

08.05.202519:00
در کنار دیوید فریدمن
07.05.202509:03
گفت و گوی بسیار جالبی شد با آرشام عزیز
اینجا یکم با زبان دوستانه تر و خودمونی تر درباره سرمایه داری، مهندسی اجتماعی و اقتصاد صحبت کردیم
ساعت ۴ امروز منتشر میشود.
اینجا یکم با زبان دوستانه تر و خودمونی تر درباره سرمایه داری، مهندسی اجتماعی و اقتصاد صحبت کردیم
ساعت ۴ امروز منتشر میشود.
05.05.202518:51
فایل pdf مقاله ریشه تمامیت خواهی، مهندسی اجتماعی است
📰منتشر شده در وبسایت روزنامه The Epoch Times
📰منتشر شده در وبسایت روزنامه The Epoch Times
29.04.202520:33
🎙️بازتاب مقاله ریشه تمامیت خواهی مهندسی اجتماعی است در پادکست Free the Economy از موسسه Competitive enterprise institute
خلاصه و توضیح روان و بسیار خوبی از ایده های اصلی مقاله هست
بخشی از پادکست:
“اگر سبک زندگیای که صاحبان قدرت تبلیغ میکنند درست و بدیهی بود، مردم خودشان تا حالا آن را انتخاب کرده بودند.
اما اگر این سبک تنها با زور و سرکوب قابل تحمیل است و از سوی جامعه پذیرفته نمیشود، اساساً باید آن را نامشروع دانست.”
خلاصه و توضیح روان و بسیار خوبی از ایده های اصلی مقاله هست
بخشی از پادکست:
“اگر سبک زندگیای که صاحبان قدرت تبلیغ میکنند درست و بدیهی بود، مردم خودشان تا حالا آن را انتخاب کرده بودند.
اما اگر این سبک تنها با زور و سرکوب قابل تحمیل است و از سوی جامعه پذیرفته نمیشود، اساساً باید آن را نامشروع دانست.”
17.04.202518:10
09.04.202514:10
فایل صوتی جلسه☝️
07.05.202509:01
لبه آشوب،
آرشام غواصیه با مانی بشرزاد
بریم که شر سرمایهداری رو بکنیم!
یا برعکس، به خوبیش پی ببریم.
بریم تا به این سوال مهم پاسخ بدیم:
آیا اقتصاد رو میشه مهندسی کرد؟
اپیزود سوم لبه آشوب،
اکران چهارشنبه ساعت ۴
لینک
آرشام غواصیه با مانی بشرزاد
بریم که شر سرمایهداری رو بکنیم!
یا برعکس، به خوبیش پی ببریم.
بریم تا به این سوال مهم پاسخ بدیم:
آیا اقتصاد رو میشه مهندسی کرد؟
اپیزود سوم لبه آشوب،
اکران چهارشنبه ساعت ۴
لینک


05.05.202518:50
صفحه اول وبسایت روزنامه The Epoch Times
✏️مقاله ریشه تمامیت خواهی، مهندسی اجتماعی است
“مسئله اصلی دیکته کردن نتایج نیست، بلکه فراهم کردن امکان کشف فرصتهای نو است”
✏️مقاله ریشه تمامیت خواهی، مهندسی اجتماعی است
“مسئله اصلی دیکته کردن نتایج نیست، بلکه فراهم کردن امکان کشف فرصتهای نو است”
22.04.202514:26
روانشناسی ناسیونالیسم اقتصادی
✍️مانی بشرزاد
📝منشتر شده در Adam Smith Institute
فرانک نایت روزی نوشت: «طرفداران تجارت آزاد در مناظرهها پیروز میشوند، اما حمایتگرایان در انتخابات.» این جمله که در مارس ۱۹۵۱ در The American Economic Review منتشر شد، همچنان به طرز دردناکی درست است. با وجود دستاوردهای مشهود تجارت در دهههای اخیر — از تقسیم بینالمللی کار گرفته تا گسترش اندازه بازار (به تعبیر آدام اسمیت) — جاذبه حمایتگرایی همچنان پابرجاست. این تداوم، نکتهای عمیقتر را درباره اقتصاد سیاسی تجارت آشکار میکند: فراتر از منطق اقتصادی، یک نیروی روانشناختی قدرتمند نهفته است؛ چیزی که کنت راینرت در کتاب جاذبه ناسیونالیسم اقتصادی «ذهنیت حاصلجمع صفر» مینامد.
ذهنیت حاصلجمع صفر چیست؟
در بازیهای حاصلجمع مثبت، همه طرفها میتوانند سود ببرند. در مقابل، بازی حاصلجمع صفر بر این فرض استوار است که منابع و پاداشها ثابتاند و بنابراین، سود یک طرف مستلزم زیان طرف دیگر است. اینگونه بازیها در تاریخ بشر کم نبودهاند—از غارتهای قبیلهای گرفته تا فتوحات امپراتوری. اما مشکل زمانی آغاز میشود که تعاملات حاصلجمع مثبت بهاشتباه حاصلجمع صفر تلقی شوند. متأسفانه، ناسیونالیسم اقتصادی دقیقاً چنین خطایی را مرتکب میشود.
یکی از نخستین درسهای اقتصاد این است که مبادله داوطلبانه به نفع هر دو طرف است. آدام اسمیت در ثروت ملل با تأکید بر «گرایش طبیعی انسان به معامله، مبادله و دادوستد» بر همین نکته تأکید دارد. اگر مبادله هم طبیعی است و هم سودمند، پس چرا ناسیونالیسم اقتصادی هنوز چنین مقبولیت سیاسی بالایی دارد؟ پاسخ را باید در چیزی یافت که میتوان آن را نگرش ارگانیسمی نامید.
دیدگاه ارگانیسمی در برابر دیدگاه فردگرایانه
وقتی از تجارت بین افراد صحبت میکنیم، نیاز چندانی به آدام اسمیت یا میلتون فریدمن نیست تا سود آن را توضیح دهیم—این موضوع کاملاً بدیهی است. اما وقتی صحبت به تجارت بین «ملتها» کشیده میشود، اوضاع مبهمتر میشود. علت این امر، گسترش دیدگاه ارگانیسمی نسبت به تجارت بینالمللی است: تمایل به درک پدیدههایی چون «دولت»، «جامعه» یا «ملت» بهمثابه موجوداتی واحد و تصمیمگیرنده.
این نوع نگاه، گمراه کننده است. همانطور که دونالد بودرو و رندال هولکومب مینویسند: «تنها افراد هستند که ترجیحات دارند، تنها افراد سود یا زیان را تجربه میکنند. تنها افراد کنش میکنند و در نتیجه، تنها افراد تصمیم میگیرند.» مشکل نگاه ارگانیسمی در این است که فردگرایی روششناختی را نادیده میگیرد—این دیدگاه که تمام پدیدههای اقتصادی و اجتماعی، ناشی از کنشهای فردیاند. وقتی این اصل کنار گذاشته شود، در دام جمعگرایی میافتیم؛ جایی که مبادله نه بر اساس سود فردی، بلکه بر اساس شاخصهایی چون تراز تجاری قضاوت میشود.
در این ذهنیت، مازاد تجاری یعنی «برد»، و کسری یعنی «باخت». اما این کشورها نیستند که با هم تجارت میکنند—این افرادند که دادوستد میکنند. و همانطور که در هر مبادله داوطلبانه بین افراد، هر دو طرف میتوانند سود ببرند. با این حال، سیاستمداران و بخش زیادی از مردم، تجارت را مانند مسابقه فوتبال مینگرند: یکی باید ببرد و دیگری ببازد. و تابلوی امتیاز؟ عددی گمراهکننده به نام تراز تجاری.
تا زمانی که به تجارت با عینک حاصلجمع صفر نگاه شود، وسوسه حمایتگرایی قدرتمند باقی خواهد ماند. و وقتی چنین شود، همانطور که هنری جورج هشدار داد، ما در زمان صلح همان بلایی را بر سر خود میآوریم که دشمنانمان در زمان جنگ آرزویش را دارند.
✍️مانی بشرزاد
📝منشتر شده در Adam Smith Institute
فرانک نایت روزی نوشت: «طرفداران تجارت آزاد در مناظرهها پیروز میشوند، اما حمایتگرایان در انتخابات.» این جمله که در مارس ۱۹۵۱ در The American Economic Review منتشر شد، همچنان به طرز دردناکی درست است. با وجود دستاوردهای مشهود تجارت در دهههای اخیر — از تقسیم بینالمللی کار گرفته تا گسترش اندازه بازار (به تعبیر آدام اسمیت) — جاذبه حمایتگرایی همچنان پابرجاست. این تداوم، نکتهای عمیقتر را درباره اقتصاد سیاسی تجارت آشکار میکند: فراتر از منطق اقتصادی، یک نیروی روانشناختی قدرتمند نهفته است؛ چیزی که کنت راینرت در کتاب جاذبه ناسیونالیسم اقتصادی «ذهنیت حاصلجمع صفر» مینامد.
ذهنیت حاصلجمع صفر چیست؟
در بازیهای حاصلجمع مثبت، همه طرفها میتوانند سود ببرند. در مقابل، بازی حاصلجمع صفر بر این فرض استوار است که منابع و پاداشها ثابتاند و بنابراین، سود یک طرف مستلزم زیان طرف دیگر است. اینگونه بازیها در تاریخ بشر کم نبودهاند—از غارتهای قبیلهای گرفته تا فتوحات امپراتوری. اما مشکل زمانی آغاز میشود که تعاملات حاصلجمع مثبت بهاشتباه حاصلجمع صفر تلقی شوند. متأسفانه، ناسیونالیسم اقتصادی دقیقاً چنین خطایی را مرتکب میشود.
یکی از نخستین درسهای اقتصاد این است که مبادله داوطلبانه به نفع هر دو طرف است. آدام اسمیت در ثروت ملل با تأکید بر «گرایش طبیعی انسان به معامله، مبادله و دادوستد» بر همین نکته تأکید دارد. اگر مبادله هم طبیعی است و هم سودمند، پس چرا ناسیونالیسم اقتصادی هنوز چنین مقبولیت سیاسی بالایی دارد؟ پاسخ را باید در چیزی یافت که میتوان آن را نگرش ارگانیسمی نامید.
دیدگاه ارگانیسمی در برابر دیدگاه فردگرایانه
وقتی از تجارت بین افراد صحبت میکنیم، نیاز چندانی به آدام اسمیت یا میلتون فریدمن نیست تا سود آن را توضیح دهیم—این موضوع کاملاً بدیهی است. اما وقتی صحبت به تجارت بین «ملتها» کشیده میشود، اوضاع مبهمتر میشود. علت این امر، گسترش دیدگاه ارگانیسمی نسبت به تجارت بینالمللی است: تمایل به درک پدیدههایی چون «دولت»، «جامعه» یا «ملت» بهمثابه موجوداتی واحد و تصمیمگیرنده.
این نوع نگاه، گمراه کننده است. همانطور که دونالد بودرو و رندال هولکومب مینویسند: «تنها افراد هستند که ترجیحات دارند، تنها افراد سود یا زیان را تجربه میکنند. تنها افراد کنش میکنند و در نتیجه، تنها افراد تصمیم میگیرند.» مشکل نگاه ارگانیسمی در این است که فردگرایی روششناختی را نادیده میگیرد—این دیدگاه که تمام پدیدههای اقتصادی و اجتماعی، ناشی از کنشهای فردیاند. وقتی این اصل کنار گذاشته شود، در دام جمعگرایی میافتیم؛ جایی که مبادله نه بر اساس سود فردی، بلکه بر اساس شاخصهایی چون تراز تجاری قضاوت میشود.
در این ذهنیت، مازاد تجاری یعنی «برد»، و کسری یعنی «باخت». اما این کشورها نیستند که با هم تجارت میکنند—این افرادند که دادوستد میکنند. و همانطور که در هر مبادله داوطلبانه بین افراد، هر دو طرف میتوانند سود ببرند. با این حال، سیاستمداران و بخش زیادی از مردم، تجارت را مانند مسابقه فوتبال مینگرند: یکی باید ببرد و دیگری ببازد. و تابلوی امتیاز؟ عددی گمراهکننده به نام تراز تجاری.
تا زمانی که به تجارت با عینک حاصلجمع صفر نگاه شود، وسوسه حمایتگرایی قدرتمند باقی خواهد ماند. و وقتی چنین شود، همانطور که هنری جورج هشدار داد، ما در زمان صلح همان بلایی را بر سر خود میآوریم که دشمنانمان در زمان جنگ آرزویش را دارند.
Reposted from:
موسی غنینژاد

17.04.202501:01
مقالهای عمیق و تامل برانگیز از دوست عزیز مانی بشرزاد، پژوهشگر جوان و فرهیخته
بخشی از مقاله
لیبرالیسم و جستوجوی خوشبختی
ریشهی فاشیسم، کمونیسم و تمام ایدئولوژیهای تمامیتخواه در این باور سادهلوحانه نهفته است که تنها یک راه درست برای زندگی وجود دارد و روشنفکران میتوانند آن را با قطعیتی همچون علوم طبیعی تعیین کنند. در مقابل، لیبرالیسم هیچ سبک زندگی واحدی را تجویز نمیکند و قدرتش نیز در همین است.
لیبرالیسم به افراد با باورها، اهداف و آرزوهای گوناگون اجازه میدهد در کنار یکدیگر زندگی کنند. این اصل در اعلامیهی استقلال ایالات متحده تجلی یافته است، جایی که از «جستوجوی خوشبختی» سخن میگوید — جستوجویی که باید بر عهدهی خود افراد باشد، نه چیزی که دولت آن را تعیین کند. این باور، هستهی اصلی لیبرالیسم است.
بخشی از مقاله
لیبرالیسم و جستوجوی خوشبختی
ریشهی فاشیسم، کمونیسم و تمام ایدئولوژیهای تمامیتخواه در این باور سادهلوحانه نهفته است که تنها یک راه درست برای زندگی وجود دارد و روشنفکران میتوانند آن را با قطعیتی همچون علوم طبیعی تعیین کنند. در مقابل، لیبرالیسم هیچ سبک زندگی واحدی را تجویز نمیکند و قدرتش نیز در همین است.
لیبرالیسم به افراد با باورها، اهداف و آرزوهای گوناگون اجازه میدهد در کنار یکدیگر زندگی کنند. این اصل در اعلامیهی استقلال ایالات متحده تجلی یافته است، جایی که از «جستوجوی خوشبختی» سخن میگوید — جستوجویی که باید بر عهدهی خود افراد باشد، نه چیزی که دولت آن را تعیین کند. این باور، هستهی اصلی لیبرالیسم است.
09.04.202514:10
آشنایی با کتاب «اقتصاد، قانون و سیاست» درباره مهمترین ایدههای جیمز بوکانان، نوشته دونالد بودرو و رندال هولکومب
با حضور مترجمان فرهیخته کتاب:
مانی بشرزاد
مهرزاد مطهری
کامراد گلمحمدی
و با مدیریت فریدون پرهام
۱۹ فروردین ۱۴۰۴
۸ آوریل ۲۰۲۵
به همراه: گفتگو درباره مقاله مانی بشرزاد با عنوان «اقتصاد کلان دوره لنین»، برنده «مسابقه سیاست پولی موسسه iea» در ساعت 00:43:00
@ArchiveOfLiberalism
.
با حضور مترجمان فرهیخته کتاب:
مانی بشرزاد
مهرزاد مطهری
کامراد گلمحمدی
و با مدیریت فریدون پرهام
۱۹ فروردین ۱۴۰۴
۸ آوریل ۲۰۲۵
به همراه: گفتگو درباره مقاله مانی بشرزاد با عنوان «اقتصاد کلان دوره لنین»، برنده «مسابقه سیاست پولی موسسه iea» در ساعت 00:43:00
@ArchiveOfLiberalism
.
07.05.202515:26
یکی از گفت و گوهایی که خودم خیلی دوست داشتم
06.05.202522:15
محمد یاورزاده دوست عزیزم این پادکست رو از مقاله اخیرم درباره علم و آزادی کاملا با هوش مصنوعی درست کرده و پیشنهاد میکنم حتما گوش بدید.
انگار دو تا آدم با زبان ساده دارن این مقاله رو به بهترین نحو توضیح میدن.
انگار دو تا آدم با زبان ساده دارن این مقاله رو به بهترین نحو توضیح میدن.
02.05.202514:55
بخشی از مقاله:
“کسانی که به درستی و قطعیت نظریههای خود بهطور جزماندیشانهای ایمان دارند، معمولاً بر این باورند که تنها مانع حل مشکلات اجتماعی، مسئله اجرایی است.
آنها چون فکر میکنند پاسخ همه چیز را از پیش دارند، وسوسه گرایش به دولتگرایی برایشان اجتناب ناپذیر میشود.”
“این ایده که فرانک نایت آن را «رستگاری از طریق علم» توصیف میکند، در تاریخ اندیشه اجتماعی بارها تکرار شده است. همانطور که در این مقاله نشان داده شده، باور به امکان مدیریت علمی جامعه از کنت تا ساموئلسون امتداد دارد. این دیدگاه فرض میگیرد که دانشمندان یا راهحل مشکلات اجتماعی ما را یافتهاند یا بهزودی خواهند یافت؛ تنها مانع باقیمانده، لیبرالهای کلاسیک «واپسگرایی» هستند که در برابر اجرای این برنامهها مقاومت میکنند و در پی محدود کردن قدرت دولتاند.
حتی اگر نظریهپردازان مدیریت علمی جامعه تلاش کنند که از نظر سیاسی بیطرف باقی بمانند، فرضیات آنها ناگزیر به دولتگرایی منتهی میشود.
آنها فرض میگیرند که ما هماکنون دانش و راهحلهای لازم برای حل مسائلمان را در اختیار داریم، و با این حال این مسائل همچنان پابرجا هستند—پس بازار ناکارآمد است و ما به «دست مرئی» دولت نیاز داریم.
پیامد ناخواسته این نوع تفکر را هایک بهخوبی بیان میکند:
«هنگامی که این را درک کنیم، روشن میشود که چرا تفاوتهای روششناختی و سیاسی اغلب همراه با یکدیگر پدیدار میشوند: کسانی که باور دارند علم توانایی پیشبینی رویدادهای فردی خاص یا جایگاه افراد را دارد، بهطور طبیعی میخواهند از این توانایی برای تحقق نتایج خاص مدنظرشان استفاده کنند.”
“کسانی که به درستی و قطعیت نظریههای خود بهطور جزماندیشانهای ایمان دارند، معمولاً بر این باورند که تنها مانع حل مشکلات اجتماعی، مسئله اجرایی است.
آنها چون فکر میکنند پاسخ همه چیز را از پیش دارند، وسوسه گرایش به دولتگرایی برایشان اجتناب ناپذیر میشود.”
“این ایده که فرانک نایت آن را «رستگاری از طریق علم» توصیف میکند، در تاریخ اندیشه اجتماعی بارها تکرار شده است. همانطور که در این مقاله نشان داده شده، باور به امکان مدیریت علمی جامعه از کنت تا ساموئلسون امتداد دارد. این دیدگاه فرض میگیرد که دانشمندان یا راهحل مشکلات اجتماعی ما را یافتهاند یا بهزودی خواهند یافت؛ تنها مانع باقیمانده، لیبرالهای کلاسیک «واپسگرایی» هستند که در برابر اجرای این برنامهها مقاومت میکنند و در پی محدود کردن قدرت دولتاند.
حتی اگر نظریهپردازان مدیریت علمی جامعه تلاش کنند که از نظر سیاسی بیطرف باقی بمانند، فرضیات آنها ناگزیر به دولتگرایی منتهی میشود.
آنها فرض میگیرند که ما هماکنون دانش و راهحلهای لازم برای حل مسائلمان را در اختیار داریم، و با این حال این مسائل همچنان پابرجا هستند—پس بازار ناکارآمد است و ما به «دست مرئی» دولت نیاز داریم.
پیامد ناخواسته این نوع تفکر را هایک بهخوبی بیان میکند:
«هنگامی که این را درک کنیم، روشن میشود که چرا تفاوتهای روششناختی و سیاسی اغلب همراه با یکدیگر پدیدار میشوند: کسانی که باور دارند علم توانایی پیشبینی رویدادهای فردی خاص یا جایگاه افراد را دارد، بهطور طبیعی میخواهند از این توانایی برای تحقق نتایج خاص مدنظرشان استفاده کنند.”
22.04.202514:18
روانشانسی ناسیونالیسم اقتصادی
✍️مانی بشرزاد
چرا طرفداران تجارت آزاد در جدالهای فکری پیروز میشوند و حمایت گرایان در انتخاباتها؟
یادداشت اخیرم برای موسسه آدام اسمیت
https://www.adamsmith.org/blog/the-psychology-of-economic-nationalism
✍️مانی بشرزاد
چرا طرفداران تجارت آزاد در جدالهای فکری پیروز میشوند و حمایت گرایان در انتخاباتها؟
یادداشت اخیرم برای موسسه آدام اسمیت
https://www.adamsmith.org/blog/the-psychology-of-economic-nationalism
16.04.202517:00
بخشی از مقاله
لیبرالیسم و جستوجوی خوشبختی
ریشهی فاشیسم، کمونیسم و تمام ایدئولوژیهای تمامیتخواه در این باور سادهلوحانه نهفته است که تنها یک راه درست برای زندگی وجود دارد و روشنفکران میتوانند آن را با قطعیتی همچون علوم طبیعی تعیین کنند. در مقابل، لیبرالیسم هیچ سبک زندگی واحدی را تجویز نمیکند و قدرتش نیز در همین است.
لیبرالیسم به افراد با باورها، اهداف و آرزوهای گوناگون اجازه میدهد در کنار یکدیگر زندگی کنند. این اصل در اعلامیهی استقلال ایالات متحده تجلی یافته است، جایی که از «جستوجوی خوشبختی» سخن میگوید — جستوجویی که باید بر عهدهی خود افراد باشد، نه چیزی که دولت آن را تعیین کند. این باور، هستهی اصلی لیبرالیسم است.
لیبرالیسم و جستوجوی خوشبختی
ریشهی فاشیسم، کمونیسم و تمام ایدئولوژیهای تمامیتخواه در این باور سادهلوحانه نهفته است که تنها یک راه درست برای زندگی وجود دارد و روشنفکران میتوانند آن را با قطعیتی همچون علوم طبیعی تعیین کنند. در مقابل، لیبرالیسم هیچ سبک زندگی واحدی را تجویز نمیکند و قدرتش نیز در همین است.
لیبرالیسم به افراد با باورها، اهداف و آرزوهای گوناگون اجازه میدهد در کنار یکدیگر زندگی کنند. این اصل در اعلامیهی استقلال ایالات متحده تجلی یافته است، جایی که از «جستوجوی خوشبختی» سخن میگوید — جستوجویی که باید بر عهدهی خود افراد باشد، نه چیزی که دولت آن را تعیین کند. این باور، هستهی اصلی لیبرالیسم است.
Reposted from:
آرشیو جلسات کتابخوانی «فراگیری»



05.04.202520:34
آشنایی با کتاب «اقتصاد، قانون و سیاست» درباره مهمترین ایدههای جیمز بوکانان، نوشته دونالد بودرو و رندال هولکومب
با حضور مترجمان فرهیخته کتاب:
مانی بشرزاد
مهرزاد مطهری
کامراد گلمحمدی
به همراه: گفتگو درباره مقاله مانی بشرزاد با عنوان «اقتصاد کلان دوره لنین»، برنده «مسابقه سیاست پولی موسسه iea»
⏰ زمان: سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۴۵ تا ۲۰ به وقت ایران / ۸ آوریل ۲۰۲۵
📍مکان: اتاق برگزاری در اسکایپ👇
https://join.skype.com/ot0jfL1SGhg7
🏛 منبع: آرشیو جلسات قبلی 👇
https://t.me/ArchiveOfLiberalism
@ArchiveOfLiberalism
.
با حضور مترجمان فرهیخته کتاب:
مانی بشرزاد
مهرزاد مطهری
کامراد گلمحمدی
به همراه: گفتگو درباره مقاله مانی بشرزاد با عنوان «اقتصاد کلان دوره لنین»، برنده «مسابقه سیاست پولی موسسه iea»
⏰ زمان: سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۱۸:۴۵ تا ۲۰ به وقت ایران / ۸ آوریل ۲۰۲۵
📍مکان: اتاق برگزاری در اسکایپ👇
https://join.skype.com/ot0jfL1SGhg7
🏛 منبع: آرشیو جلسات قبلی 👇
https://t.me/ArchiveOfLiberalism
@ArchiveOfLiberalism
.
Reposted from:
Finance & Economics

07.05.202515:25
🖥 ویدیوکست
میشه اقتصاد رو با ریاضیات درست کرد؟
👥 گفتوگوی آرشام غواصیه با مانی بشرزاد
◽️@utfinance◽️
میشه اقتصاد رو با ریاضیات درست کرد؟
👥 گفتوگوی آرشام غواصیه با مانی بشرزاد
◽️@utfinance◽️
06.05.202522:13
✅ خوب بچهها بحث دراینباره زیاده :)) خیلی دوست دارم کلهتون را بخورم اما فعلا بهانهای بود برای اینکه مقالهی جدیدم دوستم را معرفی کنم؛ یکی از پژوهشگران جوان ایران به نام "مانی بشرزاد" که شاید اسمش را شنیده باشید. به نسل دهه 80 خیلی امیدوارم و خوشحالم که نه به سمت "لیبرالیسمِ محافظهکار" پسروی میکنند و نه "سوسالیسم". یک درصد هم شک ندارم نمیشینید مقالهاش را بخونید 👈
https://thedailyeconomy.org/article/science-and-liberty-social-physics-from-comte-to-samuelson/
برای همین واستون پادکست فارسی کردم با Notebooklm 😂
@mulahazeh
https://thedailyeconomy.org/article/science-and-liberty-social-physics-from-comte-to-samuelson/
برای همین واستون پادکست فارسی کردم با Notebooklm 😂
@mulahazeh
02.05.202514:51
✍️علم و آزادی؛ فیزیک اجتماعی از آگوست کنت تا ساموئلسون
📝مانی بشرزاد
منتشر شده در American Institute for Economic Research
https://thedailyeconomy.org/article/science-and-liberty-social-physics-from-comte-to-samuelson/
📝مانی بشرزاد
منتشر شده در American Institute for Economic Research
https://thedailyeconomy.org/article/science-and-liberty-social-physics-from-comte-to-samuelson/
17.04.202518:10
📝مقاله “مدرسه پلی تکنیک و ماجراجویی ذهنهای فنی در علوم انسانی” در روزنامه The Epoch Times منتشر و به زبان یونانی ترجمه شد.
لینک مقاله (همراه با نسخه صوتی)
ترجمه یونانی
لینک مقاله (همراه با نسخه صوتی)
ترجمه یونانی
16.04.202516:29
✍️ریشه تمامیت خواهی، مهندسی اجتماعی است
جایی که هایک با آیزیا برلین به اتفاق نظر میرسند
📝مانی بشرزاد
منتشر شده در American Institute for Economic Research
https://thedailyeconomy.org/article/the-root-of-totalitarianism-is-social-engineering/
جایی که هایک با آیزیا برلین به اتفاق نظر میرسند
📝مانی بشرزاد
منتشر شده در American Institute for Economic Research
https://thedailyeconomy.org/article/the-root-of-totalitarianism-is-social-engineering/
03.04.202516:02
ماجراجوییهای مهندسان اجمتاعی در علوم انسانی؛ مدرسه پلی تکنیک پاریس
📝منتشر شده در
American Institute for Economic Research
✍️مانی بشرزاد
لینک مقاله
مسئله جامعه آزاد
باید درک کرد که مشکلاتی که یک جامعهی آزاد با آن مواجه است، ماهیت فنی ندارند و نمیتوان آنها را با کمک کارشناسان فنی که دانش و دادهی کافی دارند، حل کرد.
به دلیل این محدودیتها، آنچه نیاز داریم همان چیزی است که فرانک نایت—که هایک او را "ممتازترین اقتصاددان-فیلسوف زنده" مینامید—"حکمرانی از طریق گفت و گو" توصیف کرد. نهادهای سیاسی و اقتصادی باید به گونهای طراحی شوند که دانش غیرمتمرکز را به کار گیرند و به افراد اجازه دهند تا هر یک سهم منحصربهفرد خود از اطلاعات را ارائه دهند.
یک جامعهی آزاد، جامعهای است که همواره در حال کشف، تطبیق و کسب دانش جدید است.
همانطور که هایک استدلال کرد: "مسئلهی علوم اجتماعی اساساً این است که انسان چگونه با این جهل بنیادین کنار میآید."
📝منتشر شده در
American Institute for Economic Research
✍️مانی بشرزاد
لینک مقاله
مسئله جامعه آزاد
باید درک کرد که مشکلاتی که یک جامعهی آزاد با آن مواجه است، ماهیت فنی ندارند و نمیتوان آنها را با کمک کارشناسان فنی که دانش و دادهی کافی دارند، حل کرد.
به دلیل این محدودیتها، آنچه نیاز داریم همان چیزی است که فرانک نایت—که هایک او را "ممتازترین اقتصاددان-فیلسوف زنده" مینامید—"حکمرانی از طریق گفت و گو" توصیف کرد. نهادهای سیاسی و اقتصادی باید به گونهای طراحی شوند که دانش غیرمتمرکز را به کار گیرند و به افراد اجازه دهند تا هر یک سهم منحصربهفرد خود از اطلاعات را ارائه دهند.
یک جامعهی آزاد، جامعهای است که همواره در حال کشف، تطبیق و کسب دانش جدید است.
همانطور که هایک استدلال کرد: "مسئلهی علوم اجتماعی اساساً این است که انسان چگونه با این جهل بنیادین کنار میآید."
Shown 1 - 24 of 36
Log in to unlock more functionality.