فروردین برای من معنای «شروعی تازه» دارد.
به یکباره برگ تازهای از زندگی من تاریخ میخورد
و داستانهای جدیدی برایم آغاز میگردد.
سال به سال، در فروردین است که برای مدتی این تن و روح خسته، کرکره را پایین میکشند، درست مثل مغازهای که فصل به فصل انبار گردانی میکند، و در لابهلای خاطراتِ هفدهِ پیشین تا هفدهِ کنونی میگردند، گاه با آنها اشک میریزند و گاه صرفا درسهایشان را مرور میکنند. گاه با مرور خاطرات میخندند و گاه دلتنگ روزهای خوش میشوند.
ممنونم از تو ای فروردین زیبا
که نوروز را دربرداری تا همهمان را نو کند
و هفدهت را دربرداری تا مرا..
و ممنونم از تو ای فروردین زیبا
بخاطر شکوفههای دوستداشتنیت
بخاطر شنیدن آواز دلنواز پرندگانِ از سفر برگشتهات
بخاطر نسیم دلنشین روزهای نه گرم و نه سردت
بخاطر نوازش ملایم آفتابِ همیشه روشنت
بخاطر عطر گلها
و بخاطر بارانهایی دوستداشتنی که نمیدانیم کدام یک آخرین است
ممنونم از تو ای فروردین زیبا
و ممنونم از هفدهمین روزت که مرا با این طبیعتِ مثالنزدنی آشنا کرد.
-هفدهم فروردینماه یکهزاروچهارصدوچهار