Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
• ماتیلدای خسته avatar

• ماتیلدای خسته

- از همه‌چیز می‌نویسم و چیزهایی که دوستشون دارم رو به اشتراک می‌ذارم.
• Chamber of Secrets:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=663438206
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateAug 04, 2023
Added to TGlist
Feb 17, 2025

Records

17.05.202523:59
3.2KSubscribers
19.11.202423:59
0Citation index
21.04.202518:41
1.5KAverage views per post
06.04.202511:43
2KAverage views per ad post
18.04.202519:59
20.99%ER
25.03.202523:59
44.73%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
DEC '24JAN '25FEB '25MAR '25APR '25MAY '25

Popular posts • ماتیلدای خسته

Reposted from:
آذر avatar
آذر
21.04.202506:19
تلاش نکردی؟ عزیزم تو یه روزهایی دلت می‌خواست بمیری ولی زندگی کردی. این خیلی اتفاق بزرگیه.
03.05.202513:27
نوشته بود: مثل يه موسيقى زيبا توی تاكسی بودى.
نصفه گوش دادم، كمى از اون تو خاطرم موند و تا ابد پيدات نكردم.
28.04.202520:54
Deleted13.05.202521:38
13.05.202505:13
یه ذره امید گرفتم دستم و سفت نگه‌ش داشتم، مثل نوری که از یه ترک باریک توی دیوار رد می‌شه. با خودم همه‌جا می‌برمش. شاید نتونه همه‌چی رو درست کنه، ولی همین یه ذره باعث می‌شه که هنوز بلند بشم و ادامه بدم.
02.05.202520:57
14.05.202506:25
اما عزیزم، تو که غریبه نیستی؛ گاهی از جنگیدن برای چیزهایی که دیگران بدون ذره‌ای تلاش اون‌ها رو در اختیار دارن، خیلی خسته می‌شم.
30.04.202521:36
16.05.202520:36
Reposted from:
ابر صورتی avatar
ابر صورتی
09.05.202505:14
دارم یاد می‌گیرم خودم رو جا نذارم؛ تو هیچ‌ کدوم از زندگی‌هایی که مال من نیستن.
03.05.202511:58
یکی باید باشه که بهت بگه «من فقط آمده‌ام تا آغوشی در شب گریه‌آورت باشم.»
Reposted from:
کلئوپاترا avatar
کلئوپاترا
17.05.202506:44
هنوزم برات می نویسم با این تفاوت که دیگه تو قرار نیست بخونی.
09.05.202521:14
21.04.202513:29
درست‌ترین توصیف این روزهام همونیه که سورنا می‌گفت «یه زخم باز بی‌بخیه.»
14.05.202520:47
16.05.202514:12
«ما همانند شیشه بودیم؛ اگر پاکمان می‌کردند، می‌درخشیدیم اما آن‌ها شکستند، ما هم بریدیم؛ پس دیگر گله‌ای نیست.»
Log in to unlock more functionality.