Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Николаевский Ванёк

View

Инсайдер UA

View

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

View

Николаевский Ванёк

View

Инсайдер UA

View

گنجه‌‌ی نظمَوی

به تأسی از آقای نظامی گنجوی، گنجهٔ نظمَوی رو تأسیس کردم: گنجهٔ ابیات منتخب. نظم = شعر (با تسامح)
ارتباط https://t.me/HarfinoBot?start=60seconds

TGlist rating

TypePublic

Verification

Not verified

Trust

Not trusted

Location

LanguageOther

Channel creation dateJul 31, 2023

Added to TGlist

Dec 04, 2024

I own this channel

History of changes

Statistic of Telegram Channel گنجه‌‌ی نظمَوی

More details

Subscribers

540

24 hours00%Week00%Month

18-3.3%

Citation index

0

Mentions0Shares on channels0Mentions on channels0

Average views per post

69

12 hours69

6.2%24 hours69

6.2%48 hours650%

Engagement rate (ER)

6.15%

Reposts2Comments0Reactions2

Engagement rate by reach (ERR)

12.04%

24 hours0%Week0%Month0%

Average views per ad post

0

1 hour00%1 – 4 hours00%4 - 24 hours00%

More details

Connect our bot to the channel to find out the gender distribution of this channel's audience.

Total posts in 24 hours

1

Dynamic

Latest posts in group "گنجه‌‌ی نظمَوی"

All posts

16.04.202509:32

ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حُسنش بستهٔ زیور نباشد

حافظ - غزل ۱۵۶ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* بنیوش: بشنو

15.04.202509:36

عجب راهی است راه عشق کان‌جا
کسی سر بر کند کِش سر نباشد

حافظ - غزل ۱۵۶ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* مصرع دوم: کسی سر بلند می‌کند که سر نداشته باشد.

14.04.202509:33

بشوی اوراق اگر هم‌درس‌ِ مایی
که علمِ عشق در دفتر نباشد

حافظ - غزل ۱۵۶ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

**برگ دفتر**، کتاب و ... در نظر اهل عرفان، حاوی علوم ظاهری است، اما در عالم عشق اساساً جز به «الف قامت دوست» در دل، به نقش دیگری نیازی نیست.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

05.03.202509:46

اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
عشق است و داوِ اول بر نقدِ جان توان زد

حافظ - غزل ۱۴۹ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

🔸داو: در قمار، به معنای نوبت است.

این‌که امروزه می‌گویند «دو دست فلانی است» منظور همان داو است.

داوطلب هم به معنای کسی است که خواهان نوبت است.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

——‏

نقاشی: قربانی کردن اسحق (اثر جوزپه ورمیلیو)

The Sacrifice Of Isaac - Giuseppe Vermiglio

11.02.202509:36

تو را آن بِه که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادیِّ جهان‌گیری غمِ لشکر نمی‌ارزد

حافظ - غزل (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* جهان‌گیری: در شعر عرفانی، منظور همه‌جایی شدنِ محبوب عارفان و جهان را گرفتن است.

که در اینجا می‌گوید، با دیدن رویت، همهٔ آفریدگان عاشق تو می‌شوند و این به‌منزلهٔ قبولِ مشکلاتِ لشکرداری و دغدغه‌های آن است.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

10.02.202509:36

چه آسان می‌نمود اول غمِ دریا به بوی سود
غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد

حافظ - غزل (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* به بوی: به آرزوی

09.02.202509:35

شکوهِ تاجِ سلطانی که بیمِ جان در او دَرج است
کلاهی دلکش است اما به تَرکِ سر نمی‌ارزد

حافظ - غزل ۱۴۶ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* بیم جان در او درج است: خطر جانی در آن نهفته است

*‌ ترک: —> ایهام: ۱. کلاه‌خود ۲. ترک کردن

* تاج پادشاهی باشکوه و خوشایند است، اما به از دست دادنِ سر نمی‌ارزد.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

——‌‏

عکس: Game of Thrones

08.02.202509:34

دمی با غم به سر بردن جهان یک‌سر نمی‌ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی‌ارزد

به کوی می‌فروشانش به جامی برنمی‌گیرند
زهی سجادهٔ تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد

حافظ - غزل ۱۴۶ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* دلق: لباس خشن و وصله‌داری که صوفیان می‌پوشند؛‌خرقه (معمولاً یکی از نمادهای ریا و زهد ریایی است.)

* ساغر:‌ جام، پیالهٔ می

* «از این بهتر نمی‌ارزد» حاوی دو معنی است: ۱. ارزشی بیش از این ندارد ۲. بهترین مصرفش همین است.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

——‏
بیت مشابه

05.02.202509:35

باده با محتسبِ شهر ننوشی، زنهار
بخورد باده‌ات و سنگ به جام اندازد

حافظ - غزل (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‌‏

* محتسب: فردی آشنا به احکام شرع که مسئول امر به‌ معروف و نهی از منکر و نظارت بر اصناف و مشاغل بود.

* زنهار: آگاه باش (و حذر کن).

* از دو جهت به محتسب طعنه می‌زند: ۱. با این‌که مسئول اجرای احکام است، خود اهل باده است. ۲. نمک می‌خورد و نمکدان را می‌شکند.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

04.02.202509:33

روز در کسبِ هنر کوش که می خوردنِ روز
دلِ چون آینه در زنگِ ظَلام اندازد

حافظ - غزل ۱۴۵ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* هنر: ۱. فضیلت ۲. پیشه، فن

* ظلام: تاریکی (زنگ ظلام: تیرگی و کدورتِ دل به زنگار تشبیه شده‌است.)

* زنگ: زنگار و چرکی که برروی آیینه، شمشیر و ... می‌نشیند.

* تا قرون اخیر، ساختن آینه با شیشه و جیوه معمول نبود، و آن را با صیقل و سایش کامل از ورقه‌های آهن، روی و مانند آن می‌ساختند. به همین دلیل، زنگار برروی آن می‌نشست.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

03.02.202509:36

زاهدِ خام که انکارِ می و جام کند
پخته گردد چو نظر بر میِ خام اندازد

حافظ - غزل ۱۴۵ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* می اگر جوشیده و پخته شود، به دلیل فرّار بودن الکل و ناپایداری‌اش دربرابر حرارت، خاصیت خود را از دست می‌دهد،‌ به همین دلیل، برخلاف خیلی چیزها، خامِ آن موردپسند است.

البته اگر می پخته را به معنای می جاافتاده به‌کار ببریم، دیگر این‌طور نیست.

* زاهد از روی خامی و دنیاندیدگی، با باده مخالفت می‌کند، اما اگر چشمش بر می مرغوب بیفتد، مانند پختگان عمل می‌کند (ظاهراً یعنی باده می‌نوشد).

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

02.02.202509:35

ای خوشا دولتِ آن مست که در پای حریف
سر و دستار نداند که کدام اندازد

حافظ - غزل ۱۴۵ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* دولت: بخت و اقبال

* حریف: یار موافق و همدم

* دستار: پارچه‌ای که به دور سر می‌پیچند،‌ عَمّامه

* سر انداختن یک معنای حقیقی دارد که افتادن سر به پایین در حالت مستی است. و یک معنای مجازی که سر باختن و نثار جان برای فرد عزیز است.

دستار هم مثل سر به‌‌هنگام مستی فرومی‌افتد. اگرچه در عین حال می‌تواند نشان زهد باشد و انداختنش نشان از ترکِ زهد و گرفتن شیوهٔ عاشقی و شوریدگی.

(منبع: ۱. شرح شوق، سعید حمیدیان؛ ۲. فرهنگ روز سخن)

01.02.202509:32

ور چنین زیرِ خَمِ زلف نهد دانهٔ خال
ای بسا مرغِ خِرد را که به دام اندازد

حافظ - غزل ۱۴۵ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* خال به دانه و عقل به مرغی تشبیه شده‌است که در دامِ زلف می‌افتد.

* اگر (ساقی) این‌چنین دانهٔ خال خود را زیر خم زلف خود بگذارد، چه مرغان خردِ بسیاری که به دام او می‌افتند.

* در موارد متعددی این تشبیه‌ها را به‌کار برده، از جمله اینجا و اینجا.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

30.01.202509:34

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
عارفان را همه در شُربِ مدام اندازد

حافظ - غزل ۱۴۵ (دیوان حافظ - تصحیح راستگو)

——‏

* «باده انداختن» در اینجا به معنی ریختن است، نه درست کردن.

* مدام: ایهام: ۱. پیوسته ۲. خَمر، شراب

* اگر ساقی چنین باده‌ای در جام بریزد، همهٔ عارفان را به می‌خواریِ مداوم وامی‌دارد.

(منبع: شرح شوق، سعید حمیدیان)

29.01.202510:59

حالا که خندیدین، حرف شاه شجاعم هست، این سخنرانی مصطفی ملکیان هم بی‌مناسبت نیست :))

All posts

Nothing found 😢

More details

Records

11.02.202523:59

580Subscribers

29.01.202523:59

0Citation index

14.03.202512:20

106Average views per post

16.05.202523:52

0Average views per ad post

09.04.202513:25

7.46%ER

14.03.202513:46

19.63%ERR

Growth

More details

Subscribers

Citation index

Avg views per post

Avg views per ad post

ERR

More details

گنجه‌‌ی نظمَوی