Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
آزادیستان avatar
آزادیستان
آزادیستان avatar
آزادیستان
28.04.202523:51
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

جمعیت پیک سعادت نسوان

قسمت دوم

در سال ١٣٠٧، تتمه‌‌‌‌‌‌‌ى روزنامه‌ها‌‌يى كه هوادار تجددى همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سويه بودند و آزادى‌‌‌‌‌‌‌‌خواه و چپ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرا، يكى از پس ديگرى نيست و نابود شدند. (ستاره‌ى‌ ايران، كيميا، آینده، فروغ ...). انتشار پیک سعادت هم پس از پخشِ پیک شماره‌ی ششم، متوقف شد. مشخص نیست علت این امر بدستور اداره‌ی شرعیات است یا به صلاحدیدِ خود نوعدوست چنین تصمیمی اتخاذ شد.

* آنها كه از پهنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى مطبوعات كشور پا پس نكشيدند و خاموشى برنگزيدند، به دست پليس رضاشاهى خفه شدند. برجسته‌ترین نمونه‌اش فرخی یزدیست و طوفانش که به سرنوشت واعظ قزوینی گرفتار آمد و میرزاده عشقی.
اردیبهشت ۱۳۰۹؛ انتشار مجدد مجله‌ی پیک سعادت نسوان. این پدیداری جای تردید نمیگذارد که روشنک نوعدوست از اندیشه‌ی انتشار مجله دست نشسته بود و در پی مجال مناسبی بود تا کار از سر گیرد و به سهم خود فراشد بیداری و آگاهی زنان گیلانی و ایرانی را گامی پیشتر برد.

سرانجام اما کوشش برای زنده‌نگه‌داشتن مجله به فرجام نرسید. و این مجله نیز به سرنوشت ده‌ها نشریه‌ی دیگر گرفتار آمد.

بساط جمعیت پیک سعادت نسوان نیز احتمالا در سال‌ ۱۳۰۹ یا ۱۳۱۰ در منگنه‌ی فشارهای حکومتی از پا درآمد‌.

* طی سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰، فعالیت روشنک نوعدوست به آموزش و پرورش زنان و دختران گیلان فروکاسته شد. وی هم‌چنین در دومین کنگره‌ی نسوان شرق که در آبان و آذر ۱۳۱۱ در تهران برگزار شد، غایب بود. «چنین به دیده می‌آید که بانو ‌‌نوعدوست پس از برچیده شدن تتمه‌ی آزاد‌ی‌هاى سياسى از هرگونه فعالیت اجتماعی کناره گرفت. فشارها را تاب آورد، گوشهگیری برگزید، از تمکین و کرنش پادشاه خودکامه سر باز زد و خود را به «مواهب ملی» آلوده نکرد.»
غالبا جمعیت پیک سعادت نسوان را شاخه‌ای از جمعیت فرهنگ گیلان قلمداد می‌کنند. این نگرشی مردسالارانه که استقلال این جمعیت زنانه را نادیده انگاشته است. اگرچه نمی‌توان منکر ارتباط جمعیت پیک سعادت نسوان با جمعیت فرهنگ شد و نقص جمعیت فرهنگ را در اشتیاق زنان گیلک به شکل‌دهی پیک سعادت نادیده انگاشت اما با این اوصاف باید یادآور شد که جمعیت فرهنگ شاخه‌ی زنانه نداشت و پیک سعادت نسوان تشکیلات زنانه‌ی مستقلی بود.

در رابطه با ارتباط فرقه کمونیست ایران و جمعیت پیک سعادت نسوان باید گفت اگرچه شماری از زنان عضو یا هوادار فرقه‌ی کمونیست، نقش بسزایی در پیدایش و گردش کار آن جرگه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ى زنانه داشتند و به همین اعتبار با اعضای آن فرقه مربوط بودند؛ اما ارتقاع سطح این ارتباط به مناسبات تشکيلاتی میان جرگه‌ها و فرقه، بزرگنمایی و گزاف‌گویی‌ست.

* فرقه‌ی کمونیست، پرده برداشتن از ستمدیدگی زن ایرانی و پرداختن به حقوق نسوان جامعه را در دستور کار نداشت. نه در برنامه‌ی مصوب کنگره‌ی اول فرقه‌ی کمونیست ایران که در تیر ۱۲۹۹ برگزار شد قلمرو و قسمت زنانه وجود داشت و نه در تزهای مصوب کنگره‌ی دوم که در شهریور ۱۳۰۶ (یعنی یک ماه پیش از انتشار مجله‌ی پیک سعادت نسوان)، پراکنده گشت. در هیچ یک از این دو سند پایه‌ی حزب کمونیست ایران، طرح یا پیشنهادی درباره‌ی بهبود وضعيت «جنس دوم» و حقوق اولیه‌ی «نسوان» به دیده نمی‌آید. به یک معنا، نیمه‌ی دیگر جامعه در این دو سند بی‌‌حضور است. فرقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى کمونیست ایران، در پراكندن انديشه‌هاى پيشرو، برانگيختن زنان به ُكنش اجتماعى و سياسى و پیوستن آنها به جنبش‌ها و جرگه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ى عدالتجو و آزادى‌خواه، نقشی انکارناپذیر ایفا کرد. اما آنها كه به اوضاع اسفناک و رقتآور حیاتی و معارفی نسوان ایران پرداختند، سلطه‌ی نفوذ ظالمانه‌ی عادات و آداب و رسوم را هویدا ساختند و احتیاجات نسوان وطن را برشکافتند، جرگه‌های فمينيستى بودند. اين تشکل‌های دموکراتیک که مدیریتشان بیش و کم در دست زنان چپگرا قرار داشت، دایره‌ی فعالیتشان را به زنان کارگر و زحمتکش محدود نکردند. آنها بردن آگاهی جنسیتی را به میان زنان همه طبقات و اقشار گوناگون جامعه‌ی شهری مدنظر داشتند.

* پيك سعادت نسوان، گرچه نخستين نشريه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى زنانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى چپگراى ايران بود، اما نشريه‌اى چپرو نبود. جهان‌نگرى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش از ماركسيسم روسی دور بود. پيرو شوروى هم نبود. نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى حركتش واقعيت‌هاى جامعه ايران بود. از واقعيت‌ها حركت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد تا رفته رفته آگاهى را بر ذهن‌ها بيافشاند و دستيابى به «تمدن ايرانى» و آرمانهاى والای انسانى را ممكن سازد. اين راه را محافظه‌کارانه پيمود. هم از اين رو به مقوالتى چون حجاب اسلامی و معناى نمادين آن نپرداخت و از پديده ىشوم چند همسرى پرده برنداشت.
روشنک نوعدوست پس از شهریور ۱۳۲۰ و برافتادن سلطنت رضاشاه، در بنیان‌گذاری "تشکیلات زنان گیلان" که شاخه‌ای از تشکیلات زنان که وابسته به حزب توده ایران بود نقش داشت.

منبع
19.04.202500:20
تحلیل جنبش جهانی طبقه کارگر نشان می‌دهد که احزاب طبقۀ کارگر در شرایط مختلف، فرم‌های مختلفی را برگزیده‌اند، و وظایف آنها نسبت به خصوصیات مبارزه‌ای که بر عهده داشته‌اند، تعیین شده است. به عبارت دیگر فرم و محتوای حزب طبقۀ کارگر در همۀ شرایط امر واحدی نیست. [و نه فقط این، بلکه] احزاب طبقۀ کارگر در کشورهای مختلف ویژگی‌های مخصوص به خود دارند.

بیژن جزنی، همان.
13.04.202522:01
وانهادن جوانی. این من نیستم که آدم‌ها و چیزها را وامی‌نهم (نمی‌توانم)، بلکه این چیزها و آدم‌ها هستند که مرا وامی‌نهند. جوانی‌ام از من می‌گریزد: بیمار بودن همین است.

آلبر کامو، از «یادداشت‌ها»، ترجمه دیهیمی و خسروشاهی.
06.04.202523:43
یگانه چیزهای زیبا آن‌هایی هستند که جنون القا می‌کند و خرد می‌نویسد.

نقل‌قولی از آندره ژید، از «یادداشت‌ها» آلبر کامو، جلد دوم، دفتر چهارم، ص۱۷۱
02.04.202503:05
تنم در وسعت دنیای پهناور نمی‌گنجد
روان سرکشم در قالب پیکر نمی‌گنجد
مرا اسرار از این گفتگو بالاتر است اما
به گوشِ خلق از این حرف بالاتر نمی‌گنجد.

حیدر یغما
28.03.202500:58
ناامیدی از به‌چنگ‌آوردن و حفظ تصاویرِ تاریخیِ راستین در لحظات کوتاهِ درخششِ آن‌ها ریشه در نوعی فرایند هم‌دلی دارد که منشا آن سستی و کاهلی دل است. متألهان قرون وسطا این حالت را علیت ریشه‌ای اندوه می‌پنداشتند. فلوبر، که با آن آشنا بود، نوشت: "فقط معدودی قادر خواهند بود به یاری حدس و گمان دریابند که برای جان‌بخشیدن دوباره به کارتاژ، آدمی تا چه حد باید افسرده بوده باشد. ماهیت این اندوه بنحوی روشن‌تر عیان خواهد شد اگر از خود بپرسیم که پیروان تاریخی‌گری به‌واقع با چه کسی همدلی می‌کنند، و البته پاسخ گریزناپذیر است: با فاتحان. اما همه‌ی حاکمان وراث آنانی‌اند که پیش از ایشان فاتح شدند و از این روست که همدلی با فاتحان در همه حال به سود حاکمان است.

والتر بنیامین، از تز هفتم از تزهایی درباره‌ی مفهوم تاریخ.
24.04.202515:16
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

جمعیت پیک سعادت نسوان

قسمت اول

راه‌اندازی یک مدرسه‌ی دخترانه‌ی یک کلاسه توسط روشنک نوعدوست در خانه‌اش تحت عنوان «سعادت نسوان».

۱۲۹۶؛ تاسیس مدرسه‌ی پیک سعادت نسوان، از اولین مدرسه‌های دخترانه‌ی شهر رشت به صاحب‌امتیازی روشنک نوعدوست.
گشایش مدرسه‌ی سعادت نسوان با گسترش جنبش جنگلیان (۱۲۹۳تا۱۳۰۰) همزمان شد که از یک‌سو واپس‌گرایان شیعی را به حاشیه راند و از سوی دیگر نوگرایان و روشن‌اندیشان را به میانه‌ی میدان کشاند.

*در يك چنين بستر اجتماعی‌ا‌‌‌ى بود که زنان پیشرو رشت، یکدیگر را بازیافتند. گرد هم آمدند. چند انجمن بر پا داشتند و در راستای دگرگون ساختن موقعیت نسوان و مناسبات جنسیتی، گام‌هایی برداشتند.
جمعیت پیک سعادت نسوان، سرآمد این انجمنها بود.و روشنك نوعدوست، پيشگام.
آشنا کردن زنان با مسائل روز، حرکت دادن زنان به سوی فعالیت‌های اجتماعی، مبارزه با فقر فرهنگی و اجتماعی، پرورش استعدادهای نهفته و آموزش بهداشت، از اهداف عمده‌ی جمعیت پیک سعادت نسوان بود... نيز آموزشهای هنری از قبیل خیاطی
و گلدوزی و تئاتر و همچنین سوادآموزی از دیگر اهداف و اقدامات جمعیت مذکور بود.

*رسيدن به اهداف مذکور در گرو با سواد شدن دختران و زنان بود که نزد روشنک نوعدوست کلید سعادت نسوان بود. از اين رو کسب پروانه‌ی گشایش مدرسه‌ی شش کلاسه پیک سعادت نسوان در سال ۱۳۰۲، كم از پيروزى نداشت. پروانه‌ی این مدرسه به نام جمیله صدیقی کسمایی، از بنیان‌‌گذاران جمعیت و نخستین همکار نوعدوست صادر شد. کلاسهای اکابر نسوان چه بسا در همین مدرسه دایر شد. اداره‌‌‌‌‌‌‌ى مدرسه اکابر نسوان به دست كارآمد مهکامه محصص سپرده شد. اين مدرسه در كوتاه زمانى توانست نزدیک به صد زن را آموزش دهد.
از دیگر فعالیت‌های جمعیت، تشکیل گروه تئاترال جمعیت پیک سعادت نسوان و اجرای تئاتر و برگزاری نمایش بود که احتمالا از جهت میدان‌دادن به زنان در این زمینه سرآمد است.

* شوکت روستا یکی از اعضای جمعیت و گروه تئاترال جمعیت در این‌باره می‌نویسد: از آنجایی که مخاطبین ما تنها دوشیزگان و بانوان بودند و نیز اینکه باورهای مردم در آن زمان وجود زن و مرد را به عنوان همبازی نمیپذیرفت، ما خود نقش مردان را با پوشیدن لباس مردانه به عهده میگرفتیم. نمایشنامه‌های ما ... بیشتر آثار مولیر بود و کار ترجمه‌ی آنها را بیشتر جمعیت فرهنگ رشت که مختص آقایان بود به عهده داشت.
برنامه‌های این گروه چندان با استقبال زنان گیلان روبرو می‌شد که از درآمد آن کمبود بودجه مدرسه سعادت نسوان جبران می‌گشت.
روشنك نوعدوست از نام‌نویسی رایگان دانش‌آموزان بی‌بضاعت و تأمین هزینه‌های تحصیل آنان دریغ نداشت، «این زن فرهنگی فداکار و عاشق تعلیم و تربیت، برای توسعه‌ی فرهنگ و بالا بردن سطح دانش عمومی از هیچ کوششی فروگذار نمیکرد و ... دست به ابتکارات جالبی میزد که از جمله سفارش او به شیرینی‌فروشی‌های شهر رشت بود... که حروف الفبای فارسی را به صورت شیرینی درست کنند و به دانش‌آموزان بفروشند تا به این وسیله حروف الفبا را خوب یاد بگیرند».

دوماهنامه‌ی پیک سعادت نسوان؛ انتشار شماره نخست در مهرماه ۱۳۰۶. بیشتر مقاله‌ها، داستانواره‌ها، سروده‌هايى كه در مجله آمده،
«اوضاع اسفناک و رقت‌آور حیاتی و معارفی نسوان ایران» را برمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمايد و پرده‌ی سیاه بدبختی و ... عوامل تیره‌روزی که سد بزرگی در مقابل ترقیات زنان ما بود را آشکار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازد. نیز راه و روش از میان برداشتن آن سدها را. «مقایسه‌ی نسوان ایران با زنان ممالک متمدنه» که در ستون مکاتبه درج شده، امکان‌پذیری آن چشم‌انداز را پيش رو گذاشت.

* ۱۰ آبان سال ۱۳۰۱ کمی پس از شکست جنبش جنگل و در هنگامه‌ی ستیز با آزادی‌خواهان و هواداران سوسیالیسم، متمم دوماده‌ای قانون مطبوعات دوماده‌ای نشریه‌ها جهت تطابق مندرجات نشریه‌ها با «اصول و فروع مذهب» به تصویب چهارمین مجلس شورای ملّی رسید. اين قانون بيانگر پيوند تنگاتنگ روحانيت و قدرت سياسى وقت بود. با تكيه بر آن، نه تنها بسيارى از نشريه‌هاى آزادیخواه و عدالتجو توقيف و تعطيل شد، نه تنها جنبش ادبی-سیاسی برای بازاندیشیِ بنيادهاى اسلام، بازنگرى در «اصول و فروع» مذهب شيعى و روند دين‌پيرايى از پيشروى باز داشته شد، بلكه گام تازه‌اى در راستاى پيشگيرى از برآمدن حكومتى لائیك و دموكراتيك و استوارسازی ستونهاى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ استبداد مطلقه، برداشته شد.
در فاصله‌ی میان انتشار پیک‌های چهار، پنج و شش، اداره‌ی نظارت شرعیات یادداشتی نوشت و نسبت به مجله نسوان استفسار کرد: «لازم است مقرر فرمایید از آنچه تاکنون از مجله نسوان طبع شده یک نسخه بیاورند و بعدها هم به‌موجب قانون مرتبا ارسال دارند.»
18.04.202515:19
حزب انقلابی طبقۀ کارگر، به مثابه عالی‌ترین نوع پیشاهنگ طبقه فقط می‌تواند بدنبال یک مبارزۀ طولانی و همه‌جانبه بوجود آید. آنها که می‌خواهند از طریق تشکیل گروه‌های سیاسی مخفی، حزب طبقۀ کارگر را تشکیل دهند براستی [می‌خواهند] گاری را جلوی اسب ببندند. نظر ما روشن و صریح است، ما فقط در پراتیک انقلابی می‌توانیم شرایط لازم برای تشکیل حزب را فراهم سازیم. حزب در مرحلۀ معینی از پروسۀ طولانی مبارزه بوجود می‌آید، نه در آغاز آن.

بیژن جزنی، از «حزب طبقۀ کارگر در ایران».
12.04.202511:55
منابع:

پیدایش حزب کمونیست ایران، ت. ا. ابراهیموف، ترجمۀ ر. رادنیا.

جلد چهارم اسناد تاریخی جنبش کارگری، سوسیال‌دموکراسی و کمونیستی ایران، به کوششِ خسرو شاکری.

منتخب آثار آوتیس سلطان‌زاده، به کوشش و ترجمۀ خسرو شاکری.

اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران، حبیب لاجوردی، ترجمۀ ضیاء صدقی.
05.04.202523:03
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

حزب کمونیست ایران

قسمت سوم

* دولت جدید حمله بسوی تهران را بدون تدارکات و پیش‌بینی‌های لازم شروع کرد و به‌جهت درنظرنگرفتن وجود قوای اشغالگر انگلیس در اطراف شهر قزوین، پیروز نشد که هیچ، بلکه بدنبال عقب‌نشینی، قوای انگلیس و قزاقان، شهر رشت را نیز به تصرف درآوردند. حمله‌ی بی‌موقع احسان‌الله خان ضربه‌ی سنگینی بر جنبش فرود آورد. لیکن بنا بر معلومات بدست‌آمده، کمیسرهای کمونیست در این مهاجمه‌ی بدفرجام شرکت و مداخله نداشته‌اند.
آزادسازی مجدد رشت در ۲۰ اکتبر ۱۹۲۰ توسط اردوی انقلابی و عقب‌نشینی قزاق‌ها به منجیل.

انتشار اعلامیه‌ها از جانب کمیته مرکزی حزب مبنی بر اینکه «نمایندگان حزب هم از کمیته انقلاب و هم از کمیسری کنار رفته در امور دولت شرکت ندارند.»

تاکید کنگره‌ی دوم انترناسیونال سوم بر ضرورت کمک بورژوازی به جنبش‌های تازه‌ شروع‌شده در کشورهای عقب‌مانده. سلطان‌زاده اما بعنوان نماینده حزب کمونیست ایران در سخنرانی خود اعلام کرد «بورژوازی در ایران پایگاه و یاور حکومت است. تبعیت از چنین تاکتیکی در آنجا سوق‌دادن توده‌ها به جانب ضدانقلاب است. در حال حاضر مسئله عبارتست از جنبش کمونیستی خالص و کمک به آن»

تصمیم «ایران بورو» که در باکو تشکیل یافته بود، بمنظور گردآوردن انقلابیون قدیمی و معروف در اطراف حزب کمونیست و جنبش، واردکردن حیدرعمواوغلی به کمیته‌ی مرکزی. ایران‌بورو اما به‌جای واردکردن حیدرخان و دو سه رفیق دیگر در ترکیب کمیته‌ی مرکزی، کمیته‌ی مرکزی منتخب کنگره‌ی اول را منحل کرد و کمیته‌ی مرکزی جدیدی به صدارت حیدرخان تشکیل داد. از این تاریخ به بعد حزب کمونیست ایران دارای دو کمیته‌ی مرکزی شد.

تغییر ترکیب دولت انقلابی گیلان و تشکیل دولت جدیدی به ریاست احسان‌الله خان.

۲۶ فوریه ۱۹۲۱: انحلال کمیته انقلابی گیلان و تشکیل کمیته مدافعه. سران حکومت انقلابی در این کمیته وارد شدند. حزب کمونیست ایران در این کمیته نماینده نداشت.

ارائه‌ی تزهایی از جانب حزب کمونیست ایران در اوایل سال ۱۹۲۱ معروف به «تزهای حیدعواوغلی».

*یکی از موارد مذکور در تزهای حیدرخان این بود که «رهبریت سیاسی انقلاب باید در دست خرده‌بورژوازی تجاری که یگانه طبقه‌ی نیرومند در ایران است، باشد». می‌توان حدس زد که این نظر در برابر تز «جنبش کمونیستی خالص» سلطان‌زاده بیان گردیده و هدف از آن جلب و گردآوردن نیروهای دموکراتیک بوده است.

تشکیل کمیته‌ی انقلابی واحدی با شرکت: کوچک‌خان، حیدرعمواوغلی، احسان‌الله خان و خالو قربان. کمیته‌ی واحد انقلابی بار دیگر حکومت جمهوری گیلان را تشکیل داد.

* در عین تشکیل کمیته‌ی مذکور، اختلافات بین خالو قربان و کوچک‌خان ادامه داشت. همچنین احسان‌الله خان نیز اعتقادی به کوچک‌خان نداشت. به ادعای ابراهیموف، در این زمان کوچک‌خان با دولت مرکزی در تهران ارتباط داشته و به مذاکره ادامه می‌دادند
اختلافات موجود در درون حزب کمونیست ایران نیز روزبه‌روز شدت می‌یافت. کمیته‌ی مرکزی اول حزب به کمینترن شکایت کرده و کمینترن در اجلاس ۲۳ ژوئیه ۱۹۲۱، شکایت را مورد بررسی قرار داده و اعلام کرد که در ایران تنها باید یک حزب کمونیست برسمیت شناخته شود.

* با این اوصاف حتی در ۱۹ اوت ۱۹۲۱ گروه سومی نیز اقدام به برپایی کنگره‌ای به نام حزب کمونیست ایران کردند! فلذا کمیته‌ی مرکزی سومی موسوم به حزب تشکیل گردید!


مطبوعات حزب کمونیست ایران:

روزنامه کمونیست ایران؛ انتشار در گیلان پس از نخستین کنگره حزب در ۱۹۲۰، توسط سیدجعفر جوادزاده، کامران آقازاده و نعمت بصیر، انتشار به زبان فارسی.

روزنامه عدالت؛ انتشار توسط کمیته مرکزی دوم در رشت به زبان فارسی، مدیر این روزنامه حسن ضیا بود.

روزنامه سرباز سرخ؛ انتشار در باکو.

روزنامه انقلاب سرخ به مدیریت ابوالقاسم ذره، ارگان اردوی سرخ ایران.

روزنامه لوای سرخ (اواخر سال ۱۹۲۰) به مدیریت عبدالحسین حسابی، ارگان حکومت جمهوری گیلان.

روزنامه ایران سرخ (اوایل سال ۱۹۲۱) به مدیریت لادبن اسفندیاری، ارگان دولت جمهوری گیلان.

روزنامه عدالت (سال ۱۹۲۱) در شهر تفلیس به دو زبان فارسی و آذربایجانی و به مدیریت ابراهیم علی‌زاده انتشار یافت.

* بعد از حمله‌ی وحشیانه علیه کمونیست‌ها و سازمان‌های آن در سپتامبر ۱۹۲۱، انتشار مطبوعات مربوط به حزب در گیلان متوقف شد.
31.03.202516:44
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

حزب کمونیست ایران

مقدمه

صدور بیانیه‌ای آتشین خطاب به "توده‌های زحمتکش مسلمانِ هند، افغانستان، ایران، چین، بخارا و شرق دور و نزدیک" در ژوئن ۱۹۱۹ از جانب "دفتر مسلمین" کمیته مرکزی حزب کمونیست ترکستان.

* در میان اعضاء پلنوم (عالی‌ترین مرجع شورای تبلیغات) فقدان هرگونه نماینده‌ای از کمیسیون ترک بنحوی بارز مشهود است. می‌توان این احتمال را نیز در نظر گرفت که مصطفی صبحی (کمونیست ترک) که صدر پلنوم بود، به صورتی غیررسمی در پلنوم حضور داشت و یکی دیگر از رهبران جامعه ترک مقیم ترکستان نمایندگی کمونیست‌های ترک را عهده‌دار بود.
* بنظر روابط میان ارگان‌ها و سازمان‌های مختلفی که در اداره‌ی امور شورای تبلیغات سهیم بودند، روابط پرتنشی بوده است.

بهار ۱۹۲۰؛ استقرار کامل شورای تبلیغات. متشکل از سه بخش اساسی؛ یک دبیرخانه‌ی اصلی، یک بخش تشکیلاتی و یک بخش ارتباطی. دایره تبلیغات که قسمتی از بخش‌ ارتباطی شورای تبلیغات محسوب می‌شد مسئولیت انتشار مجموعه‌ای از بیانیه‌ها، رسائل و نشریات مستعجل را به زبان‌های مختلف برعهده داشت.

مقر شورای تبلیغات در تاشکند بود. و یک رشته شعب رسمی در شهرهای پولتوراسک (عشق‌آباد)، چارجو، اندیجان، کراسنوودیک و حصارکنت داشت.

*فعالین کمونیست ایرانی نقش مهمی در تاسیس شورای تبلیغات ایفا کردند.


رقابت تاشکند - باکو:
نه فقط تاسیس شعبه ایرانی شورای تبلیغات، بلکه کلّ تحولات مربوط به حزب کمونیست ایران در تاشکند حال اگر نگوییم در رقابتِ با تحولات همزمان در باکو و دیگر نقاط، که مستقل از آنها صورت گرفت.
نکته قابل‌توجه اینکه شورای تبلیغات شعبه قفقاز نداشت حال آنکه کمونیست‌های محلی (مسلمان) ترکستان، برخلاف شورای تبلیغات، قفقازی‌ها را نیز بخشی از حوزه طبیعی فعالیت‌هایشان تلقی می‌کردند.

فوریه ۱۹۲۰ / بهمن ۱۲۹۸؛ همزمان با ادغام حزب عدالت در حزب کمونیست آذربایجان و خاتمه‌ی استقلال سازمانی آن، رهبران کمونیست ایرانی در ترکستان در کنار راه‌انداختن شورای تبلیغات، در تدارک نخستین کنگره‌ی [کنفرانس] منطقه‌ای حزب نیز بودند.

* بنا بر شواهد سلطان‌زاده و همکارانش در شورای تبلیغات به‌هیچ‌وجه فرستادگان باکو به تاشکند نبودند‌.


تشکیل نخستین کنفرانس منطقه‌ای حزب کمونیست ایران در فاصله ۱ تا ۳ آوریل ۱۹۲۰ / ۱۲ تا ۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در تاشکند توسط سلطان‌زاده و همکارانش را می‌توان در امتداد رویارویی آگاهانه یا ناآگاهانه با حوزه‌ی آذربایجان قلمداد کرد.

*چنین بنظر می‌آید که سلطان‌زاده و همکارانش بر آن بودند که از شورای تبلیغات به‌مثابه سکویی جهت تاسیس یک حزب کمونیست واقعی ایرانی استفاده کنند و در مقام یک تشکیلات کمونیستی فقط مستقیما در برابر مقامات مسکو (یعنی لنین و کمینترن) مسئول باشند و نه باکو.

* هیچ بعید نیست که رویکرد سلطانزاده به انزجار عمیق حزب کمونیست آذربایجان (نریمان نریمانوف) و پشتیبان‌های او در دفتر قفقاز (اورژینکیدزه، مدیوانی و در نهایت استالین) میدان داده باشد. و در مقابل منجر به علم ‌کردن حیدر عمو اوغلی شده باشد که گروه دفتر قفقاز را از دوران تحصیلش در تفلیس می‌شناخت. وی اگرچه در بهار ۱۹۲۰ در تاشکند بود ولی شگفت آن که نه موقعیت برجسته‌ای در شورای تبلیغات داشت و نه حتی در مدارک مربوط به این تشکیلات نامی از وی برده شده بود. حیدرخان حتی به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران که در خلال کنگره‌ی انزلی (ژوئن ۱۹۲۰/ خرداد ۱۲۹۱) انتخاب شد راه نیافت و در خود این کنگره هم غایب بود!

26.03.202523:04
آگاهی، در قالبی که به‌‌تازگی در حالِ پدیدارشدن است، متوجه گستردگی و جزئیت‌یابیِ محتوا نمی‌شود؛ اما از آن هم کمتر متوجه پرورشِ صورت (فرم) می‌شود، که از طریقِ آن تفاوت‌ها با قطعیت متعین و در نسبت‌های استوارشان منظم می‌شوند. بدونِ این پرورش، علم فاقدِ فهم‌پذیریِ کلی است و واجدِ این وانمود است که [گویی] داراییِ باطنیِ [یا محرمانه‌ی] برخی افرادِ بخصوص است... نخست آنچه به طور کامل متعین است، همزمان همگانی و قابل‌فهم است و می‌تواند تعلیم داده‌شود و مایملکِ همه باشد. صورتِ فهم‌پذیرِ علم همانا راهِ [حرکت] به‌سوی علم است، راهی که به روی همه گشوده است و برای همه به‌یکسان قابلِ دسترسی است، و از طریقِ فهم به دانشِ عقلانی رسیدن خواسته‌ی به‌حقِ آگاهی‌ای است که بسوی علم قدم برمی‌دارد؛ زیرا فهم، اندیشیدن است، "منِ" محض به‌طورِکلی است؛ و امرِ فهم‌پذیر عبارت است از امرِ پیشاپیش آشنا و جنبه‌ی مشترکِ علم و آگاهیِ غیرعلمی، که از طریقِ آن این [آگاهیِ غیرعلمی] به‌طورِ بی‌واسطه قادر است به [قلمروِ] آن علم وارد شود.

هگل، از بند ۱۳ پیشگفتار پدیدارشناسی روح.
24.04.202500:19
خصلت معماگونه‌ی محصولِ کار، آن‌گاه که شکل کالا به خود گرفته است، از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ آشکارا از خود همین شکل. {به این‌نحو که هم‌هنگام، سه‌چیز شکل تازه‌ای پیدا می‌کنند. نخست:} یک‌سانی یا همانندی کارهای انسانی، شکل شیء‌وار محصولات کار را به خود می‌گیرد، آن‌گاه که در شیئت‌شان، بعنوان ارزش همانندند؛ {دوم:} مقدار زمانی که نیروی کارِ انسانی مصرف شده، شکل مقدار ارزش محصول کار را پیدا می‌کند و {سوم:} سرانجام مناسبات بین تولیدکنندگان با یکدیگر، مناسباتی که بسترِ اهداف و علایق اجتماعیِ کار آن‌هاست، به شکل رابطۀ اجتماعی محصولات کار درمی‌آید.

کارل مارکس، از «خصلت بت‌واره‌ی کالا و راز آن»، ترجمۀ کمال خسروی. از فصل اول از مجلد یکم «سرمایه».
18.04.202510:50
مهرماه ۱۳۰۹؛ تلاش حکومت رضاخان برای پایان‌دادن به فعالیت فرقه کمونیست و افزایش فشارهای سیاسی منجر به تبعید ۴۰تن از اعضای جمعیت فرهنگ رشت و سپس تعطیلی جمعیت فرهنگ رشت در سال ۱۳۱۰ شد.

منبع
10.04.202509:53
جمهوری مذکور می‌بایست اهداف زیر را تامین سازد:
استقلال از قدرت‌های امپریالیستی / تحکیم مناسبات دوستانه با اتحاد شوروی / نقش رهبری‌کننده‌ی عناصر انقلابی در حکومت / انهدام قطعی و بازناگشتنی همه‌ی بقایای فئودالیسم (در درجۀ نخست غصب لاعوض زمین‌های ملاکان و اراضی خالصه به سود دهقانان) / آزادی‌های دموکراتیک / آزادی کامل عقیده و مذهب و تفکیک مذاهب از دولت و مدارس/ تصویب قانون کار/ تسلیح سازمان‌های کارگری، دهقانی و صنعتگران / تصویب قانون انقلابی برای مجازات تمام کوشش‌های ضدانقلابی در جهت استقرار نظم کهن.
03.04.202513:45
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

حزب کمونیست ایران

قسمت اول

نخستین کنگره‌ی حزب کمونیست ایران در انزلی:
نمایندگان بطور عمده از بین کارگران و دهقانان بودند و نقش روشنفکران در کنگره برجسته نبود. تاکید بر مبارزه با انگلستان، مبارزه علیه دولت شاه و مبارزه علیه خان‌ها و زمین‌دارانِ بزرگ.
مسائل مطرح‌شده در کنگره:
۱. وضعیت داخلی و خارجی ایران (گزارش‌دهنده: سلطان‌زاده): وظیفه حزب کمونیست ایران بیرون‌راندن انگلیسی‌ها، سرنگون‌کردن حکومت شاه، اعلان دیکتاتوری جنگی انقلابی و ریشه‌کن کردن فئودالیسم.
۲. مسائل تشکیلاتی حزب (گزارش‌دهنده: کامران آقازاده): شدت‌یابی جنبش رهایی‌بخشی ملی در تمام ولایات و افزایش اعتبار و نفوذ سازمان‌های کمونیستی. حزب باید کارهای تشکیلاتی و تبلیغاتی خود را در بین زحمتکشان شهری، صنعتکاران و کارگران و روستاییان تنگ‌دست و میانه توسعه دهد.
۳. مسئله ارضی در ایران (گزارش‌دهنده: علی‌خانوف): ضرورت ملی‌سازی اراضی و تقسیم آن بین دهقانان.
۴. مسئله مطبوعات حزبی (گزارش‌دهنده: پیشه‌وری): لزوم چاپ و انتشار بروشورهایی با تیراژ بالا برای آشناکردن دهقانان با مبارزه طبقاتی علیه ملاکان و فئودال‌ها و برای آشناکردن خلق‌های ایران با سیاست‌های اشغال‌گرانه‌ی بیگانگان.
۵. مسائل تاکتیکی (گزارش‌دهنده آبوکف و نانیشویلی): عدم‌آمادگی برای انقلاب سوسیالیستی و پیش‌روندگی جنبش آزادی‌بخش ملّی، دفاع از منافع تمام طبقاتی که به جنبش آزادی‌بخش ملی پیوسته‌اند.
* در کنگره مسائل مهمی مانند مسئله ملی و مسئله ارضی بطور جدی مورد بررسی قرار نگرفت و راهکار ارائه‌شده در قبال مسئله ارضی ناقص مطرح گردید

* وظیفه حزب کمونیست ایران: نبرد علیه سرمایه‌داری جهانی در کنار روسیه شوروی، حمایت از همه عناصری که علیه انگلستان و دولت شاه قیام می‌کنند و بخشیدن ماهیتی هرچه جدی‌تر به این مبارزه و جلب توده‌های دهقانی و کارگری به آن و خنثی‌کردن عناصری که از مبارزه‌ی انقلابی می‌هراسند و در عین حال خواهان اخراج انگلیسی‌ها هستند، انکشاف‌بخشیدن به سازمان‌های خود، ایجاد نفوذ در میان توده‌ها (تا به هنگام نبرد طبقاتی برای کسب قدرت و زمین بتوانند در راس توده‌های کارگری و دهقانی قرار داشته باشند.)

تصمیم مرکز حزب مبنی بر انتقال کمیته‌ی مرکزی از رشت به تهران. اعزام سید جعفر جوادزاده (پیشه‌وری) به تهران جهت توسعه تشکیلات حزبی در تهران.

مرامنامه و نظامنامه‌ی حزب کمونیست ایران:
بخش سیاسی: بلاتاخیر تشکیل حکومت موقتی انقلابی از اشخاصی که نماینده‌ی فرق انقلابی و همچنین انجمن‌های محلی هستند/ دعوت فوری مجلس موسسان بر اساس انتخابات عمومی مخفی، مستقیم، متناسب و مساوی. مجلس موسسان [باید] تمام اختیارات مملکت را بدست بگیرد / تا دعوت مجلس موسسان، از طرف حکومت انقلابی باید فورا آزادی لسان، آزادی قلم، آزادی مطبوعات، آزادی اتفاقات، آزادی تشکیلات اعلام شود / ایران باید جمهوری (خلق) مستقل و لاینفک باشد / دهاتی از چنگ ملکداران خلاص و رفاهیت حال اقتصادی آنها فراهم آید / برای مبارزه [با] دزدهای اجانب و محافظه‌ی جمهوری ایران در تحت اداره‌ی صاحب‌منصبان ایرانی، اردوی ملی تشکیل شود.
بخش اقتصادی: احداث راه‌آهن برای برقراری ارتباط نقاط بزرگ ایران / تشکیل بانک فلاحت برای رفاهیت حال رنجبر و صنعتکاران / تاسیس بانک کوپراتیف برای انکشاف و ترقی استحصالات داخلی / بزودی نهرها و نقاط زراعتی درست و وسیله‌ی فلاحت رنجبران تهیه شود / باید به کارخانجات ملی کمک کرده، اسباب ترقی و انکشاف صنایع ملی را فراهم آورد / معادن نفت و نمک باید در انحصار دولت باشد / راه‌اندازی معادن مس و آهن و... با سرمایه‌ی دولت / تشکیل اتفاق همکاران (اتحادیه) برای مدافعه‌ی حقوق رنجبران.
درباره مسئله ارضی: املاک ملاکین بزرگ از طرف دولت ضبط و مال مخصوص ملت باشد / املاک ملاکین وسطی که کمتر از مقدار معین است که دولت ضبط می‌کند و زیاده از مقدار معینی که به زارعین داده میشود، باید در میان دهاتی تقسیم و مال مخصوص دهاتی باشد/ اگر اراضی ملاکین برای برزگران کافی نشد، آنوقت از اراضی دولتی هم باختیار برزگران داده می‌شود / عشایر و ایلات را اراضی زراعت داده، از چادرنشینی خلاص باید کرد.
* نگرش حزب در قبال مسئله ارضی نسبت به نظر ارائه‌شده در کنگره روشن و تصحیح شد.

بخش امور مالیه: تاسیس بانک دولتی با شعبه در تمام شهرهای محال، ولایت و ایالت / تخفیف مالیات عمله، صنعتگران و برزگران / لغو مالیات بر افراد و حیوانات اهلی / تطبیق اصول مالیات از عایدات / لغو تمام امتیازات خارجی.
*بزعم ابراهیموف، فراموش‌شدن طرح مسئله ملی بعنوان مهم‌ترین نقصان و نارسائی مرامنامه قلمداد می‌شود. هم‌چنین بی‌اعتنایی نسبت به مسئله زبان به‌مثابه وسیله‌ای برای پیوند با توده‌های انبوه زحمتکش، از جهات نقصان کنگره و مرامنامه بود.
30.03.202513:04
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

حزب کمونیست ایران

مقدمه

هدف مسکو در سپتامبر ۱۹۱۹ این‌ بود که باید با تمام قوا برای خفظ ترکستان در چارچوب روسیه شوری تلاش کرد.

۸ اکتبر ۱۹۱۹؛ صدور فرمان تشکیل یک کمیسیون ویژه برای امور ترکستان (ترک کُمیسیا) توسط لنین در مقام صدر سونارکُم.
۱۰ اکتبر: تعیین ترک کمیسیا بعنوان ارگان کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه که برای اعمال کنترل حزبی بر کمونیست‌های ترکستانی از اختیارات کافی برخوردار گشت. انتصاب الیاوا به ریاست ترک کمیسیا.

در میان اختلافات طرح‌شده، ارگان رهبری کمونیست‌های مسلمان محلی (مُسبورو)  [از این پس "دفتر مسلمین"] که به کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست ترکستان وابسته بود خود را عالی‌ترین ارگان حزبی در ترکستان اعلان کرد.
در ژانویه ۱۹۲۰، تورار ریسکولوف (صدر "دفتر مسلمین") مطرح کرد که جمهوری شوروی خودمختار ترکستان به یک "جمهوری ترکی" تغییر یابد. تغییر نام حزب کمونیست ترکستان به "حزب کمونیست ترکی" توسط کنفرانس پنجم بعد از سخنرانی ریسکولوف تصویب شد.

درخواست میخائیل فرونزه برای معوق‌ نگه‌داشتن تغییر اسم حزب تا حصول تصمیمی از سوی کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه.

تلگراف الیاوا به کمیته اجرایی کمینترن در تاریخ ۲۵ فوریه ۱۹۲۰ در باب تاسیس شورای تبلیغات بین‌المللی شوروی؛ این شورا فعالیت‌های حزب کمونیست ایران (عدالت)  و حزب کمونیست بخارا را تحت‌نظارت خواهد داشت و هم یک رشته شعب تبلیغاتی دیگر برای چین، ترکیه و خیوه / این شورا یکی از ارگان‌های کمینترن محسوب نمیشود.
علت تاسیس این شورا: ارتباط با تحولات داخلی ترکستان/ در نسبت‌قرار گرفتن با نهضت‌های نوپای کمونیستی شرقی.
* آوتیس سلطان‌زاده یکی از اعضای شورای فوق بود.

نهضت‌های کمونیستی شرقی:
این تحرکات کمونیستی طبیعتا در حیطه‌ی مسئولیت‌های کمیساریای خلق برای امور خارجه (نارکومیندل) قرار گرفت.
یکی دیگر از نهادهای ذی‌ربط شورای کمیساریای خلق برای امور ملیت‌ها بود (narkomnats) که تحت سرپرستی استالین قرار داشت.
کمیساریای امور ملیت‌ها علاوه‌بر شعبی که برای دیگر ملیت‌ها داشت، یک دایره خاص مسلمین داشت موسوم به مُسکوم (muskom) که در فوریه ۱۹۱۸ تاسیس شد.
در کنار این دو نهاد یک موسسه حزبی نیز وجود داشت: دفتر مرکزی سازمان‌های کمونیستی خلق‌های شرق، مُسبورو_ "دفتر مسلمین". دفتر مرکزی در اواخر سال ۱۹۱۸ و در پی تشکیل نخستین کنگره‌ی سراسری سازمان‌های کمونیستی خلق‌های شرق بنیان نهاده شد.
یکی دیگر از نهادهای مدعی رسیدگی به امور "خلق‌های شرق"، "شورای رهایی شرق" بود که اواخر سال ۱۹۱۹ (بعد از تاسیس کمینترن در مارس) در مسکو تاسیس شد.
*مهم‌ترین مسئله‌ای که ذهن نظریه‌پردازان مسکوم را به خود مشغول داشت آن بود که آیا انقلاب شرق را باید در امتداد محور دریای سیاه به حرکت درآورد و یا از طریق آسیانه‌ی میانه و بسوی ایران؟
*در دفتر مسلمین (مرکزی) کسانی چون حیدرخان عمواوغلی خواستار فعالیت در میان مسلمان‌های مستقر در آسیای میانه بودند.
26.03.202500:51
وجود مرگ ما را ناچار می‌کند که یا به اراده‌ی خود دست از زندگی بشوییم، یا زندگی‌مان را چنان تغییر دهیم که معنایی بیابد که مرگ نتواند آن را بگیرد.

نقل‌قولی از تولستوی، از یادداشت‌های آلبر کامو.
22.04.202501:06
آدمِ کنشگر نه ارباب است نه برده. او آن‌سوی این تقابل ایستاده است، او این تقابل را ملغا می‌کند. صرفاً در آزادیِ کنش‌کردن است که مدعای هوتنِ هخامنشی، آن دموکراتِ ایرانی، محقق می‌شود، هم‌او که هرودوت راجع به او گزارش می‌کند: «نه خواهان سلطه‌گری‌ام و نه خواهانِ خدمتگزاری.» فقط مَنی که کنش می‌کند خود آغاز می‌کند ـ و لذا خدمت نمی‌گزارد ـ و خود به عمل درمی‌آورَد ـ و بنابراین سلطه‌گری نمی‌کند. این منِ دموکراتیکِ عملی که نه خدمت می‌گزارد و نه سلطه‌گری می‌کند، فرآوردۀ رهاییِ یونانی است: فرآوردۀ رهاییِ آزادی از سلطۀ درونیِ خودِ آزادی. این رهایی به‌نحو دیالکتیکی محقق می‌شود: از تجربۀ ناآزادی، به مثابه نفیِ نفیِ آن. بنابراین، می‌توان به این منِ عملیِ-آزادي که خودش را در مفهومِ ارسطو از کنش‌کردن¹ نشان می‌دهد نامِ هگلیِ مدرنِ آن را نیز داد: «سوژه».

کریستوف منکه، از «نظریۀ رهایی»، ترجمۀ سیدمسعود حسینی، ص۸۴

1. «هر کنشی هرگاه رخ می‌دهد، به دلخواه رخ می‌دهد؛ زیرا اصلي [arche {آرخه}] که اعضای بدن را حرکت می‌دهد درخودِ آدمِ کنشگر قرار دارد. ولی اگر اصلِ کنش در او باشد، انجام دادن یا انجام‌ندادنِ کنش به او بستگی دارد.» (ارسطو، اخلاق نیکوماخوس)
18.04.202510:50
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

جمعیت فرهنگ رشت

* الگوی جودت برای تشکیل جمعیت فرهنگ رشت، شرکت علمیه‌ی فرهنگ بود که توسط سلیمان‌میرزا اسکندری در تهران تشکیل یافته بود. هدف این شرکت پیشرفت علوم و انتشار و گسترش فرهنگ بود از جمله برگزاری کلاس‌های اکابر رایگان و ترجمه کتب و ...
در مجموع شرکت علیمه‌ی فرهنگ فعالیت خود را مجزای از امور سیاسی تعریف می‌کرد و در موضوعات دینی و مذهبی نیز ورود نمی‌کرد.
تاسیس در سال ۱۲۹۵ به همت آقای حسین جودت، دبیر ریاضیات مدرسه احمدیه و به کوشش جمعی از جوانان روشنفکر گیلان.

اطلاع جودت از تفریحات ناسالم دانش‌آموزان و جوانان منجر به تلاش برای ایجاد مشغولیاتی فرهنگی برای آنان و طرح پیشنهاد تشکیل جمعیت فرهنگ شد.

تاسیسات آن شامل: کتابخانه (با بیش از هزار جلد کتاب در زمینه‌های علمی، هنری، تاریخی،..) جمعیت کلاس اکابر (برگزاری کلاس اکابر برای نوآموزان)، مجله فرهنگی ماهانه (با حضور نویسندگانی چون سعید نفیسی و نصرالله فلسفی)، تئاتر و نمایش.

این جمعیت شامل کمیسیون‌های مالی، کمیسیون قرائت‌خانه، کمیسیون تئاتر، کمیسیون موسیقی و کمیسیون اکابر بود.

* منبع درآمد جمعیت، نمایش تئاتر و دریافت کمک‌های مالی بود. تنظیم امور مالی جمعیت برعهده‌ی کمیسیون امور مالی بود.


اثرگذارترین بعد فعالیت جمعیت، اجرای نمایش و تئاتر بود. تئاتر به‌مثابه ابزاری برای ارتقای فرهنگ توده در نظر گرفته می‌شد.

* پیش از جمعیت فرهنگ، «هیئت امید ترقی» اولین کانون فرهنگی رشت به سرپرستی میرزاحسن‌خان ناصر بود که حوالی سال ۱۲۹۰ تشکیل یافت. تشکیل گروه تئاتر توسط هیئت امید ترقی با کمک محمدحسین‌خان دایه تبریزی (دایی نمایشی) انجام گرفت.

تحریک علمای شهر و تقاضای تعطیلی اجرای نمایش سالوس به درخواست جمعی از اراذل و اوباش.
* نمایش سالوس نوشته‌ی مولیر و با ترجمه‌ی ناصر بود. و نمایش آن بارها با مشکلاتی از قبیل مداخلات علما و اوباش مواجه شد.



* طی سال‌های ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ برگزاری حدودا ۲۰۰ نمایش تئاتر توسط جمعیت فرهنگ در شهرهای رشت و انزلی انجام گرفت.



درباره‌ی امور زنان، بنا به تصمیم جمعیت فرهنگ بعضی از بانوان متعلق به اعضای جمعیت فرهنگ مامور شدند که جلساتی خاص و مخفیانه برای بانوان در خانه تشکیل دهند که منجر به تشکیل جمعیت‌هایی از بانوان گردید. (برای نمونه مجمع پیک سعادت نسوان)

ناظم کمیسیون موسیقی جمعیت فرهنگ، کریم کشاورز بود و این کمیسیون‌ در دفتر جمعیت کلاس‌های موسیقی برگزار می‌‌کرد.

مجله فرهنگ
؛ شماره اول دی‌ماه ۱۲۹۸، انتشار ماهانه، عدم‌ورود به امور سیاسی، مدیریت انتشار سه‌شماره اول را میرزا محمدخان شبانی عهده‌دار بود، از شماره چهارم به سردبیری سید احمد قطبی منتشر می‌شد.

‌* در بازه شکل‌گیری جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران به رهبری میرزا کوچک‌خان، فضای سیاسی گیلان بیش از گذشته آزاد شد. انتشار مجله اما در این برهه از جانب جمعیت متوقف می‌شود و در فروردین ۱۳۰۴ دوره‌ی دوم انتشار مجله از سرگرفته می‌شود.
سردبیری دوره دوم برعهده تقی رائقی و متاثر از اندیشه‌های مارکسیستی بود

* بروز مشکلات مالی مجله در پی عدم‌پرداخت حق اشتراک مخاطبین! و بروز حساسیت نظمیه نسبت به مجله فرهنگ.
از سال ۱۳۰۶ دیگر مجله فرهنگ منتشر نشد
نظمیه و جمعیت فرهنگ رشت:
فعالیت سیاسی اعضای جمعیت فرهنگ خارج از حوزه‌ی خود جمعیت (عضویت حسین جودت و دایی نمایشی در شعبه رشتِ فرقه‌ی اجتماعیون‌عامیون) و هم‌چنین طرفداری برخی از اعضای جمعیت فرهنگ از نهضت جنگل‌، منجر به برانگیخته‌شدن حساسیت نیروهای نظمیه شد.

* خرداد ۱۲۹۹ و تشکیل جمهوری شورایی سوسیالیستی منجر به سیاسی‌تر شدنت اعضای جمعیت شده بود.


افزایش سخت‌گیری‌ها نسبت به فعالیت‌های گروهی، بعد از ظهور نهضت جنگل. و تعطیلی تقریبی جمعیت تا سال ۱۳۰۱.

تصمیم نظمیه مبنی بر تعطیلی جمعیت فرهنگ به اتهام همکاری با کنسولگری دولت شوروی!

حمله‌ی نظمیه‌چی‌ها به دفتر و کتابخانه جمعیت و مصادره اموال مربوط به جمعیت.

در سال ۱۳۰۳ با کاهش محدودیت‌ها در گیلان فعالیت‌های جمعیت فرهنگ از سر گرفته شد.

سرایت آثار جمعیت فرهنگ به د
یگر شهرهای گیلان؛ تاسیس مجمع پرورش انزلی توسط صادق کوچک‌پور از اعضای جمعیت فرهنگ.ا همکاری مجمع پرورش انزلی و جمعیت فرهنگ رشت / مجمع ادبی ترقی لنگرود توسط صادق کوچک‌پور با کمک‌ میرزا محمدخان جودی (رئیس اداره پست لنگرود) / تاسیس جمعیت پیک سعادت نسوان توسط روشنک نوعدوست در رشت و تلاش برای باز کردن پای زنان به حوزه تئاتر و تلاش برای سوادآموزی زنان /ا انجمن پرورش قزوین توسط سه‌تن از کارمندان سابق اداره‌ی دارایی رشت که بعدتر به عضویت اداره دارایی قزوین درآمدند.

* حمایت تجار از تشکل‌های فرهنگی مذکور.
07.04.202511:27
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

حزب کمونیست ایران

قسمت چهارم

در تهران در سال ۱۹۲۱، ۱۴ سازمان اولیه‌ی حزبی، از جانب کمیته‌ی مرکزی اول، فعالیت غیرعلنی داشتند.

شاخه‌ی آذربایجان حزب کمونیست ایران نیز توسعه‌یافته بود. حتی پیش از تشکیل کنگره‌ی اول در بسیاری از شهرهای آذربایجان شعب حزب عدالت وجود داشت.

* حزب کمونیست ایران و سازمان آذربایجان آن نتوانست ارتباط نزدیک لازم را با قیام مسلحانه‌ی آغازشده در تبریز به رهبری دموکرات‌های آذربایجان ایجاد نمایند.

سازمان آذربایجان حزب کمونیست ایران در بوجودآوردن اتحادیه‌های کارگری و اتحادیه‌های معلمان و روشنفکران در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان نقش فعالی داشت. جریده‌ی هفتگی «تکامل» ارگان اتحادیه‌های تبریز بود. و مدیریت آن برعهده‌ی میرعلی‌اکبر سراج. سازمان شهری خوی حزب نیز روزنامه‌ای به نام «کارگر» انتشار می‌داد.

* مدیریت روزنامه کارگر برعهده‌ی میرمهدی بود. وی در زمینه فرهنگ و تمدن در شهر خوی خدمت چشمگیری انجام داده بود. تاسیس نخستین مدرسه دخترانه‌ی خوی توسط وی انجام شده بود. میرمهدی هم‌چنین بارها به ریاست انجمن شهر انتخاب گردید.

خراسان هم یکی از ایالات ایران بود که حزب طی سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۱ در آنجا فعالیت می‌کرد. اگرچه در خراسان از زمان تشکیل حزب عدالت سازمان حزبی وجود داشت اما این سازمان بسیار ضعیف بود. امور تشکیلاتی در خراسان بعد از برگزاری نخستین کنگره گسترش یافت.

بعد از قیام ژاندارم‌ها به ریاست کلنل محمدتقی پسیان و به کمک کمیته ملّیون، و بعد از زندانی‌شدن قوام‌السلطنه در آوریل ۱۹۲۱ در مشهد، قلمرو و فعالیت کمونیست‌ها توسعه بیشتری یافت.
* با آنکه سازمان خراسان در قیام شرکت کرده بود، اما در این زمان کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست ایران امکان آن را نیافت تا با سازمان خراسان و سران قیام پیوند نزدیک ایجاد نمایند. بعد از سرکوبی قیام خراسان در اوایل اکتبر ۱۹۲۱، کمونیست‌ها هم باتفاق اعضای کمیته‌ی ملیون و اشخاص ترقی‌خواه دیگر زندانی می‌شوند و فعالیت سازمان مشهد حزب کمونیست ایران متوقف می‌گردد.

خوزستان یکی از مناطق مورد توجه حزب کمونیست ایران بوده است. ده‌ها هزار نفر کارگر در صنایع نفت خوزستان کار می‌کرد. حزب بعلت موانع مختلف نتوانست در سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۱ در این سامان سازمان حزبی بوجود آورد. در این زمان کارگران صنایع نفت خوزستان حتی اتحادیه کارگری نیز نداشتند. از آنجایی که اعتصابات کارگری را در این منطقه هیچ تشکیلاتی رهبری نمی‌کرد، اینگونه حرکت‌ها جنبه‌ی خودجوش داشتند. مثلا اعتصاب کارگران صنایع نفت در سال ۱۹۲۰ علیه شرکت نفت انگلیس-ایران.

حزب کمونیست و اتحادیه‌های کارگری:
کار سازمان‌دهی اتحادیه‌های کارگری بطور جدی در سال ۱۲۹۷ آغاز شد. در این زمینه کارگران چاپخانه‌ها پیشقدم شدند. در همان سال اتحادیه آنان به رهبری سیدمحمد دهگان از نو سازمان یافت.

*نخستین اتحادیه کارگری در ایران نیز در سال ۱۲۸۵ توسط محمد پروانه و گروهی از کارگران چاپخانه‌ای کوچک واقع در خیابان ناصریه سازمان یافته‌بود.

تشکیل سازمانی به‌نام شورای مرکزی اتحادیه‌های کارگری در سال ۱۹۲۱، به صدارت سیدمحمد دهگان.

* عضویت اتحادیه‌ی عمومی کارگران مرکزی در سال ۱۳۰۱؛ کارگران نانوایی (۳۰۰۰ عضو)، پارچه‌بافان (۲۰۰۰ عضو)، کارگران کفاش (۱۸۰۰ عضو)، کارکنان پست و تلگراف (۹۰ تا ۳۵۰ عضو)، کارگران قناد (۹۰ تا ۳۵۰ عضو)، کارگران چاپخانه (۹۰ تا ۳۵۰ عضو)، شاگردان خرده‌فروشی (۹۰ تا ۳۵۰ عضو)، منشی‌های تجارتخانه (۹۰ تا ۳۵۰ عضو).

* شاهزاده نصرت‌الدوله، از نمایندگان طبقه حاکم اشرافی، «سندیکای صاحب‌کاران» را تشکیل داد.


روزنامه «حقیقت»، ارگان شورای مرکزی اتحادیه‌های کارگری بود.
انتشار نخستین شماره در ۲۸ دسامبر ۱۹۲۱ و به زبان فارسی.
نویسنگان اصلی روزنامه حقیقت عبارت بودند از: سیدمحمد دهگان، سیدجعفر پیشه‌وری و بهمن شیدانی. «حقیقت»، نخستین روزنامه‌ی مارکسیستی‌لنینیستی منتشرشده در تهران بود.
02.04.202516:19
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

حزب کمونیست ایران

مقدمه

* هنگامی که کنگره موسس حزب کمونیست ایران در انزلی تشکیل شد بنظر می‌آید که حیدرخان در عشق‌آباد عضو هیئتی بود که برای ملاقات با الله‌وردی‌خان [خداوردی] یکی از روسای گروه‌های راهزن که اینک انقلابی شده بود، از مرز گذشته وارد قلمرو خراسان شده بود.
بنظر می‌رسد حیدرخان از فوریه ۱۹۲۰/ بهمن ۱۲۹۸، تاسیس یک واحد نظامی ایرانی قشون موسوم به تیپ بین‌المللی ایران را در مذاکراتش با فرونزه مدنظر داشته. مع‌هذا این شورای تبلیغات بود که در ۱۱ مارس ۱۹۲۰ برای طرح تشکیل تیپ بین‌الملل ایران با فرماندهی جبهه‌ی ترکستان به صورتی رسمی وارد مذاکره شد. حدود یک ماه بعد بالاخره، فرماندهی جبهه‌ی ترکستان فرمان تشکیل فوری تیپ مزبور را صادر کرد. هرچند سرنوشت این تیپ ناکامی بود.

* برخلاف ناکامی تیپ بین‌الملل، شعبه‌ی عشق‌آباد شورای تبلیغات از همان اوایل کار، یعنی از بهار ۱۹۲۰ توانست عملیاتی را در قبال ایران (اختصاصا خراسان) صورت دهد. در بهار و تابستان ۱۹۲۰ / ۱۲۹۹ شعبه‌ی عشق‌آباد مدعی شد که نه‌تنها در اکثر شهرهای اصلی خراسان بلکه تقریبا در تمامی روستاهای قوچان نیز شعبه زده است.
آوریل ۱۹۲۰ / فروردین ۱۲۹۹؛ ورود خداوردی به عشق‌آباد برای مذاکره با مقامات شورای تبلیغات و صاحب‌منصبان نظامی ماوراء خزر پیرامون طرح ایجاد یک انقلاب سراسری در خراسان. سپس همراه با سه قبضه مسلسل، دویست قبضه تفنگ انگلیسی و پنجاه هزار عدد فشنگ راهی خراسان گردید.

شعبه عشق‌آباد که امید فراوانی به خداوردی بسته بود، گزارش‌های امیدوارکننده‌ای به تاشکند فرستاد. پس از استقرار قوای شوروی در انزلی (۱۸ مه ۱۹۲۰ / ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹) و اعلان "جمهوری شورایی ایران" در رشت، شورای تبلیغات از خداوردی به گونه‌ای همانند یک میرزا کوچک‌خان ثانی سخن می‌گفت. با این حال شورش خداوردی راه به جایی نبرد. کم‌کم ستاره‌ی بخت شعبه‌ی عشق‌آباد شورای تبلیغات رو به افول نهاد.

با چیرگی بلشویک‌ها بر جمهوری آذربایجان (۲۷ آوریل ۱۹۲۰) و اشغال انزلی توسط ارتش سرخ در ۱۸ مه همان سال، نقطه ثقل تبلیغات بلشویکی در شرق به سمت باکو متمایل شد و شورای تبلیغات در تاشکند موقعیتی کم‌وبیش حاشیه‌ای یافت.


* چنین بنظر می‌آید که سران بلشویک دفتر قفقاز و همراهان آذربایجانی آنها در رهبری حزب کمونیست جمهوری آذربایجان به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران فرمان داده بودند که حتی اگر به قیمت گریزان‌کردن رهبران اصلی نهضت جنگل هم تمام شود، جنبش جنگل را بنحوی بیش از پیش رادیکال کنند. هنگامی که در پاییز ۱۹۲۰ آشکار شد که این خط مشیِ نادرستی بوده است، آنها تقصیر را به گردن سلطانزاده انداختند
.
در فاصله اول تا هشتم سپتامبر / ۱۰ - ۱۷ شهریور در خلال نخستین کنگره‌ی خلق‌های شرق در باکو، گروهی از چهره‌های فرمانبر تحت رهبری حیدر عمواوغلی به عضویت یک کمیته مرکزی جدید تعیین شدند. اگرچه سلطانزاده با شدت تمام از مواضع خود دفاع کرد ولی در نهایت مخالفانش به حذف وی از صحنه موفق شدند. کمیته مرکزی جدید زمام امور حزب را در دست گرفت و سلطانزاده در مقام یکی از اعضای کمیته‌ی اجرایی کمینترن به مسکو منتقل شد.


*تشکیل نخستین کنگره‌ی خلق‌های شرق مبیّن اهمیت فزاینده‌ی باکو نسبت به تاشکند در این عرصه بود. کنگره‌ی باکو تشکیلات تبلیغاتی جدیدی را تحت عنوان "شورای تبلیغات و عمل در میان خلق‌های شرق" تاسیس کرد

در پاییز ۱۹۲۰ باورهای ایدئولوژیکی که اصولا به تاسیس شورای تبلیغات منجر شده بود، کماکان به قوت خود باقی بود ولی تبلیغات و تحریکات این نهاد در مرزهای شرقی شوروی، و بویژه در سمت‌وسوی ایران، بنحوی فزاینده با خط‌مشی اتخاذشده از سوی کمیساریای خلق برای امور خارجه که بر مذاکره استوار بود در تعارض قرار گرفته بود
* هنگامی که شورای تبلیغات تاسیس شد کمیسیون ترکستان با صراحت کامل هیچ پیوندی میان این نهاد و کمینترن قائل نشد ولی شگفت آن که فقط هشت ماه بعد و به دلیل ملاحظات ناشی از مقتضیات مذاکرات مسکو با ایران و بریتانیا، یک چنین پیوندی ضروری تلقی شد.


منبع: فرقه عدالت ایران؛ از جنوب قفقاز تا شمال خراسان. نوشته‌ی محمدحسین خسروپناه و الیور باست.
28.03.202501:02
همه‌ی شواهد و مدارک تمدن در عین حال شواهد و مدارک توحش‌اند؛ و درست همانطور که این مدارک از توحش بی‌بهره نیستند، شیوه‌ی انتقال آنها از مالک به مالک نیز آلوده به توحش است. از این روست که یک ماتریالیست تاریخی تا حد ممکن خود را از آن‌ها مجزا می‌کند. او مطالعه‌ی تاریخ در جهتی خلاف جریان رود را وظیفه‌ی خویش می‌داند.

والتر بنیامین، از تز هفتم از تزهایی درباره‌ی مفهوم تاریخ.
25.03.202521:45
سازمان‌ها و احزاب چپ در ایران

۷) فرقه عدالت

قسمت هشتم

۲۵ آوریل ۱۹۲۰: ناامیدی رهبران روسیه شوروی (از جمله لنین) از انقلاب پرولتری در اروپا، قرارگیری ایران در کانون توجه آنان برای "دمیدن در کوره‌ی انقلاب شرق"، دستور به فرماندهی جبهه‌ی ترکستان: "هرچه سریع‌تر یک نیروی بین‌المللی اعزامی ایرانی از طریق استخدام داوطلبان تشکیل شود."
آغاز فعالیت‌های کمیته ایالتی ترکستان فرقه عدالت و شورای ترویج بین‌المللی برای تشکیل "تیپ بین‌المللی ایران".
* بر اساس دیدگاه الیور باست: "واحد مزبور (تیپ بین‌المللی ایران) به مأوا و مأمن مجموعه‌ای از معتادها، دزدان، قاچاقچی‌ها و فراری‌ها تبدیل شده بود. از ویژگی‌های این نیرو فقدان انضباط و کمبود هرگونه آگاهی انقلابی در میان داوطلبان بود.
توقف برنامه‌ی تکمیل و تشکیل ارتش سرخ ایران در سپتامبر ۱۹۲۰.

در کنفرانس کمیته ایالتی ترکستان تاکید شده بود که "برعکس کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری که طبقه کارگر آن متشکل بوده است و بنابراین احزاب کمونیست قادرند مستقل عمل نمایند، حزب عدالت باید در شرایط ایران تمام کسانی را که بخاطر وضع اقتصادی خود در براندازی الیگارشی اربابی ذینفع می‌باشند به‌سوی خود جلب کند". علاوه‌ بر این، "حزب باید در مبارزه علیه اشغال [ایران توسط] انگلستان و استبداد شاه، به همه‌ی عناصر چپ ایران، تا زمانی که فعالیت آنان با منافع کارگران و دهقانان تضاد پیدا نکرده، مدد برساند."

۳ آوریل ۱۹۲۰؛ آخرین جلسه کنفرانس، انتخاب اعضای کمیته ایالتی، پیامی به نهمین کنگره‌ی حزب کمونیست (بلشویک) روسیه، انتشار بیانیه‌ای خطاب به زحمتکشان ایران.
* بنظر می‌رسد کنفرانس کمیته ایالتی ترکستان زمینه‌ساز تحوّل فرقه عدالت به حزب جدید، یعنی حزب کمونیست ایران گردید.
۲۷ آوریل ۱۹۲۰: ورود ارتش سرخ به باکو، سقوط دولت مساوات، حزب کمونیست ایران قدرت را بدست گرفت و جمهوری آذربایجان بخشی از روسیه شورایی شد.

تشکیل هیئت اجرائیه‌ی فرقه عدالت در هفته اول ماه مه ۱۹۲۰. از ۹ تا ۲۰ آوریل ۱۹۲۰، هیئت اجرائیه روندی را که با کنفرانس ترکستان آغاز شده بود، ادامه داد.
در تاریخ ۹ مه هیئت اجراییه اعلام کرد وظیفه‌ی این هیئت تشکیل واحدهای حزبی در بین کارگران ایرانی مقیم باکو، انتقال دفتر مرکزی فرقه عدالت به ایران، جذب و سازمان‌دهی کارگران و دهقانان و بدست‌گرفتن رهبری مبارزه‌ی آزادی‌بخش ملی و مبارزه با "طفیلی‌های" جامعه‌ی ایران است.

۱۳ مه ۱۹۲۰؛ هیئت اجرائیه فرقه عدالت اعلام کرد در ۱۵ ژوئن همان سال کنگره‌ی کمونیست‌های ایرانی تشکیل می‌شود. (نمایندگان فرقه عدالت در ایران، ترکستان، داغستان، گرجستان، گنجه و باکو)
* اگرچه در ماه مه ۱۹۲۰ تمام هم و غم هیئت اجرائیه فرقه عدالت معطوف به فراهم‌کردن مقدمات تشکیل کنگره و هماهنگی و همکاری با بلشویک‌های آذربایجان و فرماندهان ارتش سرخ برای ایجاد جبهه‌ی آسیایی انقلاب جهانی از طریق ورود به گیلان و اتحاد با جنبش جنگل بود، اما ضرورت دفاع از تمامیت سرزمین شوراها را نیز مدنظر داشت. (صدور اعلامیه در ۱۵ مه به مناسبت تعرض ارتش سرخ علیه ارتش لهستان که در ۲۵ آوریل ۱۹۲۰ به روسیه حمله کرده و کیف را متصرف شده بود. مضمون این اعلامیه "دعوت به مبارزه علیه خائنان لهستان" بود.

* سلطان‌زاده در سال ۱۹۲۲ نوشت: کنگره‌ی اول حزب کمونیست ایران به ابتکار کمیته ایالتی ترکستان تشکیل شد. البته کمیته ایالتی ترکستان بدون فعالیت‌های هیئت اجرائیه و دفتر مرکزی فرقه عدالت در باکو نمی‌توانست این کنگره را در انزلی برگزار کند.
۲۳ مه ۱۹۲۰: ورود رهبران و نمایندگان فرقه عدالت ایران با کشتی از باکو به انزلی.
*کشتی بخار در حالی که یک دسته‌ موزیک نیز بر عرشه آن را همراهی می‌کرد، در ساحل پهلو گرفت و رفیق بهرام آقایوف از همان عرشه کشتی خطاب به جمعیتی [که در ساحل جمع شده بودند] شروع به سخنرانی کرد و گفت: پایان دوره‌ی ملاکان و زمینداران فرارسیده است و بزودی کمونیست‌ها در ایران مبارزه علیه طبقه‌ی بورژوازی را که سزاوار کشته‌شدن و نابودی هستند، شروع می‌کنند.

۲۲ ژوئن ۱۹۲۰: برقراری نخستین کنگره‌ی فرقه عدالت ایران در انزلی و تغییر نام فرقه به فرقه کمونیست ایران. این تغییر به معنای آغاز مرحله‌ای جدید در جنبش چپ ایران یعنی غلبه کمونیسم بر سوسیال‌دموکراسی نیز بود.

منبع: کتاب "فرقه عدالت ایران؛ از جنوب قفقاز تا شمال خراسان"، نوشته‌ی محمدحسین خسروپناه و الیور باست.
Shown 1 - 24 of 26
Log in to unlock more functionality.