Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
کانون زنان ایرانی avatar

کانون زنان ایرانی

‌‎کانون زنان ایرانی| جایی برای نقد فمینیستی اتفاقات روز
......
سایت: www.ir-women.com
‌‎تلگرام: irwomen
اینستاگرام: Ir__women
‌‎توییتر: Ir__women
‌‎پادکست: Ir__women.Ravizan
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateNov 22, 2015
Added to TGlist
Feb 28, 2025
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25MAR '25APR '25APR '25APR '25

Popular posts کانون زنان ایرانی

روایت تلخ مرگ فاطمه حسونا؛ قهرمان مستند ایرانی در حمله اسرائیل کشته شد

رضا معینی

فاطمه حسونا، فتوژورنالیست ۲۵ ساله‌ی فلسطینی، شخصیت اصلی مستند «روحت را در دست بگیر و قدم بزن»، ساخته‌ی سپیده فارسی، فیلم‌ساز خوش‌نام ایرانی بود. فاطمه که در «چشمان غزه» نام داده بودند، در بمباران شمال غزه به همراه ۹ عضو دیگر خانواده‌اش جان باخت.
یک روز پیش از کشته شدن این خبرنگار-عکاس، اعلام شد که فیلم سپیده فارسی در بخش ACID جشنواره فیلم کن برگزیده شده است.
پس از حمله‌ی حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل، در حمله‌های ارتش اسرائیل به غزه، بیش از ۲۰۰ خبرنگار و پیشه‌کار رسانه‌ای کشته شدند. این میزان کشتار در تاریخ معاصر جهان بی‌سابقه است.
منبع: اینستاگرام نگارنده
27.03.202512:28
نامه‌ای به منصوره قدیری جاوید
منصوره! بغضی در گلویم مانده است

یاسمن آرنگ

کانون زنان ایرانی

 
منصورۀ عزیز،
 
مدتی است در خاک پناه گرفته‌ای، سرانجام ناهمسرت تو را به آرامش ابدی رساند. دیگر تنت کبود و صورتت سیاه نمی‌شود. دیگر نگران پسرت نیستی. حتی به صمیمی‌ترین دوستانت نمی‌گفتی که بر تو چه می‌گذرد. تو خبرنگار موفقی بودی و ناهمسرت، وکیل ناموفقی که گویا تو و بدن نازنینت باید تاوان این فاصله را می‌دادید.
 
بغضی در گلویم مانده است که آن روز، همسایه‌ها صدای فریادت را شنیدند، اما گفتند: «دعوای زن و شوهر را ابلهان باور کنند!» وقتی از جلوی اتاق پسرت رد شدی، یک‌باره با دمبل به سرت کوبید، روی زمین افتادی. سپس، روی تو نشست و دوباره با همان دمبل ضربه‌ای به سرت زد. وقتی دید سرت شکسته، به آشپزخانه رفت، کاردی برداشت و متوجه شد که تو روی تخت نشسته‌ای. در این هنگام، با چاقو دو ضربه به گردنت زد و تو برای همیشه خاموش شدی.
 
همسایه‌ها گزارش دادند که پس از مدتی، صدای درگیری قطع شد و ناهمسرت سعی داشت شبانه جسم نازنینت را از خانه بیرون ببرد. منصوره جان، تو خود صدای زنان بودی، خبرنگار و پژوهشگر، اما صدای مظلومیتت را کسی نشنید.
 
عجیب نیست؟ آن‌هایی که از قانون بیشتر می‌دانند، راحت‌تر زنان را می‌کشند. پدر رومینا هم بعد از مشورت با وکیل، ارادهٔ محکمی برای کشتن او پیدا کرد. دوستی می‌گفت: «مردان تصور می‌کنند زنان از طرف خانواده و قانون حامی ندارند و هر بلایی بخواهند می‌توانند سرشان بیاورند.» و مگر دارند؟! مگر نبود همسر فاطمه برهی که سر او را کنار شط برید و بعد از سه ماه از زندان آزاد شد و با شخص دیگری ازدواج کرد؟
 
منصوره جان، بعد از تو زنان بسیاری به دست شوهر یا دیگر مردان خانواده‌شان کشته شدند. تنها در ۹ روز نخست اسفند جاری، ۶ زن به دست شوهرانشان به قتل رسیدند و لایحهٔ منع خشونت علیه زنان هنوز تصویب نشده است. هرچند سال یک‌بار از گنجه بیرون می‌آید، در دستور کار قرار می‌گیرد، تنها ایرادهایی به اسمش گرفته می‌شود و تغییری در نامش می‌دهند. سپس دوباره، به آن پستو برای خاک خوردن بازمی‌گردد. در این میان، زنانند که جان می‌دهند و در خاک می‌شوند. هنوز از قانون حمایتی—به هر اسمی—خبری نیست.
 
هنوز دیهٔ جان و اعضای تن زن از بیضهٔ چپ مرد کمتر است و ایران جزو نوزده کشوری است که قانونی برای حمایت از زنان در برابر خشونت ندارد.
 
اکنون ناهمسرت اعتراف کرده است که از کشتنت پشیمان نیست و خاطرنشان کرده که با قصد قبلی دست به این جنایت زده و پسرت از مجازات قاتلت گذشته است. وکیلت گفته قاتل تو، مردی بسیار باهوش و زیرک است و در دادگاه خود را به جنون زده است.
 
منصوره جان،
تنها ۵۱ سال زیستی، اما سن ما زنان در ایران را از روی شناسنامه نباید خواند؛ باید از زخم‌هایی که بر روان دردکشیده‌مان خورده، شمرد. می‌پرسند چرا میل به ازدواج در دختران به‌طور چشمگیری کاهش یافته است. چرا میانگین سنی ازدواج دختران ۵.۵ سال افزایش یافته، با آنکه تسهیلات ازدواج رو به افزایش است؟ چرا از آن‌سو، آمار طلاق نیز رو به فزونی است؟
 
وقتی مردان از مجازات بازدارنده مصون‌اند، زنان در کنارشان امنیت جانی ندارند و آمار خشونت خانگی و کشتار زنان به دست شریک زندگی‌شان، تکان‌دهنده است. این رشته سر دراز دارد منصوره جان
بخواب، خواهر
.آرام بگیر.
روحت شاد.
 
 
۲۴ اسفند سه
یاسمن آرنگ 
 
17.04.202512:29
سرزمین دیگری نیست

سازندگان: باسل ادرا، حمدان بلال، یووال ابراهام، راشل سور/برنده اسکار ٢٠٢۵

نگین همایونی

کانون زنان ایرانی

ما چمن داریم. وجود داره
کوه داریم. وجود داره
مرغداری داریم. وجود داره
خونه داریم. وجود داره
سنگ داریم. وجود داره
اینها را دختر کوچکی می‌‌‌‌گوید که در حال رفتن به مدرسه است، دور و برش را نگاه می‌کند، و هر آنچه آنجاست، که در زمینِ آنهاست؛ که متعلق به آنهاست را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نام می‌برد. حتی خانه‌‌‌‌‌ای که هر روز ویران می‌شود. این شعر یک مشق است برای مقاومت، برای از یاد نبردن برای ماندن.
“سرزمین دیگری نیست” روایت رنج هر روزه مردمانی‌ست که به امید زنده‌اند و مقاومت، بزرگترین بخش روزمره‌گیشان است. یک روایت انسانی از تراژدی طولانی مدت به وسعت یک تاریخ. باسل جوان بیست و چند ساله اهل مسافر یطا در کرانه باختری، کنشگر و ژورنالیست فلسطینی راوی لحظه‌های این استقامتِ هر روزه است. یک رنجِ آرام و کشدار. از بدو تولد که ارتش حکم به خروج آنها داده، بارها و دفعه‌ها با مردمش طعم شکست را چشیده ولی به پیروزی باور دارد. در خانواده‌ای که همه کنشگر و مبارزند. قصه غصه‌شان را از ابتدا می‌گوید، از وقتی پنج ساله است. با تصاویر آرشیوی که همه توسط خود آنها ثبت شده. فیلم انگار در ورطه تکرارِ وقایع است. تکراری که درد روزهای مردمان آنجاست. هر هفته خانه‌ای را خراب می‌کنند و مردم را آواره غارها و زیرزمین‌ها تا وادارشان کنند از آنجا بروند، برای تصاحب باقیمانده زمین‌هاشان. دادگاهی که بیست و دو سال طول می‌کشد تا بهشان حکم کند از زمین‌‌هاشان بروند. و هویت این روستای باستانی نابود شود. هنگام تماشای فیلم همین تکرار، همین کشندگی آرام بی‌صدا، گریبانت را می‌گیرد. باسل فیلمبرداری جدی و ثبت وقایع و مدارک جرم و جنایت وخشونت شهرک‌نشینان و ارتش اسراییل را از تابستان ۲۰۱۹ آغاز می‌کند. به گفته خودش وقتی که پایان شروع می‌شود. یکسال بعد یووال خبرنگار مستقل اسراییلیِ ضد سیاستهای اسراییل، برای نوشتن گزارش علیه تخریب و تبعید به مسافر یطا وارد می‌شود و این آغاز دوستی و همکاری آنان است. از همان ابتدا همه با آغوش باز می‌پذیرندش، آنها آماده‌اند دست یاری هر کس را بفشارند. از این پس فیلم در خلال نشان دادن و بازگویی آنچه ارتش اسراییل بر اهالی روا می‌دارد به رابطه بین باسل و یووال می‌پردازد؛ به عنوان دو جوان که فاصله چندانِ مکانی با هم ندارند؛ اما یکی در پی مبارزه هر روزه برای حق حیات و داشتن خانه است و دیگری هر آنچه که باسل به ناحق از او گرفته شده است را دارد.
فیلم  با توجه به امکانات و شرایطِ ساخت انسجام خوبی دارد. هر کس در نقش واقعی خودش است و به همین علت حس صحنه‌ها به خوبی منتقل می‌شود. لرزشهای دوربین هنگام تخریب یا دویدن اضطراب و دلهره را کاملا انتقال می‌دهند. استفاده حداقلی از موسیقی و به جای آن صدای محیط، بولدوزرها و صدای گریه کودکان یا سکوتهای طولانی از خلا‌های تصویری کاسته و به بار عاطفی صحنه‌ها کمک کرده است. گاهی از ریتم می‌افتد که بیشتر در گفتگوهای دو نفره باسل و یووال است. مشخصا این گفتگوها در فیلم گنجانده شده تا نزدیکی و در عین حال تفاوت دنیای این دو جوان نشان داده شود اما بعضا پس‌زننده است. در جاهایی بازخورد یووال به گونه‌ایست که دیالوگها مصنوعی و شاید تحمیلی به‌نظر می‌رسند. انگار او از دنیای بغل دست خود که پا به آن گذاشته بی‌خبر است. جوریکه گویی بیرون گود است؛ البته که او بیرون است ولی برای کسی‌که دغدغه‌مند کمک به مردم زیر ظلم فلسطین است و خودش دو سال به آنجا رفت و آمد دارد و همه چیز را می‌داند زیادی در برخی موارد ناآگاه به‌نظر می‌رسد.”تو که حقوق خوانده‌ای نمی‌توانی کار کنی؟!” یا “به‌خاطر پول نمی‌تونی ازدواج کنی؟ پس به‌خاطر چی؟!” و باسل باید توضیح دهد که “این خاک ثبات ندارد.” تا برسند به این جمله که اگر دولتِ دموکراتیک تشکیل شود هر مجوزی صادر می‌شود و باسل هم می‌تواند به یووال سر بزند. از این دست حرفها که تحمیلی و کمی مصنوعی به‌نظر می‌رسد. گرچه که حضور دو فیلمساز فلسطینی و دو فیلمساز اسراییلی فیلم را تبدیل به پروژه‌ای نمادین کرده که قرار است فراتر از مرزهای سیاسی باشد؛ و خشونت را نه به عنوان امری تصادفی بلکه به مثابه حذف سیستماتیک فلسطینیان نشان می‌دهد.
ادامه را در لینک زیر ببینید:

https://ir-women.com/20774
31.03.202513:45
تحلیلی جامعه شناختی

سمانه کوهستانی*

کانون زنان ایرانی
با ورود هوش مصنوعی به زندگی روزمره و  تصمیم گیری های اجتماعی مسائل مرتبط با تبعیضهای  نهادینه شده در این تکنولوژی بیش از پیش حائز اهمیت  میشوند. در این بین تبعیض جنسیتی به شدت مورد  توجه قرار گرفته است زیرا هوش مصنوعی به دلیل  استفاده از داده های تاریخی و اجتماعی ممکن است.  به طور ناخواسته نابرابریهای جنسیتی را بازتولید و  تشدید کند. 
برای درک چگونگی بازتولید تبعیض جنسیتی در  سیستم های هوش مصنوعی ابتدا باید به ساختار  اجتماعی و فرهنگی تولید این تکنولوژی ها توجه کنیم.  بسیاری از الگوریتمهای هوش مصنوعی با داده هایی  آموزش میبینند که به شکلی پنهان حامل کلیشه ها و  نابرابری های جنسیتی‌اند وقتی سیستم های هوش  مصنوعی از این داده ها استفاده میکنند به بازتاب این  سوگیری ها در تصمیم گیریهای خود ادامه میدهند. بر این اساس هوش مصنوعی نه تنها از تبعیضهای  موجود در داده های تاریخی تأثیر می پذیرد بلکه این  تبعیض ها را در لایه های مختلف تصمیم گیری های  اجتماعی نیز بازتولید میکند. 
مصادیق تبعیض جنسیتی در هوش مصنوعی 
▪ سوگیری داده ها 
داده های استفاده شده برای آموزش هوش مصنوعی  غالباً از ساختارهای جامعه ای نشات میگیرند که در  آنها تبعیض جنسیتی نهادینه شده وجود دارد. برای  مثال اگر الگوریتم های استخدامی هوش مصنوعی با  داده های مربوط به گذشته ای آموزش ببینند که در آن  مردان بیشتر در پستهای مدیریتی حضور داشته اند  احتمال زیادی وجود دارد که این الگوریتم ها نیز تمایل  بیشتری به انتخاب مردان نشان دهند. این مسئله  میتواند باعث تداوم نابرابریهای شغلی بین زنان و  مردان شود.
▪ کلیشه های جنسیتی در دستیارهای هوش مصنوعی
دستیارهای صوتی هوش مصنوعی، همچون الکسا و سیری اغلب با صدای زنانه و رفتاری مطیعانه طراحی شده اند. این ویژگیها میتواند تصویری کلیشه ای از زنان به عنوان موجودات مطیع و خدمت گزار را در اذهان عمومی تقویت .کند این کلیشه در بلندمدت میتوانند تأثیری عمیق بر رفتارها و انتظارات اجتماعی از زنان داشته باشند.
ادامه مطلب را در لینک بخوانید:

https://ir-women.com/20747
زهره و زهرا دادرس با توقف اجرای حکم آزاد شدند

زهره دادرس و زهرا دادرس، فعالان حقوق زنان پس از پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی پرونده‌ شان در دیوان عالی کشور، امروز یکشنبه ۱۷ فروردین‌ماه با توقف اجرای حکم حبس از زندان لاکان رشت آزاد شدند.

مادر این دو زندانی در صفحه شخصی خود اعلام کرد که دیوان عالی کشور درخواست اعاده دادرسی زهره و زهرا را پذیرفت و دستور توقف اجرای حکم صادر شد. او افزود که با ارجاع پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان گیلان و تا زمان دادرسی مجدد، این افراد امروز از زندان لاکان رشت آزاد شدند.
سرزمین دیگری نیست

ساخته: باسل ادرا، حمدان بلال، یووال ابراهام، راشل سور/برنده اسکار ٢٠٢۵
آیا برای پایان دادن به آپارتاید جنسیتی اقدام خواهید کرد، یا در تاریخ به‌خاطر سکوت‌تان یاد خواهید شد

بنیاد ملاله یوسفزی از جهان بار دیگر خواسته است که «آپارتاید جنسیتی» را در افغانستان زیر اداره طالبان به‌عنوان جنایت علیه بشریت به رسمیت بشناسد.

در بیانیه این نهاد خطاب به جهان آمده است: «آیا برای پایان دادن به آپارتاید جنسیتی اقدام خواهید کرد، یا در تاریخ به‌خاطر سکوت‌تان یاد خواهید شد؟»

این بنیاد همچنان از دنیا خواسته است که طالبان را در برابر رفتارشان پاسخگو بسازند.

در بیانیه این بنیاد آمده است که دختران افغانستان چهار سال است که از تحصیل محروم شده‌اند، نه به دلیل جنگ یا بحران، بلکه فقط به این دلیل که دختر هستند.

بنیاد ملاله اضافه کرده است که با سازمان‌های بومی که با وجود ممنوعیت آموزش متوسطه، همچنان زمینه تحصیل را برای دختران فراهم می‌کنند، همکاری دارد و از آن‌ها حمایت می‌کند.

شایان ذکر است که محرومیت زنان و دختران از آموزش و تحصیل با واکنش‌های گسترده جهانی مواجه شده است.

با آن هم طالبان تروریست همچنان به نقض حقوق و آزادی‌های زنان و دختران ادامه داده‌اند و از ستمگری دست بردار نیستند.
منبع:nrfnews
یک بار دیگر فروشی نیستیم
به مناسبت روز سرزمین فلسطین* و تداوم نسل‌کشی اسرائیل در غزه

شاعر: سپیده جدیری

کانون زنان ایرانی


به سرنوشت چه کسی بازمی‌گردیم؟
ساعتی بر فراسوی غزه می‌کوبد
از فرسنگ‌های تنهایی تا غزه می‌کوبد

و من که از دردهای هستی
یک غم را کافی می‌دانم فقط یک غم
یک بار دیگر نگران چه هستم؟

یک بار دیگر شاهدم از فانوس دریایی
یک بار دیگر شاهدم چون سنگ‌های کودکانه بر آب‌های غزه می‌کوبم

یک بار دیگر غرورِ آسمانم
یک بار دیگر شکوهِ بی‌امانم
یک بار دیگر خوابم نبرده است
یک بار دیگر چو مرگ، بی‌کرانم
یک بار دیگر از بلندای قامتِ سرو
یک بار دیگر از صدای تمامیتِ درد
یک بار دیگر فروشی نیستیم
یک بار دیگر بر شما فرا می‌ایستیم
یک بار دیگر دمیدن
یک بار دیگر تمام‌قد، تمام‌غزه می‌کوبم.

*سی‌ام مارس را فلسطینیان در هر گوشه‌ای از جهان، به عنوان «روز سرزمین» گرامی می‌دارند.
در چنین روزی در سال ۱۹۷۶، نیروهای رژیم آپارتاید اسرائیل، شش «شهروند» فلسطینی را تنها به دلیل شرکت در اعتراضات مسالمت‌آمیز علیه زمین‌دزدی بی امان شهرک‌نشینان استعمارگر، به قتل رساندند.
ویدا ربانی از زندان اوین آزاد شد

ویدا ربانی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی پس از تحمل ۳۲ ماه حبس با صدور حکم آزادی مشروط از زندان اوین آزاد شد. در متن توییتی که پرتو برهان‌پور وکیل او ساعاتی قبل منتشر کرده، آمده است: «ویدا ربانی، روزنامه‌نگار زندانی با صدور حکم آزادی مشروط امروز بیستم فروردین ماه از زندان اوین آزاد شد.»
Log in to unlock more functionality.