Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

View

Николаевский Ванёк

View

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

View

Труха⚡️Україна

View

Николаевский Ванёк

View

شهاب پارسا

دارای دست‌های بی‌نمک
دلنوشته‌های یک توئیتری کاملا بازنشسته
کپی همچنان حرام است.
‌
💳 https://zarinp.al/shahab-pay
🎙️ @BeOnePodcast
🛒 @BeOneShop
🎧 @ListenWithShahab

TGlist rating

TypePublic

Verification

Not verified

Trust

Not trusted

Location

LanguageOther

Channel creation dateJan 30, 2024

Added to TGlist

Mar 07, 2025

I own this channel

History of changes

Statistic of Telegram Channel شهاب پارسا

More details

Subscribers

4 077

24 hours

461.1%Week

591.5%Month

1183%

Citation index

0

Mentions0Shares on channels0Mentions on channels0

Average views per post

1 082

12 hours1 264

75.5%24 hours1 0820%48 hours1 3050%

Engagement rate (ER)

20.98%

Reposts21Comments0Reactions206

Engagement rate by reach (ERR)

26.84%

24 hours0%Week

1.45%Month

13.28%

Average views per ad post

0

1 hour00%1 – 4 hours00%4 - 24 hours00%

More details

Connect our bot to the channel to find out the gender distribution of this channel's audience.

Total posts in 24 hours

2

Dynamic

Latest posts in group "شهاب پارسا"

All posts

Reposted from:

| عَهدِ آدَمْ |

21.04.202510:47

خدا، از عمر پاپ کم کرد
و بر عمر آیت الله جنتی اضافه کرد
چشم بدخواهاشم کورررر :)

20.04.202518:02

یادت باشه به همون اندازه که واسم مهم میشی، مسئولیتت در قبال احساساتم بیشتر میشه.

20.04.202512:10

بحث پولش نیست، من واقعا خجالت میکشم عروسی بگیرم.

19.04.202520:19

می‌گن آرتور اَش، قهرمان افسانه‌ای تنیس، وقتی عمل قلب باز داشت، بر اثر تزریق خون آلوده به HIV به ایدز مبتلا شد.
بعد از این اتفاق، طرفداراش از سراسر دنیا براش نامه‌های محبت‌آمیز فرستادن.
توی یکی از اون نامه‌ها نوشته شده بود:

"آرتور، چرا تو؟ چرا خدا تو رو به همچین بیماری خطرناکی مبتلا کرد؟"

آرتور این‌طور جواب داد:

در سرتاسر دنیا، بیش از پنجاه میلیون کودک عاشق تنیس می‌شن و شروع می‌کنن به یاد گرفتنش.
از بین اون‌ها، پنج میلیون نفر بازی رو درست یاد می‌گیرن.
حدود پونصد هزار نفر حرفه‌ای آموزش می‌بینن، پنجاه هزار نفر وارد مسابقات می‌شن،
پنج هزار نفر به رقابت‌های تخصصی می‌رسن،
پنجاه نفر به ویمبلدون راه پیدا می‌کنن،
چهار نفر به نیمه‌نهایی می‌رسن و فقط دو نفر در فینال بازی می‌کنن.

وقتی که من سال‌ها جام قهرمانی ویمبلدون رو توی دست‌هام فشار می‌دادم،
هیچ‌وقت نگفتم: "خدایا چرا من؟"
حالا هم که درد می‌کشم، باز هم نمی‌گم: "خدایا چرا من؟"

17.04.202520:27

میذارم اینجا بمونه، شاید شما هم به شنیدنش نیاز داشته باشید:

قسمت۲

13.04.202514:36

اگه ادکلن جدایی میاورد علی‌اکبر که عطرفروشی داره زن نمیگرفت.

10.04.202513:03

وقتی دشمن زیاد داشته باشی تا ۳۹۹۹نفر میری ولی ۴k نمیشی.

06.04.202514:52

نه بابا، فشار چیه. مگه نمیبینی دارم میرقصم.

02.04.202520:48

میذارم اینجا بمونه، شاید شما هم به شنیدنش نیاز داشته باشید:

02.04.202515:52

اون شوهری که تو میخوای با گره زدن سبزه به‌دست نمیاد، باید درختارو ببافی.

27.03.202520:32

تویی که انتظار داری سپاه هرشب انتقام بگیره، یه‌بارم خودت پاشو بیا راهپیمایی حداقل.

Reposted from:

صاحب‌ِپوتین‌های‌بزرگ

07.03.202519:18

‌
" به سمت پل می‌روم،
اگر در مسیر حتی یک نفر
به من لبخند بزند،
نخواهم پرید."

Reposted from:

آخرین بهار دنیا

07.03.202514:27

‌
و قل لعبادی یقولوا الّتی هی احسن
به بندگانم بگو، سخنی بگویند که بهترین باشد.

اسراء، آیه‏ی ۵۳

07.03.202510:22

تجربه‌گر می‌گفت بعد از تصادف که روح از بدنم جدا شد، خیلی‌ها دور و برم جمع شدن. یه‌عده صحنه رو کارشناسی می‌کردن، یه عده دنبال مقصر می‌گشتن، بعضیا هم که به‌زبان میاوردن کارش تمومه. می‌گفت با هرکلمه‌ی این آدما امید به‌برگشتن در من می‌مُرد و کم‌کم فاصله می‌گرفتم از جسمم. داشتم باور ‌می‌کردم وقت رفتنه و باید بی‌خیال جنگیدن شم. تا اینکه یه‌نفر اومد بالا سرم، به‌صورتم نگاه کرد، منو تکون داد و گفت نترس، زنگ‌زدم آمبولانس، حالت خوب میشه. من اینقدر امیدوار شدم که همون لحظه برگشتم به‌جسمم.

بنظرم داستان، داستانِ تاثیر کلمات بود. آدما با یه‌کلمه می‌تونن دیگرانو زنده کنن یا بکشن. کلمه می‌تونه تعلق روح‌به‌جسم رو کم‌وزیاد کنه. با یه‌کلمه هم میشه دل‌شکست، هم میشه مرهم بود و یه‌دست قطعا صدا داره. تو به‌تنهایی می‌تونی دلیلِ امید و برگشتن یه‌نفر باشی. برگشتن به حال‌خوب، به‌زندگی، حتی به‌جسم. اگه همه‌ی آدمای دنیا بگن نمیشه، تو از راه برس، به‌‌صورتش نگاه‌کن، تکونش بده و بگو نترس، خدابزرگه.

با کلمات می‌شه مرده‌ها رو زنده کرد یا ریشه‌ها رو سوزوند؛ مراقب کلمات‌مون باشیم.

06.03.202502:53

یکی از قشنگ‌ترین قسمت‌های زندگی‌پس‌اززندگی امسال اونجایی بود که تجربه‌گر سه‌ساله می‌گفت: وقتی اصرار کردم بخاطر گریه‌های مادرم منو برگردونید خونه‌مون، خاله‌پرستار دستاشو گذاشت رو چشمام تا از سرعت و ارتفاع نترسم. بعدها که بزرگ شدم متوجه شدم من فوبیای سرعت و ارتفاع دارم. این موضوع رو حتی مادرم که این‌همه دلسوزم بود نمیدونست.

عباس موزون هم تا تنور داغ بود نونو چسبوند و اضافه‌کرد: چرا باید نگران باشیم وقتی خدایی داریم که این‌همه، حتی بیشتر از مادر آگاهه به ترس‌های ما؟

خواستم بگم خودمونو بسپاریم بهش، اون خیلی خوب خدایی کردنو بلده.

All posts

Nothing found 😢

More details

Records

21.04.202523:59

4.1KSubscribers

08.01.202523:59

0Citation index

08.03.202523:59

1.7KAverage views per post

23.04.202508:52

0Average views per ad post

20.04.202523:59

24.17%ER

08.03.202523:59

43.11%ERR

Growth

More details

Subscribers

Citation index

Avg views per post

Avg views per ad post

ERR

More details

شهاب پارسا