Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
احسان‌نامه avatar
احسان‌نامه
احسان‌نامه avatar
احسان‌نامه
📔 دیوان حافظ تصحیح دکتر رشید عیوضی را بسیاری از پژوهشگران، بهترین تصحیح موجود از حافظ می‌دانند. این دیوان سال ۸۵ منتشر شد و به خاطر تجدید چاپ نشدن، در بازار نایاب‌فروشی قیمتهای عجیبی پیدا کرد (تا ۱۵ میلیون تومان هم گفته می‌شد). امسال و بعد از مدتها، نشر امیرکبیر، این تصحیح ارزشمند را دوباره منتشر کرده است. امیدوارم سایر ناشرهای دولتی هم به گنجینه‌شان سر بزنند و کتابهای مفید را دوباره راهی بازار کنند. مهمترین نقش ناشرهای دولتی می‌تواند همین تعدیل قیمت باشد @ehsanname
❗اخوان سوم؟! چون «سومین حماسه‌سرای معاصر» بوده؟ طرف برداشته اسم خاص (اخوان ثالث) را ترجمه کرده و برای ترجمه‌اش منطق هم جور کرده. فقط نمی‌دانم چرا به نظرش «اخوان» نیاز به ترجمه نداشته؟! ... انصافا اینترنت فارسی، هیچوقت تازگی خود را از دست نمی‌دهد @ehsanname
27.04.202508:25
أيها الحزن! ألم تؤلمك ركبتيك من الجثو فوق صدورنا؟!

آهای غم! خودت زانوهایت درد نیامد از این‌همه نشستن روی سینه‌های ما؟!

#امین_معلوف
13.04.202508:49
🎯 آیا کتاب‌‌خواندن نوعی بیماری است؟

🔴 این روزها اگر ببینیم کسی در حال کتاب‌خواندن است تحسینش می‌کنیم. اما همیشه این‌طور نبوده است. در بیشتر تاریخ کتاب‌خواندن کاری خطرناک به حساب می‌آمده است و آدم‌هایی که کتاب دستشان می‌گرفتند مشکوک یا حتی ترسناک به نظر می‌رسیدند.

🔴 سقراط فکر می‌کرد کتاب‌خواندن برای اکثر افراد موجب سردرگمی اخلاقی می‌شود. او برای اشاره به متون مکتوب از کلمۀ «فارماکُن» استفاده می‌کرد. لفظی که هم به‌معنای دارو بود، هم به معنای زهر.

🔴 مناندر، نمایشنامه‌نویس رومی، توصیه‌اش این بود که زن‌ها نباید به کتاب نزدیک شوند. چرا که زنان احساسات قوی و تفکر ضعیفی دارند و کتاب‌ها آن‌ها را مسموم و پریشان می‌کند. منع زنان از خواندن و نوشتن در فرهنگ پدرمآبانۀ آن روزگار بسیار رایج بود.

🔴 توماس مور، صدراعظم مشهور انگلستان، نیز از مخالفان سرسخت کتاب‌خوانی بود. مور می‌گفت کتاب «طاعونی مسری» است که ذهن انسان‌ها را آلوده می‌کند.

🔴 در قرون جدید که رمان، به‌عنوان یک گونۀ ادبی مدرن، رواج پیدا کرد، کتاب‌هراسی نیز ابعاد تازه‌ای به خودش گرفت. ساموئل جانسون می‌گفت رمان‌های رمانتیک، ذهن خواننده را درگیر جزئیات زندگی دیگران می‌کند، بدون آنکه به آن‌ها نشان دهد کار درست چیست. روسو نیز معتقد بود به محض آنکه یک دختر رمانی را باز کند و صفحه‌ای از آن را بخواند، «هبوط» خواهد کرد.

🔴خودکشی چند جوان بعد از انتشار رمان جنجالی گوته، رنج‌های ورتر جوان، این ترس را بیشتر کرد. بااین‌حال علاقۀ مردم به خواندن دم به دم افزایش می‌یافت.

🔴 با افزایش سواد عمومی و ارزان‌شدن کتاب‌، آدم‌های بیشتر و بیشتری توانستند لذت این «طاعون» را بچشند و دیگر هیچ‌وقت آن را کنار نگذاشتند. کتاب‌ها بر تاریخ غلبه کردند، همانطور که بر ما غلبه می‌کنند و تجربه‌ای ورای کنترلمان می‌آفرینند. به همین خاطر است که دوستشان داریم و به همین خاطر است که هراس‌آورند.

📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «کتاب‌ها خطرناک‌اند» این مطلب در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۴ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ فرانک فوردی است و علیرضا شفیعی‌نسب آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/g26737

@tarjomaanweb
25.03.202511:50
📸 دو نما از اعتراضات ترکیه: حضور یک درویش از طریقت مولویه (گاردین) و کتابخوانی الیف شافاک، نویسندۀ «ملت عشق» در کف خیابان. شافاک کتاب «قرارداد اجتماعی» روسو را در دست گرفته است (اینستاگرام) @ehsanname
🎼 بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد ...
تصنیف عارف قزوینی، با تار محمدرضا لطفی و صدای محمدرضا شجریان - یادگاری از سه استاد
@ehsanname
🔸جالب است که عارف قزوینی این تصنیف را در ایام جنگ جهانی اول سروده بوده. (در بند پنجم شعر گفته: «ز جنگ بین الملل مرا خبر نباشد / ز بارش تیر آهنین حذر نباشد/ مرا به غیر از غمت غم دگر نباشد ...»)
09.05.202506:48
✅ خانۀ آهوها
@ehsanname
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، نان آشنایی در تاریخ ادبیات فارسی است. این حاکم معروفِ طوس در نیمه اول قرن چهارم، دستور جمع‏‌آوری روایات پراکنده از حماسه‏‌های ایرانی را داد و «شاهنامه»ای به نثر فراهم کرد که بعدها منبعِ کار فردوسی در سرودن «شاهنامه» معروفش شد. از شاهنامه ابومنصوری فقط بخش مقدمه‏‌اش باقی مانده، آن هم به این دلیل که در برخی نسخه‌‏های قدیمی شاهنامه فردوسی به عنوان مقدمه آمده است. علاوه بر این مقدمه، گزارش‌های دیگری هم از ابومنصور بن عبدالرزاق، در دست است که بر اساس آن، زندگی و زمانه‏‌اش را می‏‌شناسیم (نگاه کنید به: دانشنامه بزرگ اسلامی، جلد ۶، صفحه ۲۵۷۵). در این منابع، نشانه‌‏هایی از گرایش ابومنصور به تشیع دیده می‌شود. در کتاب «عیون اخبار الرضا» نوشته شیخ صدوق هم دو خبر درباره این سپهسالار طوسی هست (باب ۶۹، خبرهای ۲ و ۱۱). زمان نگارش این کتاب، فاصله کمی با قتل ابومنصور دارد (قتل ابومنصور در ۳۵۰ قمری اتفاق افتاد و نگارش «عیون اخبار الرضا» را ۳۶۶ قمری تخمین زده‌‏اند) و همین، به ارزش این روایت‏ها اضافه می‏‌کند. این دو خبر، دربارۀ ارادت ابومنصور به امام هشتم(ع) و اجابت دعایش برای داشتن فرزند در کنار مزار امام است. اما در یکی از این خبرها، داستانی هم درباره پناه آوردن آهوها می‏‌خوانیم. روایت چنین است:
@ehsanname
"ابوالفضل محمّد بن احمد بن اسماعیلِ سلیطی گفت: از حاکم رازی، یارِ ابی‏‌جعفرِ عُتبی شنیدم که می‏‌گفت: مرا ابوجعفر عُتبی به رسالت فرستاد نزدِ ابی‏‌منصور بن عبدالرزّاق. چون روزِ پنجشنبه شد، از او اذن خواستم در زیارتِ امام رضا(ع)، گفت: حدیثی با تو گویم از کارِ این مشهد. من در جوانی تعرّض می‏‌کردم بر اهلِ این مشهد و راه بر زوّارِ آن می‏‌بستم. روزی برای صید آنجا رفتم، آهویی را دیدم و [سگ] تازی خود را پی او فرستادم. تازی او را تعقیب می‏‌کرد تا آهو به داخل مشهد پناه برد و تازی در مقابل آن ایستاد و نزدیک نمی‏‌رفت و من آنچه می‏‌کردم که نزدیک شود، نمی‏‌شد. چون آهو از جای خود حرکت می‏‌کرد تازی آن را دنبال می‏‌کرد، تا آهو داخل صحن گردید و تازی در همان موضع ایستاد. چون به دیوار می‌‏رسید، می‏‌ایستاد. آهو در حجره‏‌ای داخل شد و من [به دنبالش] داخل شدم و ندیدم. از [همراهم] ابونصر [مقرّی] پرسیدم آهویی که داخل شد کجا رفت؟ گفت ندیدم. جایی که آهو در شده بود، در شدم، پشک و اثر بولِ آهو دیدم و او را نیافتم. با خدا عهد کردم [دیگر] متعرّضِ زوّار نشوم مگر برای خیر. پس از آن هر وقت مرا مشکلی می‏‌آمد به زیارت حضرت می‏‌رفتم و دعا و زاری می‏‌کردم و از خدا حاجت خود می‏‌خواستم و خداوند مرحمت می‏‌فرمود. از خدا خواستم به من پسری عنایت فرماید، دعایم مستجاب شد. چون به بلوغ رسید او را کشتند. باز به مشهد رفته و از خدا پسری خواستم و خدا دوم‌بار عنایت کرد. و تا حال حاجتی از خدا نخواسته‏‌ام جز این‏که عطا فرموده، و این همان است که برای من از برکت این مرقد مطهر - خداوند بر ساکنش درود فرستد- به ظهور رسیده."
➖ترجمه از محمدصالح بن محمدباقر قزوینی، دانشمند عصر صفوی قرن یازدهم، تصحیحِ لاجوردی، ۱۳۸۹، جلد دوم، صفحه ۵۶۳ و ۵۶۴
@ehsanname
06.05.202513:33
📚هر سال در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب، بحثهایی مطرح می‌شود که آی! چه نشسته‌اید؟ نمایشگاه کتاب دارد به کتابفروشی‌های محلی آسیب می‌زند؛ نمایشگاه باید محل نمایش و ارایه کتاب باشد نه فروشگاه بزرگ؛ اصلا کجای دنیا در نمایشگاه کتاب می‌فروشند؟... و امثال این حرفها. حتی برخی ناشران معروف هم از سر علاقه به کتابفروشی ها (ضمن دادن تخفیف در سایت خودشان، در همین ایام نمایشگاه!) در نمایشگاه شرکت نمی‌کنند. این مطالب قشنگ اما علیرغم ظاهر جذابشان، نسبتی با مسائل بازار نشر ما ندارند (گو اینکه بسیاری از نمایشگاه کتابهای کشورهای مختلف هم، با وجود مسائل متفاوت، باز بخش یا زمان فروش دارند). دوست عزیز، حسین جاوید، در کانال تلگرامی @Virastaar به این حرفها جوابهایی داده که برای پرهیز از مکررگویی، بخش اصلی همان‌ها را اینجا نقل می‌کنم.

👈 «نمایشگاه بد است و ضربه به کتاب‌فروش محلی است.»

ما در کشورمان بیست و چند هزار ناشر (واقعی و اسمی) داریم و کمتر از دو هزار کتاب‌فروش که تازه فقط حدود هزار تای آن‌ها فعالانه کتاب می‌فروشند و بقیه یا خیلی کوچک‌اند (مثلاً، مغازه‌ای با جواز کتاب‌فروشی در طبقه‌ی منفی دوی فلان پاساژ در شهرستان که دخل اصلی‌اش از کپی گرفتن و نوشت‌افزارفروشی است)، یا آن‌قدر بزرگ‌اند که کتاب شده حاشیه‌ی کارشان و بیشتر بازی‌فروش و دکوری‌فروش و لوکس‌فروش و... هستند. بدیهی است که همه‌ی ناشرها راهی به قفسه‌ی کتاب‌فروشی‌ها ندارند؛ از این بدتر، حتی همه‌ی کتاب‌های ناشران متوسط و بزرگ هم در کتاب‌فروشی‌ها نیست. کتاب‌فروش فقط کالاهای پرفروش را می‌آورد (منطق اقتصاد همین است)، پس بدیهی است که بخش عمده‌ای از ناشرها و کتاب‌ها از قفسه‌ها دورند و نمایشگاه کتاب فرصت مناسبی است برای اینکه همه‌ی ناشرها و کتاب‌ها امکان عرضه بیابند.
امسال کتاب‌فروش‌ها را از نمایشگاه مجازی حذف کردند و این عزیزان اعتراض خیلی شدید داشتند که چرا این اتفاق افتاده و ما هم باید باشیم. حتی بعضی تهدید کردند که با نیسان جلوی خانه‌ی کتاب تحصن می‌کنند! دقت بفرمایید، خود کتاب‌فروش‌ها کمپین راه انداختند که جزئی از نمایشگاه کتاب باشند و با تخفیف «در محلی که باید برای نمایش کتاب باشد، نه فروشگاه» کتاب بفروشند! پس بحث سر بد بودن فروش نمایشگاهی نیست، سر این است که پولش به جیب کی برود! نمی‌شود من خودم ساندویچی بزنم و هر روز هم راجع به مضرات سوسیس و کالباس یادداشت بنویسم که!

👈 «نمایشگاه به فروش کتاب‌فروش‌ها آسیب می‌زند و بازار را راکد می‌کند.»

مقطعی بله، ولی به‌طور کلی نه. از سال ۱۳۶۶ تا حالا نمایشگاه کتاب برگزار شده؛ تعداد کتاب‌فروشی‌ها در این نزدیک به چهل سال بیشتر شده یا کمتر؟ این‌همه کتاب‌فروشی بزرگ و مجلل در بهترین پاساژها و مکان‌های تجاری شهر چطور شکل گرفته؟ اگر بنا بود نمایشگاه به کتاب‌فروشی‌ها آسیب اساسی بزند، الان نباید یک‌ کتاب‌فروشی هم در‌ کشور باقی می‌ماند! خیلی از ماها در‌ همین نمایشگاه کتاب عاشق کتاب و مطالعه شدیم و مشتری ثابت کتاب‌فروشی‌ها در طول سال. کتاب که خانه نیست برویم یک بار بخریم و یک عمر در آن زندگی کنیم! هر روز آثار جدید منتشر می‌شود و بازار متنوع‌تر و پویاتر از آن است که یک نفر بتواند همه‌ی نیازهایش را در نمایشگاه برطرف کند.

👈 «نمایشگاه باعث تعطیل شدن کتاب‌فروشی‌هاست.»

بیش از نیمی از رستوران‌ها و کافه‌ها در سال اول فعالیتشان ورشکسته می‌شوند؛ تقصیر کیست؟ بازار شرایط خودش را دارد و تعطیلی کتاب‌فروشی‌ها ــ که خیلی هم تلخ است ــ از تغییر نسل، تغییر میزان مطالعه، تغییر ابزارهای سرگرمی، تورم بسیار بالای اماکن تجاری، رونق فروش مجازی و… ناشی می‌شود. پیچیدن شغل کتاب‌فروشی در هاله‌ی تقدس باعث نمی‌شود که از قوانین بازار مصون بماند. کتاب‌فروشی هم مثل هر کسب‌وکار دیگری در خطر زیان‌دهی و ورشکستگی است. آن‌هایی که خلاق‌تر و توانمندترند قطعاً باقی می‌مانند و شعبه هم اضافه می‌کنند. بسته شدن کتاب‌فروشی‌ها تقصیر ما مردم نیست و حتی حذف کامل نمایشگاه کتاب هم در روند آن تأثیری ندارد.
@Virastaar
@ehsanname
21.04.202516:58
سعدی جهان شادمانه ای دارد، ولی او هم گاهی خسته و غمگین می‌شود. و اتفاقا غم این آدم‌ها چقدر عمیق است. مثل آنجایی که سعدی دارد با خودش حرف می‌زند و از دست خودش شاکی است:

نه تو را بگفتم ای دل که سر وفا ندارد؟
به طمع ز دست رفتی و به پای درفکندت


@ehsanname
Reposted from:
زُروان avatar
زُروان
28.03.202517:48
♦️ قسمتی از یادداشت‌های هوشنگ سیحون در مورد طرح آرامگاه عمر خیام

+ منبع: مجموعه مریم سیحون

🕊 @Zourvann
24.03.202516:30
📸 خردادماه گذشته، مجموعه ۳۱۰۰ عکس از بایگانی آلبوم‌خانۀ کاخ گلستان در فضای مجازی منتشر شد (لینک) که با توجه به سیاستهای سختگیرانۀ این کاخ-موزه، اتفاق مهمی در حوزه مطالعات قاجار به حساب می‌آمد و این تصاویر دستمایه پژوهش‌هایی شد. (برای نمونه مهدی طباطبایی، پژوهشگر توانست با تصاویر آزادشده، یک سفرنامه تصویری از سفر ناصرالدین شاه به مازندران در سال ۱۲۹۲ قمری بسازد). حالا به مناسبت نوروز، مجموعه جدیدی از تصاویر تاریخی کاخ گلستان منتشر شده که شامل ۷۳۰ عکس از ۸۰ آلبوم است (لینک). کیفیت تمام تصاویر یک اندازه نیست و برخی تصاویر هم قبلاً منتشر شده بودند (از جمله ۲۰۰ عکس با سری اول تصاویر لورفته مشترکند)، اما تازه‌های تصاویر کم نیست و موضوعات جالبی میان آنها می‌شود پیدا کرد (مثل عکس‌های تشییع ناصرالدین شاه در آلبوم شماره ۱۸۰). موضوع تصاویر بناها، رجال و سبک زندگی مردم در دوران قاجار است. منتشرکنندۀ ناشناس تصاویر، ضمن تقبیح «حبس» اسناد تاریخی، برای استفاده از این عکس‌ها شرط ارسال برای چند نفر دیگر گذاشته است.
@ehsanname
🔺از سری دوم عکس‌های لورفته کاخ گلستان
Reposted from:
احسان‌نامه avatar
احسان‌نامه
15.03.202509:46
🗓 ۲۵ اسفند، روز پایان سرایش «شاهنامه» است. این تاریخ را خود عالیجناب فردوسی در آخرین بیت‌های این  کتاب آورده است، جایی که در آن از ۷۱سالگی خود می‌گوید و توضیح می‌دهد که از نتیجۀ کارش راضی است:

سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماهِ سفندارمذ روز اِرد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهان‌داورِ کردگار
از این پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخمِ سخن را پراگنده‌ام

طبق گفتهٔ فردوسی پایان کار بزرگ او، سال ۴۰۰ (پنج هشتاد بار) هجری و روز «اِرد» از ماه اسفند است. در ایران باستان، هر روز از ماه اسمی داشته که به جای عدد، آن روز را با اسمش می‌شناختند. مثلاً روز ۱۱ ماه به اسم خور (آفتاب) بوده و روز ۱۲ به اسم ماه. روز اِرد، روز ۲۵م هر ماه است. در «لغتنامه» دهخدا جلوی مدخل اِرد می‌خوانیم:  «نام فرشته‌ای‌ست که موکّل بر دین و مذهب است و تدبیر و مصالح. روز ارد که بیست وپنجم از هر ماه شمسی است بدو تعلق دارد، نیک است در این روز نو بریدن و پوشیدن و بد است نقل و تحویل کردن.»
این تاریخ (۲۵ اسفند)، البته قاعدتاً تاریخ ویرایش نهایی «شاهنامه» است. آن‌طور که دکتر ریاحی در کتاب «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» توضیح داده، سیر تدوین و سرودن «شاهنامه» سه مرحله داشته. فردوسی در چهل سالگی و حدود ۳۷۰ قمری، بعد از کشته شدن دوستش دقیقیِ شاعر، کار ناتمام او را برعهده می‌گیرد و نظم شاهنامه را آغاز می‌کند و ۱۴ سال بعد نخستین ویرایش کتاب را به پایان می‌رساند. بعد هم دو نوبت آن را ویرایش می‌کند، تا عاقبت کار این کتاب در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ قمری (برابر با ۳۸۸ شمسی و ۱۰۱۰ میلادی) به پایان می‌رسد و «بسی رنج بردن» فردوسی در طول ۳۰ سال کار به نتیجه می‌رسد.
@ehsanname
🔸علاوه بر نکات تاریخ ادبیاتی، روز ۲۵ اسفند و مناسبتش می‌تواند به درد زندگی روزمره هم بیاید. این، تاریخ به ما می‌گوید که با انجام درست فقط و فقط یک کار هم می‌توان به جاودانگی رسید. (فردوسی بزرگ همین یک اثر را دارد). این تاریخ به ما یادآوری می‌کند که اصلاح خود، مهمترین کاری است که باید انجام دهیم (فردوسی ۱۶ سال صرف ویرایش شاهکارش کرد). این تاریخ تذکر می‌دهد آن کس که کار می‌کند، می‌ماند. که زحمت کشیدن و عرق ریختن و دود چراغ خوردن و سراغ دربار محمودهای غزنوی نرفتن، ارزشش را دارد. دارد. دارد.
@ehsanname
🔸از ویژگی‌های تاریخی جالب خلیج پارسی، یکی هم اینکه شمار محوطه‌های باستانی در کرانه‌های جنوبی خلیج فارس که آثار ساسانی از آنها به دست آمده است، از تعداد محوطه‌های مشابه در شمال خلیح فارس بیشتر است. (منبع +) @ehsanname
🔸امروز نشر هرمس از کتابهایی رونمایی کرد که با هوش مصنوعی ترجمه شده و سپس سه نوبت ویرایش شده‌اند. گزارش سخنان ارایه‌شده در این رونمایی، نشان می‌دهد که هوش مصنوعی هنوز برای ترجمۀ خوب و خواندنی به زبان فارسی مناسب نیست (مطابق آمار محمود قلی‌پور، سرویراستار این کتابها: «هوش مصنوعی در ترجمه متون فلسفی حدود ۷۵ درصد نیاز به اصلاح دارد، در متون تاریخی ۶۸ درصد نیاز به بازنویسی و در متون ادبی بالای ۸۲ درصد نتوانسته انتقال صحیح حس داشته باشد.») اما حتما در زمان کوتاهی، این وضعیت تغییر خواهد کرد و صنعت نشر فارسی باید برای آن روز، آمادگی داشته باشد. از این جهت، اقدام نشر هرمس، گام بسیار مهمی است. @ehsanname
15.04.202513:03
➖احسان رضایی: دهه ۱۹۶۰، درست زمانی که جریان رمان نو فرانسوی‎ها، تمام ویژگی‎های جذاب رمان کلاسیک را به چالش کشیده بود، ناگهان چهار جوان اسپانیولی‎زبان از گوشه‎ای از دنیا که ‎کسی فکرش را نمی‎کرد ظاهر شدند، سنت قصه‎گویی را احیا کردند و آبروی داستان را خریدند. گابریل گارسیا (گابو) مارکز، ماریو وارگاس یوسا، کارلوس فوئنتس و خولیو کورتاسار نام این چهار جوان بود. اتحاد این مربع جادویی خیلی پایدار نماند و خیلی زود، میان دو ضلع اصلی یعنی یوسا و مارکز فاصله افتاد. اختلافات سیاسی البته بی‎تاثیر نبود؛ مارکز دوست صمیمی فیدل کاسترو و یک چپ دوآتشه شد و در مقابل، یوسا به دفاع از اقتصاد آزاد، جناح چپ را ترک کرد و در زمره صریح‌ترین منتقدان کاسترو درآمد. اختلاف این دو نفر تا درگیری فیزیکی هم پیش رفت. در مارس ۱۹۷۶ و در جریان یک نمایش فیلم در مکزیکوسیتی، یوسا مشت محکمی زیر چشم مارکز کاشت (مطابق شایعات، دعوا سر مسایل عاطفی و ناموسی بوده). دوستداران آثار یوسا و مارکز هم، رقابت و جنگی پنهانی دارند که در آن هر گروه نویسنده محبوب خودش را بزرگتر و برتر می‎داند. اگر شما هنوز در این دعوا موضع مشخصی ندارید، برای شروع، دانستن این نکات به دردتان می‌خورد.
@ehsanname
🔸طرفداران گابو: مارکز اگرچه مبدع سبک «رئالیسم جادویی» نیست، اما بهترین نماینده آن است. مارکز قصه‎گوی قهاری است، اما در نظر او بیشتر از خود قصه نحوه بیان قصه اهمیت دارد. او نمایندۀ مکتب فرانسوی رمان است و در داستان‎هایش حتی پیش‌پاافتاده‎ترین امور را هم به نحوی بیان می‎کند که شکوه پیدا می‎کند. برخلاف یوسا که باید از اول یک سوژه پرجذابیت را آماده داشته باشد، مارکز با هر سوژه ساده‎ای می‎تواند داستان بنویسد. همه داستان‎های یوسا رئالیستی و مبتنی بر تجربیات شخصی خودش و اطرافیانش هستند که طبیعتا این تجربیات محدودیت دارد و برای همین گروهبان لیتومای رمان «مرگ در آند» در یک داستان کوتاه و رمان دیگر او هم حاضر می‎شود.
🔹طرفداران یوسا: یوسا نمایندۀ مکتب انگلیسی رمان است که در آن اصالت با ذات داستان است. جز در اولین رمانش، یعنی «شهر و سگ‎ها» (در ایران با دو اسم «عصر قهرمان» و «سال‎های سگی» ترجمه شده) که تکنیک پیچیده‎ای دارد و گاهی تشخیص ۸ راوی مختلف آن سخت می‎شود، یوسا دیگر هیچ‎وقت داستان را فدای تکنیک نکرد. او به جای رئالیسم جادویی و سایر مکتب‎ها به رمان تخت اهمیت می‎دهد. درحالی‌که آثار مارکز ساختار پیچیده‎ای دارد و معمولا کسی که برای اولین بار آثار او را بخواند، نمی‎تواند توالی زمان را پیدا کند. در آثار مارکز، زمان مرتب تغییر می‎کند.
@ehsanname
🔸طرفداران گابو: مارکز نویسنده متعهدی است. او درباره مشکلات مردم ستمدیده آمریکای لاتین می‎نویسد و علیه دیکتاتورها. فقط دربارۀ دیکتاتوری آلنده در شیلی دو کتاب نوشته: «پاییز پدرسالار» و «ماجرای اقامت پنهانی میگل لیتین در شیلی». هیچ‎ نویسنده دیگری این‎همه با دیکتاتورها درنیفتاده که مارکز. در عوض، همه قهرمان‎های داستان‎های یوسا از محله میافلورس می‎آیند که محلۀ اعیان‎نشین لیما، پایتخت پرو است. یوسا خودش از خانواده‎ای اشرافی آمده و طبیعتا هیچ وقت هم با فقرا همنشینی نداشته.
🔹طرفداران یوسا: برخلاف این ادعا، یوسا (جز در «سور بز» و «روزگار سخت») همیشه دربارۀ پرو و مردمش نوشته و در داستان‎هایش همواره این سوال اساسی دنبال می‎شود که انحطاط پرو از کی شروع شد؟ یوسا فقط دو رمان درباره دیکتاتورها نوشته: در «گفتگو در کاتدرال» غیرمستقیم شرایط شکل‎گیری دیکتاتوری اودریا در پرو را بررسی کرده و در «سور بز» دیکتاتوری تروخیو در جمهوری دومینیکن را مستقیم‎تر هدف گرفته.
@ehsanname
🔸طرفداران گابو: یوسا در رمان‎هایش اطلاعات فراوانی در مورد تاریخ، فرهنگ و اساطیر پرو به خواننده می‎دهد که باعث می‎شود بعضی صفحات رمان را بشود راحت ورق زد و نخواند، بدون این‎که داستان آسیبی ببیند. اوج این ماجرا در رمان «مردی که حرف می‎زند» است که درباره قبیله‎ای از سرخپوست‎های بومی آمازون است و اغلب به عنوان کتاب درسی در دانشکده‎های انسان‎شناسی استفاده می‎شود.
🔹طرفداران یوسا: یوسا استاد شخصیت‎پردازی است. در رمان‎های او حتی کم‎اثرترین شخصیت‎های داستان هم طوری معرفی می‎شوند که می‎شود برای هر کدامشان یک داستان کامل نوشت. (کاری که الان سال‎هاست در دانشکده هنر دانشگاه ملی لیما انجام می‎شود.) اما مارکز در شخصیت‎پردازی چندان قوی نیست و آدم‎های داستان‎های او بیشتر از آن که کاراکتر باشند، تیپ هستند. در واقع مارکز بیشتر سمبول‎ (نماد)پردازی می‎کند. مثلا برادران رمدیوس خوشگله در «صدسال تنهایی» در کل رمان خواب هستند و فقط یک بار یکی‎شان بلند می‎شود و می‎گوید «چهارشنبه بود» و دوباره می‎خوابد. حالا این‎که این برادرها چه نقشی در داستان دارند و نماد چه گروهی از جامعه هستند، معلوم نیست.
@ehsanname
نسحۀ کامل این مطلب را اینجا بخوانید
26.03.202519:59
24.03.202507:41
بهترین کتابهایی که در ۱۴۰۳ خواندم

📗قاموس خزران (میلوارد پاویچ، ترجمه کورش نوروزی، نشر مرکز)
➖خلاقیت محض. نبوغ خالص. ماجرا بررسی تاریخ قوم خزر و تغییر دین آنها به سه روایت اسلامی، مسیحی و یهودی، در قالب یک دانشنامه است. نویسنده، داستان در داستان می‌آورد، شخصیتهای خیالی و تاریخ‌های ساختگی جور می‌کند، و با ایده‌هایی مطلقا حیرت‌انگیز در باب مفاهیمی مثل خواب، شیطان، جهنم و موسیقی، میخکوبتان می‌کند.

📓انیس (لی باردوگو، ترجمه امیرکسرا آریان، کتابسرای تندیس)
➖از وسط‌های داستان، می‌شود آخرش را حدس زد، ولی شیوه روایت به‌قدری سرخوشانه پیش می‌رود که باز هم ادامه می‌دهیم و می‌گذاریم داستان ما را با خود ببرد. عاشقانه‌ای در بستر تاریخ و جادو.

📔تنهایی الیزابت (ویلیام ترور، ترجمه فرناز حائری، نشر بیدگل)
➖رمان، خیلی پراتفاق نیست، ولی در نقب زدن به عمق جان شخصیتها، و بلکه آدمی، بی‌نظیر است.

📕بیست و یک داستان (ارنست همینگوی، ترجمه نجف دریابندری، نشر کارنامه)
➖این کتاب را باید باید ذره ذره خواند، مزمزه کرد و لذتش را برد. ترکیب همینگوی و دریابندری، ترکیب برنده است.

📘همه‌چیز از اینجا دور است (مجموعه داستان، ترجمۀ مژده دقیقی، نشر نیلوفر)
➖۱۵ داستان کوتاهی که در این کتاب، انتخاب و ترجمه شده، همگی شاهکار هستند. اگر دوست دارید نویسنده شوید و فوت و فن نویسندگی را یاد بگیرید، یا اگر می‌خواهید خواننده حرفه‌ای شوید و سلیقه‌تان ارتقا یابد، این کتاب را از دست ندهید.

📓تاریخ کتابخوانی (آلبرتو مانگوئل، ترجمه رحیم قاسمیان، نشر هرمس)
➖امسال چاپ سوم و ویراست جدید کتاب آمد و من دوباره خواندمش و دوباره کیف کردم. بر هر کتابخوان حرفه‌ای است که این کتاب را دریابد و دُر یابد و ببیند که با خواندن هر صفحه از کتاب، چه کار مهمی دارد می‌کند.

📕آناکارنینای مشکل‌گشا (ویو گراسکاپ، ترجمه لیلا نصیری‌ها، نشر چشمه)
➖داستان خواندن به چه دردی می‌خورد؟ این کتاب، جواب همین پرسش است، با بررسی مصداقی رمان‌های روسی. ترجمۀ روان و خواندنی دارد.

📗شاهنامه بزرگ ایلخانی (ابوالعلاء سودآور، ترجمه علیرضا بهارلو و کیانوش معتقدی، خانه فرهنگ و هنر مان)
➖ایلخان ابوسعید بهادرخان، دستور تهیه و تصویر نسخه‌ای از شاهنامه را داد که امروزه به نام تاراجگر آن، دموت معروف است. این کتاب با بررسی تصاویر بازمانده از آن شاهنامه نشان داده که چطور یک حاکم مغول هم متوسل به شاهنامه می‌شود. این کتاب عظیم هویتی ما ایرانیان.

📘پیامبران بومی‌گرای ایران در سده‌های آغازین اسلام (پاتریشیا کرون، ترجمه کاظم فیروزمند، نشر نامک)
➖تعدد منابعی که از زبان‌های مختلف مورد مراجعه بوده و روشمندی بحث، در کنار روایت جذاب، تصور شما را از یک کتاب تاریخی و همین‌طور از کلیشه‌های رایج در مورد قرون اولیه اسلامی عوض می‌کند.

📙زرافه در تاریخ و هنر (برتولد لاپفر، ترجمه فاطمه مهری، نشر کرگدن)
➖تصور فرهنگها و آدمهای تاریخی مختلف از زرافه چی و چطور بوده؟ مصداق علم لاینفع و عیش حلال.
@ehsanname
12.03.202518:52
🔹عصر ایران گزارشی منتشر کرده‌است از عجایب فرهنگستان هنر (لینک) که بامزه‌ترین قسمتش، قرارداد میلیاردی برای کتابی دربارۀ جن‌های مصری (بله، واقعا جن‌های مصری) است. باور نمی‌کنید خودتان عین متن خبر را بخوانید:

➖در فرهنگستان هنر توافق‌نامه‌ای برای انتشار یک کتاب بسته شده با عنوان «اربابان تاریکی در مصر باستان» که به بررسی حضور جن‌ها در تمدن نیل و ریشه‌یابی انحرافات فکری بنی‌اسرائیل می‌پردازد. این کتاب نوشته شهریار بحرانی (کارگردان فیلم «ملک سلیمان» و دوست مجید شاه‌حسینی، رییس فعلی فرهنگستان هنر) است.
➖فرهنگستان هنر در ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ توافق‌نامه‌ای به مبلغ یک میلیارد و ۳۵۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان (دقت محاسبه را دارید؟) برای انتشار این کتاب امضا کرده. در حالی که تا پیش از این، بالاترین قرارداد چاپ کتاب در تاریخ فرهنگستان ۱۱۰ میلیون تومان بوده.
➖شورای پژوهشی فرهنگستان هنر که وظیفۀ بررسی و تأیید کتاب‌ها پیش از انتشار را دارد، هیچ نسخه‌ای از اربابان تاریکی را ندیده و این کتاب مهرماه در «گروه تخصصی هنر انقلاب» تصویب شده است.
➖این کتاب قرار است در قطع رحلی بزرگ، ۷۰۰ صفحه تمام‌رنگی با کاغذ گلاسه و قیمت پشت جلد ۵میلیون تومان منتشر شود. ظاهراً محتوای متنی کتاب کمتر از ۱۷۰ صفحه است و باقی صفحات با عکس پر شده‌اند. (متاسفانه در متن خبر نیامده که چه عکسی؟ عکس همان جن‌های مورد نظر؟!)
➖مطابق توافق‌نامه، فرهنگستان هنر، خودش ۴۰۰ نسخه از چاپ کتاب را، البته با ۳۲درصد تخفیف، می‌خرد که این هم می‌شود یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون تومان دیگر. (باز بگویید جن، ترس دارد!)
@ehsanname
07.05.202514:55
❗️ظاهراً ترجمۀ اسم اخوان‌ثالث سابقه دارد و در برخی مقالات دانشگاهی، در بخش چکیدۀ انگلیسی، آقای شاعر را Third Brotherhood هم ترجمه کرده‌اند @ehsanname
04.05.202515:15
📊 یک‌کم آمار: ۱۶ درصد از کتابهایی که درخواست صدور مجوز می‌دهند، گرفتار ممیزی می‌شوند. سالانه ۱۴۰هزار عنوان کتاب (اعم از چاپ اول و تجدید چاپ) شامل ۶۴میلیون صفحه، درخواست مجوز می‌دهند. ۱۶ درصد این آمار می‌شود سالی ۲۲هزار و ۴۰۰ عنوان کتاب.
@ehsanname
➖منبع: اظهارات محمدعلی مرادیان، مدیر سابق اداره کتاب ارشاد در برنامه تلویزیونی «کتابفروشی قلم» (شبکه افق) ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
➖«ادبیات خوراک جان‌های ناخرسند و عاصی است، پناهگاه کسانی است که به آنچه دارند خرسند نیستند.» ماریو وارکاس یوسا، اخرین پادشاه رمان در ۸۹سالگی درگذشت. او از دسته نویسندگانی بود که تعهد اجتماعی برایش اهمیت و موضوعیت داشت. رمان‌هایش همگی تم سیاسی دارند و به به رنج قارۀ لاتین می‌پردازند. یکی از آخرین آثارش، رمان «روزگار سخت» (که در ۸۲سالگی نوشت) ماجرای کودتای امریکایی ۱۹۵۴ در گواتمالاست. معروفترین رمان‌هایش دربارۀ دیکتاتورهاست: «گفت‌وگو در كاتدرال» به دیکتاتوری اودریا در پرو پرداخته و «سور بز» دیکتاتوری تروخیو در جمهوری دومینیکن را تصویر می‌کند. حتی داستان عاشقانه «دختری از پرو» سرشار از وقایع سیاسی و تاریخ است. اگر تا به حال چیزی از یوسا نخوانده‌اید، برای شروع همین عاشقانه («دختری از پرو») را پیشنهاد می‌کنم، جایی که می‌توانید قدرت و مهارت نویسندگی یوسا را ببینید که نگاهش به قصۀ نامکرر عشق چقدر متفاوت است و در داستان‌گویی استادی تمام دارد @ehsanname
26.03.202519:59
🔸خیام را بنا به وصیتش نزدیک امامزاده محمد محروق به خاک سپردند. در زمان امیر تیموری، سلطان حسین بایقرا بقعه‌ای برای امامزاده محروق بنا شد و در عصر شاه طهماسب صفوی ایوان جلوی بقعه و غرفه‌های اطراف احداث گردید. یکی از غرفه‌های شرق ایوان امامزاده، مزار خیام و قبری مکعب‌مستطیل بود. (تصویر ۱) سال ۱۳۱۳ و همزمان با جشن هزارۀ فردوسی، بر مزار خیام هم ستون یادبودی بنا شد که طرح استاد کریم طاهرزاده بهزاد بود (عکس ۲). در جریان ساخت آرامگاه‌های مشاهیر ایران، استانداری خراسان از انجمن آثار ملی بنایی برای خیام خواست. انجمن از هوشنگ سیحون، معمار برجسته طرح گرفت. پس از تایید دانشکده هنر دانشگاه تهران، ابتدا مزار خیام جابجا شد تا این طرح تداخلی با بنای امامزاده نداشته باشد. مراسم انتقال و تدفین استخوان‌های خیام فروردین ۱۳۴۱ انجام شد (عکس ۳). بنای امروزی آرامگاه خیام پس از دو سال تکمیل شد (عکس ۴)؛ بنایی با ۱۰ ستون مورب که کنار هم و در بالای بنا، ستاره‌ای را می‌سازند، روی آنها رباعیات نوشته شده و یک جام واژگون را تداعی می‌کنند. تفصیل ماجرا در کتاب «کارنامه انجمن آثار ملی» (حسین بحرالعلومی، ۱۳۵۵) صفحات ۲۷۹-۳۲۸ آمده است @ehsanname
20.03.202512:37
🗓 نامه به ۱۴۰۴

«الی الایام القادمه! ارجوکی مرٌی بسلام، فقلوبنا متعبه»

به روزهای پیش رو! لطفی کنید و آرام بگذرید، دل‌های ما خسته است.
@ehsanname
11.03.202518:37
🔺غلط نگارشی برای هر کسی ممکن است پیش بیاید، ولی این متن آشفته نوشتۀ هر کسی نیست، ایشان سه سال وزیر «فرهنگ» سرزمین سعدی و حافظ بوده!
Shown 1 - 24 of 41
Log in to unlock more functionality.