

05.05.202517:10
🌐وضعیت عملیاتی ارتش اسرائیل در غزه پس از بازگشت به جنگ
#تحلیل_کوتاه
#تحولات_منطقه #غزه
📝محسن فایضی
🔹در ابتدای بهمن ماه سال گذشته توافقی ۳ مرحله ای میان حماس و تل آویو با حضور بازیگران میانجیگر آغاز شد. اما آتش بس تنها برای مرحله اول و به مدت ۴۲ روز دوام آورد. پس از آن میتوان رفتار عملیاتی رژیم صهیونیستی را در نوارغزه به چهار قسمت تقسیم کرد:
💢گام اول؛ ده روز در برزخ
🔸با پایان ۴۲ روز آتش بس و عدم تمدید آن، ده روز در وضعیتی نه جنگ-نه صلح شرایط باقی ماند و میانجیگران تلاشهایی برای تحقق یک آتشبس موقت و مقدمهسازی برای آغاز مذاکرات به منظور توافق برای ادامه آتشبس در مرحله دوم انجام دادند. اما این وضعیت تنها ده روز باقی ماند و سه روز مانده به آغاز سال ۱۴۰۴ ارتش اسرائیل رسماً دوباره به جنگ برگشت.
💢گام دوم؛ ترور و حملات هوایی
🔸در هفته نخست از این گام، حملات بسیار گسترده هوایی با هدف تلفات انسانی بالا به همراه ترورهای هدفمند بویژه از شخصیتهای سیاسی و مدنی را شاهد بودیم. ترورهایی که با هدف کاهش قدرت و حاکمیت حماس بر نوارغزه بالاخص از منظر مدنی و اداره نوارغزه انجام شد. در این مرحله شخصیتهایی مانند صلاح البردویل عضو دفتر سیاسی حماس، مهندس عصام الدعلیس عضو دفتر سیاسی و رئیس کمیته پیگیری دولت، بهجت ابوسلطان، از مقامات برجسته حماس و مسئول عملیات داخلی غزه، محمود ابو وطفة، مدیرکل وزارت کشور دولت حماس در غزه، ابوعبیدة الجماصی، رئیس سازمان اداری در جنوب نوار غزه و عبدالطیف قانوع یکی از سخنگوهای حماس ترور شدند.
💢گام سوم؛ محاصره و حائل در رفح
🔸پس از حدود یک ماه، به صورت روندی گام سوم آغاز و تکمیل شد که شاهد محاصرهای بیسابقه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بودیم. در این مرحله پیشروی زمینی ارتش در سراسر مرز حائل تکمیل شد تا تصمیم سیاسی برای محاصره کامل در کنار قطع برق و آب در میدان ممکن شود. در این مرحله که در روزهای پایانی فروردین امسال به اوج خود رسید، وضعیت انسانی غزه در مرز فروپاشی قرار گرفت و چند تظاهرات در شمال نوارغزه از سوی جریان نزدیک به فتح با محوریت "جنگ کافیست" برگزار شد. تا این مرحله یعنی حدود یک ماه پس از بازگشت به جنگ ۱۷۰۰ نفر شهید و ۴۳۰۰ نفر مجروح شدند. در این مرحله تنها اقدام نظامی مهم در عمق نوارغزه، ایجاد محور موراگ (جدا کننده بین رفح و خان یونس) در جنوب نوارغزه بود.
💢گام چهارم؛ تلاش برای ورود زمینی
🔸اما آخرین مرحله که حدود دو هفته است آغاز شده و به باور بسیاری از تحلیلگران نشان از عدم تحقق آتشبس در کوتاه مدت دارد، آغاز ورود زمینی است. این مرحله برای رژیم صهیونیستی با چالش های فراوانی از حمله تشدید اعتراضات داخلی، اعتراض خانوادههای اسرا، کمپینهای طومار تحریم حضور در فراخوانهای نیروهای ذخیره و ... همراه بوده است. در کنار این چالشها حضور زمینی هم با آغاز تلفات و واکنش قسام به حضور نیروهای نظامی در عمق غزه پس از حدود ۴۰ روز سکوت پس از پایان آتشبس همراه بود.
🔸کاتص وزیر جنگ اسرائیل در آغاز این مرحله صراحتاً گفته بود: «ما در حال آماده شدن برای ایجاد مناطقی برای توزیع کمکهای بشردوستانه در غزه از طریق شرکتهای غیرنظامی هستیم. مصر برای اولین بار شرط خلع سلاح حماس را برای پایان دادن به جنگ و انعقاد یک توافق جامع گذاشته است.» در روزهای اخیر مسئله ورود کالا با مدیریت طرف سوم (شرکت آمریکایی یا عربی) و نرسیدن به حماس به امید شکلگیری شبهحکومتهای محلی و تضعیف اقتدار سیاسی و حاکمیتی حماس و تکمیل گام دوم بسیار مورد توجه رسانههای عبری است.
✅به نظر میرسد تلآویو به دنبال آن است که آنچه را تاکنون بدست نیاورده است، با فشار و تحریم بیشتر به دست بیاورد. راهحلی که در کنار نگرانیها از سوی بسیاری از تحلیلگران نزدیک به تل آویو هم با تردید روبروست. باید منتظر بود و دید که آیا گذر زمان به ویژه در شرایطی که انصارالله یمن با ضربه اخیر به فرودگاه بنگوریون بعد از محاصره دریایی، اکنون محاصره هوایی اسرائیل را کلید زده است، میتواند خلاء راهبردی و عدم دستیابی به اهداف نظامی در 18 ماه را برای تل آویو دستیافتنی کند یا خیر؟
🔁مطالب مرتبط
▫️ تعویق آزادی اسرای اسرائیلی توسط حماس؛ آیا جنگ غزه از سر گرفته میشود؟
▫️عملیات دیوار آهنین، پیش عملیات الحاق کرانه باختری
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/397
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#تحولات_منطقه #غزه
📝محسن فایضی
🔹در ابتدای بهمن ماه سال گذشته توافقی ۳ مرحله ای میان حماس و تل آویو با حضور بازیگران میانجیگر آغاز شد. اما آتش بس تنها برای مرحله اول و به مدت ۴۲ روز دوام آورد. پس از آن میتوان رفتار عملیاتی رژیم صهیونیستی را در نوارغزه به چهار قسمت تقسیم کرد:
💢گام اول؛ ده روز در برزخ
🔸با پایان ۴۲ روز آتش بس و عدم تمدید آن، ده روز در وضعیتی نه جنگ-نه صلح شرایط باقی ماند و میانجیگران تلاشهایی برای تحقق یک آتشبس موقت و مقدمهسازی برای آغاز مذاکرات به منظور توافق برای ادامه آتشبس در مرحله دوم انجام دادند. اما این وضعیت تنها ده روز باقی ماند و سه روز مانده به آغاز سال ۱۴۰۴ ارتش اسرائیل رسماً دوباره به جنگ برگشت.
💢گام دوم؛ ترور و حملات هوایی
🔸در هفته نخست از این گام، حملات بسیار گسترده هوایی با هدف تلفات انسانی بالا به همراه ترورهای هدفمند بویژه از شخصیتهای سیاسی و مدنی را شاهد بودیم. ترورهایی که با هدف کاهش قدرت و حاکمیت حماس بر نوارغزه بالاخص از منظر مدنی و اداره نوارغزه انجام شد. در این مرحله شخصیتهایی مانند صلاح البردویل عضو دفتر سیاسی حماس، مهندس عصام الدعلیس عضو دفتر سیاسی و رئیس کمیته پیگیری دولت، بهجت ابوسلطان، از مقامات برجسته حماس و مسئول عملیات داخلی غزه، محمود ابو وطفة، مدیرکل وزارت کشور دولت حماس در غزه، ابوعبیدة الجماصی، رئیس سازمان اداری در جنوب نوار غزه و عبدالطیف قانوع یکی از سخنگوهای حماس ترور شدند.
💢گام سوم؛ محاصره و حائل در رفح
🔸پس از حدود یک ماه، به صورت روندی گام سوم آغاز و تکمیل شد که شاهد محاصرهای بیسابقه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بودیم. در این مرحله پیشروی زمینی ارتش در سراسر مرز حائل تکمیل شد تا تصمیم سیاسی برای محاصره کامل در کنار قطع برق و آب در میدان ممکن شود. در این مرحله که در روزهای پایانی فروردین امسال به اوج خود رسید، وضعیت انسانی غزه در مرز فروپاشی قرار گرفت و چند تظاهرات در شمال نوارغزه از سوی جریان نزدیک به فتح با محوریت "جنگ کافیست" برگزار شد. تا این مرحله یعنی حدود یک ماه پس از بازگشت به جنگ ۱۷۰۰ نفر شهید و ۴۳۰۰ نفر مجروح شدند. در این مرحله تنها اقدام نظامی مهم در عمق نوارغزه، ایجاد محور موراگ (جدا کننده بین رفح و خان یونس) در جنوب نوارغزه بود.
💢گام چهارم؛ تلاش برای ورود زمینی
🔸اما آخرین مرحله که حدود دو هفته است آغاز شده و به باور بسیاری از تحلیلگران نشان از عدم تحقق آتشبس در کوتاه مدت دارد، آغاز ورود زمینی است. این مرحله برای رژیم صهیونیستی با چالش های فراوانی از حمله تشدید اعتراضات داخلی، اعتراض خانوادههای اسرا، کمپینهای طومار تحریم حضور در فراخوانهای نیروهای ذخیره و ... همراه بوده است. در کنار این چالشها حضور زمینی هم با آغاز تلفات و واکنش قسام به حضور نیروهای نظامی در عمق غزه پس از حدود ۴۰ روز سکوت پس از پایان آتشبس همراه بود.
🔸کاتص وزیر جنگ اسرائیل در آغاز این مرحله صراحتاً گفته بود: «ما در حال آماده شدن برای ایجاد مناطقی برای توزیع کمکهای بشردوستانه در غزه از طریق شرکتهای غیرنظامی هستیم. مصر برای اولین بار شرط خلع سلاح حماس را برای پایان دادن به جنگ و انعقاد یک توافق جامع گذاشته است.» در روزهای اخیر مسئله ورود کالا با مدیریت طرف سوم (شرکت آمریکایی یا عربی) و نرسیدن به حماس به امید شکلگیری شبهحکومتهای محلی و تضعیف اقتدار سیاسی و حاکمیتی حماس و تکمیل گام دوم بسیار مورد توجه رسانههای عبری است.
✅به نظر میرسد تلآویو به دنبال آن است که آنچه را تاکنون بدست نیاورده است، با فشار و تحریم بیشتر به دست بیاورد. راهحلی که در کنار نگرانیها از سوی بسیاری از تحلیلگران نزدیک به تل آویو هم با تردید روبروست. باید منتظر بود و دید که آیا گذر زمان به ویژه در شرایطی که انصارالله یمن با ضربه اخیر به فرودگاه بنگوریون بعد از محاصره دریایی، اکنون محاصره هوایی اسرائیل را کلید زده است، میتواند خلاء راهبردی و عدم دستیابی به اهداف نظامی در 18 ماه را برای تل آویو دستیافتنی کند یا خیر؟
🔁مطالب مرتبط
▫️ تعویق آزادی اسرای اسرائیلی توسط حماس؛ آیا جنگ غزه از سر گرفته میشود؟
▫️عملیات دیوار آهنین، پیش عملیات الحاق کرانه باختری
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/397
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


04.05.202510:35
🌐اسرائیل با موج جدید حملات در سوریه به دنبال چیست؟
#تحلیل_کوتاه
#تحولات_منطقه
📝محمدعلی حسننیا
🔹چند ماه بعد از روی کار آمدن مخالفان مسلح و متکثر حکومت بعث در سوریه، علائمی در خصوص مخالفت و مقابله با اسرائیل در برخی گروهها بروز کرد. تل آویو با حملات به سوریه درصدد است با حملات غافلگیرکننده نظم پیرامونی را از طریق نظامی به سود خود تغییر دهد. نتانیاهو به سنیهای مسلح که دیدگاههای تندی نسبت به محور مقاومت دارند هم خوشبین نیست و میداند ممکن است روزی آنها مانند حماس یا جهاد اسلامی به سمت اسرائیل اسلحه بکشند و بنابراین درصدد برآمده تا با حملات پی در پی، سوریه را به میدان بیسلاح ترکیه و دولت احمد الشرع تبدیل کند.
💢شروع حملات اسرائیل به سوریه
🔸اسرائیل بلافاصله بعد از سقوط اسد تمام پایگاههای نظامی، لجستیکی، هوایی، زمینی و موشکی سوریه را در بزرگترین عملیات هوایی تاریخ این رژیم بمباران کرد تا پروژه خلع سلاح سوریه را کلید بزند. همین اتفاقات باعث بروز اعتراضات پراکنده به دولت احمد الشرع شد. جولانیِ سابق گفته بود که تمایل به درگیری با اسرائیل ندارد و این موضوع خشم برخی از مردم سوریه به ویژه در استان درعا را در پی داشت.
🔸بعد از این ماجراها بود که اتفاق شهرهای «نوی»، «جاسم» و دیگر نقاط حاشیه غربی استان درعا رخ داد و برخی از نیروهای مسلح حاضر و جوانان منطقه شعار جهاد علیه اسرائیل سر دادند. گروههایی که به صورت مستقل عمل می کنند و حتی زیر بار دولت بشار اسد و دولت فعلی هم نرفتند. اما این تمام ماجرای سوریه نیست و پس پرده حملات تل آویو موضوعات مهمی وجود دارد.
💢چرا اسرائیل پی در پی حمله می کند؟
🔸تل آویو میداند بعد از خروج ایران از سوریه با دولت و سیستم امنیتی و نظامی اردوغان روبروست و به همین دلیل قصد دارد با تقویت موقعیت دروزیها به عنوان متحدین تاکتیکی تل آویو و همچنین حمایت از کردها چاقویی زیر گلوی دولت سوریه به عنوان متحد راهبردی اردوغان ایجاد کند.
🔸از سوی دیگر ترکیه بعد از خروج ایران و روسیه میخواهد خلا آنها را برای دمشق پر کند. به همین علت یکی از راهبردهای تل آویو ایجاد منطقه حائل پیرامون خود است که عملاً بعد از ۷ اکتبر در دستور کار قرار گرفت و بعد از سقوط بشار اسد و همچین پایان جنگ در جنوب لبنان تل آویو بیش از ۱۵ پایگاه در این دو کشور راه اندازی کرد.
💢دروزیها بهانه ورود به سوریه
🔸اخیراً ترکیه به آمریکا پیشنهاد داد که ارتش آنکارا در فرودگاههای «تیفور» (T4)، «شعیرات» و «حماه» مستقر شود و در مقابل آمریکاییها حداقل دو پایگاه را در جنوب و مرکز سوریه در اختیار بگیرند که تل آویو این موضوع را رد می کند. اکنون اسرائیل می خواهد با بهانه دروزی ها نگذارد جا پای ترکیه در سوریه سفت شود.
🔸به همین علت میتوان گفت ماجرای دروزیها به بهانهای برای ورود اسرائیل در سوریه تبدیل شده است. بزرگترین جامعه دروزیها در سوریه زندگی میکنند که حدود ۷۰۰هزار تا ۸۰۰هزار نفر تخمین زده میشوند. بیشتر آنها در منطقه جبل الدروز در جنوب غربی سوریه ساکن هستند. دروزیها در لبنان حدود ۳۰۰هزار نفر هستند و بیشتر در مناطق کوهستانی لبنان زندگی میکنند. دروزیها در اسرائیل حدود ۱۵۰هزار نفر هستند که عمدتاً در مناطق شمالی مانند جلیل و کرمل و همچنین در بلندیهای جولان ساکن هستند.
💢تشکیل منطقه خودمختار دروزی
🔸برخی از رهبران و گروههای دروزی به طور علنی از اسرائیل درخواست کمک کرده و حتی خواستار الحاق به اسرائیل یا تشکیل یک منطقه خودمختار تحت حمایت اسرائیل شدهاند. براین اساس اسرائیل دروزیها را به عنوان یکی از اهداف خود برای تشکیل منطقه خودمختار انتخاب کرده است. نزدیکی جغرافیایی دروزیها به مرزهای اسرائیل و بلندی جولان که در سال ۱۹۶۷ توسط اسرائیل اشغال شده این هدف را تسهیل میکند.
💢جمعبندی
✅اسرائیل در حال برنامهریزی برای تقسیم سوریه به کانتونهای خودمختار به بهانه «حفظ» حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله کردها و دروزیهاست. کابینه اسرائیل طرحی را برای تقسیم سوریه به کانتونهای خودمختار بر اساس خطوط قومی و فرقهای ارائه داده و از همین مسیر میخواهد سه هدف را نهایی کند:
1️⃣تضعیف ترکیه و دولت فعلی سوریه که دیگر توان مقابله نظامی با اسرائیل را در آینده نداشته باشند و تسلط به مناطق راهبردی کوهستانی شام که باعث افزایش مانور تل آویو خواهد شد.
2️⃣کانتون سازی سوریه که از مسیر آن بتواند با ارتباطی که در آینده با قدرت های محلی برقرار می کند دولت مرکزی را ضعیف کند.
3️⃣امن سازی مرزهای خود با کشورهای متخاصم مثل سوریه که جزء قدیمی ترین دشمنان اسرائیل به شمار می آمدند.
🔄مطالب مرتبط
▫️درگیری ها در ساحل غربی سوریه؛ دلایل و پیامدها
▫️ اسرائیل و سوریه مطلوب
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/393
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#تحولات_منطقه
📝محمدعلی حسننیا
🔹چند ماه بعد از روی کار آمدن مخالفان مسلح و متکثر حکومت بعث در سوریه، علائمی در خصوص مخالفت و مقابله با اسرائیل در برخی گروهها بروز کرد. تل آویو با حملات به سوریه درصدد است با حملات غافلگیرکننده نظم پیرامونی را از طریق نظامی به سود خود تغییر دهد. نتانیاهو به سنیهای مسلح که دیدگاههای تندی نسبت به محور مقاومت دارند هم خوشبین نیست و میداند ممکن است روزی آنها مانند حماس یا جهاد اسلامی به سمت اسرائیل اسلحه بکشند و بنابراین درصدد برآمده تا با حملات پی در پی، سوریه را به میدان بیسلاح ترکیه و دولت احمد الشرع تبدیل کند.
💢شروع حملات اسرائیل به سوریه
🔸اسرائیل بلافاصله بعد از سقوط اسد تمام پایگاههای نظامی، لجستیکی، هوایی، زمینی و موشکی سوریه را در بزرگترین عملیات هوایی تاریخ این رژیم بمباران کرد تا پروژه خلع سلاح سوریه را کلید بزند. همین اتفاقات باعث بروز اعتراضات پراکنده به دولت احمد الشرع شد. جولانیِ سابق گفته بود که تمایل به درگیری با اسرائیل ندارد و این موضوع خشم برخی از مردم سوریه به ویژه در استان درعا را در پی داشت.
🔸بعد از این ماجراها بود که اتفاق شهرهای «نوی»، «جاسم» و دیگر نقاط حاشیه غربی استان درعا رخ داد و برخی از نیروهای مسلح حاضر و جوانان منطقه شعار جهاد علیه اسرائیل سر دادند. گروههایی که به صورت مستقل عمل می کنند و حتی زیر بار دولت بشار اسد و دولت فعلی هم نرفتند. اما این تمام ماجرای سوریه نیست و پس پرده حملات تل آویو موضوعات مهمی وجود دارد.
💢چرا اسرائیل پی در پی حمله می کند؟
🔸تل آویو میداند بعد از خروج ایران از سوریه با دولت و سیستم امنیتی و نظامی اردوغان روبروست و به همین دلیل قصد دارد با تقویت موقعیت دروزیها به عنوان متحدین تاکتیکی تل آویو و همچنین حمایت از کردها چاقویی زیر گلوی دولت سوریه به عنوان متحد راهبردی اردوغان ایجاد کند.
🔸از سوی دیگر ترکیه بعد از خروج ایران و روسیه میخواهد خلا آنها را برای دمشق پر کند. به همین علت یکی از راهبردهای تل آویو ایجاد منطقه حائل پیرامون خود است که عملاً بعد از ۷ اکتبر در دستور کار قرار گرفت و بعد از سقوط بشار اسد و همچین پایان جنگ در جنوب لبنان تل آویو بیش از ۱۵ پایگاه در این دو کشور راه اندازی کرد.
💢دروزیها بهانه ورود به سوریه
🔸اخیراً ترکیه به آمریکا پیشنهاد داد که ارتش آنکارا در فرودگاههای «تیفور» (T4)، «شعیرات» و «حماه» مستقر شود و در مقابل آمریکاییها حداقل دو پایگاه را در جنوب و مرکز سوریه در اختیار بگیرند که تل آویو این موضوع را رد می کند. اکنون اسرائیل می خواهد با بهانه دروزی ها نگذارد جا پای ترکیه در سوریه سفت شود.
🔸به همین علت میتوان گفت ماجرای دروزیها به بهانهای برای ورود اسرائیل در سوریه تبدیل شده است. بزرگترین جامعه دروزیها در سوریه زندگی میکنند که حدود ۷۰۰هزار تا ۸۰۰هزار نفر تخمین زده میشوند. بیشتر آنها در منطقه جبل الدروز در جنوب غربی سوریه ساکن هستند. دروزیها در لبنان حدود ۳۰۰هزار نفر هستند و بیشتر در مناطق کوهستانی لبنان زندگی میکنند. دروزیها در اسرائیل حدود ۱۵۰هزار نفر هستند که عمدتاً در مناطق شمالی مانند جلیل و کرمل و همچنین در بلندیهای جولان ساکن هستند.
💢تشکیل منطقه خودمختار دروزی
🔸برخی از رهبران و گروههای دروزی به طور علنی از اسرائیل درخواست کمک کرده و حتی خواستار الحاق به اسرائیل یا تشکیل یک منطقه خودمختار تحت حمایت اسرائیل شدهاند. براین اساس اسرائیل دروزیها را به عنوان یکی از اهداف خود برای تشکیل منطقه خودمختار انتخاب کرده است. نزدیکی جغرافیایی دروزیها به مرزهای اسرائیل و بلندی جولان که در سال ۱۹۶۷ توسط اسرائیل اشغال شده این هدف را تسهیل میکند.
💢جمعبندی
✅اسرائیل در حال برنامهریزی برای تقسیم سوریه به کانتونهای خودمختار به بهانه «حفظ» حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی از جمله کردها و دروزیهاست. کابینه اسرائیل طرحی را برای تقسیم سوریه به کانتونهای خودمختار بر اساس خطوط قومی و فرقهای ارائه داده و از همین مسیر میخواهد سه هدف را نهایی کند:
1️⃣تضعیف ترکیه و دولت فعلی سوریه که دیگر توان مقابله نظامی با اسرائیل را در آینده نداشته باشند و تسلط به مناطق راهبردی کوهستانی شام که باعث افزایش مانور تل آویو خواهد شد.
2️⃣کانتون سازی سوریه که از مسیر آن بتواند با ارتباطی که در آینده با قدرت های محلی برقرار می کند دولت مرکزی را ضعیف کند.
3️⃣امن سازی مرزهای خود با کشورهای متخاصم مثل سوریه که جزء قدیمی ترین دشمنان اسرائیل به شمار می آمدند.
🔄مطالب مرتبط
▫️درگیری ها در ساحل غربی سوریه؛ دلایل و پیامدها
▫️ اسرائیل و سوریه مطلوب
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/393
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


03.05.202509:00
🌐چشمانداز جدید حشد الشعبی: اصلاح ساختاری یا زمینهسازی انحلال؟
#تحلیل_کوتاه
#تحولات_منطقه
📝علی بیدبو
🔹اخیراً انتشار اظهارات فالح الفیاض، رئیس سازمان حشد الشعبی، در رسانههای داخلی و بینالمللی شائبههایی درباره تصمیم به انحلال یا ادغام این نهاد نظامی برانگیخته و در پارلمان عراق نیز لایحه ارائهشده تبدیل به موضوعی برای کشمکش سیاسی و حقوقی شده است. با این حال، بررسی دقیق لایحه فالح الفیاض نشان میدهد که نهتنها هدفی برای انحلال حشد وجود ندارد، بلکه این لایحه در جهت تقویت جایگاه قانونی و ساختاری این سازمان تدوین شده است.
🔸حشد الشعبی، پیش از صدور فتوای جهاد کفایی توسط مرجعیت عالی شیعه، توسط شماری از فرماندهان سازمان بدر از جمله شهید ابومهدی المهندس و هادی العامری شکل گرفت. این نیروها در ابتدا با هدف پر کردن خلأهای امنیتی ناشی از فروپاشی تدریجی ارتش عراق در سال ۲۰۱۳ به فعالیت پرداختند. آن زمان، بحرانهای طایفهای میان شیعه، سنی و کردها در اوج بود و عملکرد دولت وقت، بهویژه در نحوه برخورد با مناطق سنینشین و مناطق نفتخیز اقلیم کردستان، به تنشهای داخلی دامن زد.
🔸در این شرایط، مرزهای غربی عراق که از نظارت امنیتی کافی برخوردار نبودند، به دروازههای ورود گروههای تروریستی تبدیل شدند. برخی رهبران عشایر اهل سنت که در وضعیت تقابل با دولت نوری المالکی قرار داشتند، در اجلاسی با حمایت مالی یکی از تجار مشهور سنی و دو کشور قطر و ترکیه، از ابوبکر البغدادی حمایت کردند. این قبایل تصور میکردند که داعش بتواند نقش ناجی را برای آنها ایفا کند اما دیری نپایید که تعداد بسیاری از قبایل اهل سنت بیشترین آسیبها را از حضور داعش متحمل شدند و از این تصمیمشان اظهار ندامت کردند.
🔸در چنین فضایی، حشد الشعبی با تأکید بر حفظ تمامیت ارضی و مقابله با تروریسم، مشروعیت سیاسی، مردمی و دینی پیدا کرد. فالح الفیاض، به توصیه ابومهدی المهندس، ریاست این سازمان را بر عهده گرفت و بهتدریج حشد به یکی از بازیگران اصلی امنیت ملی عراق تبدیل شد. با پایان جنگ علیه داعش، برخی از تحلیلگران بر این باور بودند که مأموریت حشد به پایان رسیده و چارهای جز انحلال وجود ندارد. اما ابومهدی المهندس با اتکا به ضعف ساختاری نهادهای رسمی و دولتی، حشد را نهادی مردمی و مکمل دستگاههای امنیتی معرفی کرد و از ورود آن به عرصه سیاست هشدار داده بود.
🔸در سالهای بعد، فشارهای ایالات متحده آمریکا در دوره بایدن و دولت پیشین و کنونی ترامپ بر ساختار حشد افزایش یافت. ترور هدفمند فرماندهان مقاومت توسط آمریکا و اسرائیل، از جمله شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، پیام روشنی برای دولتهای عراق بود تا حد و مرز حشد الشعبی را تعیین کنند. به همین خاطر در چند ماه گذشته چندین پیام به دولت السودانی رسید مبنی بر اینکه برخی فرماندهان مقاومت در فهرست ترورهای آتی اسرائیل قرار دارند و در صورت تداوم حمایت عراق از محور مقاومت، این کشور نیز به فهرست اهداف امنیتی اسرائیل اضافه خواهد شد.
🔸در پاسخ به این تهدیدات، رهبران مقاومت نظیر هادی العامری، قیس الخزعلی، السودانی و فالح الفیاض، طرحی برای حفظ و تقویت ساختار حشد تدوین کردند. لایحه جدیدی که با نظارت مستقیم السودانی و الفیاض آماده و به پارلمان ارائه شده، در جهت قانونیسازی و انسجامبخشی به فعالیتهای حشد الشعبی است.
🔸برخلاف برداشت رسانهها، این لایحه نهتنها محدودکننده نیست، بلکه جایگاه حشد را به عنوان یک نیروی رسمی زیر نظر فرمانده کل قوا تثبیت میکند. بر اساس مفاد این لایحه، اعضای حشد مجاز به فعالیت سیاسی یا عضویت در احزاب نیستند؛ نگهداری سلاح خارج از چارچوب دولت ممنوع است و مأموریت سازمان شامل دفاع از تمامیت ارضی، مقابله با تروریسم، تأسیس آکادمیهای نظامی، تجهیز به سلاحهای مدرن و ایفای نقش مشورتی در موضوعات امنیت ملی خواهد بود.
✅در حال حاضر، دولت عراق در حال رایزنی با احزاب سنی و کردی برای تصویب سریع این قانون است. هدف از این تلاشها، نهادینهسازی حشد در کنار ارتش، سازمان مبارزه با تروریسم، پیشمرگه، دستگاه امنیت ملی و دستگاه اطلاعات عراق به عنوان یکی از ارکان دفاعی کشور است. به نظر میرسد حشد الشعبی نهتنها از فضای تضعیف فاصله گرفته، بلکه در آستانه ورود به مرحلهای جدید از تثبیت قانونی، حرفهایسازی و تقویت نقش امنیتی خود در عراق قرار دارد.
🔁مطالب مرتبط:
▫️قانون عفو عمومی؛ بستری برای رقابتهای انتخاباتی در پارلمان عراق
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/390
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#تحولات_منطقه
📝علی بیدبو
🔹اخیراً انتشار اظهارات فالح الفیاض، رئیس سازمان حشد الشعبی، در رسانههای داخلی و بینالمللی شائبههایی درباره تصمیم به انحلال یا ادغام این نهاد نظامی برانگیخته و در پارلمان عراق نیز لایحه ارائهشده تبدیل به موضوعی برای کشمکش سیاسی و حقوقی شده است. با این حال، بررسی دقیق لایحه فالح الفیاض نشان میدهد که نهتنها هدفی برای انحلال حشد وجود ندارد، بلکه این لایحه در جهت تقویت جایگاه قانونی و ساختاری این سازمان تدوین شده است.
🔸حشد الشعبی، پیش از صدور فتوای جهاد کفایی توسط مرجعیت عالی شیعه، توسط شماری از فرماندهان سازمان بدر از جمله شهید ابومهدی المهندس و هادی العامری شکل گرفت. این نیروها در ابتدا با هدف پر کردن خلأهای امنیتی ناشی از فروپاشی تدریجی ارتش عراق در سال ۲۰۱۳ به فعالیت پرداختند. آن زمان، بحرانهای طایفهای میان شیعه، سنی و کردها در اوج بود و عملکرد دولت وقت، بهویژه در نحوه برخورد با مناطق سنینشین و مناطق نفتخیز اقلیم کردستان، به تنشهای داخلی دامن زد.
🔸در این شرایط، مرزهای غربی عراق که از نظارت امنیتی کافی برخوردار نبودند، به دروازههای ورود گروههای تروریستی تبدیل شدند. برخی رهبران عشایر اهل سنت که در وضعیت تقابل با دولت نوری المالکی قرار داشتند، در اجلاسی با حمایت مالی یکی از تجار مشهور سنی و دو کشور قطر و ترکیه، از ابوبکر البغدادی حمایت کردند. این قبایل تصور میکردند که داعش بتواند نقش ناجی را برای آنها ایفا کند اما دیری نپایید که تعداد بسیاری از قبایل اهل سنت بیشترین آسیبها را از حضور داعش متحمل شدند و از این تصمیمشان اظهار ندامت کردند.
🔸در چنین فضایی، حشد الشعبی با تأکید بر حفظ تمامیت ارضی و مقابله با تروریسم، مشروعیت سیاسی، مردمی و دینی پیدا کرد. فالح الفیاض، به توصیه ابومهدی المهندس، ریاست این سازمان را بر عهده گرفت و بهتدریج حشد به یکی از بازیگران اصلی امنیت ملی عراق تبدیل شد. با پایان جنگ علیه داعش، برخی از تحلیلگران بر این باور بودند که مأموریت حشد به پایان رسیده و چارهای جز انحلال وجود ندارد. اما ابومهدی المهندس با اتکا به ضعف ساختاری نهادهای رسمی و دولتی، حشد را نهادی مردمی و مکمل دستگاههای امنیتی معرفی کرد و از ورود آن به عرصه سیاست هشدار داده بود.
🔸در سالهای بعد، فشارهای ایالات متحده آمریکا در دوره بایدن و دولت پیشین و کنونی ترامپ بر ساختار حشد افزایش یافت. ترور هدفمند فرماندهان مقاومت توسط آمریکا و اسرائیل، از جمله شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، پیام روشنی برای دولتهای عراق بود تا حد و مرز حشد الشعبی را تعیین کنند. به همین خاطر در چند ماه گذشته چندین پیام به دولت السودانی رسید مبنی بر اینکه برخی فرماندهان مقاومت در فهرست ترورهای آتی اسرائیل قرار دارند و در صورت تداوم حمایت عراق از محور مقاومت، این کشور نیز به فهرست اهداف امنیتی اسرائیل اضافه خواهد شد.
🔸در پاسخ به این تهدیدات، رهبران مقاومت نظیر هادی العامری، قیس الخزعلی، السودانی و فالح الفیاض، طرحی برای حفظ و تقویت ساختار حشد تدوین کردند. لایحه جدیدی که با نظارت مستقیم السودانی و الفیاض آماده و به پارلمان ارائه شده، در جهت قانونیسازی و انسجامبخشی به فعالیتهای حشد الشعبی است.
🔸برخلاف برداشت رسانهها، این لایحه نهتنها محدودکننده نیست، بلکه جایگاه حشد را به عنوان یک نیروی رسمی زیر نظر فرمانده کل قوا تثبیت میکند. بر اساس مفاد این لایحه، اعضای حشد مجاز به فعالیت سیاسی یا عضویت در احزاب نیستند؛ نگهداری سلاح خارج از چارچوب دولت ممنوع است و مأموریت سازمان شامل دفاع از تمامیت ارضی، مقابله با تروریسم، تأسیس آکادمیهای نظامی، تجهیز به سلاحهای مدرن و ایفای نقش مشورتی در موضوعات امنیت ملی خواهد بود.
✅در حال حاضر، دولت عراق در حال رایزنی با احزاب سنی و کردی برای تصویب سریع این قانون است. هدف از این تلاشها، نهادینهسازی حشد در کنار ارتش، سازمان مبارزه با تروریسم، پیشمرگه، دستگاه امنیت ملی و دستگاه اطلاعات عراق به عنوان یکی از ارکان دفاعی کشور است. به نظر میرسد حشد الشعبی نهتنها از فضای تضعیف فاصله گرفته، بلکه در آستانه ورود به مرحلهای جدید از تثبیت قانونی، حرفهایسازی و تقویت نقش امنیتی خود در عراق قرار دارد.
🔁مطالب مرتبط:
▫️قانون عفو عمومی؛ بستری برای رقابتهای انتخاباتی در پارلمان عراق
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/390
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


30.04.202516:25
🌐عملکرد ۱۰۰ روز نخست ترامپ؛ تغییر در داخل، آشفتگی در خارج
#تحلیل_کوتاه
#آمریکا
🔹پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۵، آغازگر دگرگونیهای بسیار در سیاست داخلی و خارجی آمریکا بوده است. بر خلاف ۲۰۱۶، ترامپ بدون ایده و برنامه وارد کاخ سفید نشد؛ بلکه با ذهنیتی به نسبت منسجمتر به قدرت بازگشت. از آنجا که این آخرین دور ریاستجمهوری او خواهد بود (صرف نظر از برخی اظهارات مبنی بر حضور او در انتخابات ۲۰۲۸ که قانوناً ناممکن است)، او اشتیاق بالایی برای بر جای گذاشتن میراثی از خود دارد که به او انگیزه زیادی بر انجام تغییرات میدهد. اگرچه ترامپ میتواند برای ۱۰۰ روز نخست دوره جدید خود موفیتهایی را در سیاست داخلی برشمارد؛ اما در سیاست خارجی دستاورد چندانی نداشته است.
💢درون آمریکا: تغییر فرمان در سیاست و فرهنگ
🔸اقدامات ترامپ برای اعمال تغییرات در دولت فدرال بسیار تهاجمی بوده است. او با همراهمی ایلان ماسک (وزیر کارآمدی دولت) و جمهوریخواهان کنگره، قطع بودجه USAID، تعدیل نیرو در وزارتخانهها و اصلاحات در برخی برنامههای رفاهی فدرال را دنبال کرد و در نهایت وزارت آموزش را برچید. البته این اقدامات بدون چالش نبودند. برخی اعضای کابینه (نظیر روبیو) دخالتهای ماسک را ناقض اختیارات خود در وزارتخانههایشان میدیدند و با او درگیر شدند.
🔸در عرصه فرهنگ نیز ترامپ تغییرات جدی را دنبال کرد: به رسمیتشناختن تنها دو جنسیت زن و مرد، تلاش او برای جداکردن تراجنسیتیها از ورزش زنان دو نمونه از اقدامات فرهنگی او بودند. سیاستهای مهاجرتی ترامپ از همه مهمتر بوده است. او نظارت بر مرزهای جنوبی را افزایش داد، مکزیک را تهدید به جنگ تعرفهای کرد و با امضای فرمانهایی اجرایی، فرایند دستگیری مهاجران غیرقانونی را تسهیل کرد.
🔸مسئله مهاجرت ریشه در دغدغههای متعدد جمهوریخواهان و حتی بری دموکراتها (همچون قاچاق مواد، کارتلهای لاتینی) دارد؛ اما اصلیترین دلیل آن را میتوان در نگرانی آنها از تغییر بافت فرهنگی جامعه آمریکا جستجو کرد. تاکنون، سیاستهای مهاجرتی ترامپ، جزو معدود مواردی بوده است که رأیدهندگان از عملکرد ترامپ راضی بودهاند.
💢بیرون از آمریکا: آشفتگی و جستجوی دستاورد
🔸ترامپ در دوره انتخابات، وعدههای مکرری مبنی بر بازگرداندن صلح به جهان داده بود. با این حال تاکنون در این امر موفق نبوده است. علیرغم اینکه نتانیاهو نخست آتشبس در غزه را پذیرفته بود؛ اما آن را نقض کرد و آتش جنگ مجدداً در غزه شعلهور شد. در شرق اروپا، ترامپ توانست میان روسیه و آمریکا همگرایی ایجاد کند که تغییر اساسی نسبت به سیاست بایدن محسوب میشد؛ اما هنوز نتوانسته است به آتشبس دست یابد. در این مسیر موانع جدی روبروی او هستند، از جمله مقاومت کشورهای اروپایی و اوکراین در برابر صلحی که باعث تسلیم خاک به روسیه میشود.
🔸 ترامپ با مذاکرات هستهای ایران نیز مواجه است. در حالی که در دو موضوع قبلی ترامپ ناکام بود، رسیدن به توافق با ایران میتواند دستاورد بزرگی برای او باشد. چین، به عنوان اولویت نخست آمریکا در سطح جهانی، نیز از حوزههای مهم اقدامات ترامپ در صد روز نخست دوره جدیدش بود. ترامپ در این ۱۰۰ روز یکی از بزرگترین تنشهای تجاری و تعرفهای را کشورهای جهان آغاز کرد: حداقل ۱۰٪ تعرفه بر اغلب کشورهای واردکننده به آمریکا، اعمال تعرفههای سنگین بر متحدین و مجموعاً ۱۴۵٪ تعرفه بر کالاهای چینی.
🔸واکنشها به این تعرفهها متفاوت بود. برخی کشور از همان ابتدا به جای تلافی، تصمیم گرفتند با آمریکا وارد مذاکره شوند؛ اما چین تعرفههای تلافیجویانه را بر کالاهای آمریکایی اعمال کرد. بازارهای مالی نیز واکنش مثبتی نشان ندادند. هر سه شاخص اصلی بورس آمریکا در چهارم آوریل، بیش از پنج درصد سقوط کردند. صحبتهای بعدی ترامپ (تعلیق ۹۰ روزه تعرفهها و اینکه ممکن است تعرفههای چین کاهش پیدا کنند) نشان از عقبنشینی او داشت.
💢جمعبندی
✅به نظر میرسد ترامپ هنوز در ابتدای مسیر چالشها است. درحالی که دموکراتها هنوز پیرامون چگونگی رویارویی با ترامپ در اختلاف به سر میبرند، اقدامات ترامپ در حوزه داخلی، نبردی حقوقی را میان دولت از یکسو و ایالات و حتی برخی قضات از سوی دیگر آغاز کرده است. افزون بر این، محبوبیت او در سطح بسیار پایینی قرار دارد. مطابق نظرسنجیها، مردم از عملکرد اقتصادی ترامپ به شدت ناراضی هستند و این فشارها را بر او افزایش خواهد داد. در سیاست خارجی نیز هنوز مشخص نیست او بتواند دستاوردی قابلتوجه کسب کند.
🔄مطالب مرتبط:
▫️ترقیخواهان و آینده رهبری در حزب دموکرات
▫️آسیبهایی که تعرفههای ترامپ به آمریکا وارد میکند
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/386
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#آمریکا
🔹پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۵، آغازگر دگرگونیهای بسیار در سیاست داخلی و خارجی آمریکا بوده است. بر خلاف ۲۰۱۶، ترامپ بدون ایده و برنامه وارد کاخ سفید نشد؛ بلکه با ذهنیتی به نسبت منسجمتر به قدرت بازگشت. از آنجا که این آخرین دور ریاستجمهوری او خواهد بود (صرف نظر از برخی اظهارات مبنی بر حضور او در انتخابات ۲۰۲۸ که قانوناً ناممکن است)، او اشتیاق بالایی برای بر جای گذاشتن میراثی از خود دارد که به او انگیزه زیادی بر انجام تغییرات میدهد. اگرچه ترامپ میتواند برای ۱۰۰ روز نخست دوره جدید خود موفیتهایی را در سیاست داخلی برشمارد؛ اما در سیاست خارجی دستاورد چندانی نداشته است.
💢درون آمریکا: تغییر فرمان در سیاست و فرهنگ
🔸اقدامات ترامپ برای اعمال تغییرات در دولت فدرال بسیار تهاجمی بوده است. او با همراهمی ایلان ماسک (وزیر کارآمدی دولت) و جمهوریخواهان کنگره، قطع بودجه USAID، تعدیل نیرو در وزارتخانهها و اصلاحات در برخی برنامههای رفاهی فدرال را دنبال کرد و در نهایت وزارت آموزش را برچید. البته این اقدامات بدون چالش نبودند. برخی اعضای کابینه (نظیر روبیو) دخالتهای ماسک را ناقض اختیارات خود در وزارتخانههایشان میدیدند و با او درگیر شدند.
🔸در عرصه فرهنگ نیز ترامپ تغییرات جدی را دنبال کرد: به رسمیتشناختن تنها دو جنسیت زن و مرد، تلاش او برای جداکردن تراجنسیتیها از ورزش زنان دو نمونه از اقدامات فرهنگی او بودند. سیاستهای مهاجرتی ترامپ از همه مهمتر بوده است. او نظارت بر مرزهای جنوبی را افزایش داد، مکزیک را تهدید به جنگ تعرفهای کرد و با امضای فرمانهایی اجرایی، فرایند دستگیری مهاجران غیرقانونی را تسهیل کرد.
🔸مسئله مهاجرت ریشه در دغدغههای متعدد جمهوریخواهان و حتی بری دموکراتها (همچون قاچاق مواد، کارتلهای لاتینی) دارد؛ اما اصلیترین دلیل آن را میتوان در نگرانی آنها از تغییر بافت فرهنگی جامعه آمریکا جستجو کرد. تاکنون، سیاستهای مهاجرتی ترامپ، جزو معدود مواردی بوده است که رأیدهندگان از عملکرد ترامپ راضی بودهاند.
💢بیرون از آمریکا: آشفتگی و جستجوی دستاورد
🔸ترامپ در دوره انتخابات، وعدههای مکرری مبنی بر بازگرداندن صلح به جهان داده بود. با این حال تاکنون در این امر موفق نبوده است. علیرغم اینکه نتانیاهو نخست آتشبس در غزه را پذیرفته بود؛ اما آن را نقض کرد و آتش جنگ مجدداً در غزه شعلهور شد. در شرق اروپا، ترامپ توانست میان روسیه و آمریکا همگرایی ایجاد کند که تغییر اساسی نسبت به سیاست بایدن محسوب میشد؛ اما هنوز نتوانسته است به آتشبس دست یابد. در این مسیر موانع جدی روبروی او هستند، از جمله مقاومت کشورهای اروپایی و اوکراین در برابر صلحی که باعث تسلیم خاک به روسیه میشود.
🔸 ترامپ با مذاکرات هستهای ایران نیز مواجه است. در حالی که در دو موضوع قبلی ترامپ ناکام بود، رسیدن به توافق با ایران میتواند دستاورد بزرگی برای او باشد. چین، به عنوان اولویت نخست آمریکا در سطح جهانی، نیز از حوزههای مهم اقدامات ترامپ در صد روز نخست دوره جدیدش بود. ترامپ در این ۱۰۰ روز یکی از بزرگترین تنشهای تجاری و تعرفهای را کشورهای جهان آغاز کرد: حداقل ۱۰٪ تعرفه بر اغلب کشورهای واردکننده به آمریکا، اعمال تعرفههای سنگین بر متحدین و مجموعاً ۱۴۵٪ تعرفه بر کالاهای چینی.
🔸واکنشها به این تعرفهها متفاوت بود. برخی کشور از همان ابتدا به جای تلافی، تصمیم گرفتند با آمریکا وارد مذاکره شوند؛ اما چین تعرفههای تلافیجویانه را بر کالاهای آمریکایی اعمال کرد. بازارهای مالی نیز واکنش مثبتی نشان ندادند. هر سه شاخص اصلی بورس آمریکا در چهارم آوریل، بیش از پنج درصد سقوط کردند. صحبتهای بعدی ترامپ (تعلیق ۹۰ روزه تعرفهها و اینکه ممکن است تعرفههای چین کاهش پیدا کنند) نشان از عقبنشینی او داشت.
💢جمعبندی
✅به نظر میرسد ترامپ هنوز در ابتدای مسیر چالشها است. درحالی که دموکراتها هنوز پیرامون چگونگی رویارویی با ترامپ در اختلاف به سر میبرند، اقدامات ترامپ در حوزه داخلی، نبردی حقوقی را میان دولت از یکسو و ایالات و حتی برخی قضات از سوی دیگر آغاز کرده است. افزون بر این، محبوبیت او در سطح بسیار پایینی قرار دارد. مطابق نظرسنجیها، مردم از عملکرد اقتصادی ترامپ به شدت ناراضی هستند و این فشارها را بر او افزایش خواهد داد. در سیاست خارجی نیز هنوز مشخص نیست او بتواند دستاوردی قابلتوجه کسب کند.
🔄مطالب مرتبط:
▫️ترقیخواهان و آینده رهبری در حزب دموکرات
▫️آسیبهایی که تعرفههای ترامپ به آمریکا وارد میکند
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/386
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


29.04.202517:18
🌐مسئله غنیسازی چگونه میتواند منجر به فروپاشی مذاکرات شود؟
#تحلیل_کوتاه
#مذاکرات_هستهای
🔹با وجود اینکه ممکن است در مذاکرات کنونی میان ایران و آمریکا اختلافات جدی بر سر کلیات توافق شکل بگیرد؛ اما جزئیات فنی نیز میتواند مذاکرات را به شکست برساند. یکی از این موارد، قطعاً بحث غنیسازی خواهد بود. در حالی که صداهایی از واشنگتن مبنی بر توقف غنیسازی به گوش میرسد، حتی اگر آمریکا حق غنیسازی داخل خاک ایران را بپذیرد، باز هم نقاط اختلاف جدی میان طرفین وجود خواهد داشت.
💢وضعیت غنیسازی در برجام
🔸دولت اوباما، با به رسمیتشناختن حق غنیسازی در خاک ایران مسیر مذاکرات میان ایران و آمریکا را هموار کرد. مطابق بند ۷ برجام، ایران باید تمام ذخایر اورانیوم غنیشده ۲۰٪ (۲۲۸ کیلوگرم) را به سوخت TRR (راکتور تحقیقاتی تهران) تبدیل میکرد؛ یعنی هیچ ذخیره خام بیستدرصدی در ایران نباید باقی میماند و سوخت اضافی مورد نیاز برای راکتور نیز از بازار بینالمللی تأمین میشد. همچنین ایران ذخایر اورانیوم ۳.۶۷٪ خود را نباید از ۳۰۰ کیلوگرم فراتر میبرد. ذخایر بیش از سقف تعیینشده یا در ازای دریافت کیک زرد (سطح اورانیوم طبیعی) فروخته میشدند یا به سطح اورانیوم طبیعی کاهش مییافتند.
🔸در خصوص سانتریفیوژها، پیوست ۱ برجام ایران را ملزم میکرد تا سقف ۵۰۶۰ عدد سانتریفیوژ IR-1 را برای غنیسازی نگه دارد و سانتریفیوژهای IR-4 تا IR-8 تنها برای تحقیق و توسعه مورد استفاده قرار بگیرند (آزمایشها بر روی تکماشین سانتریفیوژ از هر نوع انجام میشد و مابقی تحت نظارت آژانس قرار میگرفت). بدین ترتیب، نسلهای جدید سانتریفیوژ معدوم نمیشدند، بلکه تحت نظارت آژانس باقی میماندند. با وجود اینکه محدودیتهای مذکور فاصله ایران تا آستانه را افزایش دادند (تقریباً ۱۲ ماه طبق تخمینها)؛ اما ایران همچنان فرصت داشت تا در صورت نقض عهد طرف مقابل بتواند برنامه هستهای خود را ارتقا دهد. حال ممکن است در مذاکرات کنونی از ایران مطالبات بیشتری شود.
💢محدودیتهای جدید و بازگشتپذیری
🔸تجربه برجام و نزدیکی ایران به آستانه هستهای (نزدیک به صفر) میتواند باعث شود طرف آمریکایی با وجود پذیرش غنیسازی ۳.۶۷ درصدی، بخواهد محدودیتهایی جدی را بر برنامه هستهای اعمال کند. مطابق آخرین گزارش آژانس (GOV/2025/8) ایران اکنون ۲۷۴ کیلوگرم اورانیوم ۶۰٪، ۶۰۶ کیلوگرم اورانیوم ۲۰٪ و حدوداً ۳.۶ تن اورانیوم با غنای ۵٪ ذخیره دارد. اکنون ایران نه تنها ذخایر اورانیوم ۳.۶۷ را بسیار افزایش داده است، بلکه از ۳۵۰ سانتریفیوژ IR-6 برای تبدیل اورانیوم ۲۰٪ به ۶۰٪ استفاده میکند.
🔸طرف آمریکایی با استفاده از تجربه برجام، ممکن است چندین کار را دنبال کند. نخست، به جای اینکه فعالیت سانتریفیوژهای نسل جدید صرفاً متوقف شده و تحت نظارت قرار گیرند، به طور کل معدوم یا از کشور خارج شوند. دوم، تمام ذخایر اورانیوم ۲۰ و ۶۰ درصدی از کشور خارج شده و مشابه برجام در بازار جهانی فروخته شوند (نه اینکه تحت نظارت قرار گیرند) یا مجدداً تبدیل به سوخت راکتور گردند. همچنین آمریکا میتواند بر ایران فشار بیاورد تا سقف تعیینشده در برجام برای سانتریفیوژهای IR-1 و ذخایر اورانیوم ۳.۶۷ درصدی کاهش یابند. علاوه بر این، آمریکا میتواند به جای نابودی تأسیسات هستهای ایران، درخواست بازطراحی آنها را بدهد (همچون آب سنگین اراک در برجام برای جلوگیری از بازفرآوری اورانیوم).
🔸مسئله بعدی زمانبندی محدودیتها بر غنیسازی است. محدویتهای برجامی بر سطح غنیسازی، ذخایر، سانتریفیوژها و ممنوعیت بازفرآوری دهساله بود. در توافق جدید آمریکا ممکن است درخواست کند این مدتزمان به میزان دوبرابر یا بیشتر افزایش یابد یا حتی نامحدود شوند (حذف دائمی سانتریفیوژهای پیشرفته و ممانعت از ساخت سانتریفیوژ نسل جدید). البته این احتمالات با این فرض است که آمریکا غنیسازی داخل خاک ایران را خواهد پذیرفت. ولی با توجه به محدودیتهای احتمالی مذکور، فاصله ایران با آستانه به قدری افزایش مییابد که نگرانی آمریکا را کاهش میدهد.
✅به دلایلی ایران ممکن است با این مطالبات مخالفت کند و مذاکرات به بنبست میرسد. نخست، منطقه در بیثباتی است و اسرائیل تمایل بالایی برای اقدام نظامی علیه ایران را دارد. بنابراین، این محدودیتها بازگشتپذیری ایران را بسیار دشوار کرده و اهرم فشار ساخت سلاح در صورت حمله را از ایران میگیرد. دوم، سیاست داخلی آمریکا نیز بیثبات است. ممکن است ترامپ پس از توافق نظر خود را عوض کند. نباید فراموش کرد که حزب حاکم اکنون حزب جمهوریخواه است و جمهوریخواهان تندرو میتوانند پرونده ایران را در دست بگیرند.
🔄مطالب مرتبط:
▫️چهار چالش فنی که میتواند منجر به شکست مذاکرات هستهای شود!
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/384
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#مذاکرات_هستهای
🔹با وجود اینکه ممکن است در مذاکرات کنونی میان ایران و آمریکا اختلافات جدی بر سر کلیات توافق شکل بگیرد؛ اما جزئیات فنی نیز میتواند مذاکرات را به شکست برساند. یکی از این موارد، قطعاً بحث غنیسازی خواهد بود. در حالی که صداهایی از واشنگتن مبنی بر توقف غنیسازی به گوش میرسد، حتی اگر آمریکا حق غنیسازی داخل خاک ایران را بپذیرد، باز هم نقاط اختلاف جدی میان طرفین وجود خواهد داشت.
💢وضعیت غنیسازی در برجام
🔸دولت اوباما، با به رسمیتشناختن حق غنیسازی در خاک ایران مسیر مذاکرات میان ایران و آمریکا را هموار کرد. مطابق بند ۷ برجام، ایران باید تمام ذخایر اورانیوم غنیشده ۲۰٪ (۲۲۸ کیلوگرم) را به سوخت TRR (راکتور تحقیقاتی تهران) تبدیل میکرد؛ یعنی هیچ ذخیره خام بیستدرصدی در ایران نباید باقی میماند و سوخت اضافی مورد نیاز برای راکتور نیز از بازار بینالمللی تأمین میشد. همچنین ایران ذخایر اورانیوم ۳.۶۷٪ خود را نباید از ۳۰۰ کیلوگرم فراتر میبرد. ذخایر بیش از سقف تعیینشده یا در ازای دریافت کیک زرد (سطح اورانیوم طبیعی) فروخته میشدند یا به سطح اورانیوم طبیعی کاهش مییافتند.
🔸در خصوص سانتریفیوژها، پیوست ۱ برجام ایران را ملزم میکرد تا سقف ۵۰۶۰ عدد سانتریفیوژ IR-1 را برای غنیسازی نگه دارد و سانتریفیوژهای IR-4 تا IR-8 تنها برای تحقیق و توسعه مورد استفاده قرار بگیرند (آزمایشها بر روی تکماشین سانتریفیوژ از هر نوع انجام میشد و مابقی تحت نظارت آژانس قرار میگرفت). بدین ترتیب، نسلهای جدید سانتریفیوژ معدوم نمیشدند، بلکه تحت نظارت آژانس باقی میماندند. با وجود اینکه محدودیتهای مذکور فاصله ایران تا آستانه را افزایش دادند (تقریباً ۱۲ ماه طبق تخمینها)؛ اما ایران همچنان فرصت داشت تا در صورت نقض عهد طرف مقابل بتواند برنامه هستهای خود را ارتقا دهد. حال ممکن است در مذاکرات کنونی از ایران مطالبات بیشتری شود.
💢محدودیتهای جدید و بازگشتپذیری
🔸تجربه برجام و نزدیکی ایران به آستانه هستهای (نزدیک به صفر) میتواند باعث شود طرف آمریکایی با وجود پذیرش غنیسازی ۳.۶۷ درصدی، بخواهد محدودیتهایی جدی را بر برنامه هستهای اعمال کند. مطابق آخرین گزارش آژانس (GOV/2025/8) ایران اکنون ۲۷۴ کیلوگرم اورانیوم ۶۰٪، ۶۰۶ کیلوگرم اورانیوم ۲۰٪ و حدوداً ۳.۶ تن اورانیوم با غنای ۵٪ ذخیره دارد. اکنون ایران نه تنها ذخایر اورانیوم ۳.۶۷ را بسیار افزایش داده است، بلکه از ۳۵۰ سانتریفیوژ IR-6 برای تبدیل اورانیوم ۲۰٪ به ۶۰٪ استفاده میکند.
🔸طرف آمریکایی با استفاده از تجربه برجام، ممکن است چندین کار را دنبال کند. نخست، به جای اینکه فعالیت سانتریفیوژهای نسل جدید صرفاً متوقف شده و تحت نظارت قرار گیرند، به طور کل معدوم یا از کشور خارج شوند. دوم، تمام ذخایر اورانیوم ۲۰ و ۶۰ درصدی از کشور خارج شده و مشابه برجام در بازار جهانی فروخته شوند (نه اینکه تحت نظارت قرار گیرند) یا مجدداً تبدیل به سوخت راکتور گردند. همچنین آمریکا میتواند بر ایران فشار بیاورد تا سقف تعیینشده در برجام برای سانتریفیوژهای IR-1 و ذخایر اورانیوم ۳.۶۷ درصدی کاهش یابند. علاوه بر این، آمریکا میتواند به جای نابودی تأسیسات هستهای ایران، درخواست بازطراحی آنها را بدهد (همچون آب سنگین اراک در برجام برای جلوگیری از بازفرآوری اورانیوم).
🔸مسئله بعدی زمانبندی محدودیتها بر غنیسازی است. محدویتهای برجامی بر سطح غنیسازی، ذخایر، سانتریفیوژها و ممنوعیت بازفرآوری دهساله بود. در توافق جدید آمریکا ممکن است درخواست کند این مدتزمان به میزان دوبرابر یا بیشتر افزایش یابد یا حتی نامحدود شوند (حذف دائمی سانتریفیوژهای پیشرفته و ممانعت از ساخت سانتریفیوژ نسل جدید). البته این احتمالات با این فرض است که آمریکا غنیسازی داخل خاک ایران را خواهد پذیرفت. ولی با توجه به محدودیتهای احتمالی مذکور، فاصله ایران با آستانه به قدری افزایش مییابد که نگرانی آمریکا را کاهش میدهد.
✅به دلایلی ایران ممکن است با این مطالبات مخالفت کند و مذاکرات به بنبست میرسد. نخست، منطقه در بیثباتی است و اسرائیل تمایل بالایی برای اقدام نظامی علیه ایران را دارد. بنابراین، این محدودیتها بازگشتپذیری ایران را بسیار دشوار کرده و اهرم فشار ساخت سلاح در صورت حمله را از ایران میگیرد. دوم، سیاست داخلی آمریکا نیز بیثبات است. ممکن است ترامپ پس از توافق نظر خود را عوض کند. نباید فراموش کرد که حزب حاکم اکنون حزب جمهوریخواه است و جمهوریخواهان تندرو میتوانند پرونده ایران را در دست بگیرند.
🔄مطالب مرتبط:
▫️چهار چالش فنی که میتواند منجر به شکست مذاکرات هستهای شود!
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/384
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


28.04.202510:03
♦️انفجار بندرعباس: اقدام پیشدستانه امنیتی یا حادثه فنی؟
◼️مركز الروابط للبحوث والدراسات الاستراتيجة-عراق
#رویة_العربیة
🔸انفجار صبح شنبه ۲۶ آوریل ۲۰۲۵ در بندر شهید رجاییِ بندرعباس، موجب گمانهزنیهای گسترده سیاسی و اقتصادی شد. اهمیت این حادثه به موقعیت بندر رجایی بازمیگردد که در تنگه هرمز، مسیر عبور یک پنجم نفت جهان، قرار دارد. این بندر بزرگترین و پیشرفتهترین بندر کانتینری ایران است که با ۱۲ اسکله، ۳۰ جرثقیل و تجهیزات مدرن، نقشی کلیدی در اقتصاد دریایی کشور ایفا میکند و آسیب به آن پیامدهای گستردهای به دنبال دارد.
🔹این انفجار همزمان با آغاز دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط بود، توجهات بسیاری را برانگیخت و سؤالاتی درباره تأثیر آن بر روند مذاکرات مطرح شد بهویژه اگر شواهدی از اقدام خرابکارانه یا حمله نظامی از سوی یک بازیگر منطقهای یا گروه داخلی وجود داشته باشد. بااینحال، مقامات ایرانی این فرضیه را رد کرده و اعلام کردند که هیچ اطلاعاتی مبنی بر وجود اقدام خصمانه در دست نیست. در ابتدا علت حادثه ذخیرهسازی مواد شیمیایی در کانتینرها اعلام شد و سپس سازمان گمرک ایران گزارش داد که ماده «سدیم پرکلرات» مورد استفاده در سوخت موشکها، عامل انفجار بوده است.
🔹در این خصوص، هشدارهای قبلی به مدیریت بندر در مورد ذخیرهسازی کانتینرهایی که مواد خطرناک در آنها نگهداری میشود، دادهشده بود. همچنین برخی منابع گزارش کرده بودند که کشتی حامل مواد مورد استفاده در سوخت موشکها در حال آمادهسازی برای پهلوگیری در بندر بود. این کشتی احتمالاً دومین کشتی از دو کشتی تحریمشده بینالمللی بوده است که محمولهای از «سدیم پرکلرات» را از چین حمل میکرد.
🔹بر اساس گزارشها، این مواد قرار بود پس از انتقال به تهران به آمونیوم پرکلرات تبدیل شوند، مادهای که در تولید سوخت جامد موشکهای بالستیکی همچون «خیبرشکن»، «فتاح»، «فاتح ۱۱۰» و «زلزال» استفاده میشود. حجم این محموله برای سوخت حدود ۲۵۰ موشک کافی تخمین زده شده است. این اطلاعات با گزارش شرکت امنیت دریایی انگلیسی «امبری» که علت حادثه را سوءمدیریت در برخورد با سوخت موشکی میداند، همخوانی دارد.
🔹این حادثه سؤالات مهمی را مطرح میکند؛ آیا ایران سوخت جامد/ مایع را وارد میکند یا خود آن را تولید میکند؟ آیا کشور ارسالکننده مواد، کشور دوست ایران است؟ و آیا مواد ذخیرهشده در بندر برای صادرات است یا برای واردات؟ این سؤالات نیاز به پاسخهای دقیقی دارند که ایرانیها را در موقعیتی دشوار قرار میدهد و ممکن است باعث ایجاد شک و تردید درباره دور زدن تحریمهای آمریکا و فعالیتهای مرتبط با برنامه موشکی بالستیک ایران شود.
🔹شدت انفجار به حدی بود که زمین لرزید و صدای آن در شهرهای نزدیک شنیده شد. انفجار همچنین موجب شکستن شیشههای ساختمانها در فاصله چند کیلومتری از بندر شد و تعدادی کشته و زخمی بر جای گذاشت. این حادثه یادآور حادثه انفجار ماده آمونیوم در بندر بیروت و ویرانیهای ناشی از آن در 4 اوت 2020 در لبنان است.
🔹پیشتر، سیستمهای کامپیوتری بندر هدف حملات سایبری قرارگرفته بود که باعث اختلالات بزرگی در مسیرهای دریایی و جادههای منتهی به بندر شد. در آن زمان، روزنامه «واشنگتنپست» اسرائیل را بهعنوان عامل این حملات معرفی کرد که پاسخی به حملات سایبری قبلی ایران بود. این امر باعث گمانهزنیهایی شد مبنی بر اینکه این انفجار ممکن است نتیجه عملیات اسرائیلی باشد که بهمنظور مقابله با ایران در چارچوب سیاست اقدام پیشدستانه اجرا شده است.
✅بااینحال، به نظر میرسد که این انفجار تأثیری بر ادامه مذاکرات میان واشنگتن و تهران نخواهد داشت. ایران همواره در مواجهه با بحرانها به اصول خود پایبند بوده و از سیاست صبر استراتژیک برای رسیدن به اهداف خود در منطقه پیروی کرده است. با این حال هرگونه تغییر در روند مذاکرات با اقدامات متقابلی مواجه خواهد شد که ممکن است شامل تهدید به اقدام نظامی، نابودی برنامه هستهای، تحریمهای اقتصادی بیشتر و کاهش صادرات نفت باشد. ایران از این تهدیدات میترسد و سعی دارد از آنها اجتناب کند. بهاینترتیب، ایران این حادثه را بهعنوان حمله یا اقدام خصمانه علیه خود نمیداند و وضعیت به حالت عادی باز خواهد گشت.
❗️پینوشت: بسیاری از اطلاعات و ادعای این یادداشت مانند تعداد اسکلههای بندر، گزارش سازمان گمرک ایران و ... به وضوح اشتباه است. این اشتباهات صحت ادعای اصلی یادداشت مبنی بر این که عامل انفجار ماده «سدیم پرکلرات» بوده است را با تردید مواجه میسازد.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/380
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️مركز الروابط للبحوث والدراسات الاستراتيجة-عراق
#رویة_العربیة
🔸انفجار صبح شنبه ۲۶ آوریل ۲۰۲۵ در بندر شهید رجاییِ بندرعباس، موجب گمانهزنیهای گسترده سیاسی و اقتصادی شد. اهمیت این حادثه به موقعیت بندر رجایی بازمیگردد که در تنگه هرمز، مسیر عبور یک پنجم نفت جهان، قرار دارد. این بندر بزرگترین و پیشرفتهترین بندر کانتینری ایران است که با ۱۲ اسکله، ۳۰ جرثقیل و تجهیزات مدرن، نقشی کلیدی در اقتصاد دریایی کشور ایفا میکند و آسیب به آن پیامدهای گستردهای به دنبال دارد.
🔹این انفجار همزمان با آغاز دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط بود، توجهات بسیاری را برانگیخت و سؤالاتی درباره تأثیر آن بر روند مذاکرات مطرح شد بهویژه اگر شواهدی از اقدام خرابکارانه یا حمله نظامی از سوی یک بازیگر منطقهای یا گروه داخلی وجود داشته باشد. بااینحال، مقامات ایرانی این فرضیه را رد کرده و اعلام کردند که هیچ اطلاعاتی مبنی بر وجود اقدام خصمانه در دست نیست. در ابتدا علت حادثه ذخیرهسازی مواد شیمیایی در کانتینرها اعلام شد و سپس سازمان گمرک ایران گزارش داد که ماده «سدیم پرکلرات» مورد استفاده در سوخت موشکها، عامل انفجار بوده است.
🔹در این خصوص، هشدارهای قبلی به مدیریت بندر در مورد ذخیرهسازی کانتینرهایی که مواد خطرناک در آنها نگهداری میشود، دادهشده بود. همچنین برخی منابع گزارش کرده بودند که کشتی حامل مواد مورد استفاده در سوخت موشکها در حال آمادهسازی برای پهلوگیری در بندر بود. این کشتی احتمالاً دومین کشتی از دو کشتی تحریمشده بینالمللی بوده است که محمولهای از «سدیم پرکلرات» را از چین حمل میکرد.
🔹بر اساس گزارشها، این مواد قرار بود پس از انتقال به تهران به آمونیوم پرکلرات تبدیل شوند، مادهای که در تولید سوخت جامد موشکهای بالستیکی همچون «خیبرشکن»، «فتاح»، «فاتح ۱۱۰» و «زلزال» استفاده میشود. حجم این محموله برای سوخت حدود ۲۵۰ موشک کافی تخمین زده شده است. این اطلاعات با گزارش شرکت امنیت دریایی انگلیسی «امبری» که علت حادثه را سوءمدیریت در برخورد با سوخت موشکی میداند، همخوانی دارد.
🔹این حادثه سؤالات مهمی را مطرح میکند؛ آیا ایران سوخت جامد/ مایع را وارد میکند یا خود آن را تولید میکند؟ آیا کشور ارسالکننده مواد، کشور دوست ایران است؟ و آیا مواد ذخیرهشده در بندر برای صادرات است یا برای واردات؟ این سؤالات نیاز به پاسخهای دقیقی دارند که ایرانیها را در موقعیتی دشوار قرار میدهد و ممکن است باعث ایجاد شک و تردید درباره دور زدن تحریمهای آمریکا و فعالیتهای مرتبط با برنامه موشکی بالستیک ایران شود.
🔹شدت انفجار به حدی بود که زمین لرزید و صدای آن در شهرهای نزدیک شنیده شد. انفجار همچنین موجب شکستن شیشههای ساختمانها در فاصله چند کیلومتری از بندر شد و تعدادی کشته و زخمی بر جای گذاشت. این حادثه یادآور حادثه انفجار ماده آمونیوم در بندر بیروت و ویرانیهای ناشی از آن در 4 اوت 2020 در لبنان است.
🔹پیشتر، سیستمهای کامپیوتری بندر هدف حملات سایبری قرارگرفته بود که باعث اختلالات بزرگی در مسیرهای دریایی و جادههای منتهی به بندر شد. در آن زمان، روزنامه «واشنگتنپست» اسرائیل را بهعنوان عامل این حملات معرفی کرد که پاسخی به حملات سایبری قبلی ایران بود. این امر باعث گمانهزنیهایی شد مبنی بر اینکه این انفجار ممکن است نتیجه عملیات اسرائیلی باشد که بهمنظور مقابله با ایران در چارچوب سیاست اقدام پیشدستانه اجرا شده است.
✅بااینحال، به نظر میرسد که این انفجار تأثیری بر ادامه مذاکرات میان واشنگتن و تهران نخواهد داشت. ایران همواره در مواجهه با بحرانها به اصول خود پایبند بوده و از سیاست صبر استراتژیک برای رسیدن به اهداف خود در منطقه پیروی کرده است. با این حال هرگونه تغییر در روند مذاکرات با اقدامات متقابلی مواجه خواهد شد که ممکن است شامل تهدید به اقدام نظامی، نابودی برنامه هستهای، تحریمهای اقتصادی بیشتر و کاهش صادرات نفت باشد. ایران از این تهدیدات میترسد و سعی دارد از آنها اجتناب کند. بهاینترتیب، ایران این حادثه را بهعنوان حمله یا اقدام خصمانه علیه خود نمیداند و وضعیت به حالت عادی باز خواهد گشت.
❗️پینوشت: بسیاری از اطلاعات و ادعای این یادداشت مانند تعداد اسکلههای بندر، گزارش سازمان گمرک ایران و ... به وضوح اشتباه است. این اشتباهات صحت ادعای اصلی یادداشت مبنی بر این که عامل انفجار ماده «سدیم پرکلرات» بوده است را با تردید مواجه میسازد.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/380
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


05.05.202509:06
🌐پیروزی آلبانیزی در استرالیا و تداوم سیاست نزدیکی به چین
#تحلیل_کوتاه
#انتخابات #استرالیا
📝سید محمدعلی مدرسی یزدی
🔹در انتخابات فدرال استرالیا در ۳ مه، حزب کارگر به رهبری آنتونی آلبانیزی موفق شد بار دیگر قدرت را در اختیار بگیرد. انتخابات استرالیا در چارچوب نظام نمایندگی تناسبی برگزار میشود و براساس نتایج شمارش آراء تاکنون، حزب کارگر موفق به کسب ۸۵ کرسی، ائتلاف لیبرال-ملیگرا ۳۹ کرسی و احزاب کوچک و مستقل ۱۰ کرسی شدهاند.
🔸سرنوشت ۱۷ کرسی (از مجموع ۱۵۱ کرسی)، هنوز مشخص نشده اما پیشبینی میشود دستکم یکی از این کرسیها به حزب سبز تعلق گیرد و بقیه میان احزاب مختلف تقسیم شود. بدینترتیب علیرغم چالشهای اقتصادی حزب کارگر، ائتلاف محافظهکار لیبرال-ملی به رهبری پیتر داتن برای دومین دوره پیاپی در جایگاه اپوزیسیون باقی ماند.
💢فضای سیاسی استرالیا
🔸دو حزب اصلی استرالیا حزب کارگر و حزب لیبرال هستند. حزب لیبرال بهمنظور افزایش شانس دستیابی به اکثریت پارلمانی، بهطور سنتی یک ائتلاف سیاسی را با حزب ملیگرا تشکیل داده که با عنوان «ائتلاف لیبرال-ملی» شناخته میشود. این ترکیب حزبی نقش مهمی در تعیین توازن قدرت در پارلمان ایفا میکند و رقابت میان آنها، شکلدهنده اصلی فضای سیاسی کشور است.
🔸هرچند اصول کلی سیاست خارجی استرالیا، مانند اتحاد با آمریکا، معمولاً تداوم مییابد، اما تفاوتهایی در اولویتها و نحوه تعامل با قدرتهای بزرگ یا در قبال مسائل منطقهای شرق و جنوبشرقی آسیا میان احزاب مختلف دیده میشود. البته جهتگیری احزاب در حوزه سیاست خارجی بسته به رهبر حزب نیز میتواند تغییر کند.
💢حزب کارگر
🔸حزب کارگر استرالیا در سال ۱۹۰۴ یعنی سه سال پس از استقلال این کشور تأسیس شد و قدیمیترین حزب استرالیا است. اهداف کلیدی آن شامل دسترسی همگانی و رایگان به خدمات بهداشتی و آموزشی، حمایت از حقوق کارگران و تقویت نظام تأمین اجتماعی است. آنتونی آلبانیزی رهبر این حزب یکی از چهرههای برجسته جناح چپ میانه محسوب میشود.
🔸دولت آلبانیزی در ۴ دسامبر ۲۰۲۴، برای نخستین پس از دو دهه، به قطعنامهای در سازمان ملل درباره پایان اشغال سرزمینهای فلسطینی رأی مثبت داد که با انتقاد داتن رهبر اپوزیسیون مواجه شد. حزب کارگر با اتخاذ رویکردی عملگرایانه تلاش کرده تنشهای موجود با چین را کاهش دهد و روابط اقتصادی را تقویت کند. در خصوص اندونزی به عنوان بزرگترین همسایه استرالیا، با توجه به نقش حزب ائتلاف در روند استقلال تیمور شرقی از اندونزی و اقبال بیشتر جامعه نخبگانی اندونزی به حزب کارگر انتظار میرود آلبانیزی به تقویت همکاریها با این کشور ادامه دهد.
💢حزب لیبرال
🔸حزب لیبرال استرالیا (تاسیس ۱۹۴۴)، بزرگترین حزب جناح راست میانه است و بر اصول اقتصاد آزاد و تأکید بر آزادیهای فردی استوار است. همچنین مواضع سخت این حزب در حوزه مهاجرت آن را از رقیب خود متمایز کرده است.
🔸حزب لیبرال رویکردی امنیتمحور نسبت به چین دارد و در سال ۲۰۲۱ که در قدرت بود پیمان امنیتی AUKUS را با آمریکا و انگلستان امضا کرد و بحثهایی درباره هستهای شدن استرالیا نیز مطرح کرد. اگرچه هر دو حزب روابط خوبی با ژاپن دارند، اما حزب لیبرال روابط عمیقتری با توکیو برقرار میکند. همچنین، این حزب همکاری دوجانبه با دهلینو را به ویژه در چارچوب سیاست مهار چین با جدیت بیشتری دنبال میکند.
💢چالشهایی که تبدیل به فرصت شد
🔸استرالیا از جمله کشورهایی بود که با پیامدهای تعرفههای متقابل آمریکا روبه رو شد و ارزش یک دلار استرالیا به ۵۹.۶۴ سنت آمریکایی (پایینترین سطح از آوریل ۲۰۲۰) کاهش یافت. براین اساس افزایش هزینههای زندگی، تورم و نگرانیهای معیشتی از مهمترین دغدغههای رایدهندگان بود. حزب کارگر با وعدههایی همچون افزایش دستمزد واقعی، کاهش تورم، اصلاحات در حوزه مسکن و درمان توانست اعتماد بخش بزرگی از جامعه را جلب کند. حمایت دولت آلبانیزی از فلسطین در سازمان ملل، نیز یکی از عوامل کلیدی بود که حمایت جوانان و مسلمانان استرالیایی را جلب کرد.
🔸رویکرد انتخاباتی پیتر داتن رهبر ائتلاف محافظهکار مبنی بر لزوم اعمال محدودیت بر دورکاری کارمندان دولت، سختگیری در حوزه مهاجرت و افزایش هزینههای تسلیحاتی نیز به واکنش منفی افکار عمومی و گرایش بیشتر به حزب کارگر انجامید.
✅در نهایت بهنظر میرسد سایه سیاستهای جنجالی ترامپ و نگرانی از تأثیرات منفی آن، از جمله عواملی بود که رایدهندگان را به سمت حزب کارگر سوق داد. در یک چشمانداز کلی با توجه به رویکرد حزب کارگر مبنی بر اولویت توسعه داخلی بر اتحادهای خارجی شاهد گسترش همکاری این کشور با چین با وجود فشار آمریکا خواهیم بود.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/396
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#انتخابات #استرالیا
📝سید محمدعلی مدرسی یزدی
🔹در انتخابات فدرال استرالیا در ۳ مه، حزب کارگر به رهبری آنتونی آلبانیزی موفق شد بار دیگر قدرت را در اختیار بگیرد. انتخابات استرالیا در چارچوب نظام نمایندگی تناسبی برگزار میشود و براساس نتایج شمارش آراء تاکنون، حزب کارگر موفق به کسب ۸۵ کرسی، ائتلاف لیبرال-ملیگرا ۳۹ کرسی و احزاب کوچک و مستقل ۱۰ کرسی شدهاند.
🔸سرنوشت ۱۷ کرسی (از مجموع ۱۵۱ کرسی)، هنوز مشخص نشده اما پیشبینی میشود دستکم یکی از این کرسیها به حزب سبز تعلق گیرد و بقیه میان احزاب مختلف تقسیم شود. بدینترتیب علیرغم چالشهای اقتصادی حزب کارگر، ائتلاف محافظهکار لیبرال-ملی به رهبری پیتر داتن برای دومین دوره پیاپی در جایگاه اپوزیسیون باقی ماند.
💢فضای سیاسی استرالیا
🔸دو حزب اصلی استرالیا حزب کارگر و حزب لیبرال هستند. حزب لیبرال بهمنظور افزایش شانس دستیابی به اکثریت پارلمانی، بهطور سنتی یک ائتلاف سیاسی را با حزب ملیگرا تشکیل داده که با عنوان «ائتلاف لیبرال-ملی» شناخته میشود. این ترکیب حزبی نقش مهمی در تعیین توازن قدرت در پارلمان ایفا میکند و رقابت میان آنها، شکلدهنده اصلی فضای سیاسی کشور است.
🔸هرچند اصول کلی سیاست خارجی استرالیا، مانند اتحاد با آمریکا، معمولاً تداوم مییابد، اما تفاوتهایی در اولویتها و نحوه تعامل با قدرتهای بزرگ یا در قبال مسائل منطقهای شرق و جنوبشرقی آسیا میان احزاب مختلف دیده میشود. البته جهتگیری احزاب در حوزه سیاست خارجی بسته به رهبر حزب نیز میتواند تغییر کند.
💢حزب کارگر
🔸حزب کارگر استرالیا در سال ۱۹۰۴ یعنی سه سال پس از استقلال این کشور تأسیس شد و قدیمیترین حزب استرالیا است. اهداف کلیدی آن شامل دسترسی همگانی و رایگان به خدمات بهداشتی و آموزشی، حمایت از حقوق کارگران و تقویت نظام تأمین اجتماعی است. آنتونی آلبانیزی رهبر این حزب یکی از چهرههای برجسته جناح چپ میانه محسوب میشود.
🔸دولت آلبانیزی در ۴ دسامبر ۲۰۲۴، برای نخستین پس از دو دهه، به قطعنامهای در سازمان ملل درباره پایان اشغال سرزمینهای فلسطینی رأی مثبت داد که با انتقاد داتن رهبر اپوزیسیون مواجه شد. حزب کارگر با اتخاذ رویکردی عملگرایانه تلاش کرده تنشهای موجود با چین را کاهش دهد و روابط اقتصادی را تقویت کند. در خصوص اندونزی به عنوان بزرگترین همسایه استرالیا، با توجه به نقش حزب ائتلاف در روند استقلال تیمور شرقی از اندونزی و اقبال بیشتر جامعه نخبگانی اندونزی به حزب کارگر انتظار میرود آلبانیزی به تقویت همکاریها با این کشور ادامه دهد.
💢حزب لیبرال
🔸حزب لیبرال استرالیا (تاسیس ۱۹۴۴)، بزرگترین حزب جناح راست میانه است و بر اصول اقتصاد آزاد و تأکید بر آزادیهای فردی استوار است. همچنین مواضع سخت این حزب در حوزه مهاجرت آن را از رقیب خود متمایز کرده است.
🔸حزب لیبرال رویکردی امنیتمحور نسبت به چین دارد و در سال ۲۰۲۱ که در قدرت بود پیمان امنیتی AUKUS را با آمریکا و انگلستان امضا کرد و بحثهایی درباره هستهای شدن استرالیا نیز مطرح کرد. اگرچه هر دو حزب روابط خوبی با ژاپن دارند، اما حزب لیبرال روابط عمیقتری با توکیو برقرار میکند. همچنین، این حزب همکاری دوجانبه با دهلینو را به ویژه در چارچوب سیاست مهار چین با جدیت بیشتری دنبال میکند.
💢چالشهایی که تبدیل به فرصت شد
🔸استرالیا از جمله کشورهایی بود که با پیامدهای تعرفههای متقابل آمریکا روبه رو شد و ارزش یک دلار استرالیا به ۵۹.۶۴ سنت آمریکایی (پایینترین سطح از آوریل ۲۰۲۰) کاهش یافت. براین اساس افزایش هزینههای زندگی، تورم و نگرانیهای معیشتی از مهمترین دغدغههای رایدهندگان بود. حزب کارگر با وعدههایی همچون افزایش دستمزد واقعی، کاهش تورم، اصلاحات در حوزه مسکن و درمان توانست اعتماد بخش بزرگی از جامعه را جلب کند. حمایت دولت آلبانیزی از فلسطین در سازمان ملل، نیز یکی از عوامل کلیدی بود که حمایت جوانان و مسلمانان استرالیایی را جلب کرد.
🔸رویکرد انتخاباتی پیتر داتن رهبر ائتلاف محافظهکار مبنی بر لزوم اعمال محدودیت بر دورکاری کارمندان دولت، سختگیری در حوزه مهاجرت و افزایش هزینههای تسلیحاتی نیز به واکنش منفی افکار عمومی و گرایش بیشتر به حزب کارگر انجامید.
✅در نهایت بهنظر میرسد سایه سیاستهای جنجالی ترامپ و نگرانی از تأثیرات منفی آن، از جمله عواملی بود که رایدهندگان را به سمت حزب کارگر سوق داد. در یک چشمانداز کلی با توجه به رویکرد حزب کارگر مبنی بر اولویت توسعه داخلی بر اتحادهای خارجی شاهد گسترش همکاری این کشور با چین با وجود فشار آمریکا خواهیم بود.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/396
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Reposted from:
Partisan / پارتیزان



03.05.202518:31
🔸نیروهای نیابتی اسرائیل
🔸هنگامی که سخن از نیروهای نیابتی در خاورمیانه به میان میآید، اسرائیل نخستین نامی نیست که به ذهن خطور میکند. با این حال، در پی سقوط دولت اسد، ناتوانی تروریستهای سلفی در اعمال حاکمیت مؤثر و همچنین ضربات واردشده به محور مقاومت، زمینه برای ظهور شبکهای از بازیگران غیردولتی با محوریت اسرائیل فراهم شده است.
🔸خاطرات خاورمیانه
🔸اسرائیل از دیرباز با حمایت از گروههای مسلح بیگانه نبوده است. این رژیم از ابتدای شکلگیری خود کوشیده از تضادهای نژادی، قومی و مذهبی موجود در خاورمیانه برای پیشبرد اهداف امنیتیاش بهره ببرد. از ابتدا، دو ستون اصلی این سیاست شامل همراهی با دولتهای غیرعرب پیرامون اسرائیل و همکاری با گروههای در تنشهای قومی یا ایدئولوژیک با دولتهای در تخاصم با اسرائیل استوار بوده است. این رویکرد، باعث شد اسرائیل در سطوح مختلف از کوهستانهای شمال عراق تا یمن، در بسیاری از تنشهای منطقهای نقشآفرینی کند.
🔸مهمترین تجربه اسرائیل در این زمینه، مربوط به حمایت از «قوات لبنانی» و «ارتش جنوب لبنان» طی سالهای اشغال جنوب لبنان از دهه ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۰۰ است. شکست این پروژه در ایجاد یک دولت مسیحی دستنشانده اسرائیل در لبنان و فروپاشی سریع نیروهای مسیحی آموزشدیده و تجهیزشده توسط اسرائیل در برابر پیشروی نیروهای حزبالله در پی عقبنشینی ارتش اسرائیل، به تجربهای تلخ و یکی از عوامل اصلی احتیاط صهیونیستها در حمایت مستقیم از گروههای مسلح در سطوح مشابه تبدیل شد.
🔸روزگار جدید و طمع بازترسیم نقشه خاورمیانه
🔸اما شرایط امروز دگرگون شده است. دلگرم از عقبنشینیهای پیدرپی ایران در منطقه، اسرائیل با اعتمادبهنفس بیشتری به استقبال فرصتهای جدید پیش روی خود میرود. خشونتهای قومی و مذهبی تروریستهای دمشقی، نابودی زیرساختهای نظامی سوریه و ناتوانی حامیان دولتواره دمشق در ترکیه که بهنظر میرسد برای یک پیروزی سریع برنامهای نداشتند، فرصتهای تازهای برای پیشبرد اهداف اسرائیل در سوریه و حتی تجزیه دائمی این کشور ایجاد کرده است.
🔸در این میان، دروزیهای سوریه به علت روابط تاریخی برادرانشان با صهیونیستها، بهعنوان گزینهای مناسب برای ایفای نقش پیادهنظام اسرائیل در جنوب سوریه مطرح هستند. از سوی دیگر، کردهای شرق فرات که با واقعیت عدمتمایل ایالات متحده به ادامه حضور در سوریه و تهدید فزاینده ترکها مواجه شدهاند، با جان و دل از هرگونه حمایت اسرائیلی استقبال خواهند کرد.
🔸هرچند درگیری مستقیم یا حتی غیرمستقیم میان اسرائیل و ترکیه در سوریه بدترین سناریو برای ایران نیست، اما موفقیت اسرائیل در تثبیت حضور خود در بخش قابلتوجهی از سوریه و دستیابی به مسیر مستقیم به عراق که خود با شکافهای قومی و سیاسی عمیقی دستوپنجه نرم میکند، میتواند فرصتهای راهبردی مهمی برای اسرائیل و تهدیدهای بالقوه جدی برای ایران به همراه داشته باشد.
🔸نتیجهگیری
🔸با وجود اینکه پیشروی اسرائیل در سوریه و گسترش نفوذ آن در عراق، بهعنوان یک تهدید حیاتی برای امنیت ملی ایران تلقی میشود، این پروژه لزوما محکوم به موفقیت نیست. از سوی دیگر، چنین تحرکاتی میتواند فرصتهایی نیز برای ایران فراهم آورد. نباید فراموش کنیم که اگرچه ایران معمولا در بهرهبرداری کامل از پیروزیهای خود ناکام میماند، اما در بههمزدن معادلات دیگر بازیگران منطقه، همواره مهارت و ابتکار عمل خاصی از خود نشان داده است.
#اسرائیل #سوریه #ایران
🔸 Archivist
🔸 Partisan2015
🔸هنگامی که سخن از نیروهای نیابتی در خاورمیانه به میان میآید، اسرائیل نخستین نامی نیست که به ذهن خطور میکند. با این حال، در پی سقوط دولت اسد، ناتوانی تروریستهای سلفی در اعمال حاکمیت مؤثر و همچنین ضربات واردشده به محور مقاومت، زمینه برای ظهور شبکهای از بازیگران غیردولتی با محوریت اسرائیل فراهم شده است.
🔸خاطرات خاورمیانه
🔸اسرائیل از دیرباز با حمایت از گروههای مسلح بیگانه نبوده است. این رژیم از ابتدای شکلگیری خود کوشیده از تضادهای نژادی، قومی و مذهبی موجود در خاورمیانه برای پیشبرد اهداف امنیتیاش بهره ببرد. از ابتدا، دو ستون اصلی این سیاست شامل همراهی با دولتهای غیرعرب پیرامون اسرائیل و همکاری با گروههای در تنشهای قومی یا ایدئولوژیک با دولتهای در تخاصم با اسرائیل استوار بوده است. این رویکرد، باعث شد اسرائیل در سطوح مختلف از کوهستانهای شمال عراق تا یمن، در بسیاری از تنشهای منطقهای نقشآفرینی کند.
🔸مهمترین تجربه اسرائیل در این زمینه، مربوط به حمایت از «قوات لبنانی» و «ارتش جنوب لبنان» طی سالهای اشغال جنوب لبنان از دهه ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۰۰ است. شکست این پروژه در ایجاد یک دولت مسیحی دستنشانده اسرائیل در لبنان و فروپاشی سریع نیروهای مسیحی آموزشدیده و تجهیزشده توسط اسرائیل در برابر پیشروی نیروهای حزبالله در پی عقبنشینی ارتش اسرائیل، به تجربهای تلخ و یکی از عوامل اصلی احتیاط صهیونیستها در حمایت مستقیم از گروههای مسلح در سطوح مشابه تبدیل شد.
🔸روزگار جدید و طمع بازترسیم نقشه خاورمیانه
🔸اما شرایط امروز دگرگون شده است. دلگرم از عقبنشینیهای پیدرپی ایران در منطقه، اسرائیل با اعتمادبهنفس بیشتری به استقبال فرصتهای جدید پیش روی خود میرود. خشونتهای قومی و مذهبی تروریستهای دمشقی، نابودی زیرساختهای نظامی سوریه و ناتوانی حامیان دولتواره دمشق در ترکیه که بهنظر میرسد برای یک پیروزی سریع برنامهای نداشتند، فرصتهای تازهای برای پیشبرد اهداف اسرائیل در سوریه و حتی تجزیه دائمی این کشور ایجاد کرده است.
🔸در این میان، دروزیهای سوریه به علت روابط تاریخی برادرانشان با صهیونیستها، بهعنوان گزینهای مناسب برای ایفای نقش پیادهنظام اسرائیل در جنوب سوریه مطرح هستند. از سوی دیگر، کردهای شرق فرات که با واقعیت عدمتمایل ایالات متحده به ادامه حضور در سوریه و تهدید فزاینده ترکها مواجه شدهاند، با جان و دل از هرگونه حمایت اسرائیلی استقبال خواهند کرد.
🔸هرچند درگیری مستقیم یا حتی غیرمستقیم میان اسرائیل و ترکیه در سوریه بدترین سناریو برای ایران نیست، اما موفقیت اسرائیل در تثبیت حضور خود در بخش قابلتوجهی از سوریه و دستیابی به مسیر مستقیم به عراق که خود با شکافهای قومی و سیاسی عمیقی دستوپنجه نرم میکند، میتواند فرصتهای راهبردی مهمی برای اسرائیل و تهدیدهای بالقوه جدی برای ایران به همراه داشته باشد.
🔸نتیجهگیری
🔸با وجود اینکه پیشروی اسرائیل در سوریه و گسترش نفوذ آن در عراق، بهعنوان یک تهدید حیاتی برای امنیت ملی ایران تلقی میشود، این پروژه لزوما محکوم به موفقیت نیست. از سوی دیگر، چنین تحرکاتی میتواند فرصتهایی نیز برای ایران فراهم آورد. نباید فراموش کنیم که اگرچه ایران معمولا در بهرهبرداری کامل از پیروزیهای خود ناکام میماند، اما در بههمزدن معادلات دیگر بازیگران منطقه، همواره مهارت و ابتکار عمل خاصی از خود نشان داده است.
#اسرائیل #سوریه #ایران
🔸 Archivist
🔸 Partisan2015


02.05.202518:08
🌐نظم بدون آمریکا: چگونه نظام بینالملل در برابر واشنگتنِ متخاصم تاب میآورد؟
◾️فارن افرز
📝نگایر وودز
#روندهای_استراتژیک
🔸دولت دوم ترامپ، در مدت کوتاهی، تغییرات عمدهای در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرد که پایههای نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی را به چالش کشید. ترامپ با اتخاذ سیاستهای غیرمتعارف توافقات بینالمللی، جایگاه آمریکا را در بسیاری از نهادهای جهانی تضعیف کرده و موجب شکافهای جدی در روابط بینالملل شده است. این تغییرات، چالشهایی برای کشورهای مختلف ایجاد کرده است و سوالات زیادی درباره آینده نظم جهانی مطرح میکند.
💢تغییرات در سیاست خارجی ایالات متحده
🔹ترامپ با بازتعریف نقش ایالات متحده در ناتو، به طور علنی از تعهدات دفاعی امریکا نسبت به اروپا و ژاپن انتقاد کرده و شکافهای جدی در این اتحادیه ایجاد کرده است. علاوه بر این، انتقاد از کشورهای عضو ناتو به دلیل نپرداختن سهم خود در تأمین بودجه دفاعی، روابط ایالات متحده با متحدان سنتیاش را تحت تأثیر قرار داده است.
🔹دولت ترامپ حتی در حوزه تبادل اطلاعات با کشورهایی چون استرالیا، کانادا، نیوزیلند و بریتانیا، که همواره متحدان اصلی آمریکا محسوب میشدند، تردیدهایی ایجاد کرده است. این تغییرات نشاندهنده کاهش اعتماد و همکاریهای چندجانبه است.
🔹در سازمان ملل، آمریکا به رویکردی همراستا با کشورهای رقیب مانند روسیه، بلاروس و کره شمالی گرایش یافته و از بسیاری از سیاستهای بینالمللی که پیش از این توسط خود ایالات متحده رهبری میشد، فاصله گرفته است. این تغییرات باعث شده که برخی کشورهای اروپایی به فکر تقویت نیروهای نظامی خود و داشتن بازدارندگی هستهای مستقل باشند.
💢تهدید نظم بینالمللی و ظهور مؤسسات جدید
🔹یکی از پیامدهای سیاستهای ترامپ، کاهش نفوذ دلار در سطح جهانی است. با توجه به تحولات اخیر، کشورهای مختلف مانند چین، هند و برزیل به تدریج به سمت ایجاد قراردادهای مبادله ارزی دوجانبه رفتهاند تا از وابستگی به دلار کاسته و استقلال اقتصادی بیشتری پیدا کنند. این امر به کاهش اهمیت صندوق بینالمللی پول (IMF) برای بسیاری از کشورها منجر شده است.
🔹در حالی که صندوق بینالمللی پول هنوز برای ایالات متحده اهمیت دارد، بسیاری از کشورها به دنبال ساختارهای مالی جایگزین هستند. مؤسسات منطقهای مانند صندوق ذخیره آمریکای لاتین (FLAR) و ابتکار چیانگمای در آسیا به وجود آمدهاند که بسیاری از وظایف IMF را در زمینه بحرانهای مالی انجام میدهند.
💢چالشهای موجود در گروههای چندجانبه مانند G-7 و G-20
🔹 دولت ترامپ به شدت به گروههایی مانند G-7 و G-20 که برای پاسخ به بحرانهای جهانی ایجاد شدهاند، بیاعتماد است. ترامپ در تلاش است تا روسیه را دوباره به G-7 بازگرداند و بسیاری از نشستهای مهم را نادیده گرفته است. این باعث شده که سایر کشورهای جهان به فکر تجدید ساختار این گروهها بدون حضور آمریکا باشند.
🔹چین، به عنوان یک قدرت جهانی نوظهور، در حال گسترش نقش خود در مؤسسات بینالمللی است. این کشور اکنون به یکی از سه سهامدار بزرگ صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی تبدیل شده و در حال آمادهسازی برای رهبری بسیاری از نهادهای بینالمللی است.
💢ظهور نظم جدید بینالمللی
🔹در دنیای امروز، دیگر کشورها ممکن است با همکاری و ایجاد گروههای جدید مانند G-9 یا G-12، که شامل قدرتهای اقتصادی و نظامی بزرگ هستند، جایگاه ایالات متحده را در مؤسسات جهانی پر کنند. این گروهها میتوانند به حفظ ثبات جهانی و پاسخ به بحرانهای جهانی کمک کنند.
💢نظم جدید بینالمللی پس از ترامپ
🔹نظم بینالمللی که تحت رهبری ایالات متحده شکل گرفته بود، در حال محو شدن است. کشورهای اروپایی، ژاپن و دیگر همپیمانان میتوانند با ایجاد مؤسسات جدید و تقویت همکاریهای چندجانبه، جای ایالات متحده را در سازمانهای جهانی پر کرده و به حل مشکلات جهانی کمک کنند.
💢نتیجهگیری
🔹دولت دوم ترامپ، با اتخاذ سیاستهای خارجی که به طور قابل توجهی نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم را به چالش کشیده است، باعث شده تا کشورهای مختلف به دنبال ساختارهای جایگزین و گروههای چندجانبه جدید برای مقابله با بحرانها باشند.
✅این تحولات میتواند به معنای پایان سلطنت آمریکا بر نظم جهانی و ظهور یک دوره جدید از رقابتها و همکاریهای بینالمللی باشد. در این میان، کشورهای دیگر میتوانند با همکاریهای بیشتر و تأسیس نهادهای جدید، جایگاه خود را در سطح جهانی تقویت کنند.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/389
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️فارن افرز
📝نگایر وودز
#روندهای_استراتژیک
🔸دولت دوم ترامپ، در مدت کوتاهی، تغییرات عمدهای در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرد که پایههای نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی را به چالش کشید. ترامپ با اتخاذ سیاستهای غیرمتعارف توافقات بینالمللی، جایگاه آمریکا را در بسیاری از نهادهای جهانی تضعیف کرده و موجب شکافهای جدی در روابط بینالملل شده است. این تغییرات، چالشهایی برای کشورهای مختلف ایجاد کرده است و سوالات زیادی درباره آینده نظم جهانی مطرح میکند.
💢تغییرات در سیاست خارجی ایالات متحده
🔹ترامپ با بازتعریف نقش ایالات متحده در ناتو، به طور علنی از تعهدات دفاعی امریکا نسبت به اروپا و ژاپن انتقاد کرده و شکافهای جدی در این اتحادیه ایجاد کرده است. علاوه بر این، انتقاد از کشورهای عضو ناتو به دلیل نپرداختن سهم خود در تأمین بودجه دفاعی، روابط ایالات متحده با متحدان سنتیاش را تحت تأثیر قرار داده است.
🔹دولت ترامپ حتی در حوزه تبادل اطلاعات با کشورهایی چون استرالیا، کانادا، نیوزیلند و بریتانیا، که همواره متحدان اصلی آمریکا محسوب میشدند، تردیدهایی ایجاد کرده است. این تغییرات نشاندهنده کاهش اعتماد و همکاریهای چندجانبه است.
🔹در سازمان ملل، آمریکا به رویکردی همراستا با کشورهای رقیب مانند روسیه، بلاروس و کره شمالی گرایش یافته و از بسیاری از سیاستهای بینالمللی که پیش از این توسط خود ایالات متحده رهبری میشد، فاصله گرفته است. این تغییرات باعث شده که برخی کشورهای اروپایی به فکر تقویت نیروهای نظامی خود و داشتن بازدارندگی هستهای مستقل باشند.
💢تهدید نظم بینالمللی و ظهور مؤسسات جدید
🔹یکی از پیامدهای سیاستهای ترامپ، کاهش نفوذ دلار در سطح جهانی است. با توجه به تحولات اخیر، کشورهای مختلف مانند چین، هند و برزیل به تدریج به سمت ایجاد قراردادهای مبادله ارزی دوجانبه رفتهاند تا از وابستگی به دلار کاسته و استقلال اقتصادی بیشتری پیدا کنند. این امر به کاهش اهمیت صندوق بینالمللی پول (IMF) برای بسیاری از کشورها منجر شده است.
🔹در حالی که صندوق بینالمللی پول هنوز برای ایالات متحده اهمیت دارد، بسیاری از کشورها به دنبال ساختارهای مالی جایگزین هستند. مؤسسات منطقهای مانند صندوق ذخیره آمریکای لاتین (FLAR) و ابتکار چیانگمای در آسیا به وجود آمدهاند که بسیاری از وظایف IMF را در زمینه بحرانهای مالی انجام میدهند.
💢چالشهای موجود در گروههای چندجانبه مانند G-7 و G-20
🔹 دولت ترامپ به شدت به گروههایی مانند G-7 و G-20 که برای پاسخ به بحرانهای جهانی ایجاد شدهاند، بیاعتماد است. ترامپ در تلاش است تا روسیه را دوباره به G-7 بازگرداند و بسیاری از نشستهای مهم را نادیده گرفته است. این باعث شده که سایر کشورهای جهان به فکر تجدید ساختار این گروهها بدون حضور آمریکا باشند.
🔹چین، به عنوان یک قدرت جهانی نوظهور، در حال گسترش نقش خود در مؤسسات بینالمللی است. این کشور اکنون به یکی از سه سهامدار بزرگ صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی تبدیل شده و در حال آمادهسازی برای رهبری بسیاری از نهادهای بینالمللی است.
💢ظهور نظم جدید بینالمللی
🔹در دنیای امروز، دیگر کشورها ممکن است با همکاری و ایجاد گروههای جدید مانند G-9 یا G-12، که شامل قدرتهای اقتصادی و نظامی بزرگ هستند، جایگاه ایالات متحده را در مؤسسات جهانی پر کنند. این گروهها میتوانند به حفظ ثبات جهانی و پاسخ به بحرانهای جهانی کمک کنند.
💢نظم جدید بینالمللی پس از ترامپ
🔹نظم بینالمللی که تحت رهبری ایالات متحده شکل گرفته بود، در حال محو شدن است. کشورهای اروپایی، ژاپن و دیگر همپیمانان میتوانند با ایجاد مؤسسات جدید و تقویت همکاریهای چندجانبه، جای ایالات متحده را در سازمانهای جهانی پر کرده و به حل مشکلات جهانی کمک کنند.
💢نتیجهگیری
🔹دولت دوم ترامپ، با اتخاذ سیاستهای خارجی که به طور قابل توجهی نظم بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم را به چالش کشیده است، باعث شده تا کشورهای مختلف به دنبال ساختارهای جایگزین و گروههای چندجانبه جدید برای مقابله با بحرانها باشند.
✅این تحولات میتواند به معنای پایان سلطنت آمریکا بر نظم جهانی و ظهور یک دوره جدید از رقابتها و همکاریهای بینالمللی باشد. در این میان، کشورهای دیگر میتوانند با همکاریهای بیشتر و تأسیس نهادهای جدید، جایگاه خود را در سطح جهانی تقویت کنند.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/389
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


30.04.202513:16
🌐مرتس و وادهفول سیاست خارجی آلمان را به کدام سو میبرند؟
#تحلیل_کوتاه
#اروپا
📝علی محبی
🔹پس از انتخابات زودهنگام در اسفندماه ۱۴۰۳، دو حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) و سوسیال دموکرات (SPD) با یکدیگر برای تشکیل دولت ائتلاف کردند. صدراعظم این دولت فردریش مرتس، رهبر حزب دموکرات مسیحی خواهد بود. کابینه این ائتلاف در ۱۴ اردبیهشتماه تأییده خود را از پارلمان خواهد گرفت تا پس از آن دولت جدید آلمان رسماً آغاز به کار کند.
🔸مرتس به دنبال تغییر راهبرد سیاست خارجی آلمان از رویکردی حقوقبشرمحور و سازشگرایانه در برابر چین و روسیه و به سمت کنشگری جسورانهتر در برابر آنها و تعمیق پیوند با متحدین است. به همین دلیل، حزب دموکرات مسیحی برای اولین بار پس از دههها پست وزارت خارجه را به دست گرفته است و مرتس، یوهان وادهفول (Johann Wadephul) را به عنوان وزیر خارجه خود معرفی کرد. یوهان وادهفول ، فردی کهنهسرباز، حقوقدان و مسئول بخش دفاعی و امور خارجی حزب دموکرات مسیحی است.
💢دلبسته روابط با فراآتلانتیک
🔸وادهفول به تمایل شدید خود برای تقویت پیوند آلمان با ناتو و آمریکا شناخته میشود. او که مدتی نماینده آلمان در سازمان ناتو بوده، بارها بر لزوم تقویت ناتو و حفظ روابط حسنه با آمریکا تأکید کرده است و برخلاف دولت شولتس، هیچ تهدیدی از سوی حضور ترامپ در کاخ سفید نمیبیند. در خصوص جنگ تعرفهای، او بر ضرورت مذاکره نیرومندانه برای رفع اختلافات تأکید کرده است. او بر ضرورت همکاری بیشتر با آمریکا در خصوص مسائل منطقهای در سرتاسر جهان و حضور نیروهای نظامی آلمان در مناطق مورد مناقشه نظیر سوریه تاکید کرده است و انتظار میرود در حوزه نظامی-دفاعی به دنبال تقویت روابط آلمان با آمریکا و ناتو باشد.
💢تقابل شدیدتر با روسیه و چین
🔸وادهفول رویکردی به شدت تقابلجویانه نسبت به روسیه و چین دارد. دولت شولتس پیشتر نسبت به روسیه بسیار محافظهکارانه بود و از هرگونه اقدامی که منجر به تشدید تنش بشود جلوگیری میکرد. وادهفول اما به شدت مخالف هرگونه عادیسازی روابط با مسکو بوده و حامی تسلیح اوکراین با تسلیحات سنگین نظیر موشکهای تاروس است. پیش از حمله همهجانبه روسیه به اوکراین، او تهدید روسیه را گوشزد کرده بود و اکنون نیز تهدید روسیه برای آلمان و اروپا را به شدت وجودی میبیند.
🔸در مورد چین، او معتقد است که این کشور نه تنها یک رقیب اقتصادی، بلکه رقیبی همهجانبه علیه اروپا و تهدیدی ساختاری علیه نظم بینالمللی قانونمحور است و به شدت سفر شولتس به چین را محکوم کرده بود. بنابراین، او بر این باور است که آلمان باید رویکرد تقابلی علیه چین اتخاذ کند تا بتواند آن را مهار کند. به همین دلیل، احتمال میرود روابط آلمان با روسیه و چین به سمت تنش و تقابل بیشتری پیش برود.
💢نگاه به ایران از دریچه اسرائیل و روسیه
🔸بائربوک، وزیرخارجه سابق آلمان، رویکردی حقوق بشری به ایران داشت و به همین دلیل روابط ایران و آلمان به واسطه بستن مرکز اسلامی هامبورگ، فوت جمشید شارمهد، تروریست دوملیتی، و وقایع سال ۱۴۰۱ به پایینترین حد خود رسیده بود. وادهفول اظهارات محدودی درباره ایران داشته است، اما بر اساس همین اظهارات میتوان دریافت که برخلاف رویکرد بائربوک او مخالف رویکرد حقوق بشری در سیاست خارجی است و بنابراین در این حوزه تنش ایران با آلمان کمتر خواهد بود.
🔸از طرف دیگر نگاه او به ایران بیشتر از دریچه روسیه و اسرائیل شکل گرفته است. وادهفول یکی از اصول تاریخی سیاست خارجی آلمان را حمایت از اسرائیل میداند و پس از پاسخ موشکی ایران به اسرائیل، خواستار تشدید تحریمها و اقدامات جدی برای مهار ایران و همچنین حمایت بیشتر از اسرائیل شد. اگرچه او به تداوم دیالوگ با ایران معتقد است، اما مهار ایران را برای تضعیف روسیه و حمایت از اسرائیل ضروری میداند و در نتیجه به شدت به دنبال تقابل با قدرت منطقهای ایران است.
💢نتیجهگیری
✅جدای از پست وزارت خارجه، وادهفول به دلیل تأثیرگذاری بالایی که بر مرتس دارد، موجب خواهد شد تا سیاست خارجی آلمان رویکرد منسجمتر و متفاوتتری از دولت قبلی پیدا کند. وزارت خارجه آلمان در دوران صدارت وادهفول احتمالاً حضور دیپلماتیک و مداخلهجویانه خود را افزایش خواهد داد تا در عرصه بینالمللی، همراه با آمریکا کنشگری جسورانهتری داشته باشد. البته لازم به ذکر است که این رویکرد ممکن است پس از کسب تجربههای عملی و درک محدودیتهای دیپلماسی آلمان متعادلتر شود.
🔄مطالب مرتبط:
▫️چشم انداز روابط ایران و اروپا در سایه مذاکرات صلح اوکراین
▫️انتخابات آلمان؛ پیروزی مورد انتظار «دموکرات مسیحی» و سناریوهای ائتلافسازی
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/385
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#اروپا
📝علی محبی
🔹پس از انتخابات زودهنگام در اسفندماه ۱۴۰۳، دو حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) و سوسیال دموکرات (SPD) با یکدیگر برای تشکیل دولت ائتلاف کردند. صدراعظم این دولت فردریش مرتس، رهبر حزب دموکرات مسیحی خواهد بود. کابینه این ائتلاف در ۱۴ اردبیهشتماه تأییده خود را از پارلمان خواهد گرفت تا پس از آن دولت جدید آلمان رسماً آغاز به کار کند.
🔸مرتس به دنبال تغییر راهبرد سیاست خارجی آلمان از رویکردی حقوقبشرمحور و سازشگرایانه در برابر چین و روسیه و به سمت کنشگری جسورانهتر در برابر آنها و تعمیق پیوند با متحدین است. به همین دلیل، حزب دموکرات مسیحی برای اولین بار پس از دههها پست وزارت خارجه را به دست گرفته است و مرتس، یوهان وادهفول (Johann Wadephul) را به عنوان وزیر خارجه خود معرفی کرد. یوهان وادهفول ، فردی کهنهسرباز، حقوقدان و مسئول بخش دفاعی و امور خارجی حزب دموکرات مسیحی است.
💢دلبسته روابط با فراآتلانتیک
🔸وادهفول به تمایل شدید خود برای تقویت پیوند آلمان با ناتو و آمریکا شناخته میشود. او که مدتی نماینده آلمان در سازمان ناتو بوده، بارها بر لزوم تقویت ناتو و حفظ روابط حسنه با آمریکا تأکید کرده است و برخلاف دولت شولتس، هیچ تهدیدی از سوی حضور ترامپ در کاخ سفید نمیبیند. در خصوص جنگ تعرفهای، او بر ضرورت مذاکره نیرومندانه برای رفع اختلافات تأکید کرده است. او بر ضرورت همکاری بیشتر با آمریکا در خصوص مسائل منطقهای در سرتاسر جهان و حضور نیروهای نظامی آلمان در مناطق مورد مناقشه نظیر سوریه تاکید کرده است و انتظار میرود در حوزه نظامی-دفاعی به دنبال تقویت روابط آلمان با آمریکا و ناتو باشد.
💢تقابل شدیدتر با روسیه و چین
🔸وادهفول رویکردی به شدت تقابلجویانه نسبت به روسیه و چین دارد. دولت شولتس پیشتر نسبت به روسیه بسیار محافظهکارانه بود و از هرگونه اقدامی که منجر به تشدید تنش بشود جلوگیری میکرد. وادهفول اما به شدت مخالف هرگونه عادیسازی روابط با مسکو بوده و حامی تسلیح اوکراین با تسلیحات سنگین نظیر موشکهای تاروس است. پیش از حمله همهجانبه روسیه به اوکراین، او تهدید روسیه را گوشزد کرده بود و اکنون نیز تهدید روسیه برای آلمان و اروپا را به شدت وجودی میبیند.
🔸در مورد چین، او معتقد است که این کشور نه تنها یک رقیب اقتصادی، بلکه رقیبی همهجانبه علیه اروپا و تهدیدی ساختاری علیه نظم بینالمللی قانونمحور است و به شدت سفر شولتس به چین را محکوم کرده بود. بنابراین، او بر این باور است که آلمان باید رویکرد تقابلی علیه چین اتخاذ کند تا بتواند آن را مهار کند. به همین دلیل، احتمال میرود روابط آلمان با روسیه و چین به سمت تنش و تقابل بیشتری پیش برود.
💢نگاه به ایران از دریچه اسرائیل و روسیه
🔸بائربوک، وزیرخارجه سابق آلمان، رویکردی حقوق بشری به ایران داشت و به همین دلیل روابط ایران و آلمان به واسطه بستن مرکز اسلامی هامبورگ، فوت جمشید شارمهد، تروریست دوملیتی، و وقایع سال ۱۴۰۱ به پایینترین حد خود رسیده بود. وادهفول اظهارات محدودی درباره ایران داشته است، اما بر اساس همین اظهارات میتوان دریافت که برخلاف رویکرد بائربوک او مخالف رویکرد حقوق بشری در سیاست خارجی است و بنابراین در این حوزه تنش ایران با آلمان کمتر خواهد بود.
🔸از طرف دیگر نگاه او به ایران بیشتر از دریچه روسیه و اسرائیل شکل گرفته است. وادهفول یکی از اصول تاریخی سیاست خارجی آلمان را حمایت از اسرائیل میداند و پس از پاسخ موشکی ایران به اسرائیل، خواستار تشدید تحریمها و اقدامات جدی برای مهار ایران و همچنین حمایت بیشتر از اسرائیل شد. اگرچه او به تداوم دیالوگ با ایران معتقد است، اما مهار ایران را برای تضعیف روسیه و حمایت از اسرائیل ضروری میداند و در نتیجه به شدت به دنبال تقابل با قدرت منطقهای ایران است.
💢نتیجهگیری
✅جدای از پست وزارت خارجه، وادهفول به دلیل تأثیرگذاری بالایی که بر مرتس دارد، موجب خواهد شد تا سیاست خارجی آلمان رویکرد منسجمتر و متفاوتتری از دولت قبلی پیدا کند. وزارت خارجه آلمان در دوران صدارت وادهفول احتمالاً حضور دیپلماتیک و مداخلهجویانه خود را افزایش خواهد داد تا در عرصه بینالمللی، همراه با آمریکا کنشگری جسورانهتری داشته باشد. البته لازم به ذکر است که این رویکرد ممکن است پس از کسب تجربههای عملی و درک محدودیتهای دیپلماسی آلمان متعادلتر شود.
🔄مطالب مرتبط:
▫️چشم انداز روابط ایران و اروپا در سایه مذاکرات صلح اوکراین
▫️انتخابات آلمان؛ پیروزی مورد انتظار «دموکرات مسیحی» و سناریوهای ائتلافسازی
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/385
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


29.04.202512:58
🔵 هیچ بازگشتی به تجارت آزاد نباید وجود داشته باشد
◾️ژاکوبین
📝ها جون چانگ
#اکوتهران
#تعرفه #تجارت #توسعه
🔸ها جون چانگ، اقتصاددان سرشناس کرهای، در مصاحبه با مجله آمریکایی ژاکوبن بر این نکته انگشت گذارده است که جنگ تجاری دونالد ترامپ نسخه تهاجمیتر سیاستهایی است که علیرغم اختلافات ایدئولوژیک توسط جو بایدن نیز دنبال میشد. چانگ استدلال میکند که در سال ۱۹۵۰ ایالات متحده تولیدکننده ۶۰ درصد از محصولات صنایع تولیدی در جهان بود و این سهم اکنون به ۱۶ درصد رسیده است. بنابر این، نگرانی آمریکا کاملا طبیعی است. با این وجود، بازگرداندن صنعت به آمریکا به این سادگی نیست و با جنگ تجاری محقق نخواهد شد. بهزعم وی، بازصنعتیسازی واقعی تنها با تعرفه و شعار تحقق نمییابد و نیازمند برنامهریزی بلندمدت، مداخله فعال دولت، و گذار از رویکرد کوتاهنگر و مالیمحور است.
🔹به باور وی، دو الگوی صنعتزدایی مثبت و منفی در تاریخ اقتصادی جهان قابل مشاهده است. در بعضی از اقتصادهای پیشرفته، سهم صنعت از تولید ناخالص داخلی کاهش یافته است اما این کاهش بهخاطر رکود در تولید نبوده و ناشی از رشد بهرهوری و کاهش قیمت کالاها است. در واقع، اگر مقدار تولید با قیمتهای گذشته محاسبه شود، نمایانگر رشد قابلتوجه ارزش تولیدات صنعتی خواهد بود. به عنوان مثال، سوئد و فنلاند نیز در دهه ۱۹۹۰ با کاهش سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی مواجه شدند. این کاهش اما به معنای کاهش مقدار تولیدات صنعتی نبود. کما اینکه با استفاده از سیاست صنعتی، آموزش مجدد نیروی کار و توسعه فناوری توانستند بخشی از این کاهش را جبران کنند.
🔹در مقابل، بریتانیا و سپس آمریکا با «صنعتزدایی منفی» مواجه شدند. این صنعتزدایی ناشی از کاهش سرمایهگذاری، افت رقابتپذیری و برونسپاری تولید بوده است و از نظر چانگ، بدون مداخلهی قوی دولت، تلاشهایی مانند جنگ تجاری ترامپ بیشتر نمایش هستند و اثربخشی چندانی ندارند. به باور وی، تعرفهها تنها زمانی میتوانند به تقویت صنعت کمک کنند که بخشی از یک راهبرد توسعهای گستردهتر باشند. مثال مستقیم آمریکایی این مسئله الکساندر همیلتون است که به باور چانگ در سال ۱۷۹۱ نخستین برنامه توسعه ملی در جهان را ارائه داد.
🔹چانگ تصدیق میکند که ایالات متحده در قرن نوزدهم یکی از محافظهکارترین اقتصادهای جهان بود و ایدههای همیلتون ابتدا با مقاومت روبهرو شد. اما جنگ ۱۸۱۲ به کاهش واردات انجامید و تقویت تولید داخلی را مبدل به یک دغدغه کرد. بر همین اساس، میانگین تعرفهها افزایش یافت و تداوم این سیاست پس از جنگ داخلی، مهمترین عاملی است که به صنایع آمریکایی اجازه داد با اروپا رقابت کنند. چانگ خاطرنشان میکند که ابزار همیلتون صرفاً تعرفه نبود، بلکه سرمایهگذاری عمومی در زیرساخت، بانکداری، ثبت امتیاز مالکیت و اختراع، و ارائه یارانه به صنایع نیز در این جعبه ابزار قابل مشاهده است.
🔹اما امروز، سرمایهداران آمریکایی برخلاف گذشته تمایل کمتری به سرمایهگذاری مجدد دارند. چانگ میگوید که سرمایهداری آمریکا اکنون «مالیمحور» شده است: از دهه ۸۰ میلادی بدینسو، منطق «ارزش برای سهامداران» حاکم شده و شرکتها در بسیاری از موارد سود خود را عمدتاً صرف پرداخت سود سهام کردهاند، نه سرمایهگذاری در نوآوری یا افزایش دستمزد. شرکتهایی مانند بوئینگ، که زمانی نماد قدرت صنعتی آمریکا بودند، امروز با مشکلات کیفی مواجهاند؛ چرا که اولویت را به بازدهی مالی دادهاند.
🔹به باور چانگ این مدل مالیمحور به رکود دستمزدها نیز منجر شده است. از دهه ۱۹۷۰ به بعد، دستمزدهای واقعی در آمریکا راکد مانده و مصرفکنندگان آمریکایی برای حفظ سطح زندگی خود به واردات ارزان (بهویژه پس از ورود چین به WTO) و افزایش بدهیهای شخصی متکی شدهاند و ناپایداری این اتکا در بحران مالی ۲۰۰۸ آشکار شد. چانگ همچنین روایت غالب درباره «شوک چین» را زیر سؤال میبرد و معتقد است که تأثیر واردات چین در آمریکا شدیدتر بود؛ چون این کشور فاقد نظام رفاهی قوی و سیاستهای فعال بازار کار است.
✅در پایان، چانگ به انتقاد از روایت سیاسی درباره کسری تجاری با کشورهای فقیر میپردازد و تاکید میکند که آمریکا معمولاً در بخشهایی مانند کشاورزی و خدمات مازاد تجاری دارد، اما تمرکز بر کسری در تولید صنعتی است و در واقع، واشنگتن که دیگران را به «سیاستهای غیرمنصفانه» متهم میکند، خود به شکل گسترده از یارانههای کشاورزی بهره میبرد.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/383
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◾️ژاکوبین
📝ها جون چانگ
#اکوتهران
#تعرفه #تجارت #توسعه
🔸ها جون چانگ، اقتصاددان سرشناس کرهای، در مصاحبه با مجله آمریکایی ژاکوبن بر این نکته انگشت گذارده است که جنگ تجاری دونالد ترامپ نسخه تهاجمیتر سیاستهایی است که علیرغم اختلافات ایدئولوژیک توسط جو بایدن نیز دنبال میشد. چانگ استدلال میکند که در سال ۱۹۵۰ ایالات متحده تولیدکننده ۶۰ درصد از محصولات صنایع تولیدی در جهان بود و این سهم اکنون به ۱۶ درصد رسیده است. بنابر این، نگرانی آمریکا کاملا طبیعی است. با این وجود، بازگرداندن صنعت به آمریکا به این سادگی نیست و با جنگ تجاری محقق نخواهد شد. بهزعم وی، بازصنعتیسازی واقعی تنها با تعرفه و شعار تحقق نمییابد و نیازمند برنامهریزی بلندمدت، مداخله فعال دولت، و گذار از رویکرد کوتاهنگر و مالیمحور است.
🔹به باور وی، دو الگوی صنعتزدایی مثبت و منفی در تاریخ اقتصادی جهان قابل مشاهده است. در بعضی از اقتصادهای پیشرفته، سهم صنعت از تولید ناخالص داخلی کاهش یافته است اما این کاهش بهخاطر رکود در تولید نبوده و ناشی از رشد بهرهوری و کاهش قیمت کالاها است. در واقع، اگر مقدار تولید با قیمتهای گذشته محاسبه شود، نمایانگر رشد قابلتوجه ارزش تولیدات صنعتی خواهد بود. به عنوان مثال، سوئد و فنلاند نیز در دهه ۱۹۹۰ با کاهش سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی مواجه شدند. این کاهش اما به معنای کاهش مقدار تولیدات صنعتی نبود. کما اینکه با استفاده از سیاست صنعتی، آموزش مجدد نیروی کار و توسعه فناوری توانستند بخشی از این کاهش را جبران کنند.
🔹در مقابل، بریتانیا و سپس آمریکا با «صنعتزدایی منفی» مواجه شدند. این صنعتزدایی ناشی از کاهش سرمایهگذاری، افت رقابتپذیری و برونسپاری تولید بوده است و از نظر چانگ، بدون مداخلهی قوی دولت، تلاشهایی مانند جنگ تجاری ترامپ بیشتر نمایش هستند و اثربخشی چندانی ندارند. به باور وی، تعرفهها تنها زمانی میتوانند به تقویت صنعت کمک کنند که بخشی از یک راهبرد توسعهای گستردهتر باشند. مثال مستقیم آمریکایی این مسئله الکساندر همیلتون است که به باور چانگ در سال ۱۷۹۱ نخستین برنامه توسعه ملی در جهان را ارائه داد.
🔹چانگ تصدیق میکند که ایالات متحده در قرن نوزدهم یکی از محافظهکارترین اقتصادهای جهان بود و ایدههای همیلتون ابتدا با مقاومت روبهرو شد. اما جنگ ۱۸۱۲ به کاهش واردات انجامید و تقویت تولید داخلی را مبدل به یک دغدغه کرد. بر همین اساس، میانگین تعرفهها افزایش یافت و تداوم این سیاست پس از جنگ داخلی، مهمترین عاملی است که به صنایع آمریکایی اجازه داد با اروپا رقابت کنند. چانگ خاطرنشان میکند که ابزار همیلتون صرفاً تعرفه نبود، بلکه سرمایهگذاری عمومی در زیرساخت، بانکداری، ثبت امتیاز مالکیت و اختراع، و ارائه یارانه به صنایع نیز در این جعبه ابزار قابل مشاهده است.
🔹اما امروز، سرمایهداران آمریکایی برخلاف گذشته تمایل کمتری به سرمایهگذاری مجدد دارند. چانگ میگوید که سرمایهداری آمریکا اکنون «مالیمحور» شده است: از دهه ۸۰ میلادی بدینسو، منطق «ارزش برای سهامداران» حاکم شده و شرکتها در بسیاری از موارد سود خود را عمدتاً صرف پرداخت سود سهام کردهاند، نه سرمایهگذاری در نوآوری یا افزایش دستمزد. شرکتهایی مانند بوئینگ، که زمانی نماد قدرت صنعتی آمریکا بودند، امروز با مشکلات کیفی مواجهاند؛ چرا که اولویت را به بازدهی مالی دادهاند.
🔹به باور چانگ این مدل مالیمحور به رکود دستمزدها نیز منجر شده است. از دهه ۱۹۷۰ به بعد، دستمزدهای واقعی در آمریکا راکد مانده و مصرفکنندگان آمریکایی برای حفظ سطح زندگی خود به واردات ارزان (بهویژه پس از ورود چین به WTO) و افزایش بدهیهای شخصی متکی شدهاند و ناپایداری این اتکا در بحران مالی ۲۰۰۸ آشکار شد. چانگ همچنین روایت غالب درباره «شوک چین» را زیر سؤال میبرد و معتقد است که تأثیر واردات چین در آمریکا شدیدتر بود؛ چون این کشور فاقد نظام رفاهی قوی و سیاستهای فعال بازار کار است.
✅در پایان، چانگ به انتقاد از روایت سیاسی درباره کسری تجاری با کشورهای فقیر میپردازد و تاکید میکند که آمریکا معمولاً در بخشهایی مانند کشاورزی و خدمات مازاد تجاری دارد، اما تمرکز بر کسری در تولید صنعتی است و در واقع، واشنگتن که دیگران را به «سیاستهای غیرمنصفانه» متهم میکند، خود به شکل گسترده از یارانههای کشاورزی بهره میبرد.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/383
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


27.04.202516:14
🌐جبهه مقاومت (TRF)، مظنون اصلی حمله در کشمیر
#تحلیل_کوتاه
#هند #کشمیر #TRF
📝امیرمحسن شاه شرقی
🔹در یکی از خونبارترین حملات تروریستی کشمیر در روز ۲۲ آوریل ۲۰۲۵ پنج تروریست در یک محوطه تفریحی در پهلگام که تردد وسائل نقلیه در آن مقدور نیست، به روی گردشگران آتش گشودند و ۲۷ نفر را به قتل رساندند. براساس گزارشها، عمده قربانیان این حمله مردان هندو هستند و عاملان حمله از طریق پرسشهای مذهبی و مولفههای ظاهری، به گزینش قربانیان بر پایه مذهب دست زده اند. دولت هند، جبهه مقاومت (TRF) را مظنون اصلی این حمله تروریستی میداند.
🔸جبهه مقاومت نام سازمانی است که ابتدا از طریق شبکههای اجتماعی مسئولیت حمله را برعهده گرفت. سپس تغییر موضع داد؛ منکر بیانیه و مدعی سناریوپردازی و نفوذ سایبری دولت هند علیه خود شد. در خصوص انکار بیانیه اولیه، بسیاری معتقدند که محکومیت یکپارچه حمله توسط طیفهای مختلف سیاسی در کشمیر و اعتصاب اعتراضآمیز کسبه، آنها را از پذیرش مسئولیت حمله پشیمان کرده است؛ کما اینکه در حمله ریاسی ۲۰۲۴ نیز رویکرد این گروه مشابه بود.
🔸این جبهه در سال ۲۰۱۹ و پس از الغای وضعیت ویژه کشمیر در قانون اساسی هند اعلام موجودیت نموده و در پنج سال گذشته، دستکم ۲۰ حمله تروریستی علیه نیروهای نظامی هند و سایرین انجام داده است. این گروه سابقه ترور روزنامه نگاران، وکلا، فعالان سیاسی و معتمدان محلی را نیز در کارنامه خود دارد.
🔸 تا پیش از سال ۲۰۱۹، ایالت جامو و کشمیر به استناد ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند (دستکم از لحاظ حقوقی) از امتیازاتی ویژه همچون قانون اساسی مستقل، خودگردانی و مهمتر از آن، محدودیت مالکیت و اقامت غیربومیان بهرهمند بود. ملیگرایان هندو از دیرباز با این امتیازات مخالف بودند و سرانجام با تکیه بر اکثریت قاطع در پارلمان و بهرهبرداری از فضای ایجاد شده پس از حمله پولواما در میانه سال ۲۰۱۹ دست به لغو آنها زدند. سراسر کشمیر برای جلوگیری از تظاهرات و اعتراضات احتمالی وارد حکومت نظامی شد و رهبران احزاب محلی قانونی نیز تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند.
🔸در چنین بستری، دو جریان مسلح جبهه مقاومت (TRF) و جبهه ضدفاشیست خلق (PAFF) در کشمیر اعلام موجودیت کردند که مهمترین شاخصه آنها تحول در صورتبندی گفتمان، زبان و علائم در مقایسه با جریانهای متاخر بود. در واقع، از نامگذاری گرفته تا ادبیات بیانیهها و موضعگیریهای این گروهها ظواهری سکولار و استقلالطلبانه دارد و مفهوم مقاومت را جایگزین جهاد کردهاند.
🔸با توجه به لغو وضعیت ویژه، مقاومت در برابر اسکان افراد غیربومی و تغییر بافت جمعیتی در کشمیر محوریترین پیام این گروهها بوده است و در کلام، از مذهب صحبت خاصی نمیشود. برآوردهای اطلاعاتی هند اما حاکی از آن است که این گروهها محصول استحاله گروههای جهادی هستند. به عنوان مثال، محمد عباس شیخ و شیخ سجاد به عنوان بنیانگذاران اصلی جبهه مقاومت، سابقه همکاری گسترده با گروههای مختلف جهادی دارند و بخش اعظمی از کادرهای این گروهها را جذب کرده اند.
🔸سیاست متعارف در کشمیر دستکم برای چهار دهه، بستر اصلی تلاشهای هویتطلبانه در کشمیر بود و مبارزه مسلحانه تنها در سالهای پایانی دهه ۸۰ میلادی گسترش یافت. ابتدا، مجموعهای از نیروهای چپگرا و سپس اسلامگرایان در این حوزه پدیدار شدند و سقوط شوروی، موفقیت نیروهای جهادی در افغانستان و حمایت بیدریغ سرویسهای اطلاعاتی پاکستان، زمینه را برای تفوق اسلامگرایان در این عرصه فراهم ساخت. در میان گروههای مسلح کشمیری، لشکر طیبه (LeT) یکی از شاخصترین موارد است و حملات موسوم به ۲۶/۱۱ در سال ۲۰۰۸ توسط این گروه، که قریب به چهار روز به طول انجامید و بخشهای مختلف بمبئی را درگیر خود کرد، نقطه عطفی در عملیاتهای تروریستی تاریخ هند به شمار میرود. در واقع، مبارزه مسلحانه در کشمیر متاثر از لشکر طیبه و گروههای مشابه برای قریب به سه دهه بر جهاد تمرکز داشت و «کشمیریت» به مفهوم سنتی آن کاملا به حاشیه رانده شده بود.
✅به نظر میرسد که قرار گرفتن در لیستهای تروریستی بینالمللی، افت محبوبیت الگوی جهادی در داخل کشمیر و عدم تمایل خارجی به تداوم این الگو (از سوی پاکستان و عربستان) مهمترین دلیل استحاله ظاهری گروههای مسلح در هند باشد. الگوی عملیاتی جبهه مقاومت نشان میدهد که علیرغم پوسته سکولار و ملی، دستور کار و محور فعالیت این جبهه مشابهت بسیار زیادی با لشکر طیبه دارد. به عنوان مثال، هدف قرار دادن اقلیتهای غیرمسلمان (بالاخص هندوهای بومی کشمیر یا زائران هندو) به عنوان امضای لشکر طیبه، در حملات جبهه مقاومت کاملا مشاهده میشود و در پهلگام نیز دقیقا همین اتفاق افتاده است.
🔄مطالب مرتبط
▫️ارتش آزاد بلوچستان: ماهیت و اهداف
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/379
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#هند #کشمیر #TRF
📝امیرمحسن شاه شرقی
🔹در یکی از خونبارترین حملات تروریستی کشمیر در روز ۲۲ آوریل ۲۰۲۵ پنج تروریست در یک محوطه تفریحی در پهلگام که تردد وسائل نقلیه در آن مقدور نیست، به روی گردشگران آتش گشودند و ۲۷ نفر را به قتل رساندند. براساس گزارشها، عمده قربانیان این حمله مردان هندو هستند و عاملان حمله از طریق پرسشهای مذهبی و مولفههای ظاهری، به گزینش قربانیان بر پایه مذهب دست زده اند. دولت هند، جبهه مقاومت (TRF) را مظنون اصلی این حمله تروریستی میداند.
🔸جبهه مقاومت نام سازمانی است که ابتدا از طریق شبکههای اجتماعی مسئولیت حمله را برعهده گرفت. سپس تغییر موضع داد؛ منکر بیانیه و مدعی سناریوپردازی و نفوذ سایبری دولت هند علیه خود شد. در خصوص انکار بیانیه اولیه، بسیاری معتقدند که محکومیت یکپارچه حمله توسط طیفهای مختلف سیاسی در کشمیر و اعتصاب اعتراضآمیز کسبه، آنها را از پذیرش مسئولیت حمله پشیمان کرده است؛ کما اینکه در حمله ریاسی ۲۰۲۴ نیز رویکرد این گروه مشابه بود.
🔸این جبهه در سال ۲۰۱۹ و پس از الغای وضعیت ویژه کشمیر در قانون اساسی هند اعلام موجودیت نموده و در پنج سال گذشته، دستکم ۲۰ حمله تروریستی علیه نیروهای نظامی هند و سایرین انجام داده است. این گروه سابقه ترور روزنامه نگاران، وکلا، فعالان سیاسی و معتمدان محلی را نیز در کارنامه خود دارد.
🔸 تا پیش از سال ۲۰۱۹، ایالت جامو و کشمیر به استناد ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند (دستکم از لحاظ حقوقی) از امتیازاتی ویژه همچون قانون اساسی مستقل، خودگردانی و مهمتر از آن، محدودیت مالکیت و اقامت غیربومیان بهرهمند بود. ملیگرایان هندو از دیرباز با این امتیازات مخالف بودند و سرانجام با تکیه بر اکثریت قاطع در پارلمان و بهرهبرداری از فضای ایجاد شده پس از حمله پولواما در میانه سال ۲۰۱۹ دست به لغو آنها زدند. سراسر کشمیر برای جلوگیری از تظاهرات و اعتراضات احتمالی وارد حکومت نظامی شد و رهبران احزاب محلی قانونی نیز تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند.
🔸در چنین بستری، دو جریان مسلح جبهه مقاومت (TRF) و جبهه ضدفاشیست خلق (PAFF) در کشمیر اعلام موجودیت کردند که مهمترین شاخصه آنها تحول در صورتبندی گفتمان، زبان و علائم در مقایسه با جریانهای متاخر بود. در واقع، از نامگذاری گرفته تا ادبیات بیانیهها و موضعگیریهای این گروهها ظواهری سکولار و استقلالطلبانه دارد و مفهوم مقاومت را جایگزین جهاد کردهاند.
🔸با توجه به لغو وضعیت ویژه، مقاومت در برابر اسکان افراد غیربومی و تغییر بافت جمعیتی در کشمیر محوریترین پیام این گروهها بوده است و در کلام، از مذهب صحبت خاصی نمیشود. برآوردهای اطلاعاتی هند اما حاکی از آن است که این گروهها محصول استحاله گروههای جهادی هستند. به عنوان مثال، محمد عباس شیخ و شیخ سجاد به عنوان بنیانگذاران اصلی جبهه مقاومت، سابقه همکاری گسترده با گروههای مختلف جهادی دارند و بخش اعظمی از کادرهای این گروهها را جذب کرده اند.
🔸سیاست متعارف در کشمیر دستکم برای چهار دهه، بستر اصلی تلاشهای هویتطلبانه در کشمیر بود و مبارزه مسلحانه تنها در سالهای پایانی دهه ۸۰ میلادی گسترش یافت. ابتدا، مجموعهای از نیروهای چپگرا و سپس اسلامگرایان در این حوزه پدیدار شدند و سقوط شوروی، موفقیت نیروهای جهادی در افغانستان و حمایت بیدریغ سرویسهای اطلاعاتی پاکستان، زمینه را برای تفوق اسلامگرایان در این عرصه فراهم ساخت. در میان گروههای مسلح کشمیری، لشکر طیبه (LeT) یکی از شاخصترین موارد است و حملات موسوم به ۲۶/۱۱ در سال ۲۰۰۸ توسط این گروه، که قریب به چهار روز به طول انجامید و بخشهای مختلف بمبئی را درگیر خود کرد، نقطه عطفی در عملیاتهای تروریستی تاریخ هند به شمار میرود. در واقع، مبارزه مسلحانه در کشمیر متاثر از لشکر طیبه و گروههای مشابه برای قریب به سه دهه بر جهاد تمرکز داشت و «کشمیریت» به مفهوم سنتی آن کاملا به حاشیه رانده شده بود.
✅به نظر میرسد که قرار گرفتن در لیستهای تروریستی بینالمللی، افت محبوبیت الگوی جهادی در داخل کشمیر و عدم تمایل خارجی به تداوم این الگو (از سوی پاکستان و عربستان) مهمترین دلیل استحاله ظاهری گروههای مسلح در هند باشد. الگوی عملیاتی جبهه مقاومت نشان میدهد که علیرغم پوسته سکولار و ملی، دستور کار و محور فعالیت این جبهه مشابهت بسیار زیادی با لشکر طیبه دارد. به عنوان مثال، هدف قرار دادن اقلیتهای غیرمسلمان (بالاخص هندوهای بومی کشمیر یا زائران هندو) به عنوان امضای لشکر طیبه، در حملات جبهه مقاومت کاملا مشاهده میشود و در پهلگام نیز دقیقا همین اتفاق افتاده است.
🔄مطالب مرتبط
▫️ارتش آزاد بلوچستان: ماهیت و اهداف
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/379
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


04.05.202516:21
🌐 گزینههای جانشینی والتز و نسبت آنها با مذاکرات هستهای
#تحلیل_کوتاه
#آمریکا
#مذاکرات_هستهای
🔹با اخراج مایک والتز از سمت مشاور امنیت ملی، اولین تغییر مهم کابینه ترامپ صورت گرفت. این اتفاق علل متعددی داشت (اختلاف با سوزی وایلز، رئیس دفتر رئیسجمهور، ناکارآمدی در ادارهکردن شورای امنیت ملی و همکاری با سایر اعضا، اصرار بر حمله نظامی به ایران و در نهایت سیگنالگیت). ترامپ بلافاصله پس از این تصمیم، مارکو روبیو را (با حفظ سمت وزیر امور خارجه) موقتاً عهدهدار این مسئولیت کرد. با این حال پرسش این است که در نهایت چه کسی جای والتز را خواهد گرفت؟
💢آینده روبیو
🔸این اولین بار از زمان هنری کیسینجر است که یک شخص به طور همزمان عهدهدار سمت وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی است. با این حال دو نکته را نباید فراموش کرد. نخست، مسائل امروز سیاست خارجه آمریکا از دهه 1970 بیشتر هستند و این وظایف روبیو را بسیار سخت میکند. حتی کیسینجر نیز در بازه زمانی کوتاهی هر دو سمت را در اختیار داشت. دوم، باید دانست وظیفه مشاور امنیت ملی، هماهنگی میان چندین آژانس امنیتی در راستای سیاستگذاری است؛ اما وزارت امور خارجه کاملاً بعد اجرایی دارد. به همین دلیل ترامپ مجبور خواهد شد یکی از دو سمت را برای روبیو انتخاب کند.
💢گزینههای اصلی: میلر، گرنل و اوبرایان
🔸استفان میلر، سخنرانینویس و یکی از مشاورین ارشد ترامپ در دوره نخست یکی از گزینهها است. او معمار برخی از سیاستهای مهاجرتی ترامپ (همچون ممنوعیت سفر از برخی کشورهای مسلمان) بود. هماکنون نیز معاون رئیس دفتر و مشاور ترامپ در امور امنیت داخلی است و سیاستهای مهاجرتی ترامپ را اجرا میکند. میلر طرفدار سیاستهای سختگیرانه تجاری علیه چین است. گزینه دیگر، رابرت اوبرایان، مشاور امنیت ملی ترامپ از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ است. در زمان او عملیات ترور سردار سلیمانی صورت گرفت. اوبرایان به نسبت مشاورین پیشین (فلین، مکمستر و بولتون) رابطه بهتری با ترامپ داشت. دیگر گزینه، ریک گرنل، سفیر اسبق آمریکا در آلمان و آخرین رئیس اطلاعات ملی در دوره نخست است. او پیشتر نیز به عنوان یکی از گزینههای این سمت مطرح شده بود.
🔸این گزینهها، مواضع تندی همیشگی علیه ایران داشتهاند. تنها موضع اوبرایان در این میان خاص بوده است. او اخیراً در حساب ایکس خود اعلام کرد که آمریکا باید برچیدن برنامه هستهای ایران را دنبال کند که از این جهت جزو جمهوریخواهان تندرو محسوب میشود. او همچون میلر، چین را اولویت نخست آمریکا میداند. هر سه رابطه خوبی با ترامپ دارند؛ اما میلر اهمیت بالاتری دارد. علیرغم اینکه او معاون رئیس دفتر ترامپ است، لحن آمرانهاش در چتهای افشاشده سیگنال نشان از قدرت بالای او در کابینه داشت. از این جهت او میتواند جایگاه تضعیفشده مشاور امنیت ملی را احیا کند. میلر از معدود جمهوریخواهانی است که از ۲۰۱۶ همچنان رابطه مثبتی با ترامپ داشته است.
💢گزینههای بعدی: ویتکاف، آنتون و استفانیک
🔸استیو ویتکاف (مذاکرهکننده ارشد آمریکا با ایران و روسیه) و مایکل آنتون (سرپرست مذاکرات فنی با ایران) هماکنون در دولت حضور دارد. حضور ویتکاف احتمال پایینی دارد؛ زیرا سمت مشاور امنیت ملی، شغلی سنگین در حوزه سیاستگذاری است و ویتکاف نمیتواند به طور همزمان هم مسئول مذاکره با روسیه و ایران باشد و درعین حال این سمت را نیز بپذیرد، مگر اینکه مجبور به انتخاب شود. با توجه به پیشرفت در مذاکرات با ایران برای ترامپ مطلوب نخواهد بود که ویتکاف را از مذاکرات جدا کند. برخی منابع نیز گفتهاند ویتکاف علاقهای به این سمت ندارد.
🔸مایکل آنتون نیز میتواند به این جایگاه بیاندیشد؛ چراکه ترامپ سابقه انتصاب افراد کمنامونشان را دارد. گزینه سوم، الیز استفانیک است. او پیشتر سفیر آمریکا در سازمان ملل بود (اکنون والتز برای تصدی آن انتخاب شده است)؛ اما ترامپ تصمیم گرفت او را به دلیل «اکثریت شکننده جمهوریخواهان» به کنگره بازگرداند. البته هنوز رابطه مثبتی با یکدیگر دارند. استفانیک تاکنون موضع خاصی در خصوص ایران نداشته است.
💢جمعبندی
✅نمیتوان انتظار داشت وضعیت کنونی سمت مشاور امنیت ملی به این صورت باقی بماند. باتوجه به مشکلاتی که دولت ترامپ با والتز پیدا کرد، گزینه بعدی کسی خواهد بود که نزدیکی و هماهنگی بیشتری با شخص ترامپ و کابینه داشته باشد. اگرچه غالب گزینههای مذکور مواضع تندی نسبت به ایران دارند؛ اما بعید است به تندی والتز باشند. به عبارت دیگر، با وجود این گزینهها در مجموع اخراج والتز امر نسبتاً مثبتی برای مذاکرات و روابط میان ایران و آمریکا است.
🔄مطالب مرتبط
▫️مایک والتز؛ یک نظامی در لباس مشاور امنیت ملی
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/395
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#آمریکا
#مذاکرات_هستهای
🔹با اخراج مایک والتز از سمت مشاور امنیت ملی، اولین تغییر مهم کابینه ترامپ صورت گرفت. این اتفاق علل متعددی داشت (اختلاف با سوزی وایلز، رئیس دفتر رئیسجمهور، ناکارآمدی در ادارهکردن شورای امنیت ملی و همکاری با سایر اعضا، اصرار بر حمله نظامی به ایران و در نهایت سیگنالگیت). ترامپ بلافاصله پس از این تصمیم، مارکو روبیو را (با حفظ سمت وزیر امور خارجه) موقتاً عهدهدار این مسئولیت کرد. با این حال پرسش این است که در نهایت چه کسی جای والتز را خواهد گرفت؟
💢آینده روبیو
🔸این اولین بار از زمان هنری کیسینجر است که یک شخص به طور همزمان عهدهدار سمت وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی است. با این حال دو نکته را نباید فراموش کرد. نخست، مسائل امروز سیاست خارجه آمریکا از دهه 1970 بیشتر هستند و این وظایف روبیو را بسیار سخت میکند. حتی کیسینجر نیز در بازه زمانی کوتاهی هر دو سمت را در اختیار داشت. دوم، باید دانست وظیفه مشاور امنیت ملی، هماهنگی میان چندین آژانس امنیتی در راستای سیاستگذاری است؛ اما وزارت امور خارجه کاملاً بعد اجرایی دارد. به همین دلیل ترامپ مجبور خواهد شد یکی از دو سمت را برای روبیو انتخاب کند.
💢گزینههای اصلی: میلر، گرنل و اوبرایان
🔸استفان میلر، سخنرانینویس و یکی از مشاورین ارشد ترامپ در دوره نخست یکی از گزینهها است. او معمار برخی از سیاستهای مهاجرتی ترامپ (همچون ممنوعیت سفر از برخی کشورهای مسلمان) بود. هماکنون نیز معاون رئیس دفتر و مشاور ترامپ در امور امنیت داخلی است و سیاستهای مهاجرتی ترامپ را اجرا میکند. میلر طرفدار سیاستهای سختگیرانه تجاری علیه چین است. گزینه دیگر، رابرت اوبرایان، مشاور امنیت ملی ترامپ از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ است. در زمان او عملیات ترور سردار سلیمانی صورت گرفت. اوبرایان به نسبت مشاورین پیشین (فلین، مکمستر و بولتون) رابطه بهتری با ترامپ داشت. دیگر گزینه، ریک گرنل، سفیر اسبق آمریکا در آلمان و آخرین رئیس اطلاعات ملی در دوره نخست است. او پیشتر نیز به عنوان یکی از گزینههای این سمت مطرح شده بود.
🔸این گزینهها، مواضع تندی همیشگی علیه ایران داشتهاند. تنها موضع اوبرایان در این میان خاص بوده است. او اخیراً در حساب ایکس خود اعلام کرد که آمریکا باید برچیدن برنامه هستهای ایران را دنبال کند که از این جهت جزو جمهوریخواهان تندرو محسوب میشود. او همچون میلر، چین را اولویت نخست آمریکا میداند. هر سه رابطه خوبی با ترامپ دارند؛ اما میلر اهمیت بالاتری دارد. علیرغم اینکه او معاون رئیس دفتر ترامپ است، لحن آمرانهاش در چتهای افشاشده سیگنال نشان از قدرت بالای او در کابینه داشت. از این جهت او میتواند جایگاه تضعیفشده مشاور امنیت ملی را احیا کند. میلر از معدود جمهوریخواهانی است که از ۲۰۱۶ همچنان رابطه مثبتی با ترامپ داشته است.
💢گزینههای بعدی: ویتکاف، آنتون و استفانیک
🔸استیو ویتکاف (مذاکرهکننده ارشد آمریکا با ایران و روسیه) و مایکل آنتون (سرپرست مذاکرات فنی با ایران) هماکنون در دولت حضور دارد. حضور ویتکاف احتمال پایینی دارد؛ زیرا سمت مشاور امنیت ملی، شغلی سنگین در حوزه سیاستگذاری است و ویتکاف نمیتواند به طور همزمان هم مسئول مذاکره با روسیه و ایران باشد و درعین حال این سمت را نیز بپذیرد، مگر اینکه مجبور به انتخاب شود. با توجه به پیشرفت در مذاکرات با ایران برای ترامپ مطلوب نخواهد بود که ویتکاف را از مذاکرات جدا کند. برخی منابع نیز گفتهاند ویتکاف علاقهای به این سمت ندارد.
🔸مایکل آنتون نیز میتواند به این جایگاه بیاندیشد؛ چراکه ترامپ سابقه انتصاب افراد کمنامونشان را دارد. گزینه سوم، الیز استفانیک است. او پیشتر سفیر آمریکا در سازمان ملل بود (اکنون والتز برای تصدی آن انتخاب شده است)؛ اما ترامپ تصمیم گرفت او را به دلیل «اکثریت شکننده جمهوریخواهان» به کنگره بازگرداند. البته هنوز رابطه مثبتی با یکدیگر دارند. استفانیک تاکنون موضع خاصی در خصوص ایران نداشته است.
💢جمعبندی
✅نمیتوان انتظار داشت وضعیت کنونی سمت مشاور امنیت ملی به این صورت باقی بماند. باتوجه به مشکلاتی که دولت ترامپ با والتز پیدا کرد، گزینه بعدی کسی خواهد بود که نزدیکی و هماهنگی بیشتری با شخص ترامپ و کابینه داشته باشد. اگرچه غالب گزینههای مذکور مواضع تندی نسبت به ایران دارند؛ اما بعید است به تندی والتز باشند. به عبارت دیگر، با وجود این گزینهها در مجموع اخراج والتز امر نسبتاً مثبتی برای مذاکرات و روابط میان ایران و آمریکا است.
🔄مطالب مرتبط
▫️مایک والتز؛ یک نظامی در لباس مشاور امنیت ملی
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/395
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


03.05.202516:38
🌐چرا مذاکرات هستهای به تعویق افتاد؟
#تحلیل_کوتاه
#مذاکرات_هستهای
🔹در حالی که مذاکرات هستهای روند مثبتی را طی کرده بود، وزیر خارجه عمان در پیامی خبر از تعویق مذاکرات «به دلایل لجستیکی» داد. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز با تایید این موضوع گفت تعویق مذاکرات به درخواست عمان بوده است. با این وجود، چنین امری در میانه تحولات اخیر بین ایران و آمریکا، این احتمال را ایجاد میکند که پیشرانهای سیاسی در روند مذاکرات اخلال ایجاد کرده باشد. میتوان چندین نشانه احتمالی را در این خصوص مشاهده کرد.
💢تغییر تیم و تغییر اولویتها
🔸اگرچه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اصل این گزاره که توافقی درباره مذاکره در روز شنبه وجود داشته را زیر سوال برده است اما یک دلیل تعویق مذاکره میتواند به تغییرات در تیم ترامپ برگردد. ترامپ اخیرا والتز مشاور امنیت ملی را کنار گذاشته و مارک روبیو وزارت خارجه را با حفظ سمت به جای او گماشته است. چنین تغییراتی علاوه بر این که ممکن است بر مسیر مذاکره با ایران اثر بگذارد میتواند حاکی از تغییر اولویت دولت ترامپ نیز باشد. ترامپ به دنبال حصول یک دستاورد سریع است و به نظر می رسد متوجه شده که توافق با ایران به سرعت حاصل نمیشود. تغییر تمرکز به موضوعی مانند جنگ غزه می تواند یک دلیل تعویق مذاکرات با ایران باشد. چه بسا حل موضوع غزه به عنوان بخشی از یک توافق نانوشته منطقهای پیش نیاز توافق با ایران باشد.
💢ناکامی در یمن و هشدار به ایران
🔸تعویق مذاکرات میتواند به تحولات اخیر یمن از جمله سقوط جنگنده اف-18 از ناو USS Harry S. Truman در پی حمله موشکی انصارالله ارتباط داشته باشد. پس از این اتفاق، پیت هگزت، وزیر دفاع آمریکا در حساب ایکس خود خطاب به ایران نوشت که آمریکا «از حمایت کشنده شما از حوثیها آگاه است. شما در زمان و مکانی که ما انتخاب میکنیم بهای آن را خواهید پرداخت.» نکته برجستهتر آن بود که ویتکاف این پیام هگزت را بازنشر کرد. چنین درگیری میتواند اثر جدی بر روند مذاکرات داشته باشد. به عبارت دیگر، ممکن است طرف آمریکایی به دلیل تنش کنونی خواستار تعویق مذاکرات شده باشد تا به ایران هشدار بدهد.
💢ایران و عدم مذاکره زیر فشار
🔸تعویق مذاکرات میتواند اقدامی از سوی ایران نیز بوده باشد. یک روز پیش از اعلام وزیر امور خارجه عمان، ترامپ در شبکه اجتماعی خود (Truth Social) بیان کرد هر کشور یا شخصی که از ایران نفت بخرد، دیگر نمیتواند با ایالات متحده تجارت کند. اگرچه او نامی از چین نبرد، اما کاملاً مشخص بود که مقصود او این کشور است؛ چرا که سهم بالایی از نفت ایران را خریداری میکند. سخن ترامپ با واکنش منفی طرف ایرانی نیز مواجه شد. همچنین روز چهارشنبه، آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه نهادهای مرتبط با تجارت نفت و پتروشیمی ایران اعمال کرد. بنابراین تعویق مذاکره ممکن است اقدامی از سوی ایران باشد تا به طرف مقابل نشان دهد که زیر فشار مذاکره نمیکند.
💢مسئله غنیسازی و اختلافات فنی
🔸احتمالی که از سایر موارد میتواند جدیتر باشد، اختلاف طرفین بر سر جزئیات توافق است. اگرچه به نظر میرسد ایران و آمریکا در کلیات توافق به موضع یکدیگر نزدیک شدهاند اما مواضع متناقض مسئولین آمریکایی میتواند عاملی باشد تا طرف ایرانی مذاکرات را متوقف کند. موضع مارکو روبیو در مصاحبه با فاکس نیوز مبنی بر اینکه ایران حق غنیسازی در خاک خود را ندارد و پاسخ عراقچی مبنی بر حق ایران بر داشتن چرخه کامل سوخت در داخل خاک خود طبق معاهده منع اشاعه (NPT) و تاکید بر این حق در تماس تلفنی با دبیر کل سازمان ملل این احتمال را تقویت تقویت میکند.
🔸نباید فراموش کرد که جمهوریخواهان تندرو در کابینه ترامپ و به طور کل در واشنگتن دی.سی تلاش فراوانی میکنند که در توافق جدید، ایران تأسیسات هستهای خود را به کلی نابود کرده یا تمام فعالیتهای غنیسازی را متوقف کند. البته نقاط اختلاف شامل موارد دیگری (همچون ماندن یا خارج کردن مواد غنیسازیشده ۶۰٪ و ۲۰٪ از ایران) نیز میشود. به عبارت دیگر، ممکن است آمریکا در مذاکرات خواستههای خود را تحت تأثیر تندروها تغییر داده و به همین دلیل، ایران درخواست تعویق مذاکرات را کرده باشد.
💢جمعبندی
✅در صورتی که مسائل فنی، مذاکرات را متوقف نکرده باشد، این موارد عوامل مهمی برای اخلال در روند آن هستند. ایران با یک دولت جمهوریخواه در حال مذاکره است که شامل عناصر میانهرو و تندروی قدرتمندی میشود. به همین دلیل موانع بسیاری در به نتیجهرسیدن مذاکرات وجود دارد با این حال اکنون نمیتوان صحبت از شکست مذاکرات کرد.
🔄مطالب مرتبط
▫️چهار چالش فنی که میتواند منجر به شکست مذاکرات هستهای شود!
▫️پله بعدی اقدام آمریکا علیه یمن چیست؟
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/392
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#مذاکرات_هستهای
🔹در حالی که مذاکرات هستهای روند مثبتی را طی کرده بود، وزیر خارجه عمان در پیامی خبر از تعویق مذاکرات «به دلایل لجستیکی» داد. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز با تایید این موضوع گفت تعویق مذاکرات به درخواست عمان بوده است. با این وجود، چنین امری در میانه تحولات اخیر بین ایران و آمریکا، این احتمال را ایجاد میکند که پیشرانهای سیاسی در روند مذاکرات اخلال ایجاد کرده باشد. میتوان چندین نشانه احتمالی را در این خصوص مشاهده کرد.
💢تغییر تیم و تغییر اولویتها
🔸اگرچه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اصل این گزاره که توافقی درباره مذاکره در روز شنبه وجود داشته را زیر سوال برده است اما یک دلیل تعویق مذاکره میتواند به تغییرات در تیم ترامپ برگردد. ترامپ اخیرا والتز مشاور امنیت ملی را کنار گذاشته و مارک روبیو وزارت خارجه را با حفظ سمت به جای او گماشته است. چنین تغییراتی علاوه بر این که ممکن است بر مسیر مذاکره با ایران اثر بگذارد میتواند حاکی از تغییر اولویت دولت ترامپ نیز باشد. ترامپ به دنبال حصول یک دستاورد سریع است و به نظر می رسد متوجه شده که توافق با ایران به سرعت حاصل نمیشود. تغییر تمرکز به موضوعی مانند جنگ غزه می تواند یک دلیل تعویق مذاکرات با ایران باشد. چه بسا حل موضوع غزه به عنوان بخشی از یک توافق نانوشته منطقهای پیش نیاز توافق با ایران باشد.
💢ناکامی در یمن و هشدار به ایران
🔸تعویق مذاکرات میتواند به تحولات اخیر یمن از جمله سقوط جنگنده اف-18 از ناو USS Harry S. Truman در پی حمله موشکی انصارالله ارتباط داشته باشد. پس از این اتفاق، پیت هگزت، وزیر دفاع آمریکا در حساب ایکس خود خطاب به ایران نوشت که آمریکا «از حمایت کشنده شما از حوثیها آگاه است. شما در زمان و مکانی که ما انتخاب میکنیم بهای آن را خواهید پرداخت.» نکته برجستهتر آن بود که ویتکاف این پیام هگزت را بازنشر کرد. چنین درگیری میتواند اثر جدی بر روند مذاکرات داشته باشد. به عبارت دیگر، ممکن است طرف آمریکایی به دلیل تنش کنونی خواستار تعویق مذاکرات شده باشد تا به ایران هشدار بدهد.
💢ایران و عدم مذاکره زیر فشار
🔸تعویق مذاکرات میتواند اقدامی از سوی ایران نیز بوده باشد. یک روز پیش از اعلام وزیر امور خارجه عمان، ترامپ در شبکه اجتماعی خود (Truth Social) بیان کرد هر کشور یا شخصی که از ایران نفت بخرد، دیگر نمیتواند با ایالات متحده تجارت کند. اگرچه او نامی از چین نبرد، اما کاملاً مشخص بود که مقصود او این کشور است؛ چرا که سهم بالایی از نفت ایران را خریداری میکند. سخن ترامپ با واکنش منفی طرف ایرانی نیز مواجه شد. همچنین روز چهارشنبه، آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه نهادهای مرتبط با تجارت نفت و پتروشیمی ایران اعمال کرد. بنابراین تعویق مذاکره ممکن است اقدامی از سوی ایران باشد تا به طرف مقابل نشان دهد که زیر فشار مذاکره نمیکند.
💢مسئله غنیسازی و اختلافات فنی
🔸احتمالی که از سایر موارد میتواند جدیتر باشد، اختلاف طرفین بر سر جزئیات توافق است. اگرچه به نظر میرسد ایران و آمریکا در کلیات توافق به موضع یکدیگر نزدیک شدهاند اما مواضع متناقض مسئولین آمریکایی میتواند عاملی باشد تا طرف ایرانی مذاکرات را متوقف کند. موضع مارکو روبیو در مصاحبه با فاکس نیوز مبنی بر اینکه ایران حق غنیسازی در خاک خود را ندارد و پاسخ عراقچی مبنی بر حق ایران بر داشتن چرخه کامل سوخت در داخل خاک خود طبق معاهده منع اشاعه (NPT) و تاکید بر این حق در تماس تلفنی با دبیر کل سازمان ملل این احتمال را تقویت تقویت میکند.
🔸نباید فراموش کرد که جمهوریخواهان تندرو در کابینه ترامپ و به طور کل در واشنگتن دی.سی تلاش فراوانی میکنند که در توافق جدید، ایران تأسیسات هستهای خود را به کلی نابود کرده یا تمام فعالیتهای غنیسازی را متوقف کند. البته نقاط اختلاف شامل موارد دیگری (همچون ماندن یا خارج کردن مواد غنیسازیشده ۶۰٪ و ۲۰٪ از ایران) نیز میشود. به عبارت دیگر، ممکن است آمریکا در مذاکرات خواستههای خود را تحت تأثیر تندروها تغییر داده و به همین دلیل، ایران درخواست تعویق مذاکرات را کرده باشد.
💢جمعبندی
✅در صورتی که مسائل فنی، مذاکرات را متوقف نکرده باشد، این موارد عوامل مهمی برای اخلال در روند آن هستند. ایران با یک دولت جمهوریخواه در حال مذاکره است که شامل عناصر میانهرو و تندروی قدرتمندی میشود. به همین دلیل موانع بسیاری در به نتیجهرسیدن مذاکرات وجود دارد با این حال اکنون نمیتوان صحبت از شکست مذاکرات کرد.
🔄مطالب مرتبط
▫️چهار چالش فنی که میتواند منجر به شکست مذاکرات هستهای شود!
▫️پله بعدی اقدام آمریکا علیه یمن چیست؟
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/392
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


01.05.202515:29
🌐 صعود هند و پاکستان بر نردبان تنش
#مقاله_تحلیلی
#هند #پاکستان
📝امیرمحسن شاه شرقی
🔹سطح تنشها میان هند و پاکستان پس از حمله پهلگام به یکی از بالاترین نقاط در سالهای اخیر رسیده است. هند با متهم کردن پاکستان به حمایت از عوامل ترور اقدامات دیپلماتیک متعددی انجام داده که بحثبرانگیزترین مورد آن توقف اجرای معاهده آب سند است؛ معاهدهای که از سال ۱۹۶۰ تاکنون از دو جنگ تمامعیار و چندین بحران منطقهای جان سالم به در برده بود.
🔸پاکستان با انکار هرگونه مداخله، تعلیق اجرای معاهده را معادل اعلام جنگ تلقی کرده و تهدید به خروج از توافقنامه شیملا نموده است. توافقنامه شیملا دارای دو ویژگی بنیادین است: نخست، تبدیل خط آتشبس کشمیر به خط کنترل (LoC) که تأییدی بر تقسیم اداری موجود است؛ دوم، تعهد دو کشور به حل و فصل مسائل فیمابین از طریق گفتوگوهای دوجانبه که بستر امتناع هند از پذیرش مداخله میانجیهای خارجی است.
💢نظامیشدن بحران
🔸شرایط به شدت شکننده شده است و رسانهها گزارشهایی از درگیریهای پراکنده میان نیروهای دو کشور در خط کنترل و حتی مرزهای رسمی منتشر کردهاند. علاوه بر جابجایی تجهیزات، رزمایشهایی نیز به اشکال گوناگون توسط دو طرف برگزار شده است. پاکستان حمله نظامی هند را قریب الوقوع میداند. با توجه به سابقه لفاظی رهبران درباره مواجهه هستهای، نگرانی بسیاری از تبعات صعود دو کشور بر نردبان تنش وجود دارد.
💢سوابق درگیری و رفتار هند
🔸در دوران استقرار ملیگرایان هندو دو حمله شاخص در کشمیر روی داده است: اوری در سال ۲۰۱۶ و پولواما در سال ۲۰۱۹. در هر دو مورد، هند دست به عملیات نظامی علیه پاکستان زده است. در واکنش به اوری، هند مدعی انجام عملیات مخفیانهای به صورت زمینی شد و پس از پولواما، هند با ورود به حریم هوایی پاکستان مواضعی را در بالاکوت بمباران کرد. با توجه به غیرنظامی بودن قربانیان حمله پهلگام، افکار عمومی و سنت پیشین ملیگرایان هندو را به انجام نوعی اقدام نظامی ناچار میکند.
🔸با این حال، هند دلایل متعددی برای اجتناب از ورود به یک جنگ فراگیر دارد. هند خود را در رقابت اقتصادی با چین عقبتر میبیند و در تلاش است تا از جنگ تجاری فرصت جبران بسازد. فرایند ادغام اداری و نرمالیزاسیون در کشمیر پس از مدتها به سختی آغاز شده است. در واقع، همه چیز با جنگ به خطر خواهد افتاد.
💢رفتار پاکستان و تفاوت رویکردها
🔸فرماندهی ارتش پاکستان نسبت به دو حمله پیشگفته تغییر کرده است. فرمانده پیشین، ژنرال باجوا، با تمرکز بر توسعه ژئواکونومیک و ارائه تصویر تکنوکراتیک از ارتش حتی وارد مذاکرات محرمانه تنشزدایی با هند شد. اما ژنرال عاصم منیر، فرمانده کنونی ارتش، به قرائت اسلامگرایانه از مسئله کشمیر رجعت نموده است. مضاف بر این، عمران خان که نقطه قوت برای ژنرال باجوا به شمار میرفت، مبدل به چشم اسفندیار ژنرال منیر شده است و مواجهه مقتدرانه با دشمن خارجی ممکن است به اعتبار داخلی ارتش بیفزاید.
🔸با این وجود، هرگونه تشدید تنش، زمینهساز افزایش حملات تروریستی در بلوچستان و خیبرپختونخوا خواهد بود. افزون بر آن، وضعیت اقتصادی وخیم کشور و تلاش برای جلب اعتماد نهادهای مالی خارجی نیز مانع حرکت به سوی درگیری نظامی گسترده است. به همین سبب، پاکستان علیرغم لفاظیها و تحرکات، در پی حفظ تنش در سطحی قابل مدیریت با ارائه پیشنهادهایی همچون ارزیابی مستقل بینالمللی از حمله است.
💢نقش عوامل بینالمللی
🔸علیرغم اهمیت هند در چارچوب مهار چین برای آمریکا، این کشور دیگر حضور مستقیم در افغانستان ندارد و حساسیت کمتری نسبت به تنشهای داخلی جنوب آسیا نشان میدهد. با این حال، پیشبینی میشود که آمریکا به منظور نمایش جایگاه خود به مثابه ابرقدرت، برای تنشزدایی تلاش کند.
🔸چین نیز، علیرغم اتحاد با پاکستان، در سایه جنگ تجاری مایل به مهار تنشهای خود با دهلی است و بخاطر سیپک هم که شده، از افزایش تنشها استقبال نمیکند. در منطقه نیز باستثنای ترکیه که مدتهاست سمت خود را انتخاب نموده، کمتر کشوری مایل است که به موجب یک جنگ تمام عیار دست به انتخاب میان هند و پاکستان بزند.
💢جمعبندی
✅در یک جمعبندی، میتوان گفت که زد و خوردها میان هند و پاکستان ادامه خواهد یافت و محتمل است که حملات از نواحی مرزی به داخل خاک یکدیگر توسعه پیدا کند. دور از ذهن نیست اگر گفته شود که دو طرف پس از اقدامات محدود، به سمت شکلی از مهار آبرومندانه تنش حرکت خواهند کرد و با توجه به برآیند مسائل داخلی و شرایط بینالمللی ظهور یک جنگ فراگیر، جز با مداخله عناصر شگفتیساز، ممکن نخواهد بود.
🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗
🔄مطالب مرتبط:
▫️جبهه مقاومت (TRF)، مظنون اصلی حمله در کشمیر
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/388
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#مقاله_تحلیلی
#هند #پاکستان
📝امیرمحسن شاه شرقی
🔹سطح تنشها میان هند و پاکستان پس از حمله پهلگام به یکی از بالاترین نقاط در سالهای اخیر رسیده است. هند با متهم کردن پاکستان به حمایت از عوامل ترور اقدامات دیپلماتیک متعددی انجام داده که بحثبرانگیزترین مورد آن توقف اجرای معاهده آب سند است؛ معاهدهای که از سال ۱۹۶۰ تاکنون از دو جنگ تمامعیار و چندین بحران منطقهای جان سالم به در برده بود.
🔸پاکستان با انکار هرگونه مداخله، تعلیق اجرای معاهده را معادل اعلام جنگ تلقی کرده و تهدید به خروج از توافقنامه شیملا نموده است. توافقنامه شیملا دارای دو ویژگی بنیادین است: نخست، تبدیل خط آتشبس کشمیر به خط کنترل (LoC) که تأییدی بر تقسیم اداری موجود است؛ دوم، تعهد دو کشور به حل و فصل مسائل فیمابین از طریق گفتوگوهای دوجانبه که بستر امتناع هند از پذیرش مداخله میانجیهای خارجی است.
💢نظامیشدن بحران
🔸شرایط به شدت شکننده شده است و رسانهها گزارشهایی از درگیریهای پراکنده میان نیروهای دو کشور در خط کنترل و حتی مرزهای رسمی منتشر کردهاند. علاوه بر جابجایی تجهیزات، رزمایشهایی نیز به اشکال گوناگون توسط دو طرف برگزار شده است. پاکستان حمله نظامی هند را قریب الوقوع میداند. با توجه به سابقه لفاظی رهبران درباره مواجهه هستهای، نگرانی بسیاری از تبعات صعود دو کشور بر نردبان تنش وجود دارد.
💢سوابق درگیری و رفتار هند
🔸در دوران استقرار ملیگرایان هندو دو حمله شاخص در کشمیر روی داده است: اوری در سال ۲۰۱۶ و پولواما در سال ۲۰۱۹. در هر دو مورد، هند دست به عملیات نظامی علیه پاکستان زده است. در واکنش به اوری، هند مدعی انجام عملیات مخفیانهای به صورت زمینی شد و پس از پولواما، هند با ورود به حریم هوایی پاکستان مواضعی را در بالاکوت بمباران کرد. با توجه به غیرنظامی بودن قربانیان حمله پهلگام، افکار عمومی و سنت پیشین ملیگرایان هندو را به انجام نوعی اقدام نظامی ناچار میکند.
🔸با این حال، هند دلایل متعددی برای اجتناب از ورود به یک جنگ فراگیر دارد. هند خود را در رقابت اقتصادی با چین عقبتر میبیند و در تلاش است تا از جنگ تجاری فرصت جبران بسازد. فرایند ادغام اداری و نرمالیزاسیون در کشمیر پس از مدتها به سختی آغاز شده است. در واقع، همه چیز با جنگ به خطر خواهد افتاد.
💢رفتار پاکستان و تفاوت رویکردها
🔸فرماندهی ارتش پاکستان نسبت به دو حمله پیشگفته تغییر کرده است. فرمانده پیشین، ژنرال باجوا، با تمرکز بر توسعه ژئواکونومیک و ارائه تصویر تکنوکراتیک از ارتش حتی وارد مذاکرات محرمانه تنشزدایی با هند شد. اما ژنرال عاصم منیر، فرمانده کنونی ارتش، به قرائت اسلامگرایانه از مسئله کشمیر رجعت نموده است. مضاف بر این، عمران خان که نقطه قوت برای ژنرال باجوا به شمار میرفت، مبدل به چشم اسفندیار ژنرال منیر شده است و مواجهه مقتدرانه با دشمن خارجی ممکن است به اعتبار داخلی ارتش بیفزاید.
🔸با این وجود، هرگونه تشدید تنش، زمینهساز افزایش حملات تروریستی در بلوچستان و خیبرپختونخوا خواهد بود. افزون بر آن، وضعیت اقتصادی وخیم کشور و تلاش برای جلب اعتماد نهادهای مالی خارجی نیز مانع حرکت به سوی درگیری نظامی گسترده است. به همین سبب، پاکستان علیرغم لفاظیها و تحرکات، در پی حفظ تنش در سطحی قابل مدیریت با ارائه پیشنهادهایی همچون ارزیابی مستقل بینالمللی از حمله است.
💢نقش عوامل بینالمللی
🔸علیرغم اهمیت هند در چارچوب مهار چین برای آمریکا، این کشور دیگر حضور مستقیم در افغانستان ندارد و حساسیت کمتری نسبت به تنشهای داخلی جنوب آسیا نشان میدهد. با این حال، پیشبینی میشود که آمریکا به منظور نمایش جایگاه خود به مثابه ابرقدرت، برای تنشزدایی تلاش کند.
🔸چین نیز، علیرغم اتحاد با پاکستان، در سایه جنگ تجاری مایل به مهار تنشهای خود با دهلی است و بخاطر سیپک هم که شده، از افزایش تنشها استقبال نمیکند. در منطقه نیز باستثنای ترکیه که مدتهاست سمت خود را انتخاب نموده، کمتر کشوری مایل است که به موجب یک جنگ تمام عیار دست به انتخاب میان هند و پاکستان بزند.
💢جمعبندی
✅در یک جمعبندی، میتوان گفت که زد و خوردها میان هند و پاکستان ادامه خواهد یافت و محتمل است که حملات از نواحی مرزی به داخل خاک یکدیگر توسعه پیدا کند. دور از ذهن نیست اگر گفته شود که دو طرف پس از اقدامات محدود، به سمت شکلی از مهار آبرومندانه تنش حرکت خواهند کرد و با توجه به برآیند مسائل داخلی و شرایط بینالمللی ظهور یک جنگ فراگیر، جز با مداخله عناصر شگفتیساز، ممکن نخواهد بود.
🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗
🔄مطالب مرتبط:
▫️جبهه مقاومت (TRF)، مظنون اصلی حمله در کشمیر
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/388
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


30.04.202507:52
🔴لیبرالها در کانادا دوباره پیروز شدند!
#تعقیب_روند
#انتخابات_کانادا
🔸انتخابات فدرال کانادا دو روز پیش برگزار شد و با شمارش اکثریت آرای مأخوذه، حزب لیبرال کانادا به رهبری مارک کارنی توانست با کسب ۱۶۹ از ۳۴۳ کرسی مجلس عوام، حزب محافظهکار کانادا (۱۴۴ کرسی) را شکست دهد. بدین ترتیب مارک کارنی، نخست وزیر جدید کانادا میشود. این چهارمین پیروزی متوالی حزب لیبرال در انتخابات فدرال است.
🔸با این حال با توجه به نتایج نهایی، حزب لیبرال برای کسب اکثریت آراء برای تشکیل کابینه به ۳ کرسی دیگر نیاز دارد و بدین ترتیب مجبور خواهد بود با یک حزب دیگر (به احتمال زیاد NDP) ائتلاف کند.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تعقیب_روند
#انتخابات_کانادا
🔸انتخابات فدرال کانادا دو روز پیش برگزار شد و با شمارش اکثریت آرای مأخوذه، حزب لیبرال کانادا به رهبری مارک کارنی توانست با کسب ۱۶۹ از ۳۴۳ کرسی مجلس عوام، حزب محافظهکار کانادا (۱۴۴ کرسی) را شکست دهد. بدین ترتیب مارک کارنی، نخست وزیر جدید کانادا میشود. این چهارمین پیروزی متوالی حزب لیبرال در انتخابات فدرال است.
🔸با این حال با توجه به نتایج نهایی، حزب لیبرال برای کسب اکثریت آراء برای تشکیل کابینه به ۳ کرسی دیگر نیاز دارد و بدین ترتیب مجبور خواهد بود با یک حزب دیگر (به احتمال زیاد NDP) ائتلاف کند.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


29.04.202510:20
🌐 محرومیت لوپن از شرکت در انتخابات و آینده حزب اجتماع ملی در فرانسه
#تحلیل_کوتاه
#اروپا
🔹مارین لوپن، رهبر حزب راستگرای اجتماع ملی در فرانسه، در تاریخ ۳۱ مارس به اتهام اختلاس محکوم شد و از شرکت در هرگونه انتخابات، از جمله انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۷، به مدت پنج سال منع گردید. این محکومیت جدای از اعتراضات گسترده در سطح کشور، موجب حذف محبوبترین نامزد انتخابات ۲۰۲۷ از عرصه سیاسی شد و پایههای جمهوری پنجم در فرانسه را بیش از پیش سست کرد. این تحولات آینده سیاسی فرانسه و حزب اجتماع ملی را تحت تأثیر قرار داده است.
💢چالشهای قانونی و فرصت حضور دوباره
🔸مارین لوپن به استفاده غیرقانونی از بودجه پارلمان اروپا برای پرداخت حقوق کارکنان حزبیاش که هرگز پارلمان اروپا حضور نداشتهاند، متهم شد. این موضوع تحت مواد ۴۳۲-۱۵ و ۳۱۳-۱ قانون مجازات فرانسه قرار میگیرد که کلاهبرداری و سوءاستفاده از اموال عمومی توسط مقامات منتخب را جرمانگاری میکند. دادگاه کیفری فرانسه با بررسی سوابق ایمیلها، تعاملات کارمندان و شهادت شاهدین، برآورد کرد که لوپن و دیگر متهمان بیش از ۴ میلیون یورو اختلاس کردهاند، که لوپن شخصاً مسئول ۴۷۴ هزار یورو از این مبلغ در دوران نمایندگیاش در پارلمان اروپا شناخته شد. او در نهایت به چهار سال زندان، ۱۰۰ هزار یورو جریمه نقدی و منع از حضور در انتخابات به مدت پنج سال محکوم گردید که بلافاصله باید مورد اجرا واقع شود.
🔸اجرای حکم پیش از رأی دادگاه تجدیدنظر رویهای نامعمول به شمار میآید. اما در مورد لوپن، قضات اعلام کردند که به دلیل شدت بالای جرم، محکومیتش بلافاصله اجرایی شده است. سوابق زیادی از محرومیت سیاستمداران فرانسه از انتخابات در گذشته وجود دارد. محرومیت ده ساله فرانسوا فیون، سیاستمدار محافظهکار سه ماه پیش از انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۷، محرومیت ۵ ساله آلن ژوپه، سیاستمدار محافظهکار و دارای سابقه نخستوزیری از مناصب عمومی در سال ۲۰۰۴ به خاطر یک پرونده فساد و محرومیت ۵ ساله جروم کازاک، سیاستمدار سوسیالیست و وزیر بودجه در سال ۲۰۱۸ به دلیل فرار مالیاتی نشان میدهد که محکومیت سیاستمداران با گرایشهای مختلف در گذشته نیز وجود داشته و این حکم را نمیتوان صرفاً اقدامی سیاسی تلقی کرد.
🔸کارشناسان بر این باورند که احتمال لغو حکم در دادگاه استیناف وجود دارد. اما دادگاه استیناف تا سال ۲۰۲۶، یعنی کمتر از یک سال قبل از انتخابات، برگزار نخواهد شد و وضعیت ممنوعیت لوپن تا آن زمان مشخص نخواهد بود و بنابراین کمپین انتخاباتی حزب او در یک دوراهی دشوار قرار گرفته است؛ از یک سو، لوپن محبوبترین چهره حزب است و تمایلی به کنارهگیری ندارد و از سوی دیگر، در صورت عدم رفع ممنوعیت، جانشین او فرصتی برای کارزار انتخاباتی نخواهد داشت.
💢پیامدهای محکومیت بر سپهر سیاسی فرانسه
🔸ممنوعیت لوپن موجی از اعتراضات و مخالفتها با سیستم سیاسی و قضایی کشور را به همراه داشته است. به دلیل اعتماد پایین مردم به قضات و سیاستمداران، بسیاری این محکومیت را اقدامی سیاسی میدانند که هدف آن سوءاستفاده از قانون برای حفظ جایگاه نخبگان حاکم در فرانسه است. براین اساس، محکومیت لوپن باعث افزایش محبوبیت و افزایش شانس پیروزی او در صورت لغو این حکم شده است؛ بسیاری از افراد در طبقات پایینتر که قبلاً دیدگاهی خنثی داشتند اکنون به دلیل نارضایتی از سیستم و ساختار حاکم، او را نمایندهای مناسب برای تحول در سیستم میدانند. این رای در واقع بحران مشروعیت حکومت در فرانسه را تشدید کرده است. در صورت قطعی شدن محکومیت لوپن، جانشین او، جردن باردلا، و همچنین وزیر کشور فعلی فرانسه، برونو روتایو، نقش پررنگتری ایفا خواهند کرد.
💢آمریکا و تقویت راستگرایی
🔸پیش از روی کار آمدن ترامپ، سابقه محکومیت و محدودیت نامزدهای غیرلیبرال در اروپا وجود داشته است که انتخابات رومانی نمونهای بارز از آن و محکومیت لوپن جدیدترین مورد محسوب میشود. حمایت ترامپ از لوپن نمادی از تغییر رویکرد آمریکا نسبت به اروپا است. سخنرانی ونس در کنفرانس مونیخ نیز نشاندهنده عزم راسخ دولت ترامپ برای تغییر راهبرد ضدمحافظهکاری اروپاییها بود. بنابراین انتظار میرود که در آینده احزاب راست افراطی با حمایت سیاسی-مالی بیشتری مواجه شوند و قدرت نفوذ خود را افزایش دهند.
💢جمعبندی
✅محکومیت لوپن اگرچه باعث افزایش محبوبیت حزب اجتماع ملی شده، اما آن را در دوراهی تداوم رهبری یا کنارهگیری لوپن قرار داده است. علاوه بر این این محکومیت باعث تزلزل بیشتر پایههای ثبات و دموکراسی در سیاست فرانسه و در عین حال افزایش حمایت و قدرت احزاب راستگرا در اروپا در سایه حمایتهای دولت ترامپ خواهد شد.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/382
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#اروپا
🔹مارین لوپن، رهبر حزب راستگرای اجتماع ملی در فرانسه، در تاریخ ۳۱ مارس به اتهام اختلاس محکوم شد و از شرکت در هرگونه انتخابات، از جمله انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۷، به مدت پنج سال منع گردید. این محکومیت جدای از اعتراضات گسترده در سطح کشور، موجب حذف محبوبترین نامزد انتخابات ۲۰۲۷ از عرصه سیاسی شد و پایههای جمهوری پنجم در فرانسه را بیش از پیش سست کرد. این تحولات آینده سیاسی فرانسه و حزب اجتماع ملی را تحت تأثیر قرار داده است.
💢چالشهای قانونی و فرصت حضور دوباره
🔸مارین لوپن به استفاده غیرقانونی از بودجه پارلمان اروپا برای پرداخت حقوق کارکنان حزبیاش که هرگز پارلمان اروپا حضور نداشتهاند، متهم شد. این موضوع تحت مواد ۴۳۲-۱۵ و ۳۱۳-۱ قانون مجازات فرانسه قرار میگیرد که کلاهبرداری و سوءاستفاده از اموال عمومی توسط مقامات منتخب را جرمانگاری میکند. دادگاه کیفری فرانسه با بررسی سوابق ایمیلها، تعاملات کارمندان و شهادت شاهدین، برآورد کرد که لوپن و دیگر متهمان بیش از ۴ میلیون یورو اختلاس کردهاند، که لوپن شخصاً مسئول ۴۷۴ هزار یورو از این مبلغ در دوران نمایندگیاش در پارلمان اروپا شناخته شد. او در نهایت به چهار سال زندان، ۱۰۰ هزار یورو جریمه نقدی و منع از حضور در انتخابات به مدت پنج سال محکوم گردید که بلافاصله باید مورد اجرا واقع شود.
🔸اجرای حکم پیش از رأی دادگاه تجدیدنظر رویهای نامعمول به شمار میآید. اما در مورد لوپن، قضات اعلام کردند که به دلیل شدت بالای جرم، محکومیتش بلافاصله اجرایی شده است. سوابق زیادی از محرومیت سیاستمداران فرانسه از انتخابات در گذشته وجود دارد. محرومیت ده ساله فرانسوا فیون، سیاستمدار محافظهکار سه ماه پیش از انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۷، محرومیت ۵ ساله آلن ژوپه، سیاستمدار محافظهکار و دارای سابقه نخستوزیری از مناصب عمومی در سال ۲۰۰۴ به خاطر یک پرونده فساد و محرومیت ۵ ساله جروم کازاک، سیاستمدار سوسیالیست و وزیر بودجه در سال ۲۰۱۸ به دلیل فرار مالیاتی نشان میدهد که محکومیت سیاستمداران با گرایشهای مختلف در گذشته نیز وجود داشته و این حکم را نمیتوان صرفاً اقدامی سیاسی تلقی کرد.
🔸کارشناسان بر این باورند که احتمال لغو حکم در دادگاه استیناف وجود دارد. اما دادگاه استیناف تا سال ۲۰۲۶، یعنی کمتر از یک سال قبل از انتخابات، برگزار نخواهد شد و وضعیت ممنوعیت لوپن تا آن زمان مشخص نخواهد بود و بنابراین کمپین انتخاباتی حزب او در یک دوراهی دشوار قرار گرفته است؛ از یک سو، لوپن محبوبترین چهره حزب است و تمایلی به کنارهگیری ندارد و از سوی دیگر، در صورت عدم رفع ممنوعیت، جانشین او فرصتی برای کارزار انتخاباتی نخواهد داشت.
💢پیامدهای محکومیت بر سپهر سیاسی فرانسه
🔸ممنوعیت لوپن موجی از اعتراضات و مخالفتها با سیستم سیاسی و قضایی کشور را به همراه داشته است. به دلیل اعتماد پایین مردم به قضات و سیاستمداران، بسیاری این محکومیت را اقدامی سیاسی میدانند که هدف آن سوءاستفاده از قانون برای حفظ جایگاه نخبگان حاکم در فرانسه است. براین اساس، محکومیت لوپن باعث افزایش محبوبیت و افزایش شانس پیروزی او در صورت لغو این حکم شده است؛ بسیاری از افراد در طبقات پایینتر که قبلاً دیدگاهی خنثی داشتند اکنون به دلیل نارضایتی از سیستم و ساختار حاکم، او را نمایندهای مناسب برای تحول در سیستم میدانند. این رای در واقع بحران مشروعیت حکومت در فرانسه را تشدید کرده است. در صورت قطعی شدن محکومیت لوپن، جانشین او، جردن باردلا، و همچنین وزیر کشور فعلی فرانسه، برونو روتایو، نقش پررنگتری ایفا خواهند کرد.
💢آمریکا و تقویت راستگرایی
🔸پیش از روی کار آمدن ترامپ، سابقه محکومیت و محدودیت نامزدهای غیرلیبرال در اروپا وجود داشته است که انتخابات رومانی نمونهای بارز از آن و محکومیت لوپن جدیدترین مورد محسوب میشود. حمایت ترامپ از لوپن نمادی از تغییر رویکرد آمریکا نسبت به اروپا است. سخنرانی ونس در کنفرانس مونیخ نیز نشاندهنده عزم راسخ دولت ترامپ برای تغییر راهبرد ضدمحافظهکاری اروپاییها بود. بنابراین انتظار میرود که در آینده احزاب راست افراطی با حمایت سیاسی-مالی بیشتری مواجه شوند و قدرت نفوذ خود را افزایش دهند.
💢جمعبندی
✅محکومیت لوپن اگرچه باعث افزایش محبوبیت حزب اجتماع ملی شده، اما آن را در دوراهی تداوم رهبری یا کنارهگیری لوپن قرار داده است. علاوه بر این این محکومیت باعث تزلزل بیشتر پایههای ثبات و دموکراسی در سیاست فرانسه و در عین حال افزایش حمایت و قدرت احزاب راستگرا در اروپا در سایه حمایتهای دولت ترامپ خواهد شد.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/382
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


27.04.202510:45
🌐 سومین اجلاس مشترک ایران و آفریقا و نیاز به رفع چالشهای بنیادین
#مقاله_تحلیلی
#آفریقا
📝 سید یوسف پژوهنده
🔹سومین اجلاس همکاریهای اقتصادی ایران و آفریقا از تاریخ ۷ تا ۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ با حضور ۵۱ هیئت عالیرتبه از کشورهای آفریقایی در شهرهای تهران و اصفهان برگزار خواهد شد. در این اجلاس بیش از ۶۰۰ نفر در قالب هیئتهای مختلف از جمله ۳۵ وزیر و معاون وزیر آفریقایی، معاون رئیسجمهور زیمبابوه، دبیرکل دی هشت، برخی دیگر از مقامات آفریقایی و همچنین دبیرکل سازمان اکو حضور خواهند داشت.
💢اجلاسهای مشترک؛ تجربه موفق جهانی در مناسبات با آفریقا
🔸برگزاری اجلاسهای مشترک ایده مناسبی برای شناخت ظرفیتها و ارتقای روابط با کشورهای آفریقایی بوده است. مبادلات تجاری ایالاتمتحده با آفریقا از ۸۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ (در نخستین اجلاس) به ۱۹۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ رسید. تبادلات تجاری روسیه با آفریقا از ۱۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ (نخستین اجلاس) به ۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ افزایشیافت. حجم مبادلات تجاری چین با کشورهای آفریقایی نیز از ۱۰.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ (نخستین اجلاس) به ۲۸۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ رسید. این نتایج نشان از اهمیت و تاثیر قابلتوجه برگزاری اجلاسهای مشترک دارد.
💢اثرات اجلاسهای ایران و آفریقا
🔸در سالهای اخیر، با درک اهمیت راهبردی آفریقا، ایران نیز اقدام به برگزاری اجلاسهای مشترک با کشورهای آفریقایی کرده است. اجلاس نخست در اسفند ۱۴۰۱ و اجلاس دوم در اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار شده بود. در جریان اولین اجلاس ۲۰ سند همکاری میان ایران و کشورهای غرب آفریقا امضا شد. در دومین اجلاس نیز قراردادهایی از جمله راهاندازی خطوط تولید خودرو (سایپا در کنیا و ایرانخودرو در سنگال)، اجرای پروژههای مشترک مترو، ساخت انبوه ۱۵ هزار واحد مسکونی و ایجاد خطوط تولید واکسن و تجهیزات پزشکی منعقد گردید.
🔸در سال ۲۰۲۲، پیش از برگزاری اولین اجلاس ایران و آفریقا، حجم مبادلات ایران با کشورهای آفریقایی حدود ۱.۴ میلیارد دلار بود که از این میزان، ۱.۳ میلیارد دلار به صادرات و ۹۲.۹ میلیون دلار به واردات اختصاص داشت. در سال ۲۰۲۳ این آمار با کاهش چشمگیری به ۷۶۶ میلیون دلار کاهش یافت؛ بهگونهای که ۶۸۲ میلیون دلار آن مربوط به صادرات و ۸۴.۹ میلیون دلار مربوط به واردات بود. بنابراین، درحالیکه اجلاسهای مشترک چین، آمریکا، ترکیه و روسیه با کشورهای آفریقا به رشد قابلتوجه تبادلات تجاری آنها انجامیده است اما اجلاس ایران و آفریقا ظاهراً تاکنون چنین نتیجهای را در پی نداشته است.
🔸فقدان خط حمل و نقل دریایی منظم و مستقیم که منجر به عدم ثبت ایران به عنوان کشور مبدأ میشود؛ کاهش ارزش اوره در سال ۱۴۰۲ که حدود ۷۰ درصد از حجم صادرات ایران به این قاره را شامل میشود؛ عدم ثبت صادرات خدمات در آمارها علیرغم رشد ۷۰ درصدی و در نهایت اثر بلندمدت برگزاری اجلاس و پروژههایی مانند راهاندازی خطوط تولید خودرو یا خطوط تولید تجهیزات پزشکی، ممکن است دلایلی باشد که باعث میشود تاثیر برگزاری اجلاس به درستی قابل مشاهده نباشد.
💢چالشهای روابط ایران و آفریقا
🔸اگر چه ایران همواره با چالشهای تحریمی در حوزه تجارت مواجه بوده است اما در رابطه با مناسبات تجاری با آفریقا نبود زیرساختهای حملونقل مستقیم و منظم، فقدان شناخت کافی از بازارها، عدم تدوین چشمانداز روشن برای توسعه همکاری، ضعف مراکز تجاری ایران در آفریقا و عدم ایجاد فرصتهای تولید فرامرزی در صنایع بزرگ و بخش کشاورزی چالشهای ناشی از تحریم را تشدید کرده است.
🔸نبود هماهنگی مستمر و برنامهریزیشده با مقامات و نهادهای علمی و اقتصادی مؤثر همچون اتحادیه آفریقا و اتحادیه اکواس بر این مشکلات افزوده است. افزون بر این، سازوکار دعوت از هیئتهای تجاری برای حضور در اجلاسیههای مشترک ایران و آفریقا فاقد چارچوب مشخصی است و انتخاب هیئتها بر پایه استانداردهای متناسب با سطح اجلاس صورت نمیگیرد.
💢جمعبندی
✅تجربه افزایش حجم مبادلات تجاری روسیه با کشورهای آفریقایی علیرغم تحریمها نشاندهنده وجود بازار غیرشکننده در آفریقا و امکان عبور از چالشهای تحریمی است. با توجه به اینکه یکی از دلایل عمده ضعف در روابط تجاری با آفریقا، فقدان زیرساختهای مبادلات پولی و بانکی و ارائه ضمانتنامه برای پروژههاست، در این زمینه میتوان از زیرساختهای ایجاد شده توسط چین و روسیه در قاره آفریقا بهعنوان دو بازیگر دارای روابط نزدیک با ایران بهره گرفت. یکی از این زیرساختها، مکانیزم مبادلات بانکی مستقل روسیه با اتحادیه آفریقاست.
🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/377
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#مقاله_تحلیلی
#آفریقا
📝 سید یوسف پژوهنده
🔹سومین اجلاس همکاریهای اقتصادی ایران و آفریقا از تاریخ ۷ تا ۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ با حضور ۵۱ هیئت عالیرتبه از کشورهای آفریقایی در شهرهای تهران و اصفهان برگزار خواهد شد. در این اجلاس بیش از ۶۰۰ نفر در قالب هیئتهای مختلف از جمله ۳۵ وزیر و معاون وزیر آفریقایی، معاون رئیسجمهور زیمبابوه، دبیرکل دی هشت، برخی دیگر از مقامات آفریقایی و همچنین دبیرکل سازمان اکو حضور خواهند داشت.
💢اجلاسهای مشترک؛ تجربه موفق جهانی در مناسبات با آفریقا
🔸برگزاری اجلاسهای مشترک ایده مناسبی برای شناخت ظرفیتها و ارتقای روابط با کشورهای آفریقایی بوده است. مبادلات تجاری ایالاتمتحده با آفریقا از ۸۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ (در نخستین اجلاس) به ۱۹۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ رسید. تبادلات تجاری روسیه با آفریقا از ۱۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ (نخستین اجلاس) به ۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ افزایشیافت. حجم مبادلات تجاری چین با کشورهای آفریقایی نیز از ۱۰.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ (نخستین اجلاس) به ۲۸۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ رسید. این نتایج نشان از اهمیت و تاثیر قابلتوجه برگزاری اجلاسهای مشترک دارد.
💢اثرات اجلاسهای ایران و آفریقا
🔸در سالهای اخیر، با درک اهمیت راهبردی آفریقا، ایران نیز اقدام به برگزاری اجلاسهای مشترک با کشورهای آفریقایی کرده است. اجلاس نخست در اسفند ۱۴۰۱ و اجلاس دوم در اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار شده بود. در جریان اولین اجلاس ۲۰ سند همکاری میان ایران و کشورهای غرب آفریقا امضا شد. در دومین اجلاس نیز قراردادهایی از جمله راهاندازی خطوط تولید خودرو (سایپا در کنیا و ایرانخودرو در سنگال)، اجرای پروژههای مشترک مترو، ساخت انبوه ۱۵ هزار واحد مسکونی و ایجاد خطوط تولید واکسن و تجهیزات پزشکی منعقد گردید.
🔸در سال ۲۰۲۲، پیش از برگزاری اولین اجلاس ایران و آفریقا، حجم مبادلات ایران با کشورهای آفریقایی حدود ۱.۴ میلیارد دلار بود که از این میزان، ۱.۳ میلیارد دلار به صادرات و ۹۲.۹ میلیون دلار به واردات اختصاص داشت. در سال ۲۰۲۳ این آمار با کاهش چشمگیری به ۷۶۶ میلیون دلار کاهش یافت؛ بهگونهای که ۶۸۲ میلیون دلار آن مربوط به صادرات و ۸۴.۹ میلیون دلار مربوط به واردات بود. بنابراین، درحالیکه اجلاسهای مشترک چین، آمریکا، ترکیه و روسیه با کشورهای آفریقا به رشد قابلتوجه تبادلات تجاری آنها انجامیده است اما اجلاس ایران و آفریقا ظاهراً تاکنون چنین نتیجهای را در پی نداشته است.
🔸فقدان خط حمل و نقل دریایی منظم و مستقیم که منجر به عدم ثبت ایران به عنوان کشور مبدأ میشود؛ کاهش ارزش اوره در سال ۱۴۰۲ که حدود ۷۰ درصد از حجم صادرات ایران به این قاره را شامل میشود؛ عدم ثبت صادرات خدمات در آمارها علیرغم رشد ۷۰ درصدی و در نهایت اثر بلندمدت برگزاری اجلاس و پروژههایی مانند راهاندازی خطوط تولید خودرو یا خطوط تولید تجهیزات پزشکی، ممکن است دلایلی باشد که باعث میشود تاثیر برگزاری اجلاس به درستی قابل مشاهده نباشد.
💢چالشهای روابط ایران و آفریقا
🔸اگر چه ایران همواره با چالشهای تحریمی در حوزه تجارت مواجه بوده است اما در رابطه با مناسبات تجاری با آفریقا نبود زیرساختهای حملونقل مستقیم و منظم، فقدان شناخت کافی از بازارها، عدم تدوین چشمانداز روشن برای توسعه همکاری، ضعف مراکز تجاری ایران در آفریقا و عدم ایجاد فرصتهای تولید فرامرزی در صنایع بزرگ و بخش کشاورزی چالشهای ناشی از تحریم را تشدید کرده است.
🔸نبود هماهنگی مستمر و برنامهریزیشده با مقامات و نهادهای علمی و اقتصادی مؤثر همچون اتحادیه آفریقا و اتحادیه اکواس بر این مشکلات افزوده است. افزون بر این، سازوکار دعوت از هیئتهای تجاری برای حضور در اجلاسیههای مشترک ایران و آفریقا فاقد چارچوب مشخصی است و انتخاب هیئتها بر پایه استانداردهای متناسب با سطح اجلاس صورت نمیگیرد.
💢جمعبندی
✅تجربه افزایش حجم مبادلات تجاری روسیه با کشورهای آفریقایی علیرغم تحریمها نشاندهنده وجود بازار غیرشکننده در آفریقا و امکان عبور از چالشهای تحریمی است. با توجه به اینکه یکی از دلایل عمده ضعف در روابط تجاری با آفریقا، فقدان زیرساختهای مبادلات پولی و بانکی و ارائه ضمانتنامه برای پروژههاست، در این زمینه میتوان از زیرساختهای ایجاد شده توسط چین و روسیه در قاره آفریقا بهعنوان دو بازیگر دارای روابط نزدیک با ایران بهره گرفت. یکی از این زیرساختها، مکانیزم مبادلات بانکی مستقل روسیه با اتحادیه آفریقاست.
🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید!🔗
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/377
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


04.05.202513:25
🔵 موقعیت هنگ کنگ در جنگ تجاری: متضرر یا منتفع؟
#اکوتهران
#تعرفه
#چین #هنگ_کنگ
🔸هنگکنگ تحت الگویی اداره میشود که اصطلاحاً «یک کشور، دو نظام» نام دارد. این سرزمین که برای مدتهای طولانی توسط بریتانیا اداره میشد، از سال 1997 به چین بازگردانده شده است؛ اما اقتصاد آن بهطور کامل در سرزمین اصلی ادغام نشده است. برخلاف سرزمین اصلی در چین، هنگکنگ محدودیتی برای انتقال سرمایه قائل نمیشود و با وجود چارچوب حقوقی عرفی (مدل انگلیسی)، مداخلات دولتی در این منطقه بهحداقل رسیده است.
🔹اقتصاد 380 میلیارد دلاری هنگکنگ اتکای قابلتوجهی به بخش مالی و تجاری دارد و فعالیتهای تولیدی در آن بسیار محدود است. ارز اختصاصی این منطقه با نام دلار هنگکنگ به دلار آمریکا متصل است و نرخ تبدیل آن در بازه 7.75 الی 7.85 واحد به ازای هر دلار ثابت نگاه داشته میشود. سه بانک تجاری تحت نظارت یک اداره مستقل مجوز انتشار این ارز را دارند و انتشار آن منوط به نگهداری معادل دلاری پول منتشرشده در صندوق ارزی هنگکنگ است.
🔹نیمی از تجارت هنگکنگ با سرزمین اصلی چین انجام میپذیرد و این شهر یکی از مراکز اصلی صادرات مجدد محصولات چینی است. از سوی دیگر، ایالات متحده دومین مقصد صادراتی هنگکنگ است و در سال 2024 نزدیک به 28 میلیارد دلار کالا از این منطقه وارد کرده است که البته رقم بالایی نسبت به کل گردش کالایی هنگ کنگ محسوب نمیشود. در واقع، هنگکنگ در برخی موارد نقش واسط در تجارت ایالات متحده و چین ایفا مینمود و ثبت این شهر بهعنوان یک منطقه گمرکی مجزا در سازمان تجارت جهانی امتیازاتی متفاوت با سرزمین اصلی چین برای هنگکنگ فراهم کرده و وجود CEPA میان سرزمین اصلی و هنگکنگ، دسترسی این شهر به کالا و خدمات تولیدی چین را تسهیل کرده است.
🔹این شهر را میتوان یکی از دروازههای مالی چین به اقتصاد جهانی دانست. این منطقه میزبان بزرگترین بازار فراساحلی یوآن است که محدودیتهای بازار داخلی یوآن را ندارد و شرکتها و افراد چینی میتوانند عواید صادراتی، وجوه ارسالی و دیگر منابع مالی را از طریق این بازار آزادانه به دلار هنگکنگ یا داراییهای دلاری سرمایهگذاری کنند. همچنین، این منطقه بستری کلیدی برای ورود و خروج سرمایه به چین بهشمار میرود؛ چرا که علاوه بر مدلهای تنظیمشده خروج سرمایه، بازار سهام و اوراق میان چین و هنگکنگ با یکدیگر پیوند دارد. بهبیان دیگر، سرمایهگذاران چینی میتوانند بهشکلی مدیریتشده در شرکتهای لیستشده در بورس هنگکنگ سرمایهگذاری کنند و همین امکان متقابلاً برای سرمایهگذاران هنگکنگی نیز وجود دارد.
🔹با تشدید جنگ تعرفهای میان چین و آمریکا، هنگکنگ موقعیتی دوگانه را تجربه میکند. از یک طرف، وضع تعرفه بر محصولات چینی شامل این بندر آزاد نیز خواهد بود و لاجرم، صادرات مجدد از هنگکنگ را کاهش میدهد. اگرچه سهم آمریکا در تجارت هنگکنگ محدود است، تغییر مسیرهای لجستیکی همین میزان تجارت، از نقش و جایگاه این بندر در حوزه مالی نیز خواهد کاست. به عنوان مثال، با پایان معافیت بستههای کوچک ارسالی از چین و هنگ کنگ با ارزش محدودتر از 800 دلار، این شهر ارسال بارهای خرد به ایالات متحده را متوقف نموده است.
🔹از طرف دیگر، هنگکنگ از وضعیت مذکور بهصورت نسبی منتفع نیز میشود. شرکتهای چینی ممکن است ثبت و فعالیت در هنگکنگ را به دلیل محدودیتهای کمتر و امکان خروج راحتتر سرمایه نسبت به ایالات متحده یا سرزمین اصلی ترجیح دهند. بدینترتیب، هنگکنگ میتواند از فشارهای متاخر آمریکا بر شرکتهای چینی منتفع باشد و با سرریز سرمایه مواجه شود.
🔹در سمت چین، اثر همین سرریز سرمایه به هنگکنگ باعث شده که در شرایط بحرانی، یوآن چین و دلار هنگکنگ رفتار معکوس داشته باشند. برای نمونه، در هفتههای گذشته، افزایش تقاضای دلار هنگکنگ و افت نسبی ارزش دلار آمریکا منجر به فشار قیمتی در دلار هنگ کنگ شد و مقامات پولی این شهر را مجبور به خرید بیش از 6 میلیارد دلار کرد تا بتوانند کف نرخ تبادلی تثبیتشده را حفظ کنند.
✅با اینحال، باید توجه داشت که در بلندمدت، ملاحظات سیاسی ممکن است به خروج سرمایه ورودی از سرزمین اصلی به کشورهای ثالث منجر شود و سقوط 13 درصدی بازار سهام هنگکنگ در روز اعلام تعرفههای سنگین دونالد ترامپ، نمودی از همین ملاحظه است. دقیقاً به همین دلیل است که تنوعبخشی به مبادی و مقاصد تجاری بهعنوان یک رویکرد کلان مقابلهای از سوی مقامات اقتصادی هنگکنگ نیز همچون چین مطرح شده است و آنها فعالانه به دنبال توسعه روابط با شرق و غرب آسیا هستند.
🔄مطالب مرتبط
▫️آنچه پکن از جنگ تجاری با آمریکا میخواهد
▫️عواقب جنگ تعرفهای برای اقتصاد چین
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/394
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#اکوتهران
#تعرفه
#چین #هنگ_کنگ
🔸هنگکنگ تحت الگویی اداره میشود که اصطلاحاً «یک کشور، دو نظام» نام دارد. این سرزمین که برای مدتهای طولانی توسط بریتانیا اداره میشد، از سال 1997 به چین بازگردانده شده است؛ اما اقتصاد آن بهطور کامل در سرزمین اصلی ادغام نشده است. برخلاف سرزمین اصلی در چین، هنگکنگ محدودیتی برای انتقال سرمایه قائل نمیشود و با وجود چارچوب حقوقی عرفی (مدل انگلیسی)، مداخلات دولتی در این منطقه بهحداقل رسیده است.
🔹اقتصاد 380 میلیارد دلاری هنگکنگ اتکای قابلتوجهی به بخش مالی و تجاری دارد و فعالیتهای تولیدی در آن بسیار محدود است. ارز اختصاصی این منطقه با نام دلار هنگکنگ به دلار آمریکا متصل است و نرخ تبدیل آن در بازه 7.75 الی 7.85 واحد به ازای هر دلار ثابت نگاه داشته میشود. سه بانک تجاری تحت نظارت یک اداره مستقل مجوز انتشار این ارز را دارند و انتشار آن منوط به نگهداری معادل دلاری پول منتشرشده در صندوق ارزی هنگکنگ است.
🔹نیمی از تجارت هنگکنگ با سرزمین اصلی چین انجام میپذیرد و این شهر یکی از مراکز اصلی صادرات مجدد محصولات چینی است. از سوی دیگر، ایالات متحده دومین مقصد صادراتی هنگکنگ است و در سال 2024 نزدیک به 28 میلیارد دلار کالا از این منطقه وارد کرده است که البته رقم بالایی نسبت به کل گردش کالایی هنگ کنگ محسوب نمیشود. در واقع، هنگکنگ در برخی موارد نقش واسط در تجارت ایالات متحده و چین ایفا مینمود و ثبت این شهر بهعنوان یک منطقه گمرکی مجزا در سازمان تجارت جهانی امتیازاتی متفاوت با سرزمین اصلی چین برای هنگکنگ فراهم کرده و وجود CEPA میان سرزمین اصلی و هنگکنگ، دسترسی این شهر به کالا و خدمات تولیدی چین را تسهیل کرده است.
🔹این شهر را میتوان یکی از دروازههای مالی چین به اقتصاد جهانی دانست. این منطقه میزبان بزرگترین بازار فراساحلی یوآن است که محدودیتهای بازار داخلی یوآن را ندارد و شرکتها و افراد چینی میتوانند عواید صادراتی، وجوه ارسالی و دیگر منابع مالی را از طریق این بازار آزادانه به دلار هنگکنگ یا داراییهای دلاری سرمایهگذاری کنند. همچنین، این منطقه بستری کلیدی برای ورود و خروج سرمایه به چین بهشمار میرود؛ چرا که علاوه بر مدلهای تنظیمشده خروج سرمایه، بازار سهام و اوراق میان چین و هنگکنگ با یکدیگر پیوند دارد. بهبیان دیگر، سرمایهگذاران چینی میتوانند بهشکلی مدیریتشده در شرکتهای لیستشده در بورس هنگکنگ سرمایهگذاری کنند و همین امکان متقابلاً برای سرمایهگذاران هنگکنگی نیز وجود دارد.
🔹با تشدید جنگ تعرفهای میان چین و آمریکا، هنگکنگ موقعیتی دوگانه را تجربه میکند. از یک طرف، وضع تعرفه بر محصولات چینی شامل این بندر آزاد نیز خواهد بود و لاجرم، صادرات مجدد از هنگکنگ را کاهش میدهد. اگرچه سهم آمریکا در تجارت هنگکنگ محدود است، تغییر مسیرهای لجستیکی همین میزان تجارت، از نقش و جایگاه این بندر در حوزه مالی نیز خواهد کاست. به عنوان مثال، با پایان معافیت بستههای کوچک ارسالی از چین و هنگ کنگ با ارزش محدودتر از 800 دلار، این شهر ارسال بارهای خرد به ایالات متحده را متوقف نموده است.
🔹از طرف دیگر، هنگکنگ از وضعیت مذکور بهصورت نسبی منتفع نیز میشود. شرکتهای چینی ممکن است ثبت و فعالیت در هنگکنگ را به دلیل محدودیتهای کمتر و امکان خروج راحتتر سرمایه نسبت به ایالات متحده یا سرزمین اصلی ترجیح دهند. بدینترتیب، هنگکنگ میتواند از فشارهای متاخر آمریکا بر شرکتهای چینی منتفع باشد و با سرریز سرمایه مواجه شود.
🔹در سمت چین، اثر همین سرریز سرمایه به هنگکنگ باعث شده که در شرایط بحرانی، یوآن چین و دلار هنگکنگ رفتار معکوس داشته باشند. برای نمونه، در هفتههای گذشته، افزایش تقاضای دلار هنگکنگ و افت نسبی ارزش دلار آمریکا منجر به فشار قیمتی در دلار هنگ کنگ شد و مقامات پولی این شهر را مجبور به خرید بیش از 6 میلیارد دلار کرد تا بتوانند کف نرخ تبادلی تثبیتشده را حفظ کنند.
✅با اینحال، باید توجه داشت که در بلندمدت، ملاحظات سیاسی ممکن است به خروج سرمایه ورودی از سرزمین اصلی به کشورهای ثالث منجر شود و سقوط 13 درصدی بازار سهام هنگکنگ در روز اعلام تعرفههای سنگین دونالد ترامپ، نمودی از همین ملاحظه است. دقیقاً به همین دلیل است که تنوعبخشی به مبادی و مقاصد تجاری بهعنوان یک رویکرد کلان مقابلهای از سوی مقامات اقتصادی هنگکنگ نیز همچون چین مطرح شده است و آنها فعالانه به دنبال توسعه روابط با شرق و غرب آسیا هستند.
🔄مطالب مرتبط
▫️آنچه پکن از جنگ تجاری با آمریکا میخواهد
▫️عواقب جنگ تعرفهای برای اقتصاد چین
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/394
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


03.05.202513:10
♦️آیا شاهد اشاعه بیشتر تسلیحات هستهای در جهان خواهیم بود؟
📝جوزف نای
▪️پروجک سیندیکیت
#تهران_ریویو
🔸دولت ترامپ با تضعیف اتحادهای ایالاتمتحده باعث تضعیف بازدارندگی گسترده آمریکا شده است و کشورهای بیشتری را به این فکر انداخته است که باید سلاحهای هستهای خود را داشته باشند یا خیر. اما این ایده که گسترش بیشتر تسلیحات هستهای میتواند باعث ثبات شود بر فرضیات نادرستی استوار است.
🔹هشت دهه پس از استفاده نظامی از انرژی هستهای، جهان به یک ثبات شگفتانگیز در موضوع هستهای دست پیدا کرده است. علیرغم اینکه بسیاری از کشورها از انرژی هستهای استفاده میکنند، تعداد اندکی از آنها دست به توسعه تسلیحات زدهاند. جهان از یک رژیم منع اشاعه سلاحهای هستهای بهرهمند است که هرچند کج دار و مریز، اما مانع گسترش تسلیحات هستهای شده است. اما آیا این رژیم خواهد توانست از تحولات سریع ژئوپلیتیک جان سالم به در ببرد؟
🔹پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای(NPT) در سال ۱۹۶۸، سلاح هستهای ۵ کشور را به رسمیت شناخت و از دیگر کشورها تعهد گرفت که به سمت سلاح نروند و در همین راستا، بازرسان آژانس انرژی اتمی دهها سال است که بر استفاده صلحآمیز و غیرنظامی کشورهای دارای انرژی هستهای نظارت میکنند.
🔹رژیم منع اشاعه به بخش مهمی از نظم جهانی تبدیل شده اما برخی تحلیلگران معتقدند این رژیم با تهدیدهایی مواجه است. واضحترین چالش آن نیز برنامه ایران برای غنیسازی بیش از ۶۰٪ است که بسیار بیش از حد نیاز رآکتورهای غیر نظامی است. دبیرکل آژانس معتقد است ایران میتواند ظرف چندماه به بمب دست پیدا کند و اگر این اتفاق بیافتد، عربستان نیز به تبعیت از این اقدام از NPT خارج خواهد شد.
💢تهدیدات جهانی علیه رژیم منع اشاعه
🔹فراتر از این چالش منطقهای در خاورمیانه، یک تهدید جهانی برای رژیم منع اشاعه تسلیحات هستهای در کمین است. پس از جنگ دوم جهانی، آلمان و ژاپن بهواسطه اتحاد با ایالاتمتحده، برنامه هستهای خود را محدود کردند. اعتبار بازدارندگی هستهای آمریکا برای تامین امنیت آنها و دهها کشور دیگر در ناتو و شرق آسیا کفایت میکرد. اما تضعیف این اتحادها توسط دولت ترامپ، بازدارندگی گسترده آمریکا را نیز تضعیف کرده است و سایر کشورها را به این فکر وا میدارد که آیا باید سلاح هستهای داشته باشند یا خیر. همه آنها از سرنوشت واگذاری سلاحهای هستهای اوکراین و سپس حمله روسیه به این کشور بودهاند.
💢تهدیدات گسترش تسلیحات هستهای
🔹برخی تحلیلگران معتقدند اشاعه بیشتر، تاثیرات مثبتی برای سیاسی جهانی در پی خواهد داشت. همانگونه که سلاح هستهای منجر به رفتار احتیاطآمیز بیشتر در روابط آمریکا-شوروی شد، به همین منوال، امروز نیز سلاح هستهای موجب تثبیت موازنه قدرت منطقهای خواهد شد.
🔹اما این نگرش «هرچه بیشتر، بهتر» تنها در شرایط سیاسی مشابه قابل دفاع است. این امر مستلزم نظام فرماندهی و مدیریت پایدار؛ فقدان جنگهای داخلی یا محرکهای بیثباتکننده و انضباط در برابر وسوسه انجام حملات پیشگیرانه در مراحل اولیه درگیری است. چنین پیشفرضهایی در بسیاری از نقاط جهان غیرواقعی است.
🔹نخستین اثر دستیابی به توانایی هستهای در بسیاری از شرایط افزایش ناامنی و آسیبپذیری است. مضاف بر اینکه حتی یک حمله هستهای محلی و یا «تاکتیکی» نیز تابوی جهانی ۸۰ ساله را خواهد شکست. همچنین از نقش بیثباتساز بازیگران غیردولتی نیز نباید غافل بود. احتمال سرقت مواد قابل استفاده در تسلیحات هستهای و یا خرید و فروش آن در بازارهای سیاه حاکی از آن است که تهدید ناشی از گروههای غیردولتی صرفا به قابلیتهای تکنولوژیک آنها بستگی ندارد و البته، ابرقدرتهای امروزی نیز لزوما از اثرات آن مصون نخواهند بود. اشاعه وسیع و سریع قابلیتهای هستهای میتواند موازنه استراتژیک جهانی و چشمانداز صلح و عدالت در نظم جهانی را تحت تاثیر قرار دهد.
💢آینده منع اشاعه چه خواهد بود؟
🔹روشن است که روندهای سیاسی و فنی تغییر خواهد نمود اما سوال اصلی به آینده اتحادهای آمریکا و بازدارندگی گسترده مرتبط است. باتوجه به اینکه گسترش تسلیحات هستهای میتواند بیثباتکننده باشد، و سلاح همیشه منجر به تقویت جایگاه ژئوپلیتیک دارنده نمیشود و این که ابرقدرتها نمیتوانند کاملا از اثرات آن در امان باشند، باید علاقه شدیدی به حفظ رژیم منع اشاعه در جهان وجود داشته باشد.
✅تا زمانی که کشورها بتوانند بدون بمب، وضعیت بهتری نسبت به شرایط داشتن بمب داشته باشند، سیاست کاهش اشاعه فناوری سلاح هستهای پایه محکمی دارد. در واقع یک رژیم بینالمللی، برای داشتن اثر محدود کننده موثر نیاز به پایبندی کامل ندارد. اما اگر فرسایش هنجارها و نهادها آغاز شود، متوقف ساختن آن دشوار خواهد بود.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/391
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
📝جوزف نای
▪️پروجک سیندیکیت
#تهران_ریویو
🔸دولت ترامپ با تضعیف اتحادهای ایالاتمتحده باعث تضعیف بازدارندگی گسترده آمریکا شده است و کشورهای بیشتری را به این فکر انداخته است که باید سلاحهای هستهای خود را داشته باشند یا خیر. اما این ایده که گسترش بیشتر تسلیحات هستهای میتواند باعث ثبات شود بر فرضیات نادرستی استوار است.
🔹هشت دهه پس از استفاده نظامی از انرژی هستهای، جهان به یک ثبات شگفتانگیز در موضوع هستهای دست پیدا کرده است. علیرغم اینکه بسیاری از کشورها از انرژی هستهای استفاده میکنند، تعداد اندکی از آنها دست به توسعه تسلیحات زدهاند. جهان از یک رژیم منع اشاعه سلاحهای هستهای بهرهمند است که هرچند کج دار و مریز، اما مانع گسترش تسلیحات هستهای شده است. اما آیا این رژیم خواهد توانست از تحولات سریع ژئوپلیتیک جان سالم به در ببرد؟
🔹پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای(NPT) در سال ۱۹۶۸، سلاح هستهای ۵ کشور را به رسمیت شناخت و از دیگر کشورها تعهد گرفت که به سمت سلاح نروند و در همین راستا، بازرسان آژانس انرژی اتمی دهها سال است که بر استفاده صلحآمیز و غیرنظامی کشورهای دارای انرژی هستهای نظارت میکنند.
🔹رژیم منع اشاعه به بخش مهمی از نظم جهانی تبدیل شده اما برخی تحلیلگران معتقدند این رژیم با تهدیدهایی مواجه است. واضحترین چالش آن نیز برنامه ایران برای غنیسازی بیش از ۶۰٪ است که بسیار بیش از حد نیاز رآکتورهای غیر نظامی است. دبیرکل آژانس معتقد است ایران میتواند ظرف چندماه به بمب دست پیدا کند و اگر این اتفاق بیافتد، عربستان نیز به تبعیت از این اقدام از NPT خارج خواهد شد.
💢تهدیدات جهانی علیه رژیم منع اشاعه
🔹فراتر از این چالش منطقهای در خاورمیانه، یک تهدید جهانی برای رژیم منع اشاعه تسلیحات هستهای در کمین است. پس از جنگ دوم جهانی، آلمان و ژاپن بهواسطه اتحاد با ایالاتمتحده، برنامه هستهای خود را محدود کردند. اعتبار بازدارندگی هستهای آمریکا برای تامین امنیت آنها و دهها کشور دیگر در ناتو و شرق آسیا کفایت میکرد. اما تضعیف این اتحادها توسط دولت ترامپ، بازدارندگی گسترده آمریکا را نیز تضعیف کرده است و سایر کشورها را به این فکر وا میدارد که آیا باید سلاح هستهای داشته باشند یا خیر. همه آنها از سرنوشت واگذاری سلاحهای هستهای اوکراین و سپس حمله روسیه به این کشور بودهاند.
💢تهدیدات گسترش تسلیحات هستهای
🔹برخی تحلیلگران معتقدند اشاعه بیشتر، تاثیرات مثبتی برای سیاسی جهانی در پی خواهد داشت. همانگونه که سلاح هستهای منجر به رفتار احتیاطآمیز بیشتر در روابط آمریکا-شوروی شد، به همین منوال، امروز نیز سلاح هستهای موجب تثبیت موازنه قدرت منطقهای خواهد شد.
🔹اما این نگرش «هرچه بیشتر، بهتر» تنها در شرایط سیاسی مشابه قابل دفاع است. این امر مستلزم نظام فرماندهی و مدیریت پایدار؛ فقدان جنگهای داخلی یا محرکهای بیثباتکننده و انضباط در برابر وسوسه انجام حملات پیشگیرانه در مراحل اولیه درگیری است. چنین پیشفرضهایی در بسیاری از نقاط جهان غیرواقعی است.
🔹نخستین اثر دستیابی به توانایی هستهای در بسیاری از شرایط افزایش ناامنی و آسیبپذیری است. مضاف بر اینکه حتی یک حمله هستهای محلی و یا «تاکتیکی» نیز تابوی جهانی ۸۰ ساله را خواهد شکست. همچنین از نقش بیثباتساز بازیگران غیردولتی نیز نباید غافل بود. احتمال سرقت مواد قابل استفاده در تسلیحات هستهای و یا خرید و فروش آن در بازارهای سیاه حاکی از آن است که تهدید ناشی از گروههای غیردولتی صرفا به قابلیتهای تکنولوژیک آنها بستگی ندارد و البته، ابرقدرتهای امروزی نیز لزوما از اثرات آن مصون نخواهند بود. اشاعه وسیع و سریع قابلیتهای هستهای میتواند موازنه استراتژیک جهانی و چشمانداز صلح و عدالت در نظم جهانی را تحت تاثیر قرار دهد.
💢آینده منع اشاعه چه خواهد بود؟
🔹روشن است که روندهای سیاسی و فنی تغییر خواهد نمود اما سوال اصلی به آینده اتحادهای آمریکا و بازدارندگی گسترده مرتبط است. باتوجه به اینکه گسترش تسلیحات هستهای میتواند بیثباتکننده باشد، و سلاح همیشه منجر به تقویت جایگاه ژئوپلیتیک دارنده نمیشود و این که ابرقدرتها نمیتوانند کاملا از اثرات آن در امان باشند، باید علاقه شدیدی به حفظ رژیم منع اشاعه در جهان وجود داشته باشد.
✅تا زمانی که کشورها بتوانند بدون بمب، وضعیت بهتری نسبت به شرایط داشتن بمب داشته باشند، سیاست کاهش اشاعه فناوری سلاح هستهای پایه محکمی دارد. در واقع یک رژیم بینالمللی، برای داشتن اثر محدود کننده موثر نیاز به پایبندی کامل ندارد. اما اگر فرسایش هنجارها و نهادها آغاز شود، متوقف ساختن آن دشوار خواهد بود.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/391
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


01.05.202509:21
♦️ممنوعیت اخوان المسلمین؛ نقطه عطف در سیاست داخلی و امنیتی اردن
◼️شاف -مصر
📝آية أشرف
#رویة_العربیة
🔹در تاریخ ۲۳ آوریل سال جاری، مقامات اردنی تصمیم به ممنوعیت کلیه فعالیتهای جماعت اخوانالمسلمین اتخاذ کرده و این گروه را از منظر حقوقی، تشکیلاتی منحل و فاقد وجاهت قانونی اعلام کردند. این تصمیم توسط وزیر کشور اردن، در پی افشای یک طرح امنیتی موسوم به «هسته آشوب» که به گفته مقامات، با مشارکت برخی از اعضای اخوانالمسلمین طراحی شده بود اتخاذ گردید.
🔹این طرح شامل برنامهریزی برای تولید موشکها و پهپادها، نگهداری مواد منفجره و سلاح گرم، جذب، آموزش و بهکارگیری نیروهایی از داخل و خارج کشور برای انجام اقدامات خرابکارانه بوده است. در پی افشای این برنامه دولت اردن گامهایی اساسی برای مقابله با فعالیتهای این گروه برداشت که نشانهای از چرخشی راهبردی در سیاست این کشور نسبت به جماعت اخوانالمسلمین تلقی میشود.
💢فعالیت اخوان المسلمین در اردن
🔹اخوانالمسلمین فعالیت خود در اردن را از سال ۱۹۴۵ متاثر از افکار حسن البنا آغاز کرد. تاریخ پرفراز و نشیب این گروه در اردن به سه برهه تقسیم میشود: ۱- شریک سیاسی فعال (۱۹۴۵-۱۹۷۹): همسویی با دولت در برابر موجهای اعتراضی قومگرایانه و چپگرایانه ، ۲- مهار نیروی اجتماعی(۱۹۸۰-۲۰۲۰): پیچیده شدن روابط با دولت و عدم درگیری مستقیم دولت با آنها، ۳- ریشه کن کردن تهدید امنیتی (۲۰۲۰ تا کنون): تصمیم دولت به انحلال اخوان المسلیمین.
💢زمانبندی و زمینههای تصمیم
🔹تصمیم اردن در شرایطی که نگرانیها در خصوص تحرکات و ارتباطات جماعت اخوانالمسلمین با برخی گروههای مسلح منطقهای افزایش یافته بود، اتخاذ گردید. همزمانی این تصمیم با درخواست رسمی حماس برای آزادی ۱۶متهم پرونده «هسته آشوب»، اهمیت زمانی این اقدام را دوچندان کرد.
🔹این تصمیم در واقع اجرای حکم قضایی سال ۲۰۲۰ است که طی آن، اخوانالمسلمین به دلیل عدم تطابق با قوانین داخلی، منحل و فاقد وجه قانونی شناخته شده بود.
💢واکنشهای داخلی و اقدامات دولت
🔹در پی اعلام رسمی تصمیم، دولت اردن مجموعهای از اقدامات امنیتی را اجرایی کرد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
▪️تعطیلی دفاتر جماعت در سراسر کشور، جمعآوری تابلوها و نشانههای وابسته، مصادره اموال و احتمال پیگرد قضایی چهرههای شاخص گروه
▪️صدور هشدار به احزاب، رسانهها، کاربران شبکههای اجتماعی و نهادهای مدنی درباره هرگونه تعامل با جماعت
▪️افزایش نظارت امنیتی بر فعالیتهای آشکار و پنهان گروه و اعضای آن، بهویژه پس از صدور بیانیهای از سوی رهبران جماعت در خارج از کشور که خواستار مقابله با تصمیم اخیر شده بودند.
💢پیامدهای پارلمانی
🔹در حال حاضر، ۳۱ نماینده مجلس از حزب جبهه عمل اسلامی (شاخه سیاسی اخوانالمسلمین) هستند که با دو گزینه دشوار روبرو شدهاند:
1️⃣ادامه عضویت در حزب و پذیرش خطر پیگرد قانونی به دلیل وابستگی به گروهی ممنوعه؛
2️⃣قطع ارتباط با حزب و بازتعریف هویت سیاسی خود، که ممکن است منجر به از دست رفتن پایگاه رأی و حمایت اجتماعی آنان گردد.
همچنین، احتمال بازآرایی در نقشه سیاسی مجلس وجود دارد که میتواند به تضعیف جدی فراکسیون اسلامگرا بهعنوان یک نیروی مخالف مؤثر بیانجامد.
💢موضع حزب جبهه عمل اسلامی
🔹رهبران حزب جبهه عمل اسلامی تاکنون موضعی روشن درباره آینده فعالیت خود اتخاذ نکردهاند. با این حال، سناریوهای احتمالی عبارتاند از:
▪️ادامه فعالیت قانونی با تفکیک هویتی از جماعت اخوانالمسلمین؛
▪️رویآوردن به تحریم سیاسی و اعتراض به تصمیم دولت؛
▪️پیگیری حقوقی در اعتراض به تصمیم انحلال، بهویژه در صورت تأثیر آن بر شخصیت حقوقی مستقل حزب.
💢پیامدهای منطقهای و بینالمللی
🔹در سطح منطقهای، این اقدام ممکن است بهویژه با توجه به گزارشهایی درباره آموزش نیروهای اردنی در خارج موجب تنش در روابط با جنبش حماس شود. همچنین، این تصمیم در چارچوب همنوایی با برخی کشورهای عربی مخالف اخوانالمسلمین تفسیر میشود و میتواند به تقویت همکاریهای امنیتی منطقهای بینجامد.
🔹این تصمیم پیامی واضح به دیگر گروههای اسلامی منطقه در خصوص مرزهای مجاز فعالیت سیاسی مخابره میکند و همچنین میتواند در برابر طرحهای مهاجرت اجباری رژیم صهیونیستی، سدی پیشگیرانه محسوب شود.
✅در سطح بینالمللی، برخی نهادهای حقوق بشری ممکن است نگران تأثیر آن بر آزادیهای سیاسی در اردن باشند. در مقابل، شماری از تحلیلگران این اقدام را گامی ضروری در مقابله با افراطگرایی مذهبی ارزیابی میکنند.
🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید🔗
🔄مطالب مرتبط:
▫️انتخابات پارلمانی اردن و سوپاپ اطمینان اخوان برای حکومت
▫️رویکرد اردن در قبال تحولات ژئواستراتژیک پیرامون
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/387
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
◼️شاف -مصر
📝آية أشرف
#رویة_العربیة
🔹در تاریخ ۲۳ آوریل سال جاری، مقامات اردنی تصمیم به ممنوعیت کلیه فعالیتهای جماعت اخوانالمسلمین اتخاذ کرده و این گروه را از منظر حقوقی، تشکیلاتی منحل و فاقد وجاهت قانونی اعلام کردند. این تصمیم توسط وزیر کشور اردن، در پی افشای یک طرح امنیتی موسوم به «هسته آشوب» که به گفته مقامات، با مشارکت برخی از اعضای اخوانالمسلمین طراحی شده بود اتخاذ گردید.
🔹این طرح شامل برنامهریزی برای تولید موشکها و پهپادها، نگهداری مواد منفجره و سلاح گرم، جذب، آموزش و بهکارگیری نیروهایی از داخل و خارج کشور برای انجام اقدامات خرابکارانه بوده است. در پی افشای این برنامه دولت اردن گامهایی اساسی برای مقابله با فعالیتهای این گروه برداشت که نشانهای از چرخشی راهبردی در سیاست این کشور نسبت به جماعت اخوانالمسلمین تلقی میشود.
💢فعالیت اخوان المسلمین در اردن
🔹اخوانالمسلمین فعالیت خود در اردن را از سال ۱۹۴۵ متاثر از افکار حسن البنا آغاز کرد. تاریخ پرفراز و نشیب این گروه در اردن به سه برهه تقسیم میشود: ۱- شریک سیاسی فعال (۱۹۴۵-۱۹۷۹): همسویی با دولت در برابر موجهای اعتراضی قومگرایانه و چپگرایانه ، ۲- مهار نیروی اجتماعی(۱۹۸۰-۲۰۲۰): پیچیده شدن روابط با دولت و عدم درگیری مستقیم دولت با آنها، ۳- ریشه کن کردن تهدید امنیتی (۲۰۲۰ تا کنون): تصمیم دولت به انحلال اخوان المسلیمین.
💢زمانبندی و زمینههای تصمیم
🔹تصمیم اردن در شرایطی که نگرانیها در خصوص تحرکات و ارتباطات جماعت اخوانالمسلمین با برخی گروههای مسلح منطقهای افزایش یافته بود، اتخاذ گردید. همزمانی این تصمیم با درخواست رسمی حماس برای آزادی ۱۶متهم پرونده «هسته آشوب»، اهمیت زمانی این اقدام را دوچندان کرد.
🔹این تصمیم در واقع اجرای حکم قضایی سال ۲۰۲۰ است که طی آن، اخوانالمسلمین به دلیل عدم تطابق با قوانین داخلی، منحل و فاقد وجه قانونی شناخته شده بود.
💢واکنشهای داخلی و اقدامات دولت
🔹در پی اعلام رسمی تصمیم، دولت اردن مجموعهای از اقدامات امنیتی را اجرایی کرد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
▪️تعطیلی دفاتر جماعت در سراسر کشور، جمعآوری تابلوها و نشانههای وابسته، مصادره اموال و احتمال پیگرد قضایی چهرههای شاخص گروه
▪️صدور هشدار به احزاب، رسانهها، کاربران شبکههای اجتماعی و نهادهای مدنی درباره هرگونه تعامل با جماعت
▪️افزایش نظارت امنیتی بر فعالیتهای آشکار و پنهان گروه و اعضای آن، بهویژه پس از صدور بیانیهای از سوی رهبران جماعت در خارج از کشور که خواستار مقابله با تصمیم اخیر شده بودند.
💢پیامدهای پارلمانی
🔹در حال حاضر، ۳۱ نماینده مجلس از حزب جبهه عمل اسلامی (شاخه سیاسی اخوانالمسلمین) هستند که با دو گزینه دشوار روبرو شدهاند:
1️⃣ادامه عضویت در حزب و پذیرش خطر پیگرد قانونی به دلیل وابستگی به گروهی ممنوعه؛
2️⃣قطع ارتباط با حزب و بازتعریف هویت سیاسی خود، که ممکن است منجر به از دست رفتن پایگاه رأی و حمایت اجتماعی آنان گردد.
همچنین، احتمال بازآرایی در نقشه سیاسی مجلس وجود دارد که میتواند به تضعیف جدی فراکسیون اسلامگرا بهعنوان یک نیروی مخالف مؤثر بیانجامد.
💢موضع حزب جبهه عمل اسلامی
🔹رهبران حزب جبهه عمل اسلامی تاکنون موضعی روشن درباره آینده فعالیت خود اتخاذ نکردهاند. با این حال، سناریوهای احتمالی عبارتاند از:
▪️ادامه فعالیت قانونی با تفکیک هویتی از جماعت اخوانالمسلمین؛
▪️رویآوردن به تحریم سیاسی و اعتراض به تصمیم دولت؛
▪️پیگیری حقوقی در اعتراض به تصمیم انحلال، بهویژه در صورت تأثیر آن بر شخصیت حقوقی مستقل حزب.
💢پیامدهای منطقهای و بینالمللی
🔹در سطح منطقهای، این اقدام ممکن است بهویژه با توجه به گزارشهایی درباره آموزش نیروهای اردنی در خارج موجب تنش در روابط با جنبش حماس شود. همچنین، این تصمیم در چارچوب همنوایی با برخی کشورهای عربی مخالف اخوانالمسلمین تفسیر میشود و میتواند به تقویت همکاریهای امنیتی منطقهای بینجامد.
🔹این تصمیم پیامی واضح به دیگر گروههای اسلامی منطقه در خصوص مرزهای مجاز فعالیت سیاسی مخابره میکند و همچنین میتواند در برابر طرحهای مهاجرت اجباری رژیم صهیونیستی، سدی پیشگیرانه محسوب شود.
✅در سطح بینالمللی، برخی نهادهای حقوق بشری ممکن است نگران تأثیر آن بر آزادیهای سیاسی در اردن باشند. در مقابل، شماری از تحلیلگران این اقدام را گامی ضروری در مقابله با افراطگرایی مذهبی ارزیابی میکنند.
🔗برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید🔗
🔄مطالب مرتبط:
▫️انتخابات پارلمانی اردن و سوپاپ اطمینان اخوان برای حکومت
▫️رویکرد اردن در قبال تحولات ژئواستراتژیک پیرامون
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/387
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Deleted30.04.202512:37
29.04.202518:28
🌔🌏🌔 ارزشمندترین کانالهای تلگرام برای آگاهی از جهان پیرامون


28.04.202515:37
🌐 سفر پزشکیان به باکو در پرتو ناموازنه قدرت در قفقاز جنوبی
#تحلیل_کوتاه
#قفقاز
📝احسان فلاحی
🔹مسعود پزشکیان رئیسجمهور کشورمان امروز در راس هیئتی بلند پایه عازم جمهوری آذربایجان شد و با رئیسجمهور این کشور دیدار کرد. برای این سفر برنامههای متعددی پیشبینی شد و امید میرود فصل جدیدی از روابط میان تهران و باکو شکل بگیرد. این در حالی است که الهام علیاف چند روز پیش در پکن با شی جینپینگ رئیسجمهور چین «توافقنامه مشارکت جامع استراتژیک» امضاء کرد و از سوی دیگر قرار است بنیامین نتانیاهو بزودی به جمهوری آذربایجان سفر کند. ترافیک دیدارهای دیپلماتیک بلندپایه علیاف سیگنالهای منطقهای مهمی را مخابره میکند که بیتوجهی به آن ممکن است منجر به خطای راهبردی در تعامل با باکو شود.
💢جهش سیاست خارجی جمهوری آذربایجان
🔸شواهد متعدد نشان میدهد که سیاست خارجی جمهوری آذربایجان به زودی با یک جهش ژئوپلینومیکی (ژئوپلیتیک+ ژئواکونومیک) مواجه خواهد شد. پس از بازپسگیری هفت منطقه پیرامونی قرهباغ در سپتامبر ۲۰۲۰ سیاست منطقهای باکو با نوعی دگردیسی مواجه شده است. حل و فصل بحران قرهباغ به معنای پایان تنشهای ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی نبوده و کانون بحران اکنون به باریکه جنوبی ارمنستان (استان سیونیک) منتقل شده است.
🔸در حال حاضر راه اندازی دالان مغری (دالان مغری ۴۴ کیلومتر از کریدور زنگزور را تشکیل میدهد) مهمترین اولویت سیاست خارجی جمهوری آذبایجان را تشکیل میدهد. ترکیه نیز به عنوان یکی از مهمترین ذینفعان دالان مغری همراستا با سیاستهای باکو پیش رفته است. این در حالی است که تحولات اخیر غرب آسیا از جمله فروپاشی حکومت بشار اسد و همچنین درگیری روسیه در اوکراین، جسارت باکو و آنکارا را برای پیگیری انگیزههای ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی افزایش داده است.
💢اهمیت راهبردی سفر
🔸با عنایت به شرایط مذکور، سفر مسعود پزشکیان به باکو حائز اهمیت راهبردی برای کشور است. میزان همراهی سایر بازیگران از جمله چین، روسیه، ترکیه، رژیم صهیونیستی،کشورهای ترک آسیای مرکزی و حتی خود جمهوری ارمنستان با دالان مغری نشان میدهد که این مسیر دیر یا زود راهاندازی خواهد شد. مسئله کنونی که ایران با آن مواجه است الگوی راهاندازی و نحوه کنترل دالان است که موضوعاتی فراتر از تفاهمات دوجانبه را به بازیگران اطراف دالان تحمیل خواهد کرد. لذا هرچند تفاهمات دوجانبه در سفر رئیسجمهور اهمیت دارد اما آنچه که به نظم منطقهای قفقاز جنوبی در سالهای آتی شکل خواهد داد کریدور زنگزور است.
💢راهکاری موازنهبخش
🔸به رغم تلاش ارزنده برای تاسیس راهگذر ارس، این مسیر نمیتواند راهکاری موازنهبخش و موثر برای ایران باشد. به علاوه بیان سیاستهای اعلامی توسط رئیسجمهور و حتی دریافت تضمینهای حقوقی در قالب توافقنامهها واقعیت موجود بر روی زمین را شکل نخواهد داد. روندهای موجود بیانگر تغییر نظم منطقهای در قفقاز است. بنابراین سوار شدن بر جریان این روندها و بهرهبرداری از آنها در راستای منافع ملی کشور ضرورتی انکارناپذیر برای تهران است که به تنهایی در تعامل با جمهوری آذربایجان محقق نخواهد شد.
🔸اگرچه جمهوری آذربایجان به لحاظ ظرفیتهای اقتصادی برترین کشور قفقاز جنوبی است اما این ظرفیتها به همان اندازه که میتواند در چارچوب سیاست همسایگی مورد بهرهبرداری قرار گیرد ممکن است منجر به حذف ایران از معادلات کریدوری منطقه نیز شود. به بیان رئالیستها اختلاف در کسب منافع نسبی منجر به برهم خوردن موزانه قدرت در بلندمدت خواهد شد. از این رو همزمان، تعمیق روابط با جمهوری ارمنستان میتواند به بازسازی ناموازنه قدرت در قفقاز جنوبی کمک کند. چه بسا ضروری بود که رئیسجمهور ابتدا به جمهوری ارمنستان سفر نموده و سپس به باکو میرفت.
💢جمعبندی
🔸جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از قدرتهای اثرگذار در قفقاز جنوبی نقش پررنگی در برقراری موازنه در منطقه دارد. اسرائیل با افزایش نفوذ در جمهوری آذربایجان تلاش دارد در چارچوب راهبرد «خاکریز متقابل» بازیگران هم مرز با ایران را وارد معادلات امنیتی نماید. از این جهت پیشنهاد میشود که پس از پایان سفر جاری، در فاصله اندکی امکان سفر رئیسجمهور به ایروان نیز فراهم شود. همچنین پیشنهاد میشود بیانیهای شبیه به «بیانیه شوشا» که میان جمهوری آذربایجان و ترکیه در سال ۲۰۲۱ امضاء شده میان تهران و ایروان نیز امضا شود.
✅سخن پایانی این که راهاندازی دالان مغری به سبک و سیاق مدنظر ترکیه و جمهوری آذربایجان به عامیلت همهجانبه باکو در قفقاز جنوبی منجر خواهد شد. لذا تمامی تفاهمات و برنامههای مشترک میان ایران و جمهوری آذربایجان باید از این چشمانداز دیده شود.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/381
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#قفقاز
📝احسان فلاحی
🔹مسعود پزشکیان رئیسجمهور کشورمان امروز در راس هیئتی بلند پایه عازم جمهوری آذربایجان شد و با رئیسجمهور این کشور دیدار کرد. برای این سفر برنامههای متعددی پیشبینی شد و امید میرود فصل جدیدی از روابط میان تهران و باکو شکل بگیرد. این در حالی است که الهام علیاف چند روز پیش در پکن با شی جینپینگ رئیسجمهور چین «توافقنامه مشارکت جامع استراتژیک» امضاء کرد و از سوی دیگر قرار است بنیامین نتانیاهو بزودی به جمهوری آذربایجان سفر کند. ترافیک دیدارهای دیپلماتیک بلندپایه علیاف سیگنالهای منطقهای مهمی را مخابره میکند که بیتوجهی به آن ممکن است منجر به خطای راهبردی در تعامل با باکو شود.
💢جهش سیاست خارجی جمهوری آذربایجان
🔸شواهد متعدد نشان میدهد که سیاست خارجی جمهوری آذربایجان به زودی با یک جهش ژئوپلینومیکی (ژئوپلیتیک+ ژئواکونومیک) مواجه خواهد شد. پس از بازپسگیری هفت منطقه پیرامونی قرهباغ در سپتامبر ۲۰۲۰ سیاست منطقهای باکو با نوعی دگردیسی مواجه شده است. حل و فصل بحران قرهباغ به معنای پایان تنشهای ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی نبوده و کانون بحران اکنون به باریکه جنوبی ارمنستان (استان سیونیک) منتقل شده است.
🔸در حال حاضر راه اندازی دالان مغری (دالان مغری ۴۴ کیلومتر از کریدور زنگزور را تشکیل میدهد) مهمترین اولویت سیاست خارجی جمهوری آذبایجان را تشکیل میدهد. ترکیه نیز به عنوان یکی از مهمترین ذینفعان دالان مغری همراستا با سیاستهای باکو پیش رفته است. این در حالی است که تحولات اخیر غرب آسیا از جمله فروپاشی حکومت بشار اسد و همچنین درگیری روسیه در اوکراین، جسارت باکو و آنکارا را برای پیگیری انگیزههای ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی افزایش داده است.
💢اهمیت راهبردی سفر
🔸با عنایت به شرایط مذکور، سفر مسعود پزشکیان به باکو حائز اهمیت راهبردی برای کشور است. میزان همراهی سایر بازیگران از جمله چین، روسیه، ترکیه، رژیم صهیونیستی،کشورهای ترک آسیای مرکزی و حتی خود جمهوری ارمنستان با دالان مغری نشان میدهد که این مسیر دیر یا زود راهاندازی خواهد شد. مسئله کنونی که ایران با آن مواجه است الگوی راهاندازی و نحوه کنترل دالان است که موضوعاتی فراتر از تفاهمات دوجانبه را به بازیگران اطراف دالان تحمیل خواهد کرد. لذا هرچند تفاهمات دوجانبه در سفر رئیسجمهور اهمیت دارد اما آنچه که به نظم منطقهای قفقاز جنوبی در سالهای آتی شکل خواهد داد کریدور زنگزور است.
💢راهکاری موازنهبخش
🔸به رغم تلاش ارزنده برای تاسیس راهگذر ارس، این مسیر نمیتواند راهکاری موازنهبخش و موثر برای ایران باشد. به علاوه بیان سیاستهای اعلامی توسط رئیسجمهور و حتی دریافت تضمینهای حقوقی در قالب توافقنامهها واقعیت موجود بر روی زمین را شکل نخواهد داد. روندهای موجود بیانگر تغییر نظم منطقهای در قفقاز است. بنابراین سوار شدن بر جریان این روندها و بهرهبرداری از آنها در راستای منافع ملی کشور ضرورتی انکارناپذیر برای تهران است که به تنهایی در تعامل با جمهوری آذربایجان محقق نخواهد شد.
🔸اگرچه جمهوری آذربایجان به لحاظ ظرفیتهای اقتصادی برترین کشور قفقاز جنوبی است اما این ظرفیتها به همان اندازه که میتواند در چارچوب سیاست همسایگی مورد بهرهبرداری قرار گیرد ممکن است منجر به حذف ایران از معادلات کریدوری منطقه نیز شود. به بیان رئالیستها اختلاف در کسب منافع نسبی منجر به برهم خوردن موزانه قدرت در بلندمدت خواهد شد. از این رو همزمان، تعمیق روابط با جمهوری ارمنستان میتواند به بازسازی ناموازنه قدرت در قفقاز جنوبی کمک کند. چه بسا ضروری بود که رئیسجمهور ابتدا به جمهوری ارمنستان سفر نموده و سپس به باکو میرفت.
💢جمعبندی
🔸جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از قدرتهای اثرگذار در قفقاز جنوبی نقش پررنگی در برقراری موازنه در منطقه دارد. اسرائیل با افزایش نفوذ در جمهوری آذربایجان تلاش دارد در چارچوب راهبرد «خاکریز متقابل» بازیگران هم مرز با ایران را وارد معادلات امنیتی نماید. از این جهت پیشنهاد میشود که پس از پایان سفر جاری، در فاصله اندکی امکان سفر رئیسجمهور به ایروان نیز فراهم شود. همچنین پیشنهاد میشود بیانیهای شبیه به «بیانیه شوشا» که میان جمهوری آذربایجان و ترکیه در سال ۲۰۲۱ امضاء شده میان تهران و ایروان نیز امضا شود.
✅سخن پایانی این که راهاندازی دالان مغری به سبک و سیاق مدنظر ترکیه و جمهوری آذربایجان به عامیلت همهجانبه باکو در قفقاز جنوبی منجر خواهد شد. لذا تمامی تفاهمات و برنامههای مشترک میان ایران و جمهوری آذربایجان باید از این چشمانداز دیده شود.
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/381
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


26.04.202516:40
🌐مایکل آنتون، مسئول مذاکرات فنی، چگونه به توافق هستهای مینگرد؟
#تحلیل_کوتاه
#مذاکرات_هستهای
📝عرفان علمشاهی
🔹مذاکرات هستهای امروز توسط عراقچی و ویتکاف در حالی برگزار شد که تیمهای فنی کارشناسی نیز حضور داشتند. دو روز پیش مایکل آنتون توسط دولت آمریکا به عنوان مسئول مذاکرات فنی آمریکا با ایران انتخاب شده بود. او مدیر «دفتر برنامهریزی سیاست» در وزارت خارجه آمریکا است. در دولت بوش، آنتون سخنرانینویس رئیسجمهور و در دولت نخست ترامپ نیز دستیار معاون ترامپ در ارتباطات راهبردی و سخنگوی شورای امنیت ملی بود. البته گذشته سیاسی آنتون به این موارد ختم نمیشود و نشانههایی را از رویکرد سیاسی او به ما میدهد.
💢یک محافظهکار ملیگرا
🔸آنتون در مقاله «انتخابات پرواز ۹۳» (که در میانه انتخابات ۲۰۱۶ منتشر شد) رویکرد سیاسی خود را در حزب جمهوریخواه به بحث میگذارد. او به جمهوریخواهان مخالف ترامپ (جمهوریخواهان سنتی و نومحافظهکار) انتقاد میکند که هیچ برنامهای برای نجات کشور از دست لیبرالها ندارند. به عقیده او مهمترین مسائل کنونی آمریکا مهاجرت، تجارت و جنگ هستند که ترامپ بر خلاف سایر جمهوریخواهان بر آن تمرکز دارد. آنتون را میتوان جزو جریان جدیدی در جمهوریخواهی قلمداد کرد که طرفدار محافظهکاری ملیگرا هستند.
🔸او در مقاله دیگری به ایده نظم بینالمللی لیبرال انتقاد میکند؛ چراکه از اهداف اصلی خود (تأمین امنیت، اعتبار و رفاه مردم آمریکا) دور شده است. این موارد نشان میدهد آنتون مخالف نخبگانی است که به دنبال اشاعه لیبرالدموکراسی از طریق جنگ و آسیب به منافع ملی هستند. به عقیده او، آمریکا باید خود را اولویت قرار دهد نه دیگر کشورها را. میتوان گفت آنتون از همان ابتدا یک ترامپیست بوده است.
💢آنتون و دولت نخست ترامپ
🔸موقعیت سیاسی مایکل آنتون در دولت نخست ترامپ متأثر از درگیریهای داخل کابینه بود. پس از آنکه تیلرسون (وزیر امور خارجه) با اصرار ترامپ برای انتشار گزارشی مخالفت کرد که نشان میداد ایران تعهدات خود در برجام را نقض کرده است؛ ترامپ تیمی را تشکیل داد تا گزارشی را منتشر کنند که پایبندی ایران به توافق را رد میکرد. یکی از اعضای این تیم مایکل آنتون بود. آنتون در یکی از مواضع خود بیان کرده بود که برجام دارای نواقضی است و خروج یکجانبه آمریکا از برجام میتواند به رفع این نواقص بیانجامد.
🔸سپس حضور آنتون در دولت تحت تأثیر انتصاب جان بولتون به جای هربرت مکمستر به عنوان مشاور امنیت ملی قرار گرفت. به گفته برخی منابع، آنتون یکی از کسانی بود که قربانی پاکسازیهای شورای امنیت ملی توسط بولتون شد. او تا زمانی که بولتون به این سمت منصوب شود، سخنگوی شورا بود؛ اما پس از آن از شورا بیرون آمد. این اتفاق در کنار انتقادات پیشین آنتون به نومحافظهکاران نشان از مرزبندی او با گروه مذکور دارد. حال، او در نبود نومحافظهکاران به دولت ترامپ بازگشته است.
💢آنچه برای ایران اهمیت دارد
🔸آنتون در مقالهای که سال ۲۰۱۰ با نام «ایران و هزینههای سیاست مهار» اشاره میکند که اجرای این سیاست مشابه سیاست مهار شوروی، میتواند هزینههای غیرضروری را بر آمریکا تحمیل کند و به منافعاش در منطقه آسیب بزند؛ چراکه خطر ایران و برنامه هستهای آن به اندازه شوروی جدی نیست (در عوض میتوان به گزینه تغییر رژیم فکر کرد). نمیتوان با قطعیت گفت پس از ۱۵ سال آنتون به این مسئله چگونه نگاه میکند. با این حال او در دولت نخست ترامپ نشان داد با جمهوریخواهان تندرو فاصله دارد و موافق رویکرد ایدئولوژیک آنها در سیاست خارجه نیست. از این جهت، میتوان او را نزدیک به جریان ویتکاف-گابارد-ونس در کابینه ترامپ دانست.
🔸از این مهمتر، صلاحیت او به عنوان مسئول تیم فنی مذاکرات است. با بررسی گذشته آنتون نه تنها هیچ فعالیت تخصصی خاصی در خصوص بحث هستهای یافت نمیشود، بلکه برخی از نوشتههای او رنگ و بوی تئوری توطئه نیز دارند. او درگذشته سخنرانینویس بوش بوده، او پیش از پیروزی ترامپ در ۲۰۱۶ در مؤسسه کلرمونت فعالیت داشته و مقالات او ارتباط چندانی با بحثهای تخصصی ندارند. سابقه او نیز در این بحث اندک است.
✅این نکات میتوانند نشانههای مثبتی برای حضور او در مذاکرات باشند. او با نومحافظهکاران و جمهوریخواهان تندرو فاصله دارد. همچنین سابقه اندکش در حوزه هستهای میتواند دست طرف ایرانی را در مباحث فنی و تبادل امتیاز هستهای بازتر کند. اما نباید فراموش کرد که او تنها نیست و تیمی تخصصی همراه خود دارد. این میتواند مباحث کارشناسی را پیچیده کند.
🔄مطالب مرتبط
▫️چهار چالش فنی که میتواند منجر به شکست مذاکرات هستهای شود!
▫️تاجری در لباس یک دیپلمات؛ استیو ویتکاف کیست؟
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/376
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
#تحلیل_کوتاه
#مذاکرات_هستهای
📝عرفان علمشاهی
🔹مذاکرات هستهای امروز توسط عراقچی و ویتکاف در حالی برگزار شد که تیمهای فنی کارشناسی نیز حضور داشتند. دو روز پیش مایکل آنتون توسط دولت آمریکا به عنوان مسئول مذاکرات فنی آمریکا با ایران انتخاب شده بود. او مدیر «دفتر برنامهریزی سیاست» در وزارت خارجه آمریکا است. در دولت بوش، آنتون سخنرانینویس رئیسجمهور و در دولت نخست ترامپ نیز دستیار معاون ترامپ در ارتباطات راهبردی و سخنگوی شورای امنیت ملی بود. البته گذشته سیاسی آنتون به این موارد ختم نمیشود و نشانههایی را از رویکرد سیاسی او به ما میدهد.
💢یک محافظهکار ملیگرا
🔸آنتون در مقاله «انتخابات پرواز ۹۳» (که در میانه انتخابات ۲۰۱۶ منتشر شد) رویکرد سیاسی خود را در حزب جمهوریخواه به بحث میگذارد. او به جمهوریخواهان مخالف ترامپ (جمهوریخواهان سنتی و نومحافظهکار) انتقاد میکند که هیچ برنامهای برای نجات کشور از دست لیبرالها ندارند. به عقیده او مهمترین مسائل کنونی آمریکا مهاجرت، تجارت و جنگ هستند که ترامپ بر خلاف سایر جمهوریخواهان بر آن تمرکز دارد. آنتون را میتوان جزو جریان جدیدی در جمهوریخواهی قلمداد کرد که طرفدار محافظهکاری ملیگرا هستند.
🔸او در مقاله دیگری به ایده نظم بینالمللی لیبرال انتقاد میکند؛ چراکه از اهداف اصلی خود (تأمین امنیت، اعتبار و رفاه مردم آمریکا) دور شده است. این موارد نشان میدهد آنتون مخالف نخبگانی است که به دنبال اشاعه لیبرالدموکراسی از طریق جنگ و آسیب به منافع ملی هستند. به عقیده او، آمریکا باید خود را اولویت قرار دهد نه دیگر کشورها را. میتوان گفت آنتون از همان ابتدا یک ترامپیست بوده است.
💢آنتون و دولت نخست ترامپ
🔸موقعیت سیاسی مایکل آنتون در دولت نخست ترامپ متأثر از درگیریهای داخل کابینه بود. پس از آنکه تیلرسون (وزیر امور خارجه) با اصرار ترامپ برای انتشار گزارشی مخالفت کرد که نشان میداد ایران تعهدات خود در برجام را نقض کرده است؛ ترامپ تیمی را تشکیل داد تا گزارشی را منتشر کنند که پایبندی ایران به توافق را رد میکرد. یکی از اعضای این تیم مایکل آنتون بود. آنتون در یکی از مواضع خود بیان کرده بود که برجام دارای نواقضی است و خروج یکجانبه آمریکا از برجام میتواند به رفع این نواقص بیانجامد.
🔸سپس حضور آنتون در دولت تحت تأثیر انتصاب جان بولتون به جای هربرت مکمستر به عنوان مشاور امنیت ملی قرار گرفت. به گفته برخی منابع، آنتون یکی از کسانی بود که قربانی پاکسازیهای شورای امنیت ملی توسط بولتون شد. او تا زمانی که بولتون به این سمت منصوب شود، سخنگوی شورا بود؛ اما پس از آن از شورا بیرون آمد. این اتفاق در کنار انتقادات پیشین آنتون به نومحافظهکاران نشان از مرزبندی او با گروه مذکور دارد. حال، او در نبود نومحافظهکاران به دولت ترامپ بازگشته است.
💢آنچه برای ایران اهمیت دارد
🔸آنتون در مقالهای که سال ۲۰۱۰ با نام «ایران و هزینههای سیاست مهار» اشاره میکند که اجرای این سیاست مشابه سیاست مهار شوروی، میتواند هزینههای غیرضروری را بر آمریکا تحمیل کند و به منافعاش در منطقه آسیب بزند؛ چراکه خطر ایران و برنامه هستهای آن به اندازه شوروی جدی نیست (در عوض میتوان به گزینه تغییر رژیم فکر کرد). نمیتوان با قطعیت گفت پس از ۱۵ سال آنتون به این مسئله چگونه نگاه میکند. با این حال او در دولت نخست ترامپ نشان داد با جمهوریخواهان تندرو فاصله دارد و موافق رویکرد ایدئولوژیک آنها در سیاست خارجه نیست. از این جهت، میتوان او را نزدیک به جریان ویتکاف-گابارد-ونس در کابینه ترامپ دانست.
🔸از این مهمتر، صلاحیت او به عنوان مسئول تیم فنی مذاکرات است. با بررسی گذشته آنتون نه تنها هیچ فعالیت تخصصی خاصی در خصوص بحث هستهای یافت نمیشود، بلکه برخی از نوشتههای او رنگ و بوی تئوری توطئه نیز دارند. او درگذشته سخنرانینویس بوش بوده، او پیش از پیروزی ترامپ در ۲۰۱۶ در مؤسسه کلرمونت فعالیت داشته و مقالات او ارتباط چندانی با بحثهای تخصصی ندارند. سابقه او نیز در این بحث اندک است.
✅این نکات میتوانند نشانههای مثبتی برای حضور او در مذاکرات باشند. او با نومحافظهکاران و جمهوریخواهان تندرو فاصله دارد. همچنین سابقه اندکش در حوزه هستهای میتواند دست طرف ایرانی را در مباحث فنی و تبادل امتیاز هستهای بازتر کند. اما نباید فراموش کرد که او تنها نیست و تیمی تخصصی همراه خود دارد. این میتواند مباحث کارشناسی را پیچیده کند.
🔄مطالب مرتبط
▫️چهار چالش فنی که میتواند منجر به شکست مذاکرات هستهای شود!
▫️تاجری در لباس یک دیپلمات؛ استیو ویتکاف کیست؟
✅اندیشکده تهران✅
🌐https://institutetehran.com/art/376
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Shown 1 - 24 of 211
Log in to unlock more functionality.