10.05.202509:21
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی نکات جلسه 156
01:15 امام خودش سرتا پا نور وحجت است، نه قرآن، قبل از آنکه قرآن را بیاورد حجت بر مردم بود، اینگونه نبود که به مردم بگوید صبر کنید قرآن بیاید بعد من حجت خواهم بود!، اما برعکس اگر قرآن را با طناب وبدون حجت الهی خلق میکرد حجیتی نداشت.
02:00 شکی در عظمت قرآن نیست، جن وانس حتی یک آیه را به کنهش نمیرسند، ولی به خودی خود کاره ای نیست، بر خلاف پیامبر که حجیتش در کف دستش ودر هدایتش هست.
03:25 کافی هم مثل قرآن عظمت دارد
03:43 هشام که با رجل شامی مناظره میکند ورجل شامی ادعا میکند قرآن حجت است، هشام میگوید قرآن که در شام بود وچون حجت نبود آمدی اینجا، هشام در نزد امام صادق علیه السلام گفت قرآن در حجیت کفایت نمیکند، وفرمود این آقا خودش حجت است.
06:10 به همان دلیل که خداوند واجب الاطاعة است ،امام هم واجب الاطاعه است، لطف ومهربانی را خداوند به امام داده است.
06:45 حجیت خداوندی که دیده نمیشود وشنیده نمیشود متوقف بر وجود امام است، اگر چه در مقام ذات خداوند حجت وشهید بر کل شیی است، خداوند هر چیزی هم خلق کند کسی به وجود خدا پی نمیبرد، تا زمانی که خداوند امام وحجت را خلق کند، تا خداوند از پرده غیب خارج شود ومعروف ونتیجتا معبود میشود.
08:02 واژه "ثار الله" بدون تاویل معنا نمیشود، (همانطور که عین الله وید الله هم نیاز به تاویل دارد، ولی اینجا تاویلش سختتر است) خونخواهی خدا، یعنی خونخواهی امام حسین خونخواهی خداست، کسی که خون امام حسین علیه السلام را ریخته، بالکنایة والمجاز خون خدا را ریخته است، خدا را کشته است، ویکبّرون بأن قُتِلت وانما قتلوا بک التکبیر والتهیللا. با کشتن امام حسین علیه السلام همه چیز ودین از بین رفت.
10:08 شهید بودن خداوند متعال بر همه چیز، من عنده علم الکتاب هم همان شهادت را دارد، همانطور که خداوند شاهد علی الخلق بکله، کذلک امام هم شاهد علی الخلق بکله، ودلیلش هم تقارن خداوند ومن عنده علم الکتاب است، وهم جهات دیگری که در بحث علم امام عرض کردیم، حجت بر کل هستند، باب الله هستند، وجه الله هستند، وهم وجوهی که علم الکتاب را توضیح میدهد که پیش آنهاست، مطلق کتاب آفرینش واراده ومشیت وخواست خداوند را شامل میشود.
کتاب تبیان لکل شیی است، ولی اهلش میتوانند اینها را در بیاورند:
بَلۡ هُوَ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٌ فِی صُدُورِ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ.
بینه ومحکمات در صدور اهل بیت علیهم السلام است، وگرنه محکمات قرآن را هم میشود چند جور معنا کرد، والبته سنیها قبلا چنین کرده اند، ومحکمات آیات که در تعارض با سقیفه بوده است اشتباه معنا کرده اند.
کسانیکه با علم به اینکه امام حسین علیه السلام پسر پیامبر است ودر عین حال با اسب روی سینه اش میرود، به محکمات قرآن هم رحم نخواهد کرد.
12:08 غلاتی که در روایات مورد لعن قرار گرفته اند میگفتند علی خود خدا هست، امام صادق خود خداست، اما غلاتی که فعلا موجودند غلات مقصره هستند، چون آمده اند امامان را با سنگ وخاک وگِل یکی کرده اند، آنها صریحا میگفتند علی خود ذات خدای لاشریک له هست،
آن آدم بیسواد روایتی از خودش در میاورد که علی علیه السلام فرمود لولم یخلقنی الله تعالی لظهرت علی الارض، همان وحدت وجود را میگوید، قطره آب قهرا باران میشود، این آقا هم میگوید خداوند در ذات خودش جنبش وخروش دارد وذاتش لبریز میشود، علی میشود، بعد میان پائین وعلفی میشود که گوسفند میخورد تا آخر، این آقا میخواد غلو کند ولی اهل بیت علیهم السلام را به حضیض میبرد، اگر میخواهی شوون اهل بیت را یاد بگیری از شیخیه وفلاسفه یاد نگیر.
کتابهای شیخیه را مطالعه میکنند وحرفهای باطل میزنند وغلات مقصره هستند، متوهم غلو هستند.
اینها غالی نیستند بلکه مستضعف هستند، نمیفهمند چی میگویند، کلماتشان پر تناقض است، وفعلا بحث فقهی نداریم، واز آن جهت هم البته مشکلی نیست.
17:40 شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ: ذات غیر متجزی خداوند دلیل بر توحید است، البته این در مقام ذات است، ولی در مقام بیان اصلا نمیتواند به کسی این را بفهماند بلکه باید حجتی خلق کند.
19:00 خداوند تا موجودی را خلق نکند نمیتواند خودش را معرفی کند، خودش را به کی معرفی کند؟!، نه با ظهور نه با صدور و نه با تعین ونه با تجلی، بلکه بایستی به قدرت تامه اختیاریه تا کسی خلق نکند نمیتواند خود را به او معرفی کند، پس خدای تبارک وتعالی نمیتواند خودش را بدون حجت الهی معرفی کند.
20:37 شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ، سه تا شاهد اینجا گفته شده، ولی هر سه به اهل بیت بر میگردد، چون خداوند خودش را با اهل بیت نشان میدهد، همانطور که ملائکه شاگرد اهل بیتند، اگر اهل بیت نبودند خداشناسی نبود، توحید نبود، دین نبود.
برخی نکات جلسه 156
01:15 امام خودش سرتا پا نور وحجت است، نه قرآن، قبل از آنکه قرآن را بیاورد حجت بر مردم بود، اینگونه نبود که به مردم بگوید صبر کنید قرآن بیاید بعد من حجت خواهم بود!، اما برعکس اگر قرآن را با طناب وبدون حجت الهی خلق میکرد حجیتی نداشت.
02:00 شکی در عظمت قرآن نیست، جن وانس حتی یک آیه را به کنهش نمیرسند، ولی به خودی خود کاره ای نیست، بر خلاف پیامبر که حجیتش در کف دستش ودر هدایتش هست.
03:25 کافی هم مثل قرآن عظمت دارد
03:43 هشام که با رجل شامی مناظره میکند ورجل شامی ادعا میکند قرآن حجت است، هشام میگوید قرآن که در شام بود وچون حجت نبود آمدی اینجا، هشام در نزد امام صادق علیه السلام گفت قرآن در حجیت کفایت نمیکند، وفرمود این آقا خودش حجت است.
06:10 به همان دلیل که خداوند واجب الاطاعة است ،امام هم واجب الاطاعه است، لطف ومهربانی را خداوند به امام داده است.
06:45 حجیت خداوندی که دیده نمیشود وشنیده نمیشود متوقف بر وجود امام است، اگر چه در مقام ذات خداوند حجت وشهید بر کل شیی است، خداوند هر چیزی هم خلق کند کسی به وجود خدا پی نمیبرد، تا زمانی که خداوند امام وحجت را خلق کند، تا خداوند از پرده غیب خارج شود ومعروف ونتیجتا معبود میشود.
08:02 واژه "ثار الله" بدون تاویل معنا نمیشود، (همانطور که عین الله وید الله هم نیاز به تاویل دارد، ولی اینجا تاویلش سختتر است) خونخواهی خدا، یعنی خونخواهی امام حسین خونخواهی خداست، کسی که خون امام حسین علیه السلام را ریخته، بالکنایة والمجاز خون خدا را ریخته است، خدا را کشته است، ویکبّرون بأن قُتِلت وانما قتلوا بک التکبیر والتهیللا. با کشتن امام حسین علیه السلام همه چیز ودین از بین رفت.
10:08 شهید بودن خداوند متعال بر همه چیز، من عنده علم الکتاب هم همان شهادت را دارد، همانطور که خداوند شاهد علی الخلق بکله، کذلک امام هم شاهد علی الخلق بکله، ودلیلش هم تقارن خداوند ومن عنده علم الکتاب است، وهم جهات دیگری که در بحث علم امام عرض کردیم، حجت بر کل هستند، باب الله هستند، وجه الله هستند، وهم وجوهی که علم الکتاب را توضیح میدهد که پیش آنهاست، مطلق کتاب آفرینش واراده ومشیت وخواست خداوند را شامل میشود.
کتاب تبیان لکل شیی است، ولی اهلش میتوانند اینها را در بیاورند:
بَلۡ هُوَ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٌ فِی صُدُورِ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ.
بینه ومحکمات در صدور اهل بیت علیهم السلام است، وگرنه محکمات قرآن را هم میشود چند جور معنا کرد، والبته سنیها قبلا چنین کرده اند، ومحکمات آیات که در تعارض با سقیفه بوده است اشتباه معنا کرده اند.
کسانیکه با علم به اینکه امام حسین علیه السلام پسر پیامبر است ودر عین حال با اسب روی سینه اش میرود، به محکمات قرآن هم رحم نخواهد کرد.
12:08 غلاتی که در روایات مورد لعن قرار گرفته اند میگفتند علی خود خدا هست، امام صادق خود خداست، اما غلاتی که فعلا موجودند غلات مقصره هستند، چون آمده اند امامان را با سنگ وخاک وگِل یکی کرده اند، آنها صریحا میگفتند علی خود ذات خدای لاشریک له هست،
آن آدم بیسواد روایتی از خودش در میاورد که علی علیه السلام فرمود لولم یخلقنی الله تعالی لظهرت علی الارض، همان وحدت وجود را میگوید، قطره آب قهرا باران میشود، این آقا هم میگوید خداوند در ذات خودش جنبش وخروش دارد وذاتش لبریز میشود، علی میشود، بعد میان پائین وعلفی میشود که گوسفند میخورد تا آخر، این آقا میخواد غلو کند ولی اهل بیت علیهم السلام را به حضیض میبرد، اگر میخواهی شوون اهل بیت را یاد بگیری از شیخیه وفلاسفه یاد نگیر.
کتابهای شیخیه را مطالعه میکنند وحرفهای باطل میزنند وغلات مقصره هستند، متوهم غلو هستند.
اینها غالی نیستند بلکه مستضعف هستند، نمیفهمند چی میگویند، کلماتشان پر تناقض است، وفعلا بحث فقهی نداریم، واز آن جهت هم البته مشکلی نیست.
17:40 شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ: ذات غیر متجزی خداوند دلیل بر توحید است، البته این در مقام ذات است، ولی در مقام بیان اصلا نمیتواند به کسی این را بفهماند بلکه باید حجتی خلق کند.
19:00 خداوند تا موجودی را خلق نکند نمیتواند خودش را معرفی کند، خودش را به کی معرفی کند؟!، نه با ظهور نه با صدور و نه با تعین ونه با تجلی، بلکه بایستی به قدرت تامه اختیاریه تا کسی خلق نکند نمیتواند خود را به او معرفی کند، پس خدای تبارک وتعالی نمیتواند خودش را بدون حجت الهی معرفی کند.
20:37 شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ، سه تا شاهد اینجا گفته شده، ولی هر سه به اهل بیت بر میگردد، چون خداوند خودش را با اهل بیت نشان میدهد، همانطور که ملائکه شاگرد اهل بیتند، اگر اهل بیت نبودند خداشناسی نبود، توحید نبود، دین نبود.
03.05.202514:06
توضیح این صفحه از کتاب قویم (معرفت الله تعالی بالله) در قالب چندین نکته👇
23.04.202520:48
جلسه 153 ص570
10.05.202509:21
27:00 اگر بنا باشد که نخست ملک وحی را بداند وبه پیامبر بدهد از پیامبر مقرب تر خواهد بود، خیال کرده اند که ملک نامه رسان است، وخداوند در کاغذ مینویسد وبه ملک میدهد که به پیامبر برساند! وحی این نیست.
29:3 مرحوم علامه مجلسی در رساله اعتقادات میگوید: ومعنی الشفاعة الکبری انهم وسائط فیوض الله تعالی فی هذه النشأة والنشأة الاخری، اذ هم القابلون للفیوضات الالهیة والرحمات القدسیة، وبطفیلهم تفیض الرحمة علی سائر الموجوات.
تمام فیوضات با اهل بیت میرسد نه اینکه از جبرئیل به آنها برسد، وحکمت این تشریفات واضح است، زیرا اگر بگوید بهشت وجهنم دست من است تمام معادن وثروتها نزد من است، پیامبر را تحت فشار میگذاشتند وبلکه تکه تکه میکردند، لذا مجبور است بگوید من مالک نفع وضر نیستیم، من بنده خدا هستم، البته در جای دیگر فرمودند حجج الله علی اهل الدنیا والآخرة والاولی، معدن علم خدائیم، وجه الله هستیم، والبته حکمتهای دیگر هم هست، لذا آن پیامبری که میگوید لااقول عندی خزائن الله یعنی ای فرعونها ونمرودها من بنده ای موظف از جانب خداوند هستیم وکارهای جن گیرها را از من نخواهید.
34:30 نقل جریانی از رجوع به جن گیرها که با هتک مقدسات کارشان انجام میشود.
37:10 لایلحقه لاحق، قاعده اشرف ممکن غلط است، که میگویند اول باید ممکن اشرف را خلق بکند، ولی درست نیست زیرا خداوند هر اشرفی را بالاترش را میتواند خلق بکند، ولی در مقام عمل خدای قادر علی کل شیی یک چیزی خلق کرد با اهل بیت علیهم السلام که نظر به قدرت ذاتی خداوند نمیشود دستش را بست، ولی در عالم امکان معنایی نداشت بالاتر از اینها خلق کند، از یک طرف در عالم امکان حد یقف نداریم، ولی از طرف دیگر اهل بیت علیهم السلام از روی اختیارشان آنقدر خلوص وحب الهی دارند که لایفوقه فائق، کسی نمیتواند از اینها سبقت بگیرد.
میگوید اللهم لو وجدت شفعاء اقرب الیک من محمد واهل بیته لجعلتهم شفعائی، اقرب نیست، خدا در علم خودش بالاتر از اهل بیت پیدا نکرد، لذا آنها را خلق کرده است، البته اگر میخواست به زور همه را هدایت میکرد.
لایفوقه فائق لایلحقه لاحق، معنا ندارد تصور کنیم چیزی را که بالاتر از آنی که در اهل بیت علیهم السلام هست.
40:25 لایطمع فی ادراکه طامع، ممکن نیست کسی آرزویی بکند که خداوند به اهل بیتشان نداده باشد، هیچ درجه ای که کسی طمع کرده باشد نیست مگر اینکه در آنها هست، مثلا اگر کسی بگوید ای خدا کاش ولایت کل کائنات را به من بدهی، علم جمیع کائنات را به من بدهی، خداوند میگوید طمع نکن آن را قبل از تو به شخص دیگر داده است، زیرا او در علم خداوند اهلیتش را داشته است.
آرزویی نمیتواند کسی بکند که خداوند او را به اهل بیت نداده باشد،
42:50 غزالی که بزرگترین شخصیت اهل سنت است، میگوید طمع غاصبین در خلافت به جهت هوای نفس بوده است.
44:20 "تمام نورکم"، وقتی خداوند میگوید تمام نورکم یعنی هیچ جای خالی ندارد، استدلالات غلو پژوهان عجیب است گویا میگویند اگر اینها بزرگ باشند جای خدا کوچک میشود
45:00 علم اهل بیت به خفایا اموری مثل علم خداوند است، واینکه گفته میشود که اگر اینها زن مردم را ببینند تحریک میشوند، ولذا امام صادق علیه السلام نباید از لباس زیر خبر داشته باشد!!!، حرفهایی است که کفار وناصبیها هم نمی زنند.
48:00 نقطه شروع اهل علیهم السلام بودند که تمام نورکم بودند، مثل نقطه صفر در نظریه بیگ بنگ، پائینترین درجه اهل بیت علیهم السلام عند الخلق بالاترین درجه قابل تصور است، والبته خداوند اضافه هم میکند.
50:04 خداوند میخواهد در مقام فعل هنر نمائی کند، ولو ذاتا امکان دارد که خداوند علمشان را اضافه میکند.
53:00 روایاتی که میگوید شیعه ومحب علی علیه السلام وارد جهنم نمیشود، مقدم است بر روایاتی که میگوید شیعیان چند سال وارد جهنم میشوند، زیرا در مقام جمع بین این دو روایت فهمیده میشود که قسم دوم برای تاکید بر عمل وخوف از خدا گفته شده است، ثم کان عاقبة الذین اساووا السوای ان کذبوا بآیات الله، و آنچه مطابق واقع است وبه آن عمل میشود همان قسم اول است.
29:3 مرحوم علامه مجلسی در رساله اعتقادات میگوید: ومعنی الشفاعة الکبری انهم وسائط فیوض الله تعالی فی هذه النشأة والنشأة الاخری، اذ هم القابلون للفیوضات الالهیة والرحمات القدسیة، وبطفیلهم تفیض الرحمة علی سائر الموجوات.
تمام فیوضات با اهل بیت میرسد نه اینکه از جبرئیل به آنها برسد، وحکمت این تشریفات واضح است، زیرا اگر بگوید بهشت وجهنم دست من است تمام معادن وثروتها نزد من است، پیامبر را تحت فشار میگذاشتند وبلکه تکه تکه میکردند، لذا مجبور است بگوید من مالک نفع وضر نیستیم، من بنده خدا هستم، البته در جای دیگر فرمودند حجج الله علی اهل الدنیا والآخرة والاولی، معدن علم خدائیم، وجه الله هستیم، والبته حکمتهای دیگر هم هست، لذا آن پیامبری که میگوید لااقول عندی خزائن الله یعنی ای فرعونها ونمرودها من بنده ای موظف از جانب خداوند هستیم وکارهای جن گیرها را از من نخواهید.
34:30 نقل جریانی از رجوع به جن گیرها که با هتک مقدسات کارشان انجام میشود.
37:10 لایلحقه لاحق، قاعده اشرف ممکن غلط است، که میگویند اول باید ممکن اشرف را خلق بکند، ولی درست نیست زیرا خداوند هر اشرفی را بالاترش را میتواند خلق بکند، ولی در مقام عمل خدای قادر علی کل شیی یک چیزی خلق کرد با اهل بیت علیهم السلام که نظر به قدرت ذاتی خداوند نمیشود دستش را بست، ولی در عالم امکان معنایی نداشت بالاتر از اینها خلق کند، از یک طرف در عالم امکان حد یقف نداریم، ولی از طرف دیگر اهل بیت علیهم السلام از روی اختیارشان آنقدر خلوص وحب الهی دارند که لایفوقه فائق، کسی نمیتواند از اینها سبقت بگیرد.
میگوید اللهم لو وجدت شفعاء اقرب الیک من محمد واهل بیته لجعلتهم شفعائی، اقرب نیست، خدا در علم خودش بالاتر از اهل بیت پیدا نکرد، لذا آنها را خلق کرده است، البته اگر میخواست به زور همه را هدایت میکرد.
لایفوقه فائق لایلحقه لاحق، معنا ندارد تصور کنیم چیزی را که بالاتر از آنی که در اهل بیت علیهم السلام هست.
40:25 لایطمع فی ادراکه طامع، ممکن نیست کسی آرزویی بکند که خداوند به اهل بیتشان نداده باشد، هیچ درجه ای که کسی طمع کرده باشد نیست مگر اینکه در آنها هست، مثلا اگر کسی بگوید ای خدا کاش ولایت کل کائنات را به من بدهی، علم جمیع کائنات را به من بدهی، خداوند میگوید طمع نکن آن را قبل از تو به شخص دیگر داده است، زیرا او در علم خداوند اهلیتش را داشته است.
آرزویی نمیتواند کسی بکند که خداوند او را به اهل بیت نداده باشد،
42:50 غزالی که بزرگترین شخصیت اهل سنت است، میگوید طمع غاصبین در خلافت به جهت هوای نفس بوده است.
44:20 "تمام نورکم"، وقتی خداوند میگوید تمام نورکم یعنی هیچ جای خالی ندارد، استدلالات غلو پژوهان عجیب است گویا میگویند اگر اینها بزرگ باشند جای خدا کوچک میشود
45:00 علم اهل بیت به خفایا اموری مثل علم خداوند است، واینکه گفته میشود که اگر اینها زن مردم را ببینند تحریک میشوند، ولذا امام صادق علیه السلام نباید از لباس زیر خبر داشته باشد!!!، حرفهایی است که کفار وناصبیها هم نمی زنند.
48:00 نقطه شروع اهل علیهم السلام بودند که تمام نورکم بودند، مثل نقطه صفر در نظریه بیگ بنگ، پائینترین درجه اهل بیت علیهم السلام عند الخلق بالاترین درجه قابل تصور است، والبته خداوند اضافه هم میکند.
50:04 خداوند میخواهد در مقام فعل هنر نمائی کند، ولو ذاتا امکان دارد که خداوند علمشان را اضافه میکند.
53:00 روایاتی که میگوید شیعه ومحب علی علیه السلام وارد جهنم نمیشود، مقدم است بر روایاتی که میگوید شیعیان چند سال وارد جهنم میشوند، زیرا در مقام جمع بین این دو روایت فهمیده میشود که قسم دوم برای تاکید بر عمل وخوف از خدا گفته شده است، ثم کان عاقبة الذین اساووا السوای ان کذبوا بآیات الله، و آنچه مطابق واقع است وبه آن عمل میشود همان قسم اول است.
02.05.202520:42
41:00 نقد تفسیر مثنوی مرحوم جعفری، واینکه بیان خوبیهای مثنوی نادرست است.
44:20 امام علیه السلام با قرآن اثبات نمیشود، ونیاز قرآن به امام دون العکس
45:00 مذمت غلو در حق قرآن
47:00 بیان مراد از ثقل اکبر بودن قرآن که مورد مقبولیت همه است.
50:30 قرآن وروایات هر دو تجلی هدایت معصوم علیه السلام است
54:30 بیان معجزه بودن قرآن، واینکه خود امام معجزه تر است.
55:30 امام قابل تاویل به باطل نیست، ولی قرآن قابل تاویل به باطل است واولی الامر بر ابی بکر تطبیق میکنند.
57:30 حجیت قرآن به برکت اهل بیت علیهم السلام در کنار آن است
58:30 تعریف از ابی بکر در صدا وسیما ضد وحدت بین شیعه وسنی است.
59:50 استحباب تلاوت قرآن به جهت هدایت به معصوم علیه السلام است.
63:00 شهادت خداوند به حقانیت خودش، به توسط امام علیه السلام است
64:22 ائمه علیهم السلام ثار الله هستند، مجازا بسان خون در رگ خدا هستند، یعنی خداوند را زنده میکنند، خدائی خدا به وجود اهل بیت علیهم السلام است.
68:00 در اختلاف در قرآن معذور بودند، ولی در اختلاف در امام علیه السلام معذور نبودند، چون به ابلغ بیان خودش را معرفی میکرد.
70:20 تعجب از تفسیر غلوپژوه ها علم الکتاب را به فرشتگان واباء از تفسیر آن به امام علیه السلام.
44:20 امام علیه السلام با قرآن اثبات نمیشود، ونیاز قرآن به امام دون العکس
45:00 مذمت غلو در حق قرآن
47:00 بیان مراد از ثقل اکبر بودن قرآن که مورد مقبولیت همه است.
50:30 قرآن وروایات هر دو تجلی هدایت معصوم علیه السلام است
54:30 بیان معجزه بودن قرآن، واینکه خود امام معجزه تر است.
55:30 امام قابل تاویل به باطل نیست، ولی قرآن قابل تاویل به باطل است واولی الامر بر ابی بکر تطبیق میکنند.
57:30 حجیت قرآن به برکت اهل بیت علیهم السلام در کنار آن است
58:30 تعریف از ابی بکر در صدا وسیما ضد وحدت بین شیعه وسنی است.
59:50 استحباب تلاوت قرآن به جهت هدایت به معصوم علیه السلام است.
63:00 شهادت خداوند به حقانیت خودش، به توسط امام علیه السلام است
64:22 ائمه علیهم السلام ثار الله هستند، مجازا بسان خون در رگ خدا هستند، یعنی خداوند را زنده میکنند، خدائی خدا به وجود اهل بیت علیهم السلام است.
68:00 در اختلاف در قرآن معذور بودند، ولی در اختلاف در امام علیه السلام معذور نبودند، چون به ابلغ بیان خودش را معرفی میکرد.
70:20 تعجب از تفسیر غلوپژوه ها علم الکتاب را به فرشتگان واباء از تفسیر آن به امام علیه السلام.
23.04.202516:47
07.05.202520:16
جلسه 156 ص580
02.05.202506:29
جلسه 155 ص577
توجیهات نصوصی که اخذ از غیر اهل بیت علیهم السلام را جائز میداند
01:32 توجیه نخست: مقصود از حکمت نصائح روشنی است که البته از حضرت آدم اخذ شده است
03:00 توجیه دوم: مقصود از "احسنه" در آیه مفعول مطلق است نه مفعول به
13:00 توضیح جل جلاله خداوند متعال، به معنای نفی مقداریت وتجزی است، ونفی آن از مخلوقین.
15:30 معنای اینکه ائمه علیهم السلام جلال الله هستند. که شما را به جلالت خداوند هدایت میکنند، مثل ید الله ولسان الله که به ید ولسان الهی هدایت میکنند.
18:00 خداوند قابل توصیف توسط احدی نیست، ولی اهل بیت علیهم السلام توسط خودشان قابل توصیف هستند.
24:10 توجیه سوم: دشمنان اهل بیت علیهم السلام حکمتها را از ایشان گرفته اند، وبا فرض وثاقت آنها میتوان از آنها گرفت.
31:00 توجیه چهارم: مخاطب این روایات افراد گمراه هستند برای متنبه کردن آنها، که به حرفهای باطل اکتفاء نکنید بلکه به حرفهای حق هم گوش بدهید.
39:00 ترغیب مردم توسط دشمنان اهل بیت به قصص کلیله ودمنه واشعار فردوسی وحافظ،
توجیهات نصوصی که اخذ از غیر اهل بیت علیهم السلام را جائز میداند
01:32 توجیه نخست: مقصود از حکمت نصائح روشنی است که البته از حضرت آدم اخذ شده است
03:00 توجیه دوم: مقصود از "احسنه" در آیه مفعول مطلق است نه مفعول به
13:00 توضیح جل جلاله خداوند متعال، به معنای نفی مقداریت وتجزی است، ونفی آن از مخلوقین.
15:30 معنای اینکه ائمه علیهم السلام جلال الله هستند. که شما را به جلالت خداوند هدایت میکنند، مثل ید الله ولسان الله که به ید ولسان الهی هدایت میکنند.
18:00 خداوند قابل توصیف توسط احدی نیست، ولی اهل بیت علیهم السلام توسط خودشان قابل توصیف هستند.
24:10 توجیه سوم: دشمنان اهل بیت علیهم السلام حکمتها را از ایشان گرفته اند، وبا فرض وثاقت آنها میتوان از آنها گرفت.
31:00 توجیه چهارم: مخاطب این روایات افراد گمراه هستند برای متنبه کردن آنها، که به حرفهای باطل اکتفاء نکنید بلکه به حرفهای حق هم گوش بدهید.
39:00 ترغیب مردم توسط دشمنان اهل بیت به قصص کلیله ودمنه واشعار فردوسی وحافظ،
16.04.202523:18
جلسه ۱۵۲
ص۵۶۶
ص۵۶۶
03.05.202514:06
1- اثبات حقانیت قرآن با امام است دون العکس، پیامبر و امام در اثبات حقانیتش نیاز به غیر خودش ندارد، فرضا قرآن هم نبود، باز هم سائر معجزات پیامبر وامامان برای اثبات حقانیتشان کافی بود.
اگر قرآن نبود خود اهل بیت سرتاپا معجزه بودند، همان کارهای که خدا میکند (معجزات) امام میتواند برای شما انجام دهد. ما لله آیة اعظم منی
2- هدایت فقط از راه اهل بیت علیهم السلام
3- معنای ثقل اکبر بودن قرآن این است که اگر چه اهل بیت از حیث هدایت ثقل اکبرند اما قرآن از حیث سعه مقبولیت ثقل اکبر است، زیرا همه به قرآن استدلال میکنند، ومیتوان با کمک قرآن برخی از اباطیل آنها را ابطال کرد.
4- امام از حقیقت قرآن (هدایت گری) جدا نمیشود، همانطور که از کتاب کافی جدا نمیشود.
5- با بودن امام علیه السلام نیازی به قرآن ویا کتاب کافی نیست، وخود امام هم نیازی به قرآن ویا کتاب کافی ندارد.
6- ما به کتاب کافی وقرآن نیاز داریم از حیث اینکه امام آن را بیان فرموده است، نه اینکه هم عرض ومساوی امام باشند. قرآن وکتاب کافی راهنما هستند ولی اصل خود امام است.
7- معنای جدا نشدن قرآن وعترت این است که قرآن ویا کتاب کافی تجلی هدایت امام هستند از حقیقت قرآن وکتاب کافی جدا نمیشود.
8- ایمان به قرآن بدون ایمان به امام، کافی نیست واستحقاق دوزخ هست.
9- اگر اهل بیت نبودند قرآن نورانیتی نداشت، زیرا قرآن قابل تاویل به باطل هست، حتی اطیعوا اولی الامر را بر صدام تطبیق میکنند، ولی امام علیه السلام قابل تاویل نیست.
10- شهدالله انه لااله الا هو، شهادت خداوند بر حقانیت خودش به وسیله امام است، زیرا اگر امام وپیامبر نبود کسی نبود که خدا را معرفی کند.
والبته بعد از فهم عدم تجزی خداوند توحید او فهمیده میشود که البته همه اینها توسط اهل بیت انجام میشود.
11- اگر خداوند قرآن را تنها نازل میکرد هیچکدام هدایت نمیشدیم ولی اگر امام را تنها میفرستاد هدایت میشدیم.
12- اگر به امام در تفسیر قرآن رجوع کند، میفهمد که قرآن هدایت به امام میکند، وگرنه قرآن به ابوبکر وعمر ارجاع میدهد، زیرا قرآن بخودی خود هدایت نیست، واگر قرآن حجت شده است برای این است که امام کنارش بوده است که تفسیر کرده است.
اینکه مثلا سوره قدر هدایت به امام است به برکت تفسیر اهل بیت علیهم السلام بوده است وگرنه زمخشری چرا به امام هدایت نشد؟
13- تلاوت وخواندن قرآن ارزشمند است در صورتی که توجه شود که قرآن به امام هدایت میکند وتوسط امام تفسیر میشود.
14- اگر سیل آمد وقرآن یک طرف رفت وامام طرف دیگر، بایستی طرف امام رفت.
15- ائمه ثار الله هستند که خون خدا هستند مجازا، یعنی خداوند را خداوند میکنند، همانند خون در پیکر سبب جان گرفتن او میشوند.
16- ما با پیامبر قرآن را اثبات میکنیم دون العکس، ودلیلش این است که قرآن ذو وجوه است وکسی تا حالا با قرآن به امام نرسیده است، ولی امام حقانیتش همراهش هست.
17- اختلافی که در قرآن ایجاد شده است مردم معذورند (بعد از کنار گذاشتن امام، که البته در این جهت کنار گذاشتن امام معذور نیستند)، ولی بعد از این هر اختلافی کنند حقشان هست، اما در مورد امام نه، معذور نیستند، زیرا در مقابل امام حسین حرفی برای گفتن نداشتند، فرمود بم تقتلوننی دلیل بیاورید، هیچ دلیلی نداشتند، اینجا معذور نبودند، در مقابل امام حی ناطق ایستادن هیچ عذری قبول نیست.
(توضیح صوتی 👈 https://t.me/marefato_allah/696)
اگر قرآن نبود خود اهل بیت سرتاپا معجزه بودند، همان کارهای که خدا میکند (معجزات) امام میتواند برای شما انجام دهد. ما لله آیة اعظم منی
2- هدایت فقط از راه اهل بیت علیهم السلام
3- معنای ثقل اکبر بودن قرآن این است که اگر چه اهل بیت از حیث هدایت ثقل اکبرند اما قرآن از حیث سعه مقبولیت ثقل اکبر است، زیرا همه به قرآن استدلال میکنند، ومیتوان با کمک قرآن برخی از اباطیل آنها را ابطال کرد.
4- امام از حقیقت قرآن (هدایت گری) جدا نمیشود، همانطور که از کتاب کافی جدا نمیشود.
5- با بودن امام علیه السلام نیازی به قرآن ویا کتاب کافی نیست، وخود امام هم نیازی به قرآن ویا کتاب کافی ندارد.
6- ما به کتاب کافی وقرآن نیاز داریم از حیث اینکه امام آن را بیان فرموده است، نه اینکه هم عرض ومساوی امام باشند. قرآن وکتاب کافی راهنما هستند ولی اصل خود امام است.
7- معنای جدا نشدن قرآن وعترت این است که قرآن ویا کتاب کافی تجلی هدایت امام هستند از حقیقت قرآن وکتاب کافی جدا نمیشود.
8- ایمان به قرآن بدون ایمان به امام، کافی نیست واستحقاق دوزخ هست.
9- اگر اهل بیت نبودند قرآن نورانیتی نداشت، زیرا قرآن قابل تاویل به باطل هست، حتی اطیعوا اولی الامر را بر صدام تطبیق میکنند، ولی امام علیه السلام قابل تاویل نیست.
10- شهدالله انه لااله الا هو، شهادت خداوند بر حقانیت خودش به وسیله امام است، زیرا اگر امام وپیامبر نبود کسی نبود که خدا را معرفی کند.
والبته بعد از فهم عدم تجزی خداوند توحید او فهمیده میشود که البته همه اینها توسط اهل بیت انجام میشود.
11- اگر خداوند قرآن را تنها نازل میکرد هیچکدام هدایت نمیشدیم ولی اگر امام را تنها میفرستاد هدایت میشدیم.
12- اگر به امام در تفسیر قرآن رجوع کند، میفهمد که قرآن هدایت به امام میکند، وگرنه قرآن به ابوبکر وعمر ارجاع میدهد، زیرا قرآن بخودی خود هدایت نیست، واگر قرآن حجت شده است برای این است که امام کنارش بوده است که تفسیر کرده است.
اینکه مثلا سوره قدر هدایت به امام است به برکت تفسیر اهل بیت علیهم السلام بوده است وگرنه زمخشری چرا به امام هدایت نشد؟
13- تلاوت وخواندن قرآن ارزشمند است در صورتی که توجه شود که قرآن به امام هدایت میکند وتوسط امام تفسیر میشود.
14- اگر سیل آمد وقرآن یک طرف رفت وامام طرف دیگر، بایستی طرف امام رفت.
15- ائمه ثار الله هستند که خون خدا هستند مجازا، یعنی خداوند را خداوند میکنند، همانند خون در پیکر سبب جان گرفتن او میشوند.
16- ما با پیامبر قرآن را اثبات میکنیم دون العکس، ودلیلش این است که قرآن ذو وجوه است وکسی تا حالا با قرآن به امام نرسیده است، ولی امام حقانیتش همراهش هست.
17- اختلافی که در قرآن ایجاد شده است مردم معذورند (بعد از کنار گذاشتن امام، که البته در این جهت کنار گذاشتن امام معذور نیستند)، ولی بعد از این هر اختلافی کنند حقشان هست، اما در مورد امام نه، معذور نیستند، زیرا در مقابل امام حسین حرفی برای گفتن نداشتند، فرمود بم تقتلوننی دلیل بیاورید، هیچ دلیلی نداشتند، اینجا معذور نبودند، در مقابل امام حی ناطق ایستادن هیچ عذری قبول نیست.
(توضیح صوتی 👈 https://t.me/marefato_allah/696)
23.04.202520:51
جلسه 154 ص573
Shown 1 - 11 of 11
Log in to unlock more functionality.