Reposted from:
تبادلات علوم انسانی
10.05.202518:28
🍀💐🌼 از بهترین و دلنشینترین کانالهای تلگرام لذت ببریم
🍇 رازهای سفر به سرزمین غیب
@unseenlands
🌺 خوش کردن حال دل
@happy_private_life
🔆 دانلود کتابهای نایاب ممنوعه وتاریخی
@yortci_bosjin_pdf
🌻 کتابخانه صوتی من
@ketabegooya_man
🌴 آموزش علم نجوم هوروسکوپ
@yortchi_bosjin
🔆 گلچین کتابهای صوتی وPDF
@ketabegoia
🌻 معلومات کمیاب طبی و درمانی
@internationalmedicaluseful
🌴 من و کتاب ا𝐏𝐃𝐅ا
@aramesh13577
🔆 کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
@danyalshafa
🌻 بهترین کتابهای جهان 𝗕𝗢𝗢𝗞
@SBOOKSS
🌴 جذب جنس مخالف با شگردهای روانشناسی
@moshavereh_shoma
🔆 کتابهای نایاب علمی و طبی
@FA_TI_MI
🌻 بیوگرافی نویسندگان دنیا
@nevisandbdonya
🌴 کتابخانه کودک و نوجوان
@childrenbook
🔆 مدرسه اطلاعات
@INFORMATIONINSTITUTE
🌻 آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami
🌴 مهارتهای زندگی
@maharathayezendegimahmudi
🔆 حافظخوانی با محمدرضا کاکائی
@hafezaneha1
🌻 پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
🌴 دانستنیهای زنان موفق
@successfulwomen1
🔆 انرژی زنانه
@Cleanup_inward
🌻 آموزش دکوراسیون منزل🏡
@ZibaManzel
🌴 شگفتیهای توسعه در ایران
@Alefbaietousee
🔆 روانشناس خودت باش
@sh351b
🌻 در مَحفِلِ هُنَر ...
@Geraf_art
🌴 آداب معاشــرت 👄
@Adab_Moasheratt
🔆 رد پای خدا"_"مسیر سعادت"
@radepaikhoda
🌻 هتل کتاب
@Hotel_booook
🌴 پایش سیاسی ایران
@ir_REVIEW
🔆 روانشناسی برای زندگی بهتر
@Ravanshenasilifestyle
🌻 کمی شعر بنوشیم
@Mahfelshaeraneh
🌴 کلیپهای انگیزشی
@kelephayeangizeshi
🔆 آموزش گام به گام زبان انگلیسی
@English_Points_New
🌻 مدیریت زندگی
@LifeManage
🌴 آمادگی آزمون های انگلیسی ⬇️
@Englishity
🔆 خودشناسی و سواد رابطه
@daronzaad
🌻 زیباترین اشعار شاعران
@aftabmahtabi
🌴 دوبیتیهای دلنشین شمس تبریزی
@SHAMSETEBRIZII_99_22
🔆میزبانت هستم بایک فنجان قهوه☕️
@Ghahvee_Ghajar
🌻 آرامش و شادی درونی🧘🏻♀️
@ravanshenasivaerfan
🌴 روزهای خوش زندگی
@Roozhayezendegi2024
🌻 محفل شعر و آوا
@mahfelshearvaava
🔆 اندیشههای هنر و جامعهشناسی
@R_kordbacheh
🌻 انگلیسی با تمام جزئیاتش 🍒
@englishteaching1398
🌴 مجله پزشکی
@Dokinegin2023
🌻تکنیک ژاپنی رفع تنبلی
@Mind_plussss
🔆 معنای زندگی چیست؟
@manaye_zendegi_chist
🌴انگلیسی با طعم شــازده کــوچولو
@thelittleprince_official
🌻 خانه دوست
@khanehy_doost
🌴 عاشقانه های دو نفره
@Booose_eshgh
🔆 جامعه مدنی(فلسفه. تاریخ. اجتماع)
@civilizers
🌻 تاریخ و ادبیات جهان
@Historyliteratureworld
🌴 خانـه قدیمـی و طبیعـت 🟣
@Khonehghadimi
🔆 ده دقیقه شنیدن از علوم انسانی🎙
@peyke_pouyesh
🌻 کتاب دانش
@ktabdansh
🌴 اینجا ورزشکار باش
@MaryamTeam
🌻 کتاب صوتی دزیـره مـتـن ناب📝
@dessEre
🔆آموزش زبان عربی با متون داستانی
@taaribedastani
🌻شمس الحق تبریزی
@khodshnasi
🌴کاملترین کتابخانه مجازی
@Mabadbook
🔆 داستان کوتاه
@zhig_story
🌻 بدانید و دریافت کنیم.BOOKS
@Audio_Books_24
🌴 بهترین کتابهای صوتی موفقیت وبیداری
@ganonjjazb
🔆 دل واژههای تنهایی
@gandomzaran
🌻 یادگیری لغات با اخبار انگلیسی
@english_ielts_garden
🔆دنیای خاکستری
@Donye_khaestari
🌴 دورههای مترجمی زبان انگلیسی
@policyinact
🔆 متن دلنشین
@aram380
🌻 تمرکز روی خودم!!
@shine41
🔆مجربات روحانیه مشایخ کبری
@oloomgharibe90
🌴پکیج رایگان انیمیشنهای زبان اصلی
@movies4english
🔆 آکادمی درس ریاضی
@riazijame
🌻 کالوکیشنهای کاربردی انگلیسی
@collocationsin10m
🌴 کتابهای صوتی آرامش با داستان
@arameshbadastan
🔆 انفجار اسپیکینگ و لیسنینگ
@tactics4listening123
🌴 اصطلاحات کاربردی انگلیسی
@learningenglishidiom
🌻 اصطلاحات روزمره انگلیسی
@bestidioms4you
🔆 انگلیسی ۵ دقیقهای با استاد نیتیو
@EnglishListeningPractice1
🌴 داستانهای مصور صوتی انگلیسی
@anime4english
🔆 کتاب رایگان AudioBook
@PARSHANGBOOK
🌻 انگلیسی واقعی با سریالهای کمدی
@Englishwithmima
🌴 رمانسرای مجازی
@Salam_Roman
🔆 جادوی گیاهان🪷طب سینوی
@teb_sinawi
🌴 زبانشناسی
@linguiran
🔆 تفسیر آیهبهآیه قران کریم
@Pious114
🌻 کلی فیلم امریکایی با دو زیرنویس همزمان
@howimetyourmotherrr
🔆 آرا حقوقی قضایی و نظریات مشورتی
@ARA_HOGHOOGHI_GHAZAIE
🌴مکالمات انگلیسی با ترجمه و فایل صوتی
@ESL4You
🔆 کافه کتاب صوتی
@CafeBookAudio
🌻حقوق برای همه
@jenab_vakill
🌴 کتابخانه صوتی و پیدیاف تاپ بوک
@Top_books7
🔆 فیلم و سریال روانشناسی
@FILMRAVANKAVI
🌻 شبی چند دقیقه کتاب بخوانیم !!
@book_tips
🌴 آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS
🔆 کجا بریم سفر؟؟؟
@JournalTourism
🌻 فایلهای رایگان مدیتیشن و سابلیمینال
@subliminal_biokin
🍇 نی لبک چوبی(موسیقی کلاسیک و فلسفه هنر)
@NilabakChubi
🍀🧿 هماهنگی برای تبادل
@mrgp_1
🍇 رازهای سفر به سرزمین غیب
@unseenlands
🌺 خوش کردن حال دل
@happy_private_life
🔆 دانلود کتابهای نایاب ممنوعه وتاریخی
@yortci_bosjin_pdf
🌻 کتابخانه صوتی من
@ketabegooya_man
🌴 آموزش علم نجوم هوروسکوپ
@yortchi_bosjin
🔆 گلچین کتابهای صوتی وPDF
@ketabegoia
🌻 معلومات کمیاب طبی و درمانی
@internationalmedicaluseful
🌴 من و کتاب ا𝐏𝐃𝐅ا
@aramesh13577
🔆 کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
@danyalshafa
🌻 بهترین کتابهای جهان 𝗕𝗢𝗢𝗞
@SBOOKSS
🌴 جذب جنس مخالف با شگردهای روانشناسی
@moshavereh_shoma
🔆 کتابهای نایاب علمی و طبی
@FA_TI_MI
🌻 بیوگرافی نویسندگان دنیا
@nevisandbdonya
🌴 کتابخانه کودک و نوجوان
@childrenbook
🔆 مدرسه اطلاعات
@INFORMATIONINSTITUTE
🌻 آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami
🌴 مهارتهای زندگی
@maharathayezendegimahmudi
🔆 حافظخوانی با محمدرضا کاکائی
@hafezaneha1
🌻 پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
🌴 دانستنیهای زنان موفق
@successfulwomen1
🔆 انرژی زنانه
@Cleanup_inward
🌻 آموزش دکوراسیون منزل🏡
@ZibaManzel
🌴 شگفتیهای توسعه در ایران
@Alefbaietousee
🔆 روانشناس خودت باش
@sh351b
🌻 در مَحفِلِ هُنَر ...
@Geraf_art
🌴 آداب معاشــرت 👄
@Adab_Moasheratt
🔆 رد پای خدا"_"مسیر سعادت"
@radepaikhoda
🌻 هتل کتاب
@Hotel_booook
🌴 پایش سیاسی ایران
@ir_REVIEW
🔆 روانشناسی برای زندگی بهتر
@Ravanshenasilifestyle
🌻 کمی شعر بنوشیم
@Mahfelshaeraneh
🌴 کلیپهای انگیزشی
@kelephayeangizeshi
🔆 آموزش گام به گام زبان انگلیسی
@English_Points_New
🌻 مدیریت زندگی
@LifeManage
🌴 آمادگی آزمون های انگلیسی ⬇️
@Englishity
🔆 خودشناسی و سواد رابطه
@daronzaad
🌻 زیباترین اشعار شاعران
@aftabmahtabi
🌴 دوبیتیهای دلنشین شمس تبریزی
@SHAMSETEBRIZII_99_22
🔆میزبانت هستم بایک فنجان قهوه☕️
@Ghahvee_Ghajar
🌻 آرامش و شادی درونی🧘🏻♀️
@ravanshenasivaerfan
🌴 روزهای خوش زندگی
@Roozhayezendegi2024
🌻 محفل شعر و آوا
@mahfelshearvaava
🔆 اندیشههای هنر و جامعهشناسی
@R_kordbacheh
🌻 انگلیسی با تمام جزئیاتش 🍒
@englishteaching1398
🌴 مجله پزشکی
@Dokinegin2023
🌻تکنیک ژاپنی رفع تنبلی
@Mind_plussss
🔆 معنای زندگی چیست؟
@manaye_zendegi_chist
🌴انگلیسی با طعم شــازده کــوچولو
@thelittleprince_official
🌻 خانه دوست
@khanehy_doost
🌴 عاشقانه های دو نفره
@Booose_eshgh
🔆 جامعه مدنی(فلسفه. تاریخ. اجتماع)
@civilizers
🌻 تاریخ و ادبیات جهان
@Historyliteratureworld
🌴 خانـه قدیمـی و طبیعـت 🟣
@Khonehghadimi
🔆 ده دقیقه شنیدن از علوم انسانی🎙
@peyke_pouyesh
🌻 کتاب دانش
@ktabdansh
🌴 اینجا ورزشکار باش
@MaryamTeam
🌻 کتاب صوتی دزیـره مـتـن ناب📝
@dessEre
🔆آموزش زبان عربی با متون داستانی
@taaribedastani
🌻شمس الحق تبریزی
@khodshnasi
🌴کاملترین کتابخانه مجازی
@Mabadbook
🔆 داستان کوتاه
@zhig_story
🌻 بدانید و دریافت کنیم.BOOKS
@Audio_Books_24
🌴 بهترین کتابهای صوتی موفقیت وبیداری
@ganonjjazb
🔆 دل واژههای تنهایی
@gandomzaran
🌻 یادگیری لغات با اخبار انگلیسی
@english_ielts_garden
🔆دنیای خاکستری
@Donye_khaestari
🌴 دورههای مترجمی زبان انگلیسی
@policyinact
🔆 متن دلنشین
@aram380
🌻 تمرکز روی خودم!!
@shine41
🔆مجربات روحانیه مشایخ کبری
@oloomgharibe90
🌴پکیج رایگان انیمیشنهای زبان اصلی
@movies4english
🔆 آکادمی درس ریاضی
@riazijame
🌻 کالوکیشنهای کاربردی انگلیسی
@collocationsin10m
🌴 کتابهای صوتی آرامش با داستان
@arameshbadastan
🔆 انفجار اسپیکینگ و لیسنینگ
@tactics4listening123
🌴 اصطلاحات کاربردی انگلیسی
@learningenglishidiom
🌻 اصطلاحات روزمره انگلیسی
@bestidioms4you
🔆 انگلیسی ۵ دقیقهای با استاد نیتیو
@EnglishListeningPractice1
🌴 داستانهای مصور صوتی انگلیسی
@anime4english
🔆 کتاب رایگان AudioBook
@PARSHANGBOOK
🌻 انگلیسی واقعی با سریالهای کمدی
@Englishwithmima
🌴 رمانسرای مجازی
@Salam_Roman
🔆 جادوی گیاهان🪷طب سینوی
@teb_sinawi
🌴 زبانشناسی
@linguiran
🔆 تفسیر آیهبهآیه قران کریم
@Pious114
🌻 کلی فیلم امریکایی با دو زیرنویس همزمان
@howimetyourmotherrr
🔆 آرا حقوقی قضایی و نظریات مشورتی
@ARA_HOGHOOGHI_GHAZAIE
🌴مکالمات انگلیسی با ترجمه و فایل صوتی
@ESL4You
🔆 کافه کتاب صوتی
@CafeBookAudio
🌻حقوق برای همه
@jenab_vakill
🌴 کتابخانه صوتی و پیدیاف تاپ بوک
@Top_books7
🔆 فیلم و سریال روانشناسی
@FILMRAVANKAVI
🌻 شبی چند دقیقه کتاب بخوانیم !!
@book_tips
🌴 آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS
🔆 کجا بریم سفر؟؟؟
@JournalTourism
🌻 فایلهای رایگان مدیتیشن و سابلیمینال
@subliminal_biokin
🍇 نی لبک چوبی(موسیقی کلاسیک و فلسفه هنر)
@NilabakChubi
🍀🧿 هماهنگی برای تبادل
@mrgp_1
07.05.202506:50
غزل ۹۱ حسین منزوی
ای یاد دوردست که دل میبری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هر چند خط کشیده بر آیینهات زمان
در چشمم از تمامی خوبان سری هنوز
سودای دلنشین نخستین و آخرین
عمرم گذشته است و توام درسری هنوز
ای چلچراغ کهنه که زآن سوی سالها
از هر چراغ تازه فروزانتری هنوز
بالین و بسترم همه از گل بیاکنی
شب بر حریم خوابم اگر بگذری هنوز
ای نازنین درخت نخستین گناه من
از میوههای وسوسه بارآوری هنوز
آن سیبهای راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف تو میپروری هنوز
وان سفرهی شبانهی نان و شراب را
بر میزهای خواب تو میگستری هنوز
با جرعهای ز بوی تو از خویش میروم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز
🎙 #محمدرضاکاکائی
۲۴ اسفند ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
ای یاد دوردست که دل میبری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هر چند خط کشیده بر آیینهات زمان
در چشمم از تمامی خوبان سری هنوز
سودای دلنشین نخستین و آخرین
عمرم گذشته است و توام درسری هنوز
ای چلچراغ کهنه که زآن سوی سالها
از هر چراغ تازه فروزانتری هنوز
بالین و بسترم همه از گل بیاکنی
شب بر حریم خوابم اگر بگذری هنوز
ای نازنین درخت نخستین گناه من
از میوههای وسوسه بارآوری هنوز
آن سیبهای راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف تو میپروری هنوز
وان سفرهی شبانهی نان و شراب را
بر میزهای خواب تو میگستری هنوز
با جرعهای ز بوی تو از خویش میروم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز
🎙 #محمدرضاکاکائی
۲۴ اسفند ماه ۱۴۰۲ خورشیدی
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
01.05.202510:57
خیالانگیز و جانپرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقتسوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مراد ما نجویی ورنه رندان هوسجو را
بهار شادیانگیزی حریف بادهپیمایی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
مرا گفتی که از پیر خرد پرسم علاج خود
خرد منع من از عشق تو فرماید چه فرمایی
من آزردهدل را کس گره از کار نگشاید
مگر ای اشک غم امشب تو از دل عقده بگشایی
رهی تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن
که با این ناتوانیها به ترک جان توانایی
✍ #رهی_معیری
🎙 #محمدرضاکاکائی
موسیقی: #محسن_اونیکزی
۲۳ دیماه ۱۴۰۳ خورشیدی
✔️کانال حافظخوانی
🔹 https://t.me/hafezaneha1
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقتسوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مراد ما نجویی ورنه رندان هوسجو را
بهار شادیانگیزی حریف بادهپیمایی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
مرا گفتی که از پیر خرد پرسم علاج خود
خرد منع من از عشق تو فرماید چه فرمایی
من آزردهدل را کس گره از کار نگشاید
مگر ای اشک غم امشب تو از دل عقده بگشایی
رهی تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن
که با این ناتوانیها به ترک جان توانایی
✍ #رهی_معیری
🎙 #محمدرضاکاکائی
موسیقی: #محسن_اونیکزی
۲۳ دیماه ۱۴۰۳ خورشیدی
✔️کانال حافظخوانی
🔹 https://t.me/hafezaneha1
21.04.202506:38
⚜حدیث خوش سعدی
"اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی گرامی باد"
همچون درختِ بادیه، سعدی به برق شوق
سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تَر است
#سعدی
سعدی را شاعر انسانیت، معلّم اخلاق، شاعر درستی و راستی، عشق، ایثار و صفا، سلطان مسلّم ملک سخن و از بزرگترین سخنسرایان ایران و جهان گفتهاند. روشنایی و سوزی که از سخنهای مجلسفروز سعدی بر جای مانده است بعد از گذشت هفت قرن هنوز گرمابخش عرصهٔ زبان و ادب فارسی است. دلیل این مدعا نیز آثار گرانقدر سعدی در نثر و نظم است که از شاهکارهای زبان و ادب فارسی به شمار آمده و همواره سرمشق سخنگویان بعد از او قرار گرفته است.
پارهای ابهامها در باب زندگی و سرگذشت سعدی هست که رفع آنها تاکنون ممکن نشده است. بیشتر آنها همچنان است که حل نهائی آنها کمک زیادی به شناخت بهتر سعدی به عنوان شاعر اندیشهور و نویسنده نمینماید. مانند مسألۀ نام او که مشرف است یا مصلح و منشأ تخلص که آیا منسوب به سعد زنگی یا نواده اوست و یا به بنیسعد از انصار خزرجی مقیم فارس!
و نیز مسأله تاریخ تولد و وفات که چند سالی پس و پیش بودن آن برای شناخت شاعر یا ارزیابی اثرش اهمیت زیادی ندارد. هرچند تصور یک عمر طولانی صدساله یا بیشتر درباره او بحثهایی را بر میانگیزد که در طرز تلقی منتقد امروزی از شعر او هم ناچار تأثیر میگذارد.
در توصیف شخصیت و فصاحت و بلاغت کلام سعدی همین کافی است که از مقبولیت و شهرت جهانی برخوردار شده و ادبیاتدوستان جهان در برابر نبوغ حیرتانگیز او سر تعظیم فرود میآورند.
سعدی به پاکبازی و رندی مثل نشد
تنها در این مدینه که در هر مدینهای
شعرش چو آب در همه عالم چنان شده
کز پارس میرود به خراسان سفینهای
▪️گوته و سعدی
گوته در «دیوان شرق و غرب» از این دو بیت سعدی نیز الهام گرفته:
پر طاووس در اوراق مصاحف دیدم
گفتم این مرتبه از قدر تو میبینم بیش
گفت خاموش که هرکس که جمالی دارد
هر کجا پای نهد دست ندارندش پیش
در این الهام شاعر آلمانی نشان میدهد مضامین شرقی را چگونه با نیروی ذوق و قریحهٔ خود تغییر میدهد و از منبع الهام خود الهام تازه و بدیعی میگیرد:
«روزی با اعجاب و شادی پر طاووس را در ورقهای قرآن دیدم گفتم: ای ارزندهترین موجود زمینی، درین جایگاه مقدس میتوان عظمت خدا را در چیز کوچکی مشاهده کرد و دریافت که آن که با یک نظر دنیا را فرو میگیرد مظهر نظر خود را اینجا قرار داده و هر حقیقتی را چنان آراسته است که پادشاهان با دشواری توانستهاند شکوه و زیبائی مرغی را که این پر از اوست تقلید نمایند. با تواضع و شرم از این افتخار بهرهمند شو تا شایسته عبادتگاه باشی.»
گوته کتاب خود را با ترجمه این دو بیت سعدی ختم میکند:
ما نصيحت به جای خود کردیم
روزگاری درین بسر بردیم
گر نیاید به گوش رغبت کس
بر رسولان پیام باشد و بس.
✍تحقیق و گردآوری و تألیف: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
📘منابع:
➖حدیث خوش سعدی، عبدالحسین زرینکوب، تهران: سخن ۱۳۷۹.
➖قلمرو سعدی، علی دشتی، تهران: امیرکبیر، چاپِ پنجم: ۲۵۳۶ شاهنشاهی.
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
"اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی گرامی باد"
همچون درختِ بادیه، سعدی به برق شوق
سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تَر است
#سعدی
سعدی را شاعر انسانیت، معلّم اخلاق، شاعر درستی و راستی، عشق، ایثار و صفا، سلطان مسلّم ملک سخن و از بزرگترین سخنسرایان ایران و جهان گفتهاند. روشنایی و سوزی که از سخنهای مجلسفروز سعدی بر جای مانده است بعد از گذشت هفت قرن هنوز گرمابخش عرصهٔ زبان و ادب فارسی است. دلیل این مدعا نیز آثار گرانقدر سعدی در نثر و نظم است که از شاهکارهای زبان و ادب فارسی به شمار آمده و همواره سرمشق سخنگویان بعد از او قرار گرفته است.
پارهای ابهامها در باب زندگی و سرگذشت سعدی هست که رفع آنها تاکنون ممکن نشده است. بیشتر آنها همچنان است که حل نهائی آنها کمک زیادی به شناخت بهتر سعدی به عنوان شاعر اندیشهور و نویسنده نمینماید. مانند مسألۀ نام او که مشرف است یا مصلح و منشأ تخلص که آیا منسوب به سعد زنگی یا نواده اوست و یا به بنیسعد از انصار خزرجی مقیم فارس!
و نیز مسأله تاریخ تولد و وفات که چند سالی پس و پیش بودن آن برای شناخت شاعر یا ارزیابی اثرش اهمیت زیادی ندارد. هرچند تصور یک عمر طولانی صدساله یا بیشتر درباره او بحثهایی را بر میانگیزد که در طرز تلقی منتقد امروزی از شعر او هم ناچار تأثیر میگذارد.
در توصیف شخصیت و فصاحت و بلاغت کلام سعدی همین کافی است که از مقبولیت و شهرت جهانی برخوردار شده و ادبیاتدوستان جهان در برابر نبوغ حیرتانگیز او سر تعظیم فرود میآورند.
سعدی به پاکبازی و رندی مثل نشد
تنها در این مدینه که در هر مدینهای
شعرش چو آب در همه عالم چنان شده
کز پارس میرود به خراسان سفینهای
▪️گوته و سعدی
گوته در «دیوان شرق و غرب» از این دو بیت سعدی نیز الهام گرفته:
پر طاووس در اوراق مصاحف دیدم
گفتم این مرتبه از قدر تو میبینم بیش
گفت خاموش که هرکس که جمالی دارد
هر کجا پای نهد دست ندارندش پیش
در این الهام شاعر آلمانی نشان میدهد مضامین شرقی را چگونه با نیروی ذوق و قریحهٔ خود تغییر میدهد و از منبع الهام خود الهام تازه و بدیعی میگیرد:
«روزی با اعجاب و شادی پر طاووس را در ورقهای قرآن دیدم گفتم: ای ارزندهترین موجود زمینی، درین جایگاه مقدس میتوان عظمت خدا را در چیز کوچکی مشاهده کرد و دریافت که آن که با یک نظر دنیا را فرو میگیرد مظهر نظر خود را اینجا قرار داده و هر حقیقتی را چنان آراسته است که پادشاهان با دشواری توانستهاند شکوه و زیبائی مرغی را که این پر از اوست تقلید نمایند. با تواضع و شرم از این افتخار بهرهمند شو تا شایسته عبادتگاه باشی.»
گوته کتاب خود را با ترجمه این دو بیت سعدی ختم میکند:
ما نصيحت به جای خود کردیم
روزگاری درین بسر بردیم
گر نیاید به گوش رغبت کس
بر رسولان پیام باشد و بس.
✍تحقیق و گردآوری و تألیف: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
📘منابع:
➖حدیث خوش سعدی، عبدالحسین زرینکوب، تهران: سخن ۱۳۷۹.
➖قلمرو سعدی، علی دشتی، تهران: امیرکبیر، چاپِ پنجم: ۲۵۳۶ شاهنشاهی.
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
10.05.202517:00
💘افسانهٔ "زهره و منوچهر"/"ونوس و آدونیس"
«بخش نخست»
در افسانههای خدایان یونان داستان عاشقانهای است که بر اساس آن شکسپیر شاعر بزرگ انگلستان اثر منظوم «ونوس و آدونیس» خود را سروده و ایرج میرزا هم آن منظومه را از انگلیسی به شعر فارسی به نام «زهره و منوچهر» ترجمه کرده است. راجع به ریشهٔ اصلی این داستان شورانگیز شاعرانه مترجم نامی و محقق گرامی «شجاع الدین شفاء» شرحی تحت عنوان "شاعرانهترین فصلِ افسانهٔ خدایان یونان" نوشته و انتشار دادهاند که عیناً در اینجا نقل میشود.
❤️🔥شاعرانهترین فصلِ «افسانهٔ خدایان یونان»
داستان شاعرانه و شورانگیز «ونوس و آدونیس» يا به قول ايرج شيرينسخن ما «زهره و منوچهر» از زیباترین فصول «افسانهٔ خدایان» یونان است که خود به یقین زیباترین داستانی است که تاکنون فکر بشری ساخته و پرداخته است. این داستان که از روز اول منبع الهام هنرمندان و شعرا و نویسندگان بیشمار قرار گرفته ماجرای عشق «آفرودیت»، الههٔ هوسبازِ عشق و جمال با «آدونیسِ» شکارچیِ جوان و زیبای کوههای لبنان است. در این ماجرا ذوق و ظرافت فکر یونانی به حد اعلای خود جلوهگر است. زیرا قهرمان اصلی آن «زهره» جذابترین الههٔ آسمان است که در اینجا به جای عشقآفرینی، خود به دام عشق میافتد و برای اولین بار شکارچیِ زیبا خود شکار میشود.
«آدونیس» بنا به روایت «اوویدیوس» شاعر بزرگ لاتین هم پسر و هم نوادۀ «کینور» پادشاه قبرس بود این پادشاه مردی زیبا و آراسته و بسیار موقر و شریف بود، بدین جهت «میرا» دختر زیبای هوسباز و آتشینمزاج او که عشقِ گناهکارانهای از وی در دل داشت امید آن را که پدرش حاضر به همخوابگی با وی شود نداشت. و در عین حال به هیچ قیمت نمیتوانست از این خواهش دل صرف نظر کند؛ بدین جهت حیلهای اندیشید و يک نيمشب با استفاده از تاریکیِ کاخ وارد اطاق خواب پدر شد و خویش را به جای ملکهٔ مادر خود جا زد و با شاه همبستر شد و پیش از آنکه سپیدهٔ صبح بدمد از بستر عشق بیرون آمد و به اطاق خود رفت. با این همه اندکی بعد، رازش کم و بیش از پرده افتاد؛ زیرا از شب همخوابی بار برداشته بود؛ برای فرار از خشم پدر و رسوائیِ خود به عربستان گریخت و در آنجا بود که «آدونیس» را به دنیا آورد.
«آدونیس» پسری به زیبانی قرص آفتاب بود و آنقدر خوشگل بود که چون پا به بلوغ گذاشت از دست دختران اطراف سر به بیابان نهاد و به طور فراری تا «بيبلوس» شهر معروف فینیقیه در نزديک بيروت کنونی رفت و چون شکارچیِ زبردستی بود به کوههای لبنان پناه برده و هفتههای متوالی در آنجا سرگرم شکار شد.
یک روز «آدونیس» زیبا در گرماگرم شکارافکنی، ناگهان زنی جوان و نیمهبرهنه را در برابر خود یافت؛ که در عمر خویش هیچ زن و دختری را به زیبائیِ او ندیده بود و حق هم داشت که ندیده باشد زیرا این زن، عشقآفرینِ بزرگِ آسمان، «زهره» دختر خدایِ خدایان بود که جمال او خدایان را نیز به شور و شر افکنده و در بزم آسمانیِ آنان آتشافروزی کرده بود ولی در اینجا زهرهٔ شهرآشوبِ عشقآفرین خود برای اولین بار به دام عشق افتاد زیرا «اروس» پسر شیطان و بازیگوش او که به فرمان مادرش دلهای کسان را آماج تیر عشق میکرد و آنها را به عشقِ هم وا میداشت از راه شیطنت خود، مادرش را آماج تیر کرد و ناگهان زهره دریافت که شکارچی، خودش شکار شده و عشق این جوان زیبا نه تنها دل دختران روی زمین بلکه دل الههٔ عشقآفرین را به تپش در آورده است.
از اینجا ماجرای پر هیجان شیرین عشقبازیِ الههٔ عشق و زیبائی با جوانی از خاکنشینان که نمیدانست زیبائی او کدام زنی را اسیر وی کرده و کدام تنی را در آغوش وی افکنده است آغاز شد و این ماجرا چنان زهره را غرق در عشق و هوس کرد که روزهای دراز اصلا پای وی به آسمان نرسید. این غیبت ممتد و بیسابقه، خدایان عاشقپیشه را که یکی از آنان شوهر وی بود و دیگران همه در نهان دل به دام عشقش داشتند نگران کرد و به کنجکاوی برانگیخت و در نتیجه «مریخ» خدای جنگ که شوهر رسمی زهره بود و عربدهجوئی و چاقوکشیِ او دیگران را از نزدیکی علنی با الههٔ هوسباز آسمان باز میداشت به جریان قضیه پی برد و تصمیم گرفت داغ این پسرک زمینی را به دل زهره بگذارد.
✍تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۲۰ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ منبع مورد بررسی:
➖افکار و آثار ایرج میرزا، تدوین: سیدهادی حائری، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ اول ۱۳۶۴، جلد دو، فصل دو: صص ۳۱۰-۳۱۶.
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
ادامه در فرستهٔ بعدی👇🏼
«بخش نخست»
در افسانههای خدایان یونان داستان عاشقانهای است که بر اساس آن شکسپیر شاعر بزرگ انگلستان اثر منظوم «ونوس و آدونیس» خود را سروده و ایرج میرزا هم آن منظومه را از انگلیسی به شعر فارسی به نام «زهره و منوچهر» ترجمه کرده است. راجع به ریشهٔ اصلی این داستان شورانگیز شاعرانه مترجم نامی و محقق گرامی «شجاع الدین شفاء» شرحی تحت عنوان "شاعرانهترین فصلِ افسانهٔ خدایان یونان" نوشته و انتشار دادهاند که عیناً در اینجا نقل میشود.
❤️🔥شاعرانهترین فصلِ «افسانهٔ خدایان یونان»
داستان شاعرانه و شورانگیز «ونوس و آدونیس» يا به قول ايرج شيرينسخن ما «زهره و منوچهر» از زیباترین فصول «افسانهٔ خدایان» یونان است که خود به یقین زیباترین داستانی است که تاکنون فکر بشری ساخته و پرداخته است. این داستان که از روز اول منبع الهام هنرمندان و شعرا و نویسندگان بیشمار قرار گرفته ماجرای عشق «آفرودیت»، الههٔ هوسبازِ عشق و جمال با «آدونیسِ» شکارچیِ جوان و زیبای کوههای لبنان است. در این ماجرا ذوق و ظرافت فکر یونانی به حد اعلای خود جلوهگر است. زیرا قهرمان اصلی آن «زهره» جذابترین الههٔ آسمان است که در اینجا به جای عشقآفرینی، خود به دام عشق میافتد و برای اولین بار شکارچیِ زیبا خود شکار میشود.
«آدونیس» بنا به روایت «اوویدیوس» شاعر بزرگ لاتین هم پسر و هم نوادۀ «کینور» پادشاه قبرس بود این پادشاه مردی زیبا و آراسته و بسیار موقر و شریف بود، بدین جهت «میرا» دختر زیبای هوسباز و آتشینمزاج او که عشقِ گناهکارانهای از وی در دل داشت امید آن را که پدرش حاضر به همخوابگی با وی شود نداشت. و در عین حال به هیچ قیمت نمیتوانست از این خواهش دل صرف نظر کند؛ بدین جهت حیلهای اندیشید و يک نيمشب با استفاده از تاریکیِ کاخ وارد اطاق خواب پدر شد و خویش را به جای ملکهٔ مادر خود جا زد و با شاه همبستر شد و پیش از آنکه سپیدهٔ صبح بدمد از بستر عشق بیرون آمد و به اطاق خود رفت. با این همه اندکی بعد، رازش کم و بیش از پرده افتاد؛ زیرا از شب همخوابی بار برداشته بود؛ برای فرار از خشم پدر و رسوائیِ خود به عربستان گریخت و در آنجا بود که «آدونیس» را به دنیا آورد.
«آدونیس» پسری به زیبانی قرص آفتاب بود و آنقدر خوشگل بود که چون پا به بلوغ گذاشت از دست دختران اطراف سر به بیابان نهاد و به طور فراری تا «بيبلوس» شهر معروف فینیقیه در نزديک بيروت کنونی رفت و چون شکارچیِ زبردستی بود به کوههای لبنان پناه برده و هفتههای متوالی در آنجا سرگرم شکار شد.
یک روز «آدونیس» زیبا در گرماگرم شکارافکنی، ناگهان زنی جوان و نیمهبرهنه را در برابر خود یافت؛ که در عمر خویش هیچ زن و دختری را به زیبائیِ او ندیده بود و حق هم داشت که ندیده باشد زیرا این زن، عشقآفرینِ بزرگِ آسمان، «زهره» دختر خدایِ خدایان بود که جمال او خدایان را نیز به شور و شر افکنده و در بزم آسمانیِ آنان آتشافروزی کرده بود ولی در اینجا زهرهٔ شهرآشوبِ عشقآفرین خود برای اولین بار به دام عشق افتاد زیرا «اروس» پسر شیطان و بازیگوش او که به فرمان مادرش دلهای کسان را آماج تیر عشق میکرد و آنها را به عشقِ هم وا میداشت از راه شیطنت خود، مادرش را آماج تیر کرد و ناگهان زهره دریافت که شکارچی، خودش شکار شده و عشق این جوان زیبا نه تنها دل دختران روی زمین بلکه دل الههٔ عشقآفرین را به تپش در آورده است.
از اینجا ماجرای پر هیجان شیرین عشقبازیِ الههٔ عشق و زیبائی با جوانی از خاکنشینان که نمیدانست زیبائی او کدام زنی را اسیر وی کرده و کدام تنی را در آغوش وی افکنده است آغاز شد و این ماجرا چنان زهره را غرق در عشق و هوس کرد که روزهای دراز اصلا پای وی به آسمان نرسید. این غیبت ممتد و بیسابقه، خدایان عاشقپیشه را که یکی از آنان شوهر وی بود و دیگران همه در نهان دل به دام عشقش داشتند نگران کرد و به کنجکاوی برانگیخت و در نتیجه «مریخ» خدای جنگ که شوهر رسمی زهره بود و عربدهجوئی و چاقوکشیِ او دیگران را از نزدیکی علنی با الههٔ هوسباز آسمان باز میداشت به جریان قضیه پی برد و تصمیم گرفت داغ این پسرک زمینی را به دل زهره بگذارد.
✍تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۲۰ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ منبع مورد بررسی:
➖افکار و آثار ایرج میرزا، تدوین: سیدهادی حائری، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ اول ۱۳۶۴، جلد دو، فصل دو: صص ۳۱۰-۳۱۶.
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
ادامه در فرستهٔ بعدی👇🏼
06.05.202506:36
"۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت حسین منزوی"
(زاده ۱ مهر ۱۳۲۵ زنجان -- درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ تهران)
📽 شعرخوانیِ حسین منزوی به سال ۱۳۷۸ در شهر رشت.
مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال نصیبی نمیبرید از من
زمین سوختهام ناامید و بیبرکت
که جز مراتع نفرت نمیچرید از من
خدا به نیمهای از خویش و نیمی از ابلیس
در آن سپیده چه معجونی آفرید از من؟
عجب که راه نفس بستهاید بر من و باز
در انتظار نفسهای دیگرید از من!
خزان به قیمت جان جار میزنید اما
بهار را به پشیزی نمیخرید از من
شما هر آینه، آیینهاید و من همه آه!
عجیب نیست کز اینسان مکدّرید از من!
نه! در تبرّی من نیز بیم رسوایی است؟
به لب مباد که نامی بیاورید از من
اگر فرو بنشیند ز خون من عطشی
چه جای واهمه؟ تیغ از شما ورید از من
چه پیک لایق پیغمبری به سوی شماست؟
شما که قاصد صد شانه برسرید از من
برایتان چه بگویم زیاده بانوی من
شما که با غم من آشناترید از من
مجموعه اشعار حسین منزوی، به کوشش محمد فتحی، تهران: آفرینش، نگاه ۱۳۸۷، ص ۳۵۵.
📆 ۱۶ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
(زاده ۱ مهر ۱۳۲۵ زنجان -- درگذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ تهران)
📽 شعرخوانیِ حسین منزوی به سال ۱۳۷۸ در شهر رشت.
مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من
که جز ملال نصیبی نمیبرید از من
زمین سوختهام ناامید و بیبرکت
که جز مراتع نفرت نمیچرید از من
خدا به نیمهای از خویش و نیمی از ابلیس
در آن سپیده چه معجونی آفرید از من؟
عجب که راه نفس بستهاید بر من و باز
در انتظار نفسهای دیگرید از من!
خزان به قیمت جان جار میزنید اما
بهار را به پشیزی نمیخرید از من
شما هر آینه، آیینهاید و من همه آه!
عجیب نیست کز اینسان مکدّرید از من!
نه! در تبرّی من نیز بیم رسوایی است؟
به لب مباد که نامی بیاورید از من
اگر فرو بنشیند ز خون من عطشی
چه جای واهمه؟ تیغ از شما ورید از من
چه پیک لایق پیغمبری به سوی شماست؟
شما که قاصد صد شانه برسرید از من
برایتان چه بگویم زیاده بانوی من
شما که با غم من آشناترید از من
مجموعه اشعار حسین منزوی، به کوشش محمد فتحی، تهران: آفرینش، نگاه ۱۳۸۷، ص ۳۵۵.
📆 ۱۶ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
30.04.202506:44
.
"۱۰ اردیبهشت زادروز رهیمعیری"
(زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ تهران -- درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۴۷ تهران)
شعر و صدای زندهیاد #رهی_معیری
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
نه جان بینصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بیفروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی
کیم من؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و خیزان چون غباری دربیابانی
گهی خاموش و حیران چون نگاهی برنظرگاهی
رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی
مهر ماهِ ۱۳۳۲
دیوان کامل رهی معیری به اهتمام کیومرث کیوان. تهران: انتشارات مجید ۱۳۸۸، چاپِ ۸، ص ۱۳۰.
📆 ۱۰ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
"۱۰ اردیبهشت زادروز رهیمعیری"
(زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ تهران -- درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۴۷ تهران)
شعر و صدای زندهیاد #رهی_معیری
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
نه جان بینصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بیفروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی
کیم من؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و خیزان چون غباری دربیابانی
گهی خاموش و حیران چون نگاهی برنظرگاهی
رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی
مهر ماهِ ۱۳۳۲
دیوان کامل رهی معیری به اهتمام کیومرث کیوان. تهران: انتشارات مجید ۱۳۸۸، چاپِ ۸، ص ۱۳۰.
📆 ۱۰ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
01.04.202513:14
🍀سیزده بدر
"بخش دوم"
سیزده را همه عالم به در آیند از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
#شهریار
⁉️چرا ایرانیان روز سیزدهم فروردین ماه و نه ماهی دیگر را به بزم و نشاط مینشینند! و منشأ این مراسم چیست و به چه سببی است؟
همان گونه که برخی از محققان اشاره کردهاند؛ در منابع متقدم توضیح یا قرینهٔ روشنی دربارهٔ خاستگاه این آیین وجود ندارد. آنچه در اینباره هست یا گزارشی از عقاید عامه است و یا حدسها و نظریات پژوهندگان معاصر. قدیمترین توضیح دربارهٔ برگزاری سیزده بدر باورهای عامیانه ایرانیان روزگار قاجار به روایتِ سفرنامهٔ پولاک است که نوشته: مردم میپنداشتند در روز سیزدهم فروردین همهٔ خانهها در معرض خطر ویرانی هستند و به همین جهت از خانه میرفتند. (پولاک، ۱۳۶۸: ۶۲۵). بنا بر اعتقادی دیگر که عباسعلی کیوان قزوینی از مردم قزوین دورهٔ قاجار نقل کرده است: بلاهای سال جدید در روز سیزدهم فروردین تقسیم و تعیین میشد و مردم از خانه و شهر خود بیرون میرفتند تا شاید در تقدیر بلایا فراموش بشوند و از قلم بیفتند. (روح الامینی، ۱۳۷۶: ۷۰-۷۱).
برخی اهالی تهران هم در اواخر عصر قاجار معتقد بودند اگر سیزده عدد مقدسی بود خداوند تعداد امامان و ماههای سال را سیزده قرار میداد و چون اینگونه نشده پس سیزده شمارهٔ نحسی است و به همین دلیل برای اینکه شادیِ دوازده روز آغازین سال جدید با شومی روز سیزدهم آمیخته نشود باید سیزدهم فروردین را از خانه خارج شد تا نحوست این روز به خانه راه نیابد و به بیرون از منزل و شهر و حتى آن سوی دروازههای شهر برده شود.
این سه دلیل به سبب استناد بر عقاید عامه و تعلق به دوره قاجار که فعلاً سندی پیش از این زمان برای برپاییِ مراسم سیزدهم فروردین نداریم در توجیه یا علت برگزاری آیین سیزده بدر بسیار مهم و حائز اهمیت است. (آیدنلو، ۱۳۹۷: ۱۴۶-۱۴۷)
غیر از این دلایل عامیانه و قدیمی، توضیحات دیگری دربارهٔ منشأ سیزدهبدر وجود دارد که از محققان معاصر است و دکتر آیدنلو در مقاله خود این نظریات و حدسها را تا جایی که جسته و یافته است به ترتیب تاریخی آورده است. (همان: ۱۴۷ به بعد)
🔖ترکیب «سیزده بدر» که ظاهراً قدیمترین شاهد کاربرد آن در متون فارسی، گزارش مراسم سیزدهمین روز فروردین سال ۱۳۱۳ ق. در خاطرات عینالسلطنه و ابیات نسیم شمال است غالباً به معنای «به در کردن، خارج کردن و راندن نحسی روز سیزدهم» انگاشته میشود؛ اما چنانکه یکی از محققان توجه کردهاند: «در» را در این ترکیب میتوان به معنای «دره و کوه» دانست و «سیزده بدر» را به صورتِ «به کوه و دشت رفتن در روز سیزده فروردین» معنی کرد. (آیدنلو، ۱۳۹۷: ۱۵۸)
یک طایفه را یار خرامان به بر آمد
برخیز بخور باده که سیزدهبدر آمد
(رشتی (نسیم شمال)، ۱۳۶۴: ۲/ ۲۶۶)
➖آداب و مراسم سیزده بدر
پیشینه و انگیزهٔ برگزاریِ سیزده بدر هر چه باشد؛ در تمام نقاط ایران سیزدهمین روز فروردین رسمی است که بایستی از خانه بیرون آمد و به باغ و کشتزار رو آورد و به اصطلاح نحسی روز سیزده را بدر کرد. خانوادهها در این روز به صورت گروهی و گاه چند خانواده با هم، غذای ظهر را آماده کرده و نیز آجیلها و خوردنیهای سفرهٔ هفتسین را با خود برداشته، به دامان صحرا و طبیعت میروند و سبزهٔ هفتسین را با خود برداشته و به آب روان میاندازند که نشانهٔ فدیه به ایزد آب است.
به دامن صحرا رفتن، شوخی کردن، بازی کردن، دویدن، تاب خوردن و در هر حال جدی نبودن، از سرگرمیها و ویژگیهای روز سیزده است که به معنیِ فروریختن اندیشههای تیره و پلیدی است.
گره زدن سبزه به نیت باز شدن گره دشواریها و برآورده شدن آرزوها و باز شدن بخت دوشیزگان و تمثیلی از پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلهاست و خوردن غذا در دشت نشانهٔ فدیه گوسفند بریان است که در اوستا آمده است و روبوسی نماد آشتی و به منزلهٔ تزکیه است. (یاحقی، ۱۳۶۹: ۵۰۰)
✍تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۱۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ برخی از منابع مورد بررسی:
➖گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی، چاپِ اول ۱۳۸۰. تهران: بهجت.
➖آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز. محمود روحالامینی. چاپ اول ۱۳۷۶، نشر آگه.
➖مقالهٔ سابقه و سبب برگزاری سیزده بدر در سنتهای ایرانی. سجاد آیدنلو. دو ماهنامهٔ فرهنگ و ادبیات عامه، سال ۶ شماره ۲۰، خرداد و تیر ۱۳۹۷.
➖جشنهای ملی، ایرانیان، رضا دشتی ۱۳۸۳. تهران: پازینه.
➖آثارالباقیه، تألیف ابوریحان بیرونی، ترجمه اکبر داناسرشت، انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۳.
➖فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی. تألیف: دکتر محمدجعفر یاحقی، چاپ اول۱۳۶۹، تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
➖دیوان ابوالعینک، ابوالقاسم حالت ۱۳۶۳، تهران: سلسله نشریات ما.
➖دیوان نسیم شمال، با مقدمه سعید نفیسی ۱۳۶۴. تهران: سعدی.
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
"بخش دوم"
سیزده را همه عالم به در آیند از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
#شهریار
⁉️چرا ایرانیان روز سیزدهم فروردین ماه و نه ماهی دیگر را به بزم و نشاط مینشینند! و منشأ این مراسم چیست و به چه سببی است؟
همان گونه که برخی از محققان اشاره کردهاند؛ در منابع متقدم توضیح یا قرینهٔ روشنی دربارهٔ خاستگاه این آیین وجود ندارد. آنچه در اینباره هست یا گزارشی از عقاید عامه است و یا حدسها و نظریات پژوهندگان معاصر. قدیمترین توضیح دربارهٔ برگزاری سیزده بدر باورهای عامیانه ایرانیان روزگار قاجار به روایتِ سفرنامهٔ پولاک است که نوشته: مردم میپنداشتند در روز سیزدهم فروردین همهٔ خانهها در معرض خطر ویرانی هستند و به همین جهت از خانه میرفتند. (پولاک، ۱۳۶۸: ۶۲۵). بنا بر اعتقادی دیگر که عباسعلی کیوان قزوینی از مردم قزوین دورهٔ قاجار نقل کرده است: بلاهای سال جدید در روز سیزدهم فروردین تقسیم و تعیین میشد و مردم از خانه و شهر خود بیرون میرفتند تا شاید در تقدیر بلایا فراموش بشوند و از قلم بیفتند. (روح الامینی، ۱۳۷۶: ۷۰-۷۱).
برخی اهالی تهران هم در اواخر عصر قاجار معتقد بودند اگر سیزده عدد مقدسی بود خداوند تعداد امامان و ماههای سال را سیزده قرار میداد و چون اینگونه نشده پس سیزده شمارهٔ نحسی است و به همین دلیل برای اینکه شادیِ دوازده روز آغازین سال جدید با شومی روز سیزدهم آمیخته نشود باید سیزدهم فروردین را از خانه خارج شد تا نحوست این روز به خانه راه نیابد و به بیرون از منزل و شهر و حتى آن سوی دروازههای شهر برده شود.
این سه دلیل به سبب استناد بر عقاید عامه و تعلق به دوره قاجار که فعلاً سندی پیش از این زمان برای برپاییِ مراسم سیزدهم فروردین نداریم در توجیه یا علت برگزاری آیین سیزده بدر بسیار مهم و حائز اهمیت است. (آیدنلو، ۱۳۹۷: ۱۴۶-۱۴۷)
غیر از این دلایل عامیانه و قدیمی، توضیحات دیگری دربارهٔ منشأ سیزدهبدر وجود دارد که از محققان معاصر است و دکتر آیدنلو در مقاله خود این نظریات و حدسها را تا جایی که جسته و یافته است به ترتیب تاریخی آورده است. (همان: ۱۴۷ به بعد)
🔖ترکیب «سیزده بدر» که ظاهراً قدیمترین شاهد کاربرد آن در متون فارسی، گزارش مراسم سیزدهمین روز فروردین سال ۱۳۱۳ ق. در خاطرات عینالسلطنه و ابیات نسیم شمال است غالباً به معنای «به در کردن، خارج کردن و راندن نحسی روز سیزدهم» انگاشته میشود؛ اما چنانکه یکی از محققان توجه کردهاند: «در» را در این ترکیب میتوان به معنای «دره و کوه» دانست و «سیزده بدر» را به صورتِ «به کوه و دشت رفتن در روز سیزده فروردین» معنی کرد. (آیدنلو، ۱۳۹۷: ۱۵۸)
یک طایفه را یار خرامان به بر آمد
برخیز بخور باده که سیزدهبدر آمد
(رشتی (نسیم شمال)، ۱۳۶۴: ۲/ ۲۶۶)
➖آداب و مراسم سیزده بدر
پیشینه و انگیزهٔ برگزاریِ سیزده بدر هر چه باشد؛ در تمام نقاط ایران سیزدهمین روز فروردین رسمی است که بایستی از خانه بیرون آمد و به باغ و کشتزار رو آورد و به اصطلاح نحسی روز سیزده را بدر کرد. خانوادهها در این روز به صورت گروهی و گاه چند خانواده با هم، غذای ظهر را آماده کرده و نیز آجیلها و خوردنیهای سفرهٔ هفتسین را با خود برداشته، به دامان صحرا و طبیعت میروند و سبزهٔ هفتسین را با خود برداشته و به آب روان میاندازند که نشانهٔ فدیه به ایزد آب است.
به دامن صحرا رفتن، شوخی کردن، بازی کردن، دویدن، تاب خوردن و در هر حال جدی نبودن، از سرگرمیها و ویژگیهای روز سیزده است که به معنیِ فروریختن اندیشههای تیره و پلیدی است.
گره زدن سبزه به نیت باز شدن گره دشواریها و برآورده شدن آرزوها و باز شدن بخت دوشیزگان و تمثیلی از پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلهاست و خوردن غذا در دشت نشانهٔ فدیه گوسفند بریان است که در اوستا آمده است و روبوسی نماد آشتی و به منزلهٔ تزکیه است. (یاحقی، ۱۳۶۹: ۵۰۰)
✍تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۱۲ فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ برخی از منابع مورد بررسی:
➖گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی، چاپِ اول ۱۳۸۰. تهران: بهجت.
➖آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز. محمود روحالامینی. چاپ اول ۱۳۷۶، نشر آگه.
➖مقالهٔ سابقه و سبب برگزاری سیزده بدر در سنتهای ایرانی. سجاد آیدنلو. دو ماهنامهٔ فرهنگ و ادبیات عامه، سال ۶ شماره ۲۰، خرداد و تیر ۱۳۹۷.
➖جشنهای ملی، ایرانیان، رضا دشتی ۱۳۸۳. تهران: پازینه.
➖آثارالباقیه، تألیف ابوریحان بیرونی، ترجمه اکبر داناسرشت، انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۳.
➖فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی. تألیف: دکتر محمدجعفر یاحقی، چاپ اول۱۳۶۹، تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
➖دیوان ابوالعینک، ابوالقاسم حالت ۱۳۶۳، تهران: سلسله نشریات ما.
➖دیوان نسیم شمال، با مقدمه سعید نفیسی ۱۳۶۴. تهران: سعدی.
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
10.05.202517:00
💘افسانهٔ "زهره و منوچهر"/"ونوس و آدونیس"
«بخش دوم»
یکروز آدونیس که ساعتی از زهره دور شده بود تا به شکار بپردازد؛ گراز زیبا و چالاکی را در برابر خویش یافت و چهار نعل در دنبال او به تاخت درآمد گراز و اسب مسافتی دراز در دل کوه و جنگل پیمودند تا به کنار رودخانهای رسیدند و ایستادند و در آنجا بود که ناگهان گراز به صورت مریخ درآمد و با نیروی خدائی خود «آدونیس» را بر زمین کوفت و سینهاش را از هم بدرید. زهره به دنبال جای پای اسب، خود را بدانجا رسانید و محبوب خویش را مرده یافت و در کنارش دستهای از گلهای وحشی زیبا دید که از جای قطرههای خون آدونیس سر بر زده بود و آن را از آن «فراموشم مکن» نامیدند این همان گل كوچک آبی رنگی است که در اواسط بهار در کوهستانهای ایران میروید.
زهره تن آدونیس را به صورت گل شقایق در آورد و خودش به آسمان رفت تا از پدر خویش، خدای خدایان تقاضا کند که آدونیس را دوباره زنده کند و بدو سپارد؛ از همانوقت نیز درِ خوابگاه خود را به روی مریخ بست و عربدهجوئیهای این خدای پر شروشور این در را به روی او نگشود.
اما زهره اینبار با رقیبی دیگر مواجه شد. بدین ترتیب که «آدونیس» مثل همهٔ مردگان بعد از مرگ به ديار تاريک زير زمين رفت که «پرسفونه» ملکهٔ زیبای دیار خاموشی به اتفاق شوهرش «هادس» خدای دوزخ، فرمانروایان آن بودند.
«پرسفونه» خواهرزادهٔ خدایِ خدایان و زنی بسیار زیبا بود و ماجرای عشق هادس بدو و دزدیدن وی از يک چمنزار و بردنش به زیر زمین خود از داستانهای شیرین افسانههای خدایان یونان است.
این ملکهٔ دیار خاموشان به شوهرش وفادار بود ولی دیدار آدونیس تاب از کف او برد و وی را بیاختیار به آغوش این جوان ماهرو افکند. به طوری که چون خدایِ خدایان براثر بیتابیها و تقاضاهای زهره بالاخره رضا داد که آدونیس دوباره زنده شود، «پرسفونه» هر دو پا را در یک کفش کرد و گفت: «هر کس دیگر را بخواهید پس میدهم اما این پسرک زیبا را پس نمیدهم».
بالاخره خدای خدایان دور از چشم شوهر زهره و شوهر پرسفونه با این دو الهه عاشقپیشه مجلسی آراست و طرفین موافقت کردند که نیمی از سال را آدونیس در روی زمین مال زهره و نیم دیگرش را در زیر زمین مال پرسفونه باشد.
از آن پس رودی را که «آدونیس» بنا به افسانههای یونانی در کنار آن کشته شده بود رود آدونیس نام دادند، و هر سال يک بار دختران و پسران بیشمار به کنار این رود میرفتند و تا صبح در نور مشعلها پایکوبی میکردند و سرود میخواندند و روز بعد را تا غروب مستانه در کنار هم میخفتند و عقیدهٔ آنان این بود که در این روز امواج رودخانه به رنگ خون آدونیس در میآیند و قرمز میشوند.
دختران تازه عاشقِ یونانی و رومی برای اینکه دل زهره را به خود نرم کنند در معبد او وی را به آدونیس قسم میدادند و برای این جوان زیبا ارمغان میآوردند و قربانی میکردند. آثار باستانی از یونان و روم کهن پر از حجاریها و مجسمهها و تابلوها و موزائیکهای مربوط بدین ماجرا است در حمامهای معروف تیتوس در روم و در خانههای متعدد پمپئی هنوز نقاشیهای مختلف از آدونیس میتوان دید. در عالم هنر رنسانس به بعد تابلوهای بسیار زیبا و مجسمهٔ بسیار معروفی از میکل آنژ در مورد این افسانه وجود دارند.
در عالم ادب آثار بسیار از نظم و نثر بر اساس این داستان پدید آمده که مسلماً بزرگترین و عالیترین آنها شاهکار معروف شکسپیر «ونوس و آدونیس» است.
این اثر شکسپیر که از بدیعترین آثار نظم انگلستان و اروپا است از لحاظ ادبیات فارسی نیز اهمیتی خاص دارد زیرا همین قطعه است که منبع الهام ايرج شاعر بزرگ دوران معاصر ما شده و قطعهٔ معروف «زهره و منوچهر» را پدید آورده است که در ادبیات جدید مقام خاص و منحصر به فردی دارد. زهره و منوچهر ایرج در واقع ترجمهٔ آزادی از ونوس و آدونیس شکسپیر است که شاعر بر اثر مرگ ناگهانی خود موفق به اتمام آن نشده و ناچار این قطعهٔ زیبا ناتمام مانده است.
ولی همین قطعه ناتمام ایرج حاوی اشعاری است که میتوان آنها را از شاهکارهای شعر فارسی دانست.
✍تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۲۰ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ منبع مورد بررسی:
➖افکار و آثار ایرج میرزا، تدوین: سیدهادی حائری، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ اول ۱۳۶۴، جلد دوم، فصل دو: صص ۳۱۰-۳۱۶.
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
«بخش دوم»
یکروز آدونیس که ساعتی از زهره دور شده بود تا به شکار بپردازد؛ گراز زیبا و چالاکی را در برابر خویش یافت و چهار نعل در دنبال او به تاخت درآمد گراز و اسب مسافتی دراز در دل کوه و جنگل پیمودند تا به کنار رودخانهای رسیدند و ایستادند و در آنجا بود که ناگهان گراز به صورت مریخ درآمد و با نیروی خدائی خود «آدونیس» را بر زمین کوفت و سینهاش را از هم بدرید. زهره به دنبال جای پای اسب، خود را بدانجا رسانید و محبوب خویش را مرده یافت و در کنارش دستهای از گلهای وحشی زیبا دید که از جای قطرههای خون آدونیس سر بر زده بود و آن را از آن «فراموشم مکن» نامیدند این همان گل كوچک آبی رنگی است که در اواسط بهار در کوهستانهای ایران میروید.
زهره تن آدونیس را به صورت گل شقایق در آورد و خودش به آسمان رفت تا از پدر خویش، خدای خدایان تقاضا کند که آدونیس را دوباره زنده کند و بدو سپارد؛ از همانوقت نیز درِ خوابگاه خود را به روی مریخ بست و عربدهجوئیهای این خدای پر شروشور این در را به روی او نگشود.
اما زهره اینبار با رقیبی دیگر مواجه شد. بدین ترتیب که «آدونیس» مثل همهٔ مردگان بعد از مرگ به ديار تاريک زير زمين رفت که «پرسفونه» ملکهٔ زیبای دیار خاموشی به اتفاق شوهرش «هادس» خدای دوزخ، فرمانروایان آن بودند.
«پرسفونه» خواهرزادهٔ خدایِ خدایان و زنی بسیار زیبا بود و ماجرای عشق هادس بدو و دزدیدن وی از يک چمنزار و بردنش به زیر زمین خود از داستانهای شیرین افسانههای خدایان یونان است.
این ملکهٔ دیار خاموشان به شوهرش وفادار بود ولی دیدار آدونیس تاب از کف او برد و وی را بیاختیار به آغوش این جوان ماهرو افکند. به طوری که چون خدایِ خدایان براثر بیتابیها و تقاضاهای زهره بالاخره رضا داد که آدونیس دوباره زنده شود، «پرسفونه» هر دو پا را در یک کفش کرد و گفت: «هر کس دیگر را بخواهید پس میدهم اما این پسرک زیبا را پس نمیدهم».
بالاخره خدای خدایان دور از چشم شوهر زهره و شوهر پرسفونه با این دو الهه عاشقپیشه مجلسی آراست و طرفین موافقت کردند که نیمی از سال را آدونیس در روی زمین مال زهره و نیم دیگرش را در زیر زمین مال پرسفونه باشد.
از آن پس رودی را که «آدونیس» بنا به افسانههای یونانی در کنار آن کشته شده بود رود آدونیس نام دادند، و هر سال يک بار دختران و پسران بیشمار به کنار این رود میرفتند و تا صبح در نور مشعلها پایکوبی میکردند و سرود میخواندند و روز بعد را تا غروب مستانه در کنار هم میخفتند و عقیدهٔ آنان این بود که در این روز امواج رودخانه به رنگ خون آدونیس در میآیند و قرمز میشوند.
دختران تازه عاشقِ یونانی و رومی برای اینکه دل زهره را به خود نرم کنند در معبد او وی را به آدونیس قسم میدادند و برای این جوان زیبا ارمغان میآوردند و قربانی میکردند. آثار باستانی از یونان و روم کهن پر از حجاریها و مجسمهها و تابلوها و موزائیکهای مربوط بدین ماجرا است در حمامهای معروف تیتوس در روم و در خانههای متعدد پمپئی هنوز نقاشیهای مختلف از آدونیس میتوان دید. در عالم هنر رنسانس به بعد تابلوهای بسیار زیبا و مجسمهٔ بسیار معروفی از میکل آنژ در مورد این افسانه وجود دارند.
در عالم ادب آثار بسیار از نظم و نثر بر اساس این داستان پدید آمده که مسلماً بزرگترین و عالیترین آنها شاهکار معروف شکسپیر «ونوس و آدونیس» است.
این اثر شکسپیر که از بدیعترین آثار نظم انگلستان و اروپا است از لحاظ ادبیات فارسی نیز اهمیتی خاص دارد زیرا همین قطعه است که منبع الهام ايرج شاعر بزرگ دوران معاصر ما شده و قطعهٔ معروف «زهره و منوچهر» را پدید آورده است که در ادبیات جدید مقام خاص و منحصر به فردی دارد. زهره و منوچهر ایرج در واقع ترجمهٔ آزادی از ونوس و آدونیس شکسپیر است که شاعر بر اثر مرگ ناگهانی خود موفق به اتمام آن نشده و ناچار این قطعهٔ زیبا ناتمام مانده است.
ولی همین قطعه ناتمام ایرج حاوی اشعاری است که میتوان آنها را از شاهکارهای شعر فارسی دانست.
✍تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۲۰ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
⤵️ منبع مورد بررسی:
➖افکار و آثار ایرج میرزا، تدوین: سیدهادی حائری، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ اول ۱۳۶۴، جلد دوم، فصل دو: صص ۳۱۰-۳۱۶.
🔹کانال حافظخوانی
🔗 https://t.me/hafezaneha1
05.05.202516:23
غزل ۳۳۲ سعدی
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش
آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش
وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش
هر که از یار تحمل نکند یار مگویش
وان که در عشق ملامت نکشد مرد مخوانش
چون دل از دست به در شد، مثل کرهٔ توسن
نتوان باز گرفتن به همه شهر عنانش
به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق
مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش
خفته خاک لحد را که تو ناگه به سر آیی
عجب ار باز نیاید به تن مردهروانش
شرم دارد چمن از قامت زیبای بلندت
که همه عمر نبودهست چنین سرو روانش
گفتم از ورطه عشقت به صبوری به درآیم
باز میبینم و دریا نه پدید است کرانش
عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد
بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش
چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی
بنده بیجرم و خطایی نه صواب است مرانش
نرسد ناله سعدی به کسی در همه عالم
که نه تصدیق کند کز سر دردیست فغانش
گر فلاطون به حکیمی مرض عشق بپوشد
عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش
🎙 #محمدرضاکاکائی
۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
✔️کانال حافظخوانی
🔹 https://t.me/hafezaneha1
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش
آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش
وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش
هر که از یار تحمل نکند یار مگویش
وان که در عشق ملامت نکشد مرد مخوانش
چون دل از دست به در شد، مثل کرهٔ توسن
نتوان باز گرفتن به همه شهر عنانش
به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق
مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش
خفته خاک لحد را که تو ناگه به سر آیی
عجب ار باز نیاید به تن مردهروانش
شرم دارد چمن از قامت زیبای بلندت
که همه عمر نبودهست چنین سرو روانش
گفتم از ورطه عشقت به صبوری به درآیم
باز میبینم و دریا نه پدید است کرانش
عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد
بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش
چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی
بنده بیجرم و خطایی نه صواب است مرانش
نرسد ناله سعدی به کسی در همه عالم
که نه تصدیق کند کز سر دردیست فغانش
گر فلاطون به حکیمی مرض عشق بپوشد
عاقبت پرده برافتد ز سر راز نهانش
🎙 #محمدرضاکاکائی
۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
✔️کانال حافظخوانی
🔹 https://t.me/hafezaneha1
29.04.202515:45
چه لطف بود که ناگاه رشحهٔ قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
به نوک خامه رقم کردهای سلام مرا
که کارخانهٔ دوران مباد بی رقمت
هدیهٔ بیبدیل و ارزندهٔ استاد محمدرضاکاکائی مهربان و عزیز که در تمامی این سالها لطفشان نصیبم شده و همواره با خلق خوش و در نهایت صبر و شکیبایی این شاگرد کوچکاش را از علم و دانش خود بهرهمند ساخته است؛ امروز به دستم رسید.😍
این هدیهٔ ارزنده یک جلد دیوان کمالالدین اسماعیل به تصحیح دکتر محمدرضاضیاء است که به سفارش استاد محمدرضاکاکائی و مزین به امضای مصحح و ایشان میباشد که بر ارزش معنوی آن بسیار افزوده شده است. بیگمان این دیوان یکی از بهترین هدیههائی است که تا به حال گرفتهام.😍
با سپاس فراوان و آرزوی تندرستی و توفیق روزافزون برای هر دو استاد گرامی.
✍🏼 #شیرین_غزل
📆 ۹ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
به نوک خامه رقم کردهای سلام مرا
که کارخانهٔ دوران مباد بی رقمت
هدیهٔ بیبدیل و ارزندهٔ استاد محمدرضاکاکائی مهربان و عزیز که در تمامی این سالها لطفشان نصیبم شده و همواره با خلق خوش و در نهایت صبر و شکیبایی این شاگرد کوچکاش را از علم و دانش خود بهرهمند ساخته است؛ امروز به دستم رسید.😍
این هدیهٔ ارزنده یک جلد دیوان کمالالدین اسماعیل به تصحیح دکتر محمدرضاضیاء است که به سفارش استاد محمدرضاکاکائی و مزین به امضای مصحح و ایشان میباشد که بر ارزش معنوی آن بسیار افزوده شده است. بیگمان این دیوان یکی از بهترین هدیههائی است که تا به حال گرفتهام.😍
با سپاس فراوان و آرزوی تندرستی و توفیق روزافزون برای هر دو استاد گرامی.
✍🏼 #شیرین_غزل
📆 ۹ اردیبهشت ماهِ ۱۴۰۴ خورشیدی
Deleted11.05.202503:42
Reposted from:
کانال تبادلات گلبرگ🌱

09.05.202518:28
══ 🔻 ══ ❥
♦️در بــاب ِحــضــورِ دل
◉ Hozuredel369
♦️ شهرآشــوب ◈ شورِ عـرفــان
◐ ShahrAshoob121
🔺🔺
♦️در بــاب ِحــضــورِ دل
◉ Hozuredel369
♦️ شهرآشــوب ◈ شورِ عـرفــان
◐ ShahrAshoob121
🔺🔺
02.05.202506:47
«روز معلم، روز آفرینش الفبای انسانیت گرامی باد»
در سطح بینالمللی، به پیشنهاد یونسکو روز ۵ اکتبر (۱۳ مهر) هر سال به عنوان روز جهانی معلم نامگذاری شده است. با این حال در بسیاری از کشورها از جمله ایران در روز متفاوتی جشن گرفته میشود.
سابقهٔ نامگذاری روز معلم در ۱۲ اردیبهشت به قبل از انقلاب ۵۷ برمیگردد و مناسبت آن، کشته شدن یکی از معلمان به نام ابوالحسن خانعلی در روز ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در تجمع اعتراضآمیز معلمان در میدان بهارستان به دلیل حقوق کم آنها در مقایسه با سایر مشاغل دولتی بود. ابوالحسن خانعلی معلمی ساده و معمولی و بدون گرایش حزبی بود. همهٔ احزاب از او تجلیل کردهاند، اما تاکنون هیچ حزبی ادعای وابستگی او را به خود نکرده است.
پس از این واقعه حکومت وقت برای دلجویی از معلمان روز ۱۲ اردیبهشت را به یاد مرگ خانعلی روز معلم نامگذاری کرد.
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ و ترور مرتضی مطهری در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، روز کشته شدن وی با یک روز تأخیر عنوان شد و ۱۲ اردیبهشت مجدداً به این مناسبت به نام روز معلم نام گرفت.
منبع: ویکی پدیا
گفت استاد مبر درس از یاد
یاد باد آنچه به من گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورَد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بُوَد
که به تعلیم من اُستاد اِستاد
هر چه می دانست آموخت مرا
غیر یک اصل که ناگفته نهاد
قدر استاد نکو دانستن
حیف! اُستاد به من یاد نداد
گر بمردست، روانش پر نور!
ور بُوَد زنده خدا یارش باد!
تحقیق در احوال، آثار، افکار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او به اهتمام دکتر محمدجعفر محجوب. چاپ اول ۱۳۴۲، قطعه ۲۳، ص ۱۷۲
در سطح بینالمللی، به پیشنهاد یونسکو روز ۵ اکتبر (۱۳ مهر) هر سال به عنوان روز جهانی معلم نامگذاری شده است. با این حال در بسیاری از کشورها از جمله ایران در روز متفاوتی جشن گرفته میشود.
سابقهٔ نامگذاری روز معلم در ۱۲ اردیبهشت به قبل از انقلاب ۵۷ برمیگردد و مناسبت آن، کشته شدن یکی از معلمان به نام ابوالحسن خانعلی در روز ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در تجمع اعتراضآمیز معلمان در میدان بهارستان به دلیل حقوق کم آنها در مقایسه با سایر مشاغل دولتی بود. ابوالحسن خانعلی معلمی ساده و معمولی و بدون گرایش حزبی بود. همهٔ احزاب از او تجلیل کردهاند، اما تاکنون هیچ حزبی ادعای وابستگی او را به خود نکرده است.
پس از این واقعه حکومت وقت برای دلجویی از معلمان روز ۱۲ اردیبهشت را به یاد مرگ خانعلی روز معلم نامگذاری کرد.
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ و ترور مرتضی مطهری در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، روز کشته شدن وی با یک روز تأخیر عنوان شد و ۱۲ اردیبهشت مجدداً به این مناسبت به نام روز معلم نام گرفت.
منبع: ویکی پدیا
گفت استاد مبر درس از یاد
یاد باد آنچه به من گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورَد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بُوَد
که به تعلیم من اُستاد اِستاد
هر چه می دانست آموخت مرا
غیر یک اصل که ناگفته نهاد
قدر استاد نکو دانستن
حیف! اُستاد به من یاد نداد
گر بمردست، روانش پر نور!
ور بُوَد زنده خدا یارش باد!
تحقیق در احوال، آثار، افکار و اشعار ایرج میرزا و خاندان و نیاکان او به اهتمام دکتر محمدجعفر محجوب. چاپ اول ۱۳۴۲، قطعه ۲۳، ص ۱۷۲
27.04.202519:04
غزل ۶۰ سعدی
شب فراق که داند که تا سحر چندست
مگر کسی که به زندان عشق در بندست
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانندست
پیام من که رساند به یار مهرگسل
که برشکستی و ما را هنوز پیوندست
قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست
به خاک پای تو وان هم عظیم سوگندست
که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومندست
بیا که بر سر کویت بساط چهرهٔ ماست
به جای خاک که در زیر پایت افکندست
خیال روی تو بیخ امید بنشاندست
بلای عشق تو بنیاد صبر برکندست
عجب در آن که تو مجموع و گر قیاس کنی
به زیر هر خم مویت دلی پراکندست
اگر برهنه نباشی که شخص بنمایی
گمان برند که پیراهنت گلآکندست
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دست تو بر خداوندست
فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
بیا و بر دل من بین که کوه الوندست
ز ضعف طاقت آهم نماند و ترسم خلق
گمان برند که سعدی ز دوست خرسندست
🎙 #محمدرضاکاکائی
🎼 #محسن_اونیکزی
۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ خورشیدی
🔹کانال حافظخوانی
✅ https://t.me/hafezaneha1
شب فراق که داند که تا سحر چندست
مگر کسی که به زندان عشق در بندست
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانندست
پیام من که رساند به یار مهرگسل
که برشکستی و ما را هنوز پیوندست
قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست
به خاک پای تو وان هم عظیم سوگندست
که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومندست
بیا که بر سر کویت بساط چهرهٔ ماست
به جای خاک که در زیر پایت افکندست
خیال روی تو بیخ امید بنشاندست
بلای عشق تو بنیاد صبر برکندست
عجب در آن که تو مجموع و گر قیاس کنی
به زیر هر خم مویت دلی پراکندست
اگر برهنه نباشی که شخص بنمایی
گمان برند که پیراهنت گلآکندست
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دست تو بر خداوندست
فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
بیا و بر دل من بین که کوه الوندست
ز ضعف طاقت آهم نماند و ترسم خلق
گمان برند که سعدی ز دوست خرسندست
🎙 #محمدرضاکاکائی
🎼 #محسن_اونیکزی
۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ خورشیدی
🔹کانال حافظخوانی
✅ https://t.me/hafezaneha1
Shown 1 - 14 of 14
Log in to unlock more functionality.