
«خوبان پارسیگو»
📥 https://t.me/HarfinoBot?start=31c295612cfda7f
◽️لینک گفتگوی ناشناس با ادمین، درصورت نیاز.
گروه شعرمون: https://t.me/khoobaneparsi
◽️لینک گفتگوی ناشناس با ادمین، درصورت نیاز.
گروه شعرمون: https://t.me/khoobaneparsi
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateAug 25, 2018
Added to TGlist
Feb 20, 2025Linked chat
Latest posts in group "«خوبان پارسیگو»"
23.04.202506:53
«مرثیهای برای خاموشی»
• در شبی
در سالهای دور،
در خانهای دور از هیاهوی بیرون،
همایون خرم است
و ویولون در آغوشاش.
خرم مینوازد و
مردی میخواند
جای آن زنی که نه نامش بود،
نه آوازش، نه حتی سایهاش در هوای ممنوعهی دههی شصت...
• آن روزگار صدا ممنوع بود.
زن، ممنوع بود.
آواز، تبعید شده بود به پستوهای حافظهی مردمان.
اما در آن خلوتِ نجیب،
مردی بینام،
واژهها را زیر لب زمزمه کرد،
بیمیکروفن،
بیتماشاگر،
و بیامید به بازگشت.
• در حاشیهی این اجرای خاموش،
سایهای آهسته به پا خاست:
نصرت کریمی؛
بازیگری که صورتش را، صدایش را، و لبخندهایش را توقیف کرده بودند،
حالا با تنی اندوهبار،
در میانهی نغمهای که کسی را به یاد گذشتهای تلخ میبرد،
رقصی کرد که بیشتر اشک بود تا حرکت؛
بیشتر دعا بود تا شور.
آن رقص، نه از سر سبکسری،
که سوگواریای بود برای تمام خاطراتی که اجازهی تکرار نداشتند.
• او، در سایهی سازِ خرم، میرقصید برای آنهمه زنِ بینام،
برای پردههای بسته،
برای ترانههایی که خاک خورده بودند.
و این، شاید
آخرین رقصِ او بود؛
همانگونه خاموش که نخستین بار، و همانگونه ممنوع که تمام سالهای پس از آن...
• آن شب،
اجرا تمام شد،
بیتشویق، بیپرده، بیصدا.
اما لرزش سیمها،
همچنان در اتاق ماند،
در پردههای دل ماند،
در تاریخ ماند....
چون طنینِ غمی که با هیچ چیز نمیشود خاموشش کرد.
#همایون_خرم
#نصرت_کریمی
#دلکش
#مرضیه
#موسیقی_زنان
#موسیقی_ایرانی
#موسیقی_اصیل_ایرانی
▪️ویدئو را حتما ببینید.
💠 خوبان پارسیگو
• در شبی
در سالهای دور،
در خانهای دور از هیاهوی بیرون،
همایون خرم است
و ویولون در آغوشاش.
خرم مینوازد و
مردی میخواند
جای آن زنی که نه نامش بود،
نه آوازش، نه حتی سایهاش در هوای ممنوعهی دههی شصت...
• آن روزگار صدا ممنوع بود.
زن، ممنوع بود.
آواز، تبعید شده بود به پستوهای حافظهی مردمان.
اما در آن خلوتِ نجیب،
مردی بینام،
واژهها را زیر لب زمزمه کرد،
بیمیکروفن،
بیتماشاگر،
و بیامید به بازگشت.
• در حاشیهی این اجرای خاموش،
سایهای آهسته به پا خاست:
نصرت کریمی؛
بازیگری که صورتش را، صدایش را، و لبخندهایش را توقیف کرده بودند،
حالا با تنی اندوهبار،
در میانهی نغمهای که کسی را به یاد گذشتهای تلخ میبرد،
رقصی کرد که بیشتر اشک بود تا حرکت؛
بیشتر دعا بود تا شور.
آن رقص، نه از سر سبکسری،
که سوگواریای بود برای تمام خاطراتی که اجازهی تکرار نداشتند.
• او، در سایهی سازِ خرم، میرقصید برای آنهمه زنِ بینام،
برای پردههای بسته،
برای ترانههایی که خاک خورده بودند.
و این، شاید
آخرین رقصِ او بود؛
همانگونه خاموش که نخستین بار، و همانگونه ممنوع که تمام سالهای پس از آن...
• آن شب،
اجرا تمام شد،
بیتشویق، بیپرده، بیصدا.
اما لرزش سیمها،
همچنان در اتاق ماند،
در پردههای دل ماند،
در تاریخ ماند....
چون طنینِ غمی که با هیچ چیز نمیشود خاموشش کرد.
#همایون_خرم
#نصرت_کریمی
#دلکش
#مرضیه
#موسیقی_زنان
#موسیقی_ایرانی
#موسیقی_اصیل_ایرانی
▪️ویدئو را حتما ببینید.
💠 خوبان پارسیگو
10.04.202521:52
همزاد
گوگوش
بدون شرح.
10.04.202521:49
نوشت:
عشق، تصویر کوچکتری از مرگ است،
با همان اثراتی که نیروی انسانی برای مقابله با آن کاری نمیتواند بکند...
عشق، تصویر کوچکتری از مرگ است،
با همان اثراتی که نیروی انسانی برای مقابله با آن کاری نمیتواند بکند...
10.04.202512:31
بس دیده که شد خاک و نشد محرم دیدار
آیینهی ما نیز، غباریست از آنها...
#میرزاعبدالقادر_بیدل_دهلوی
#بیدل
#کلیات #غزلیات ، ج اول، ص ۳۵
ویراست نو، توضیحات، تعلیقات و افزودهها: فرید مرادی، بر اساس نسخه مصحح: #خالمحمد_خسته و #خلیلالله_خلیلی، تهران: زوار
💠 خوبان پارسیگو
آیینهی ما نیز، غباریست از آنها...
#میرزاعبدالقادر_بیدل_دهلوی
#بیدل
#کلیات #غزلیات ، ج اول، ص ۳۵
ویراست نو، توضیحات، تعلیقات و افزودهها: فرید مرادی، بر اساس نسخه مصحح: #خالمحمد_خسته و #خلیلالله_خلیلی، تهران: زوار
💠 خوبان پارسیگو
10.04.202509:02
◽️اسکندر یکی از کاردانان را از عملی¹ شریف عزل کرد و عملی خسیس² به وی داد. روزی آن مرد بر اسکندر درآمد و گفت: «چگونه میبینی عمل خویش را؟»
گفت: «زندگانی پادشاه دراز باد! نه مرد، به عمل بزرگ و شریف گردد، بلکه عمل، به مرد بزرگ و شریف شود. پس در هر عمل که هست نیکوسیرتی میباید و داد و انصاف!»
#عبدالرحمن_جامی
#بهارستان، روضه دوم، به مقدمه و تصحیح و تعلیقات #هادی_اکبرزاده، تهران: روزنه، ص ۶۱
۱_شغل دیوانی(دولتی)
۲_ شغل (دولتی) بیارزش
💠 خوبان پارسیگو
گفت: «زندگانی پادشاه دراز باد! نه مرد، به عمل بزرگ و شریف گردد، بلکه عمل، به مرد بزرگ و شریف شود. پس در هر عمل که هست نیکوسیرتی میباید و داد و انصاف!»
#عبدالرحمن_جامی
#بهارستان، روضه دوم، به مقدمه و تصحیح و تعلیقات #هادی_اکبرزاده، تهران: روزنه، ص ۶۱
۱_شغل دیوانی(دولتی)
۲_ شغل (دولتی) بیارزش
💠 خوبان پارسیگو
09.04.202521:22
اگر پیشنهادی، انتقادی، حرفی، نکتهای بود، در مورد کانال، پستها، مسیری که در پیش گرفتیم؛ کم و زیادش، خوب و بدش،... هرچی که به ذهنتون میرسه، خوشحال میشیم با ما در میون بذارید🌺
#ادمین
#ادمین
09.04.202521:15
راستش امشب پیشنهادی برای شنیدن ندارم. اگر آهنگی دارید که از شنیدنش لذت بردید، با دوستانتون ذیل همین پست به اشتراک بذارید.
سپاسگزارم🌹
#ادمین
سپاسگزارم🌹
#ادمین
09.04.202521:04
گیرم که مال و مُلک سلیمان به تو رسید
باقی چو نیست مُلک سلیمان، چه میکنی؟
چون چهارگز نشیب زمین است مسکنت
چندین بلند درگه و ایوان، چه میکنی؟
مرگ از پیات دو اسبه شب و روز میدود
تو خواب خوش چو مردم نادان، چه میکنی؟
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۷
💠 خوبان پارسیگو
باقی چو نیست مُلک سلیمان، چه میکنی؟
چون چهارگز نشیب زمین است مسکنت
چندین بلند درگه و ایوان، چه میکنی؟
مرگ از پیات دو اسبه شب و روز میدود
تو خواب خوش چو مردم نادان، چه میکنی؟
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۷
💠 خوبان پارسیگو
09.04.202520:55
تو چه دانی چه آرزومندم
به حیات تو ایخجستهخصال!
شادی جان من به دیدن توست
چون شب عید، خلق را به هلال
به نوادر فتد چو تو گـهری
منبع لطف و معدن افضال...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۷
💠 خوبان پارسیگو
به حیات تو ایخجستهخصال!
شادی جان من به دیدن توست
چون شب عید، خلق را به هلال
به نوادر فتد چو تو گـهری
منبع لطف و معدن افضال...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۷
💠 خوبان پارسیگو
09.04.202520:52
شمع ار چه به دل، داغ جدایی دارد
با گریه و سوز آشنایی دارد..
سررشتهٔ شمع، به ز سررشتهٔ من
کان رشته سری به روشنایی دارد...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۶
💠 خوبان پارسیگو
با گریه و سوز آشنایی دارد..
سررشتهٔ شمع، به ز سررشتهٔ من
کان رشته سری به روشنایی دارد...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۶
💠 خوبان پارسیگو
09.04.202520:47
دل کرد بسی نگاه در دفتر عشق
جز روت ندید هیچ رو در خور عشق
چندان که رخَت حُسن نهد بر سر حُسن
بیچاره دلم، عشق نهد بر سر عشق...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۶
💠 خوبان پارسیگو
جز روت ندید هیچ رو در خور عشق
چندان که رخَت حُسن نهد بر سر حُسن
بیچاره دلم، عشق نهد بر سر عشق...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۶
💠 خوبان پارسیگو
09.04.202520:40
گر صبحدم ز سوز غمت دم برآورم
گَرد از نهادِ عالم و آدم برآورم
چندان غم است بر غمم اندر صمیم دل
کز غم مجال نیست که یک دم برآورم
هر دم هزاربار فرو میبرم نفس
تا کی نفس فرو برم و غم برآورم...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۶
💠 خوبان پارسیگو
گَرد از نهادِ عالم و آدم برآورم
چندان غم است بر غمم اندر صمیم دل
کز غم مجال نیست که یک دم برآورم
هر دم هزاربار فرو میبرم نفس
تا کی نفس فرو برم و غم برآورم...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۶
💠 خوبان پارسیگو
09.04.202520:35
ایشمع، به هرزهخند بر خود چندی
تو سوزِ دلِ مرا، کجا مانندی؟
فرق است از آن سوز که از جان خیزد
با آنکه به ریسمانش در خود بندی...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۶
💠 خوبان پارسیگو
تو سوزِ دلِ مرا، کجا مانندی؟
فرق است از آن سوز که از جان خیزد
با آنکه به ریسمانش در خود بندی...
#نجمالدین_رازی
#عرفات_العاشقین، ۶/۳۷۹۶
💠 خوبان پارسیگو
09.04.202520:33
💠 شیخ نجمالدین رازی
Reposted from:
| غُبار |

09.04.202517:00
دل شهرنشینان پرستویی در قفس است. پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه میشود. وطنِ پرستو بهار است و اگر بهارْ مهاجر است، از پرستو مخواه که بماند. اما وطنِ مألوف پرستوی دل، فراسوی گرما و سرما و شمال و جنوب، در ماوراست، در ناکجا.
#سید_مرتضی_آوینی
فردایی دیگر
تهران: واحه، ۱۴۰۰، ص ۱۳۸
|غبار|
#سید_مرتضی_آوینی
فردایی دیگر
تهران: واحه، ۱۴۰۰، ص ۱۳۸
|غبار|
Records
22.04.202523:59
568Subscribers28.03.202520:23
300Citation index26.04.202523:59
292Average views per post26.04.202523:59
292Average views per ad post08.03.202523:59
21.05%ER01.04.202513:05
18.89%ERRLog in to unlock more functionality.