تکه‌هایی از من
بنده شنیدنی‌ها،خواندنی‌ها و شاید گفتنی‌ها…
مَن: t.me/HidenChat_Bot?start=812255730
مَن: t.me/HidenChat_Bot?start=812255730
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateOct 21, 2023
Added to TGlist
Apr 04, 2025Latest posts in group "تکه‌هایی از من"
17.05.202513:36
17.05.202510:07
14.05.202515:37
[ اگه مى خواى خونه‌اى ساخته نشه، ميخ و چوبا رو قايم كن...
اصلا بذار فراموش كنه كه چيزى هم به اسم جنگ وجود داره. اگه دولت نالايق وبى عرضه اس و مالياتا رو سنگين كرده، باز بهتره كه مردم اين چيزا رو ندونن. آرامش، مونتاگ. بذار مردم سر اينكه كي بهتر شعر آهنگای محبوب يا اسم مركز ايالتا يا ميزان توليد سال پیش ذرت آيوا رو مى دونه باهم رقابت كنن. مغزشونو پر از اطلاعات بى‌خطر كن، اين قدر سرتاپاشونو پر از واقعيت كن كه احساس خفگی كنن، البته اطلاعات بى‌خطر!
بعد احساس مى‌كنن دارن فكر مى‌كنن. در عين سكون احساس تحرک مى‌كنن. و شاد و خوش حال خواهند بود، چون اين جور واقعيتا به كسى آسيبى نمى رسونه. دست و پاشونو با چیزاى گیج كنندهاى مثل فلسفه يا جامعه شناسى نبند كه به ماليخوليا ختم مشه. ]
_فارنهایت ۴۵۱
اصلا بذار فراموش كنه كه چيزى هم به اسم جنگ وجود داره. اگه دولت نالايق وبى عرضه اس و مالياتا رو سنگين كرده، باز بهتره كه مردم اين چيزا رو ندونن. آرامش، مونتاگ. بذار مردم سر اينكه كي بهتر شعر آهنگای محبوب يا اسم مركز ايالتا يا ميزان توليد سال پیش ذرت آيوا رو مى دونه باهم رقابت كنن. مغزشونو پر از اطلاعات بى‌خطر كن، اين قدر سرتاپاشونو پر از واقعيت كن كه احساس خفگی كنن، البته اطلاعات بى‌خطر!
بعد احساس مى‌كنن دارن فكر مى‌كنن. در عين سكون احساس تحرک مى‌كنن. و شاد و خوش حال خواهند بود، چون اين جور واقعيتا به كسى آسيبى نمى رسونه. دست و پاشونو با چیزاى گیج كنندهاى مثل فلسفه يا جامعه شناسى نبند كه به ماليخوليا ختم مشه. ]
_فارنهایت ۴۵۱
14.05.202511:37
نیاز شدیدی دارم که چندروز همه‌چی متوقف شه تا بتونم یه دل سیر بخوابم و سردردم درست شه، و بعد به زندگی برگردم.
13.05.202519:10
13.05.202516:26
13.05.202507:48
استاد میکروبمون داره می‌گه من نه کسی رو تا الان سرجاش نشوندم و نه انتقام گرفتم، حقمم زیاد خوردن. چون درنهایت خودمو معده‌مو بیشتر دوست داشتم (:
Deleted14.05.202511:08
12.05.202522:14
وِی فردا ظهر یه امتحان دیگه داره و صبح باید سر کلاسا شروع کنه به خوندنش اما همچنان بیداره و امیدوار به کش اومدن شب.
12.05.202522:09
پس چیکار کنم برات؟
12.05.202522:09
گویند که شب تاریک است
گویا که روز تاریکتر
گویا که گردن ما از تار مو باریکتر
گویا که روز تاریکتر
گویا که گردن ما از تار مو باریکتر
12.05.202522:08
12.05.202520:00
هیچ‌چیز اندازه حسِ تعلق به لحظه‌ها برام عزیز نیست.
12.05.202506:58
تو تریای دانشکده گلدون اطلسی داره پلی میشه و اخرین مرور قبل امتحانمه و هم‌دانشکده‌ایمو نگاه می‌کنم که فارغ‌التحصیل شده و داره با گلا و دوستاش عکس‌می‌گیره.
لطفا این امتحانم بخیر بگذره، لطفا.
لطفا این امتحانم بخیر بگذره، لطفا.
Records
06.04.202523:59
534Subscribers02.04.202523:59
0Citation index03.04.202514:36
275Average views per post17.05.202517:48
0Average views per ad post16.05.202511:22
6.54%ER04.03.202514:37
51.69%ERR
05.05.202521:39
کتابو که بستم، حس کردم بیشتر از اینکه تحت تأثیرش باشم، دارم بهش فکر می‌کنم.
تسخیرشدگان از اون دست کتاب‌هایی بود که ذهنمو قلقلک داد، ولی قلبمو نه.
پر بود از دیالوگ‌های فکری، آدم‌هایی که هرکدوم صدای یه عقیده بودن و طرز فکر خاص خودشونو داشتن و تضاد کارکترها کنار هم، کتاب رو تا حدی جالب کرده بود، اما همچنان نه اونقدر کِشنده.
شاید هم من از کامو همیشه یه چیزی شخصی‌تر و دردآلودتر می‌خوام.
و یه چیزی برای من تو این کتابش گُم بود.
تسخیرشدگان از اون دست کتاب‌هایی بود که ذهنمو قلقلک داد، ولی قلبمو نه.
پر بود از دیالوگ‌های فکری، آدم‌هایی که هرکدوم صدای یه عقیده بودن و طرز فکر خاص خودشونو داشتن و تضاد کارکترها کنار هم، کتاب رو تا حدی جالب کرده بود، اما همچنان نه اونقدر کِشنده.
شاید هم من از کامو همیشه یه چیزی شخصی‌تر و دردآلودتر می‌خوام.
و یه چیزی برای من تو این کتابش گُم بود.
Log in to unlock more functionality.