Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
آواز سرخ | سلمان ساکت avatar
آواز سرخ | سلمان ساکت
آواز سرخ | سلمان ساکت avatar
آواز سرخ | سلمان ساکت
05.05.202504:32
دکتر هوشنگ فرشید و شط جلیل تاریخ

در خبرها آمده است که یکی دو روز پیش، اتاق عمل بخش جرّاحی دانشکدهٔ دندان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به نام دکتر هوشنگ فرشید نامگذاری شده است. باور نمی‌کردم. دوباره خبر را خواندم. آری، استادی که بیش از چهار دهه هیچ یادی از او نمی‌شد، امروز نامش بر تارک اتاق عمل بخش جرّاحی فک و صورت می‌درخشد و نه‌تنها به آن بخش که به دانشکدهٔ دندان‌پزشکی اعتبار بخشیده است.

یاد سخن استادم در دانشکدهٔ دندان‌پزشکی افتادم که می‌گفت: در سال‌های آغازین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، روزی جوانان پُرشور در اقدامی نابخردانه، کاغذی بزرگ روی در بخش جرّاحی فک و صورت نصب کردند که روی آن نوشته شده بود:
«دکتر فرشید! وارد بخش نشوید»؛ و او وارد نشد و دیگر قدم به دانشکده نگذاشت.
و چه‌بسا برخی از آن جوانان در مراسم این نامگذاری حضور یافته‌اند تا اگر عذاب وجدانی دارند، آن را اندکی تسکین دهند.

از سوی دیگر یاد مقدّمهٔ استادم، دکتر انزابی‌نژاد بر گزیدهٔ کشف‌الاسرار (نواخوان بزم صاحبدلان) افتادم که نوشته بود: سرانجام «روزی موج‌ها می‌خوابند و شط جلیل تاریخ در بستر طبیعی خود روان می‌شود» و آفتاب از پس پرده برون می‌آید.

***
دکتر فرشید در تهران دورهٔ عمومی دندان‌پزشکی و در لهستان دورهٔ عمومی پزشکی و سپس دورهٔ تخصّصی جرّاحی فک و صورت را پشت سر گذاشته و از سال ۱۳۴۸ در دانشگاه مشهد به خدمت مشغول شده بود. او مدتی معاون دانشگاه و در سال‌های ۱۳۵۲- ۱۳۵۳ رئیس دانشکدهٔ دندان‌پزشکی بود.
او به نظم، انضباط، سخت‌گیری و البته مهربانی و کاردانی شهرت داشت.
خداش رحمت کناد.

سلمان ساکت
۱۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
29.04.202509:30
از آنجا که ممکن است فایل «پیشنهادهایی برای مدیریت کتابخانهٔ مرکزی و نشر دانشگاه فردوسی مشهد» برای برخی از همراهان کانال آواز سرخ باز نشود، آن را به‌صورت جداگانه نیز به اشتراک می‌گذارم.

سلمان ساکت
۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴


@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
حق فرّخ بر گردن دانشگاه فردوسی مشهد

سال ۱۳۹۸ بود که به پاس خدمات ارزندهٔ استاد محمود فرّخ به دانشگاه فردوسی مشهد و به مناسب سی و هشتمین سالروز درگذشتش، «شب محمود فرّخ» را در دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی برگزار کردیم.
در این شب فرخنده، با موضوع «محمود فرّخ در دانشگاه فردوسی مشهد» سخنرانی کردم و به هنگام یادکرد از اعطای دکترای افتخاری از سوی دانشگاه فردوسی مشهد به او در سال ۱۳۵۳، به‌صراحت گفتم که با این کار، «درجهٔ دکتری» به نام فرّخ فرخندگی بیشتری یافت و لباس استادی بر دوش او اعتبارش دوچندان شد.

یاد و خاطرهٔ زنده‌یاد محمود فرّخ گرامی باد.

***

پوشهٔ شنیداری و متن سخنرانی را می‌توانید در فایل‌های پیوست بشنوید و بخوانید.

سلمان ساکت
۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴

#معرفی_چهره


@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
17.04.202504:31
اتفاقِ کتاب

هر کتاب حاصل یک «اتفاق» است، اتفاقی در ذهن نویسنده / مترجم یا اتفاقی در پیرامون او که تحت تأثیرش قرار داده است (بدیهی است که با آن دسته از کتاب‌هایی که برای نان و نام و امتیاز نوشته می‌شوند کاری ندارم).
بیان این اتفاق - آنچنان که در میان نویسندگان غربی رایج است - کمتر در مقدّمه‌ها و پیشگفتارهای کتاب‌های فارسی دیده می‌شود.
این اتفاق اغلب از ذهن و ضمیر صاحب اثر فراتر نمی‌رود، شاید از آن‌ رو که نویسنده / مترجم آن اتفاق را چندان مهم نمی‌داند یا می‌اندیشد که برای مخاطبش اهمیّتی ندارد. امّا اگر مهم نبود، پس چرا ذهن و ضمیر او را مدتی - کم یا زیاد - به خود مشغول کرده تا به نوشتن دست یازد؟ و یا مخاطب را به خواندن وادارد؟
شاید هم خواننده را محرم نمی‌داند؛ بالاخره در ایران، تجربه‌ها و اندیشه‌های افراد، اغلب باید پنهان و دور از داوری دیگران قرار داشته باشد!
دلایل دیگری هم می‌توان برشمرد، امّا هدف از این یادداشت چیز دیگری است.

این روزها به لطف برگزاری پنجاه و نهمین نشست جمع‌های پردیس کتاب و به یُمن حضور استاد دکتر پورنامداریان در مشهد، کتاب تازهٔ ایشان را که دربارهٔ سپهری است و «حنجرهٔ زخمی جویبار» نام دارد، می‌خوانم.
کتاب با مقدّمه‌ای آغاز می‌شود که «مقدّمه» نام ندارد، بلکه عنوان «اشاره» بر پیشانی آن نقش بسته است و این «اشاره»، شرح آن اتفاقی است که حاصلش نوشتن دربارهٔ شعر سپهری شده است.
در بخشی از این «اشارهٔ» شیرین و صمیمی آمده است:

آنچه باعث شد دربارهٔ شعر سپهری کتابی بنویسم، در درجهٔ اوّل کتاب حجم سبز بود. این کتاب را در روزگاری که هر یکی دو هفته یک بار از روستایی در ملایر - که در آن معلم بودم - به تهران می‌آمدم تا در بعضی کلاس‌های دانشگاه تهران شرکت کنم، خریدم: شامگاهی که باران نم‌نمکی می‌آمد از یکی از دکه‌های روزنامه‌فروشی جلوی دانشگاه تهران. خریدن این کتاب نه به خاطر اسم سهراب سپهری بود - که آن وقت چندان شهرتی نداشت - و نه به خاطر آشناییم با شعر او بود. جلد خاکستری کتاب و عنوان کتاب که با رنگ سبز براق در گوشهٔ پایین سمت چپ کتاب با حروف درشت نوشته شده بود، بیابان برهوتی را می‌مانست که در گوشه‌ای از آن واحه‌ای سبز تو را به امید و استراحت می‌خواند. در گرفتاری‌های آن روز همین جلد کتاب بود که وسوسه‌ام کرد، کتاب را بردارم و در سر و صدای چراغ طوری بازش کنم. نخستین شعر بر صفحه‌ای سفید و تقریباً کمی متخلخل، با دو سطر زیر از پایین صفحه شروع شده بود:
شب سرشاری بود
رود از پای صنوبرها، تا فراترها می‌رفت …


🔺ادامهٔ متن را در فایل پیوست بخوانید.


سلمان ساکت
۲۸ فروردین‌ماه ۱۴۰۴

#معرفی_کتاب

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
14.04.202507:07
ارزش و اهمیّت مصیبت‌نامه

مصیبت‌نامه _ پس از منطق‌الطیر _ مهم‌ترین و برجسته‌ترین اثر عطّار است. این اهمیّت و برجستگی از دو جهت است:
۱. از منظر «عرفانی» چراکه عطّار در این منظومه «به جهان‌هایی از تجربهٔ عرفانی دست یافته است که در دیگر آثار او یا نیست یا اگر باشد به این گسترش و ژرفایی خود را نشان نمی‌دهد.»

۲. از دیدگاه اجتماعی و از نظر «ثبت مسائل زندگی توده‌های شهری و روستایی و تصویر غم‌ها و شادی‌های ایشان.»

عقلای مجانین در این منظومه جایگاه ویژه‌ای دارند. «تجاوز دلیرانهٔ» عاقلان دیوانه‌نما به «تابوهای حاکم بر جامعه و تاریخ» در مصیبت‌نامه به اوج خود رسیده تا آنجا که «در ادبیات ملل اسلامی نظیری برای آن دیده نشده است.»

(برگرفته از مقدّمهٔ استاد شفیعی کدکنی بر مصیبت‌نامه)

برای نمونه گفتگوی جسورانهٔ دیوانه‌ای با خداوند را بخوانید و از جسارت و باریک‌بینی او و عطّار لذت ببرید:

آن یکی دیوانه سر افراشته
سر به سوی آسمان برداشته

خوش زفان بگشاد و گفت: «ای کردگار!
گر تو را نگرفت دل زین کار و بار،

دل مرا بگرفت، تا چندت ازین؟
دل نشد سیر، ای خداوندت*، ازین؟

مصیبت‌نامه، ص ۳۴۲

* ای خداوندت: ای خداوند، تو را.



روز بزرگداشت عطار نیشابوری فرخنده باد.


سلمان ساکت
۲۵ فروردین‌ماه ۱۴۰۴


@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
بیا که تُرکِ فلک خوانِ روزه غارت کرد
هلالِ عید به دورِ قدح اشارت کرد

ثوابِ روزه و حجِ قبول آن کس بُرد
که خاکِ میکدهٔ عشق را زیارت کرد


عید فطر بر همگان مبارک و فرخنده.


سلمان ساکت
۱۱ فروردین‌ماه ۱۴۰۴
برابر با ۱ شوّال ۱۴۴۶

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
03.05.202510:30
از نگاه دانشجو

در یکی دو روز اخیر پیام‌های کوتاه و بلندی، سرشار از مهر و محبّت از دانشجویان فعلی و قبلی‌ام دریافت کرده‌ام.
در این میان یکی از آنان یادداشتی با عنوان «استاد را چگونه می‌شناسم؟» برایم ارسال کرده است.
اهمیّت این یادداشت که مرا به انتشار آن ترغیب کرده، ذکر خاطره‌ای است که از اوّلین جلسهٔ نخستین کلاسی که با او داشته‌ام در ذهنش نقش بسته است.
او به‌خوبی شرح داده است که چگونه در دیدار نخست با دانشجویان ورودی جدید آنان را از نظر علاقه و انگیزه و … به دسته‌های گوناگون تقسیم می‌کنم و برای هر دسته راه حل / راه‌حل‌هایی پیشنهاد می‌دهم.

اگر دوست داشتید آن را بخوانید و با خاطره‌ها، دغدغه‌ها و راهکارهای در پیش‌گرفتهٔ یک دانشجوی زبان و ادبیات فارسی که در آغاز با بی‌علاقگی به این رشته پای نهاده است، آشنا شوید.

سلمان ساکت
۱۳ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
29.04.202508:37
پیشنهادهایی برای مدیریت کتابخانهٔ مرکزی و‌ نشر دانشگاه فردوسی مشهد

خرداد‌ماه ۱۴۰۱ بود که دکتر لطفی، معاون وقت پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد به دفترم در مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه آمدند و از من درخواست کردند تا مسئولیت «مدیریت کتابخانهٔ مرکزی و نشر» را که به‌تازگی از ادغام دو مدیریت «کتابخانهٔ مرکزی» و «نشر علمی» (شامل انتشارات دانشگاه و مدیریت نشریات علمی) ایجاد شده بود به عهده بگیرم و البته دلایلی هم برای پیشنهاد خود مطرح کردند.
در آن هنگام ضمن سپاسگزاری از ایشان، توضیح دادم که حفظ مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه و در صورت امکان بالندگی بیشتر آن بویژه در دورهٔ جدید مدیریتی دانشگاه اهمیّت بیشتری دارد لذا از پذیرش آن عذرخواهی کردم امّا قول دادم تا در اسرع وقت پیشنهادهای خود را به ایشان ارائه دهم. همچنین تأکید کردم که ماهیت این دو مدیریت («کتابخانه مرکزی» و «نشر») با یکدیگر سازگاری ندارد و شایسته بود که چنین ادغامی صورت نمی‌گرفت.

امروز از آن روز بیش از ۳ سال گذشته و مدیری جدید و البته خوشنام بر کرسی مدیریت کتابخانهٔ مرکزی و نشر دانشگاه فردوسی مشهد نشسته است.
از این‌رو شاید بد نباشد تا آن پیشنهاد‌ها را در اینجا به اشتراک بگذارم، شاید به کار آید.

سلمان ساکت
۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
21.04.202508:54
ساز و آواز : شمایل خوب
شعر: سعدی
آواز : استاد محمّدرضا شجریان
آلبوم : نوا، مرکّب‌خوانی
نی‌نواز : محمّد موسوی

***

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جُور است در نظر
هم جُور به که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سری‌ست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب
در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟

ما خود نمی‌رویم دوان از قفای کس
آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

سعدی تو کیستی که در این حلقهٔ کمند
چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم




روز بزرگداشت سعدی گرامی باد.

سلمان ساکت
۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴


@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official

@ostad_shajariyan
پنجاه و نهمین نشست نقد و بررسی کتاب

📕حنجرهٔ زخمی جویبار

با حضور و سخنرانی:
دکتر تقی پورنامداریان(مؤلّف)
دکتر محمود فتوحی
دکتر سلمان ساکت(دبیر نشست)


🗓جمعه ۲۹ فروردین‌ماه ۱۴۰۴
🕗 ساعت ۱۰ صبح

📍 شعبۀ مرکزی پردیس کتاب مشهد
(بین ابن‌سینای ۴ و ۶)و لایو در اینستاگرام پردیس کتاب📳

#جمعه_های_پردیس_کتاب #پردیس_کتاب


#اطلاع_رسانی


@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official

@Pardis_Ketab_Media
@pardis_ketab
تمدید مهلت فراخوان پنجمین دورهٔ جایزهٔ ادبی استاد محمّد قهرمان

@mafakherferdowsi
نغمهٔ قدسی (۲۹)

وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَىٰ نَفْسِهِ

(نسا، آیهٔ ۱۱۱)

و هرکه بزه کند، آن بزه بر تن خویش کند.
(ترجمهٔ رشیدالدّین میبدی)

و هرکس دست به گناهی بزند، تنها بر زیان خویش چنین کرده است.
(ترجمهٔ کمال‌الدّین غراب)

#نغمه_های_قدسی

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
یادگارهایی از کلاس اوّل دبستان
(سال تحصیلی ۶۶-۱۳۶۵)

روز معلّم بر همهٔ معلّمان دلسوز ایران‌زمین مبارک باد.

سلمان ساکت
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

#خاطره

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
22.04.202504:02
مقالهٔ «محمود فرّخ و دانشگاه فردوسی مشهد»، سلمان ساکت، بخارا، شمارهٔ ۱۳۱، خرداد و تیر ۱۳۹۸، ص ۴۱۷-۴۲۷.

#آثار_مقاله

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
19.04.202516:02
🎧پوشهٔ شنیداری سخنرانی دکتر سلمان ساکت در پنجاه‌ و ‌نهمین نشست نقد و بررسی کتاب
📕«حنجرهٔ زخمی جویبار»


پردیس کتاب مشهد


۲۹ فروردین‌ماه ۱۴۰۴


🔺برای شنیدن سایر سخنرانی‌ها به این لینک مراجعه کنید.

#سخنرانی

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official

@Pardis_Ketab_Media
@pardis_ketab
سرافراز باد آن درخت همایون

استاد نازنین جناب آقای دکتر فتاحی، استاد پیشکسوت و نامدار رشتهٔ کتابداری (به عمد این نام را به کار می‌برم چون آن را بیش از نام «علم اطلاعات و دانش‌شناسی» دوست می‌دارم)، امروز قدم بر دیدگانم نهادند و به‌رغم آنکه اصرار کرده بودم که من به دیدار ایشان بروم، به دفترم در دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی آمدند و کتاب ارزنده‌ای را هدیه دادند.
ساعتی به گفتگو گذشت که مانند همیشه از خاطرات شیرین و نگاه باز و رویکرد امیدوارانهٔ ایشان لذت بردم.

برای این استاد فرزانه و همسر دانشمندشان، سرکار خانم دکتر پری‌رخ شادمانی و سلامتی آرزومندم.

سلمان ساکت
۲۵ فروردین‌ماه ۱۴۰۴


@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
07.04.202518:34
فراخوان پنجمین دورۀ «جایزۀ ادبی استاد محمّد قهرمان»

مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی، با هدف گسترش و اعتلای زبان و ادب پارسی و نیز به منظور پاسداشت یاد و خاطرۀ پژوهشگر و شاعر برجسته و فرزانۀ خراسانی و رئیس اسبق كتابخانۀ دانشکدۀ ادبيات و علوم انسانی، «استاد محمّد قهرمان»، مراسم اعطای پنجمین دورهٔ جایزۀ ادبی «استاد محمّد قهرمان» را برگزار خواهد کرد.

علاقه‌مندان می‌توانند با توجه به آیین‌نامۀ این جایزه آثار خود را اعم از کتاب‌ یا رسالۀ مقاطع تحصیلات تکمیلی که در حوزۀ ادبیات دورۀ صفویه، سبک هندی و شعر و آثار استاد محمد قهرمان، در سال ۱۴۰۲ یا ۱۴۰۳ منتشر يا دفاع شده باشد، تا پایان فروردین‌ماه ۱۴۰۴ به دبیرخانۀ این جایزه ارسال نمایند.

گفتنی است، جایزۀ نخستین دورۀ این مراسم به آقای دکتر سعید شفیعیون، مصحح کتاب تذکرۀ نفایس‌المآثر اثر کامی قزوینی، تعلق گرفته و در دومین دوره، کتاب رسائل طغرای مشهدی به تصحیحِ سید محمد صاحبی اثرِ شایستۀ تقدیر شده است. جایزهٔ سومین دوره به خانم دکتر فاطمه رضوی برای نگارشِ رسالهٔ «وسعت مشرب: صلح و آزادگی؛ رشد و دگردیسی یک اندیشه در سبک هندی» اهدا شده و در چهارمین دوره، کتاب کلیات اشعار وقاری طبسی، تصحیحِ دکتر علیرضا فرجامی اثرِ برگزیده و کتاب کلیات اشرف مازندرانی، تصحیحِ دکتر هومن یوسفدهی، اثرِ شایستۀ تقدیر شده‌اند و از پایان‌نامۀ خانم زهرا سالاری با عنوان «بوطیقای شعر لهجه (مطالعۀ موردی اشعار استاد محمّد قهرمان)» به‌عنوان اثر شایستۀ دریافتِ لوح سپاس، تقدیر گردیده است.

نشانی دبیرخانه: خراسان رضوی، مشهد، میدان پارک، پردیس دانشگاه فردوسی مشهد، مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد کد پستی: ۹۱۷۷۹۴۸۹۷۴
تلفن: ۵-۳۸۸۰۲۶۴۱-۰۵۱
رایانامه:
Mafakher@um.ac.ir


@mafakherferdowsi
نغمهٔ اولیاء (۲۹)

ابوالحسن خرقانی گفت:

کار چون شیر است، چون دست به گردنش فرا کنی چون روباه شود.


تذکرة‌الاولیاء، ۷۵۸/۱

#سخن_ماندگار

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
02.05.202507:25
خاطره‌ای از دوران دبستان

تابستان ۱۳۶۹ بود، سال چهارم دبستان را پشت سر گذاشته بودم و تعطیلات تابستان را به بازی در کوچه و خیابان و شرکت در یکی دو کلاس از جمله خوشنویسی می‌گذراندم. روزی از مدرسه زنگ زدند و گفتند: فلان روز فرزند خود را به دبستان بفرستید که معلّمش می‌خواهد او را ببیند. روز موعود فرارسید، قدم‌زنان و بی هیچ‌‌گونه تصوّری از اینکه آموزگار چرا می‌خواهد مرا ببیند، راهی مدرسه شدم.
وقتی به دبستان رسیدم و به حیاط مدرسه قدم گذاشتم، دیدم که چند نفر از همکلاسی‌ها را هم به مدرسه فراخوانده‌اند. بعد از چند دقیقه خانم طاهری‌نیا، معلّم کلاس چهارم با تعدادی کاغذِ هم‌شکل و هم‌اندازه به جمع ما پیوست و بعد از سلام و احوال‌پرسی، نوشته‌ای را که به‌طور اختصاصی و جداگانه برای هریک از ما نوشته بود، به دستمان داد و با نگاهی سرشار از مهر و محبت و واژه‌هایی لبریز از شفقت و دلسوزی، ما را به نیکی و درستکاری و پرهیز از بدی و پلیدی توصیه کرد. سپس همه را به خدا سپرد و راهی خانه کرد.

در برگهٔ اختصاصی من نوشته بودند:

پسرم سلمان

اکنون که سال تحصیلی را به پایان رسانده‌ایم و از یکدیگر برای مدّتی شاید بسیار دراز دور می‌شویم، اگرچه دلهای ما مالامال از عشق و محبّت است به خدایت می‌سپارم و امیدوارم که سالهای پربار و پرثمر برای تو فرزند خوبم در پیش باشد. یادت هست در اوّلین روز پائیزی که روز آشنائی ما بود با هم قرار گذاشتیم که همیشه فردی درستکار و راستگو باشیم و هرگز دروغ نگوئیم، همیشه در خدمت خدا و خلق خدا باشیم به بزرگان احترام بگذاریم و با کوچکترها مهربان باشیم. امید است که در روزهای گرم تابستان گرمی‌بخش خانواده‌ات باشی و روزهای پرثمری داشته باشی و از تمام لحظات استفاده کنی سعی کن پدر و مادرت را از خود راضی نگهداری که رضایت آنها رضایت خداست

با آرزوی سلامت و موفقیّت برای تو و خانواده‌ات
معلّم تو طاهری‌نیا
تابستان ۶۹


***

در راه بازگشت به خانه، یاد آغازین روز سال تحصیلی (مهر ۱۳۶۸) افتادم که بعد از آشنایی ابتدایی با دانش‌آموزان پرسیده بود که کدام یک از والدین یا بستگان بچه‌ها خط خوشی دارند و وقتی دو سه نفری دست بلند کرده بودند، چند عبارت کوتاه را روی کاغذ نوشت و به دست آن دانش‌آموزان داد تا پدر، مادر یا خویشاوندانشان، آن عبارت‌ها را روی مقوّای بزرگ با خط خوش بنویسند و از آغاز تا پایان سال تحصیلی روی دیوار کلاس نصب شود. آنچه سهم من شد تا پدرم بنویسند این جمله بود: «دروغ مادر همهٔ بدی‌هاست» که همراه با چند جملهٔ دیگر تا پایان سال تحصیلی جلوی چشمانمان قرار داشت.

آری، آموزگاران و معلّمانی چنین دلسوز و آگاه به فرایند انسان‌سازی در نظام آموزشی ما مشغول به کار بودند.

روز معلّم بر همهٔ معلّمان کوشا، دلسوز و نیک‌اندیش فرخنده و مبارک باد.

سلمان ساکت
۱۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴


#خاطره

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
22.04.202504:02
🎧پوشهٔ شنیداری سخنرانی دکتر سلمان ساکت در شب محمود فرّخ با عنوان «محمود فرّخ و دانشگاه فردوسی مشهد»

دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی
دانشگاه فردوسی مشهد

۹ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۸

#سخنرانی


@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
ذرّه‌ای گر نیک‌نامی بایدت
در همه کاری تمامی بایدت


مصیبت‌نامه، ص ۲۲۳

روز بزرگداشت عطار نیشابوری گرامی باد.

#سخن_ماندگار

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
01.04.202506:17
دیدار نوروزی با استادان

دیروز صبح فرصتی دست داد و همراه پدر به‌ منظور دیدار نوروزی به خانهٔ استاد دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی رفتیم. گروهی از علاقه‌مندان و شیفتگان استاد نیز حضور داشتند که این دیدار را جذاب‌تر کرده بود. بویژه حضور استاد دکتر پورنامداریان برای من مصداق این شعر بود که:
بر بوی پسته آمد و بر شکّر اوفتاد

استاد مانند همیشه با روی گشوده و گرمی و صمیمیت تمام از مهمانان استقبال می‌کردند. بیش از یک ساعتی در خدمت استاد بودیم و به فراخور پرسش‌هایی که مطرح می‌شد، پاسخ‌های اغلب کوتاه ایشان را می‌شنیدیم.

در دقایقی که به‌طور اختصاصی با استاد شفیعی کدکنی گفتگو کردم، خبر انتشار رباعیات استاد قهرمان را در آیندهٔ نزدیک به ایشان دادم که ضمن اظهار خرسندی، بسیار تشویق کردند.
همچنین از وضعیت دانشگاه فردوسی مشهد و گروه ادبیات پرسیدند و تأکید کردند که مشهد باید «مرکزیت فرهنگی» خود را حفظ کند.

همچنین فرصتی دست داد تا چند دقیقه‌ای هم با استاد پورنامداریان سخن بگویم و از ایشان بخواهم تا با سفر به مشهد فرصت دیدار با دوستدارانشان را در این شهر فراهم کنند.

پریشب نیز به اتفاق خانواده و جناب دکتر ایرانی خدمت استاد دکتر علی اشرف صادقی رسیدیم و ساعاتی را در خدمت ایشان و همسر گرامی‌ و فرزند برومندشان بودیم.
استاد صادقی همچون همیشه با حافظهٔ سرشار خود، خاطرات جذابی را از استادان برجسته و ممتاز زبان و ادبیات فارسی از جمله زنده‌یادان مجتبی مینوی، دکتر ابوالقاسمی، دکتر یزدگردی و … نقل کردند.

برای این سه استاد برجسته و دیگر ستون‌های فرهنگی و علمی این سرزمین از خداوند متعال سلامتی و طول عمر با عزّت آرزومندم.

سلمان ساکت
۱۲ فروردین‌ماه ۱۴۰۴

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
نغمهٔ قدسی (۲۸)

وَ أَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ

(قصص، آیهٔ ۷۷)

و نیکویی کن چنان‌که الله با تو نیکویی کرد.
(ترجمهٔ رشیدالدّین میبدی)

نیکی کن، همان‌گونه که خدای بر تو نیکی کرده است.
(ترجمهٔ کمال‌الدّین غراب)

#نغمه_های_قدسی

@Avaze_Sorkh

instagram.com/Salmansaket.Official
Shown 1 - 24 of 69
Log in to unlock more functionality.