04.04.202510:31
یعنی بقیه آدما، واسه این که قیافه کسی یادشون بمونه، اون فرد رو به یه شخصیت کارتنی تشبیه نمیکنن که یادشون بمونه؟
البته واسه ادم هایی که دورن و کمتر میبینمشون
البته واسه ادم هایی که دورن و کمتر میبینمشون


03.04.202521:36


03.04.202514:30
02.04.202522:42
کاش ای دل کور میگشتی
02.04.202512:26
بنظرم مغز آدمی خیلی زود شرطی میشه
مثلا اگر کاملا شانسی سکه پرتاب بشه و ۵ بار، پشت بیاد
مغز کم کم این رو میسازه که پرتاب بعدی هم باید پشت بیاد
هرچی تعداد دفعاتی که پشت هم پشت میاد بیشتر باشه، سوگیری مغز برای حدس بعدی هم بیشتر میشه
حالا سکه ۲ رو داره و تکرار شده
اگر تاس که شش وجه داره مثلا ۵ بار پرتاب بشه و ۲ بیاد برای دفعه بعد اومدن ۲ رو خیلی بیشتر مغز فکر میکنه ۲ خواهد اومد
*دواقع بنظرم هرچند احتمال رخ دادن چیزی کمتر باشه، و مداوم تکرار بشه، شدت سوگیری مغز تصاعدی زیاد میشه
این دوتا مثال خیلی ساده و پیش پا افتاده بود. اما چیزی که توی زندگی واقعی هست تاس شش وجهی نیست، بینهایت گزینه هست؛ مخصوصا زمان ما که تعداد انتخاب ها هم خیلی خیلی بیشتر شده.
توی چنین شرایطی اگه یه پیشآمد چندین بار تکرار بشه، چقدر زندگی و تفکرمون سوگیرانه خواهد بود؟
#برداشت_هایی_شاید_اشتباه
مثلا اگر کاملا شانسی سکه پرتاب بشه و ۵ بار، پشت بیاد
مغز کم کم این رو میسازه که پرتاب بعدی هم باید پشت بیاد
هرچی تعداد دفعاتی که پشت هم پشت میاد بیشتر باشه، سوگیری مغز برای حدس بعدی هم بیشتر میشه
حالا سکه ۲ رو داره و تکرار شده
اگر تاس که شش وجه داره مثلا ۵ بار پرتاب بشه و ۲ بیاد برای دفعه بعد اومدن ۲ رو خیلی بیشتر مغز فکر میکنه ۲ خواهد اومد
*دواقع بنظرم هرچند احتمال رخ دادن چیزی کمتر باشه، و مداوم تکرار بشه، شدت سوگیری مغز تصاعدی زیاد میشه
این دوتا مثال خیلی ساده و پیش پا افتاده بود. اما چیزی که توی زندگی واقعی هست تاس شش وجهی نیست، بینهایت گزینه هست؛ مخصوصا زمان ما که تعداد انتخاب ها هم خیلی خیلی بیشتر شده.
توی چنین شرایطی اگه یه پیشآمد چندین بار تکرار بشه، چقدر زندگی و تفکرمون سوگیرانه خواهد بود؟
#برداشت_هایی_شاید_اشتباه
01.04.202522:42
هر چه مینویسم
استعارهای جدید از دلتگیست.
کلافه میشوم و میسوزانمش،
اما همچنان کاغذ بوی دلتنگی میدهد و دلتنگی پابرجاست.
انرژی به شکل دیگر تبدیل میشود
اما گویی دلتنگی پا برجا تر است.
همیشه به شکل دلتنگی مانده و خواهد ماند.
-چرندیات #خودم
استعارهای جدید از دلتگیست.
کلافه میشوم و میسوزانمش،
اما همچنان کاغذ بوی دلتنگی میدهد و دلتنگی پابرجاست.
انرژی به شکل دیگر تبدیل میشود
اما گویی دلتنگی پا برجا تر است.
همیشه به شکل دلتنگی مانده و خواهد ماند.
-چرندیات #خودم
Reposted from:
ذهن خش دار

03.04.202523:01
آه ای کاش این تن بسیار بسیار سخت ذوب میشدی، آب میشدی و خود را در شبنمی محو میساختی، یا کاش جاودان خدای استوار ننهاده بودی کیش قانون فرمان ششم خود را به آخشیج خودکشی خدایا !خدایا! چه فرساینده،بیات ،بی مزه، و ناسودمند مینمایند نزد من همه آیین کاربردهای این جهان !
تفو بر جهان باد، آه تفو، و این باغی است هرزه علف ناکشیده که میروید تا دانه دهد؛چیزهای تبهگن و ناخوشایند در طبیعت این باغ را سراسر تصاحب کرداند.
-هملت
تفو بر جهان باد، آه تفو، و این باغی است هرزه علف ناکشیده که میروید تا دانه دهد؛چیزهای تبهگن و ناخوشایند در طبیعت این باغ را سراسر تصاحب کرداند.
-هملت
03.04.202512:04
02.04.202519:20
ترجمه متن اولش:
https://t.me/nameless_031/10929
https://t.me/nameless_031/10929
01.04.202523:41
بخشی از ابر شلوارپوش
فکر میکنی بیمارم؟
آری، بیمارم!
چگونه این قلب را از شر خود خلاص کنم؟
چگونه آن را از سینه بیرون بکشم،
آن را له کنم، پرتابش کنم، لگدمالش کنم؟
عشق آمد—
و درونم آتش افروخت.
میخواستم چیزی بگویم،
اما زخمهای لبم فریاد میزدند.
میبینی؟
این قلب مثل یک چمدان پاره است،
که دیگر چیزی در آن جا نمیگیرد.
آنها میگویند:
"دنیا زیباست!"
آری، اگر دنیا شبیه یک چایخانهٔ فاحشهها باشد،
آری، اگر روی هر میز، یک مست، و در هر صندلی، یک دیوانه بنشیند!
آه، به من رحم کنید!
بگذارید فریاد بزنم،
بگذارید قلبم را پاره کنم!
مایاکوفسکی
فکر میکنی بیمارم؟
آری، بیمارم!
چگونه این قلب را از شر خود خلاص کنم؟
چگونه آن را از سینه بیرون بکشم،
آن را له کنم، پرتابش کنم، لگدمالش کنم؟
عشق آمد—
و درونم آتش افروخت.
میخواستم چیزی بگویم،
اما زخمهای لبم فریاد میزدند.
میبینی؟
این قلب مثل یک چمدان پاره است،
که دیگر چیزی در آن جا نمیگیرد.
آنها میگویند:
"دنیا زیباست!"
آری، اگر دنیا شبیه یک چایخانهٔ فاحشهها باشد،
آری، اگر روی هر میز، یک مست، و در هر صندلی، یک دیوانه بنشیند!
آه، به من رحم کنید!
بگذارید فریاد بزنم،
بگذارید قلبم را پاره کنم!
مایاکوفسکی
14.01.202517:27
شراب با منِ افسردهجان چه خواهد کرد
-رهی
پ.ن: شراب آنچیزی که هست رو شدت میبخشه
-رهی
پ.ن: شراب آنچیزی که هست رو شدت میبخشه
03.04.202522:30
03.04.202520:39
ای آرزوی محال، امشب کجاستی؟
03.04.202512:03
02.04.202514:47
چطور آدما میتونن راجب ایران حرف بزنن
ولی قلبشون تند تر نزنه؟ چشما پر اشک نشه؟
ولی قلبشون تند تر نزنه؟ چشما پر اشک نشه؟
01.04.202523:35
به لیلیچکا
دودِ تنباکو هوا را خفه کرده است،
اتاق—فصلی از جهنم!
پنجره را باز کن تا ببینی
که آسمان چگونه میسوزد،
و اینکه شهر چقدر بیرحمانه نمیخواهد بداند که میمیریم.
هرگز!
دوباره تو را صدا نخواهم کرد،
و دوباره از درد لبخند نخواهم زد.
بیا با آخرین تلخی
عشقِ رنجآور را بدرقه کنیم.
دلمردهای؟
—نترس، عزیزم!
در این شب تاریک و بارانی،
بیا غم و اندوه خود را به هم بدهیم.
میبینی؟
جهان مثل یک زخمِ کهنه شکاف برداشته است،
و آسمان با ابرهای سربی فریاد میزند.
به یاد داشته باش،
هر وقت که بخواهی—
عشقِ من همیشه با تو خواهد بود.
مایاکوفسکی
دودِ تنباکو هوا را خفه کرده است،
اتاق—فصلی از جهنم!
پنجره را باز کن تا ببینی
که آسمان چگونه میسوزد،
و اینکه شهر چقدر بیرحمانه نمیخواهد بداند که میمیریم.
هرگز!
دوباره تو را صدا نخواهم کرد،
و دوباره از درد لبخند نخواهم زد.
بیا با آخرین تلخی
عشقِ رنجآور را بدرقه کنیم.
دلمردهای؟
—نترس، عزیزم!
در این شب تاریک و بارانی،
بیا غم و اندوه خود را به هم بدهیم.
میبینی؟
جهان مثل یک زخمِ کهنه شکاف برداشته است،
و آسمان با ابرهای سربی فریاد میزند.
به یاد داشته باش،
هر وقت که بخواهی—
عشقِ من همیشه با تو خواهد بود.
مایاکوفسکی
03.04.202521:39
03.04.202518:33
ترکیب موسوی و شجریان=مراسمات ختم


03.04.202508:30
ابوسعید ابوالخیر
02.04.202512:34
01.04.202523:01
Shown 1 - 22 of 22
Log in to unlock more functionality.