به یاد دکتر فریدون آدمیت
دهم فروردین ۱۳۸۷ ، سپهر تاریخ پژوهی تحلیلی ایران معاصر دانشمندی کم مانند را از دست داد .
هر که بخواهد تاریخ دویست ساله ایران را فراتر از واقعه نویسی بداند و با درکی تحلیلی آن را دریابد گریزی ندارد تا آثار او را بخواند.
نوشتارهای ارزشمندی که در زمان خود کم مانند بودند .کسی منکر پاره ای اشکالات و برخی داوری های ویژه شادروان ادمیت در برخی امور نیست. گاه نگاه خاص و نخبه گرا در تحلیل داشت و زمانهایی در ارایه دیدگاه قلمی تند و برداشت های مخصوص به خودش را داشت و گاه چنان بی پروا برخی کسان را که خوش نمی داشت می نواخت که شگفت آور بود!
اما کمتر کسی شک دارد که آفرینش های او هنوز بر قله حوزه بررسی تحلیلی تاریخ معاصر ایران به ویژه واکاوی جنبش ملی مشروطیت و زمینه های پیدایش آن می درخشد و اگر برخی اسناد نویاب و از برخی تحلیل های ویژه اش صرف نظر کرده و این نکته را مد نظر قرار دهیم ، با مطالعه آثار او امروز نیز آگاهی های ارزشمندی کسب خواهیم کرد که نمی توانجای دیگری یافت.
می گفت:
«تاریخ گذشته را نباید باب روز یا باب دل نوشت. تاریخ را باید بدانسان نگاشت که اگر پنجاه سال یا صد سال بعد نوشته تو را به دست گرفتند، کس نگوید فلانی جانبدار قلم زد، حق به حق دار نداد و غرض ورزید. اسناد تاریخی چه بسا با اندیشه های پژوهشگر آن اسناد همخوان نباشند اما شرافت حکم میکند که در ارائه آنها تحریفی نشود». کتاب های دکتر فریدون آدمیت که بیشتر در حوزه تاریخ معاصر ایران تالیف شده اند عبارتند از:
۱- اندیشه ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار ۲- ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران( دو جلد) ۳- امیرکبیر و ایران( اثری کممانند که دربیست و چهار سالگی اش منتشر شد و هیچ اثری کامل تر هنوز تالیف نشده ) ۴ شورش بر امتیازنامه رژی ۵- فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران ۶- فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت ایران ۷- اندیشههای میرزا فتحعلی آخوند زاده ۸- اندیشههای طالبوف تبریزی ۱۰- اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی ۱۱- مجموعه مقالات تاریخی ۱۱- آشفتگی در فکر تاریخی ۱۲- افکار سیاسی و اجتماعی اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار ۱۴- عقاید و آراء شیخ فضل الله نوری ۱۵- انحطاط تاریخ نگاری در ایران
در کنار چندین مقاله تحلیلی و پژوهشی دیگرش.
دست کم سه ویژگی مهم، اسلوب تاریخ نگاری آدمیت را متمایز می کند:
۱_صراحت کلام و قلم او در داوری پیرامون رخدادها و شخصیت های تاریخی
۲_ ابزار او در تحلیل تاریخی بر پایه عقل گرایی است و نه دلبستگی عاطفی و جهت گیری سیاسی
۳_ او در شناخت، نقد و تأیید عنصر روشنفکری اصیل و دموکرات و در نفی متظاهران به روشنفکری، محکم و بی تعارف است.
آدمیت با تالیف کتاب امیرکبیر و ایران اغاز کرد و سالها کارگزار وزارت خارجه در قالب یک دیپلمات بود.به دنبال اختلافی که نشان از استقلال رای او بود در سال ۱۳۴۴، از خدمت دولتی کناره گیری کرد و چه خوب شد!
در این هنگام ، چهلوپنجساله و در اوج توانايى و کارآمدی و پختگی براى كار ادارى خويش بود که طی يك نامه معروف سهکلمهای «تقاضاى بازنشستگى دارم! » کار را تمام کرد. ازآنپس، یکسره به خدمت نشر فكر و درس عقل برآمد. تا به گاه رنجورى و بيمارى كه رسيد و در دهم فروردین ۸۷ درگذشت. سه دهه آخر زندگانی اش ، افسوس خانه نشین بود و اهالی پژوهش غالبا از دیدارش محروم.
هرمیزان موافق و مخالف اش باشیم، بایستی دقت کنیم ، او بود که بیش از هر کسی نقد تاریخی را جان و مایه بخشید و آب در لانه کسانی ریخت که تاریخ را آشفته می خواهند و زیبا نوشته بود:
«اما آشفتگی در فکر تاریخی از چیست؟ از مُثله کردن قضیههای تاریخی، مسخ کردن واقعیات تاریخی، تحریف حقایق تاریخی، وقایع را زیر منگنه مانوسات ذهنی قرار دادن، و درنهایت گذشته را در قالب تنگ مفروضات و معادلاتی گنجاندن که مغایر روح تاریخ زمان وقوع حوادث باشد.»
نام و یادش مانا باد
افشین جعفرزاده
۱۰ فروردین ۱۴۰۰
@Afshinjafarzadeh
💚🤍❤️