
iRo Proxy | پروکسی

خبرفوری

حامیان پزشکیان

tapswap community

Notcoin Community

Whale Chanel

Proxy MTProto

Binance Announcements

Proxy MTProto | پروکسی

iRo Proxy | پروکسی

خبرفوری

حامیان پزشکیان

tapswap community

Notcoin Community

Whale Chanel

Proxy MTProto

Binance Announcements

Proxy MTProto | پروکسی

iRo Proxy | پروکسی

خبرفوری

حامیان پزشکیان

حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
«عالم چو حباب است ولیکن چه حباب ...»
نوشته/گفتههای یاسر میردامادی در باب فلسفه، دینپژوهی و سیاست. دکترای مطالعات اسلام از دانشگاه ادینبرا، اسکاتلند. مترجم، مدرّس و پژوهشگر اخلاق زیستی-پزشکی در مؤسسهی مطالعات اسماعیلی، لندن.
YMirdamadi@iis.ac.uk
نوشته/گفتههای یاسر میردامادی در باب فلسفه، دینپژوهی و سیاست. دکترای مطالعات اسلام از دانشگاه ادینبرا، اسکاتلند. مترجم، مدرّس و پژوهشگر اخلاق زیستی-پزشکی در مؤسسهی مطالعات اسماعیلی، لندن.
YMirdamadi@iis.ac.uk
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateNov 15, 2020
Added to TGlist
Mar 23, 2025Linked chat

گپِ حباب، نوشتههای یاسر میردامادی
111
Records
12.05.202510:07
5.2KSubscribers28.02.202516:40
400Citation index09.05.202506:18
967Average views per post10.05.202506:18
967Average views per ad post25.03.202523:59
20.51%ER09.05.202514:58
18.60%ERRGrowth
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
30.04.202518:41
📌بر ضد «تعریف» در حلّ مسأله (۱)؛ از تعریف آغاز کنیم؟ 📍جلسهی نخست از سلسله گفتارهایی در تعریفشناسی، به تاریخ سهشنبه ۲۹ آوریل ۲۰۲۵ در کلابهاوس با حضور وریا امیری، اشکان مهرروشن و یاسر میردامادی. 🔻نسخهی یوتیوب / نسخهی صوتی👆🏿(زمان: تقریبا دو ساعت و نیم، حجم: تقریبا ۵۲ مگ). @YMirdamadi
Reposted from:
بیکرانگی | وحید سهرابی فر

03.05.202507:20
اخیرا ترجمه فارسی کتاب «علی راز سر به مهر (سیمای نخستین امام در معنویت شیعی)»
از محمدعلی امیرمعزی، استاد شیعه شناسی دانشگاه سوربن و نماینده برجسته تفکر باطنیگرایانه شیعه منتشر شده است. به ضمیمه متن انگلیسی کتاب به همراه پادکست کوتاهی به زبان فارسی (برگرفته از هوش مصنوعی) در مورد کتاب دستیاب است.
📌 @Sohrabifar_Vahid
از محمدعلی امیرمعزی، استاد شیعه شناسی دانشگاه سوربن و نماینده برجسته تفکر باطنیگرایانه شیعه منتشر شده است. به ضمیمه متن انگلیسی کتاب به همراه پادکست کوتاهی به زبان فارسی (برگرفته از هوش مصنوعی) در مورد کتاب دستیاب است.
📌 @Sohrabifar_Vahid
24.04.202519:56
رویکرد «گزینشی» به قرآن و مسلمانی
استاد ملکیان در یک فایل صوتی در پاسخ به پرسشی از رویکرد گزینشی به قرآن، گفتهاند کسی که با قرآن رویکرد گزینشی داشته باشد نمیتواند ادعای مسلمانی کند. یکی از دوستان علاقهمند از من خواست دیدگاهم را دربارۀ این پاسخ مطرح کنم.
این فایل صوتی کوتاه شامل سه قسمت است:
- پرسش مطرح شده (00:00 تا 01:04)
- پاسخ استاد ملکیان (01:10 تا 04:35)
- دیدگاه و نقدِ مختصر من به پاسخ (04:37 - 8:42)
@farhadshafti
استاد ملکیان در یک فایل صوتی در پاسخ به پرسشی از رویکرد گزینشی به قرآن، گفتهاند کسی که با قرآن رویکرد گزینشی داشته باشد نمیتواند ادعای مسلمانی کند. یکی از دوستان علاقهمند از من خواست دیدگاهم را دربارۀ این پاسخ مطرح کنم.
این فایل صوتی کوتاه شامل سه قسمت است:
- پرسش مطرح شده (00:00 تا 01:04)
- پاسخ استاد ملکیان (01:10 تا 04:35)
- دیدگاه و نقدِ مختصر من به پاسخ (04:37 - 8:42)
@farhadshafti
Reposted from:
عقل آبی | صدّیق قطبی

07.05.202502:51
دگرگشت ایمانی ویلیام آلستون
«ویلیام آلستون (۲۰۰۹-۱۹۲۱ میلادی) فیلسوف زبان، معرفتشناس و فیلسوف دین برجستهی امریکایی است. من در این نوشته صرفاً بر یک نوشتهی کوتاه از آلستون، که هومن پناهنده آن را با عنوان «راه رجعت یک فیلسوف به ایمان» سالها پیش به شیوهای درخشان به فارسی برگرداند، متمرکز خواهم شد[...] بگذارید ابتدا روایت کوتاهی به دست دهم از آنچه بر سر ایمان آلستون، به روایت خودش آمد.
آلستون در خانوادهای متدیست (شاخهای از مسیحیت پروتستانی) در امریکا به دنیا آمد و پرورش یافت. آنچه او از این فضا به یاد میآورد «رفتاری باری به هر جهت و نبود حال و حرارت در امر دین» (ص ۳۷) است. او، به قول خودش، وقتی به «سن عقل و تمیز» میرسد، «کشتی شکستهی ایمان» را ترک میکند. با این حال، پس از پایان تحصیل دانشگاهی (اوایل ۱۹۵۰ میلادی) در خود حس بازگشت به مسیح مییابد، گرچه او توضیح میدهد که بازگشت او به مسیح به این خاطر نبوده است که از رهگذر استدلالهای فلسفی و الاهیاتی نسبت به حقانیت مسیح قانع شده باشد، بلکه میخواسته ایمان را امتحان کند و یا، به تعبیر خودش «تلاشی به خرج میدهم ببینم چه میشود». اما او خیلی زود دوباره از کشتی بیرون میجهد. چهل سال پس از آن حادثه وقتی به بیرون جستن دوبارهاش از کشتی ایمان در آن مقطع نگاه میکند، آن را کاری درست مییابد: «من با خداوند ارتباطی راستین نداشتم. برای اعتقاد به خدا هیچ دلیل حسابی در چنتهام نبود، چه جای اینکه به چیزی، به طور مشخص، مسیحی اعتقاد پیدا کنم» (ص ۳۸). به نظر او گاهی برای یافتن و درک ایمان باید از آن فاصله گرفت، یعنی آن را ترک کرد و او از ایمان فاصله گرفته بود.
او ۱۵ سالِ بعدی عمرش را به دور از ایمان به سر میبرد. گرچه او بعدها درمییابد در این ۱۵ سال در لایهی زیرین وجودش انگاری خبرهایی بوده است که او در آن موقع از آن بی اطلاع بوده است. او این ۱۵ سال از عمرش، یا به تعبیر خودش «سالهای تبعید از ایمان» را اینچنین توصیف میکند: «من در تلاش برای زیستنی خالی از خدا هرگز کاملا آسوده خاطر نبودم. هرگز ملحدی مشتاق و دوآتشه نبودم. تا بیش از اواسط دهه هفتاد در من این احساس در حال شکل گرفتن بود: دارم چیزی را نادیده میگیرم، چیزی که از اهمیتی بنیادین برخوردار است» (ص ۳۸). با این حال، او از سالهای تبعیدش از ایمان شرمسار نیست، بلکه آن را نوعی آمادگی روحی برای دریافت پیام خداوند میبیند: «خداوند باید صبر میکرد من تجارب گوناگون زندگی را از سر بگذرانم […] تا آنگاه پیامش را به من برساند». (ص ۳۸).
پس از ۱۵ سال، او برای فرصتی مطالعاتی به آکسفورد میآید. و در آکسفورد آنچه به نظر خودش در طول این سالها در لایهی زیرین وجودش پنهانی در جریان بوده است، در نهایت بالا میآید، سر باز میکند و خود را آشکار میکند. او تا آخر عمر خود به این چرخش ایمانی وفادار باقی ماند.
[....]
... آلستون نمیگوید که او از آن رو به خدا ایمان نیاورده بود که در آن موقع دلایلی برای وجود خدا نیافته بود (دستکم بار دومی که او از کشتی ایمان بیرون جست مشکل او فقدان دلیل نبود) بلکه در آن موقع او در واقع میگفت کاش خدایی نباشد و اگر هم به فرض خدایی وجود داشته باشد ایمان آوردن به او دون شأن انسان بالغِ خودبنیاد خودآیین (autonomous) است؛ به تعبیر دیگر معقولیت یا عدم معقولیت باورهای دینی دیگر مسألهی او نبود، شایستگی یا عدم شایستگی باور آوردن به خدا مسألهی اصلی او بود: «این احساس به من دست داد که اگر خدا را در عیسی بجویم و در پی آن باشم که خود را به نحوی از انحا به مبدأ و ناظم غایی امور وصل کنم، چنین کاری ناشی از احساس ترس و در حکم خیانتی است به شأن بلوغ و بزرگسالیام.» (ص ۳۸) این کافرانهترین نوع کفر است و چه بسا کفر تنها همین باشد. به قول میگل د. اونامونو (۱۹۳۶-۱۸۶۴ میلادی) فیلسوف، الاهیدان و ادیب اسپانیایی، کافر آن نیست که میگوید خدایی نیست، کافر آن است که میگوید کاش خدایی نباشد.
نکتهی اصلی بحث اینجاست که همین «کافرانهترین کفر» هم میتواند راهی به ایمان باشد و چنانچه دیدیم در مورد آلستون، به روایت خودش، در عمل چنین بوده است. جملهی کلیدی آلستون که بی ایمانی را زمینهساز ایمان میداند همانجایی است که میگوید خدا باید صبر میکرد تا من تجارب مختلف را از سر بگذارنم تا پیاماش را به من برساند. این یعنی از نظر آلستون بی ایمانی او، در نهایت، قدمی به سوی ایمان او بود و نه مسیری در مقابل ایمان. درست از این رو است که آلستون، به عنوان یک مؤمن، از بی ایمانی سابقاش شرمسار نیست، بلکه آنرا راهی به ایمان دوبارهاش میداند.»
📌[بخشی از مقالهی «آیا بیایمانی ممکن است راهی به ایمان باشد؟»، نوشتهی یاسر میردامادی]
@sedigh_63
«ویلیام آلستون (۲۰۰۹-۱۹۲۱ میلادی) فیلسوف زبان، معرفتشناس و فیلسوف دین برجستهی امریکایی است. من در این نوشته صرفاً بر یک نوشتهی کوتاه از آلستون، که هومن پناهنده آن را با عنوان «راه رجعت یک فیلسوف به ایمان» سالها پیش به شیوهای درخشان به فارسی برگرداند، متمرکز خواهم شد[...] بگذارید ابتدا روایت کوتاهی به دست دهم از آنچه بر سر ایمان آلستون، به روایت خودش آمد.
آلستون در خانوادهای متدیست (شاخهای از مسیحیت پروتستانی) در امریکا به دنیا آمد و پرورش یافت. آنچه او از این فضا به یاد میآورد «رفتاری باری به هر جهت و نبود حال و حرارت در امر دین» (ص ۳۷) است. او، به قول خودش، وقتی به «سن عقل و تمیز» میرسد، «کشتی شکستهی ایمان» را ترک میکند. با این حال، پس از پایان تحصیل دانشگاهی (اوایل ۱۹۵۰ میلادی) در خود حس بازگشت به مسیح مییابد، گرچه او توضیح میدهد که بازگشت او به مسیح به این خاطر نبوده است که از رهگذر استدلالهای فلسفی و الاهیاتی نسبت به حقانیت مسیح قانع شده باشد، بلکه میخواسته ایمان را امتحان کند و یا، به تعبیر خودش «تلاشی به خرج میدهم ببینم چه میشود». اما او خیلی زود دوباره از کشتی بیرون میجهد. چهل سال پس از آن حادثه وقتی به بیرون جستن دوبارهاش از کشتی ایمان در آن مقطع نگاه میکند، آن را کاری درست مییابد: «من با خداوند ارتباطی راستین نداشتم. برای اعتقاد به خدا هیچ دلیل حسابی در چنتهام نبود، چه جای اینکه به چیزی، به طور مشخص، مسیحی اعتقاد پیدا کنم» (ص ۳۸). به نظر او گاهی برای یافتن و درک ایمان باید از آن فاصله گرفت، یعنی آن را ترک کرد و او از ایمان فاصله گرفته بود.
او ۱۵ سالِ بعدی عمرش را به دور از ایمان به سر میبرد. گرچه او بعدها درمییابد در این ۱۵ سال در لایهی زیرین وجودش انگاری خبرهایی بوده است که او در آن موقع از آن بی اطلاع بوده است. او این ۱۵ سال از عمرش، یا به تعبیر خودش «سالهای تبعید از ایمان» را اینچنین توصیف میکند: «من در تلاش برای زیستنی خالی از خدا هرگز کاملا آسوده خاطر نبودم. هرگز ملحدی مشتاق و دوآتشه نبودم. تا بیش از اواسط دهه هفتاد در من این احساس در حال شکل گرفتن بود: دارم چیزی را نادیده میگیرم، چیزی که از اهمیتی بنیادین برخوردار است» (ص ۳۸). با این حال، او از سالهای تبعیدش از ایمان شرمسار نیست، بلکه آن را نوعی آمادگی روحی برای دریافت پیام خداوند میبیند: «خداوند باید صبر میکرد من تجارب گوناگون زندگی را از سر بگذرانم […] تا آنگاه پیامش را به من برساند». (ص ۳۸).
پس از ۱۵ سال، او برای فرصتی مطالعاتی به آکسفورد میآید. و در آکسفورد آنچه به نظر خودش در طول این سالها در لایهی زیرین وجودش پنهانی در جریان بوده است، در نهایت بالا میآید، سر باز میکند و خود را آشکار میکند. او تا آخر عمر خود به این چرخش ایمانی وفادار باقی ماند.
[....]
... آلستون نمیگوید که او از آن رو به خدا ایمان نیاورده بود که در آن موقع دلایلی برای وجود خدا نیافته بود (دستکم بار دومی که او از کشتی ایمان بیرون جست مشکل او فقدان دلیل نبود) بلکه در آن موقع او در واقع میگفت کاش خدایی نباشد و اگر هم به فرض خدایی وجود داشته باشد ایمان آوردن به او دون شأن انسان بالغِ خودبنیاد خودآیین (autonomous) است؛ به تعبیر دیگر معقولیت یا عدم معقولیت باورهای دینی دیگر مسألهی او نبود، شایستگی یا عدم شایستگی باور آوردن به خدا مسألهی اصلی او بود: «این احساس به من دست داد که اگر خدا را در عیسی بجویم و در پی آن باشم که خود را به نحوی از انحا به مبدأ و ناظم غایی امور وصل کنم، چنین کاری ناشی از احساس ترس و در حکم خیانتی است به شأن بلوغ و بزرگسالیام.» (ص ۳۸) این کافرانهترین نوع کفر است و چه بسا کفر تنها همین باشد. به قول میگل د. اونامونو (۱۹۳۶-۱۸۶۴ میلادی) فیلسوف، الاهیدان و ادیب اسپانیایی، کافر آن نیست که میگوید خدایی نیست، کافر آن است که میگوید کاش خدایی نباشد.
نکتهی اصلی بحث اینجاست که همین «کافرانهترین کفر» هم میتواند راهی به ایمان باشد و چنانچه دیدیم در مورد آلستون، به روایت خودش، در عمل چنین بوده است. جملهی کلیدی آلستون که بی ایمانی را زمینهساز ایمان میداند همانجایی است که میگوید خدا باید صبر میکرد تا من تجارب مختلف را از سر بگذارنم تا پیاماش را به من برساند. این یعنی از نظر آلستون بی ایمانی او، در نهایت، قدمی به سوی ایمان او بود و نه مسیری در مقابل ایمان. درست از این رو است که آلستون، به عنوان یک مؤمن، از بی ایمانی سابقاش شرمسار نیست، بلکه آنرا راهی به ایمان دوبارهاش میداند.»
📌[بخشی از مقالهی «آیا بیایمانی ممکن است راهی به ایمان باشد؟»، نوشتهی یاسر میردامادی]
@sedigh_63
Reposted from:
چهرداد - مسعود طاهری



26.04.202513:42
پس از مدتهای طولانی انتظار وعلی رغم آماده بودن کتاب سرانجام کتاب علی، راز سر به مهر اثر محمدعلی امیرمعزی منتشر شد
کتاب به ترجمه محسن امینی و به همت نشر نگاه معاصر منتشر شده است.
این کتاب سومین کتاب محمدعلی امیرمعزی شیعه پژوه ایرانی الاصل ساکن پاریس است که بامجوز ارشاد در ایران منتشر می شود.
کتاب به قیمت 576000 تومان چاپ رسیده است
کتاب به ترجمه محسن امینی و به همت نشر نگاه معاصر منتشر شده است.
این کتاب سومین کتاب محمدعلی امیرمعزی شیعه پژوه ایرانی الاصل ساکن پاریس است که بامجوز ارشاد در ایران منتشر می شود.
کتاب به قیمت 576000 تومان چاپ رسیده است
Reposted from:
الهیات سیاسی ( والتر بنیامین ، کارل اشمیت ، لوویت ، بلومنبرگ ، صالح نجفی ، زانیار ابراهیمی ، اسلاوی ژیژک، آلن بدیو ، وگلین )

28.04.202509:45
الهیات سیاسی اسلامی(مجموعه مقالات)
به کوشش ماسیمو کامپانینی و مارکو دی دوناتو
رومن و لیتلفیلد، 2021 میلادی
اشاره: آیا می توان تأیید کرد که در اسلام الهیات سیاسی وجود دارد؟ این سوال به ظاهر ساده هسته اصلی مجموعه مقالات ویرایش شده ماسیمو کامپانینی و مارکو دی دوناتو است. با توجه به گستردگی معانی الهیات سیاسی، این کتاب مشتمل بر مقالاتی است که توسط نویسندگان مختلف با دیدگاه شخصی، ویژه و اختصاصی در موضوعات مختلف از اندیشه سیاسی شیعه و سنی تا فلسفه کلاسیک اسلامی و فلاسفه تا رسیدن به متفکران مسلمان معاصر نوشته شده است.
به کوشش ماسیمو کامپانینی و مارکو دی دوناتو
رومن و لیتلفیلد، 2021 میلادی
اشاره: آیا می توان تأیید کرد که در اسلام الهیات سیاسی وجود دارد؟ این سوال به ظاهر ساده هسته اصلی مجموعه مقالات ویرایش شده ماسیمو کامپانینی و مارکو دی دوناتو است. با توجه به گستردگی معانی الهیات سیاسی، این کتاب مشتمل بر مقالاتی است که توسط نویسندگان مختلف با دیدگاه شخصی، ویژه و اختصاصی در موضوعات مختلف از اندیشه سیاسی شیعه و سنی تا فلسفه کلاسیک اسلامی و فلاسفه تا رسیدن به متفکران مسلمان معاصر نوشته شده است.
09.05.202521:25
این دو بخش گفتوگو با مرحوم حشمتپور در اواخر عمرشان خواندنی است. بخش اول گفتوگو جنجالبرانگیز شد چون ایشان گفته بود که بعد از عمری تدریس فلسفه از آن متنفر است و میخواهد به تفسیر روی بیاورد. در بخش دوم گفتوگو اما در واکنش به جنجالی که بخش اول مصاحبه برانگیخت ایشان قدری عقب نشست و تصریح کرد که تنها از دشواری عبارات ابن سینا متنفر است نه از خود فلسفه، گرچه اکنون به بسیاری توصیه میکند به جای فلسفه، فقه بخوانند.
09.05.202520:06
14.05.202510:49
👆🏿📌میراثِ متضادّ تُرکِ ایرانسَرا: روایتی از «چهار خوانش از طباطبایی» بخش دوم (پایانی) 🖌یاسر میردامادی 🔻بر همین اساس اتفاق مینویسد: «جامعه ما به یک «طباطبایی لیبرال» (و البته نه از نوعی که مورد علاقه قوچانی است) نیاز مبرمی دارد و به همین سبب نیز، از یک سو مدافع اجزایی مانند «مدرنیته»، «حاکمیت قانون»، «حقوق فردی مدرن» و «عقلگرایی» در دستگاه نظری طباطبایی باشیم و از سوی دیگر، باید به نقد «ترویج بیعملی سیاسی محافظهکارانه»، «ضدیت با توسعهگرایی»، «مرکزگرایی افراطی»، «نسبیگرایی فرهنگی و اخلاقی»، و «تعارضطلبی با دیگر ملتها» در آراء پیروانش برخیزیم.» (ص ۲۴۴) 🔻اما سراسر کتاب خود اتفاق نقض این جداسازی احتمالا مصلحتی است. آن «سویهی دیگر» که اتفاق میآورد نه فقط در «آراء برخی پیرواناش» که پیرنگی پررنگ در آثار خود طباطبایی دارد. طباطبایی میراث متضادی از خود به جای نهاد؛ میراثی از تلاش برای تبدیل کردن ایران به مسألهای فلسفی (سویهای محترم از میراث او) تا دیگریستیزی در قالب «ایران تکهای جداافتاده از اروپا در میان کشورکهایی بی تاریخ» سویهای موهوم و خطرناک از میراث او. 🔺باید دید کدام سویه از میراث متضاد طباطبایی در میان شاگردان و مروجان او برجسته خواهد شد. داوری گرچه هنوز زود است، از دور رایحهی خوبی از میراث متضاد ترک ایرانسرا به مشام نمیرسد. @YMirdamadi


14.05.202510:49
📌میراثِ متضادّ تُرکِ ایرانسَرا: روایتی از «چهار خوانش از طباطبایی» بخش اول 🖌یاسر میردامادی 🔻شهرام اتفاق (م. ۱۳۴۴) پژوهشگر اقتصاد سیاسی در این اثر روایتی انتقادی از آثار سید جواد طباطبایی به دست میدهد. او چهار خوانش متفاوت از آثار طباطبایی را شناسایی میکند و به نقد آنها میپردازد: ۱. خوانش محافظهکار ۲. خوانش لیبرال-محافظهکار، ۳. خوانش مشروطهطلبانه، و ۴. خوانش ناسیونالیست افراطی. کدام خوانش از طباطبایی درست است؟ نویسنده به صراحت نمیگوید اما آرزوی او این است که طباطبایی لیبرال طباطبایی «راستین» باشد. اما میراث متضاد طباطبایی، اتفاق را به این داوری آرزواندیشانه میکشاند که بر اساس کلیشهی «خودش خوب - دوروبریهاش بد» طباطبایی را از شاگران و مروجان دیگریستیز او جدا کند. 👇🏿
07.05.202505:21
👆🏿📌فلسفهگیری با انبر، روایتی از «التيار الفلسفي في حوزة قم المقدسة» (بخش دوم) 🖌یاسر میردامادی 🔻آنگاه به قطع شهریهی شاگردان فلسفهی علامهی طباطبایی از سوی آیتالله بروجردی اشاره میکند. سپس فهرست بلندبالایی از فتاوای فقهای شیعهی امامی در حرام بودن فلسفه و نیز «کتب ضلال» بودن کتابهای فلسفی میآورد، فتاوایی از سید محمدکاظم یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمود شاهرودی، علامه حلی، آیتالله خوئی، صافی گلپایگانی و دیگران. 🔻او سپس استدلال میکند که آن بخش از فلسفه که فطری، عقلائی و عقلانی است ربطی به فلسفه ندارد و بدون فلسفه با عقل سلیم هم قابل تحصیل است. آن بخش دیگر فلسفه هم که یونانی است، دوران آن به انتها رسیده و مهمتر آنکه با کتاب و سنت هم نمیخواند. او سپس روایات بسیار اندکی منسوب به ائمهی شیعه در رد فلسفه میآورد اما خود تصریح میکند که این روایات مشکل سندی دارند و ضمنا صراحتی در رد فلسفه هم ندارند. سپس عدم وجود رد صریح و معتبر از سوی امامان را حمل بر تقیه میکند. زیرا عباسیان مروج فلسفه بودند و از این رو رد فلسفه از سوی امامان شیعه میتوانست ضدیت با عباسیان تلقی شود و در نتیجه امامان در فلسفهستیزی تقیه میکردند. 🔻خفاجی ضمنا سنت کلامی شیعه را تأیید میکند اما آن را برکنار از فلسفه میداند و حتی این را رد میکند که خواجه نصیر، کلام را با فلسفه درآمیخت بلکه از نظر خفاجی، خواجه نصیر تنها دو فصل فلسفی در «تجرید الاعتقاد» خود آورد، بی آنکه آن را با فصول دیگر، که کلامی بودند، بیامیزد. در یک کلام، خفاجی نیاز به فلسفه برای دفاع عقلی از معارف دینی را رد میکند و فلسفه را در زمرهی «علوم اسلامی» نمیداند. 🔻او سپس لیستی میآورد از علمایی که از فلسفه بریدند مثل فخر رازی، فیض کاشانی، میرزا مهدی اصفهانی و شیخ محمدتقی شریعتمداری (شاگرد مطهری و استادِ عبدالکریم سروش). او در نهایت، حسن نیت علمای فلسفی شیعه را تأیید میکند اما تصریح میکند که این حسن نیت موجب عصمت آنها نمیشود. 🔺در کل، «رویکرد فلسفی در حوزهی علمیه قم» کتابی است میانمایه که تنها از حیث نقل قولهای جالبی که در رد فلسفه جمع کرده و نیز احادیث بعضا مرسلی که آورده و نیز از حیث شناخت جریانهای فکری در حوزهی علمیهی نجف کنونی شایستهی تورق است. @YMirdamadi
09.05.202504:59
📌 Freud argued—and this is why his thought was scandalous when it was first propagated in turn-of-the-century vienna—that sexuality was pervasive in human life and that attempt to abolish it or censor it resulted in perverse and bizarre forms of sexuality. So sexuality was not something that only appeared in grown-up people. It was there when an infant was born of us all the way through and you couldn't repress it. My view of religion is similar to Freud's view of sex. Religion is as ubiquitous in the human animal as sexuality is. An attempt to surpass it, transcend it, leave it behind or worse still prohibited or ban it or censor it have the same results that Freud said repression of sexuality and that's the state comes out in bizarre hysterical hidden or obscure forms. John Gray 📌 فروید استدلال میکرد — و به همین دلیل افکارش در وینِ اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رسواییبرانگیز بود — که میل جنسی در زندگی انسان همهگیر است و تلاش برای سرکوب یا سانسور آن، به شکلهای منحرف و عجیبِ جنسی میانجامد. بنابراین، سکسوالیته چیزی نبود که صرفاً در بزرگسالان ظهور کند؛ از لحظهی تولد نوزاد در ما وجود دارد و نمیتوان آن را سرکوب کرد. نگاه من به دین، شبیه نگاه فروید به سکسوالیته است. دین نیز در انسان، به عنوان موجودی زنده، به همان اندازهی میل جنسی فراگیر است. تلاش برای فراتر رفتن از آن، عبور از آن، کنار گذاشتناش، یا حتی بدتر از آن: ممنوعیت، تحریم و سانسور آن، همان نتایجی را دارد که فروید در مورد سرکوب جنسیت بیان کرد: این امور به شکلهای پنهان، نامتعارف، یا آشفتهای بروز مییابند. جان گری (ترجمه با دستیاری هوش مصنوعی و اندکی ویرایش) @YMirdamadi
07.05.202505:21
📌فلسفهگیری با انبر، روایتی از «التيار الفلسفي في حوزة قم المقدسة» (بخش اول) 🖌یاسر میردامادی 🔻کتاب «رویکرد فلسفی در حوزهی علمیه قم» کتابی است نسبتا مختصر از نویسندهای با نام شیخ هشام الخفاجي. زندگینامهای از او در کتاب نیامده و در تارنمای رسمی خفاجي نیز زندگینامهای به قلم خودش موجود است که از خواندن آن چیزی دستگیر خواننده نمیشود و مثلا معلوم نمیشود که نزد چه کسانی درس خوانده و اکنون مشغول تدریس یا تحصیل چه دروسی است.
🔻اما از باب «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» این کتاب ردیهای است بر فلسفه (و عرفان فلسفی). کتاب اینگونه شروع میشود که ادعا میکند قم هم مثل نجف، فلسفه را پس زده است. سپس اشاره میکند به اینکه علامهی طباطبایی بود که فلسفه را در حوزهی علمیهی قم بنیان نهاد. 👇🏿 @YMirdamadi
🔻اما از باب «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» این کتاب ردیهای است بر فلسفه (و عرفان فلسفی). کتاب اینگونه شروع میشود که ادعا میکند قم هم مثل نجف، فلسفه را پس زده است. سپس اشاره میکند به اینکه علامهی طباطبایی بود که فلسفه را در حوزهی علمیهی قم بنیان نهاد. 👇🏿 @YMirdamadi
10.05.202521:55
📌 از متن: «اسرائیل همواره مدعی بود که فلسطینیها بنا به دستور رهبران خود و توصیه رهبران کشورهای عربی همسایه از سرزمینشان گریختند. موریس نشان داد که چنین فراخوانی وجود نداشته و بسیاری از فلسطینیان، در پی اقدامات نظامی و تهدید از خانههای خود رانده شدهاند. در مواردی، این اخراجها با کشتار و جنایت همراه بوده است. یافتههای موریس، نه تنها افسانه «مهاجرت داوطلبانه» فلسطینیان را زیر سؤال برد، بلکه پاکی اخلاقی ادعایی در جنگ ۱۹۴۸ را نیز به چالش کشید. این کتاب در اسرائیل، موجی از مناقشه در رسانهها درباره «اخلاق صهیونیسم» برانگیخت.» @YMirdamadi
Reposted from:
اطلاعرسانی حسین کامکار



21.04.202500:53
ویدیو دربارهی علم پیشین الهی
پیش از این وعده داده بودم که به مسألهی «علم پیشین الهی» بپردازم.
در ویدیوی زیر پاسخ به برخی پرسشها و اشکالات را مطرح کردهام و چشماندازی از منظر «الهیات گشوده» (Open theism) [البته نه الزاماً به معنای مصطلحِ آن در غرب] بر اساسِ آیاتِ قرآنِ کریم مطرح کردهام. در این ویدیو به چند مطلب پرداختهام:
🔷 مدعای من در الهیات گشوده،
🔷 دانابودنِ خداوند به همهچیز،
🔷 الواح و کتابهایی که وقایع آینده در آنها ثبت است،
🔷 علم به آینده از طریق قضا و قدر،
🔷 فرازمانی بودن خداوند،
🔷 علم ذاتی و علم فعلی.
🎞 لینک ویدیو در یوتیوب
🎞 لینک ویدیو در آپارات
برای تکمیلِ مباحث به زودی یک دورهی شش جلسهای در باب الهیات گشوده با همکاری مدرسهی هویت و خانهی اندیشورزان برگزار خواهم کرد که اطلاعیهی آن به زودی در کانال قرار خواهد گرفت.
طبیعتاً پرسشهای جدیدی میتوانند دربارهی این ویدیو مطرح بشوند. به امیدِ خدا در ویدیوهای بعد و یا در دورهی الهیات گشوده، در حد وسع ناچیز دانشم، پاسخگوی پرسشها و اشکالاتِ بعدی خواهم بود.
با سپاس، حسین کامکار،
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
🌐https://t.me/Kamkar_Hosein
پیش از این وعده داده بودم که به مسألهی «علم پیشین الهی» بپردازم.
در ویدیوی زیر پاسخ به برخی پرسشها و اشکالات را مطرح کردهام و چشماندازی از منظر «الهیات گشوده» (Open theism) [البته نه الزاماً به معنای مصطلحِ آن در غرب] بر اساسِ آیاتِ قرآنِ کریم مطرح کردهام. در این ویدیو به چند مطلب پرداختهام:
🔷 مدعای من در الهیات گشوده،
🔷 دانابودنِ خداوند به همهچیز،
🔷 الواح و کتابهایی که وقایع آینده در آنها ثبت است،
🔷 علم به آینده از طریق قضا و قدر،
🔷 فرازمانی بودن خداوند،
🔷 علم ذاتی و علم فعلی.
🎞 لینک ویدیو در یوتیوب
🎞 لینک ویدیو در آپارات
برای تکمیلِ مباحث به زودی یک دورهی شش جلسهای در باب الهیات گشوده با همکاری مدرسهی هویت و خانهی اندیشورزان برگزار خواهم کرد که اطلاعیهی آن به زودی در کانال قرار خواهد گرفت.
طبیعتاً پرسشهای جدیدی میتوانند دربارهی این ویدیو مطرح بشوند. به امیدِ خدا در ویدیوهای بعد و یا در دورهی الهیات گشوده، در حد وسع ناچیز دانشم، پاسخگوی پرسشها و اشکالاتِ بعدی خواهم بود.
با سپاس، حسین کامکار،
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
🌐https://t.me/Kamkar_Hosein
Log in to unlock more functionality.