Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
فنّ ادبیّات avatar

فنّ ادبیّات

یادداشت‌های علی شاپوران
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateApr 14, 2016
Added to TGlist
Mar 25, 2025

Latest posts in group "فنّ ادبیّات"

ابیاتی از دو غزل مناسب این ایام


آن نه زلفست و بناگوش که روزست و شبست
وان نه بالای صنوبر که درخت رطبست

نه دهانیست که در وهم سخندان آید
مگر اندر سخن آیی و بداند که لبست

آتش روی تو زینگونه که در خلق گرفت
عجب از سوختگی نیست که خامی عجبست

آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطبست

جنبش سرو تو پنداری کز باد صباست
نه، که از ناله مرغان چمن در طربست!

هر کسی را بتو این میل نباشد که مرا
کآفتابی تو و کوتاه‌نظر مرغ شبست...

سخن خویش ببیگانه نمی‌یارم گفت
گله از دوست بدشمن نه طریق ادبست

لیکن این حال محالست که پنهان ماند
تو زره می‌دری و پردهٔ سعدی قصبست

ــــــــــ

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لبست
آری افطار رطب در رمضان مستحبست

روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهٔ خود را بگمانش که شبست

زیر «لب» وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب: نقطهٔ خال تو ببالای لبست!

یا رب! این نقطهٔ لب را که ببالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادبست!

شحنه اندر عقبست و، من از آن می‌ترسم
که لب لعل تو آلوده به ماء العنبست

مَنعم از عشق کند زاهد و آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عربست...

گر صبوحی بوصال رخ جانان جان داد
سودن چهره بخاک سر کویش سببست


@fanneadab
جشن سده در گذشته و امروز
(بخش سوم و پایانی)


نوشتۀ همدانی ابتدا اعراب را می‌ستاید:
العرب اوفی و اوفر و اوقی و اوقر و انکی و انکر و اعلی و اعلم و احلی و احلم و اقوی و اقوم و ابلی و ابلغ و اشجی و اشجع و اسمی و اسمح و اعطی و اعطف و الطی و الطف و احصی و احصف و انقی و آنق

سپس با حمله به سنن ایرانی ادامه می‌یابد:
انّ عید الوقود لعید الافک و انّ شعار النار لشعار الشرک و ما انزل الله بالسّدق سلطانا و لا شرّف نیروزاً و لا مهرجانا و انّما صبّ الله سیوف العرب علی فروق العجم لما کره من ادیانها و سخط من نیرانها
می‌بینید که خداوند شمشیر عرب را بر فرق ما فرود آورد چون از ادیان ما بدش می‌آمد و از آتش ما غضبش می‌گرفت.
از پایان نامه معلوم است همدانی این نامه را به ابتکار خودش نوشته. رئیس هرات داشته سده را جشن می‌گرفته و ایشان را درد کرده:
و ان انصف الشیخ الرئیس ایام الله لدیه وجدها کلها اعیاداً ضاحکة المباسم ظاهرة المواسم فلا وقدت نار المجوس و الله ما اقول ذلک الا غیرةً علی نعمته.
اگر حضرت شیخ الرئیس کلاه خودش را قاضی کند می‌فهمد که این مراسم تمامش مسخره‌بازی است و سده نمی‌گیرد، و من هم خیر او را می‌خواهم و نمکش را خورده‌ام که می‌گویم!

پیشتر دیدیم که ظاهراً فردوسی نیز در همین دوران چند سال منتهی به 400 هجری سده را به کار برده. فردوسی هم مثل همدانی سده را مرتبط با آتش و زردشتی‌گری و سنن ایرانی می‌بیند. فقط همدانی را نابودی این سنن شاد می‌کند و فردوسی را غمگین. در شاهنامه سده همیشه همراه آتشکده است و اگرچه فرمولی آمده، در داخل فرمول معنی مراسم ایرانی می‌دهد. آتشکده را «همان جای نوروز و جشن سده» می‌خواند و بهرام چوبین به پرویز می‌گوید ساوه شاه قصد داشت «کند با زمین راست آتشکده / نه نوروز ماند نه جشن سده» و به یزدگرد سوم الهام می‌شود که با برافتادن ساسانیان «هم آتش بمردی بآتشکده / شدی تیره نوروز و جشن سده».
فردوسی و همدانی نمی‌دانستند این سنت زردشتی رسمی نیست و نماندند تا ببینند زور خشکه‌مقدسان به غزنویان نرسید و سده چند دهه موضوعی داغ و جشنی رایج بود. بعد از غزنویان ظاهراً ملایان سلجوقیان را تا حدی از صرافت سده انداختند (اگرچه در دومین سفر ملکشاه از اصفهان به بغداد در اواخر سلطنتش برایش سدۀ مفصلی گرفته‌اند)، ولی دیگر دیر بود. صد سال بعد غزّالی از این که برای سدۀ بچه‌ها بوق درست می‌کنند اسلام را در خطر می‌دید و باز زورش نرسید. عاقبت ملایان زردشتی که محبوبیت جشن را (و مناسبت آن را با آتش مقدس خود) دیدند ظاهراً زمانی آن را به سنن رسمی خود افزودند.

در تمام این موارد ملایان و خشک‌مغزان نه می‌فهمیده‌اند چه می‌کنند نه توانسته‌اند به هدف برسند. ولی همیشه اسباب زحمت و مایۀ آزار بوده‌اند و البته زورشان به این آتش نرسیده. آتشی که باید فروزان بماند بیداری و شادی‌دوستی ایرانی است. سده بر همه خجسته باد.

t.me//fanneadab

*این نوشته با عجله و جز نقل مطلب همدانی تماما از حافظه نوشته شده و به مرور ویرایش خواهدشد

1. این «سدق» خبر از وجود «سدگ» در فارسی میانه می‌دهد، اگرچه بعید نیست ایرانیان که پساپس این جشن را به ساسانیان نسبت دادند این «سدگ» را هم با مهندسی معکوس ساخته‌باشند که پز تاریخ کهن خود را به معاشران عرب بدهند!
2. ریچارد فرای اشارۀ تاریخ بخارا را به حریقی که پیرو جشن «سوری» در آن شهر درگرفت مربوط به سده دانسته و کسانی سخن او را تکرار کرده‌اند، ولی هیچ فارسی‌فهم معقولی در بین ایشان نیست.
3. حمایت اسفراینی از این ایران‌ستیز باید مورد توجه کسانی قرار گیرد که این وزیر غزنوی را فقط به این دلیل که دیوان را فارسی کرد دل‌‌دادهٔ هر چیز ایرانی و «حامی سفت و سخت شاهنامه» می‌دانند و حتی حدس زده‌اند «دوست نزدیک فردوسی» باشد؛ حدسی که بی‌بنیادتر از آن نمی‌توان جست.

Records

09.04.202523:59
2.9KSubscribers
29.01.202523:59
0Citation index
22.04.202507:52
0Average views per post
22.04.202507:52
0Average views per ad post
22.04.202507:52
0.00%ER
03.02.202523:59
0.00%ERR

Popular posts فنّ ادبیّات

Log in to unlock more functionality.