20.04.202506:06
,
Reposted from:
𝗕𝗲𝗹𝗶𝗻𝗮𝘆.

18.04.202518:35
نگاه در نگاهِ شب افتاد، نفس از نفس جا ماند و شهوتِ سوزناک از دراز رَهِ خشکِ گلویش گذر کرد و آنچنان قدم بر ذهنش برداشت که کبکِ حواس از جا پرید. ظلمت، جامه را درید و مَهِ شب نشین در رهِ فسوق، سوگندِ ماندن داد. ستارگان بر پیکرِ رعنایِ او چکیدند که مبادا خدا شرم کند و آنچنان در حلولِ اشک او را پیچید که مثالِ یاقوت در نورِ بی جان میدرخشید. انگشتانش را در بین گیسوانِ دریا چشیده، تنید و آنچنان جزئیاتِ پریچهرِ روبرویش را سهیست که انگار بر قدم به قدمِ پوستِ صورتش بوسه نگاشته.
و اما در قدحِ زمانه، آنچنان نگفتند که معشوقی از پسِ مستی و هوسی، به عالم ملکوت رسید؟
عنایت در نفسهایِ شب کرد، آنچنان که از جا برخاست تا فروغ را از درونِ او بیرون کشد؛ آنقدر که در آغوشِ ستایشگرِ خود، به جزع رسد. در بی پرواییِ نواختنِ پوستِ کالبدِ معشوق، به دستِ پوستهیِ سفیدِ روی انگشتانش و نیشِ بین لبانش؛ بدان گونه دمید که عطش بر پوستش بارید و در سوز و تبِ وصال غوطهور شد.
بر منظرهیِ پوستِ وی، شکوفهی سرخی را نگاشت که هیچ ملکی نتوانست مثالش را خلق کند. خونابهای به دورِ سرخ، پیچید و پیچید و آنچنان در خیمهی او رعشه انداخت که شیفتهیِ شعلهیِ پوست سپیدش شد؛ بدان گونه که او، گرگی در پیِ کشمکش با طعمهیِ خود بود، همان که در معبدِ جانِ معشوق، خود را تسلیم نمود و تملکِ او را در دیارِ مستی ستاند.
" بـادهٔ شـــبگیـر ݈ ݈ در میانِ زمــزمۀ جـان " 𝟏:𝟏𝟏
18.04.202517:33
دوستش داشته باشید و وانشات جدید رو حتما بخونید، نظراتون رو برام اینجا بگید
18.04.202517:29
18.04.202517:31


18.04.202515:32
໒ ꒱ ۫ ⸼ 🇫🇮🇨🇹🇮🇴🇳 🇦🇸
بیش از ده ها فیکشن Full پارت
استری کیدز و ایتیز ✨️🔥
☆ «باید خودتو نجات بدی. اینجا، برای من هیچچیزی نمیمونه. اما تو... باید زنده بمونی .» !
𐑺 ⠀Hyunlix❄️ Woosan
Minsung 🪽Yungi
Chanmin🔥Seongjoong
« - رحمت تشکیل نشده.
خشکش زد، داشت چی میگفت؟ رحمش شکل نگرفته بود؟ پس اون عمل کذایی برای هیچ بود؟
- یـ-یعنی چی؟ »
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ📽📑 ⠀ᩧ
https://t.me/+wwW48iUIczZiZTlk
بیا و خودتو توی دنیای فیک ها غرق کن و با شخصیتهای موردعلاقت زندگی کن🪭 ֪
بیش از ده ها فیکشن Full پارت
استری کیدز و ایتیز ✨️🔥
☆ «باید خودتو نجات بدی. اینجا، برای من هیچچیزی نمیمونه. اما تو... باید زنده بمونی .» !
𐑺 ⠀Hyunlix❄️ Woosan
Minsung 🪽Yungi
Chanmin🔥Seongjoong
« - رحمت تشکیل نشده.
خشکش زد، داشت چی میگفت؟ رحمش شکل نگرفته بود؟ پس اون عمل کذایی برای هیچ بود؟
- یـ-یعنی چی؟ »
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ📽📑 ⠀ᩧ
https://t.me/+wwW48iUIczZiZTlk
بیا و خودتو توی دنیای فیک ها غرق کن و با شخصیتهای موردعلاقت زندگی کن🪭 ֪
18.04.202517:31
18.04.202509:17
Reposted from:
Luriel'هیونلیکس

18.04.202518:39
“Without you I painted everything black,”Hyunjin said.
“Then let me bring back the color,”
Felix whispered.
18.04.202517:33
18.04.202517:31
هر روز از خدا دور تر میشم هیونجین، حتی فرشته ها هم میتونن سقوط کنن.
17.04.202520:36
Shown 1 - 24 of 259
Log in to unlock more functionality.