
Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Лёха в Short’ах Long’ует

Україна Сейчас | УС: новини, політика

Solitude
Not for the faint of heart
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateSep 04, 2018
Added to TGlist
Mar 16, 2025Records
27.04.202513:07
3.1KSubscribers31.10.202423:59
0Citation index15.04.202514:06
1.5KAverage views per post31.05.202523:59
394Average views per ad post28.02.202515:42
40.86%ER15.04.202523:59
48.71%ERR26.04.202511:01
بیتوجهی به ندای مظلومیت مردم لبنان و غزه برای حفظ تاسیسات نفت و گاز و پتروشیمی و بندر، آخرت دوستان رو به باد داد.
حالا بدون اینکه گلولهای برای دفاع از مظلوم شلیک کرده باشن، دارن آنچه که در دنیا بهخاطرش از جهاد سر باز زدن رو از دست میدن.
و اینطوری بیآبرو و بیحیثیت دنیا و آخرت میشن.
بعله!
دستی که با دست حسین (ع) بیعت نکنه، با پای حجاج ابن یوسف باید بیعت کنه!
حالا بدون اینکه گلولهای برای دفاع از مظلوم شلیک کرده باشن، دارن آنچه که در دنیا بهخاطرش از جهاد سر باز زدن رو از دست میدن.
و اینطوری بیآبرو و بیحیثیت دنیا و آخرت میشن.
بعله!
دستی که با دست حسین (ع) بیعت نکنه، با پای حجاج ابن یوسف باید بیعت کنه!
01.05.202510:34
برای فرار از دشمنی و تحریم آمریکا به روحانی رای دادن، دشمنی و تحریم چند برابر نصیبشون شد.
برای مال دنیا به پزشکیان رای دادن، دلار به ١٠٠ تومن هم رسید.
نکته اینه که دلیل دیگر رای به پزشکیان، فرار از جنگ بود... فلذا کمربندها رو سفت ببندید که دیر و زود داره و سوخت و سوز نداره!
برای مال دنیا به پزشکیان رای دادن، دلار به ١٠٠ تومن هم رسید.
نکته اینه که دلیل دیگر رای به پزشکیان، فرار از جنگ بود... فلذا کمربندها رو سفت ببندید که دیر و زود داره و سوخت و سوز نداره!


27.04.202508:06
کاش زنده بودی تا میشد مستقیما لقب "پنبهزن" رو بهت داد.
یحیی پنبهزن.
یحیایی که پنبهی ادعاهای خیلیها رو زد.
یحیی پنبهزن.
یحیی پنبهزن.
یحیایی که پنبهی ادعاهای خیلیها رو زد.
یحیی پنبهزن.
Reposted from:
Ramezanali.com

03.05.202513:11
چرا جبهه مقاومت دیگر الهامبخش نیست؟ نگاهی از درون به زخمهای امروز
کار کردن امروز در این جبههای که سید حسن ندارد، قاسم سلیمانی ندارد و خیلی از فتوحات را از دست داده است، دشوارتر از هر چیزیست که تصورش میرود؛ خصوصاً که بهجای قاسم سلیمانی، عزیزانی را دارد که نهتنها مشوق ترویج صحیح ادبیات و فرهنگ مقاومت نیستند، که مانعاند.
این مسیر پر از دشواری است؛ چون بهجای قاسم سلیمانی، مکتب حاج قاسم دارد؛ چون بهجای فتح سوریه، سقوط سوریه دارد؛ چون بهجای شکست هیمنهٔ اسرائیل، با شهادت سید، سقوط هیبت حزبالله دارد؛ چون بهجای فتح موصل و آمرلی، بوی پول و طلا در جیب آقایان و آقازادهها را دارد.
امروز قصه از هر زمانی که مثل منی درک کرده، سختتر است. سقوط سوریه از سقوط حلب و تدمر سختتر بود. شهادت سید از شهادت هر کسی در تاریخ مقاومت، کمرشکنتر بود. اما چیزی که بیشتر تو را ناامید میکند، این است که میدانی میدان را به چه چیزی باختهایم! میدانی دغدغهٔ عدهای نه انقلاب و اسلام، که ماشین و آپارتمانشان است.
خب، برای چه کار کنیم؟! برای چه در این جبههای که بوی گند و تعفّن منیّت مشاممان را پر کرده، قلم بهدست بگیریم و بجنگیم؟ بماند که باید با مکتب هم بجنگیم، با نیروی قدس هم باید بجنگیم، با ممیز ارشاد و مدیر ارشاد هم باید بجنگیم. آخرش که چه؟
اما منی که خونهای پاک ریختهشده پای این نهال را دیدهام، خیانت و ایثار را دیدهام، شکست و پیروزی را توأمان دیدهام، شهادت رفیقم را دیدهام، فرار نارفیق را هم دیدهام، جاسوسی و جاسوس را هم دیدهام، برایم جبهه تعریف نمیشود در فلان سردار با قبههای درشتش یا فلان مکتب با رفتارهای خلاف قاعدهاش.
این جبهه برای من یعنی سیدعلی زنجانی، مصطفای صدرزاده و شیخ جابر زهیری. این جبهه یعنی حاج قاسم، سید حسن، عماد. من نان و جانم را فدای این مسیر خواهم کرد.
درک خستگی و ناراحتی و ناامیدی چیزی نیست که برایم سخت باشد، چون لحظهبهلحظهاش را با گوشت و خونم درک کردهام؛ از روزی که وارد این مسیر شدم تا امروز که سالها را رد میکند، هر روز ناامید شدم و امیدوار شدم، هر روز قهر کردم و آشتی کردم، هر روز زیر میز زدم و پشت میز کار نشستم.
هنوز این جبهه زنده است، هنوز مسیرش روشن است، هنوز سید هست، حاجی هست، عماد هست. تا اینها هستند ما هم هستیم، تا پای جان.
اگر دیدید روزی خسته شدیم، جدی نگیرید. هنوز عیارمان نیاز به بالا رفتن دارد، ولی قطع بدانید ما قرار نیست سر چیزی این جبهه را ترک کنیم. ما برای این جبهه ساخته شدهایم، برای مردن پای این علم.
[این متن را یکی از دوستانم نوشته که مدیر یک مجموعهٔ فرهنگی است. پس از استعفای یکی از مدیران مؤسسه، این دلنوشته را در گروه داخلی مجموعه منتشر کرد؛ روایتی صمیمی و صادقانه از چالشها و دغدغههای امروز جبههٔ مقاومت و فضای مدیریتی آن.]
@Ramezanali_com
کار کردن امروز در این جبههای که سید حسن ندارد، قاسم سلیمانی ندارد و خیلی از فتوحات را از دست داده است، دشوارتر از هر چیزیست که تصورش میرود؛ خصوصاً که بهجای قاسم سلیمانی، عزیزانی را دارد که نهتنها مشوق ترویج صحیح ادبیات و فرهنگ مقاومت نیستند، که مانعاند.
این مسیر پر از دشواری است؛ چون بهجای قاسم سلیمانی، مکتب حاج قاسم دارد؛ چون بهجای فتح سوریه، سقوط سوریه دارد؛ چون بهجای شکست هیمنهٔ اسرائیل، با شهادت سید، سقوط هیبت حزبالله دارد؛ چون بهجای فتح موصل و آمرلی، بوی پول و طلا در جیب آقایان و آقازادهها را دارد.
امروز قصه از هر زمانی که مثل منی درک کرده، سختتر است. سقوط سوریه از سقوط حلب و تدمر سختتر بود. شهادت سید از شهادت هر کسی در تاریخ مقاومت، کمرشکنتر بود. اما چیزی که بیشتر تو را ناامید میکند، این است که میدانی میدان را به چه چیزی باختهایم! میدانی دغدغهٔ عدهای نه انقلاب و اسلام، که ماشین و آپارتمانشان است.
خب، برای چه کار کنیم؟! برای چه در این جبههای که بوی گند و تعفّن منیّت مشاممان را پر کرده، قلم بهدست بگیریم و بجنگیم؟ بماند که باید با مکتب هم بجنگیم، با نیروی قدس هم باید بجنگیم، با ممیز ارشاد و مدیر ارشاد هم باید بجنگیم. آخرش که چه؟
اما منی که خونهای پاک ریختهشده پای این نهال را دیدهام، خیانت و ایثار را دیدهام، شکست و پیروزی را توأمان دیدهام، شهادت رفیقم را دیدهام، فرار نارفیق را هم دیدهام، جاسوسی و جاسوس را هم دیدهام، برایم جبهه تعریف نمیشود در فلان سردار با قبههای درشتش یا فلان مکتب با رفتارهای خلاف قاعدهاش.
این جبهه برای من یعنی سیدعلی زنجانی، مصطفای صدرزاده و شیخ جابر زهیری. این جبهه یعنی حاج قاسم، سید حسن، عماد. من نان و جانم را فدای این مسیر خواهم کرد.
درک خستگی و ناراحتی و ناامیدی چیزی نیست که برایم سخت باشد، چون لحظهبهلحظهاش را با گوشت و خونم درک کردهام؛ از روزی که وارد این مسیر شدم تا امروز که سالها را رد میکند، هر روز ناامید شدم و امیدوار شدم، هر روز قهر کردم و آشتی کردم، هر روز زیر میز زدم و پشت میز کار نشستم.
هنوز این جبهه زنده است، هنوز مسیرش روشن است، هنوز سید هست، حاجی هست، عماد هست. تا اینها هستند ما هم هستیم، تا پای جان.
اگر دیدید روزی خسته شدیم، جدی نگیرید. هنوز عیارمان نیاز به بالا رفتن دارد، ولی قطع بدانید ما قرار نیست سر چیزی این جبهه را ترک کنیم. ما برای این جبهه ساخته شدهایم، برای مردن پای این علم.
[این متن را یکی از دوستانم نوشته که مدیر یک مجموعهٔ فرهنگی است. پس از استعفای یکی از مدیران مؤسسه، این دلنوشته را در گروه داخلی مجموعه منتشر کرد؛ روایتی صمیمی و صادقانه از چالشها و دغدغههای امروز جبههٔ مقاومت و فضای مدیریتی آن.]
@Ramezanali_com
26.04.202517:44
هیچچیز داره نمیتونه غم یک سال گذشته رو در وجود من از بین ببره.
عجیبه.
و ناراحتکننده.
دست به هر کاری دارم میزنم بلکه اون غم کمی سبک بشه ولی انگار نه انگار!
عجیبه.
و ناراحتکننده.
دست به هر کاری دارم میزنم بلکه اون غم کمی سبک بشه ولی انگار نه انگار!
28.04.202514:37
▫️میگن در اعصار گذشته یکی میخواست خر رفیقش رو قرض بگیره. صاحب خر میدونست که این کلا آدمی نیست که چیز قرضگرفته رو پس بده، گفت خرم خونه نیست.
همون موقع صدای عرعر خرش بلند شد.
طرف گفت عه! پس این صدای چیه؟
صاحب خر گفت یعنی تو حرف منی که رقیقت هستم رو باور نمیکنی، عرعر خر رو باور میکنی؟
▫️برمیگردم به عرعرهای نتانیاهو در مورد نابود کردن صنعت هستهای ایران.
متاسفانه باید گفت بر اساس تجربهی یک سال گذشته و با اتکا به پیروزیهایی که در این یک سال کسب کرده، من اگر قرار باشه بیطرفانه به قضیه نگاه کنم باید بگم خسارت غیرقابل برگشت به صنعت هستهای ایران از جانب اسرائیل، دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره.
همونطور که بزرگترین بندر ما رو به سبک نابودی بندر بیروت دچار آسیب کرد (و بماند که پیادهنظام داخلیش حالا دارن این رو بهونه میکنن برای حمله به صنعت موشکی و دفاعی) دیر یا زود به صورت ناشناس آسیب جدی به صنعت هستهای هم وارد خواهد کرد و ما مجبوریم با واژگان "قصور" و "کوتاهی" و حادثه لاپوشانی کنیم.
جواب هم نمیتونن بدن که مبادا "مذاکرات" خراب بشه.
این نه بدبینیه، نه تقویت دشمن. این عین واقعبینیه.
اون موقع که مردی برگشت گفت "محاسبات دشمن باید به هم بخوره" رستهی مخنثها مثل غلامعلی رشید و باقری جا زدن و نزدن، باید فکر اینجا رو میکردن.
همون موقع صدای عرعر خرش بلند شد.
طرف گفت عه! پس این صدای چیه؟
صاحب خر گفت یعنی تو حرف منی که رقیقت هستم رو باور نمیکنی، عرعر خر رو باور میکنی؟
▫️برمیگردم به عرعرهای نتانیاهو در مورد نابود کردن صنعت هستهای ایران.
متاسفانه باید گفت بر اساس تجربهی یک سال گذشته و با اتکا به پیروزیهایی که در این یک سال کسب کرده، من اگر قرار باشه بیطرفانه به قضیه نگاه کنم باید بگم خسارت غیرقابل برگشت به صنعت هستهای ایران از جانب اسرائیل، دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره.
همونطور که بزرگترین بندر ما رو به سبک نابودی بندر بیروت دچار آسیب کرد (و بماند که پیادهنظام داخلیش حالا دارن این رو بهونه میکنن برای حمله به صنعت موشکی و دفاعی) دیر یا زود به صورت ناشناس آسیب جدی به صنعت هستهای هم وارد خواهد کرد و ما مجبوریم با واژگان "قصور" و "کوتاهی" و حادثه لاپوشانی کنیم.
جواب هم نمیتونن بدن که مبادا "مذاکرات" خراب بشه.
این نه بدبینیه، نه تقویت دشمن. این عین واقعبینیه.
اون موقع که مردی برگشت گفت "محاسبات دشمن باید به هم بخوره" رستهی مخنثها مثل غلامعلی رشید و باقری جا زدن و نزدن، باید فکر اینجا رو میکردن.
26.04.202515:24
ولی باز حالا خوبه درگیر تلهی جنگ نشدیما :))))
ماشالا به عقلتون!
ماشالا به عقلتون!
28.04.202509:11
- حاجی اینها اهل جنگ نیستن ها! چند روز پیش صحبت بود که سجاده از زیر پای امام بکشن!
+ عه نگو داداش! زخم زبون نزن! قوای نظامی رو تضعیف نکن. اگر خوب نبودن خود امام حسن (ع) عوضشون میکرد دیگه!
به اینها اعتماد کن.
- چی بگم والا...
+ عه نگو داداش! زخم زبون نزن! قوای نظامی رو تضعیف نکن. اگر خوب نبودن خود امام حسن (ع) عوضشون میکرد دیگه!
به اینها اعتماد کن.
- چی بگم والا...
29.04.202512:39
خب دیگه حالا وقتشه به دلقکهای رسانهایشون بسپرن تا تَه گرفتن یه پُرس غذا در رستوران شمعونْ کثیف در تلآویو رو با آب و تاب خبری و کلیدواژههای "اتفاقی" و "حادثه" و ایموجیهای 🤣 و 😉 توی کانالهاشون گذاشته و وانمود کنن که اونها هم بعله!
حالآنکه مثل طبل توخالی چیزی جز سر و صدا و ادعا نیستن و ندارن...
حالآنکه مثل طبل توخالی چیزی جز سر و صدا و ادعا نیستن و ندارن...
Reposted from:
1001

07.04.202504:08
آتش بس شده است اما برادرانم همچنان به هوا پرتاب میشوند. اما هیس، دوران جنگ به سر آمده، زمانه صلح است، مذاکره، گفتگو، گفتمان. ناسلامتی آتش بس است، کاری نکنید که جامعه جهانی حساس شود، پرونده کشور را امنیتیتر این که هست نکنید. به ما اعتماد کنید، این بار جور بهتری میدهیم تا برود.
ما در قفقاز در بالکان در بینالنهرین ۷۰۰ سال با رومیها جنگیدیم و ثمرهاش چه شد؟ چند هزار جوان دیگر باید قربانی توهمات صدور انقلاب ما شوند؟ ما گوش به فرمانان سیدعلی خامنهای و فرماندهان شجاعش هستیم، اما با مقاومت مخالفیم. (محجبههایی که با حجاب اجباری مخالفند، be like) برای ما نسخه مقاومت نپیچید، کمونیستها. کدام ارز در کدام بازار باید مقاومت کدام سقف را بشکند تا جوان ایرانی خوشبخت شود؟ مقاومت قدس را؟
ما سربازان کوروش هخامنشی بیداریم و یمنیها در توهم. مشتی پابرهنه که قات میزنند و بیمحابا تنش آفرینی میکنند. کشتیها را سوراخ سوراخ میکنند و تجارت جهانی را مختل کردهاند. زندهباد تجارت جهانی.
آتش بس شده است اما خواهرانم همچنان دارند میمیرند. اما همین که بیمارستانی منفجر نشده است اشکالی ندارد. ما و جامعه جهانی روی بیمارستان حساسیم. البته حواستان باشد شاید موشکهای حماس و جهاد اشتباهی سقوط کرده باشند. فعلا واکنش نشان ندهید. در فتنهها شتر دو ساله باشید. مولا علی گفت. بالاخره دولت علوی، قانون اساسی نهجالبلاغه، کابینه عمار و مالک، تندروهای خوارج، روسهای شامی، حوثیهای کوفی و حماس زبیری. زندهباد جامعه جهانی.
ما ساکنان خانهی یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود و پنج کیلومتر مربعی نیستیم، ما زندانیان یک سلول کوچک در جزیرهای به مساحت ۳۰ کیلومتر مربع در مجمع الجزایر چاگوس هستیم. در میانه اقیانوس هند. اندازه شهرکرد، کمی بزرگتر از بجنورد. دیگو گارسیا اسم دفاع راست جوان تیم اوساسونا نیست، کابوسیست که صبحها ما را از خواب بیدار میکند، صبحهایی که شبش قبل از خواب بوسیدن دست یک پیرمرد ۷۸ ساله مو زرد را رویا بافی میکنیم.
ما زمانی فقط یک دست میبوسیدیم، آن هم دست روحالله بود. پیر ما چنین گفت خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت. کدام کشور؟ کدام ملت؟ کدام مبارزه؟ دلار چند است؟ به قول حیدر با ما شوخی کردهای یا شهدا؟
بزرگترین گلزار شهدای جهان، دیگر در ابتدای جاده قم نیست. خیابانهای غزهست. تمام کوچه پس کوچههایش. شمارهها در باریکه برای شمردن کوچهها نیستند، با آنها قطعه میشمرند. کوچه ۷۶ شده است قطعه ۷۶. کوچه ۳۲ شده قطعه ۳۲. کوچه ۲۴، شده قطعه ۲۴. ساکنان قطعه ۲۴ تهران، چه حالی برای همقطعهایهای فلسطینی خود دارند؟ اگر قطعه ۲۴ایها بودند، چند کوچه ۲۴ در خیابانهای غزه، کوچه ۲۴ میماند؟ ما ساکنان کدام کوچهایم؟ در کدام خیابان زندگی میکنیم؟ اصلا ما ساکن کوچهایم یا قطعه؟ تهران ۲۲ منطقه ندارد، ۲۲ قطعه دارد. ما ساکن کدام قطعهایم؟ کدام قبر؟ کدام گور؟ اصلا ما کدام گوریم؟ ای شهید، ای آنکه بر کرانههای ازلی و ابدی وجود برنشستهای، دستی بر آر و ما قبرستاننشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون بکش. ای خواهر فلسطینی، ای آنکه بر کرانههای ازلی و ابدی ایثار و مقاومت برنشستهای، دستی بر آر و ما حیجاب استایلها را نیز از منجلاب مزونهای دروس و ایونتهای دیپلماتیک بیرون بکش. ای مجاهد یمنی، ای آنکه بر کرانههای ازلی و ابدی ایمان برنشستهای، دستی بر آر و ما پاستور نشینان را نیز از منجلاب ادعا و منیّت بیرون بکش. ما بهارستان نشینان را، ما محلاتی و دقایقی و قائم نشینان را. ما خیابان ایران، ببخشید قطعه ایران نشینان را.
ما در قفقاز در بالکان در بینالنهرین ۷۰۰ سال با رومیها جنگیدیم و ثمرهاش چه شد؟ چند هزار جوان دیگر باید قربانی توهمات صدور انقلاب ما شوند؟ ما گوش به فرمانان سیدعلی خامنهای و فرماندهان شجاعش هستیم، اما با مقاومت مخالفیم. (محجبههایی که با حجاب اجباری مخالفند، be like) برای ما نسخه مقاومت نپیچید، کمونیستها. کدام ارز در کدام بازار باید مقاومت کدام سقف را بشکند تا جوان ایرانی خوشبخت شود؟ مقاومت قدس را؟
ما سربازان کوروش هخامنشی بیداریم و یمنیها در توهم. مشتی پابرهنه که قات میزنند و بیمحابا تنش آفرینی میکنند. کشتیها را سوراخ سوراخ میکنند و تجارت جهانی را مختل کردهاند. زندهباد تجارت جهانی.
آتش بس شده است اما خواهرانم همچنان دارند میمیرند. اما همین که بیمارستانی منفجر نشده است اشکالی ندارد. ما و جامعه جهانی روی بیمارستان حساسیم. البته حواستان باشد شاید موشکهای حماس و جهاد اشتباهی سقوط کرده باشند. فعلا واکنش نشان ندهید. در فتنهها شتر دو ساله باشید. مولا علی گفت. بالاخره دولت علوی، قانون اساسی نهجالبلاغه، کابینه عمار و مالک، تندروهای خوارج، روسهای شامی، حوثیهای کوفی و حماس زبیری. زندهباد جامعه جهانی.
ما ساکنان خانهی یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود و پنج کیلومتر مربعی نیستیم، ما زندانیان یک سلول کوچک در جزیرهای به مساحت ۳۰ کیلومتر مربع در مجمع الجزایر چاگوس هستیم. در میانه اقیانوس هند. اندازه شهرکرد، کمی بزرگتر از بجنورد. دیگو گارسیا اسم دفاع راست جوان تیم اوساسونا نیست، کابوسیست که صبحها ما را از خواب بیدار میکند، صبحهایی که شبش قبل از خواب بوسیدن دست یک پیرمرد ۷۸ ساله مو زرد را رویا بافی میکنیم.
ما زمانی فقط یک دست میبوسیدیم، آن هم دست روحالله بود. پیر ما چنین گفت خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت. کدام کشور؟ کدام ملت؟ کدام مبارزه؟ دلار چند است؟ به قول حیدر با ما شوخی کردهای یا شهدا؟
بزرگترین گلزار شهدای جهان، دیگر در ابتدای جاده قم نیست. خیابانهای غزهست. تمام کوچه پس کوچههایش. شمارهها در باریکه برای شمردن کوچهها نیستند، با آنها قطعه میشمرند. کوچه ۷۶ شده است قطعه ۷۶. کوچه ۳۲ شده قطعه ۳۲. کوچه ۲۴، شده قطعه ۲۴. ساکنان قطعه ۲۴ تهران، چه حالی برای همقطعهایهای فلسطینی خود دارند؟ اگر قطعه ۲۴ایها بودند، چند کوچه ۲۴ در خیابانهای غزه، کوچه ۲۴ میماند؟ ما ساکنان کدام کوچهایم؟ در کدام خیابان زندگی میکنیم؟ اصلا ما ساکن کوچهایم یا قطعه؟ تهران ۲۲ منطقه ندارد، ۲۲ قطعه دارد. ما ساکن کدام قطعهایم؟ کدام قبر؟ کدام گور؟ اصلا ما کدام گوریم؟ ای شهید، ای آنکه بر کرانههای ازلی و ابدی وجود برنشستهای، دستی بر آر و ما قبرستاننشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون بکش. ای خواهر فلسطینی، ای آنکه بر کرانههای ازلی و ابدی ایثار و مقاومت برنشستهای، دستی بر آر و ما حیجاب استایلها را نیز از منجلاب مزونهای دروس و ایونتهای دیپلماتیک بیرون بکش. ای مجاهد یمنی، ای آنکه بر کرانههای ازلی و ابدی ایمان برنشستهای، دستی بر آر و ما پاستور نشینان را نیز از منجلاب ادعا و منیّت بیرون بکش. ما بهارستان نشینان را، ما محلاتی و دقایقی و قائم نشینان را. ما خیابان ایران، ببخشید قطعه ایران نشینان را.
09.04.202516:46
نظر احتمالا نامحبوب:
نفس مذاکره و توافق لزوما چیز بدی نیست.
کسی هم که با "نفس" اینها مخالفت کنه، عقل درستی نداره به نظرم.
ولی مساله اولا سر موضعیه که ما ازش مذاکره می کنیم.
ثانیا سر چگونگی کسب اجازه برای مذاکره 🤷🏻♂️
نفس مذاکره و توافق لزوما چیز بدی نیست.
کسی هم که با "نفس" اینها مخالفت کنه، عقل درستی نداره به نظرم.
ولی مساله اولا سر موضعیه که ما ازش مذاکره می کنیم.
ثانیا سر چگونگی کسب اجازه برای مذاکره 🤷🏻♂️
05.04.202514:03
کسی به شما هکسره یاد داد توی زندگیتون؟
به نظرم پدیدهی هکسره مثل آب خوردن میمونه.
یعنی یه حداقلی از آیکیو در حد آیکیوی مثلا مارماهی لازمه برای فهمیدنش.
اصلا آموزش نمیخواد.
کسی که فعالانه پدیدهی هکسره رو اشتباه نوشته و رعایت نمیکنه، یعنی واقعا شایستگی تکاملی نداره.
به نظرم پدیدهی هکسره مثل آب خوردن میمونه.
یعنی یه حداقلی از آیکیو در حد آیکیوی مثلا مارماهی لازمه برای فهمیدنش.
اصلا آموزش نمیخواد.
کسی که فعالانه پدیدهی هکسره رو اشتباه نوشته و رعایت نمیکنه، یعنی واقعا شایستگی تکاملی نداره.
21.04.202508:20
پاپ مُرد.
ایرانی بدو صفحهی ویکیپدیای پاپ مرحوم و واتیکان رو باز کن تا تحلیل کنی.
بجنب ایرانی! الان پیکنیک گرم میشه!
ایرانی بدو صفحهی ویکیپدیای پاپ مرحوم و واتیکان رو باز کن تا تحلیل کنی.
بجنب ایرانی! الان پیکنیک گرم میشه!
26.04.202510:07
بندر شهید رجایی یکی از مهمترین بنادر تجارت خارجی ایران و اگر اشتباه نکنم اصلیترین بندر صادرات محصولات شیمیایی (اصلیترین منبع درآمد ارزی ایران بعد از نفت) و اصلیترین مسیر واردات کالاهای اساسی محسوب میشه.
اخلال و تخریب این بندر نقش مستقیمی در فشارهای اقتصادی داره و مشخصا برای تشدید فشار بر ایران در حین مذاکرات مورد حمله قرار گرفته.
حملهای که نه قابل بیانه و نه قابل تلافی!
نه از منظر فنی که از منظر اراده.
اخلال و تخریب این بندر نقش مستقیمی در فشارهای اقتصادی داره و مشخصا برای تشدید فشار بر ایران در حین مذاکرات مورد حمله قرار گرفته.
حملهای که نه قابل بیانه و نه قابل تلافی!
نه از منظر فنی که از منظر اراده.
05.04.202515:07
▫️در مورد قضیهی تعرفههای ترامپ باید ریشهی این اقدام رو در مشاورینی مثل میران و بنست جست و جو کرد.
افرادی که دنبال ایجاد نظم جدیدی شبیه نظم برتون-وودز و ریگان-تاچر هستن از طریق شکستن نظم قبلی.
نظم قبلی (ریگان-تاچر) بر اساس گردش آزاد سرمایه و تجارت ازاد شکل گرفت و باعث شد تا جریان سرمایه از آمریکا بهعنوان قطب اقتصاد صنعتی به کشورهایی با منابع و نیروی کار ارزانتر حرکت کنه.
در چنین جریانی، اقتصادهای آسیایی به دلیل امکان پذیرش سرمایه، نیروی انسانی در دسترس و منابع ارزان رشد قابل توجهی داشتن.
نتیجهاش برای آمریکا چی بود؟
اینکه کالاهای نهایی با قیمت بسیار پایینتری از آنچه که سابقا تولید میشدن تولید شده و نهایتا به دست مصرفکنندهی آمریکایی برسن.
ولی بهاش چی بود؟
بهاش تقویت دلار بهعنوان ارز مرجع دنیا بود و این تقویت باعث میشد که کالاهای ساخت آمریکا گرونتر در بیان.
پس اقتصاد آمریکا از صنعت بیشتر به سمت خدمات حرکت کرد و اقطاب صنعتی آمریکا که بهشون نوار زنگار، نوار کارخانه یا نوار فولادی شامل ایالتهای اوهایو، ایندیانا، ایلینویز شمالی، ویسکانسین، میشیگان، پنسیلوانیا و بخشی از نیویورک به قهقرا برن.
شاید معروفترین اینها دیترویت در میشیگان باشه که زمانی مروارید صنعت آمریکا محسوب میشد و حالا منحصرا محل زندگی سیاهان خلافکار به حساب میاد.
نکته اینه که بخش خوبی از رای ترامپ از همین ایالتها و بهواسطهی وعدهی ترامپ برای احیای صنعت آمریکا میاد.
اتفاقی که اگر رخ بده، اقتصاد بخش غربی آمریکا در کالیفرنیا رو شدیدا تحتالشعاع قرار داده و میتونه آسیب جدی به این ایالت ثروتمند وارد کنه.
▫️حالا هدف ترامپ چیه؟
احتمالا هدف ترامپ این باشه که یک کار غیرممکن بکنه.
یعنی چی؟
ارزها یا قدرتمندن و مرجع یا ضعیفن و باعث رشد صادرات.
در حال حاضر آمریکا اولیه.
و به همین خاطر، تولیدات صنعتی آمریکا گرونتر در میان.
حالا ترامپ قصد داره بیاد و همزمان با تضعیف دلار، توان صادرات صنعتی آمریکا رو افزایش بده اما از طریق ایجاد یک بازار انحصاری برای کشورهایی که به حرفش تن میدن جلوی خروج اونها از اتکا به دلار رو هم بگیره.
در واقع آمریکا سالها اقتصاد خودش رو بر اساس بدهی و تراز تجاری منفی بنا کرده و حالا ترامپ قصد داره تا این وضعیت رو تبدیل به وضعیتی بکنه که عملا کشورهای دوست یا عضو شبکهی تجاری آمریکا بخش قابل توجهی از استقلال سیاسیشون رو باید قربانی اتحاد با آمریکا بکنن.
رئیسجمهورت در دیدار با من کت و شلوار نداشت؟
یا برکنارش کنید یا من شما رو مشمول تعرفه و عدم تجارت با آمریکا میکنم!
وضعیتی شبیه این.
▫️حالا آیا ترامپ موفق میشه؟
این بستگی به این داره که تا چه حد در جذب متحدین موفق باشه.
تا اینجا متحدینش در آسیای جنوب شرقی، اروپا و کانادا روی خوشی به این وضعیت نشون ندادن.
اروپاییها (که همواره برای امنیتشون وابسته به آمریکا بودن) به جای اینکه دنبال آمریکا برن تصمیم به تسلیح دوباره گرفتن و سرمایههای هنگفتی رو برای تولیدات نظامی تخصیص دادن.
کانادا هم خودش رو بیش از پیش به چین و اروپا نزدیک کرده و قصد داره پیمان تجارت ازاد رو با همونها برقرار کنه.
در آسیا هم این اقدامات میتونه در یک اتفاق خیلی عجیب، کرهجنوبی رو به چین نزدیک کرده و حتی ژاپن رو از امریکا دور کرده و به اروپا و خاورمیانه نزدیکتر کنه.
در نتیجه احتمالا ترامپ مجبور به تبدیل تهدیدات اقتصادی به تهدیدات امنیتی خواهد شد.
خروج نیروهای آمریکایی از تامین امنیت این کشورها یا حتی تهدید به حملهی نظامی دور از ذهن نیستن.
چیزی که ترامپ میخواد نیازمند یک اعتماد بیقید و شرط یا ترس بزرگ شبیه اعتماد پس از جنگ جهانی دوم و منتهی به برتون-وودز یا ترس بزرگ از کمونیسم و منتهی به نظم ریگان-تاچره.
در حال حاضر، ترامپ هیچکدوم از اینها رو نداره و باید دید که میخواد چطور رویای خودش برای جمع نقیضینِ دلار مرجع ارزان و احیای صنعت و سازندگی در آمریکا عملی کنه.
افرادی که دنبال ایجاد نظم جدیدی شبیه نظم برتون-وودز و ریگان-تاچر هستن از طریق شکستن نظم قبلی.
نظم قبلی (ریگان-تاچر) بر اساس گردش آزاد سرمایه و تجارت ازاد شکل گرفت و باعث شد تا جریان سرمایه از آمریکا بهعنوان قطب اقتصاد صنعتی به کشورهایی با منابع و نیروی کار ارزانتر حرکت کنه.
در چنین جریانی، اقتصادهای آسیایی به دلیل امکان پذیرش سرمایه، نیروی انسانی در دسترس و منابع ارزان رشد قابل توجهی داشتن.
نتیجهاش برای آمریکا چی بود؟
اینکه کالاهای نهایی با قیمت بسیار پایینتری از آنچه که سابقا تولید میشدن تولید شده و نهایتا به دست مصرفکنندهی آمریکایی برسن.
ولی بهاش چی بود؟
بهاش تقویت دلار بهعنوان ارز مرجع دنیا بود و این تقویت باعث میشد که کالاهای ساخت آمریکا گرونتر در بیان.
پس اقتصاد آمریکا از صنعت بیشتر به سمت خدمات حرکت کرد و اقطاب صنعتی آمریکا که بهشون نوار زنگار، نوار کارخانه یا نوار فولادی شامل ایالتهای اوهایو، ایندیانا، ایلینویز شمالی، ویسکانسین، میشیگان، پنسیلوانیا و بخشی از نیویورک به قهقرا برن.
شاید معروفترین اینها دیترویت در میشیگان باشه که زمانی مروارید صنعت آمریکا محسوب میشد و حالا منحصرا محل زندگی سیاهان خلافکار به حساب میاد.
نکته اینه که بخش خوبی از رای ترامپ از همین ایالتها و بهواسطهی وعدهی ترامپ برای احیای صنعت آمریکا میاد.
اتفاقی که اگر رخ بده، اقتصاد بخش غربی آمریکا در کالیفرنیا رو شدیدا تحتالشعاع قرار داده و میتونه آسیب جدی به این ایالت ثروتمند وارد کنه.
▫️حالا هدف ترامپ چیه؟
احتمالا هدف ترامپ این باشه که یک کار غیرممکن بکنه.
یعنی چی؟
ارزها یا قدرتمندن و مرجع یا ضعیفن و باعث رشد صادرات.
در حال حاضر آمریکا اولیه.
و به همین خاطر، تولیدات صنعتی آمریکا گرونتر در میان.
حالا ترامپ قصد داره بیاد و همزمان با تضعیف دلار، توان صادرات صنعتی آمریکا رو افزایش بده اما از طریق ایجاد یک بازار انحصاری برای کشورهایی که به حرفش تن میدن جلوی خروج اونها از اتکا به دلار رو هم بگیره.
در واقع آمریکا سالها اقتصاد خودش رو بر اساس بدهی و تراز تجاری منفی بنا کرده و حالا ترامپ قصد داره تا این وضعیت رو تبدیل به وضعیتی بکنه که عملا کشورهای دوست یا عضو شبکهی تجاری آمریکا بخش قابل توجهی از استقلال سیاسیشون رو باید قربانی اتحاد با آمریکا بکنن.
رئیسجمهورت در دیدار با من کت و شلوار نداشت؟
یا برکنارش کنید یا من شما رو مشمول تعرفه و عدم تجارت با آمریکا میکنم!
وضعیتی شبیه این.
▫️حالا آیا ترامپ موفق میشه؟
این بستگی به این داره که تا چه حد در جذب متحدین موفق باشه.
تا اینجا متحدینش در آسیای جنوب شرقی، اروپا و کانادا روی خوشی به این وضعیت نشون ندادن.
اروپاییها (که همواره برای امنیتشون وابسته به آمریکا بودن) به جای اینکه دنبال آمریکا برن تصمیم به تسلیح دوباره گرفتن و سرمایههای هنگفتی رو برای تولیدات نظامی تخصیص دادن.
کانادا هم خودش رو بیش از پیش به چین و اروپا نزدیک کرده و قصد داره پیمان تجارت ازاد رو با همونها برقرار کنه.
در آسیا هم این اقدامات میتونه در یک اتفاق خیلی عجیب، کرهجنوبی رو به چین نزدیک کرده و حتی ژاپن رو از امریکا دور کرده و به اروپا و خاورمیانه نزدیکتر کنه.
در نتیجه احتمالا ترامپ مجبور به تبدیل تهدیدات اقتصادی به تهدیدات امنیتی خواهد شد.
خروج نیروهای آمریکایی از تامین امنیت این کشورها یا حتی تهدید به حملهی نظامی دور از ذهن نیستن.
چیزی که ترامپ میخواد نیازمند یک اعتماد بیقید و شرط یا ترس بزرگ شبیه اعتماد پس از جنگ جهانی دوم و منتهی به برتون-وودز یا ترس بزرگ از کمونیسم و منتهی به نظم ریگان-تاچره.
در حال حاضر، ترامپ هیچکدوم از اینها رو نداره و باید دید که میخواد چطور رویای خودش برای جمع نقیضینِ دلار مرجع ارزان و احیای صنعت و سازندگی در آمریکا عملی کنه.
History of channel changes
Log in to unlock more functionality.