Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
قُقنوس س̷رخ avatar

قُقنوس س̷رخ

𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒏𝒅 𝑰 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒏𝒆𝒂𝒓 𝒇𝒖𝒕𝒖𝒓𝒆 𝒖𝒏𝒅𝒆𝒓 𝒕𝒉𝒆 𝒎𝒐𝒐𝒏𝒍𝒊𝒈𝒉𝒕
𝘊𝘩𝘢𝘭𝘭𝘦𝘯𝘨𝘦: @Chlanfg
𝘉𝘰𝘵: @blodyphoenixbot
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateMay 22, 2024
Added to TGlist
Feb 25, 2025

Latest posts in group "قُقنوس س̷رخ"

او در این تاریکی مطلق، تنها و درمانده، حس می‌کرد که جهان در حال فروپاشی است. امیدی به طلوع دوباره خورشید نداشت و تنها سکوت سنگین و وحشتناک اقیانوس او را احاطه کرده بود.
دقیقا
خورشیدِ اسیر، در سکوتِ مرگبارِ تاریکی، به آرامی می‌سوخت. هر تلاشی برای رهایی، فقط زجری بیشتر به ارمغان می‌آورد. چاقوی اسارت، نه جسم، بلکه روحش را می‌درید؛ حسرتِ نوری که روزی بر جهان می‌تابید، حالا به زنجیری سنگین بر دوشش تبدیل شده بود. حتی امیدی به طلوعِ دوباره نبود؛ تاریکی، با قدرتی مطلق، بر تمام وجودش سایه افکنده بود و خورشید محکوم به خاموشی ابدی.
امیدی نیس ، متنی که انتخاب کرده بودم جالب نبود
حس میکنم متن رو اونجور که باید نمیتونم ادامه بدم
و در هر نفس، تاریکی عمیق‌تر می‌شد، چنان که گویی خودِ مرگ در کمین نشسته بود. روشناییِ آرزو شده بود خاطره‌ای محو، و سایه، با هر ضربان قلب، بر او چیره می‌گشت. هیچ امیدی به فرار نبود، فقط تسلیم و فرو رفتن در عمق سیاهچالِ وحشت. سرنوشت، چاقوی خونین را محکم‌تر در دست سایه می‌فشرد.
این امید، پرنده‌ای کوچک و نحیف بود که در قفس تاریکی اسیر شده بود. بال‌هایش از سنگینی یأس و ناامیدی خسته بودند، اما هنوز می‌تپید، هنوز امیدوار بود به طلوعی دیگر، به روزی که سایه‌ها عقب بنشینند و نور، با تمام شکوهش، دوباره جان بگیرد
برای من.
برای خیلیا.
فونیکس جانم.
💔💔
أمار 300 سوپرایز دارم
منی که برای بار 1225335 نگاهش کردم
چقدر قشنگه
‌ Hadi hepsini içeri al

Records

25.02.202511:37
213Subscribers
25.02.202523:59
100Citation index
07.03.202519:56
73Average views per post
07.03.202519:56
48Average views per ad post
07.03.202509:59
280.00%ER
07.03.202519:56
135.19%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
MAR '25APR '25

Popular posts قُقنوس س̷رخ

29.03.202513:51
اکانتم لیمیت خورده و از همه چنلا لفت دادم
پیامو فور کنید تا برگردم
28.03.202519:11
چه نازه
17.04.202514:03
4 نفر تا زند شیم؟
01.04.202523:11
مودبر...متن خیلییییییی گاد>>>>>>
28.03.202518:54
سه نفر بیاد زند شیم ققنوس؟
وایب تقدیمتون میکنم
18.04.202514:05
‌ Hadi hepsini içeri al
28.03.202511:42
چون اینجا تاریکی، نفس می‌کشد و واژه‌ها بوی خون و شب می‌دهند.
@blodyphoenix
27.03.202507:10
روی صحبتم با اونرهایی‌‍ه که شرط چلنجشون، فور کردن پستشون‌‍ه.
وقتی چلنج می‌ذارید جواب‌هاشم بذارید نه اینکه وقتی پستتون به اندازه‌ی کافی ویو خورد چلنج‌‍و پاک کنید انگار نه انگار. اگر نمی‌خواید جواب چلنج بذارید می‌تونید روی پستتون ریپلای بزنید بگید لطفاً داخل چنل‌هاتون فور بزنید تا ویوش بالا بره. اونقدر هم سنگدل نیستیم قطعاً اینطوری هم کمکتون می‌کنیم.
ما هم مثل شما نمی‌خوایم چنلمون الکی شلوغ بشه چون هم پست خودمون دیده نمیشه هم چنل‌هایی که واقعاً نیاز به حمایت دارن. در ضمن با این کارتون فقط باعث میشید حمایت‌ها از چنل خودتون پایین بیاد و لفتی زیاد داشته باشید.
18.04.202511:46
چهار تا لاله خونی میاد اینجا رند شه؟
03.04.202506:54
وای:))))) قلبم ، خیلی قشنگه
21.04.202503:36
او در این تاریکی مطلق، تنها و درمانده، حس می‌کرد که جهان در حال فروپاشی است. امیدی به طلوع دوباره خورشید نداشت و تنها سکوت سنگین و وحشتناک اقیانوس او را احاطه کرده بود.
20.04.202521:14
دقیقا
20.04.202521:14
خورشیدِ اسیر، در سکوتِ مرگبارِ تاریکی، به آرامی می‌سوخت. هر تلاشی برای رهایی، فقط زجری بیشتر به ارمغان می‌آورد. چاقوی اسارت، نه جسم، بلکه روحش را می‌درید؛ حسرتِ نوری که روزی بر جهان می‌تابید، حالا به زنجیری سنگین بر دوشش تبدیل شده بود. حتی امیدی به طلوعِ دوباره نبود؛ تاریکی، با قدرتی مطلق، بر تمام وجودش سایه افکنده بود و خورشید محکوم به خاموشی ابدی.
20.04.202521:06
امیدی نیس ، متنی که انتخاب کرده بودم جالب نبود
20.04.202521:04
Log in to unlock more functionality.