
Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

Мир сегодня с "Юрий Подоляка"

Труха⚡️Україна

Николаевский Ванёк

Инсайдер UA

Реальна Війна | Україна | Новини

Лачен пише

Nairaland Pulse | News

Анатолий Шарий

Реальний Київ | Украина

ماهروز
✍️ عبدالرحیم قنوات
🆔 @A_ghanavat
دکترای تاریخ اسلام |دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد|
🆔 @A_ghanavat
دکترای تاریخ اسلام |دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد|
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocation
LanguageOther
Channel creation dateNov 16, 2015
Added to TGlist
Mar 29, 2025Records
29.03.202523:59
697Subscribers26.04.202523:59
100Citation index14.05.202501:41
940Average views per post02.05.202515:58
392Average views per ad post11.05.202507:37
12.66%ER13.05.202522:52
136.23%ERRGrowth
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
10.05.202520:54
17.05.202516:52
هیواد
آن که در سمت راست تصویر میبینید، آقای عبدالوهاب واعظی است. واعظی در کودکی از افغانستان به مشهد آمده و دلبسته مشهد و مشهدیها شده است.
او در دانشگاه فردوسی تحصیل کرد و پس از فارغالتحصیلی، شغل شریف کتابفروشی را برگزید و نام "انتشارات هیواد" را برای کارش انتخاب کرد. هیواد یعنی وطن. بعدها مجوز نشر کتاب هم گرفت و "انتشارات بدخشان" را به راه انداخت و به انتشار کتاب پرداخت.
آقای واعظی بجز کتابفروشی اصلیاش که در پاساژ سعدی است، یک شعبه فروش کتاب در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی دارد. ترمی یک بار هم در دانشکده ما به مدت یک هفته نمایشگاه برپا میکند. واعظی گوهرشناس است و کتابهای خوب و مهمی را عرضه میکند.
دوسه هفته پیش در دانشکده ما نمایشگاه برپا کرده بود. چندبار به او سر زدم و کتاب هایی خریدم.
روز آخر از او پرسیدم، اوضاع فروشت چطور بود؟ مانند همیشه خندید و گفت: "بد نبود ولی نسبت به نمایشگاههای پیشین کمتر بود".
خداوند بر فروش کتابفروشیهای ما بیفزاید. من گمان میکنم خدا کتابفروشان را دوست دارد.
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
@mahrooz87
آن که در سمت راست تصویر میبینید، آقای عبدالوهاب واعظی است. واعظی در کودکی از افغانستان به مشهد آمده و دلبسته مشهد و مشهدیها شده است.
او در دانشگاه فردوسی تحصیل کرد و پس از فارغالتحصیلی، شغل شریف کتابفروشی را برگزید و نام "انتشارات هیواد" را برای کارش انتخاب کرد. هیواد یعنی وطن. بعدها مجوز نشر کتاب هم گرفت و "انتشارات بدخشان" را به راه انداخت و به انتشار کتاب پرداخت.
آقای واعظی بجز کتابفروشی اصلیاش که در پاساژ سعدی است، یک شعبه فروش کتاب در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی دارد. ترمی یک بار هم در دانشکده ما به مدت یک هفته نمایشگاه برپا میکند. واعظی گوهرشناس است و کتابهای خوب و مهمی را عرضه میکند.
دوسه هفته پیش در دانشکده ما نمایشگاه برپا کرده بود. چندبار به او سر زدم و کتاب هایی خریدم.
روز آخر از او پرسیدم، اوضاع فروشت چطور بود؟ مانند همیشه خندید و گفت: "بد نبود ولی نسبت به نمایشگاههای پیشین کمتر بود".
خداوند بر فروش کتابفروشیهای ما بیفزاید. من گمان میکنم خدا کتابفروشان را دوست دارد.
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
@mahrooz87
14.05.202514:48
23.04.202517:52
"هیچ نه معلوم شد.."
۱. رئیسجمهور امروز در سخنرانی خود گفت:
"روشهایی که امروز در آموزش وجود دارد، روشهایی نیست که در مدارس استفاده میکنیم...ما در دولت مصمم هستیم که به مدارس برسیم. نگاه و رفتار جدید را باید به مدارس منتقل کنیم. بچهها باید با تیم کار کنند".
۲. این روزها از آموزش و پرورش دو خبر شنیده میشود:
الف. تنبیه شدید دانشآموزان بهدست برخی از معلمان و مدیران.
ب. امضای تفاهمنامه با نیروی انتظامی برای حضوریافتن افراد این نیرو در مدارس.
لطفا اگر میتوانید ارتباطی بین آن سخنان و این اخبار پیدا کنید. من که چیزی معلومم نشد!
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔 @mahrooz87
۱. رئیسجمهور امروز در سخنرانی خود گفت:
"روشهایی که امروز در آموزش وجود دارد، روشهایی نیست که در مدارس استفاده میکنیم...ما در دولت مصمم هستیم که به مدارس برسیم. نگاه و رفتار جدید را باید به مدارس منتقل کنیم. بچهها باید با تیم کار کنند".
۲. این روزها از آموزش و پرورش دو خبر شنیده میشود:
الف. تنبیه شدید دانشآموزان بهدست برخی از معلمان و مدیران.
ب. امضای تفاهمنامه با نیروی انتظامی برای حضوریافتن افراد این نیرو در مدارس.
لطفا اگر میتوانید ارتباطی بین آن سخنان و این اخبار پیدا کنید. من که چیزی معلومم نشد!
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔 @mahrooz87
10.05.202520:53
"امام علی و مشکل زبان ایرانیان"
تازهترین مقاله منتشرشده از اینجانب.
عبدالرحیم قنوات
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دانشگاه فردوسی مشهد
@mahrooz78
👇
تازهترین مقاله منتشرشده از اینجانب.
عبدالرحیم قنوات
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دانشگاه فردوسی مشهد
@mahrooz78
👇
Reposted from:
انجمن علمی تاریخ و تمدن ملل اسلامی



04.05.202508:18
💠 انجمن علمی تاریخ و تمدن ملل اسلامی با همکاری دانشکده الهیات و معارف اسلامی شهید مطهری برگزار میکند.
📖 کاتبانه
نشست سوم از فصل دوم سلسله نشستهای معرفی کتاب
📚 موضوع نشست
دولت و اصلاحگری امام علی علیه السلام
🔰 محوریت بحث
نگرشی تازه به دوره خلافت امام علی علیه السلام
👤 باحضور
دکتر عبدالرحیم قنوات
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
⏳️ زمان
دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۱۰ الی ۱۲
🏫 مکان
به صورت حضوری در دانشکده الهیات و معارف اسلامی
سالن کنفرانس شهید عبدالکریمی کنار کتابخانه دانشکده
#️⃣ هشتگ
#انجمن_تاریخ_و_تمدن_ملل_اسلامی
#️⃣ سایر هشتگهای مرتبط
#معرفی_کتاب
#رونمایی
#دولت_و_اصلاحگری_امام_علی
#علی_بن_ابیطالب
#تاریخی
📲 ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید.
❤️ http://zil.ink/hcmn.ssc
✅️ @hcmnssc
🆔️ @ssafum
🆔️ @Theology_faculty
📖 کاتبانه
نشست سوم از فصل دوم سلسله نشستهای معرفی کتاب
📚 موضوع نشست
دولت و اصلاحگری امام علی علیه السلام
🔰 محوریت بحث
نگرشی تازه به دوره خلافت امام علی علیه السلام
👤 باحضور
دکتر عبدالرحیم قنوات
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
⏳️ زمان
دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۱۰ الی ۱۲
🏫 مکان
به صورت حضوری در دانشکده الهیات و معارف اسلامی
سالن کنفرانس شهید عبدالکریمی کنار کتابخانه دانشکده
#️⃣ هشتگ
#انجمن_تاریخ_و_تمدن_ملل_اسلامی
#️⃣ سایر هشتگهای مرتبط
#معرفی_کتاب
#رونمایی
#دولت_و_اصلاحگری_امام_علی
#علی_بن_ابیطالب
#تاریخی
📲 ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید.
❤️ http://zil.ink/hcmn.ssc
✅️ @hcmnssc
🆔️ @ssafum
🆔️ @Theology_faculty
14.05.202514:39
از اوپاتان تا آبادان
چند سال پیش که ساختمان مجتمع متروپل آبادان فرو ریخت، چهار پست کانال ماهروز را به آبادان اختصاص دادم و از گذشته و حال آبادان و مردمان آن نوشتم. همان ایام آقای حیاتی خبرخوان مشهور تلویزیون که خود نیز آبادانی است، در یک شبکه تلویزیونی بخشهایی از آن متون را خواند. این روزها که باز سخن از آبادان است، فکر کردم به اشتراک گذاشتن فایل آن بیمناسبت نیست.
این فایل را تقدیم میکنم به همه مردم خونگرم بُوارده و بِریم و سَدّه و شَطّ و شُطَیط و کُفِیشه و احمدآباد و جمشیدآباد و ذوالفقاری و تانکی ابوالحسن و خیابانهای طالقانی و امیری و عروسی و زند و همه لینهای آبودان.
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔mahrooz@87
بنگرید!
👇
چند سال پیش که ساختمان مجتمع متروپل آبادان فرو ریخت، چهار پست کانال ماهروز را به آبادان اختصاص دادم و از گذشته و حال آبادان و مردمان آن نوشتم. همان ایام آقای حیاتی خبرخوان مشهور تلویزیون که خود نیز آبادانی است، در یک شبکه تلویزیونی بخشهایی از آن متون را خواند. این روزها که باز سخن از آبادان است، فکر کردم به اشتراک گذاشتن فایل آن بیمناسبت نیست.
این فایل را تقدیم میکنم به همه مردم خونگرم بُوارده و بِریم و سَدّه و شَطّ و شُطَیط و کُفِیشه و احمدآباد و جمشیدآباد و ذوالفقاری و تانکی ابوالحسن و خیابانهای طالقانی و امیری و عروسی و زند و همه لینهای آبودان.
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔mahrooz@87
بنگرید!
👇
12.05.202514:47
از فلسفه تا فلسفهبافی
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه در دانشگاه آزاد، در یک مناظره، وقتی میخواهد به ضعفهای محمدرضا پهلوی اشاره کند، میگوید:
"در روزگار او آبادان فاحشهخانه سربازهای آمریکایی بود".
درباره این حکایت به چند نکته اشاره میکنم:
۱. ایشان نه سندی درباره این موضوع ارائه داده و نه حتی سال و تاریخی برای ادعای خود مطرح کرده است. بنابراین این گزاره را میتوان گزارهای ابطالناپذیر دانست که نمیتوان آن را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد و درستی یا نادرستی آن را آشکار کرد و به همین دلیل از نظر علمی بیارزش است.
۲. اگر فرض کنیم منظور ایشان دوره اشغال ایران توسط متفقین است، باید گفت: مملکت در آن دوره عملاً شاهی نداشت؛ رضاشاه را داشتند میبردند و شاه جوان هم هنوز پشمی به کلاهش نبود.
۳. فرض میکنیم خبر ایشان درست باشد. یعنی اینکه چنین جایی در آبادان وجود داشته است. آیا میتوان شهری را به دلیل بودن چنین مکانی در آن، اینچنین توصیف کرد؟
فلاسفه را معمولاً به دقت در کاربرد کلمات توصیف میکنند، اینکه عبدالکریمی اینچنین گل و گشاد حرف میزند، شاید نشانه آن است که او جامه فلسفه از تن درآورده و در پوستین فلسفهبافی رفته است!
۴. از جناب ایشان باید پرسید: آیا چنان جایی که شما از آن نام بردهاید، تنها در شهر آبادان بوده و در هیچ شهر دیگر ایران نبوده؟ آیا سربازان آمریکایی در پایتخت نبودند؟ در شهرهای بزرگ دیگر نبودند؟ حیف که جناب عبدالکریمی از تاریخ چیزی نمیداند، وگرنه به او میگفتم که در سده ۴هجری، در عصر زرّین تمدن اسلامی، در پایتخت دنیای اسلام، بغداد، و در زمان دولت آلبویه، عضدالدوله دیلمی وجود روسپیان و رقاصگان در شهر را به رسمیت شناخت و بر درآمد آنان عوارض بست. فاطمیان مصر نیز در قلمرو خود چنین کردند و از فاحشهخانهها مالیات ستاندند. آیا میتوان به این دلیل بغداد و قاهره را فاحشهخانه خواند؟
۵. دکتر شریعتی سخنی مشهور درباره فیلسوفان دارد که "فیلسوفان پ...ان تاریخند". من البته با آن سخن موافق نیستم ولی راستش امروز که این سخن عبدالکریمی را شنیدم، بیاختیار یاد آن
جمله دکتر شریعتی افتادم.
عبدالرحیم قنوات
دانشگاه فردوسی مشهد
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔mahrooz87
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه در دانشگاه آزاد، در یک مناظره، وقتی میخواهد به ضعفهای محمدرضا پهلوی اشاره کند، میگوید:
"در روزگار او آبادان فاحشهخانه سربازهای آمریکایی بود".
درباره این حکایت به چند نکته اشاره میکنم:
۱. ایشان نه سندی درباره این موضوع ارائه داده و نه حتی سال و تاریخی برای ادعای خود مطرح کرده است. بنابراین این گزاره را میتوان گزارهای ابطالناپذیر دانست که نمیتوان آن را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد و درستی یا نادرستی آن را آشکار کرد و به همین دلیل از نظر علمی بیارزش است.
۲. اگر فرض کنیم منظور ایشان دوره اشغال ایران توسط متفقین است، باید گفت: مملکت در آن دوره عملاً شاهی نداشت؛ رضاشاه را داشتند میبردند و شاه جوان هم هنوز پشمی به کلاهش نبود.
۳. فرض میکنیم خبر ایشان درست باشد. یعنی اینکه چنین جایی در آبادان وجود داشته است. آیا میتوان شهری را به دلیل بودن چنین مکانی در آن، اینچنین توصیف کرد؟
فلاسفه را معمولاً به دقت در کاربرد کلمات توصیف میکنند، اینکه عبدالکریمی اینچنین گل و گشاد حرف میزند، شاید نشانه آن است که او جامه فلسفه از تن درآورده و در پوستین فلسفهبافی رفته است!
۴. از جناب ایشان باید پرسید: آیا چنان جایی که شما از آن نام بردهاید، تنها در شهر آبادان بوده و در هیچ شهر دیگر ایران نبوده؟ آیا سربازان آمریکایی در پایتخت نبودند؟ در شهرهای بزرگ دیگر نبودند؟ حیف که جناب عبدالکریمی از تاریخ چیزی نمیداند، وگرنه به او میگفتم که در سده ۴هجری، در عصر زرّین تمدن اسلامی، در پایتخت دنیای اسلام، بغداد، و در زمان دولت آلبویه، عضدالدوله دیلمی وجود روسپیان و رقاصگان در شهر را به رسمیت شناخت و بر درآمد آنان عوارض بست. فاطمیان مصر نیز در قلمرو خود چنین کردند و از فاحشهخانهها مالیات ستاندند. آیا میتوان به این دلیل بغداد و قاهره را فاحشهخانه خواند؟
۵. دکتر شریعتی سخنی مشهور درباره فیلسوفان دارد که "فیلسوفان پ...ان تاریخند". من البته با آن سخن موافق نیستم ولی راستش امروز که این سخن عبدالکریمی را شنیدم، بیاختیار یاد آن
جمله دکتر شریعتی افتادم.
عبدالرحیم قنوات
دانشگاه فردوسی مشهد
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔mahrooz87
21.04.202514:33
آیین سربازی
آقایی به نام وزیر آموزش و پرورش گفته است:
"با افتخار سرباز سردار رادان هستم".
به نظر من سرباز سردار رادان بودن، هیچ نکته منفی ندارد. اما به دو صورت قابل اجراست:
۱. فردی که چنین گفته است، از پشت میز وزارت برخیزد. لباس نیروی انتظامی بپوشد. به یکی از واحدهای این نیرو برود و آنجا وظیفه سربازی خود را انجام دهد.
۲. آن که چنین گفته، سردار و سربازان ایشان را به آموزش و پرورش فراخواند و آنجا را حوزه استحفاظی نیروی انتظامی قرار دهد.
روش اول هم ممکن است و هم معقول. نفع میلیونها دانش آموز و هزاران معلم هم در آن است. اما روش دوم ناموجه، ناممکن و مسئلهبرانگیز است. نه به نفع دانشآموزان است. نه به نفع معلمان است. نه به نفع آقایی است که بهنام وزیر آموزش و پرورش از او نام میبرند و نه به نفع سردار و نیروی تحت امر اوست.
می گویید نه؟ بفرمایید: این گوی و این میدان. ولی فراموش نکنید که "آزموده را آزمودن خطاست".
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
اول اردیبهشتماه جلالی ۱۴۰۴
🆔 @mahrooz87
آقایی به نام وزیر آموزش و پرورش گفته است:
"با افتخار سرباز سردار رادان هستم".
به نظر من سرباز سردار رادان بودن، هیچ نکته منفی ندارد. اما به دو صورت قابل اجراست:
۱. فردی که چنین گفته است، از پشت میز وزارت برخیزد. لباس نیروی انتظامی بپوشد. به یکی از واحدهای این نیرو برود و آنجا وظیفه سربازی خود را انجام دهد.
۲. آن که چنین گفته، سردار و سربازان ایشان را به آموزش و پرورش فراخواند و آنجا را حوزه استحفاظی نیروی انتظامی قرار دهد.
روش اول هم ممکن است و هم معقول. نفع میلیونها دانش آموز و هزاران معلم هم در آن است. اما روش دوم ناموجه، ناممکن و مسئلهبرانگیز است. نه به نفع دانشآموزان است. نه به نفع معلمان است. نه به نفع آقایی است که بهنام وزیر آموزش و پرورش از او نام میبرند و نه به نفع سردار و نیروی تحت امر اوست.
می گویید نه؟ بفرمایید: این گوی و این میدان. ولی فراموش نکنید که "آزموده را آزمودن خطاست".
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
اول اردیبهشتماه جلالی ۱۴۰۴
🆔 @mahrooz87
26.04.202515:45
تکرار یک پست به مناسبت ماجرای توهین به خلیفه اول، ابوبکر، در تلویزیون.
تاریخی که نمینویسیم!
به این جمله مهم از کتاب تاریخ چیست؟ اثر ای. ایچ. کار توجه کنید:
«برای شناخت خصیصه و سرشت یک جامعه، هیچ نموداری بهتر از نوع تاریخی که مینویسد یا نمینویسد، نیست».
این یکی از درستترین و عمیقترین سخنانی است که درباره تاریخ و کاربرد آن خواندهام.
گاهی ذهنم به دلایلی درگیر مفهوم «تاریخی است که نمینویسیم». فکر میکنم چه بخش بزرگی از تاریخ نوشته نشده است. به چرایی آن میاندیشم. سادهانگاری است اگر گمان کنیم مورخان تنها از سر کاهلی، بسیاری از رخدادهای کوچک و بزرگ را ننوشته و برای آیندگان باقی نگذاشتهاند.
فکر میکنم این رخدادها نوشته نشدهاند، چون مورخان نمیتوانستهاند آنها را بنویسند. به موانع کار آنان میاندیشم. به علل و دلایلی گوناگون که برای این کار داشتهاند. بعد فکر میکنم نوشتن گزارش این رخدادها به تراژدی شبیه است. تراژدی داستانی است که در آن قهرمان بر سر یک دوراهی درمیماند. او میتواند یکی از دو کاری را انجام دهد که هیچیک خوب نیستند. یکی خوب و یکی بد نیست. حتی یکی بد و یکی بدتر هم نیست؛ هر دو بدند به یک اندازه! پس حیرتزده میماند که کدام یک را انجام دهد. گویا شاعر، حال و روز چنین تاریخنگارانی را پیش چشم داشته که سروده است:
گر نگویم سینه سوزد، ور بگویم لب بسوزد
رازها دارم چه فرمایی، بگویم یا نگویم؟
فکر میکنم این تاریخهای نانوشته همان رازهای مگو هستند، و چقدر هم مهماند و چقدر هم روشنگرند و چقدر هم تأثیرگذارند!
این روزها ذهنم سخت مشغول تاریخی است که باید نوشت، اما نمیتوان...
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔 @mahrooz87
تاریخی که نمینویسیم!
به این جمله مهم از کتاب تاریخ چیست؟ اثر ای. ایچ. کار توجه کنید:
«برای شناخت خصیصه و سرشت یک جامعه، هیچ نموداری بهتر از نوع تاریخی که مینویسد یا نمینویسد، نیست».
این یکی از درستترین و عمیقترین سخنانی است که درباره تاریخ و کاربرد آن خواندهام.
گاهی ذهنم به دلایلی درگیر مفهوم «تاریخی است که نمینویسیم». فکر میکنم چه بخش بزرگی از تاریخ نوشته نشده است. به چرایی آن میاندیشم. سادهانگاری است اگر گمان کنیم مورخان تنها از سر کاهلی، بسیاری از رخدادهای کوچک و بزرگ را ننوشته و برای آیندگان باقی نگذاشتهاند.
فکر میکنم این رخدادها نوشته نشدهاند، چون مورخان نمیتوانستهاند آنها را بنویسند. به موانع کار آنان میاندیشم. به علل و دلایلی گوناگون که برای این کار داشتهاند. بعد فکر میکنم نوشتن گزارش این رخدادها به تراژدی شبیه است. تراژدی داستانی است که در آن قهرمان بر سر یک دوراهی درمیماند. او میتواند یکی از دو کاری را انجام دهد که هیچیک خوب نیستند. یکی خوب و یکی بد نیست. حتی یکی بد و یکی بدتر هم نیست؛ هر دو بدند به یک اندازه! پس حیرتزده میماند که کدام یک را انجام دهد. گویا شاعر، حال و روز چنین تاریخنگارانی را پیش چشم داشته که سروده است:
گر نگویم سینه سوزد، ور بگویم لب بسوزد
رازها دارم چه فرمایی، بگویم یا نگویم؟
فکر میکنم این تاریخهای نانوشته همان رازهای مگو هستند، و چقدر هم مهماند و چقدر هم روشنگرند و چقدر هم تأثیرگذارند!
این روزها ذهنم سخت مشغول تاریخی است که باید نوشت، اما نمیتوان...
|عبدالرحیم قنوات|
دانشگاه فردوسی مشهد
۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔 @mahrooz87
Log in to unlock more functionality.