Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
O𝗇𝗒𝗑𝗂𝖺 avatar

O𝗇𝗒𝗑𝗂𝖺

دشت پروانه ها؟! آنها مردند بعد از تو!
@Akamantooi_bot

http://t.me/HidenChat_Bot?start=7331523881
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateAug 24, 2024
Added to TGlist
Oct 13, 2024

Records

27.04.202523:59
1.1KSubscribers
11.12.202423:59
100Citation index
24.11.202423:59
170Average views per post
24.11.202423:59
177Average views per ad post
09.02.202513:24
83.33%ER
30.12.202412:45
17.65%ERR

Popular posts O𝗇𝗒𝗑𝗂𝖺

07.04.202519:39
"همه چیز از یه لبخند شروع شد... لعنت به همون لبخند. به اون لحظه‌ای که فکر کردم تو نجاتمی. حالا فقط یه خاطره‌ي تاریک موندی تو ذهنی که دیگه حتی خواب هم آرومش نمی‌کنه. از من چیزی نمونده جز یه سایه‌ی خسته، پر از حرفای نگفته، پر از اشکای فروخورده. انگار تموم دنیا قسم خوردن که نفهمنم، که فقط رد شن و جا بذارن..."
25.04.202515:01
دلم با رفتن نبود....اما راه دیگری هم نداشتم!
07.04.202518:48
مگر فقط قلبش خوشحالی اورا نمی‌خواست ؟! پس چرا قلبش توان دوری اورا نداشت
چگونه باید قلبش را راضی میکرد که او دیگر هرگز برا آن نیست ؟!

و دیگر در آغوشش نبود در خیابان ها در حال قدم زدن با او نبود او در شب های تاریکش نبود.... شاید هم بود اما دیگر برای او نبود
30.03.202520:13
05.04.202521:46
لیلیوم زیبای من؛
در خیابان های که با یکدیگر قدم برداشته بودیم به دنبالت هستم تا شاید حتی بتوانم باری دیگر ببینم تو را تا باری دیگر بتوانم در آغوشم گیرمت و دیگر هرگز نگذارم بروی ، لیلیوم من دیگر بی پناه شده ام دیگر کسی در اینجا ژنرالت را دوس ندارد .... من در تمام نقاط دنیا به دنبالت خواهم گشت تا پیدایت کنم.
07.04.202519:22
برای تو مینویسم عزیزکرده؛
یکی دیگر از نامه هایم که میدانم هرگز به دست او نخواهد رسید و هرگز متوجه احساسات من نخواهی شد؛

مینویسم برای آنکه با وجودش زندگیم را روشن کرد و زمانی که نیازش داشتم چاقویش را در قلبم فرو کرد ....
مینویسم برای آن کسی که هنوز در قلبم جوانه می‌زند بی آنکه باشد بی آنکه بداند
برای تو عزیزکرده دست به قلم میشوم تویی که تمام من بود و خواهی بود
بد دیگر هیچکس نتوانست جای تو را بگیرد

عزیزکرده روح بیمارم را دیدی اما چگونه توانستی چاقویت را با آنجا بزنی ؟!
درست است زمان گذشته است و تو دیگر در کنارم نیستی و‌میدانم هرگز مرا به یاد نخواهی آورد
امروز دیدمت انقدر زیبا شده بودی زیباتر از قبل ماننده یک اثر باستانی مرا شناختی ؟! من همان هستم که چاقویت را در قلبش رها کردی
من فردی را دیدم که همه چیز را راجبش می‌دانستم رنگ چشمانش ، علایقش، سرگرمیش، اما آن غریبه بود ....
غریبه زیبایی قلب من بود
07.04.202519:02
هر یک روزی که بدون او برای او می‌گذشت ماننده یک سالی بود که بدون ان بود.... بدون آن چگونه باید به خانه باز می‌گشت چگونه دوباره چشمانش را باز میکرد ؟!
دیگر باید به عشق چه کسی باز می‌گشت به خانه اش؟!
15.04.202517:13
09.04.202511:03
تو آرزویی هر سالم هستی!
14.04.202520:56
و هیچکس نپرسید
"با تو چه کرده اند که چنین در خلصه سکوت فرو رفته ای"
23.04.202521:09
اگر رفتم برای تو خواهم برگشت کمی بیشتر منتظرم بمان قلب من
و هنگامی که داشتم باورش میکردم،
خنجرش را در سینه‌ام فرو کرد.
29.03.202520:05
قسم به زیبایی چشمانت که دیگر کسی به زیبایی آن ندیدم آنها معبود من هستن!
Log in to unlock more functionality.