یه چند تا توصیه دوستانه
یکوچولو داستان تند پیش نمیره؟ اون ایده هایی که داری رو یه گوشه بنویس که توی داستان بیاریش و اینکه بعد هر باری که نوشتی یه دور بخونش که ببینی کجاش برای مخاطب نامفهومه که بتونی بهتر انتقال بدی
مثلا حسای ترس و استرسو یکم بیشتر و بولد تر نشون بده که خواننده جذب بشه
و یه چیز جالب دیدم ، تاحالا جایی ندیده بودم که زمان حال بنویسن مثلا ( شروع به گریه کردن میکنه)
معمولا همه گذشته مینویسن چون این مثل یه غصست که داره از زبون تو روایت میشه و بین همین پارتایی که توضیحین و همش مکالمست یذره از حال و حسم توضیح بدی خیلی بهتره
همین دیگه
میخواستم حالا که جرعتشو داشتی که چنل بزنی یکوچولو کمک کرده باشم و امیدوارم ناراحت نشده باشی 3>