Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ avatar

آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛

محمد حسن علایی
دکترای جامعه شناسی نظری فرهنگی
مولف کتاب "گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک" و "شریعتي و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری"
ارتباط با مدیر کانال
@Dr_Mh_Alaei

صفحه اینستاگرام:
http://www.instagram.com/dr.alaei.sociology
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateFeb 08, 2025
Added to TGlist
Oct 26, 2024

Records

31.01.202523:59
1.5KSubscribers
12.03.202523:59
200Citation index
06.04.202523:59
774Average views per post
06.04.202510:00
774Average views per ad post
07.04.202523:59
12.00%ER
06.04.202523:59
50.85%ERR

Popular posts آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛

06.04.202508:42
♦️مواجهه متفکرانه با "ابرمرد نیچه‌ای" و واکاوی امکانات عبور از نیهیلیسم در تفکر نیچه!

✍محمدحسن علایی


مراد از مواجهه متفکرانه در این جستار، مواجهه‌ای تمام‌عیار با مفهوم "ابرمرد" در تفکر نیچه با تکیه بر منظومه مفاهیم نیچه‌ای، برای واکاوی امکانات عبور از نیهیلیسم است، مواجهه‌ای که با مواجهات سرسری، ژورنالیستی و ذوق‌ورزانه با نیچه و ابرمرد نیچه‌ای تمایزی بارز دارد.

در کتاب درسگفتارهای درباره‌ی نیچه، هایدگر به نوع مواجهه‌ی نیچه با هنر اشاره می‌کند و هنر را حرکت مخالف متمایزی بر ضد نیست‌انگاری قلمداد می‌کند. "امر هنری آفریننده و صورت بخشنده است. اگر امر هنری به تمام معنی سازنده‌ی فعالیت متافیزیکی باشد، باید هر عملی و به ویژه عالی‌ترین عمل، و لذا تفکر فلسفی نیز به وسیله‌ی آن تعیّن یابد. دیگر نمی‌توان مفهوم فلسفه را بر حسب انگاره‌ی آموزگار اخلاقی تعیین کرد که جهان متعالی‌تر دیگری را در مقابل این جهانِ بنا به فرض بی‌ارزش قرار می‌دهد. در مقابل این فیلسوفان ِ اخلاقِ نیست انگار، باید آن فیلسوفی که مخالف جریان است، فیلسوفِ به درآمده از حرکت معکوس، "فیلسوف-هنرمند" گذاشته شود. این فیلسوف هنرمند است، زیرا به موجودات به مثابه یک کل افاده‌ی صورت می‌کند، یعنی ابتدا در آن جا که موجود به مثابه یک کل خود را آشکار می‌کند، یعنی در انسان...
هنر، به طور خاص به معنایی باریک آری گویی به امر حسّی، به ظاهر، به آن چیزی است که "جهان حقیقی" نیست، یا چنان چه نیچه، به اختصار می‌گوید، به آن چه که "حقیقت" نیست...نیچه در این مورد می‌گوید:
اراده به ظاهر، به پندار، به شدن و به تغییر، عمیق‌تر و متافیزیکی‌تر، از اراده به حقیقت، به واقعیت و به هستی است." (نیچه جلد اول، صفحه ۱۱۲).

حال اگر بخواهیم به تعریف نیچه از «نیست‌انگار» بپردازیم باید بگوییم: ...نیچه خدا را نکشته. او فقط اعلان کرده که “خدا مرده است”، خدای ارزش‌های پیشین، خدای ارزش‌های یهودی- مسیحی. نیچه قاتل این خدا نیست. همه او را کشته‌اند. نیچه این رویداد پنهان از نظر را می‌بیند. می‌بیند؛ چون دیوانه است. به قطعه‌ی معروف «دیوانه» در دانش طربناک او رجوع کنید.

به زعم مترجم کتاب "درسگفتارهای درباره‌ی نیچه"، وقتی بالاترین ارزش‌ها بی‌ارزش می‌شوند تفاوت «باارزش» و «بی‌ارزش» از بین می‌رود. خدا درمقام بنیان‌گذار تفاوت‌ها، کسی که ارزش‌ها برحسب او ارزش است، مرده است. پس او نه در شب که در روز چراغ روشن می‌کند. مگر دیگر تفاوتی بین شب و روز وجود دارد؟ دیوانه (که کسی غیر از خود نیچه نیست) در روز چراغ روشن می‌کند تا مرگ تفاوت‌ها و تمایزها و از جمله تفاوت روز و شب را بر اثر مرگ خدا اعلان کند. نیچه فقط مُخبر است. این عبارت او در کتاب «اراده‌ی معطوف به قدرت» معروف است که می‌گوید: نیست‌انگاری بر درگاه ایستاده و به صد زبان سخن می‌گوید. اما با نیچه به صد زبان سخن می‌گوید و اگر هایدگری تعبیر کنیم باید بگوییم که او سخنِ هستی، هستیِ بالفعل، را که دیگران نمی‌شنوند، می‌شنود و با ما از آن سخن می‌گوید. واضع و بنیان‌گذار ارزش‌ها را یک نفر، هر قدر هم فیلسوف قَدَر قدرتی باشد نمی‌تواند از بین ببرد. نیچه به‌دنبال چاره‌ای برای نیست‌انگاری است. از جمله هنر را چاره‌ی آن می‌داند.

وصله‌ی نیست‌انگاری به فیلسوف بدبینی چون شوپنهاور بیشتر می‌چسبد. بدبین، جهان موجود را نفی می‌کند اما همان‌طور که هایدگر اشاره می‌کند این نفی مبهم است. نیچه در یادداشت‌های اواخر عمرش بدبینی و انواع آن را پیش‌درآمد نیست‌انگاری می‌داند. او فیلسوف بدبینی نیست. بدبینی کجا، اراده‌ی معطوف به قدرت در همه‌ی عرصه‌های حیاتی کجا؟ این بیش‌خواهیِ زندگی است نه انکارِ زندگی و تمنای نیستی.
...

نیچه یک تعریف مشخص از آدم نیست‌انگار به‌دست می‌دهد. تعریفی که هایدگر آن را در جلد آخرنیچه‌ی خود می‌آورد. او می‌گوید نیست‌انگار داوری‌اش درباره‌ی جهانِ آن‌گونه که هست، این است که چنین جهانی نباید باشد (این یک نفی) و درباره‌ی جهانِ آن گونه که باید باشد، این است که چنین جهانی وجود ندارد (این هم نفی دوم). نیست‌انگار گرفتار نفی‌ای دوگانه است. حال آنکه نیچه فلسفه‌اش را فلسفه‌ی رفتن به فراسوی نیست‌انگاری و درست در نقطه‌ی مقابل آن می‌داند. فلسفه‌ی خود را آری‌گفتنی دیونوسوسی به جهانِ چنان‌که هست، بی کم و کاست، بدون هیچ‌گونه گزینشی می‌داند. می‌گوید اصل و قاعده‌ی من در مورد عظمت انسان، عشق به تقدیر است و این یعنی اینکه انسان، برخورداری از چیز دیگری جز آنچه نصیبش شده را نه در گذشته، نه در پیش‌روی و نه در تمام ابدیت نخواهد.بنابر آنچه گفته شد، نیچه در مقام یک فیلسوف-هنرمند برای عبور از نیهیلیسم به هنر، خلق و ابداع نظر دارد کارویژه‌ای که وی آن را به ابرمرد منتسب می‌داند کسی که بی‌معنایی جهان را تاب می‌آورد و خود به خلق ارزش‌های جدید مبادرت می‌ورزد و می گوید: ابرانسان معنای زمین باد...
04.04.202512:33
هویت ایرانی اسلامی و چالش‌های گسست بین نسلی

دکتر بیژن عبدالکریمی
1404/1/14


@sociologicalperspectives
18.04.202514:13
درس‌گفتارهای شرح هستی و زمان

درس‌گفتارهای شرح هستی و زمان هایدگر در نیم‌سال دوم ۹۸-۹۹ برای دوره کارشناسی فلسفه دانشگاه تهران ایراد شده است و در آن به شرح و تفسیر مباحث و فصل‌هایی از کتاب هستی و زمان هایدگر پرداخته شده است. محور اصلی و هدف بحث، توجه به جایگاه زمان و زمانمندی دازاین در هستی‌شناسی بنیادین هایدگر است، به نحوی که گزینش و شیوه شرح مباحث کتاب به سوی تفسیر مساله زمانمندی در اندیشه متقدم هایدگر پیش می‌رود. نخست، ایده هستی‌شناسی و مقصود هایدگر از پرسش از وجود ناظر به متافیزیک سنتی، و نیز تعریف پدیدارشناسی هرمنوتیکی با تمرکز بر متن درآمد کتاب بحث می‌شود و سپس بحث‌هایی روی فصول مربوط به مفهوم جهان (به ویژه معنای تفسیرشدگی جهان و مفهوم ابزار در توصیف اشیاء دم دست) و مقومات دازاین (نحوه رابطه افکندگی و طرح‌افکنی با یکدیگر) صورت می‌گیرد. سپس با تفسیر مفهوم دغدغه در تعریف هستی‌شناختی دازاین و پرسش از کل‌بودن و وحدت ساختاری دازاین، بحث نسبتا مفصلی درباره تحلیل مشهور هایدگر از مساله مرگ انجام می‌شود و از همین بحث، به واسطه مفهوم “آینده متناهی” دازاین به عنوان کانون کتاب هستی و زمان، بخش‌هایی از مباحث هایدگر درباره زمان و زمانمندی تفسیر می‌شوند.
لازم به ذکر است که به جز سه جلسه نخست، جلسات بعدی به صورت مجازی و فایل صوتی ضبط شده است.

.
https://3danet.ir/ahmad-rajabi-lectures-on-heideggers-being-and-time/
31.03.202511:45
تغییر مواضع بیژن عبدالکریمی یا درک عمیق‌تر از واقعیت‌های اجتماعی؟

در این ویدیو، به بررسی انتقادات و تغییر مواضع بیژن عبدالکریمی در عرصه سیاسی و اجتماعی پرداخته می‌شود. آیا واقعاً مواضع عبدالکریمی تغییر کرده یا تنها درک او از واقعیت‌های جامعه عمیق‌تر شده است؟ بیایید با هم به این موضوع بپردازیم و نظرات خود را به اشتراک بگذاریم.

#هموطن
#بیژن_عبدالکریمی
#تغییر_مواضع_سیاسی
#تفکر_انتقادی
#فلسفه
#اجتماع
#خودآگاهی_ملی
#وحدت
#فرهنگ
#ایران
#نظام_سلطه


برای مشاهده فایل کامل به کانال یوتیوب هم‌وطن مراجعه شود :

https://youtu.be/dFRA8XwYsFU?si=CafZVC4YYqLw7j-a


برای اطلاع از برگزاری برنامه های این مجموعه عضو کانال یوتیوب، کانال تلگرام و پیج اینستاگرام از طریق لینک های زیر شوید :


کانال یوتیوب :
www.youtube.com/@hamvatanmedia

پیج اینستاگرام :
www.instagram.com/hamvatan.media

کانال تلگرام :
@hamvatanmedia
Reposted from:
Audio Books avatar
Audio Books
05.04.202507:32
لیست کتاب‌های صوتی منتشرشده در کانال کتاب‌های صوتی علوم اجتماعی


مراحل اساسی اندیشه در جامعه‌شناسی
نوشتۀ ریمون آرون
ترجمۀ باقر پرهام
#مراحل_اساسی_اندیشه_در_جامعه‌شناسی

قواعد روش جامعه‌شناسی
نوشتۀ امیل دورکیم
ترجمۀ علی‌محمد کاردان
#قواعد_روش_جامعه‌شناسی

دربارۀ تقسیم کار اجتماعی
نوشتۀ امیل دورکیم
ترجمۀ باقر پرهام
#دربارۀ_تقسیم_کار_اجتماعی

خودکشی
نوشتۀ امیل دورکیم
ترجمۀ نادر سالارزادۀ امیری
#خودکشی

جامعه‌شناسی دین
نوشتۀ ملکم همیلتون
#جامعه‌شناسی_دین

تاریخ و آگاهی طبقاتی؛ پژوهشی در دیالکتیک مارکسیستی
نوشتۀ جورج لوکاچ
ترجمۀ محمدجعفر پوینده
#تاریخ_و_آگاهی_طبقاتی

انسان تک‌ساحتی
نوشتۀ هربرت مارکوزه
ترجمۀ محسن مویدی
#انسان_تک‌ساحتی

گذار از عهد باستان به فئودالیسم
نوشتۀ پری اندرسون
ترجمۀ حسن مرتضوی
#گذار_از_عهد_باستان_به_فئودالیسم

تبارهای دولت استبدادی
نوشتۀ پری اندرسون
ترجمۀ حسن مرتضوی
#تبارهای_دولت‌های_استبدادی

تبیین در علوم اجتماعی؛ درآمدی بر فلسفه علم الاجتماع
نوشتۀ دنیل لیتل
ترجمۀ عبدالکریم سروش
#تبیین_در_علوم_اجتماعی

صلحی که همۀ صلح‌ها را بر باد داد؛ فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکل‌گیری خاورمیانۀ معاصر
نوشتۀ دیوید فرامکین
ترجمۀ حسن افشار
#صلحی_که_همۀ_صلح‌ها_را_بر_باد_داد

تجربۀ مدرنیته؛ هر آنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود
نوشتۀ مارشال برمن
ترجمۀ مراد فرهادپور
#تجربۀ_مدرنیته


@Audio_Book_Social_Science
@sociologicalperspectives
09.04.202517:31
♦️ابر انسان و امکان عبور از نیهیلیسم ♦️

🔸با آکادمی وفاق در ارتباط باشید.

https://t.me/sociologicalperspectives/4430
15.04.202518:01
♦️جستاری در باب ضرورت مواجهه متفکرانه با "غرب"!*

🔸️سخن‌گویان جدی زبان ما، یعنی متفکران جدی ما، در مواجهه با غرب، عکس‌العمل متفکرانه‌ای نشان داده‌اند. این فئه‌ی قلیل به هیچ وجه مواجهه‌ای ایدئولوژیک یا تئولوژیک با غرب را برنتابیده‌اند، اما پرسش‌های مقدر در مقابل این استدلال از این دست خواهد بود که این متفکران تا چه اندازه توفیق داشته‌اند؟ این متفکران جدی چه کسانی هستند که باید حساب ایشان را از انبوهی از کسان دیگر که مواجهه‌ی متفکرانه‌ای با مدرنیته نداشته‌اند جدا کرد؟

🔸️مواجهه‌ی انتولوژیک با غرب علی‌الاصول در خصوص متفکرانی موضوعیت خواهد داشت که اولاً ایشان در نسبت با سنت تاریخی خویش به حدی از امکانات انتولوژیک نهفته در آن دل آگاهی یافته باشند و از پس آن در مواجهه با غرب نیز به درک انتولوژیک آن توفیق یافته باشند. صعوبت چنین مواجهه‌هایی است که امکان تحقق آن را بسیار بعید جلوه می‌دهد که علی‌التحقیق در تاریخ معاصر ما در میدان تحقق نیز چنین بوده است. می‌توان این مدعیات را، با تتبع در آثار ایشان، مورد ارزیابی جدی قرار داد، اما مهم‌ترین شاخصه‌ایی که از منظر نگارنده از درجه‌ی اول اهمیت برخوردار است مداقه بر سر بوطیقا و زبانی است که ایشان بدان سخن گفته‌اند. برای ارزیابی در خصوص جایگاه متفکران ایرانی در تاریخ معاصر باید دید این متفکران با چه زبانی سخن گفته‌اند؟

*برگرفته از کتاب گفتمان وفاق؛ ارمغان دو دهه زیست آکادمیک (روایتی از تجربۀ زیست دانشگاهی در ایران از 1380 تا 1400)
نویسنده: دکتر محمدحسن علایی، چاپ اول، نقد فرهنگ، 1400
02.04.202517:52
"فلسفه دین در نگاه خیام"

🔸️دکتر محمدحسن علایی
(جامعه‌شناس)
۳۰ دی ۱۴۰۲
@sociologicalperspectives
09.04.202520:12
🔶️🔸️آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند ...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ

🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@sociologicalperspectives
30.03.202522:18
🔶️🔸️روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست ...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ

🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@sociologicalperspectives
07.04.202515:31
معرفی اجمالی بیونگ چول هان

بیونگ چول هان (به انگلیسی: Byung-Chul Han) فیلسوف و نظریه‌پرداز فرهنگی کره‌ای-آلمانی متولد کره جنوبی است.
او به خاطر تحلیل‌هایش درباره جامعه مدرن، تکنولوژی، و تأثیرات آن بر روانشناسی و فلسفه شهرت دارد. هان در ابتدا در کره مهندسی متالورژی خواند، اما بعد از مهاجرت به آلمان به فلسفه و ادبیات روی آورد و در دانشگاه فرایبورگ و دانشگاه بازل به تحصیل پرداخت.
هان به‌ویژه در زمینه فلسفه اجتماعی، تحلیل قدرت، و نقد فرهنگ دیجیتال معاصر شناخته شده است. آثار او به مسائل مرتبط با فشار روانی، شفافیت، دیجیتالیزه شدن، و سرمایه‌داری نئولیبرالی در جوامع مدرن می‌پردازند. او اغلب از ابزارهای فلسفی و انتقادی برای تحلیل شرایط روانی و اجتماعی افراد در عصر حاضر استفاده می‌کند.
بیونگ چول هان را می‌توان یکی از بهترین نامزدها برای فیلسوفِ دورانِ کنونی در نظر گرفت. اگرچه ۲۰ سال از زمان انتشار نخستین کتابش می‌گذرد اولین کتاب او یک تک‌نگاریِ خواندنی دربارۀ مفهوم اشتیمونگ، یا ملال، در آثار هایدگر بود. حالت درون‌نگرانۀ کتابِ نخستش بر کتاب‌های بعدی او نیز حاکم بوده است، و چرخشی مشخص به‌سوی امر سیاسی، و به‌ویژه به‌سوی مدل‌های تاریخی اجبار، تنها با انتشار کتاب قدرت چیست؟ در سال ۲۰۰۵ نمایان شد. در سال ۲۰۱۰، هان کتاب ساختارشکن خود را منتشر کرد، که با نام جامعۀ فرسوده به انگلیسی ترجمه شده است.
جامعه فرسودگی (The Burnout Society):
یکی از مشهورترین آثار او، به بررسی تأثیرات جامعه مدرن بر روان انسان‌ها می‌پردازد و ادعا می‌کند که جامعه امروزی، افراد را به سمت فرسودگی و افسردگی می‌کشاند. او استدلال می‌کند که در جوامع نئولیبرال، مردم از طریق فشارهای روانی به بهره‌وری بیش از حد تشویق می‌شوند و به اصطلاح "سوژه‌های موفقیت" تبدیل می‌شوند.
شفافیت (Transparency Society):
در این کتاب، هان انتقادی به جامعه معاصر و نقش شفافیت در آن وارد می‌کند. او اعتقاد دارد که فشار به شفافیت در رسانه‌ها و زندگی خصوصی، به جای ایجاد اعتماد و ارتباطات بهتر، به ایجاد سطحی‌نگری و از بین رفتن عمق انسانی منجر می‌شود.
روان‌شناسی دیجیتال و تکنولوژی:
هان به بررسی چگونگی تأثیر فناوری‌های دیجیتال بر انسان‌ها، خصوصاً در زمینه‌هایی مانند رسانه‌های اجتماعی، پرداخته و معتقد است که این تکنولوژی‌ها فرد را از عمق و معنای زندگی دور کرده و به سمت زندگی سطحی و پر از استرس روانی می‌کشاند.
سبک و فلسفه:
هان از فلسفه‌های انتقادی، خصوصاً نظریات میشل فوکو، مارتین هایدگر، و ژیل دلوز تأثیر گرفته است. او بر مفاهیم قدرت، کنترل، و انضباط در جوامع مدرن تمرکز دارد و با استفاده از تحلیل‌های فلسفی، به مطالعه تأثیرات اجتماعی و فرهنگی تکنولوژی و اقتصاد بر انسان‌های امروزی می‌پردازد.
14.04.202517:43
🔶️🔸️ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم ...

(از سری جلسات حافظ‌خوانی)

♦️دکتر محمدحسن علایی

#حافظ

🎗با آکادمی وفاق به آدرس زیر در ارتباط باشید:

@ sociologicalperspectives
02.04.202521:31
کاش فروغ زنده بود!

نه این حرف‌ها دیگر برای ما نان و آب نمی شود؛
تازه ما سقف‌های‌ خانه‌هامان هم سوراخ است؛
ما کلمات تازه‌ای می‌خواهیم؛
یک کلمه که زخم سینه‌ی آسمان‌ها را التیام بخشد؛
یک کلمه که سموم کشنده‌ی این روزها را از هوای آلوده‌ی شهرها بزداید؛
کلمه‌ای که این نخاله‌ها و پسماندهای سمج را یک‌جا با خویش بشورد و ببرد؛
این کارها و شبیه این کارها؛
دیگر از عهده‌ی امثال "باران" و "بهار" بر نمی آید!
گفتی دین و دانایی را سرهم می‌کنی تا مگر به این حیلت درد دل‌مان درمان شود،
نه جانم، نشد؛ نمی‌شود؛
تنها داغ دلمان تازه‌تر شد!

بیچاره فروغ ببین کی گفته بود:

آنگاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمین‌ها رفت

و سبزه‌ها به صحراها خشکیدند
و ماهیان به دریاها خشکیدند
و خاک مردگانش را
زان پس به خود نپذیرفت
شب در تمام پنجره‌های پریده رنگ
مانند یک تصور مشکوک
پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راه‌ها ادامهٔ خود را
در تیرگی رها کردند

دیگر کسی به عشق نیندیشید
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچکس
دیگر به هیچ‌چیز نیندیشید

...

م.ع
بامداد ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
https://www.instagram.com/p/DH9ZQZBqJmt/?igsh=dDFqdmtkZ2o4ZGd2
28.03.202514:48
سنگ‌ها از ژیل دلوز ــ ترجمەی پرهام شهرجردی

بخش اول


اروپا بدهی‌ی بی حدّ و حصری در قبالِ یهودیان داشت، با این همه، به‌جای این‌که بدهی‌اش را پرداخت کند، مردم بیگناهی را مجبور کرد تا این بدهی را بپردازند: ملّتِ فلسطین.

صهیونیست‌ها با تکیّه بر گذشته‌ی نزدیک و دردناک‌شان، و با وحشتی که از اروپا می‌آمد، دولت اسرائیل را تشکیل دادند. دولتِ اسرائیل تنها بر روی درد و رنج آن‌ها شکل نگرفت، درد و رنجِ ملتِ دیگری هم در میان بود، سنگ‌های ملتِ دیگری هم در کار بود. سازمان نظامی ملی در سرزمین اسرائیل (هَ‌اِرگون) تروریست خوانده شد، تنها دلیل‌اش این نبود که دفتر مرکزی انگلیس‌ها را منفجر می‌کردند، به این خاطر بود که روستاها را ویران می‌کردند، مردم را می‌کشتند.
آمریکایی‌ها با هزینه‌های هنگفت فیلم عظیمِ هالیوودی ساختند. در سرزمینی که از سالیانِ دراز خالی و در انتظار بود، دولتِ اسرائیل می‌بایست قومِ باستانی‌ی یهود را ساکن کند، چند عرب هم قرار است نقش اشباح را بازی کنند، اشباحی که از جاهای دیگر به این‌جا آمده‌اند و از سنگ‌های به خواب رفته محافظت می‌کنند. فلسطینی‌ها باید به فراموشی سپرده شوند. باید دولتِ اسرائیل را به رسمیت بشناسند، اما اسرائیلی‌ها بی‌وقفه این واقعیتِ عینی را نفی می‌کنند: ملّتِ فلسطین.

ملّت فلسطین از همان ابتدا به تنهایی جنگید، جنگی که عاقبت نتوانست سرزمین‌هایش، سنگ‌هایش، و زنده‌گی‌اش را حفظ کند: از این جنگِ نخستین کسی حرفی نمی‌زند، می‌خواهند این‌طور وانمود کنند که فلسطینی‌ها اعرابی هستند که از سرزمین‌های دیگر به این‌جا آمده‌اند و می‌توانند به همان سرزمین‌ها برگردند. چه کسی گره اردنی‌ها را باز خواهد کرد؟ چه کسی به حرف می‌آید و خواهد گفت: بینِ یک فلسطینی و یک عرب، پیوندی هست و قوی‌ست، درست مثل دو کشور اروپایی. نه بیش‌تر و نه کم‌تر.کدام فلسطینی می‌تواند هرآن‌چه ازجانب کشورهای عرب – هم‌پای اسرائیل – متحمل شده را فراموش کند؟ وقتی فلسطینی‌ها از زمین‌هایشان بیرون شدند، در جاهایی ساکن شدند که بتوانند دستِ کم سرزمین‌شان را ببینند، در نگاه‌شان سرزمین‌شان را نگه دارند، و از این طریق تماس با هستی‌ی به هذیان افتاده‌شان را حفظ کنند. هیچ‌گاه اسرائیلی‌ها نمی‌توانند فلسطینی‌ها را به دور برانند، نمی‌توانند در شب، در فراموشی فرویشان کنند.

ویران سازی‌ی روستاها، دینامیت گذاشتن در خانه‌ها، بیرون کردن و به قتل رساندنِ آدم‌ها. بر پشتِِ بیگناهان، تاریخ وحشت از نو آغاز می‌شود. گفته می‌شود که سرویس مخفی اسرائیل در دنیا تحسین می‌شود. اما این چه جور دموکراسی‌ست که سیاست‌اش با سرویس مخفی‌اش اشتباه گرفته می‌شود؟ پس از قتل ابوجهاد، یک مقامِ اسرائیلی اعلام کرد: نامِ همه‌ی این‌ها «ابو» ست. آیا او صدای منفور آن‌هایی را به یاد می‌آورد که می‌گفتند: نامِ همه‌ی این‌ها لِوی ست…؟
اسرائیل چه خواهد کرد؟ با سرزمین‌های الصاقی، و سرزمین‌های اشغالی، و شهرک‌سازی‌ها و شهرک‌های یهودی‌نشین‌اش، و خاخام‌های دیوانه‌اش؟ اشغال، اشغالِ بی‌پایان: سنگ‌هایی که پرتاب می‌شود از داخل، از درون می‌آید، از جانبِ ملّتِ فلسطین می‌آید، می‌آید یادآوری می‌کند که جایی در این جهان، مساله‌ی بدهی و بازپرداخت‌اش باژگون شده است. آن‌چه فلسطینی‌ها پرتاب می‌کنند، سنگ‌های خودشان است، سنگ‌های زنده‌ی سرزمین‌شان. هیچ‌کس نمی‌تواند با آدم‌کشی هیچ قرضی را پس بدهد، و یکی را بکشد، دو تا، سه ‌تا، ده نفر را هر روز بکشد، و برای پس دادنِ این قرض نمی‌تواند با شخصِ ثالث به توافق برسد. شخصِ ثالث شانه خالی می‌کند، هر مرده، زنده‌گان را فرا می‌خواند. فلسطینی‌ها واردِ روحِ اسرائیل شده‌اند، مثلِ چیزی که روح را هر روزه می‌کاود، به مثابه چیزی که هر روز روح را سوراخ می‌کند، فلسطینی‌ها روی این روح کار می‌کنند.
Log in to unlock more functionality.