی
لطف کن لطف، که بیگانه، شود حلقه به گوش
#سعدی
07.04.202502:18
هر صبح یک روز جدید در انتظار ماست انسانها میگویند که اگر خوش شانس باشی بهتر است اما من ترجیح میدهم که هوشیار باشم چرا که وقتی شانس بسراغم بیاید از دستش نخواهم داد.
#پیرمرد_و_دریا
#همینگوی
#پیرمرد_و_دریا
#همینگوی
01.04.202521:33
اگر امروز از خود بپرسم چرا ادبیات را دوست می دارم، اولین چیزی که به ذهنم میآید این است: ادبیات یاریام می کند تا زندگی کنم.
ادبیات در مخاطره
#تزوتان_تودوروف
مترجم: محمد مهدی شجاعی
ادبیات در مخاطره
#تزوتان_تودوروف
مترجم: محمد مهدی شجاعی
30.03.202512:41
کمی متن بلند است، امیدوارم حوصله کنید و بخونید و اگر نظری داشتید بنویسید🌹
باران تا به زمین نرسد
باران است
پس از آن تنها آبی رونده در دریا
آبی رونده در رگهاست.
کدام فصل ما باران بود
که پیش از سقوط
آغوش باد را لمس کردیم؟!
"باران خشک بوی ببارید نوبهنو
وز برف برکشید یکی حلهی قصیب" *
ما نوبهنو آمدیم
نوبهنو خواهیم رفت
چون شترهای گرسنه
که پیش از رسیدن پایان بیابان
هلاک خواهند شد.
کدام فصل ما باران بود
که پیش از سقوط
آغوش باد را لمس کردیم؟!
برای قنات همان نیست
که برای رودخانه است
برای دشت همان نیست
که برای دریاست
روزی که بر صخره نجوا میکرد
از عاقبت اسم خود هراس داشت
و از تیر باران خود بر میگشت.
ای قطرههای سرخ رونده در رگها
از ابر کدام تن بر زمین افتادید؟
که انار از شما متولد شد!
ای برادران انگور
خواهران گیلاس
باغ یاقوت در صدای شما
جوانی مرا جان میبخشید.
و باز میگویم
کدام فصل ما باران بود
که پیش از سقوط
آغوش باد را لمس کردیم؟!
رفتار نامهربان چنار
بر مزار چنار
آغاز افتادن جنگل بود
بارانی از شکستن
که شاخه ها قطره قطره
بر سنگ قبرها مماس می شدند.
ای در آسمان مهربان و
بر زمین هیولا
ای لطافت ابر و سراب عشق!
ای عزیزِ من
غریق تو در دریا
چرا وقتِ تنهایی
معصومیت اشک در تو جاری ست؟
تویی که وقت بلند شدن دستانت
قایق ها را واژگون میکنی.
بگو پسرعمویم کجاست؟
او تنها آمده بود
به تو سلام بگوید و
بلور تنش را درخشان کند
همان تابستان که انگور و گیلاس
از مراوده با انار برمیگشتند
و تو از تیر باران خودت!
من آخرین درخت جهانم
تعریف آخرین شاخه
تصویر آخرین برگ
و بر فراز البرز
خودم را تو می سپارم
تا تیر بارانم کنی
تا قنداقی نباشم برای تفنگ
دسته ای برای چاقو!
کدام فصل ما باران بود
که پیش از سقوط
آغوش باد را لمس کردیم؟!
*رودکی
#میثم_متاجی
باران تا به زمین نرسد
باران است
پس از آن تنها آبی رونده در دریا
آبی رونده در رگهاست.
کدام فصل ما باران بود
که پیش از سقوط
آغوش باد را لمس کردیم؟!
"باران خشک بوی ببارید نوبهنو
وز برف برکشید یکی حلهی قصیب" *
ما نوبهنو آمدیم
نوبهنو خواهیم رفت
چون شترهای گرسنه
که پیش از رسیدن پایان بیابان
هلاک خواهند شد.
کدام فصل ما باران بود
که پیش از سقوط
آغوش باد را لمس کردیم؟!
برای قنات همان نیست
که برای رودخانه است
برای دشت همان نیست
که برای دریاست
روزی که بر صخره نجوا میکرد
از عاقبت اسم خود هراس داشت
و از تیر باران خود بر میگشت.
ای قطرههای سرخ رونده در رگها
از ابر کدام تن بر زمین افتادید؟
که انار از شما متولد شد!
ای برادران انگور
خواهران گیلاس
باغ یاقوت در صدای شما
جوانی مرا جان میبخشید.
و باز میگویم
کدام فصل ما باران بود
که پیش از سقوط
آغوش باد را لمس کردیم؟!
رفتار نامهربان چنار
بر مزار چنار
آغاز افتادن جنگل بود
بارانی از شکستن
که شاخه ها قطره قطره
بر سنگ قبرها مماس می شدند.
ای در آسمان مهربان و
بر زمین هیولا
ای لطافت ابر و سراب عشق!
ای عزیزِ من
غریق تو در دریا
چرا وقتِ تنهایی
معصومیت اشک در تو جاری ست؟
تویی که وقت بلند شدن دستانت
قایق ها را واژگون میکنی.
بگو پسرعمویم کجاست؟
او تنها آمده بود
به تو سلام بگوید و
بلور تنش را درخشان کند
همان تابستان که انگور و گیلاس
از مراوده با انار برمیگشتند
و تو از تیر باران خودت!
من آخرین درخت جهانم
تعریف آخرین شاخه
تصویر آخرین برگ
و بر فراز البرز
خودم را تو می سپارم
تا تیر بارانم کنی
تا قنداقی نباشم برای تفنگ
دسته ای برای چاقو!
کدام فصل ما باران بود
که پیش از سقوط
آغوش باد را لمس کردیم؟!
*رودکی
#میثم_متاجی
22.03.202520:10
تو فکر نمیکنی ما همدیگر را، جایی دیگر، دیده باشیم؟
چهطور این همه چیزِ ساده را باهم بلدیم:
باهم از خواب بیدار شدن
قدم زدن
سکوت کردن دربارهی اشیاء
ما ادامهی این خواب را پیدا میکنیم؟
تو فکر نمیکنی "ما" همدیگر را، جایی دیگر، دیده باشیم؟
جایی در میان یک موسیقی؟
#شهرام_شیدایی
چهطور این همه چیزِ ساده را باهم بلدیم:
باهم از خواب بیدار شدن
قدم زدن
سکوت کردن دربارهی اشیاء
ما ادامهی این خواب را پیدا میکنیم؟
تو فکر نمیکنی "ما" همدیگر را، جایی دیگر، دیده باشیم؟
جایی در میان یک موسیقی؟
#شهرام_شیدایی
06.03.202519:58
#هایکو
بهار هنوز عمقی ندارد
فقط باد است که سفر میکند
از درختی به درخت دیگر.
#آرو
بهار هنوز عمقی ندارد
فقط باد است که سفر میکند
از درختی به درخت دیگر.
#آرو
20.04.202520:26
همه عمر برندارم سراز این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و توهمچنان که هستی
چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی
نظری به دوستان کن که هزاربار از آن به
که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی
گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
🔸یکم اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ اجل #سعدی گرامی باد
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و توهمچنان که هستی
چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی
نظری به دوستان کن که هزاربار از آن به
که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی
گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
🔸یکم اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ اجل #سعدی گرامی باد
05.04.202519:48
مرگ تو زمانی ست
که آهنگی عاشقانه گوش می دهی و
تصویر کسی را در ذهن نداری!
خاطرات آمده و رفته
خون آلود و سنگین
تن نیمه جان و ملهتب ات را
از شیار سنگها و صخره ها
به لانه ی پلنگی خفته در قله نزدیک می کند.
مرگ تو زمانی ست
که آهنگی عاشقانه گوش می دهی
و صدا تنها خدشه بر سکوت است.
همه ی ما در جاده های پرپیچ کوهستان
به سقوط فکر کرده ایم
خلاء مطلق در هوایی که بیشتر از آدم ها
درختان و گیاهان نفس کشیدند.
آتش سرخِ خون
به عبور و رفتن
و بچه پلنگ ها و دندان
اینگونه ساکن کوهستان شدم
زیر پوست و لای پنجه ها
و روی صخره ها سینه به سینه ی باد ایستادم!
تنها
و آواز پر از سکوت بود!
#میثم_متاجی
که آهنگی عاشقانه گوش می دهی و
تصویر کسی را در ذهن نداری!
خاطرات آمده و رفته
خون آلود و سنگین
تن نیمه جان و ملهتب ات را
از شیار سنگها و صخره ها
به لانه ی پلنگی خفته در قله نزدیک می کند.
مرگ تو زمانی ست
که آهنگی عاشقانه گوش می دهی
و صدا تنها خدشه بر سکوت است.
همه ی ما در جاده های پرپیچ کوهستان
به سقوط فکر کرده ایم
خلاء مطلق در هوایی که بیشتر از آدم ها
درختان و گیاهان نفس کشیدند.
آتش سرخِ خون
به عبور و رفتن
و بچه پلنگ ها و دندان
اینگونه ساکن کوهستان شدم
زیر پوست و لای پنجه ها
و روی صخره ها سینه به سینه ی باد ایستادم!
تنها
و آواز پر از سکوت بود!
#میثم_متاجی
31.03.202518:08
خواننده: #آرتوش
گریه نکن که سرنوشت گر مرا از تو جدا کرد!
@meysammatajii
گریه نکن که سرنوشت گر مرا از تو جدا کرد!
@meysammatajii
27.03.202510:59
آن تکه ابر
که از بخار اشک بر گونه ها
بلند شده است
در کدام سمت آسمان
به رفتن مشغول است
در کدام سرزمین می گرید؟
به سن ابرها بیاندیشیم
که از کجای تاریخ تا کجای جهان قد کشیده اند!
ابری که نمی بارد
خیانتکار ذاتی ست
به دریا و آسمان
که تنها فرصت نفس کشیدن ماهیان را
بر باد داده است.
من کدام م؟
ابری که از یک چاله ی کوچک برخاسته
یا شمایلی از یک اقیانوس.
تو کدامی؟
ابری که در تابستان داغ
از تن درختان گیلاس بلند شده است
یا ابری که در زمستان سخت
از حرارت پیشانی یک سرباز به آسمان برخاست.
#میثم_متاجی
که از بخار اشک بر گونه ها
بلند شده است
در کدام سمت آسمان
به رفتن مشغول است
در کدام سرزمین می گرید؟
به سن ابرها بیاندیشیم
که از کجای تاریخ تا کجای جهان قد کشیده اند!
ابری که نمی بارد
خیانتکار ذاتی ست
به دریا و آسمان
که تنها فرصت نفس کشیدن ماهیان را
بر باد داده است.
من کدام م؟
ابری که از یک چاله ی کوچک برخاسته
یا شمایلی از یک اقیانوس.
تو کدامی؟
ابری که در تابستان داغ
از تن درختان گیلاس بلند شده است
یا ابری که در زمستان سخت
از حرارت پیشانی یک سرباز به آسمان برخاست.
#میثم_متاجی
22.03.202512:12
چه دستهایی داری
شبیه بوسه!
شاعر #رضا_براهنی
شبیه بوسه!
شاعر #رضا_براهنی
06.03.202511:02
در بهار رفتهای
اگر تمام دشت هم پر از شکوفه شود
دیگر گلی
در این زمستان جوانه نمیزند!
#میثم_متاجی
اگر تمام دشت هم پر از شکوفه شود
دیگر گلی
در این زمستان جوانه نمیزند!
#میثم_متاجی
दिखाया गया 1 - 24 का 33
अधिक कार्यक्षमता अनलॉक करने के लिए लॉगिन करें।