29.04.202517:57
🔷 حذف ناممکنها: از قصه تا واقعیت
شرلوک هولمز در کتاب نشانهٔ چهار روشی را برای کشف حقیقت بهکار میبرد که میتوان اسمش را گذاشت روش حذف ناممکنها:
این روش، مثل بسیاری از روشهای دیگری که هولمز به کار میگیرد، جذاب و هیجانانگیز است ولی آیا در عمل و در شرایط واقعی هم میتوان چنین روشهایی را بههمان سادگی بهکار برد؟ در یادداشت پیوست با استفاده از روابط سادهای از نظریهٔ احتمال به دو مورد از چالشهایی که این روش در عمل با آنها مواجه میشود نگاه دقیقتری میاندازیم.
▫️دنیای واقعی برخلاف دنیای قصهها پر از عدمِقطعیت، خطا و بیدقتی است. در چنین دنیایی دست یافتن به حقیقت به سادگی قصهها نیست. بنابراین برای پرهیز از نتیجهگیری نادرست یا پیشبینی نادرست بهتر است تا حد امکان نگاه همهجانبه به پدیدهها داشته باشیم و امکان بروز خطا در مشاهدهها و آزمایشها را نیز نادیده نگیریم.
ــــــــــــ
1. When you have eliminated the impossible, whatever remains, however improbable, must be the truth.
@k1samani_channel
شرلوک هولمز در کتاب نشانهٔ چهار روشی را برای کشف حقیقت بهکار میبرد که میتوان اسمش را گذاشت روش حذف ناممکنها:
وقتی همهٔ حالتهای ناممکن را کنار گذاشته باشی، آنچه باقی میماند، هرچهقدر هم نامحتمل، باید حقیقت باشد.¹
این روش، مثل بسیاری از روشهای دیگری که هولمز به کار میگیرد، جذاب و هیجانانگیز است ولی آیا در عمل و در شرایط واقعی هم میتوان چنین روشهایی را بههمان سادگی بهکار برد؟ در یادداشت پیوست با استفاده از روابط سادهای از نظریهٔ احتمال به دو مورد از چالشهایی که این روش در عمل با آنها مواجه میشود نگاه دقیقتری میاندازیم.
▫️دنیای واقعی برخلاف دنیای قصهها پر از عدمِقطعیت، خطا و بیدقتی است. در چنین دنیایی دست یافتن به حقیقت به سادگی قصهها نیست. بنابراین برای پرهیز از نتیجهگیری نادرست یا پیشبینی نادرست بهتر است تا حد امکان نگاه همهجانبه به پدیدهها داشته باشیم و امکان بروز خطا در مشاهدهها و آزمایشها را نیز نادیده نگیریم.
ــــــــــــ
1. When you have eliminated the impossible, whatever remains, however improbable, must be the truth.
@k1samani_channel
24.04.202522:31
🔷 انتگرالگیرهای کلوین و ماکسول
داشتم دربارهٔ تاریخچهٔ کامپیوترهای آنالوگ جستوجو میکردم که به مقالههایی از کلوین و ماکسول برخوردم. آنقدر نکات جالب و هیجانانگیز در این مقالهها و مرتبط با این مقالهها پیدا کردم که حیفم آمد آنها را با همراهان دِرَنــگ در میان نگذارم.
▪️ موضوع اصلی هر دو مقاله طراحی ابزارهایی است برای محاسبهٔ انتگرالهای معین. شاید امروز کسانی مانند کلوین و ماکسول بیشتر بهعنوان فیزیکدان نظری شناخته شوند ولی در زمان خودشان ترکیبی از ریاضیدان، فیزیکدان و مهندس بودهاند.
▪️مقالهٔ کلوین در سال ۱۸۷۶ در مجلهٔ
Proceedings of the Royal Society of London
چاپ شد. عنوان مقالهاش این است: «دربارهٔ ابزاری برای محاسبهٔ انتگرال حاصلضرب دو تابع دادهشده».
در ابتدای مقاله توضیح میدهد که مدتهای طولانی داشته به طراحی ابزاری فکر میکرده که با آن بتوان محاسبات سنگین انتگرالهای معین را بهسادگی انجام داد. دلیلش هم این بوده که برای پیدا کردن تبدیل فوریهٔ توابع نیاز به محاسبهٔ این انتگرالها داشته. طرحی به ذهنش میرسد و طرح را با برادرش در میان میگذارد:
▪️قالب مقاله با مقالههای امروزی بسیار متفاوت است. چکیده و مقدمه و نتیجهگیری و مراجع ندارد. متن مقاله خیلی سرراست و ساده و صمیمانه است. از فکری که سالها در سرش بوده سخن میگوید، مکالمهای را که با برادرش داشته نقل میکند و صادقانه میگوید طرح برادرش از طرحی که به ذهن خودش رسیده بوده خیلی بهتر است.
▪️گزارش جیمز تامسون دربارهٔ ماشین انتگرالگیریاش هم در همین شماره از مجله و قبل از مقالهٔ کلوین آمده است: «دربارهٔ یک ماشین انتگرالگیری با یک اصل سینماتیکی جدید». در همین مقاله به کارهای ماکسول و مقالهٔ او در این زمینه اشاره شده است. مقالهٔ ماکسول بیش از بیست سال قبل از آن، یعنی در سال ۱۸۵۵، در مجلهٔ
Transactions of the Royal Scottish Society of Arts
چاپ شده بود. تامسون میگوید که ماکسول ایدهٔ کارش را از ماشین انتگرالگیری دیگری گرفته بود که در سال ۱۸۵۱ در نمایشگاه بزرگ لندن دیده بود. آن ماشین از نظر ماکسول ایرادهایی داشت و برای رفع آنها خودش شروع کرده بود به طراحی یک ماشین دیگر.
▪️نمایشگاه بزرگ (Great Exhibition) که جیمز تامسون از آن یاد میکند نمایشگاهی بینالمللی از اختراعات و تولیدات صنعتی بود که در سال ۱۸۵۱ در هایدپارک لندن برگزار شد. نمایشگاه بیش از پنج ماه دایر بود و بیش از شش میلیون نفر از آن بازدید کردند. (لطفاً یک بار دیگر به عددها توجه کنید!)
▪️نکتهای که در همهٔ این مقالهها جلبتوجه میکند این است که متن آنها را تقریباً به راحتی متنهای امروزی میتوان خواند. بازهٔ زمانی میان انتشار این دو مقاله (۱۸۵۵ تا ۱۸۷۶) حدوداً مقارن است با نیمهٔ اول دورهٔ سلطنت ناصرالدینشاه. بعید میدانم متنهای فارسی آن دوره را بتوان به راحتی متنهای فارسی امروزی خواند.
▪️حالا که داریم تاریخها را مقایسه میکنیم، شاید بد نباشد به این هم اشاره کنیم که نمایشگاه بزرگ لندن در همان سالی برگزار شد که دارالفنون تأسیس شد.
▪️مقالههای کلوین و برادرش را میتوانید در این فایل پیدیاف ببینید. در این فایل دو مقالهٔ کوتاه دیگر هم هست که در آنها کلوین به کاربرد ماشین انتگرالگیر برای حل معادلههای دیفرانسیل میپردازد.
▪️مقالهٔ ماکسول در کتابی که دانشگاه کمبریج از مجموعهٔ مقالههای علمی او منتشر کرده بازنشر شده است (مقالهٔ شمارهٔ ۹). سال چاپ نخست این مجموعه ۱۸۹۰ است؛ یازده سال پس از درگذشت ماکسول. طرحوارهٔ ماشین پیشنهادی ماکسول را هم در انتهای همین مجموعه میتوانید پیدا کنید.
▫️مطالعهٔ تاریخ علم همیشه آموزنده و هیجانانگیز است. واینبرگ هم در چهار درس طلاییاش تأکید میکند که از مطالعهٔ تاریخ علم غافل نشوید.
@k1samani_channel
داشتم دربارهٔ تاریخچهٔ کامپیوترهای آنالوگ جستوجو میکردم که به مقالههایی از کلوین و ماکسول برخوردم. آنقدر نکات جالب و هیجانانگیز در این مقالهها و مرتبط با این مقالهها پیدا کردم که حیفم آمد آنها را با همراهان دِرَنــگ در میان نگذارم.
▪️ موضوع اصلی هر دو مقاله طراحی ابزارهایی است برای محاسبهٔ انتگرالهای معین. شاید امروز کسانی مانند کلوین و ماکسول بیشتر بهعنوان فیزیکدان نظری شناخته شوند ولی در زمان خودشان ترکیبی از ریاضیدان، فیزیکدان و مهندس بودهاند.
▪️مقالهٔ کلوین در سال ۱۸۷۶ در مجلهٔ
Proceedings of the Royal Society of London
چاپ شد. عنوان مقالهاش این است: «دربارهٔ ابزاری برای محاسبهٔ انتگرال حاصلضرب دو تابع دادهشده».
در ابتدای مقاله توضیح میدهد که مدتهای طولانی داشته به طراحی ابزاری فکر میکرده که با آن بتوان محاسبات سنگین انتگرالهای معین را بهسادگی انجام داد. دلیلش هم این بوده که برای پیدا کردن تبدیل فوریهٔ توابع نیاز به محاسبهٔ این انتگرالها داشته. طرحی به ذهنش میرسد و طرح را با برادرش در میان میگذارد:
«ماشین پیشنهادی خود را چند روز پیش برای برادرم پروفسور جیمز تامسون توضیح دادم و او در پاسخ دربارهٔ نوعی انتگرالگیر مکانیکی برایم صحبت کرد که سالها پیش به ذهنش رسیده بود ولی هیچ شرحی از آن منتشر نکرده بود. فوراً متوجه شدم که ماشین او خیلی سادهتر از هرآنچه قبلاً به آن فکر کرده بودم مرا به هدفم میرساند. گزارشی از انتگرالگیر او در همین شماره از مجلهٔ انجمن سلطنتی همراه با مقالهٔ حاضر منتشر میشود.»
▪️قالب مقاله با مقالههای امروزی بسیار متفاوت است. چکیده و مقدمه و نتیجهگیری و مراجع ندارد. متن مقاله خیلی سرراست و ساده و صمیمانه است. از فکری که سالها در سرش بوده سخن میگوید، مکالمهای را که با برادرش داشته نقل میکند و صادقانه میگوید طرح برادرش از طرحی که به ذهن خودش رسیده بوده خیلی بهتر است.
▪️گزارش جیمز تامسون دربارهٔ ماشین انتگرالگیریاش هم در همین شماره از مجله و قبل از مقالهٔ کلوین آمده است: «دربارهٔ یک ماشین انتگرالگیری با یک اصل سینماتیکی جدید». در همین مقاله به کارهای ماکسول و مقالهٔ او در این زمینه اشاره شده است. مقالهٔ ماکسول بیش از بیست سال قبل از آن، یعنی در سال ۱۸۵۵، در مجلهٔ
Transactions of the Royal Scottish Society of Arts
چاپ شده بود. تامسون میگوید که ماکسول ایدهٔ کارش را از ماشین انتگرالگیری دیگری گرفته بود که در سال ۱۸۵۱ در نمایشگاه بزرگ لندن دیده بود. آن ماشین از نظر ماکسول ایرادهایی داشت و برای رفع آنها خودش شروع کرده بود به طراحی یک ماشین دیگر.
▪️نمایشگاه بزرگ (Great Exhibition) که جیمز تامسون از آن یاد میکند نمایشگاهی بینالمللی از اختراعات و تولیدات صنعتی بود که در سال ۱۸۵۱ در هایدپارک لندن برگزار شد. نمایشگاه بیش از پنج ماه دایر بود و بیش از شش میلیون نفر از آن بازدید کردند. (لطفاً یک بار دیگر به عددها توجه کنید!)
▪️نکتهای که در همهٔ این مقالهها جلبتوجه میکند این است که متن آنها را تقریباً به راحتی متنهای امروزی میتوان خواند. بازهٔ زمانی میان انتشار این دو مقاله (۱۸۵۵ تا ۱۸۷۶) حدوداً مقارن است با نیمهٔ اول دورهٔ سلطنت ناصرالدینشاه. بعید میدانم متنهای فارسی آن دوره را بتوان به راحتی متنهای فارسی امروزی خواند.
▪️حالا که داریم تاریخها را مقایسه میکنیم، شاید بد نباشد به این هم اشاره کنیم که نمایشگاه بزرگ لندن در همان سالی برگزار شد که دارالفنون تأسیس شد.
▪️مقالههای کلوین و برادرش را میتوانید در این فایل پیدیاف ببینید. در این فایل دو مقالهٔ کوتاه دیگر هم هست که در آنها کلوین به کاربرد ماشین انتگرالگیر برای حل معادلههای دیفرانسیل میپردازد.
▪️مقالهٔ ماکسول در کتابی که دانشگاه کمبریج از مجموعهٔ مقالههای علمی او منتشر کرده بازنشر شده است (مقالهٔ شمارهٔ ۹). سال چاپ نخست این مجموعه ۱۸۹۰ است؛ یازده سال پس از درگذشت ماکسول. طرحوارهٔ ماشین پیشنهادی ماکسول را هم در انتهای همین مجموعه میتوانید پیدا کنید.
▫️مطالعهٔ تاریخ علم همیشه آموزنده و هیجانانگیز است. واینبرگ هم در چهار درس طلاییاش تأکید میکند که از مطالعهٔ تاریخ علم غافل نشوید.
@k1samani_channel
14.03.202503:56
🔷️ مینیمالیسم
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست، انجام نیست
مصرع اول: یک داستان کامل، فقط در شش کلمه،
مصرع دوم: تحلیل داستان، باز هم فقط در شش کلمه.
@k1samani_channel
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست، انجام نیست
مصرع اول: یک داستان کامل، فقط در شش کلمه،
مصرع دوم: تحلیل داستان، باز هم فقط در شش کلمه.
@k1samani_channel
09.01.202506:30
Shown 1 - 4 of 4
Log in to unlock more functionality.