Reposted from:
Cine- Argo | سینما آرگو

04.04.202515:39
سینما آرگو
برنامه فیلم، نشست و گفتوگو
ناداستان خلاق: شبزیان
به انتخاب محمدرضا فرزاد
شبزیان، تیرهای از پرندگانند که برخلاف جانوران روزگَرد، در ساعات روز یله میدهند و شب به جستوجوی قوُت و شکار خود برمیخیزند. از اینرو آنان را شبرو و شبگرد نیز میخوانند. دهانی وزغشکل دارند و چشمانی بسیار درشتتر از دیگر پرندگان. و آواز غمناکی که سراسر فریب است و دامگه صید لاغر آنها. شاید برای این است که به آنها Poor-Me-Ones هم میگویند: «ما بیچارگان». چهرهی مفلوک و بینصیب و مهرطلبی به خود میگیرند تا تو را در مسیر همدلی به دام خود بیفکنند. بیشتر، ساکنین جنگلهای مرطوب آمازون و امریکای جنوبی و سواحل کارائیباند. اوبلوموفهایی کاهلی که سر جنبیدن ندارند، هر چند در گزارش آمده است که دستهای از آنان دیرزمانی پیشتر با کشتی به اقصی دور سفر کردهاند. ریزهاندام و راستنشیناند، با سرهایی بسیار بزرگتر از تنه و بالها و دمهایی بلند. جثهی نحیفشان در سایهی منقارهای پَهن و کوتاه و چشمهای درشتشان، گم شده است. «کانهَفت» در «درسنامه پرندگان جهان» در وصفشان چنین گفته است: «چیزی نیستند مگر چشمها و دهانهایی در حال پرواز». پاهای سست و ضعیفی دارند که به کاری نمیآیند مگر بالانشینی، بر سرشاخهها و تیرکها. شبزیان، چقدر شبیه روشنفکرانند. کریس مارکر در «میراث بوف» پرده از چنین شباهتی برداشته است. آنجا که به شببیداری هنرمندان و روشنفکران اشاره دارد و به چشمهای درشت جغد که دل تاریکی را میشکافد و شکار شبانه میکند. همچون روشنفکر و هنرمند بینشمند که در تاریکی واقعیت، حقیقت را میجوید و مییابد. بانگ شبانهی این مرغان شبگیر، در سکوت شب پرفریب، رساتر به گوش میآید. به تماشای سینمایی مینشینیم شبزی، سالک گرگ و میش، زائر واحهها، در قالب ناداستانهایی خلاق که نسبتی ظریف با شب دارند؛ گاهی در تصویر و گاهی در زبان. شب طبیعت، شب سیاست، شب حقیقت. به ستایش سایهها میرویم به قول جونایچیرو تانیزاکی و به تماشای پردهنشینان و شبزیان بزرگی چون اریک پوولز، آرنو دپَلیه، جی رُزنبلات، پتِر کروگر و... شبشکنانی که در تیرگی جنگل سینما، بر سرشاخهها پنهان ماندهاند. در پرندهشناسی خود، در فصلی دیگر، به دیدار شهدخواران خواهیم رفت.
برای اطلاعات تکمیلی و ثبتنام به صفحهی اینستاگرام سینما آرگو مراجعه کنید.
برنامه فیلم، نشست و گفتوگو
ناداستان خلاق: شبزیان
به انتخاب محمدرضا فرزاد
شبزیان، تیرهای از پرندگانند که برخلاف جانوران روزگَرد، در ساعات روز یله میدهند و شب به جستوجوی قوُت و شکار خود برمیخیزند. از اینرو آنان را شبرو و شبگرد نیز میخوانند. دهانی وزغشکل دارند و چشمانی بسیار درشتتر از دیگر پرندگان. و آواز غمناکی که سراسر فریب است و دامگه صید لاغر آنها. شاید برای این است که به آنها Poor-Me-Ones هم میگویند: «ما بیچارگان». چهرهی مفلوک و بینصیب و مهرطلبی به خود میگیرند تا تو را در مسیر همدلی به دام خود بیفکنند. بیشتر، ساکنین جنگلهای مرطوب آمازون و امریکای جنوبی و سواحل کارائیباند. اوبلوموفهایی کاهلی که سر جنبیدن ندارند، هر چند در گزارش آمده است که دستهای از آنان دیرزمانی پیشتر با کشتی به اقصی دور سفر کردهاند. ریزهاندام و راستنشیناند، با سرهایی بسیار بزرگتر از تنه و بالها و دمهایی بلند. جثهی نحیفشان در سایهی منقارهای پَهن و کوتاه و چشمهای درشتشان، گم شده است. «کانهَفت» در «درسنامه پرندگان جهان» در وصفشان چنین گفته است: «چیزی نیستند مگر چشمها و دهانهایی در حال پرواز». پاهای سست و ضعیفی دارند که به کاری نمیآیند مگر بالانشینی، بر سرشاخهها و تیرکها. شبزیان، چقدر شبیه روشنفکرانند. کریس مارکر در «میراث بوف» پرده از چنین شباهتی برداشته است. آنجا که به شببیداری هنرمندان و روشنفکران اشاره دارد و به چشمهای درشت جغد که دل تاریکی را میشکافد و شکار شبانه میکند. همچون روشنفکر و هنرمند بینشمند که در تاریکی واقعیت، حقیقت را میجوید و مییابد. بانگ شبانهی این مرغان شبگیر، در سکوت شب پرفریب، رساتر به گوش میآید. به تماشای سینمایی مینشینیم شبزی، سالک گرگ و میش، زائر واحهها، در قالب ناداستانهایی خلاق که نسبتی ظریف با شب دارند؛ گاهی در تصویر و گاهی در زبان. شب طبیعت، شب سیاست، شب حقیقت. به ستایش سایهها میرویم به قول جونایچیرو تانیزاکی و به تماشای پردهنشینان و شبزیان بزرگی چون اریک پوولز، آرنو دپَلیه، جی رُزنبلات، پتِر کروگر و... شبشکنانی که در تیرگی جنگل سینما، بر سرشاخهها پنهان ماندهاند. در پرندهشناسی خود، در فصلی دیگر، به دیدار شهدخواران خواهیم رفت.
برای اطلاعات تکمیلی و ثبتنام به صفحهی اینستاگرام سینما آرگو مراجعه کنید.
Shown 1 - 1 of 1
Log in to unlock more functionality.