Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Лачен пише
Лачен пише
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Лачен пише
Лачен пише
درویدوس avatar
درویدوس
درویدوس avatar
درویدوس
11.04.202518:20
گاهی ملاقات‌های غیرمنتظره با غریبه‌های رندوم، آغاز قصه‌هایی باشکوه و بی‌تکرار هستن.
05.04.202520:23
@druidous
شما فرستادین
03.04.202523:24
@druidous
شما فرستادین
02.04.202520:45
@druidous
شما فرستادین
29.03.202519:44
خنده‌ی لب‌هات اندوه نگاهت رو پنهان نمی‌کنه.
27.03.202523:37
می‌دونین گاهی دل آدم برای چای خوردن با یک نفر تنگ میشه حتی.
11.04.202500:10
و ترس بزرگ من اینه که در ابدیت قدم بذارم و تو اونجا نباشی.
05.04.202520:18
@druidous
03.04.202523:23
و کاتب به پسرک گفت: "وقتی به ابرها رسیدی، فراموش نکن که چشم‌های دره‌ی تاریک بهت نگاه می‌کنن. و اگه افتادی، خوب گوش کن تا زمزمه‌ی آسمون رو بشنوی، وقتی اسم تو رو صدا می‌زنه."
29.03.202520:05
@druidous
ماه. یک.

شما فرستادین
28.03.202520:18
و در مورد عکس سمت چپ گفتین:

این مزرعه‌ی ماست در شهرستان بردسیر، استان کرمان. وقتی از دنیا پر هستم، اینجا آروم میشم.
26.03.202520:13
و یک سوال.
05.04.202523:32
تو تمام من هستی، درحالی‌که من جز بخشی از تو نیستم. پس در خیالم تو رو تصور می‌کنم: دریا برای قطره‌ی کوچک، ابر برای مِه سرگردان، طوفان برای نسیم بازیگوش، درخت برای دانه‌ی ضعیف، و خورشید برای نور رها.
04.04.202522:04
لگولاس در همراهان حلقه میگه: "بدرود! من میرم خورشید رو پیدا کنم."
03.04.202523:16
و همونطور که تاریکی برای روشنی ضروری‌ست، چنان‌که این دو بدون هم معنایی ندارن، سقوط هم گاهی برای اوج گرفتن لازمه. پرنده‌ی کوچک باید افتادن رو درک کنه و با ترسِ گرفتار شدن در قعر مواجه بشه، تا حاضر بشه بال‌های لطیف و خواب‌آلود رو باز کنه. پس به بالاتر از جایی میرسه که قبل از سقوط اونجا نشسته بود.
29.03.202519:57
و اما، بریم برای اولین مجموعه‌ی عکس از ماه که شما فرستادین.
ماه چقدر قشنگه! مهتاب انگار پر است از دونه‌های جادو. شب قلمروی قصه‌هاست، وقتی نگاه خیال پر میشه از تصویر محبوب نقره‌ای. ممکنه روزی دست شوق من از لمس دامان تو خاکستر بشه؟
28.03.202520:17
@druidous
شما فرستادین
26.03.202520:12
هر بار که از دست دادم، کنارم بودی و بهم بخشیدی. وقتی گریختم، دنبالم اومدی که راه برگشت رو گم نکنم. هرگز به خشم من با روش خودم پاسخ ندادی، و نه پسندیدی که اشک من در جهان سرگردان بشه. شاید یک روز برسه که بالاخره مثل تو باشم، اما تا اون روز، نپسند که بدون تو باشم.
05.04.202520:24
و یک سوال.
03.04.202523:30
در عکس سمت راستی، پرنده‌ها رو دیدین؟ یکی‌شون انگار یک پرستوی کوچک است.
03.04.202523:08
گاهی می‌دونیم باید چیکار کنیم و می‌تونیم انجامش بدیم؛ اما شوق یا انگیزه رو گم می‌کنیم.
29.03.202519:46
فکر می‌کنم رابطه/ازدواج خوب خیلی به اقبال بلند بستگی داره. و تاثیر این عامل گاهی دست‌کم گرفته میشه.
28.03.202519:53
@druidous
26.03.202510:46
خنتو میگه خواب موقعی می‌چسبه که فکر آدم راحت باشه. به نظرم وقتی غمگین یا مضطرب هستیم، خواب شبیه جایی‌ست که بهش فرار می‌کنیم؛ اما اگه روزگارمون خوش باشه، خواب آسودن خواهد بود، چنان‌که می‌دونیم وقتی بیدار بشیم، اوضاع خوبه.
Shown 1 - 24 of 68
Log in to unlock more functionality.