Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
بیان آزادی avatar

بیان آزادی

❇️ بیان آزادی
✍🏻 درس‌گفتارها و مباحثات احمد فعال و فضایی برای طرح تحلیل‌های نظری در فلسفه سیاسی و جامعه‌شناسی
آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته، شاد و‌ خندانید! یک نفر در آب دارد می‌سپارد جان! (نیما یوشیج)
تماس با ادمین کانال:
@ahmadfaal
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateMar 07, 2022
Added to TGlist
Jan 14, 2025
Linked chat

Statistic of Telegram Channel بیان آزادی

Subscribers

1 739

24 hours00%Week
3
-0.2%Month
22
-1.2%

Citation index

100

Mentions1Shares on channels0Mentions on channels1

Average views per post

109

12 hours1030%24 hours1090%48 hours1090%

Engagement rate (ER)

1.83%

Reposts2Comments2Reactions5

Engagement rate by reach (ERR)

0%

24 hours0%Week0%Month0%

Average views per ad post

1 207

1 hour342.82%1 – 4 hours00%4 - 24 hours71258.99%
Connect our bot to the channel to find out the gender distribution of this channel's audience.
Total posts in 24 hours
1
Dynamic
-

Latest posts in group "بیان آزادی"

پایان نشنیدن

✍️ احمد فعال
🔶 قصد داشتم درباره یادداشت آقای دکتر اسفندیار خدایی در باب آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی متن کوتاهی بنویسم، لیکن بعضی از رسانه‌های فارسی زبان در خارج از کشور، از زمانی که احتمال عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا به مشامشان رسیده است، بنا به مأموریتی که بر عهده دارند، با پخش، و چه عرض کنم بمباران اخبار منفی و برجسته کردن قسم‌های منفی اخباری که از هر دو طرف مذاکره کننده به طور طبیعی ماهیت دوگانه‌ای دارد، چنان به سنگ‌اندازی مشغول شده‌اند، که اگر کسی نداند فکر می‌کند، به همین نزدیکی یک جنگ و بیچارگی بزرگی گریبانگیر دولت و ملت ایران می‌شود. به طوری در جایی شنیدم، وقتی یک ایرانی قصد داشت از انگلیس به ایران سفر کند، تحت تأثیر همین رسانه‌ها، از هر طرف به او زنگ می‌زدند، مگر دیوانه‌ای که توی این شرایط به ایران می‌روی.

🔹روشن است که هم ترامپ و تیم ایشان، و هم طرف ایرانی ضمن مثبت ارزیابی کردن مذاکرات، دندان برای یکدیگر تیز می‌کنند. این طبیعت مذاکرات بر اصول موازنه قدرت است. این رسانه‌ها وقتی اخبار عادی شدن روابط ایران و آمریکا و حتی احتمال سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران به گوششان رسید، به دلیل اینکه تمام رویاهای آنها ممکن است پنبه شود، چنان برآشفته و عصبانی شده‌اند، که با پخش قسم منفی اخبار مذاکرات و حواشی آن، کوشش دارند تا مخاطبان خود را فریب، و تا آنجایی هم که از دستشان بربیاید با ترساندن و تحریک هر دو طرف، از امکان نزدیک شدن ایران و آمریکا پرهیز شود. به طرف آمریکایی وانمود می‌کنند، مذاکره با جمهوری اسلامی بی‌فایده است، و طرف ایرانی را با مکرر القاء این مسئله که از روی ترس تن مذاکره داده است، تحریک می‌کنند.

🔹شگفتی و یا طنز ماجرا اینجاست، که پیش از انتخابات آمریکا، این رسانه‌ها با کمک نیروهای سیاسی اپوزسیون که چشم به انتظار تحریم و یا حمله نظامی به ایران دوخته بودند، در مدح و ثنای ترامپ به عنوان یک منجی آخرالزمانی – و به تعبیر یکی از مجریان که ترامپ را "رئیس جمهوری محبوب دلها می‌نامید" - چنان تبلیغ می‌کردند، که بعضی از تحلیل‌گران حتی تمام شدن کار جمهوری اسلامی را تا پایان خرداد ماه امسال خیلی دیر می‌دانستند. اکنون حقیقتاً نمی‌دانیم آینده این مذاکرات به کجا می‌رسد. اما مسئله دو نوع رویکرد و دو نوع تبلیغات است. یک رویکرد که عموماً برنامه‌ای و وسوسه‌ای برای کسب قدرت و دولت در سر ندارد، و تنها به مسائل میهنی فکر می‌کند، هر نوع عادی‌سازی میان ایران و آمریکا و رفع تحریم‌ها و تهدیدها را به نفع ایران و مردم ایران می‌داند، چون عادی‌سازی رابطه ایران و آمریکا، میان‌تهی کردن ایدئولوژی آمریکاستیزی است، و ناگزیز نظام راهی جز تغییرات ساختاری معطوف به حل مسائل داخل کشور ندارد، و این به نفع طبقه متوسط و به نفع هرنوع تغییر و تحولات آینده ایران است. این رویکرد به حکمرانان می‌گوید، اگرچه مذاکره کردن از روی ترس و ضعف است، و راه‌حلی جز تسلیم شدن ندارد، لیکن وقتی بقاء حکمرانی با مصالح مردم گره می‌خورد، ترس و تسلیم علامت خردمندی است. رویکرد دوم، با توجه به اینکه تصرف قدرت و دولت را در سر می‌پروراند، به فاکتور وضعیت معیشت مردم در تحریم و تهدید، و احیانا نابودی کشور بر اثر حمله نظامی، فکرنمی‌کند. از این رو تمام تبلیغات خود را معطوف به جلوگیری از عادی‌سازی رابطه ایران و آمریکا می‌کند.
🔹🔸این حقیقت را درک می‌کنیم که هر رژیمی بنا به مقتضیات و مصالح خودش عمل می‌کند، و فاصله از این گوش به آن گوش "در" کردنِ سخنانی از این دست، به فاصله چند ثانیه بیش نیست. به خصوص برای کسانی که به تأملات و دوراندیشی عادت نکرده‌اند، و تصمیمات را آناناً موکول به لحظات پایانی کرده‌اند. امروز بعد از 45 سال زمان از این گوش به آن گوش در کردن و نشنیدن به پایان رسیده است. از این نظر، موقعیت سنجی نیروهای اجتماعی و رویکردها، به بخشی از مقتضیات و مصالح رژیم تبدیل شده است، اگر سخن خیرخواهان کشور را گوش ندهند، بدخواهان تصمیم خودشان را گرفته‌اند. اکنون با توجه و تمرکز روی این دو رویکرد و نوع تبلیغات آنها، مسئولیت متوجه حکمرانان جمهوری اسلانی است تا خرد و بی‌خردی خود را در انتخاب و نزدیک شدن به یکی از این دو رویکرد به محک بگذارند. 27 فروردین 1404

https://t.me/bayane_azadi
ترامپ، فرصتی برای بازگشت از بیراهه !
دکتر اسفندیارخدایی

🌿جمهوری اسلامی به نقطه‌ای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقع‌گرایی، یکی را انتخاب کند. تصمیم‌گیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفته‌ایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب در هاله‌ای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانه‌ها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکرده‌ایم که به دنبال سازگاری با واقعیت‌ها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشت‌ساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد می‌کنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.

🌿اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است. رمز ماندگاری آمریکا و تمدن غرب در شکست‌پذیری و انعطاف است. آمریکا وقتی توانست ویتنام را فتح کند که آرمان‌گرایی را کنار گذاشت و واقعیت ویتنام را پذیرفت و عقب نشست. امروز ویتنام یکی از مهمترین متحدان آمریکا در شرق آسیاست. آمریکا در افغانستان شکست خورد و آن را پذیرفت و با طالبان مذاکره کرد و رفت و باید زودتر می‌رفت. رمزماندگاری آمریکا در شکست‌پذیری و انعطاف است. اما داعش و القاعده هنوز شکست را نپذیرفته‌اند و اگر روزگاری بپذیرند و با دنیا کنار بیاید، طبیعت به آنها حق ادامه حیات خواهد داد.

🌿وقتی که جاده می‌پیچید ما هم باید بپیچیم، وگرنه به دره سقوط می‌کنیم. قرار نیست دنیا خود را با ما سازگار کند، بلکه ما باید با دنیا کنار بیاییم. خیلی خوب می‌شود اگر کوهها و دره‌ها را برای جمهوری اسلامی فرش کنند که خاری در پایش فرو نرود. اما واقعیت آن است که دنیا پر از سنگ و خار است و جمهوری اسلامی باید با پوشیدن کفش با دنیا کنار بیاید.

🌿کنار آمدن با موضوع حجاب مسئله دردناکی برای نظام بود، گرچه هیچ‌وقت در این زمینه تصمیم مشخصی گرفته نشد و نخواهد شد. اما بطور کلی کنار آمدن با خواست و رای مردم یک پیروزی است نه شکست. در موضوع سیاست خارجی نیز جمهوری اسلامی همواره بین واقع‌گرایی و توهمات آرمانگرایی ایدئولوژیک سرگردان بوده است. اکنون به لطف ترامپ وقت آن است که تصمیمات دردناکی گرفته شود. بلکه کنار آمدن با واقعیت بین‌الملل نشانه بلوغ و ماندگاری جمهوری اسلامی است و باید جشن گرفته شود.

🌿بابت توهمات و بلندپروازی‌های ایدئولوژیک بسیار هزینه داده‌ایم و به نتیجه نرسیدیم. پس از تجاوز عراق، عاقلانه و شجاعانه جنگیدیم و دشمن را از خاک خود بیرون کردیم و دنیا ما را تحسین کرد. می‌توانستیم با تضمین سازمان ملل و عربستان، غرامت بگیریم و پیروز میدان باشیم، اما روزی که به دنبال آرمان "راه قدس از کربلا می‌گذرد" رفتیم، دنیا مقابل ما ایستاد و مجبورمان کرد جام زهر را بنوشیم. صدها هزار شهید و یک تریلیون دلار خسارت مالی، هزینه ناچیزی بود که می‌توانستیم از آن درس بزرگ واقع‌گرایی و کنار آمدن با طبیعت را بگیریم.

🌿اگر با واقعیت و طبیعت قدرت کنار نیاییم محکوم به نابودی هستیم. امثال داعش و القاعده محکوم به نابودی هستند. حماس و حزب‌الله و جمهوری اسلامی و حشدالشعبی و یمن نباید همان راه نیستی را در پیش بگیرند. منظور این نیست که تسلیم شویم. راه سومی جز تسلیم و تقابل مستقیم وجود دارد و آن راه این است که از تجربیات خودمان و کشورهای دیگر و انبوه تجربیات تاریخی درس بگیریم. ژاپن، چین، ویتنام، آلمان، قطر، ترکیه و سایر کشورهای جهان در مقابل آمریکا تسلیم نشده‌اند اما راه کنار آمدن را آموخته‌اند.

🌿امروز چین روزانه صدها سرباز آمریکایی را می‌کشد و هر هفته چندین کارخانه آمریکا را به آتش می‌کشد! بدون آنکه تیری شلیک کرده باشد، از طریق اقتصاد. وقتی که متخصصان آمریکایی و اروپایی در شرکتهای چینی استخدام می‌شود مثل آن است که آنها را کشته و وقتی که شرکتها و کارخانه‌های غربی سرمایه‌های خود را به چین منتقل می‌کنند مثل آن است که چین آنها را منفجر کرده بلکه بطور مسالم‌آمیز به خدمت خود درآورده.
🌿وقتی که صبحانه یک کودک عربستانی و قطری و اماراتی دو برابر صبحانه کودک آمریکایی است و امکانات پزشکی و آموزشی و ورزشی آنها بهتر از آمریکایی‌هاست، چگونه می‌گویید آنها برده آمریکا هستند. وقتی که عربستان با موازنه واقع‌گرایانه هم از چین امتیاز می‌گیرد و هم از آمریکا و روسیه و ایران، چرا می‌گویید عربستان گاو شیرده آمریکاست. می‌گویید این سخن ترامپ است؟از کی سخن ترامپ برای شما حجت است؟ آیا سخنان دیگر ترامپ را هم قبول دارید یا حجاب ایدئولوژیک جلوی چشم شما را گرفته که فقط آنچه که که به نفع آرمانهای خودتان است را می‌بینید؟

🌿امروز ترامپ فرصتی است برای بیدار شدن و بازگشت از بیراهه توهمات و بلندپروازی های ایدئولوژیک یک اقلیت که خود را نماینده مردم می‌خوانند.
@bayane_azadi
توافق احتمالى ايران و امريكا و
اثرات آن بر سياست و اقتصاد ايران (۲)
✍️ حسين شيخى

از اين رو اقبال به مشاركت هاى اقتصادى بين المللى در قالب كنسرسيومى از شركاى مورد اعتماد و كارآمد ، از نظر انطباق با واقعيات سياست و امنيت بين المللى براى ضمانت هاى اقتصادى در قبال هر گونه امتياز دهى در موضوع برنامه هسته اى براى ايران ، مى تواند گزينه قابل قبولى باشد .

در عين حال كه ايران خود نيز ، اكنون و بعد از اين همه تجربه در باره انواع بحران هاى اقتصادى اجتماعى و زيست محيطى ، به ترجيح معادلات اقتصادی‌ تكنولوژيك بر معادلات صرفآ سياسى استراتژيك ، با توجه به تغيير مبانى قدرت سياسى در جامعه هاى جديد ، نياز عاجل دارد و اساسآ به نظر مى رسد كه اين به نفع ایران هم هست که در يك پارادايم شيف بنيادين ، ازين پس به جاى معادلات سياسى استراتژيك ، حكمرانى خود را بر معادلات اقتصادی‌ تكنولوژيك استوار كند و از اين راه و نيز از راه عادى سازى مناسبات سياست خارجى و همکاری هاى تجاری و اقتصادى در قالب پروژه‌های مشترک و همكارى هاى بين المللى و بهره‌برداری از امکانات فراوان بين المللى در قالب مشاركت با شركاى بين المللى - از نظر اقتصادى تكنولوژيك - مطمئن و كارآمد ، احياى درآمدهاى ناشى از نفت و گاز خود از اين راه و بنابراين رشد و توسعه‌ی كشور را ممكن کند و از اين راه بر بحران هايى كه از هر سو و در همه زمينه ها ايران را در بر گرفته اند فائق آيد .

٢٥ فروردين ٤٠٤

@bayane_azadi
توافق احتمالى ايران و امريكا و
اثرات آن بر سياست و اقتصاد ايران (۱)

✍️ حسين شيخى

چنانكه از اظهارات استيون ويتكاف نماينده ترامب در گفتگوهاى مقدماتى و عباس عراقچى وزير امور خارجه ايران در همه مراحل گفتگوهاى روز شنبه گذشته بر مى آيد ، امريكا بر برنامه هسته اى ايران و ضمانت هاى عينى براى دست نيافتن ايران به تسليحات هسته اى و ايران نير - در عين حال كه مى خواهد مذاكرات صرفآ به مساله هسته اى منحصر و محدود باشد - بر برداشته شدن تحريم هاى اقتصادى متمركز بوده اند ؛ و اين در شرايطى است كه برداشته شدن تحريم هاى اقتصادى به هر اندازه مورد توافق و وجوهى كه از اين راه براى ايران همچون معادل ضمانت هاى عينى براى دست نيافتن ايران به سلاح هسته اى آزاد خواهند شد ، خواه ناخواه و حتمآ در مراحل بعدى مذاكرات با لزوم تعديل در سياست هاى منطقه اى ايران ربط پيدا مى كند .

در واقع يكى از انتقادات اصلى ترامپ از دولت بايدن طى مبارزات انتخاباتى و تا همين حالا در باره ايران ، به تامين مالى حماس و حزب الله و ديگر گروه هاى محور مقاومت توسط ايران از محل آزاد سازى همين وجوه از سوى دولت بايدن بوده است و روشن است كه براى ترامپ كه اكنون خود رييس جمهور امريكاست ، هرگز امكان تامين مالى اين گروه ها از راه آزاد سازى وجوه ايران قابل پذيرش نيست ؛ از اين رو در حاليكه ترامپ بر مهار نظامى و ديپلماتيك اين گروه ها در يك مشاركت تنگانگ با اسراييل ، به شدت و بطور گسترده متمركز است ، على الاصول نمى تواند به برنامه تامين مالى آنها از راه آزادسازى وجوه ايران بى توجه باشد و با آن كنار بيايد .
در نتيجه در برداشتن تحريم ها و آزادسازى وجوه ايران ، هم در اندازه و هم در مصارف اين وجوه ، نهايت سخت گيرى را خواهد داشت ، بطوريكه به اين اطمينان برسد كه هيچ بخشى از اين وجوه به تامين مالى اين گروه ها - از نظر امريكا تروريسم - منحرف نمى شود ؛ اما نظارت و كنترل بر مصارف اين وجوه كار آسانى نيست ، در حقيقت اين كار تنها در قالب يك برنامه اقتصادى مشترك با امريكا ممكن است و اتفاقآ اكنون كه مذاكرات ايران و امريكا در جريان است ، فرصت خوبى براى اين تغييرات بنيادين و البته ناگزير است .
آقاى دكتر محمود سريع القلم در باره تشكيل يك 'كنسرسيوم' براى چنين مشاركت هايى به درستى مى گويند " من ایده‌ی سرمایه‌گذاری کنسرسیوم غربی با مشارکت امریکایی‌ها را در صنعت انرژی ایران مطرح کردم. ما می‌توانیم دهه‌ها با امریکا درباره‌ی اختلافات سیاسی‌مان جدال کنیم و به جایی هم نرسیم اما جهان به سمت یک فضای اقتصادی دارد حرکت می‌کند. ما باید گره‌های سیاسی را به مسائل اقتصادی پیوند بزنیم ."
با اين حال اگر بخواهيم به اين ايده در قالب اين يادداشت نگاه كنيم ، مساله از صرف مشاركت امريكايى ها ( و ديگر مشاركت كنندگان ، از نظر سريع القلم حتى چين و مالزى) در صنعت انرژى هم فراتر مى رود و كل اقتصاد ايران را در بر مى گيرد تا اهداف امنيتى خود در منع تامين مالى گروه هاى موسوم به محور مقاومت را پوشش دهد .
بنابراين برداشتن تحريم ها از اين نظر كه با سياست هاى منطقه اى كنونى ايران ربطى وثيق پيدا مى كند ، به خودى خود امرى بغايت بيچيده است ؛ لزوم حل و فصل فورى مساله هسته اى ايران از نظر امريكا و متحدان آن ، اساسآ به هماهنگى و هم پوشانى زمانى تدارك ضمانت هاى عينى براى دست نيافتن ايران به سلاح هسته اى از يك سو و برداشتن تحريم ها ، چه از نظر آمادگى براى پارادايم شيفت هاى بزرگ و چه از نظر تداركات زيرساختى چنين پارايم شيفتى از سوى ديگر مجال چندانى نمى دهد و از اين رو هر گونه انتظار براى هم عنان كردن اين دو را بيهوده مى كند .

@bayane_azadi
🌎 جلسه‌ی نخست میان دو طرف تعیین کننده است

💠 هیچ عاملی حتا اسرائیل نمی‌تواند مانع ایران شود اگر...

(پیش بینی و پیشنهاد پیرامون مذاکرات ایران و آمریکا)

✒️ محمود سریع‌القلم


الان دستور کار ارتدوکس اسراییل این است که بین ایران و امریکا در دوران ترامپ مذاکره‌ای صورت نگیرد و اگر هم مذاکره‌ای انجام شد، شکست بخورد.

توجه به اقتصاد، می‌تواند فضای سیاسی و روانی میان ایران و امریکا را نه تنها متحول کند، که در حد پارادایم‌شیفت تغییر دهد.

آینده‌ی ایران در گرو درآمد است. وقتی پول نباشد، بهداشت، آموزش، امنیت، حمل‌ونقل و فرهنگ آسیب جدی خواهد دید. کشور باید فکر کند چگونه درآمد حاصل از صنعت انرژی و نفت خود را احیا کند.

ما باید مسائل سیاست خارجی، امنیت ملی و هسته‌ای را به مسائل اقتصادی گره بزنیم. به همین دلیل است که من ایده‌ی سرمایه‌گذاری کنسرسیوم با مشارکت غربی ها، امریکایی‌ها، چین و حتی مالزی را در صنعت انرژی ایران مطرح کردم. ما ممکن است دهه‌ها با امریکا درباره‌ی اختلافات سیاسی‌مان جدال کنیم و به جایی هم نرسیم اما جهان به سمت یک فضای اقتصادی دارد حرکت می‌کند. ما باید گره‌های سیاسی را به مسائل اقتصادی پیوند بزنیم.

اگر تصمیم به مذاکره باشد، تیم مذاکره‌کننده واجد اهمیت نیست. حتا افرادی کاملاً بوروکرات می‌توانند روبه‌روی طرف امریکایی بنشینند؛ به شرط این‌که دستور کار داشته باشند؛ و اگر دستور کار مشخص باشد، نتیجه خواهند گرفت.

آنچه تعیین‌کننده خواهد بود، جلسه‌ی نخست میان دو طرف است، نه این‌که چه افرادی از طرف ایران در مذاکره باشند. در جلسه‌ی نخست که احتمالاً در حد بوروکرات‌ها باشد، نوعی از افکارسنجی و مشخص کردن دستور کار و روشن شدن اولویت‌های طرفین صورت خواهد گرفت که برای ادامه‌ی مسیر مذاکرات تعیین‌کننده خواهد بود.

به نفع ایران است که حکمرانی خود را از معادلات سیاسی‌ـ‌استراتژیک به سوی معادلات اقتصادی‌ـ‌فن‌آورانه ببرد. هم برای رشد و توسعه‌ی ایران مفید است و هم امکان بهره‌برداری ما از امکانات عظیم در دنیا را فراهم می‌کند.

اگر کشوری بخواهد به مسیر توسعه برود نیاز به شرکای قابل اتکا دارد. ایران می‌تواند با نرمالیزه کردن سیاست‌خارجی خود با کشورهای منطقه نیز همکاری تجاری و اقتصادی و فرهنگی و پروژه‌های مشترک انرژی داشته باشد. به‌لحاظ امنیتی نیز ایران هرقدر که خودش را به اقتصاد جهانی قفل کند، امنیتش بیش‌تر خواهد شد.

من ایده‌ی سرمایه‌گذاری کنسرسیوم غربی با مشارکت امریکایی‌ها را در صنعت انرژی ایران مطرح کردم. ما می‌توانیم دهه‌ها با امریکا درباره‌ی اختلافات سیاسی‌مان جدال کنیم و به جایی هم نرسیم اما جهان به سمت یک فضای اقتصادی دارد حرکت می‌کند. ما باید گره‌های سیاسی را به مسائل اقتصادی پیوند بزنیم.

اگر بخواهیم از لحاظ اندیشه‌ی سیاسی به دنیا بنگریم و بگوییم ما خواهان یک جهان مملو از عدالت هستیم، به هیچ جایی نخواهیم رسید. هیچ کشوری نمی‌تواند منافعش را بر اساس اندیشه‌ی سیاسی محاسبه کند. ما باید مسائل سیاست خارجی، امنیت ملی و هسته‌ای را به مسائل اقتصادی گره بزنیم.

البته این نیز گفته می‌شود که ترامپ اگر به توافق هسته‌ای با ایران رسید، آن‌را در سنای امریکا تصویب می‌کند و به صورت یک معاهده درمی‌آورد.
می‌دانید که برجام چنین وضعیتی نداشت. اوباما برجام را به سنا فرستاد و تنها چهار سناتور از صد سناتور سنا با آن موافق بودند. در حالی که به ۶۷ امضا برای تبدیل آن به معاهده نیاز بود.

من آن‌قدرها نسبت به مذاکرات و رفع‌تحریم‌ها بدبین نیستم. امریکایی‌ها حداکثر حرف‌شان را مطرح کرده‌اند اما قرار نیست عین آن چه که آن‌ها می‌گویند در نهایت به کرسی بنشیند. مگر در دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، امریکایی‌ها چطور با چینی‌ها به توافق رسیدند؟ آیا همه‌ی خواسته‌هایی که طرح کرده بودند محقق شد؟
چینی‌ها در نهایت پذیرفتند پنجاه‌میلیارد دلار محصولات کشاورزی و نفت از امریکا بخرند.

آنچه ترامپ مطرح می‌کند، برآمده از ذهنیت تجاری و معامله‌گرایانه‌ی اوست و نه ذهنیت سنتی وزارت خارجه‌ی امریکا. او مثل تجارت، دست بالا را می‌گیرد تا در مذاکره تخفیف کم‌تری بدهد.
عجیب نیست که وقتی امریکا به صورت حداکثری خواسته‌های خود را طرح کرد، ایران هم به صورت حداکثری پاسخ داد و گفت اصلاً قصدی برای مذاکره ندارد. ایران هم قیمت را بالا برد.

در طناب‌کشی سیاست، این روندها عجیب نیست. البته ایران باید به این نکته توجه داشته باشد که مذاکرات تک‌موردی با آمریکا در دوران ترامپ ممکن نیست. ایران با توجه به شرایط دنیا و وضعیت داخلی، باید مذاکراتش با امریکا را در قالب یک بسته‌ی کامل انجام دهد.

من البته بیست سال است این حرف را درباره‌ی موضوع ایران و امریکا می‌زنم و می‌گویم مذاکرات تک‌موردی با امریکا، دوام ندارد.

متن کامل گفت‌وگو
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1664661
نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی), [Apr 12, 2025 at 18:07]
چه‌ها که نشد!

عملیات 7 اکتبر حماس، بهانۀ نابودی نوارغزه شد. زمینۀ عقب‌نشینی حزب‌الله از جنوب رودخانۀ لیطانی و خلع سلاح آتی آن را فراهم کرد. باعث سقوط حکومت خاندان اسد در سوریه شد. حشدالشعبی را به سمت ادغام در ارتش عراق سوق داد. منابع حیاتی و تسلیحاتی حوثی‌ها را نابود کرد و جمهوری اسلامی را به پای میز مذاکره با نمایندگان ترامپ در مسقط کشاند.
آن عملیات واقعاً چه جای شادی و پایکوبی از طرف "ارزشی‌ها" داشت؟ آیا نظرشان این است که هیچکدام از این قضایا ربطی به آن عملیات ندارد؟ و یا اینکه همۀ این موارد دروغ است؟ یا اینکه همۀ اینها نوعی پیروزی است؟
حداقل آنها که به صرف تحلیلِ پیامدهای آن عملیات مرا آماج تهمت و توهین و تهدید قرار دادند، یک کلمه پاسخ دهند!

#احمد_زیدآبادی

@bayane_azadi
https://t.me/ahmadzeidabad/4695
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀حیوانات و پرندگان به حمایت ما انسانها احتیاج دارند. توجه داشته باشیم ما انسان ها با توسعه شهرها و آلودگی به تخریب طبیعت دست زده و عرصه حیات را بر حیوانات و پرندگان تنگ کرده ایم. از این نظر است که انسان دِن و بدهی بزرگی از حیوانات بر گردن دارند. با حمایت های خود از حیوانات و پرندگان اندکی از دِین و بدهی خود را به طبیعت ادا کنیم🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

🆔 bayand_azadi
🔸 توسعه به مثابه شادی: حلقۀ مفقودۀ پیشرفت و سلامت در ایران

🔹مصطفی سیدمیررمضانی

🔹منبع: نشریه اجتماعی نهضت آزادی ایران- شماره دوم

@Nehzatazadiiran

📌توسعه پایدار و سلامت روان دو مفهوم به‌ظاهر جدا، اما در عمل کاملاً مرتبط‌اند.

📌مفهوم توسعه در ایران غالباً به رشد اقتصادی محدود شده است، در حالی که غفلت از جنبه‌های دیگر عواقب ناگواری به دنبال دارد؛ بدتر اینکه در همین حوزه نیز کامیابی چندانی حاصل نشده است.

📌سلامت از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی (WHO) تنها به نبود بیماری محدود نمی‌شود. این سازمان سلامت را به‌عنوان رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی تعریف کرده است. این تعریف گواه آن است که بدون نیل جامعه به سطح مطلوب سلامت، بستر مناسبی برای توسعه پایدار ایجاد نخواهد شد.

📌کمبود سرمایه‌گذاری در آموزش، بهداشت و زیرساخت‌های اجتماعی نیز از دیگر موانع توسعه پایدار در ایران به شمار می‌روند.

📌مطالعه‌ای که توسط دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده، نشان داده که افزایش ۱۰ درصدی نرخ بیکاری با افزایش ۵ درصدی اختلالات روانی در جامعه مرتبط بوده است. این آمار زنگ خطری برای عموم مردم به‌ویژه سیاست‌گذاران است.

📌توسعه پایدار و سلامت روان دو روی یک سکه‌اند. جامعه‌ای که از سلامت روانی مطلوبی برخوردار است، بستر مناسبی برای توسعه پایدار فراهم می‌کند و برعکس، توسعه پایدار نیز می‌تواند تأثیر بسزایی در بهبود سلامت روان مردم داشته باشد

@bayane_azadi
@Nehzatazadiiran

📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-03-09-9
رئیس جمهوری خطاب به ترامپ: "اصلا قابل قبول نیست که ما به شما دستور میدهیم که اینجوری نکنید، اینجوری نکنید و اینجوری نکنید، ما اله میکنیم، اصلا من نمیام هر غلطی میخواهی بکنی بکن".
چند توضیح :
اول اینکه زلنسکی در مقام زیر دست آمریکا آمد مذاکره کرد. دوم زلنسکی به پشتوانه مالی و تسلیحاتی آمریکا جنگ کرد و از هر حیث وامدار آمریکاست. سوم ، در همان مذاکره بحث برانگیز میان ترامپ و زلنسکی، هم اغلب صاحب نظران توی خود آمریکا و هم نظرسنجی انجام شده در آمریکا مقصر را ترامپ دانستند. چهارم ، رو‌در رویی دو رئیس جمهور ایران و آمریکا خواب و خیال است، لذا لازم نیست ایشان از حالا بترسد که ترامپ با او اینجور برخورد کند. اگر مواجه ای باشد حداکثر حداکثر از طریق وزارت خارجه است. پنجم، اگر روزی بنا بر مواجه ترامپ و پزشکیان بود، حاضرم قسم بخورم که عمرا ترامپ جرات نمی کند اینجور با پزشکیان برخورد کند. ششم ، رئیس جمهور باید بداند، هر غلط بنا نیست متوجه ایشان باشد که با خیال راحت اینجور می گویند. این هر غلط متوجه مردم ایران است. رئیس جمهوری که نتواند فرق این دو را تشخیص دهد، صلاحیت و صداقت او در چیست؟

https://t.me/bayane_azadi
مذاکره، گفتگو و مباحثه؟
احمد فعال
تقسیم‌بندی دوست عزیزمان آقای حسین شیخی درباره تفاوت مذاکره کردن (discussion) و گفتگو کردن (negotiation) خوب و درست است. اصطلاح سومی هم وجود دارد که موسوم به بحث کردن (argument, debate) است. موضوع و هدف بحث کردن هم با مذاکره و گفتگو فرق دارند. موضوع بحث کردن، استدلال کردن و حجت آوردن، و هدف آن ناظر به اثبات و رد حجت‌هاست. هر سه، در یک وجه مشترک هستند، و آن محاوره کردن (conversation) است. از یک دید دیگر می‌توان این سه حوزه را فهم کرد. مذاکره، حوزه سخت محاوره، و گفتگو حوزه نرم محاوره، و بحث و یا مناظره حوزه متوسط محاوره است. با این وجود بحث و مناظره می‌تواند از حوزه مذاکره سخت‌تر، و می‌تواند از حوزه گفتگو نرم‌تر باشد، در صورتی که طرفین به شرایط و اصولی تن بدهند و یا ندهند.
شاید همین حوزه سخت مذاکره است که گفته می‌شود، طرفین بر اساس وزن خود با یکدیگر مذاکره می‌کنند. اگر وزن را قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی بدانیم، به ترتیبی که دوست ما می‌گوید: «زيرا در مذاكره اصلآ قرار هم نيست كه منافع و امتيازات لزومآ بطور برابر توزيع شوند ، قرار ، چنانكه آمد ، اصولآ [بر] توزيع منافع و امتيازات ، برابر وزن و قدرت طرف‌هاست و در واقع همين وزن و قدرت طرف‌هاست كه در عين حال منافع شان در مذاكرات را هم ضمانت مى كند . بدين سان هر طرفى مى تواند در مذاكره مشاركت كند و برابر وزن خود ، سهم خود را بخواهد و عنداللزوم آنرا به طرف‌هاى ديگر تحميل كند». قاعده این است که هیچ مذاکره‌ای میان قوی و ضعیف، و اصولا هیچ مذاکره‌ای در سطح بین‌الملل صورت نگیرد. چون روشن است، در موازنه قدرت، طرف قوی به میزانی که قوی‌تر است، تا جایی که نسبت به ضعیف، از قدرت مطلقه برخوردار باشد، به همان میزان منافع و امتیازات غیرقابل وصفی را بر طرف ضعیف‌تر تحمیل خواهد کرد. این حرف از یک جهت درست است، و از یک جهت غلط. از این حیث اگر صرفاً روابط بین‌الملل براساس موازنه قدرت باشد، حتماً طرف قوی امتیازات و منافع بیشتری را بر طرف ضعیف تحمیل می‌کند. چنانچه نگارنده همین سطور در مقاله‌ای با عنوان "قواعد فلسفی قرارداد" نوشته است: «بنا به اینکه دولت سازمان یافته‌ترین و پیچیده‌ترین شکل قدرت است، روابط میان دولت‌ها براساس موازنه قوا صورت مي‌گیرد... منافع ملی یک رشته منافعی است که دولت‌ها در روابط قوا برای یکدیگر تعریف مي‌کنند. منافع ملی، منافع هر دولتی است، به میزانی که در موازنه قوا بدست مي‌آورد. منافع ملی، حدود حوزه اقتدار و اختیار دولت‌ها در داخل و خارج از کشور است. مثلا منافع ملی آمریکا از مرزهای کشور خود شروع مي‌شود تا آبهای خلیج فارس امتداد پیدا مي‌کند. ناوهای دریایی و قدرت مانور هواپیماهای جنگی، حدود منافع ملی آمریکا را تعیین مي‌کنند. حوزه نفوذ ایران در بعضی از کشورهای خاورمیانه، برد موشکهای دوربرد بالستیک و نیروهای نیابتی، حوزه اقتدار و در نتیجه منافع ملی دولت ایران را تعیین مي‌کنند. این منافع منافع ملت‌ها نیست، منافع دولت‌هاست. زیرا با مقتضیات تعریف خود از سیاست خارجی و داخلی، هماهنگ است. استفاده از مفهوم منافع ملی برای هر دولت، تا آنجاست که تأمین کننده نیازهای او، و متناسب با سیاست‌های خارجی و داخلی اوست. از این نظر، حتی وجود یک دولت خارجی مي‌تواند بخشی از منافع ملی دولت دیگر تلقی شود. اما این منافع، صرفآ منافع دولت است، و هیچ نسبتی با منافع ملی ندارد. با این وجود دولت قوی‌تر مي‌تواند مازاد این منافع را به سود ملت خود انتقال دهد. به عنوان مثال روابط دولت ایران و چین هر یک بخشی از آن چیزی است که در گفتمان "سیاست قدرت"، منافع ملی یکدیگر تلقی مي‌شوند. در این میان دولت چین، چون قدرت برتر محسوب مي‌شود، مازاد منافع حاصل از رابطه اقتصادی و سیاسی با ایران را به درون کشور و در سود ملت خود انتقال مي‌دهد. اما دولت ایران جز بهره‌برداری سیاسی از حق وتوی چین و حمایت‌های سیاسی و احیاناً خرید قاچاقی کالاهای تحریم شده، و فراخ کردن دست دولت، مازادی از این منافع نمي‌برد، تا در سود ملت انتقال دهد. به عکس، مي‌توان شمار کثیری از این زیان‌ها را در مناسبات تجاری و سرمایه گذاری‌های غلط، فهرست کرد».
لیکن می‌توان وجه دیگری برای وزن سیاسی در مذاکره بیرون از حوزه قدرت جستجو کرد. و آن فعال کردن توانایی‌های کشور در بدست آوردن مشروعیت داخلی و مشروعیت بین‌المللی است. و این مشروعیت‌ها جز از راه تغییر رویکرد سیاسی از ستیزه‌جویی به عادی‌سازی، تغییر رویکرد اقتصادی از اقتصاد مقاومتی به توسعه‌محوری، و تغییر رویکرد سیاست داخلی به این حقیقت که ایران به یکسان در همه زمینه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی به همه ایرانیان تعلق دارد، ممکن نیست. 21 اسفند ماه 1403
https://t.me/bayane_azadi/3640
در باره مذاكرات ؛
✍️ حسین شیخی

يك - مذاكره به طور كلى و به ويژه در حوزه هاى سياسى و اقتصادى با صرف گفتگو متفاوت است ؛ نسبت گفتگو و مذاكره ، نسبت عام و خاص است . گفتگو ، اگر ناظر به امور معرفتى است ، موضوع اش حقيقت و كشف حقيقت است ؛ اگر موضوع اش حوزه هاى خانوادگى ، مدنى و اجتماعى به معناى خاص است ، ناظر به تبادلات و انتقالات فرهنگى ، آداب و رسوم و سنن ، روش كسب تحصيل دانش ها و مهارت ها براى تمهيد و تسهيل زندگى اجتماعى است و …. . گفتگو ، با اينكه مذاكره نيست ، گاه مقدمه و تمهيد كننده مذاكره هم هست ؛ زيرا در اين مرحله اطراف گفتگو مى كوشند به تفاهماتى دست بيابند كه مذاكره را آسان و اهداف مذاكره را دست يافتنى تر كند . با اين حال گفتگو مذاكره نيست و از همين روست كه اصحاب تجربه هايى از اين دست مى دانند كه در اين مرحله گفتگوهاى مقدماتى ، معمولآ اطراف گفتگو عند اللزوم و براى مديريت انتظارات و توقعات طرف ديگر ، به او يادآور مى شوند كه اين مذاكره نيست “this is not negotiation ”.
خوب چرا اينها گفتگوست و مذاكره نيست ؟ زيرا مذاكره ناظر به 'حوزه منافع' است ؛ بدين معنا كه سنخ اين گفتگوها مثل گفتگوهاى علمى ناظر به كشف حقيقت نيست ، حتى سنخ گفتگوهاى حقوقى هم نيست ؛ مذاكرات ، گفتگوهايى سياسى اند ، بدين معنا كه ناظر به حوزه منافع اطراف گفتگو هستند و در اين حوزه ، اطراف گفتگو مى كوشند در قالب قواعد حقوقى موجود ، سهم درخور وزن و قدرت سياسى و اجتماعى و يا اقتصادى و تجارى خود را به چنگ بياورند . در اينجا نسبت ها لزومآ و در همه شرايط برابر نيستند ، اگر وزن و قدرت اطراف گفتگو برابر باشند ، اين نسب ها برابر و گر نه اين نسبت ها ضرورتآ نابرابر هستند ؛ بدون آنكه چنين نابرابرى هايى لزومآ غير حقوقى و يا ناحق باشند .

دو - از اين رو اگر مذاكره اى ضرورت يافته باشد و عدول از آن براى موجوديت يك شخص يا يك گروه يا يك كشور مخاطره آميز باشد ، نمى توان به صرف اين دليل كه طرف ديگر در پى زياده خواهى است و يا قصد تحميل خواسته ها و شرايط خود را دارد يا …. ، از ورود به آن مذاكره خوددارى كرد ؛ زيرا اين اساسآ به معناى سوء تفاهم در باره اصل مفهوم مذاكره است ؛ زيرا در مذاكره اصلآ قرار هم نيست كه منافع و امتيازات لزومآ بطور برابر توزيع شوند ، قرار ، چنانكه آمد ، اصولآ بر توزيع منافع و امتيازات ، برابر وزن و قدرت طرف هاست و در واقع همين وزن و قدرت طرف هاست كه در عين حال منافع شان در مذاكرات را هم ضمانت مى كند . بدين سان هر طرفى مى تواند در مذاكره مشاركت كند و برابر وزن خود ، سهم خود را بخواهد و عنداللزوم آنرا به طرف هاى ديگر تحميل كند . پرهيز و امتناع از يك مذاكره ضرورت يافته نه تنها موجب حقانيتى نيست كه تنها به اين تلقى شكل مى دهد كه در واقع اين طرف امتناع كننده است كه زياده خواهى مى كند ، زيرا بطور مفروض و بلحاظ سياسى بديهى ، وزن و قدرت طرف ها ، به خودى خود ، ضامن سهم آنها و دستيابى به اين سهم است.
٤٠٣/١٢/١٩

@bayane_azadi
نامه ترامپ به رهبر ايران
و موقعيت سياسى روسيه در ايران ؛

✍️ حسین شیخی
پيشتر ترامپ به پوتين به تلويح نشان داده بود كه برگ ايران براى روسيه ديگر سوخته است . از نظر ترامپ قوى ترين و شايد تنها برگى كه روسيه در برابر امريكا دارد چين است ؛ امريكا از پوتين مى خواهد در شرايطى كه چين به تنهايى نمى تواند اقتصاد و سياست روسيه را از محاق و انزوا نجات دهد ، در ازاء دريافت پاره اى امتيازات در جنگ اكراين و خروج نسبتآ آبرومندانه از آن و رفع تدريجى و متناسب پاره اى تحريم ها و بازگشت دوباره به جى ٨ ، اكنون جى ٧ ، از چين فاصله بگيرد ، و در باره ايران هم ، دست كم همان نقشى را بر عهده بگيرد كه در سوريه در واپسين روزهاى رژيم اسد داشت و اگر مايل باشد مى تواند نيز در ترغيب تهران به ترك مواضع اش بكوشد . بنظر مى رسد كه پوتين علاوه بر چين ، مى خواسته است كه با ارائه پيشنهاد يك نقش ميانجى گرايانه به امريكا در باره ايران ، اين مناقشه را تا حصول نتيجه دلخواه در باره اكراين ، از راه ترغيب پنهانى تهران به مقاومت به درازا بكشاند .
اين در حالى است كه بنظر مى رسد كه امريكا - و نيز البته اروپا ، نظر به موقعيت ايران و شناختى كه از مقاصد پوتين دارند و نيز با توجه به ارزيابى شان از محدوديت فرصت ، چنانكه از مواضع اخيرشان پيداست ، و بالاخره با توجه به گستره موضوعات مورد نظرشان در مذاكره كه ناگزير است بالاخره مذاكراتى مستقيم باشند ، نمى توانند اجازه دهند كه كار به ميان دارى پوتين سنجاق شود ؛
نامه مستقيم ترامپ به رهبر ايران علاوه بر دلالت هاى اصلى اش ، ناظر به از كار انداختن ماشين سياسى روسيه در ايران هم هست .

٤٠٣/١٢/١٨

@bayane_azadi
آیا باید انقراض بشر را به تأخیر انداخت؟

🔸 دِرِک پارفیت، فیلسوف فقید، می‌گفت ما دو گزینه داریم. می‌توانیم با دقت از مواهب و ذخائر کره‌ی زمین پاسداری کنیم، در زیرساخت‌ها و انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کنیم و منابع این سیاره را برای نسل‌های بعدی به ارث گذاریم. یا می‌توانیم این ذخائر را خالی کنیم و مصرف منابع را در کوتاه‌مدت چنان افزایش دهیم که گویی فردایی وجود ندارد. اگر سیاستِ حفظ منابع طبیعی را اتخاذ کنیم، سطح زندگی‌مان تا مدت‌ها ارتقا خواهد یافت. اگر سیاستِ اتمام منابع طبیعی‌ را در پیش بگیریم، سطح زندگیِ نسل کنونی اندکی بیش از حالت قبلی [اتخاذ سیاست حفظ منابع طبیعی] ارتقا خواهد یافت اما بعد از حدود ۳۰۰ سال سطح زندگیِ نسل‌های بعدی به شدت تنزل خواهد کرد و سپس برای مدتی نامعلوم در سطحی شبیه به سطح زندگیِ نسل کنونی راکد خواهد ماند.

🔸 وقتی این دو گزینه را به دانشجویانم ارائه می‌دهم، ۹۰ درصد از آنها سیاستِ حفظ منابع طبیعی را انتخاب می‌کنند. بسیاری از آنها نیز ادعا می‌کنند که انتخاب سیاستِ اتمام منابع طبیعی غیراخلاقی است. پارفیت با آنها موافق است اما توضیح دادن چنین قضاوت‌هایی را دشوار می‌داند. چه کسی از مصرف بی‌رویّه و اتمام منابع طبیعی آسیب می‌بیند؟ شاید بگوییم که این سیاست به آدم‌هایی که ۳۰۰ سال دیگر و بعد از آن به دنیا می‌آیند صدمه می‌زند. با وجود این، سیاست‌های اقتصادی صرفاً بر سطح زندگی تأثیر نمی‌گذارد؛ این سیاست‌ها بر این مسئله هم تأثیر می‌گذارد که چه کسانی وجود خواهند داشت. بسته به این که در سکوی نفتی کار کنیم یا در نیروگاه بادی، با اتوبوس رفت‌وآمد کنیم یا با خودروی شخصی، از عهده‌ی تأمین هزینه‌ی مهدکودک برآییم یا نه، با آدم‌های متفاوتی معاشرت می‌کنیم، دست به انتخاب‌های متفاوتی می‌زنیم و، در نهایت، فرزندانِ متفاوتی به دنیا می‌آوریم. این فرزندان هم به نوبه‌ی خود فرزندانی را به دنیا می‌آورند که اگر سیاستِ حفظ منابع طبیعی را اتخاذ کرده بودیم وجود نمی‌داشتند. اگر بر اساس همین منطق، تسلسل نسل‌ها را دنبال کنیم، سرانجام به جایی می‌رسیم که می‌توان گفت اگر سیاستِ حفظ منابع طبیعی را انتخاب کرده بودیم هیچ‌یک از کسانی که ۳۰۰ سال پس از اتخاذ سیاستِ اتمام منابع طبیعی به دنیا می‌آیند وجود نمی‌داشتند. بنابراین، اگر سیاستِ اتمام منابع طبیعی را برگزینیم، هیچ‌کسی وجود نخواهد داشت که بتواند بگوید «این انتخاب زندگی‌ام را بدتر کرد» ــ بدون چنین انتخابی، آنها اصلاً وجود نخواهند داشت! اما معلوم است که اتمام منابع طبیعی سیاستِ بدتری است. پارفیت این را «مشکل ناهمسانی» می‌نامد.

🔸 به احتمال زیاد ما با خطر انقراض قریب‌الوقوع مواجه نیستیم. اما فرزندان نوه‌های ما، مثل آخرین نسل مورد نظر مولگن، از بعضی از منابع معنابخش (تشکیل خانواده در جزایر مالدیو یا نواحی ساحلیِ بنگلادش، حفاظت از دیواره‌ی بزرگ مرجانی در اقیانوس آرام، اشتغال به شغل‌های خودکارشده) محروم خواهند بود. ما وظیفه داریم که منابعی فکری را برای آنها به جا بگذاریم تا بتوانند منابع معنابخش جدیدی را بیابند: ما موظف‌ایم که «تخیل اخلاقیِ» مورد نظر مولگن را برانگیزیم، آنچه را که جان استوارت میل «آزمایش‌ها در زندگی» می‌خواند روا بدانیم و فضای تأمل فلسفی را فراهم کنیم. این دو کتاب کارکردهای متفاوتی دارند. کتاب الیزابت فینرون-برنز ــ که باید در فهرست مطالعاتیِ دانشجویان قرار گیرد ــ به پرسش‌های دیرین اخلاق جمعیت‌محور، پاسخ‌های جدیدی می‌دهد. کتاب تیم مولگن مسئله‌ی جدید (و نسبتاً نامتعارفی) را مطرح می‌کند. ممکن است که خوانندگانِ این کتاب استدلال‌های او را بی‌عیب‌ونقص نشمارند و پاسخ‌هایش را بحث‌انگیز بدانند. اما به نظر می‌رسد که او به یک اندازه به دنبال متقاعد کردن و به فکر واداشتن خوانندگان است: دِین ما به آیندگان این است که استعداد کاوش خلاقانه در معنای زندگی را پرورش دهیم.

@NashrAasoo 💭
"قیمت اجاره‌خانه در سال ١٣٥٣ نسبت به ١٣٥٢، دویست درصد رشد کرد؛ در سال ١٣٥٤ هم نسبت به سال پیش از خود صد درصد رشد داشته است"
(فِرد هالیدی - دیکتاتوری و سرمایه‌داری در ایران)

"در فاصله سرشماری ١٣٤٥ تا ١٣٥٥ خانوار نرمال در ایران شش نفر بود و خانوارهایی که تنها یک اتاق داشتند (یعنی یک خانواده شش‌نفره، تنها یک اتاق برای زندگی دارد) از ٣٦ درصد در سال ١٣٤٥ به ٤٣ درصد در سال ١٣٥٥ افزایش پیدا کرده بود"
(نیکی کدی -ریشه‌های انقلاب ایران)

"ایران در سال ١٣٥٥، میان کشورهای منطقه‌ خاورمیانه و شمال آفریقا از نظر نسبت تخت‌های بیمارستانی به جمعیت، رتبه آخر را داشته است"
(یرواند آبراهامیان - ایران بین دو انقلاب)

⏪ پی بردن به این واقعیت‌های میدانی نیازی به فلان کتاب (که البته همه آنها هم با رجوع به مرکز آمار ایران همان برهه است) نیست و کافیست که واقعیات را از پدربزرگ مادربزرگ‌های خود جویا شویم.
👈 آن بهشت از دست رفته که همه غرق در رفاه و لذت بودند، قیمت خودکار ۱۳ سال تغییر نداشت و مردم از سر سرخوشی دست به انقلاب زدند، تنها منبعی که دارد، توهماتی است که در شبکه‌های فارسی‌زبان و اینستاگرام ساخته می‌شود.
@bayane_azadi
تصویر خیالی از زندگی ایرانیان در دوران پهلوی (قسمت دوم)
احمد فعال

3- رشد و توسعه‌ای که از آن دوران تصویر می‌شود، یک تصویر خیالی و غیرواقعی است. در آن دوران 5 برنامه توسعه اجرا شد. دهه چهل با رشد 11 تا 16 درصدی مواجه بودیم. برنامه سوم با 16 درصد رشد موفق‌ترین بود. اما به خاطر داشته باشید که مقیاس رشد فریبنده است. شما در یک روستا و یک شهر کوچک مخروبه اگر چهار تا ساختمان و یک کارخانه احداث کنید، می‌گویند 100 درصد رشد ایجاد شده است. اما هرگاه در همین روستا و شهر کوچک به تدریج طی 20 الی 30 سال دهها کارخانه و هزاران ساختمان ساخته شود، در سالهای 20 و 30 اگر به جای چهار تا ساختمان 10 ساختمان و به جای یک کارخانه پنج کارخانه بسازید، در حالی در همان سال نسبت سال اول چندین برابر توسعه ایجاد شده است، می‌گویند نرخ توسعه پنج درصد بوده است. بنابراین نرخ‌های 11 درصد و 16 درصد نسبت به وضعیتی بود که کشور از لحاظ توسعه بسیار بسیار عقب‌مانده، و تقریباً یک کشور روستایی بود. با این وجود در دهه پنجاه به دلیل آنچه که به جنگ اکتبر مربوط می‌شود، با افزایش قیمت نفت از بیش از یک دلار به بیش از 10 دلار، و بی‌اعتنایی محمد رضا شاه به قانون برنامه پنجم، و اراده و فرامین همایونی را معادل قانون پنداشتن، متوسط رشد طی برنامه‌های سوم و چهارم حدود 11 درصد بود. در برنامه پنجم منتهی به سال 1356 این رشد به نصف کاهش پیدا کرد و در سالهای 52 تا 56 اقتصاد دچار بیماری هلندی شد. به این دلیل که پول زیاد ناشی از فروش نفت به کشور و بازار سرازیر شد، مصرف بالا رفت و بی‌انظباطی مالی اقتصاد را به ورشکستگی کشاند. به طوریکه تورم در سال 1352 به 10 درصد و در سال 1355 به 16 درصد و در سال 1356 24 درصد شد.
4- آن تصویر خیالی که از دوران قبل از انقلاب ارائه می‌شود، از بیان این واقعیت‌ها که کالاهایی مانند تلویزیون رنگی - اگرچه تاریخچه ورود تلویزویون رنگی به سال 1355 بازمی گردد- و جارو برقی و حتی دستمال کاغذی کالاهای لوکس محسوب می‌شدند، و تقریباً نزدیک به اغلب خانواده‌ها محروم از این کالاها بودند، خودداری می‌شود.
5- اگر نخواهیم با حکمرانانی که ایران امروز را به فلاکت اقتصادی مبتلا کردند همزبان شویم، باید به دو حقیقت اعتراف کرد: الف) اگر وضعیت اقتصادی همان رژیم پیشین به همان ترتیب پیش می‌رفت، وضعیت امروز ایران ده‌ها برابر بهتر و توسعه‌یافته‌تر از امروز بود، با این تبصره که نگاه آریستوکراتیک (اشراف‌سالاری) که در حکمرانی پهلوی‌ها وجود داشت، معلوم نبود وضع روستاها و شهرهای کوچک و غیرمرکزی بهتر از امروز می‌شدند. ب) اگر انقلاب با پدیده‌های تصادفی مانند گروگان‌گیری و جنگ مواجه نمی‌شد - و بعدها به عمد هدایت شد- ادامه آنچه که مسیر انقلاب بود، بی‌تردید وضعیت امروز ایران چندین و چند بار از وضعیتی که اقتصاد رژيم پیشین ادامه می‌یافت توسعه یافته‌تر، و وضعیت شهرها و روستاها از عدالت و توسعه متوازن‌تری برخوردار بودند.
https://t.me/bayane_azadi/3583

Records

17.03.202523:59
1.8KSubscribers
02.04.202523:59
100Citation index
11.02.202506:26
1.9KAverage views per post
10.02.202523:43
1.9KAverage views per ad post
17.03.202514:42
8.26%ER
10.02.202523:59
106.85%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
FEB '25MAR '25APR '25

Popular posts بیان آزادی

15.04.202518:40
ترامپ، فرصتی برای بازگشت از بیراهه !
دکتر اسفندیارخدایی

🌿جمهوری اسلامی به نقطه‌ای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقع‌گرایی، یکی را انتخاب کند. تصمیم‌گیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفته‌ایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب در هاله‌ای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانه‌ها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکرده‌ایم که به دنبال سازگاری با واقعیت‌ها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشت‌ساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد می‌کنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.

🌿اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است. رمز ماندگاری آمریکا و تمدن غرب در شکست‌پذیری و انعطاف است. آمریکا وقتی توانست ویتنام را فتح کند که آرمان‌گرایی را کنار گذاشت و واقعیت ویتنام را پذیرفت و عقب نشست. امروز ویتنام یکی از مهمترین متحدان آمریکا در شرق آسیاست. آمریکا در افغانستان شکست خورد و آن را پذیرفت و با طالبان مذاکره کرد و رفت و باید زودتر می‌رفت. رمزماندگاری آمریکا در شکست‌پذیری و انعطاف است. اما داعش و القاعده هنوز شکست را نپذیرفته‌اند و اگر روزگاری بپذیرند و با دنیا کنار بیاید، طبیعت به آنها حق ادامه حیات خواهد داد.

🌿وقتی که جاده می‌پیچید ما هم باید بپیچیم، وگرنه به دره سقوط می‌کنیم. قرار نیست دنیا خود را با ما سازگار کند، بلکه ما باید با دنیا کنار بیاییم. خیلی خوب می‌شود اگر کوهها و دره‌ها را برای جمهوری اسلامی فرش کنند که خاری در پایش فرو نرود. اما واقعیت آن است که دنیا پر از سنگ و خار است و جمهوری اسلامی باید با پوشیدن کفش با دنیا کنار بیاید.

🌿کنار آمدن با موضوع حجاب مسئله دردناکی برای نظام بود، گرچه هیچ‌وقت در این زمینه تصمیم مشخصی گرفته نشد و نخواهد شد. اما بطور کلی کنار آمدن با خواست و رای مردم یک پیروزی است نه شکست. در موضوع سیاست خارجی نیز جمهوری اسلامی همواره بین واقع‌گرایی و توهمات آرمانگرایی ایدئولوژیک سرگردان بوده است. اکنون به لطف ترامپ وقت آن است که تصمیمات دردناکی گرفته شود. بلکه کنار آمدن با واقعیت بین‌الملل نشانه بلوغ و ماندگاری جمهوری اسلامی است و باید جشن گرفته شود.

🌿بابت توهمات و بلندپروازی‌های ایدئولوژیک بسیار هزینه داده‌ایم و به نتیجه نرسیدیم. پس از تجاوز عراق، عاقلانه و شجاعانه جنگیدیم و دشمن را از خاک خود بیرون کردیم و دنیا ما را تحسین کرد. می‌توانستیم با تضمین سازمان ملل و عربستان، غرامت بگیریم و پیروز میدان باشیم، اما روزی که به دنبال آرمان "راه قدس از کربلا می‌گذرد" رفتیم، دنیا مقابل ما ایستاد و مجبورمان کرد جام زهر را بنوشیم. صدها هزار شهید و یک تریلیون دلار خسارت مالی، هزینه ناچیزی بود که می‌توانستیم از آن درس بزرگ واقع‌گرایی و کنار آمدن با طبیعت را بگیریم.

🌿اگر با واقعیت و طبیعت قدرت کنار نیاییم محکوم به نابودی هستیم. امثال داعش و القاعده محکوم به نابودی هستند. حماس و حزب‌الله و جمهوری اسلامی و حشدالشعبی و یمن نباید همان راه نیستی را در پیش بگیرند. منظور این نیست که تسلیم شویم. راه سومی جز تسلیم و تقابل مستقیم وجود دارد و آن راه این است که از تجربیات خودمان و کشورهای دیگر و انبوه تجربیات تاریخی درس بگیریم. ژاپن، چین، ویتنام، آلمان، قطر، ترکیه و سایر کشورهای جهان در مقابل آمریکا تسلیم نشده‌اند اما راه کنار آمدن را آموخته‌اند.

🌿امروز چین روزانه صدها سرباز آمریکایی را می‌کشد و هر هفته چندین کارخانه آمریکا را به آتش می‌کشد! بدون آنکه تیری شلیک کرده باشد، از طریق اقتصاد. وقتی که متخصصان آمریکایی و اروپایی در شرکتهای چینی استخدام می‌شود مثل آن است که آنها را کشته و وقتی که شرکتها و کارخانه‌های غربی سرمایه‌های خود را به چین منتقل می‌کنند مثل آن است که چین آنها را منفجر کرده بلکه بطور مسالم‌آمیز به خدمت خود درآورده.
🌿وقتی که صبحانه یک کودک عربستانی و قطری و اماراتی دو برابر صبحانه کودک آمریکایی است و امکانات پزشکی و آموزشی و ورزشی آنها بهتر از آمریکایی‌هاست، چگونه می‌گویید آنها برده آمریکا هستند. وقتی که عربستان با موازنه واقع‌گرایانه هم از چین امتیاز می‌گیرد و هم از آمریکا و روسیه و ایران، چرا می‌گویید عربستان گاو شیرده آمریکاست. می‌گویید این سخن ترامپ است؟از کی سخن ترامپ برای شما حجت است؟ آیا سخنان دیگر ترامپ را هم قبول دارید یا حجاب ایدئولوژیک جلوی چشم شما را گرفته که فقط آنچه که که به نفع آرمانهای خودتان است را می‌بینید؟

🌿امروز ترامپ فرصتی است برای بیدار شدن و بازگشت از بیراهه توهمات و بلندپروازی های ایدئولوژیک یک اقلیت که خود را نماینده مردم می‌خوانند.
@bayane_azadi
13.04.202514:52
🌎 جلسه‌ی نخست میان دو طرف تعیین کننده است

💠 هیچ عاملی حتا اسرائیل نمی‌تواند مانع ایران شود اگر...

(پیش بینی و پیشنهاد پیرامون مذاکرات ایران و آمریکا)

✒️ محمود سریع‌القلم


الان دستور کار ارتدوکس اسراییل این است که بین ایران و امریکا در دوران ترامپ مذاکره‌ای صورت نگیرد و اگر هم مذاکره‌ای انجام شد، شکست بخورد.

توجه به اقتصاد، می‌تواند فضای سیاسی و روانی میان ایران و امریکا را نه تنها متحول کند، که در حد پارادایم‌شیفت تغییر دهد.

آینده‌ی ایران در گرو درآمد است. وقتی پول نباشد، بهداشت، آموزش، امنیت، حمل‌ونقل و فرهنگ آسیب جدی خواهد دید. کشور باید فکر کند چگونه درآمد حاصل از صنعت انرژی و نفت خود را احیا کند.

ما باید مسائل سیاست خارجی، امنیت ملی و هسته‌ای را به مسائل اقتصادی گره بزنیم. به همین دلیل است که من ایده‌ی سرمایه‌گذاری کنسرسیوم با مشارکت غربی ها، امریکایی‌ها، چین و حتی مالزی را در صنعت انرژی ایران مطرح کردم. ما ممکن است دهه‌ها با امریکا درباره‌ی اختلافات سیاسی‌مان جدال کنیم و به جایی هم نرسیم اما جهان به سمت یک فضای اقتصادی دارد حرکت می‌کند. ما باید گره‌های سیاسی را به مسائل اقتصادی پیوند بزنیم.

اگر تصمیم به مذاکره باشد، تیم مذاکره‌کننده واجد اهمیت نیست. حتا افرادی کاملاً بوروکرات می‌توانند روبه‌روی طرف امریکایی بنشینند؛ به شرط این‌که دستور کار داشته باشند؛ و اگر دستور کار مشخص باشد، نتیجه خواهند گرفت.

آنچه تعیین‌کننده خواهد بود، جلسه‌ی نخست میان دو طرف است، نه این‌که چه افرادی از طرف ایران در مذاکره باشند. در جلسه‌ی نخست که احتمالاً در حد بوروکرات‌ها باشد، نوعی از افکارسنجی و مشخص کردن دستور کار و روشن شدن اولویت‌های طرفین صورت خواهد گرفت که برای ادامه‌ی مسیر مذاکرات تعیین‌کننده خواهد بود.

به نفع ایران است که حکمرانی خود را از معادلات سیاسی‌ـ‌استراتژیک به سوی معادلات اقتصادی‌ـ‌فن‌آورانه ببرد. هم برای رشد و توسعه‌ی ایران مفید است و هم امکان بهره‌برداری ما از امکانات عظیم در دنیا را فراهم می‌کند.

اگر کشوری بخواهد به مسیر توسعه برود نیاز به شرکای قابل اتکا دارد. ایران می‌تواند با نرمالیزه کردن سیاست‌خارجی خود با کشورهای منطقه نیز همکاری تجاری و اقتصادی و فرهنگی و پروژه‌های مشترک انرژی داشته باشد. به‌لحاظ امنیتی نیز ایران هرقدر که خودش را به اقتصاد جهانی قفل کند، امنیتش بیش‌تر خواهد شد.

من ایده‌ی سرمایه‌گذاری کنسرسیوم غربی با مشارکت امریکایی‌ها را در صنعت انرژی ایران مطرح کردم. ما می‌توانیم دهه‌ها با امریکا درباره‌ی اختلافات سیاسی‌مان جدال کنیم و به جایی هم نرسیم اما جهان به سمت یک فضای اقتصادی دارد حرکت می‌کند. ما باید گره‌های سیاسی را به مسائل اقتصادی پیوند بزنیم.

اگر بخواهیم از لحاظ اندیشه‌ی سیاسی به دنیا بنگریم و بگوییم ما خواهان یک جهان مملو از عدالت هستیم، به هیچ جایی نخواهیم رسید. هیچ کشوری نمی‌تواند منافعش را بر اساس اندیشه‌ی سیاسی محاسبه کند. ما باید مسائل سیاست خارجی، امنیت ملی و هسته‌ای را به مسائل اقتصادی گره بزنیم.

البته این نیز گفته می‌شود که ترامپ اگر به توافق هسته‌ای با ایران رسید، آن‌را در سنای امریکا تصویب می‌کند و به صورت یک معاهده درمی‌آورد.
می‌دانید که برجام چنین وضعیتی نداشت. اوباما برجام را به سنا فرستاد و تنها چهار سناتور از صد سناتور سنا با آن موافق بودند. در حالی که به ۶۷ امضا برای تبدیل آن به معاهده نیاز بود.

من آن‌قدرها نسبت به مذاکرات و رفع‌تحریم‌ها بدبین نیستم. امریکایی‌ها حداکثر حرف‌شان را مطرح کرده‌اند اما قرار نیست عین آن چه که آن‌ها می‌گویند در نهایت به کرسی بنشیند. مگر در دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، امریکایی‌ها چطور با چینی‌ها به توافق رسیدند؟ آیا همه‌ی خواسته‌هایی که طرح کرده بودند محقق شد؟
چینی‌ها در نهایت پذیرفتند پنجاه‌میلیارد دلار محصولات کشاورزی و نفت از امریکا بخرند.

آنچه ترامپ مطرح می‌کند، برآمده از ذهنیت تجاری و معامله‌گرایانه‌ی اوست و نه ذهنیت سنتی وزارت خارجه‌ی امریکا. او مثل تجارت، دست بالا را می‌گیرد تا در مذاکره تخفیف کم‌تری بدهد.
عجیب نیست که وقتی امریکا به صورت حداکثری خواسته‌های خود را طرح کرد، ایران هم به صورت حداکثری پاسخ داد و گفت اصلاً قصدی برای مذاکره ندارد. ایران هم قیمت را بالا برد.

در طناب‌کشی سیاست، این روندها عجیب نیست. البته ایران باید به این نکته توجه داشته باشد که مذاکرات تک‌موردی با آمریکا در دوران ترامپ ممکن نیست. ایران با توجه به شرایط دنیا و وضعیت داخلی، باید مذاکراتش با امریکا را در قالب یک بسته‌ی کامل انجام دهد.

من البته بیست سال است این حرف را درباره‌ی موضوع ایران و امریکا می‌زنم و می‌گویم مذاکرات تک‌موردی با امریکا، دوام ندارد.

متن کامل گفت‌وگو
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1664661
13.04.202514:49
نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی), [Apr 12, 2025 at 18:07]
چه‌ها که نشد!

عملیات 7 اکتبر حماس، بهانۀ نابودی نوارغزه شد. زمینۀ عقب‌نشینی حزب‌الله از جنوب رودخانۀ لیطانی و خلع سلاح آتی آن را فراهم کرد. باعث سقوط حکومت خاندان اسد در سوریه شد. حشدالشعبی را به سمت ادغام در ارتش عراق سوق داد. منابع حیاتی و تسلیحاتی حوثی‌ها را نابود کرد و جمهوری اسلامی را به پای میز مذاکره با نمایندگان ترامپ در مسقط کشاند.
آن عملیات واقعاً چه جای شادی و پایکوبی از طرف "ارزشی‌ها" داشت؟ آیا نظرشان این است که هیچکدام از این قضایا ربطی به آن عملیات ندارد؟ و یا اینکه همۀ این موارد دروغ است؟ یا اینکه همۀ اینها نوعی پیروزی است؟
حداقل آنها که به صرف تحلیلِ پیامدهای آن عملیات مرا آماج تهمت و توهین و تهدید قرار دادند، یک کلمه پاسخ دهند!

#احمد_زیدآبادی

@bayane_azadi
https://t.me/ahmadzeidabad/4695
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀حیوانات و پرندگان به حمایت ما انسانها احتیاج دارند. توجه داشته باشیم ما انسان ها با توسعه شهرها و آلودگی به تخریب طبیعت دست زده و عرصه حیات را بر حیوانات و پرندگان تنگ کرده ایم. از این نظر است که انسان دِن و بدهی بزرگی از حیوانات بر گردن دارند. با حمایت های خود از حیوانات و پرندگان اندکی از دِین و بدهی خود را به طبیعت ادا کنیم🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

🆔 bayand_azadi
14.04.202516:06
توافق احتمالى ايران و امريكا و
اثرات آن بر سياست و اقتصاد ايران (۱)

✍️ حسين شيخى

چنانكه از اظهارات استيون ويتكاف نماينده ترامب در گفتگوهاى مقدماتى و عباس عراقچى وزير امور خارجه ايران در همه مراحل گفتگوهاى روز شنبه گذشته بر مى آيد ، امريكا بر برنامه هسته اى ايران و ضمانت هاى عينى براى دست نيافتن ايران به تسليحات هسته اى و ايران نير - در عين حال كه مى خواهد مذاكرات صرفآ به مساله هسته اى منحصر و محدود باشد - بر برداشته شدن تحريم هاى اقتصادى متمركز بوده اند ؛ و اين در شرايطى است كه برداشته شدن تحريم هاى اقتصادى به هر اندازه مورد توافق و وجوهى كه از اين راه براى ايران همچون معادل ضمانت هاى عينى براى دست نيافتن ايران به سلاح هسته اى آزاد خواهند شد ، خواه ناخواه و حتمآ در مراحل بعدى مذاكرات با لزوم تعديل در سياست هاى منطقه اى ايران ربط پيدا مى كند .

در واقع يكى از انتقادات اصلى ترامپ از دولت بايدن طى مبارزات انتخاباتى و تا همين حالا در باره ايران ، به تامين مالى حماس و حزب الله و ديگر گروه هاى محور مقاومت توسط ايران از محل آزاد سازى همين وجوه از سوى دولت بايدن بوده است و روشن است كه براى ترامپ كه اكنون خود رييس جمهور امريكاست ، هرگز امكان تامين مالى اين گروه ها از راه آزاد سازى وجوه ايران قابل پذيرش نيست ؛ از اين رو در حاليكه ترامپ بر مهار نظامى و ديپلماتيك اين گروه ها در يك مشاركت تنگانگ با اسراييل ، به شدت و بطور گسترده متمركز است ، على الاصول نمى تواند به برنامه تامين مالى آنها از راه آزادسازى وجوه ايران بى توجه باشد و با آن كنار بيايد .
در نتيجه در برداشتن تحريم ها و آزادسازى وجوه ايران ، هم در اندازه و هم در مصارف اين وجوه ، نهايت سخت گيرى را خواهد داشت ، بطوريكه به اين اطمينان برسد كه هيچ بخشى از اين وجوه به تامين مالى اين گروه ها - از نظر امريكا تروريسم - منحرف نمى شود ؛ اما نظارت و كنترل بر مصارف اين وجوه كار آسانى نيست ، در حقيقت اين كار تنها در قالب يك برنامه اقتصادى مشترك با امريكا ممكن است و اتفاقآ اكنون كه مذاكرات ايران و امريكا در جريان است ، فرصت خوبى براى اين تغييرات بنيادين و البته ناگزير است .
آقاى دكتر محمود سريع القلم در باره تشكيل يك 'كنسرسيوم' براى چنين مشاركت هايى به درستى مى گويند " من ایده‌ی سرمایه‌گذاری کنسرسیوم غربی با مشارکت امریکایی‌ها را در صنعت انرژی ایران مطرح کردم. ما می‌توانیم دهه‌ها با امریکا درباره‌ی اختلافات سیاسی‌مان جدال کنیم و به جایی هم نرسیم اما جهان به سمت یک فضای اقتصادی دارد حرکت می‌کند. ما باید گره‌های سیاسی را به مسائل اقتصادی پیوند بزنیم ."
با اين حال اگر بخواهيم به اين ايده در قالب اين يادداشت نگاه كنيم ، مساله از صرف مشاركت امريكايى ها ( و ديگر مشاركت كنندگان ، از نظر سريع القلم حتى چين و مالزى) در صنعت انرژى هم فراتر مى رود و كل اقتصاد ايران را در بر مى گيرد تا اهداف امنيتى خود در منع تامين مالى گروه هاى موسوم به محور مقاومت را پوشش دهد .
بنابراين برداشتن تحريم ها از اين نظر كه با سياست هاى منطقه اى كنونى ايران ربطى وثيق پيدا مى كند ، به خودى خود امرى بغايت بيچيده است ؛ لزوم حل و فصل فورى مساله هسته اى ايران از نظر امريكا و متحدان آن ، اساسآ به هماهنگى و هم پوشانى زمانى تدارك ضمانت هاى عينى براى دست نيافتن ايران به سلاح هسته اى از يك سو و برداشتن تحريم ها ، چه از نظر آمادگى براى پارادايم شيفت هاى بزرگ و چه از نظر تداركات زيرساختى چنين پارايم شيفتى از سوى ديگر مجال چندانى نمى دهد و از اين رو هر گونه انتظار براى هم عنان كردن اين دو را بيهوده مى كند .

@bayane_azadi
16.04.202520:30
پایان نشنیدن

✍️ احمد فعال
🔶 قصد داشتم درباره یادداشت آقای دکتر اسفندیار خدایی در باب آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی متن کوتاهی بنویسم، لیکن بعضی از رسانه‌های فارسی زبان در خارج از کشور، از زمانی که احتمال عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا به مشامشان رسیده است، بنا به مأموریتی که بر عهده دارند، با پخش، و چه عرض کنم بمباران اخبار منفی و برجسته کردن قسم‌های منفی اخباری که از هر دو طرف مذاکره کننده به طور طبیعی ماهیت دوگانه‌ای دارد، چنان به سنگ‌اندازی مشغول شده‌اند، که اگر کسی نداند فکر می‌کند، به همین نزدیکی یک جنگ و بیچارگی بزرگی گریبانگیر دولت و ملت ایران می‌شود. به طوری در جایی شنیدم، وقتی یک ایرانی قصد داشت از انگلیس به ایران سفر کند، تحت تأثیر همین رسانه‌ها، از هر طرف به او زنگ می‌زدند، مگر دیوانه‌ای که توی این شرایط به ایران می‌روی.

🔹روشن است که هم ترامپ و تیم ایشان، و هم طرف ایرانی ضمن مثبت ارزیابی کردن مذاکرات، دندان برای یکدیگر تیز می‌کنند. این طبیعت مذاکرات بر اصول موازنه قدرت است. این رسانه‌ها وقتی اخبار عادی شدن روابط ایران و آمریکا و حتی احتمال سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران به گوششان رسید، به دلیل اینکه تمام رویاهای آنها ممکن است پنبه شود، چنان برآشفته و عصبانی شده‌اند، که با پخش قسم منفی اخبار مذاکرات و حواشی آن، کوشش دارند تا مخاطبان خود را فریب، و تا آنجایی هم که از دستشان بربیاید با ترساندن و تحریک هر دو طرف، از امکان نزدیک شدن ایران و آمریکا پرهیز شود. به طرف آمریکایی وانمود می‌کنند، مذاکره با جمهوری اسلامی بی‌فایده است، و طرف ایرانی را با مکرر القاء این مسئله که از روی ترس تن مذاکره داده است، تحریک می‌کنند.

🔹شگفتی و یا طنز ماجرا اینجاست، که پیش از انتخابات آمریکا، این رسانه‌ها با کمک نیروهای سیاسی اپوزسیون که چشم به انتظار تحریم و یا حمله نظامی به ایران دوخته بودند، در مدح و ثنای ترامپ به عنوان یک منجی آخرالزمانی – و به تعبیر یکی از مجریان که ترامپ را "رئیس جمهوری محبوب دلها می‌نامید" - چنان تبلیغ می‌کردند، که بعضی از تحلیل‌گران حتی تمام شدن کار جمهوری اسلامی را تا پایان خرداد ماه امسال خیلی دیر می‌دانستند. اکنون حقیقتاً نمی‌دانیم آینده این مذاکرات به کجا می‌رسد. اما مسئله دو نوع رویکرد و دو نوع تبلیغات است. یک رویکرد که عموماً برنامه‌ای و وسوسه‌ای برای کسب قدرت و دولت در سر ندارد، و تنها به مسائل میهنی فکر می‌کند، هر نوع عادی‌سازی میان ایران و آمریکا و رفع تحریم‌ها و تهدیدها را به نفع ایران و مردم ایران می‌داند، چون عادی‌سازی رابطه ایران و آمریکا، میان‌تهی کردن ایدئولوژی آمریکاستیزی است، و ناگزیز نظام راهی جز تغییرات ساختاری معطوف به حل مسائل داخل کشور ندارد، و این به نفع طبقه متوسط و به نفع هرنوع تغییر و تحولات آینده ایران است. این رویکرد به حکمرانان می‌گوید، اگرچه مذاکره کردن از روی ترس و ضعف است، و راه‌حلی جز تسلیم شدن ندارد، لیکن وقتی بقاء حکمرانی با مصالح مردم گره می‌خورد، ترس و تسلیم علامت خردمندی است. رویکرد دوم، با توجه به اینکه تصرف قدرت و دولت را در سر می‌پروراند، به فاکتور وضعیت معیشت مردم در تحریم و تهدید، و احیانا نابودی کشور بر اثر حمله نظامی، فکرنمی‌کند. از این رو تمام تبلیغات خود را معطوف به جلوگیری از عادی‌سازی رابطه ایران و آمریکا می‌کند.
🔹🔸این حقیقت را درک می‌کنیم که هر رژیمی بنا به مقتضیات و مصالح خودش عمل می‌کند، و فاصله از این گوش به آن گوش "در" کردنِ سخنانی از این دست، به فاصله چند ثانیه بیش نیست. به خصوص برای کسانی که به تأملات و دوراندیشی عادت نکرده‌اند، و تصمیمات را آناناً موکول به لحظات پایانی کرده‌اند. امروز بعد از 45 سال زمان از این گوش به آن گوش در کردن و نشنیدن به پایان رسیده است. از این نظر، موقعیت سنجی نیروهای اجتماعی و رویکردها، به بخشی از مقتضیات و مصالح رژیم تبدیل شده است، اگر سخن خیرخواهان کشور را گوش ندهند، بدخواهان تصمیم خودشان را گرفته‌اند. اکنون با توجه و تمرکز روی این دو رویکرد و نوع تبلیغات آنها، مسئولیت متوجه حکمرانان جمهوری اسلانی است تا خرد و بی‌خردی خود را در انتخاب و نزدیک شدن به یکی از این دو رویکرد به محک بگذارند. 27 فروردین 1404

https://t.me/bayane_azadi
14.04.202516:06
توافق احتمالى ايران و امريكا و
اثرات آن بر سياست و اقتصاد ايران (۲)
✍️ حسين شيخى

از اين رو اقبال به مشاركت هاى اقتصادى بين المللى در قالب كنسرسيومى از شركاى مورد اعتماد و كارآمد ، از نظر انطباق با واقعيات سياست و امنيت بين المللى براى ضمانت هاى اقتصادى در قبال هر گونه امتياز دهى در موضوع برنامه هسته اى براى ايران ، مى تواند گزينه قابل قبولى باشد .

در عين حال كه ايران خود نيز ، اكنون و بعد از اين همه تجربه در باره انواع بحران هاى اقتصادى اجتماعى و زيست محيطى ، به ترجيح معادلات اقتصادی‌ تكنولوژيك بر معادلات صرفآ سياسى استراتژيك ، با توجه به تغيير مبانى قدرت سياسى در جامعه هاى جديد ، نياز عاجل دارد و اساسآ به نظر مى رسد كه اين به نفع ایران هم هست که در يك پارادايم شيف بنيادين ، ازين پس به جاى معادلات سياسى استراتژيك ، حكمرانى خود را بر معادلات اقتصادی‌ تكنولوژيك استوار كند و از اين راه و نيز از راه عادى سازى مناسبات سياست خارجى و همکاری هاى تجاری و اقتصادى در قالب پروژه‌های مشترک و همكارى هاى بين المللى و بهره‌برداری از امکانات فراوان بين المللى در قالب مشاركت با شركاى بين المللى - از نظر اقتصادى تكنولوژيك - مطمئن و كارآمد ، احياى درآمدهاى ناشى از نفت و گاز خود از اين راه و بنابراين رشد و توسعه‌ی كشور را ممكن کند و از اين راه بر بحران هايى كه از هر سو و در همه زمينه ها ايران را در بر گرفته اند فائق آيد .

٢٥ فروردين ٤٠٤

@bayane_azadi
Log in to unlock more functionality.