
Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Лачен пише

Реальний Київ | Украина

Реальна Війна

Україна Online: Новини | Політика

Телеграмна служба новин - Україна

Резидент

Anarchy of words
استراکچر کلماتم آنارشی دارند
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateJul 15, 2018
Added to TGlist
Oct 30, 2024Records
20.03.202523:59
561Subscribers31.03.202523:59
300Citation index16.03.202517:07
245Average views per post16.03.202517:07
245Average views per ad post02.11.202423:59
8.77%ER16.03.202517:07
44.06%ERR

15.04.202514:47
26.03.202513:00
گاه گاهی صدایم کن
روی زخمهایم با هجای میم
آخر اسمم چسب زخم بزن
روی زخمهایم با هجای میم
آخر اسمم چسب زخم بزن
17.04.202507:40
چه چیز بازنمایی را محدود میکند؟
"برشت" رختچرکهای خیس را در سبد زن هنرپیشه میگذاشت تا موقع راهرفتن لمبرهایش درست بجنبد، حرکتی خاصِ آن رختشوی بیگانه. این درست؛ اما این کاری احمقانه است، نه؟ چون آنچه در سبد سنگینی میکند نه رختچرکها که زمان است، تاریخ، و وزن چنین چیزی را چگونه میشود نمایش داد (بازنمایی کرد)؟ بازنمایی (نمایندگی) امر سیاسی ممکن نیست: امر سیاسی دربرابر هرگونه نمونهسازی ایستادگی میکند، حتی هنگامی که خود مصمماید آن را هرچه بیشتر راستنما سازید. برخلاف باور دیرین همهی هنرهای اجتماعیگرا (سوسیالیستی)، آنجا که سیاست آغاز میشود همانجا است که محاکات پایان میپذیرد.
━━━━━━━━━━━
رولان_بارت
"برشت" رختچرکهای خیس را در سبد زن هنرپیشه میگذاشت تا موقع راهرفتن لمبرهایش درست بجنبد، حرکتی خاصِ آن رختشوی بیگانه. این درست؛ اما این کاری احمقانه است، نه؟ چون آنچه در سبد سنگینی میکند نه رختچرکها که زمان است، تاریخ، و وزن چنین چیزی را چگونه میشود نمایش داد (بازنمایی کرد)؟ بازنمایی (نمایندگی) امر سیاسی ممکن نیست: امر سیاسی دربرابر هرگونه نمونهسازی ایستادگی میکند، حتی هنگامی که خود مصمماید آن را هرچه بیشتر راستنما سازید. برخلاف باور دیرین همهی هنرهای اجتماعیگرا (سوسیالیستی)، آنجا که سیاست آغاز میشود همانجا است که محاکات پایان میپذیرد.
━━━━━━━━━━━
رولان_بارت
07.04.202514:04
گاو ما شیر نمیدهد ولی عجب شاخهایی دارد
17.04.202508:14
در این متن ،رولان_بارت به نوعی از بازنمایی اشاره میکند که به نظر میرسد قادر به انتقال کامل و دقیق واقعیتهای سیاسی و اجتماعی نیست. یکی از محدودیتهای بازنمایی، عدم توانایی در نشان دادن ابعاد پیچیده و عمیق تاریخ و زمان است. در واقع، زمان و تاریخ به عنوان مؤلفههایی سنگین و غیرقابللمس، به سادگی قابل نمایش نیستند. علاوه بر این، امر سیاسی خود یک مقوله پیچیده است که ممکن است در برابر هر گونه نمایندگی مقاومت کند. به عبارت دیگر، هر تلاشی برای محاکات یا نمونهسازی از سیاست میتواند با چالشهایی مواجه شود، زیرا سیاست به ذات خود دارای تنوع و پیچیدگیهای زیادی است که نمیتوان آن را به سادگی در قالب یک تصویر یا نمایش مشخص کرد و از نظر تحلیل هم، دقیق و مشخص نیست و در مفاهیم متضاد بازتاب یافته است و برای حفظ کردن مقام و قدرت خود تا جایی که هر پدیده غیر از خودش را، هر چند دارای ربط سیاسی باشد؛ به کنار مینهد و در عمل، انگارههای تسلط را در بر دارد؛ انگارههای استوار بر زور، عقاید حاکم و قوانینی که از نظر سیاسی دستکاری شده اند. به این ترتیب هنرهای اجتماعیگرا یا سوسیالیستی، زمانی که به سیاست و مسائل سیاسی وارد میشوند، ممکن است از جنبههای خلاقانه و هنری خود فاصله بگیرند و به جای آنکه به عنوان یک ابزار خلاقانه برای بیان ایدهها و احساسات عمل کنند؛ به ابزاری برای تبلیغ یا ترویج ایدئولوژیهای سیاسی، یا به نوعی محاکات یا تقلید از واقعیت تبدیل شوند و این میتواند منجر به محدودیتهای بیشتری در زمینه خلاقیت و آزادی هنری شود.
━━━━━━━━━━━
شهیا_مفرح
━━━━━━━━━━━
شهیا_مفرح
28.03.202507:05
جمع جمعه در اقدسیه شامل قدس هم میشود یا کلاغها منقار قارهای فرا فاحشهاند ...وقتی آب دهان بیفتد توی شعار یعنی مرگ روی بیلبوردها لیز میخورد لای جمعیت ...شغال سقزده در جنبش لاطائلات یعنی رقاصهها فلسهای فلسطینی میپوشند زیر آب عربی برقصند ...بخندند به ریش مالیخولیای بزهای لباده پوش
#شهیا_مفرح
━━━━━━━━━━
استراکچر کلماتم آنارشی دارند
https://t.me/shahya_m
ANARCHY OF WORDS
#شهیا_مفرح
━━━━━━━━━━
استراکچر کلماتم آنارشی دارند
https://t.me/shahya_m
ANARCHY OF WORDS
11.04.202508:42
قرار بود
از همهی عرقهای سگی
مست شوم
تا پاچهی هیچ شعری
را اول بهار نگیرم
تا تو ایستگاه یک
فرود شوی
تا من دستم را لای هر
درزی نبرم
قرار بود ترامپ از
سطر قرمزم
بیفتد لبهی جدول
قرار بود یک مگسکش قوی
بازار روضه را
کساد کند
و یک مرغدانی از وسط لانهی
روباه تجمع کند در
انقلاب بعدی
قرار بود پرتغال فروش گم شود
بین اینهمه آگهی
و من سرم را
وسط روزنامهها
سبز کنم برای هفت سین
تو قرمزتر از همیشه
بیفتی از
قانون نیوتن
و من تا میتوانم
از سورهی سیرابی و سیخ و ساتور
دور روبان بزنم به پای عید،
به سیو سومین سین شیطانیام
قرار بود
تو فقط به آخرین جزء من
ایمان بیاوری
و من
تا میتوانم تقلا کنم
از فرو دادن
هر عصیان
#شهیا_مفرح
#فرا_گفتار
از همهی عرقهای سگی
مست شوم
تا پاچهی هیچ شعری
را اول بهار نگیرم
تا تو ایستگاه یک
فرود شوی
تا من دستم را لای هر
درزی نبرم
قرار بود ترامپ از
سطر قرمزم
بیفتد لبهی جدول
قرار بود یک مگسکش قوی
بازار روضه را
کساد کند
و یک مرغدانی از وسط لانهی
روباه تجمع کند در
انقلاب بعدی
قرار بود پرتغال فروش گم شود
بین اینهمه آگهی
و من سرم را
وسط روزنامهها
سبز کنم برای هفت سین
تو قرمزتر از همیشه
بیفتی از
قانون نیوتن
و من تا میتوانم
از سورهی سیرابی و سیخ و ساتور
دور روبان بزنم به پای عید،
به سیو سومین سین شیطانیام
قرار بود
تو فقط به آخرین جزء من
ایمان بیاوری
و من
تا میتوانم تقلا کنم
از فرو دادن
هر عصیان
#شهیا_مفرح
#فرا_گفتار
07.04.202513:54
آلن تورینگ میگوید: «یک ماشین هرگز فلان کار را نمیکند». و این «فلان»، میتواند هر چیزی باشد.
بسیاری از مردم تصور میکنند که ماشینها و سیستمهای هوش مصنوعی به سطحی از تفکر و آگاهی دست یافتهاند که مشابه انسانهاست. این تصور غالباً ناشی از تبلیغات و ادعاهای غیرواقعی محققان و رسانهها است که به طور اغراقآمیز تواناییهای هوش مصنوعی را توصیف میکنند.
انسانها دارای احساسات، تجربیات، آگاهی و تواناییهای پیچیدهای هستند که در فرآیندهای تفکر آنها دخیل است. این شامل قضاوت، استدلال، خلاقیت و احساسات انسانی میشود و یک نوع رویداد فیزیکی را در منشأ مغز توصیف و دنبال میکنند.بعبارتی فقط از طریق نقش کارکردی خود ایجاد میشوند و ورودیها و خروجیهای رفتاری هستند.
هوش مصنوعی، بر اساس الگوریتمها و دادهها عمل میکند. آنها میتوانند الگوها را شناسایی کنند و تصمیماتی بر اساس دادهها بگیرند، اما این فرآیندها با تفکر انسانی متفاوت است. هوش و هوشیاری تنها در سیستم های فیزیکی خاصی میتواند درک شود زیرا ویژگی هایی دارد که ضرورتا به یک ساختار فیزیکی وابسته اند
رسانهها و برخی محققان تواناییهای هوش مصنوعی را به گونهای توصیف میکنند که گویی این سیستمها دارای آگاهی یا تفکر مستقل هستند. این میتواند باعث سردرگمی عمومی شود و سوءتفاهماتی را ایجاد کند که انتظارات غیر معقولی از فناوریهای هوش مصنوعی شکل گیرد. این ادعا را به سمت ارزانترین کالا در ابتذال ادبیات می کشانم و آن تولید و نقد شعر توسط هوش مصنوعی است. اینجاست که سوالاتی درباره اعتبار و ارزش آثار هنری و ادبی به وجود آمده است. اگر شاعری برای تایید اثرش به هوش مصنوعی نیاز داشته باشد، ممکن است این سوال مطرح شود که آیا اثر او واقعاً خلاقانه است یا صرفاً یک بازتولید از دادههای موجود؟
آیا تایید هوش مصنوعی میتواند به اعتبار یک اثر هنری بیفزاید یا آن را کاهش دهد؟
ایا وابستگی به هوش مصنوعی در تولید شعر و نقد ادبی میتواند اصالت آن را زیر سوال ببرد؟
به عقیدهی من هنر باید از انسانها بیاید و هرگونه وابستگی به هوش مصنوعی در این زمینه، میتواند اصالت آن را زیر سوال ببرد.
شاعران، نویسندگان مبتنی بر هوش مصنوعی، ممکن است تصور کنند که این سیستمها درک عمیقی از زبان و مفاهیم دارند، در حالی که در واقع آنها فقط الگوهای زبانی را شناسایی و تولید میکنند و درک واقعی از وضعیتها و عواطف انسانی ندارند. البته شعر میتواند توسط هوش مصنوعی شبیهسازی گرد اما غافل از جنبههای عاطفی و انسانی شاعر، چرا که جهانبینی شاعر متشکل از مجموعه نگرش یا گرایش است که امکان دلرد او را نسبت به یک تفسیر متضاد با آن نگرش سست نماید و یا بر عکس. بنابراین مرزی دربارهٔ آنچه شاعر کاملاً میداند و آنچه هوش مصنوعی میتواند کاملاً بداند ایجاد میشود . پس اینجاست که شاعر به مفهوم شکست خود و ادبیات، در بهرهگیری یا تایید از هوش مصنوعی دامن میزند، چنان که جان سیرل از منتقدان کامپیوتشونالیسم میگوید «آنچه ما میخواهیم بدانیم این است که چه چیزی ذهن آدمی را از دماسنج و جگر متمایز میکند» هر مقالهای که به نوعی با کپیبرداری از مغز در ارتباط باشد، مقاله ایست که بر نادانی ما در خصوص چگونگی عملکرد هوش صحّه گذاشته است.
به هوش خودمان رجوع کنیم در اینکه هوش مصنوعی کجا تاثیرگذار است و چه محدودیتهایی در جاهای دیگر دارد. تنها در ابنصورت میتوان گفت انتظارات واقعبینانهتری از هوش مصنوعی شکل میگیرد. در غیر اینصورت تصور کنید که روزی دانشمندی دیوانه، مغز ما را از جمجمه خارج کند و آن را در مادهای مغذی قرار داده و زنده نگه دارد. آنگاه به وسیله سیستم کامپیوتری پیچیدهای، این توهم را ایجاد کند که زندگی ما همچنان به صورت عادی ادامه دارد. مهم نیست این آزمایش فکری از پاتنم است یا ایدهی اصلی آن به دکارت باز میگردد اما نکته اینجاست که یک مغز توی خمره تصور میکند دارد راه میرود. درست مانند توهم گاوی که در گروههای فلسفی ساکسیفون میزند و همزمان آواز میخواند و شعر هم میگوید و هوش مصنوعی برایش نقد میکند و هورا میکشد.
جیمز_برایدل میگوید هوش مصنوعی احمق است اما به شکلی قانعکننده. «هوش مصنوعی به شکل فعلیاش بیشتر کلیشه است تا خلاق، و بیشتر مبتذل است تا پیشرو.»
━━━━━━━━━━━
شهیا_مفرح
بسیاری از مردم تصور میکنند که ماشینها و سیستمهای هوش مصنوعی به سطحی از تفکر و آگاهی دست یافتهاند که مشابه انسانهاست. این تصور غالباً ناشی از تبلیغات و ادعاهای غیرواقعی محققان و رسانهها است که به طور اغراقآمیز تواناییهای هوش مصنوعی را توصیف میکنند.
انسانها دارای احساسات، تجربیات، آگاهی و تواناییهای پیچیدهای هستند که در فرآیندهای تفکر آنها دخیل است. این شامل قضاوت، استدلال، خلاقیت و احساسات انسانی میشود و یک نوع رویداد فیزیکی را در منشأ مغز توصیف و دنبال میکنند.بعبارتی فقط از طریق نقش کارکردی خود ایجاد میشوند و ورودیها و خروجیهای رفتاری هستند.
هوش مصنوعی، بر اساس الگوریتمها و دادهها عمل میکند. آنها میتوانند الگوها را شناسایی کنند و تصمیماتی بر اساس دادهها بگیرند، اما این فرآیندها با تفکر انسانی متفاوت است. هوش و هوشیاری تنها در سیستم های فیزیکی خاصی میتواند درک شود زیرا ویژگی هایی دارد که ضرورتا به یک ساختار فیزیکی وابسته اند
رسانهها و برخی محققان تواناییهای هوش مصنوعی را به گونهای توصیف میکنند که گویی این سیستمها دارای آگاهی یا تفکر مستقل هستند. این میتواند باعث سردرگمی عمومی شود و سوءتفاهماتی را ایجاد کند که انتظارات غیر معقولی از فناوریهای هوش مصنوعی شکل گیرد. این ادعا را به سمت ارزانترین کالا در ابتذال ادبیات می کشانم و آن تولید و نقد شعر توسط هوش مصنوعی است. اینجاست که سوالاتی درباره اعتبار و ارزش آثار هنری و ادبی به وجود آمده است. اگر شاعری برای تایید اثرش به هوش مصنوعی نیاز داشته باشد، ممکن است این سوال مطرح شود که آیا اثر او واقعاً خلاقانه است یا صرفاً یک بازتولید از دادههای موجود؟
آیا تایید هوش مصنوعی میتواند به اعتبار یک اثر هنری بیفزاید یا آن را کاهش دهد؟
ایا وابستگی به هوش مصنوعی در تولید شعر و نقد ادبی میتواند اصالت آن را زیر سوال ببرد؟
به عقیدهی من هنر باید از انسانها بیاید و هرگونه وابستگی به هوش مصنوعی در این زمینه، میتواند اصالت آن را زیر سوال ببرد.
شاعران، نویسندگان مبتنی بر هوش مصنوعی، ممکن است تصور کنند که این سیستمها درک عمیقی از زبان و مفاهیم دارند، در حالی که در واقع آنها فقط الگوهای زبانی را شناسایی و تولید میکنند و درک واقعی از وضعیتها و عواطف انسانی ندارند. البته شعر میتواند توسط هوش مصنوعی شبیهسازی گرد اما غافل از جنبههای عاطفی و انسانی شاعر، چرا که جهانبینی شاعر متشکل از مجموعه نگرش یا گرایش است که امکان دلرد او را نسبت به یک تفسیر متضاد با آن نگرش سست نماید و یا بر عکس. بنابراین مرزی دربارهٔ آنچه شاعر کاملاً میداند و آنچه هوش مصنوعی میتواند کاملاً بداند ایجاد میشود . پس اینجاست که شاعر به مفهوم شکست خود و ادبیات، در بهرهگیری یا تایید از هوش مصنوعی دامن میزند، چنان که جان سیرل از منتقدان کامپیوتشونالیسم میگوید «آنچه ما میخواهیم بدانیم این است که چه چیزی ذهن آدمی را از دماسنج و جگر متمایز میکند» هر مقالهای که به نوعی با کپیبرداری از مغز در ارتباط باشد، مقاله ایست که بر نادانی ما در خصوص چگونگی عملکرد هوش صحّه گذاشته است.
به هوش خودمان رجوع کنیم در اینکه هوش مصنوعی کجا تاثیرگذار است و چه محدودیتهایی در جاهای دیگر دارد. تنها در ابنصورت میتوان گفت انتظارات واقعبینانهتری از هوش مصنوعی شکل میگیرد. در غیر اینصورت تصور کنید که روزی دانشمندی دیوانه، مغز ما را از جمجمه خارج کند و آن را در مادهای مغذی قرار داده و زنده نگه دارد. آنگاه به وسیله سیستم کامپیوتری پیچیدهای، این توهم را ایجاد کند که زندگی ما همچنان به صورت عادی ادامه دارد. مهم نیست این آزمایش فکری از پاتنم است یا ایدهی اصلی آن به دکارت باز میگردد اما نکته اینجاست که یک مغز توی خمره تصور میکند دارد راه میرود. درست مانند توهم گاوی که در گروههای فلسفی ساکسیفون میزند و همزمان آواز میخواند و شعر هم میگوید و هوش مصنوعی برایش نقد میکند و هورا میکشد.
جیمز_برایدل میگوید هوش مصنوعی احمق است اما به شکلی قانعکننده. «هوش مصنوعی به شکل فعلیاش بیشتر کلیشه است تا خلاق، و بیشتر مبتذل است تا پیشرو.»
━━━━━━━━━━━
شهیا_مفرح
13.04.202507:47
مارتن_دوگار میگوید: «بهمحض اینکه آدم به دیگران دقت میکند، یک نمونه بیمار روانی کشف میکند.»
Log in to unlock more functionality.