Reposted from:
تاملاتی در باب تاریخ

20.04.202510:20
۲۱ آذر تاریخ ناتاریخ شده
استبداد همواره در کار خداسازی و شیطانسازیست. در فهم استبدادی یک سو "من" یا "ما"ی خوب است و در سوی مقابل "دیگریِ" بد. استبداد الزاماً شخصپرستی نیست، هر نوع فهم انحصاری از انسان و جامعه، عین استبداد است. این نوع فهم انحصاری، همواره به دنبال ساختن انسان استاندارد بر اساس یک الگوی واحد خیالیاست. این نمونه آرمانی استاندارد در آلمان هیتلری؛ انسان دارای نژاد خالص آریایی بود، در شوروی؛ انسان کارگر قانع، در ایران قبل از انقلاب؛ مرد شیعه فارس شاهپرست و ایران بعد از انقلاب؛ مرد شیعه فارس ولایی. در قلمرو هر یک از این کارخانههای انسانسازی، هر نوع اندیشه و تلاش فردی و جمعی که خارج از ریل کارخانه و هدف آن انسانی دیگرگونه بودن، بوده است، همواره تخطئه میشود. شیاطینی که سزایی جز داغ و درفش و مرگ ندارند! قربانیان این کارخانهها نیز بسیارند و بیشمار. یکی از مهمترین قربانیان این کارخانه در ایران قبل از انقلاب، فرقه دموکرات آذربایجان بود. ۲۱ آذر روز تولد و قربانی شدن آن است. تاریخی که ناتاریخ شده است. مقاله فوق نگاهی تاریخیاست به این تراژدی. سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
استبداد همواره در کار خداسازی و شیطانسازیست. در فهم استبدادی یک سو "من" یا "ما"ی خوب است و در سوی مقابل "دیگریِ" بد. استبداد الزاماً شخصپرستی نیست، هر نوع فهم انحصاری از انسان و جامعه، عین استبداد است. این نوع فهم انحصاری، همواره به دنبال ساختن انسان استاندارد بر اساس یک الگوی واحد خیالیاست. این نمونه آرمانی استاندارد در آلمان هیتلری؛ انسان دارای نژاد خالص آریایی بود، در شوروی؛ انسان کارگر قانع، در ایران قبل از انقلاب؛ مرد شیعه فارس شاهپرست و ایران بعد از انقلاب؛ مرد شیعه فارس ولایی. در قلمرو هر یک از این کارخانههای انسانسازی، هر نوع اندیشه و تلاش فردی و جمعی که خارج از ریل کارخانه و هدف آن انسانی دیگرگونه بودن، بوده است، همواره تخطئه میشود. شیاطینی که سزایی جز داغ و درفش و مرگ ندارند! قربانیان این کارخانهها نیز بسیارند و بیشمار. یکی از مهمترین قربانیان این کارخانه در ایران قبل از انقلاب، فرقه دموکرات آذربایجان بود. ۲۱ آذر روز تولد و قربانی شدن آن است. تاریخی که ناتاریخ شده است. مقاله فوق نگاهی تاریخیاست به این تراژدی. سیدمرتضی حسینی
https://t.me/revisionhistory
09.04.202511:29
در ادوار پیش از میلاد، ۳۰۰ قهرمان داوطلب شدهاند که تا زمان رسیدن قشون یونان، مانع تهاجم بربرها به تمدن یونان و گهواره فلسفه و علم شوند و حالا ۸۰۰ قهرمان بیانیه دادهاند که تا خیزش ۸۰ میلیون نفر دیگر، در برابر زبان ترکی ایستاده و بگویند که نگران ایرانند.
بیانیه با شمارش بحرانهای بزرگ کشور عزیزمان مانند چالشهای اقتصادی، گرانی، تورّم، کاهش شدید ارزش پولِ ملّی، سردرگمی سیاستِ خارجی کشور، خطرِ احتمالی بروز جنگ، مهاجرتِ نخبگان، خروج سرمایههای مادی و معنوی کشور آغاز میشود ولی درد اصلی، همان مهیا شدن شرایط کشور و منطقه، برای احقاق حقوق غیرفارسهای ایران است.
اگر با یک اسلامیست ایدیولوژیک از نزدیک آشنا باشید، میبینید که نگران هیچ یک از مشکلات این جامعه نیست و تنها قصد دارد در هر فرصتی نماز جماعت را برپا کند و در مناطق مختلف مسجد تاسیس کند.
ایرانیست ایدیولوژیک هم چنین است و مشمول الذمه هستید اگر فکر کنید که امضا کنندگان این متن دردمند وضعیت فعلی ایران، گرانی و تورم هستند. اینها فقط میخواهند «هیات عزاداران نگرانان ایران» را برپا کنند و چیزی که پشیزی برایشان ارزش ندارد وضعیت و خواستهای مردم ایران است. آیا اینها گامی برای حقوق زنان در ایران برداشتهاند؟ اصلا و ابدا. آیا خشکی دریاچه اورمیه اینها را ناراحت کرده است؟ حاشا و کللا. آیا درد هموطنان مناطق محروم را درک میکنند؟ به قول حسام بیگ، التماس نکن این یکی محاله.
برای همین مردم ایران نیز سالهاست که اینها را به زبالهدان تاریخ راهنمایی کردهاند و اگر مخالفان این بیانیه اقدام به بازنشر آن نمیکردند، حتی خواهرزادههای خود این افراد نیز از نشر چنین بیانیهای مطلع نمیشدند. حتی افراد نالایقی مانند حسین روغنی و جواد خیابانی؛ بخاطر آنکه گاهی در کنار مردم ایستاده و حرفهایی گفتهاند، بیش از همه این ۸۰۰ نفر مورد تایید و احترام جامعه هستند و اینها فقط میتوانند با خزیدن در لایههای حکومت، چوب لای چرخ دولت پزشکیان بگذارند.
عزتالله سحابی قائد اعظم «هیات عزاداران نگرانان ایران» و بخاطر این نگرانی همیشه همراه حکومت بود و در طول عمرش یکصدم گوهر عشقی اعتراض نکرده و در برابر منتقدانش میگفت که عدم اعتراض من، نه به دلیل این است که در نظام هیچ اشکالی نمیبینم. بلکه به این خاطر است که اندک فتوری در اقتدار حکومتی ایران، باعث آشوب و بلوا از اطراف و اکناف میشود و فروپاشی یا تضعیف حکومت مرکزی، مساوی است با فروپاشی ایران.
-----------
@ibrahimsavalan
بیانیه با شمارش بحرانهای بزرگ کشور عزیزمان مانند چالشهای اقتصادی، گرانی، تورّم، کاهش شدید ارزش پولِ ملّی، سردرگمی سیاستِ خارجی کشور، خطرِ احتمالی بروز جنگ، مهاجرتِ نخبگان، خروج سرمایههای مادی و معنوی کشور آغاز میشود ولی درد اصلی، همان مهیا شدن شرایط کشور و منطقه، برای احقاق حقوق غیرفارسهای ایران است.
اگر با یک اسلامیست ایدیولوژیک از نزدیک آشنا باشید، میبینید که نگران هیچ یک از مشکلات این جامعه نیست و تنها قصد دارد در هر فرصتی نماز جماعت را برپا کند و در مناطق مختلف مسجد تاسیس کند.
ایرانیست ایدیولوژیک هم چنین است و مشمول الذمه هستید اگر فکر کنید که امضا کنندگان این متن دردمند وضعیت فعلی ایران، گرانی و تورم هستند. اینها فقط میخواهند «هیات عزاداران نگرانان ایران» را برپا کنند و چیزی که پشیزی برایشان ارزش ندارد وضعیت و خواستهای مردم ایران است. آیا اینها گامی برای حقوق زنان در ایران برداشتهاند؟ اصلا و ابدا. آیا خشکی دریاچه اورمیه اینها را ناراحت کرده است؟ حاشا و کللا. آیا درد هموطنان مناطق محروم را درک میکنند؟ به قول حسام بیگ، التماس نکن این یکی محاله.
برای همین مردم ایران نیز سالهاست که اینها را به زبالهدان تاریخ راهنمایی کردهاند و اگر مخالفان این بیانیه اقدام به بازنشر آن نمیکردند، حتی خواهرزادههای خود این افراد نیز از نشر چنین بیانیهای مطلع نمیشدند. حتی افراد نالایقی مانند حسین روغنی و جواد خیابانی؛ بخاطر آنکه گاهی در کنار مردم ایستاده و حرفهایی گفتهاند، بیش از همه این ۸۰۰ نفر مورد تایید و احترام جامعه هستند و اینها فقط میتوانند با خزیدن در لایههای حکومت، چوب لای چرخ دولت پزشکیان بگذارند.
عزتالله سحابی قائد اعظم «هیات عزاداران نگرانان ایران» و بخاطر این نگرانی همیشه همراه حکومت بود و در طول عمرش یکصدم گوهر عشقی اعتراض نکرده و در برابر منتقدانش میگفت که عدم اعتراض من، نه به دلیل این است که در نظام هیچ اشکالی نمیبینم. بلکه به این خاطر است که اندک فتوری در اقتدار حکومتی ایران، باعث آشوب و بلوا از اطراف و اکناف میشود و فروپاشی یا تضعیف حکومت مرکزی، مساوی است با فروپاشی ایران.
-----------
@ibrahimsavalan
08.04.202517:17
✅ اخبار سیاسی
🟩 سفر رئیسجمهور ایران به آزربایجان
🇦🇿🇮🇷
◀️ سفر رئیسجمهور ایران به آذربایجان در دستور کار قرار دارد
اسماعیل بقائی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت: سفر رئیسجمهور ایران به آذربایجان در دستور کار قرار دارد.
بقائی درباره تعیین سفیر ایران در آذربایجان خاطرنشان کرد: این روند همچنان ادامه دارد.
بقائی همچنین گفت: روند تعیین سفیر درحال حاضر درحال انجام است و امیدواریم بهزودی تکمیل شود.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
⛔️ چند نکته؛
رئیس جمهور فعلی ایران یک ترک است
زبان ایشان ترکی است.
زبان مردم آزربایجان هم ترک است.
تا پایان امپراطور ترک قاجار، آزربایجان یکی از چهار ایالت اصلی آن امپراطوری بود.
امروز کسانی که در مناطق مرزی جمهوری آزربایجان زندگی میکنند به خوبی میدانند که زبان دو سوی آراز هیچ تفاوت حتی لهجهای در حد لهجه فارسی یزد و اصفهان هم ندارد.
◀️ حالا یک سوال؛
قطعا از همین حالا عدهای دریزبان تاجیکتبار خودپارسپندار و عدهای خودآذریپندار کسروی پهلوی به شدت نگران زبان گفتگوی مقامات ایران و آزربایجان هستند.
شاید هم آرزو میکنند مقامات آنسوی آراز به روسی، چینی یا هر زبانی غیر زبان ترکی تکلم کند تا خدای ناکرده رئیسجمهور ترک ایران مجبور نشود به ترکی تکلم کند.
چون اگر روسای جمهور ایران و آزربایجان با زبانی که زبان مادریشان است باهم گفتگو کنند آن وقت ساختمان شیشهای ترکستیزان که به مدت حدود صد سال وجود ترکان در ایران را منکر و آنان را با القابی چون آذری در معنای غیر ترک معرفی کردهاند ناگهان با گفتگوی ترکی دو رئیسجمهور فرو خواهد ریخت و جهان شاهد خواهد بود که در ایران آنان که صد سال است آذری در معنای غیر ترک به دنیا معرفی شدهاند همان ترکانی هستند که فقط در ۱۴۰۰ سال بعد از اسلام بیش از ۱۰۰۰ سال حاکمیت مطلق داشته اند.
قطعا این سفر حاشیههای زیاد و البته شاید جالب زیادی خواهد داشت اما از همه مهمتر
چهره همیشه نگران ترک ستیزان بسیار دیدنی خواهد بود.
البته اگر رئیسجمهور ترک ایران تحت فشار برخی اطرافیان ایرانشهری و یا ملاحظات دیگر، با ورود به جمهوری آزربایجان، زبان مادری یعنی ترکی را ناگهان فراموش نکند و همانگونه که با رئیسجمهور دریزبان تاجیکستان به زبان رسمی ایران و بدون مترجم سخن گفت و از فردوسی و سعدی و حافظ و کوروش و هخامنشیان که ظاهرا پیوند دهنده دریزبانان به همدیگر است یادها کردند در دیدار با رئیس جمهور آزربایجان هم به زبان شیرین ترکی( یکی از زبانهای زنده در ایران) و بدون مترجم حرف زده و از شهریار و نسیمی و فضولی و کوراوغلو و ددهقورقود و دهها امپراطور و سلسلههای ترک هم یادی کنند.
امپراطورهایی که هر کدام تأثیری شگرف بر تاریخ جهان گذاشتند.
✍ علی روشن زاده
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🟩 سفر رئیسجمهور ایران به آزربایجان
🇦🇿🇮🇷
◀️ سفر رئیسجمهور ایران به آذربایجان در دستور کار قرار دارد
اسماعیل بقائی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت: سفر رئیسجمهور ایران به آذربایجان در دستور کار قرار دارد.
بقائی درباره تعیین سفیر ایران در آذربایجان خاطرنشان کرد: این روند همچنان ادامه دارد.
بقائی همچنین گفت: روند تعیین سفیر درحال حاضر درحال انجام است و امیدواریم بهزودی تکمیل شود.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
⛔️ چند نکته؛
رئیس جمهور فعلی ایران یک ترک است
زبان ایشان ترکی است.
زبان مردم آزربایجان هم ترک است.
تا پایان امپراطور ترک قاجار، آزربایجان یکی از چهار ایالت اصلی آن امپراطوری بود.
امروز کسانی که در مناطق مرزی جمهوری آزربایجان زندگی میکنند به خوبی میدانند که زبان دو سوی آراز هیچ تفاوت حتی لهجهای در حد لهجه فارسی یزد و اصفهان هم ندارد.
◀️ حالا یک سوال؛
قطعا از همین حالا عدهای دریزبان تاجیکتبار خودپارسپندار و عدهای خودآذریپندار کسروی پهلوی به شدت نگران زبان گفتگوی مقامات ایران و آزربایجان هستند.
شاید هم آرزو میکنند مقامات آنسوی آراز به روسی، چینی یا هر زبانی غیر زبان ترکی تکلم کند تا خدای ناکرده رئیسجمهور ترک ایران مجبور نشود به ترکی تکلم کند.
چون اگر روسای جمهور ایران و آزربایجان با زبانی که زبان مادریشان است باهم گفتگو کنند آن وقت ساختمان شیشهای ترکستیزان که به مدت حدود صد سال وجود ترکان در ایران را منکر و آنان را با القابی چون آذری در معنای غیر ترک معرفی کردهاند ناگهان با گفتگوی ترکی دو رئیسجمهور فرو خواهد ریخت و جهان شاهد خواهد بود که در ایران آنان که صد سال است آذری در معنای غیر ترک به دنیا معرفی شدهاند همان ترکانی هستند که فقط در ۱۴۰۰ سال بعد از اسلام بیش از ۱۰۰۰ سال حاکمیت مطلق داشته اند.
قطعا این سفر حاشیههای زیاد و البته شاید جالب زیادی خواهد داشت اما از همه مهمتر
چهره همیشه نگران ترک ستیزان بسیار دیدنی خواهد بود.
البته اگر رئیسجمهور ترک ایران تحت فشار برخی اطرافیان ایرانشهری و یا ملاحظات دیگر، با ورود به جمهوری آزربایجان، زبان مادری یعنی ترکی را ناگهان فراموش نکند و همانگونه که با رئیسجمهور دریزبان تاجیکستان به زبان رسمی ایران و بدون مترجم سخن گفت و از فردوسی و سعدی و حافظ و کوروش و هخامنشیان که ظاهرا پیوند دهنده دریزبانان به همدیگر است یادها کردند در دیدار با رئیس جمهور آزربایجان هم به زبان شیرین ترکی( یکی از زبانهای زنده در ایران) و بدون مترجم حرف زده و از شهریار و نسیمی و فضولی و کوراوغلو و ددهقورقود و دهها امپراطور و سلسلههای ترک هم یادی کنند.
امپراطورهایی که هر کدام تأثیری شگرف بر تاریخ جهان گذاشتند.
✍ علی روشن زاده
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
Reposted from:
انجمن آذربایجان



08.04.202512:02
🔹ناراحتی اینترنشنال از حضور پر شور هواداران تراکتور در ورزشگاه و گزارشگر بازی
www.aAzaranjoman.ir
@Azar_anjoman | آذرانجمن
www.aAzaranjoman.ir
@Azar_anjoman | آذرانجمن
Reposted from:
Araz News آراز نیوز

07.04.202511:28
بیش از ۸۰۰ نفر از افرادی که خود را «ایراندوست» معرفی کردهاند، در بیانیهای سرشار از تعصب نژادگرایانه، با نادیدهگرفتن اصول قانون اساسی و واقعیتهای فرهنگی و تاریخی کشور، رئیسجمهور، برخی استانداران و مسئولان را به دلیل طرح موضوعاتی چون آموزش زبانهای مادری به شدت مورد انتقاد قرار دادند.
در این بیانیه که با عنوان هشدار نسبت به طرح مسائل قومی منتشر شده، امضاکنندگان، که نامهایی چون عباس آخوندی، ژاله آموزگار، رخشان بنیاعتماد، تهمورث پورناظری، میرجلالالدین کزازی، الهه کولایی و دیگران در میان آنها به چشم میخورد، با لحنی آشکارا نژادپرستانه، از اصطلاحاتی چون «قومیسازی مناسبات اجتماعی»، و «تهدید وحدت ملی» استفاده کردهاند و حتی عملکرد استاندارانی چون استاندار آزربایجان شرقی در دفاع از پیوندهای تاریخی آزربایجان با ایران را نادرست و تفرقهافکنانه دانستهاند.
گرچه در ظاهر این بیانیه، متینگ تبلیغاتی و پروپاگاندای گروههای تروریستی کردی در اورمیه نیز مورد نقد قرار گرفته، اما در عمل، متن نامه بهطور گسترده به موضوعاتی چون گفتوگوی طبیعی و صمیمانهی رئیسجمهور پزشکیان با مسئولان استانی به زبان تورکی، سخنان استاندار آذربایجان شرقی درباره پیوندهای آذربایجان با ایران، و همچنین پستها، مواضع و دیدارهای اخیر استاندار آذربایجان غربی حمله کرده و آنها را مصداق «قومگرایی» جلوه داده است.
به طور کلی نگرانی اصلی این بیانیه نه پیرامون چالشهای واقعی کشور، بلکه تمرکز بر یکپارچهسازی زبانی و فرهنگی از طریق تحمیل زبان و روایت خاصی از هویت ملی است که با مفاهیم شهروندی برابر و عدالت فرهنگی در تضاد است.
این نامه در حالی از سوی رسانههای حکومتی و اپوزسیون فارس زبان به طور گسترده پوشش داده شده است که پیشتر، نامهای مشفقانه از سوی اساتید دانشگاههای تبریز که با نگاهی علمی خواهان حفظ کرامت و هویتهای زبانی و ملی ملیتهای ساکن در جغرافیای ایران شده بود، در رسانههای رسمی انعکاسی نیافت، و در مقابل بیانیهای آمیخته به لحن تبعیضآمیز و ضدتنوع فرهنگی، با پوشش رسانهای گسترده مواجه شد.
🌎 آرازنیوز، خبرین دوغرو یئری
🔗 @ArazNews
در این بیانیه که با عنوان هشدار نسبت به طرح مسائل قومی منتشر شده، امضاکنندگان، که نامهایی چون عباس آخوندی، ژاله آموزگار، رخشان بنیاعتماد، تهمورث پورناظری، میرجلالالدین کزازی، الهه کولایی و دیگران در میان آنها به چشم میخورد، با لحنی آشکارا نژادپرستانه، از اصطلاحاتی چون «قومیسازی مناسبات اجتماعی»، و «تهدید وحدت ملی» استفاده کردهاند و حتی عملکرد استاندارانی چون استاندار آزربایجان شرقی در دفاع از پیوندهای تاریخی آزربایجان با ایران را نادرست و تفرقهافکنانه دانستهاند.
گرچه در ظاهر این بیانیه، متینگ تبلیغاتی و پروپاگاندای گروههای تروریستی کردی در اورمیه نیز مورد نقد قرار گرفته، اما در عمل، متن نامه بهطور گسترده به موضوعاتی چون گفتوگوی طبیعی و صمیمانهی رئیسجمهور پزشکیان با مسئولان استانی به زبان تورکی، سخنان استاندار آذربایجان شرقی درباره پیوندهای آذربایجان با ایران، و همچنین پستها، مواضع و دیدارهای اخیر استاندار آذربایجان غربی حمله کرده و آنها را مصداق «قومگرایی» جلوه داده است.
به طور کلی نگرانی اصلی این بیانیه نه پیرامون چالشهای واقعی کشور، بلکه تمرکز بر یکپارچهسازی زبانی و فرهنگی از طریق تحمیل زبان و روایت خاصی از هویت ملی است که با مفاهیم شهروندی برابر و عدالت فرهنگی در تضاد است.
این نامه در حالی از سوی رسانههای حکومتی و اپوزسیون فارس زبان به طور گسترده پوشش داده شده است که پیشتر، نامهای مشفقانه از سوی اساتید دانشگاههای تبریز که با نگاهی علمی خواهان حفظ کرامت و هویتهای زبانی و ملی ملیتهای ساکن در جغرافیای ایران شده بود، در رسانههای رسمی انعکاسی نیافت، و در مقابل بیانیهای آمیخته به لحن تبعیضآمیز و ضدتنوع فرهنگی، با پوشش رسانهای گسترده مواجه شد.
🌎 آرازنیوز، خبرین دوغرو یئری
🔗 @ArazNews
02.04.202509:02
#فکت
🔲⭕️لپ تاپم را با من دفن کنید: زندگی به سبک تحصیل کردگان بی سواد!
مجتبی لشکربلوکی
سایمون کوپر ژورنالیست در فایننشال تایمز می نویسد: دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند ما یعنی انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانیم. اما دیگر مثل قبل نمیخوانیم. خواندنِ دیجیتال، به تجربهای تکهتکه، سرسری و سطحی تبدیل شده. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارت «خواندن عمیق» است.
این روزها هیچ کس متن های طولانی را نمی خواند. بیش از نیمی از افراد همین متن را تا انتها نمی خوانند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
مجموعهای بیش از دوهزار ناشر، محقق، کتابدار و نویسنده و دانشگاهی سراسر جهان، چندی پیش در مانیفستی اعلام کردند: «خواندنِ دیجیتال» در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته. استیون پینگر، روانشناس آمریکایی می گوید از اواخر قرن هفدهم با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین مردم، توانایی «همدردی با دیگران افزایش یافت. مردم با خواندنِ متنهای طولانی دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و تأثیر بسیار مهمی در تغییر نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه و استبداد گذاشت. خواندنِ عمیق باعث رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه شد.
ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه ها برای خواندنِ عمیق طراحی نشده اند. (بارنویسی شده از این منبع:نشریه ترجمان) یکی از دوستانم به شوخی می گفت می خواهم وصیت کنم لپ تاپم را با من دفن کنند چون کلی فایل ذخیره کرده ام که بعدا بخوانم و احتمالا تا زمان مرگ فرصت نمی کنم که بخوانم شان
تحلیل و تجویز راهبردی:
ما در دام سه گانه Skimming, Scanning, Scrolling (3S) افتاده ایم. ترجمه شان می شود نگاه گذرا، جستجوی سریع، رد کردن یا رد شدن از مطالب برای دیدن مطلب بعدی. خب این چه مشکلی ایجاد می کند؟ چهار مشکل ایجاد می شود:
۱) خواندن عمیق باعث می شود که جهان را از دیدگاه دیگران ببینم (از دیدگاه یک آواره بعد از جنگ یا یک دزد حرفه ای یا یک مستاجر)، ولی خواندن سطحی چنین توانایی در ما ایجاد نمی کند. همین باعث می شود که توان همدلی و همدردی در ما بمیرد.
۲) خواندن عمیق باعث می شود که یک مساله را از زوایای مختلف نگاه کنیم. پیچیدگی و چند بعدی بودن مساله را درک کنیم اما وقتی همه چیزهایی که می خوانیم کوتاه است کلا می رویم سراغ تحلیل های ساده، سرراست، یک خطی و اینگونه است که توانایی تفکر سیستمی و چند بعدی را از دست می دهیم.
۳) توهم دانایی نیز نتیجه بعدی است. چون ما راجع به همه چیز از 3S استفاده می کنیم راجع به همه چیز فکر می کنیم که بلدیم و جالب اینکه اظهار نظر هم می کنیم از رژیم غذایی فستینگ، تا سیاست های ارزی و تا نتایج مذاکرات ترامپ و پوتین. از سیاست تا اقتصاد! از زیست شناسی مولکولی تا فیزیک کیهانی!
۴) در نتیجه کسانی که دیگر نمیخوانند (عمیق نمی خوانند)، توان اندیشیدن را هم از دست میدهند. شما وقتی توانایی درک و تحلیل عمیق را از دست می دهید به مروز توان اندیشیدن را هم از دست می دهید.
این چهار باعث می شود که ما با پدیده ای روبرو باشیم به نام تحصیلکردگان بی سواد. بخش بزرگی از جامعه یک دیپلمی، لیسانسی، فوق لیسانسی و یا دکترایی داریم! اما در طول زمان به خاطر عدم خواندن عمیق عملا تبدیل شده ایم به «همه چیزان دان مدعی متوهم» یا همان مدرک داران بی ادراک!
راهکار چیست؟ ریاضت مطالعاتی؛
ریاضت، گوشه گیری موقتی برای انجام تمرینهای سخت و خودخواستهای است که فرد برای تعالی نفس و دستیابی به کمال روحی انجام میدهد. این مفهوم در ادیان مختلف، گرایش های معنوی و سنتهای عرفانی وجود داشته و شامل خودداری خودخواسته از برخی امور، سکوت، خلوت نشینی و انجام کارهای سخت بوده است. به همین سیاق ریاضت مطالعاتی یعنی اینکه نمی توانیم نمی توانیم برای همیشه خود را از دنیای دیجیتال منقطع کنیم اما می توان گهگاهی این امور را انجام دهیم:
• ایجاد زمان-مکانی برای مطالعه عمیق: خواندن متون طولانی بدون انقطاع و حواس پرتی
• تفکر انتقادی: تحلیل، بررسی و مقایسه نظریات مختلف.
• نوشتن و خلاصهبرداری: تبدیل دانش به محتوای ساختاریافته برای درک بهتر.
ما به خواندن محتواهای سطحی، ساده، سرراست و یک خطی معتاد شده ایم باید با ریاضت مطالعاتی آن را تعدیل و مهار کنیم.
🔲⭕️لپ تاپم را با من دفن کنید: زندگی به سبک تحصیل کردگان بی سواد!
مجتبی لشکربلوکی
سایمون کوپر ژورنالیست در فایننشال تایمز می نویسد: دستگاههای دیجیتال باعث شدهاند ما یعنی انسانهای امروزی، «بیشتر» از هر دورۀ دیگری در تاریخ بشریت بخوانیم. اما دیگر مثل قبل نمیخوانیم. خواندنِ دیجیتال، به تجربهای تکهتکه، سرسری و سطحی تبدیل شده. بنابراین شاید تعداد کلمات خیلی زیادی در روز بخوانیم، ولی همۀ آنها در قالب متنهای چند کلمهای یا نهایتاً چند خطی است. حال اگر بخواهیم همان تعداد کلمه را در قالبِ یک متن واحد بخوانیم، با دشواری بسیاری مواجه میشویم. زیرا درک متنی طولانی نیازمند مهارت «خواندن عمیق» است.
این روزها هیچ کس متن های طولانی را نمی خواند. بیش از نیمی از افراد همین متن را تا انتها نمی خوانند. انسانها در خواندن متنهای طولانی به مشکل خوردهاند.
مجموعهای بیش از دوهزار ناشر، محقق، کتابدار و نویسنده و دانشگاهی سراسر جهان، چندی پیش در مانیفستی اعلام کردند: «خواندنِ دیجیتال» در حال تخریب عادتِ «خواندن عمیق» در میان ماست.
خواندن عمیق نقشی حیاتی در تمدن بشری داشته. استیون پینگر، روانشناس آمریکایی می گوید از اواخر قرن هفدهم با رواج خواندنِ متنهای طولانی در بین مردم، توانایی «همدردی با دیگران افزایش یافت. مردم با خواندنِ متنهای طولانی دربارۀ زندگیِ دیگر انسانها، توانستند دنیا را از چشم آنها ببینند و تأثیر بسیار مهمی در تغییر نگرش آنها دربارۀ موضوعاتی مثل بردهداری، شکنجه و استبداد گذاشت. خواندنِ عمیق باعث رویدادهای دورانسازی مثل انقلاب آمریکا و انقلاب فرانسه شد.
ماریان وولف، محقق آمریکایی، مینویسد: ما در دنیای آنلاین دائماً در حال اسکرولکردن، نصفهنیمه خواندن یا ذخیرهکردن متنهاییم تا در آیندهای نامعلوم آنها را بخوانیم، چون این رسانه ها برای خواندنِ عمیق طراحی نشده اند. (بارنویسی شده از این منبع:نشریه ترجمان) یکی از دوستانم به شوخی می گفت می خواهم وصیت کنم لپ تاپم را با من دفن کنند چون کلی فایل ذخیره کرده ام که بعدا بخوانم و احتمالا تا زمان مرگ فرصت نمی کنم که بخوانم شان
تحلیل و تجویز راهبردی:
ما در دام سه گانه Skimming, Scanning, Scrolling (3S) افتاده ایم. ترجمه شان می شود نگاه گذرا، جستجوی سریع، رد کردن یا رد شدن از مطالب برای دیدن مطلب بعدی. خب این چه مشکلی ایجاد می کند؟ چهار مشکل ایجاد می شود:
۱) خواندن عمیق باعث می شود که جهان را از دیدگاه دیگران ببینم (از دیدگاه یک آواره بعد از جنگ یا یک دزد حرفه ای یا یک مستاجر)، ولی خواندن سطحی چنین توانایی در ما ایجاد نمی کند. همین باعث می شود که توان همدلی و همدردی در ما بمیرد.
۲) خواندن عمیق باعث می شود که یک مساله را از زوایای مختلف نگاه کنیم. پیچیدگی و چند بعدی بودن مساله را درک کنیم اما وقتی همه چیزهایی که می خوانیم کوتاه است کلا می رویم سراغ تحلیل های ساده، سرراست، یک خطی و اینگونه است که توانایی تفکر سیستمی و چند بعدی را از دست می دهیم.
۳) توهم دانایی نیز نتیجه بعدی است. چون ما راجع به همه چیز از 3S استفاده می کنیم راجع به همه چیز فکر می کنیم که بلدیم و جالب اینکه اظهار نظر هم می کنیم از رژیم غذایی فستینگ، تا سیاست های ارزی و تا نتایج مذاکرات ترامپ و پوتین. از سیاست تا اقتصاد! از زیست شناسی مولکولی تا فیزیک کیهانی!
۴) در نتیجه کسانی که دیگر نمیخوانند (عمیق نمی خوانند)، توان اندیشیدن را هم از دست میدهند. شما وقتی توانایی درک و تحلیل عمیق را از دست می دهید به مروز توان اندیشیدن را هم از دست می دهید.
این چهار باعث می شود که ما با پدیده ای روبرو باشیم به نام تحصیلکردگان بی سواد. بخش بزرگی از جامعه یک دیپلمی، لیسانسی، فوق لیسانسی و یا دکترایی داریم! اما در طول زمان به خاطر عدم خواندن عمیق عملا تبدیل شده ایم به «همه چیزان دان مدعی متوهم» یا همان مدرک داران بی ادراک!
راهکار چیست؟ ریاضت مطالعاتی؛
ریاضت، گوشه گیری موقتی برای انجام تمرینهای سخت و خودخواستهای است که فرد برای تعالی نفس و دستیابی به کمال روحی انجام میدهد. این مفهوم در ادیان مختلف، گرایش های معنوی و سنتهای عرفانی وجود داشته و شامل خودداری خودخواسته از برخی امور، سکوت، خلوت نشینی و انجام کارهای سخت بوده است. به همین سیاق ریاضت مطالعاتی یعنی اینکه نمی توانیم نمی توانیم برای همیشه خود را از دنیای دیجیتال منقطع کنیم اما می توان گهگاهی این امور را انجام دهیم:
• ایجاد زمان-مکانی برای مطالعه عمیق: خواندن متون طولانی بدون انقطاع و حواس پرتی
• تفکر انتقادی: تحلیل، بررسی و مقایسه نظریات مختلف.
• نوشتن و خلاصهبرداری: تبدیل دانش به محتوای ساختاریافته برای درک بهتر.
ما به خواندن محتواهای سطحی، ساده، سرراست و یک خطی معتاد شده ایم باید با ریاضت مطالعاتی آن را تعدیل و مهار کنیم.
10.04.202516:50
کتاب "چرا ملت ها شکست میخورند"
نویسندگان: دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون
مترجمان: محسن میردامادی و محمد حسین نعیمی پور
به صورت آماده مطالعه بر روی کیندل، کتابخوانها و گوشی
این کتاب سعی میکند پایهایترین سؤال اقتصاد و سیاست جهانی را جواب بدهد که چرا بعضی کشورها، مانند نروژ، در حال شکوفایی هستند ولی بعضی کشورها، مانند مالی، در حال سقوط. نویسندگان کتاب عواملی مثل جغرافیا، آبوهوا، منابع طبیعی و فرهنگ را به عنوان عواملی که ملتها را به فقیر و غنی تقسیم کنند، رد میکنند. در عوض آنها موسسات سیاسی و اقتصادی که برآمده از خود ملتها هستند را عامل پیشرفت اقتصادی میداند.
-----------------------
@naria_pdf
نویسندگان: دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون
مترجمان: محسن میردامادی و محمد حسین نعیمی پور
به صورت آماده مطالعه بر روی کیندل، کتابخوانها و گوشی
این کتاب سعی میکند پایهایترین سؤال اقتصاد و سیاست جهانی را جواب بدهد که چرا بعضی کشورها، مانند نروژ، در حال شکوفایی هستند ولی بعضی کشورها، مانند مالی، در حال سقوط. نویسندگان کتاب عواملی مثل جغرافیا، آبوهوا، منابع طبیعی و فرهنگ را به عنوان عواملی که ملتها را به فقیر و غنی تقسیم کنند، رد میکنند. در عوض آنها موسسات سیاسی و اقتصادی که برآمده از خود ملتها هستند را عامل پیشرفت اقتصادی میداند.
-----------------------
@naria_pdf
09.04.202505:42
بهمنی قاجار خود یک پان ایرانیست است و این تحریفات را هم پان ایرانیست ها علیه دولت قاجار انجام می دهند .اما بهمنی قاجار در این مورد سکوت می کند ، از طرف دیگر می بیند که همین طیف علیه اجداد وی پرونده درست می کنند و دروغ می بندند ناچارا مجبور به واکنش می شود او قادر نیست درک کند که ماهیت جریان پان ایرانیسم ذاتا ضد قاجاری دارد و ایشان نمی تواند هم با ایرانشهری ها باشد و هم به خاندان خود صادق بماند .
08.04.202516:43
مرتضی ابوالزاده خواننده جوان طرفدار تراکتور در استادیوم سهند ،ترانه ای را به مناسبت پیروزی تراکتور خوانده که باعث شده ،موحدیان و دار دسته فاشیست وی برایش پرونده سازی کنند .اینها برای ادامه تبعیض قومیتی تقریبا تمامی داردسته خود را به صحنه اورده اند .و هریک نیز با چماق مخصوص خود به صحنه امده اند. در حالیکه در دانشگاه یک چماق دست خانم اموزگار و چماق دیگر دست کزازی داده اند ، خودشان نیز در فضای مجازی با هجمه سنگین وارد شده اند تا بلکه به نام خطر امنیت ملی ملت اذربایجان را به ارعاب و سکوت وادارند . من فکر می کنم اینها یک هدف دارند و ان کشاندن کشور به اغتشاش است . حوادث اورمیه را خود به وجود اورده اند ،اما سعی می کنند از ان سناریویی برای فعالین بسازند .در واقع نیز چنین هم شده است .زیرا نیروهای امنیتی به جای انکه به سراغ دشتبانی ، و عوامل وطن یولی ، بروند ،فعالین اذربایجان را بازداشت نمودند . حالا هم نامه هشتصد نفر (که تک تک انها نگاه نژاد پرستانه شان به اذربایجان را برها ثابت کرده اند ) را علم عثمان کرده اند
Reposted from:
باز خوانی تاریخ ، ادبیات آذربایجان

08.04.202510:23
https://t.me/bazkhanitarkh1338 تاریخ و جعرافیای دروغین ایران و ناسیونالیسم شعوبی (ایرانشهری ) درصد سال اخیر - پست نهم ادامه ازپست قبلی - نویسنده رحمان حسین زاده
مهاجر در معنی و مفهوم * به چه کسی یا ایل و عشیره مهاجر گفته میشود ؟کسی یا ایلی در قلمرو خود جابجا یا تغییر مکان داده شود مهاجر محسوب شود بعنوان مثال : در گذشته ایل ، عشیره ی و خانواده های در قلمرو ترکان ، ایران امروزی از زنجان به اورمیه یا تبریز ، اردبیل یا از خراسان به اصفهان و بلوچستان به خراسان یا برعکس کوچ می کردند و این شیوه رایج زندگی طبیعی اهالی آنزمان بود از دوران قدیم تا قبل از پنجاه سال ادامه داشت یعنی نفوسی که در قلمرو خودش جابجا میشود مهاجر یا بیگانه خوانده نمی شود در تعریف بیگانه یا مهاجر کسی یا ایلی که از قلمرو سلسله ی دیگری به قلمرو ساکنین دیگری وارد می شود بعنوان مثال : در گذر تاریخ ، عشیره مَکری ، شکاک ، زرزا (کوردهای کوچری ) و ایلات وعشیره های دیگر از قلمرو امپراطوری عثمانی به قلمرو سلسله های ترکان از دوره صفوی تا قاجار جهت رعیت شدن واجاره تیول یا چراگاه بصورت موقتی یا چندین ساله به قلمرو سلسله ترکان ایران مهاجرت کرد ه وبا امرار معاش و خراج سالانه را نیز می پرداختند وایل و عشیره های مذکور، امروزه هم در غرب اذربایجان بعنوان مهمان خوانده میشوند مهاجران چون نسبت به اهالی بیگانه هستند و هم از قلمرو دیگران وارد شده اندمهاجرت باید چنین وضعیتی را داشته باشد .
آیا ترکان در ایران مهاجر هستند؟ این جعلیات چگونه ساخته شد - برای زمینه سازی این جعلیات لازم است به تاریخ برگردیم . در دوره عباس میرزا انگیزه مدرسه دارالفنو ن ایجاد شد واین موسسه یا همین دانشگاه امروزی تربیت افراد با سواد در زمینه علوم مختلف بود یکی از رشته های مهم این موسسه تربیت افراد با سواد سیاسی در مسائل دیپلماسی بود که بتواند مسائل سیاست خارجی را به نفع کشورش تفسیر وتعیین کند مدتی بعد مدرسه علوم سیاسی در سال 1287 شمسی به فرمان مظفر الدین شاه ایجاد شد ولی مشکل اینجا بود که ریاست آن موسسه توسط مشیر الدوله پیر نیا نائنی فراماسونر معروف بازوی استعما انگلیس بود که بجای تربیت افراد وطن پرست ،افراد فاسد و خائن تحویل جامعه داد . قبل از دوران مشروطیت اعزام دانشجو بخارج بوسیله دارالفنون صورت میگرفت بعد از تاسیس این مدرسه هر چه رجال فاسد ، الدوله ، دغل السلطنه ، ملک الدزد ها ، فلان و دکتر، مهندس ،پرفسور،وکیل ،نمایده مجلس وسناتور و وزرا و... در اواخر قاجا ودوره پهلوی افراد تربیت شده در این موسسه بودند اکثر این افرا د از شعوبیه تاجیکان یا همان وزیران و...باهوش پارسی بعدی بودند و رجال روشنفکر وفریب خورده ترک هم به این موسسه جذب و فارغ التحصیل شده خائن به ترکان ببار آمدند افرادی مانند : کاظم زاده ایرانشهری ، تقی زاده ، حکیم الملک و.. می باشد و امثال کسروی ودیگران هم با این مجموعه همراه شده بودند ودر دوره پهلوی علاوه بر فراموشخانه ها سازمان پرورش افکار هم جهت نشر این مسمومات تاسیس شد . جالب هست قبل از ایجاد این موسسه سیاسی جعلیات تاریخ یا تبلیغ زردشتی ،کوروش ،داریوش را در نوشته های آنزمان نمی بینیم همه اینها دردوران مشروطیت بوسیله تعلیم یافتهای مدرسه سیاسی در اواخر قا جار امثال مشیرالدوله نویسنده تاریخ جعلی سه جلدی ایران باستان و تاریخ ادبیات تاجیکان ( با نام جعلی تاریخ ادبیات ایران ) نویسنده ادوارد براون انگلیسی و تعلیم دهنده فرماسونری و روزنامه قانون ملکم خان موسس فرماسونری در ایرن و دهها نمونه از این کتابها نوشته در بمبی و کلکته هندوستان تحت سلطه استعمار انگلیس چاپ ودر داخل کشورنشر می شد ویکی از معرفین این منابع مجله کاوه توسط تقی زاده ماسون مادام العمر و دوستانش در برلین بود ودر داخل کشور نیز اشتراک فعال داشت و همچنین انجمن فرهنگی آلمان وایران در اواخر جنگ جهانی اول توسط آلمانیها وتقی زاده ودوستانشان که برای رواج همین جعلیات (هندو آریایی ) تاسیس شد و در داخل نیز از اوایل پهلوی در دغل خانه موسوم به موقوفه افشار در ادامه نشر همین جعلیات و ضدیت با تاریخ و فرهنگ ترکان بود و هست و بدبختی بزرگ این بود که این جعلیات در سیستم آموزشی کشور هم تصویب وتدریس شد و می شود حتی همین حالا اگر کسی کتابی یا پایان نامه غیر از این چار چوب جعلی بنویسد مردود و اجازه نشر داده نمی شود . به این میگویند استعمار ذاتی و وراثتی شده که نسل ها خوبخود با تعلیم استعماری پرورش یافته وبزرگ می شوند . ادامه در پست پایئن 👇👇👇👇👇
مهاجر در معنی و مفهوم * به چه کسی یا ایل و عشیره مهاجر گفته میشود ؟کسی یا ایلی در قلمرو خود جابجا یا تغییر مکان داده شود مهاجر محسوب شود بعنوان مثال : در گذشته ایل ، عشیره ی و خانواده های در قلمرو ترکان ، ایران امروزی از زنجان به اورمیه یا تبریز ، اردبیل یا از خراسان به اصفهان و بلوچستان به خراسان یا برعکس کوچ می کردند و این شیوه رایج زندگی طبیعی اهالی آنزمان بود از دوران قدیم تا قبل از پنجاه سال ادامه داشت یعنی نفوسی که در قلمرو خودش جابجا میشود مهاجر یا بیگانه خوانده نمی شود در تعریف بیگانه یا مهاجر کسی یا ایلی که از قلمرو سلسله ی دیگری به قلمرو ساکنین دیگری وارد می شود بعنوان مثال : در گذر تاریخ ، عشیره مَکری ، شکاک ، زرزا (کوردهای کوچری ) و ایلات وعشیره های دیگر از قلمرو امپراطوری عثمانی به قلمرو سلسله های ترکان از دوره صفوی تا قاجار جهت رعیت شدن واجاره تیول یا چراگاه بصورت موقتی یا چندین ساله به قلمرو سلسله ترکان ایران مهاجرت کرد ه وبا امرار معاش و خراج سالانه را نیز می پرداختند وایل و عشیره های مذکور، امروزه هم در غرب اذربایجان بعنوان مهمان خوانده میشوند مهاجران چون نسبت به اهالی بیگانه هستند و هم از قلمرو دیگران وارد شده اندمهاجرت باید چنین وضعیتی را داشته باشد .
آیا ترکان در ایران مهاجر هستند؟ این جعلیات چگونه ساخته شد - برای زمینه سازی این جعلیات لازم است به تاریخ برگردیم . در دوره عباس میرزا انگیزه مدرسه دارالفنو ن ایجاد شد واین موسسه یا همین دانشگاه امروزی تربیت افراد با سواد در زمینه علوم مختلف بود یکی از رشته های مهم این موسسه تربیت افراد با سواد سیاسی در مسائل دیپلماسی بود که بتواند مسائل سیاست خارجی را به نفع کشورش تفسیر وتعیین کند مدتی بعد مدرسه علوم سیاسی در سال 1287 شمسی به فرمان مظفر الدین شاه ایجاد شد ولی مشکل اینجا بود که ریاست آن موسسه توسط مشیر الدوله پیر نیا نائنی فراماسونر معروف بازوی استعما انگلیس بود که بجای تربیت افراد وطن پرست ،افراد فاسد و خائن تحویل جامعه داد . قبل از دوران مشروطیت اعزام دانشجو بخارج بوسیله دارالفنون صورت میگرفت بعد از تاسیس این مدرسه هر چه رجال فاسد ، الدوله ، دغل السلطنه ، ملک الدزد ها ، فلان و دکتر، مهندس ،پرفسور،وکیل ،نمایده مجلس وسناتور و وزرا و... در اواخر قاجا ودوره پهلوی افراد تربیت شده در این موسسه بودند اکثر این افرا د از شعوبیه تاجیکان یا همان وزیران و...باهوش پارسی بعدی بودند و رجال روشنفکر وفریب خورده ترک هم به این موسسه جذب و فارغ التحصیل شده خائن به ترکان ببار آمدند افرادی مانند : کاظم زاده ایرانشهری ، تقی زاده ، حکیم الملک و.. می باشد و امثال کسروی ودیگران هم با این مجموعه همراه شده بودند ودر دوره پهلوی علاوه بر فراموشخانه ها سازمان پرورش افکار هم جهت نشر این مسمومات تاسیس شد . جالب هست قبل از ایجاد این موسسه سیاسی جعلیات تاریخ یا تبلیغ زردشتی ،کوروش ،داریوش را در نوشته های آنزمان نمی بینیم همه اینها دردوران مشروطیت بوسیله تعلیم یافتهای مدرسه سیاسی در اواخر قا جار امثال مشیرالدوله نویسنده تاریخ جعلی سه جلدی ایران باستان و تاریخ ادبیات تاجیکان ( با نام جعلی تاریخ ادبیات ایران ) نویسنده ادوارد براون انگلیسی و تعلیم دهنده فرماسونری و روزنامه قانون ملکم خان موسس فرماسونری در ایرن و دهها نمونه از این کتابها نوشته در بمبی و کلکته هندوستان تحت سلطه استعمار انگلیس چاپ ودر داخل کشورنشر می شد ویکی از معرفین این منابع مجله کاوه توسط تقی زاده ماسون مادام العمر و دوستانش در برلین بود ودر داخل کشور نیز اشتراک فعال داشت و همچنین انجمن فرهنگی آلمان وایران در اواخر جنگ جهانی اول توسط آلمانیها وتقی زاده ودوستانشان که برای رواج همین جعلیات (هندو آریایی ) تاسیس شد و در داخل نیز از اوایل پهلوی در دغل خانه موسوم به موقوفه افشار در ادامه نشر همین جعلیات و ضدیت با تاریخ و فرهنگ ترکان بود و هست و بدبختی بزرگ این بود که این جعلیات در سیستم آموزشی کشور هم تصویب وتدریس شد و می شود حتی همین حالا اگر کسی کتابی یا پایان نامه غیر از این چار چوب جعلی بنویسد مردود و اجازه نشر داده نمی شود . به این میگویند استعمار ذاتی و وراثتی شده که نسل ها خوبخود با تعلیم استعماری پرورش یافته وبزرگ می شوند . ادامه در پست پایئن 👇👇👇👇👇
06.04.202520:07
✍نامه هشدار هشتصد نفر از ایرانشهری های رخنه در دستگاه های مختلف اداری ،دانشگاهی به رئیس جمهور ،در مورد مطرح کردن مسائل قومی به تعبیر خودشان در سطح عمومی شخصا برای من یک معنی داشت ،اینکه فهم و درک در ایران یک چیز کمی است که با ارقام و اعداد و در نهایت با اردوکشی سیاهی لشگر ممکن می شود .اگر استادان دانشگاه های اذربایجان برای رئیس جمهور نامه می نویسند و لزوم تدریس زبان مادری را مطرح می کنند ،می بایست تعداد ارقام مخالفان این طرح را سه ،چهار برابر کرد تا بتوان بر میدان غلبه کرد . این حماقت مدنی وقتی نمود بیشتری می یابد که هشتصد نفر اهل فکر علیه متفکران مخالف نظر خود موضع می گیرند و خواهان برخورد عملی می شوند .این اتفاق بیشتر از هر چیر نشان می دهد که ما در ایران بر خلاف تمام دونیا با فاشیسم روشنفکری مواجه هستیم . سابقه ندارد و تا به حال دیده نشده که فاشیسم از دانشگاه ، هنر ،و ارگان های فرهنگی برخاسته باشد . فاشیسم چه در المان ،چه در ایتالیا و چه در اسپانیا و نکات دیگر عموما در خیابان ها و کوچه های تنگ و تاریک ،توسط گروه یا افرادی شکل گرفته است که طبقه ای ندارند ،موقعیت اجتماعی ندارند .سربازان بیکار ، بی خانمان ها ، لات های خیابانی ، قشری تحصیل کرده بی کار و کم استعداد ، اینها مستعد تفکر فاشیستی هستند .ولی این تعریف از فاشیسم چندان واضح برای کشوری که ۲۵۰۰ سال سابقه تمدنی بر خود قائل است ،نیست .فاشیسم در اینجا سیری معکوس دارد و از بالا به پایین است . انچه در خیابان ها و کوچه ها رواج دارد مردمی است که غرق در زندگی خود اند و هیچگاه نیز در قدرت و دولت سهیم نبودند . بنابراین برای انها موضوعیت نداشته و ندارد که چه کسی یا چه گروهی حق حکومت دارند . انها هیچ چیزی از فاشیسم و شکل های حکومت و دولت ندارند .فاشیسم در ایران در طبقه بالا مسکن گزیده است و فرامین و تبعیض نیز از انجا صادر می شود .شاخه تولید فکر ،تفسیر و توجیه فاشیسم را روشنفکرانی بر عهده دارند که حلقه واسطه طبقه حاکم با طبقات پایین جامعه هستند .انها هستند که فکر ساختن گروه های فشار را به دولت می دهند ولی در جامعه طوری حرکت می کنند که گویا مستقل از قدرت و سلطه هستند .
✍بهنام کیانی اجیرلی
✍بهنام کیانی اجیرلی
Reposted from:
یوردوموز



30.03.202508:11
🔺سندی از ترکی بودن ریشه نوروز از زبان فردوسی که در شاهنامهاش آورده:
ترکان علاوه بر یاد دادن خواندن و نوشتن به پارسها، جشن نوروز را نیز به آنها آموختند.
+ این عید در فرهنگ ترک غالباً باعنوان دو جشن بهارهی «ارگنهڭون» و «یئنگیگون» (روز نو) بوده که طبق متون تاریخی صدها سال قبل از میلاد در بین اقوام ترک باستانی هون، جشنهایی در ٢٢ مارس برابر با اول فروردین برپا میشد. در زیر یک سنگنوشتهی ترکی بنام «قییا داشی» پیدا شده در وادی یئنیسئی که به شکل بوزقورت (گرگ خاکستری) است، در آن دربارهی برگزاری این جشن نوشته شده است.
واما در پایان دوره ساسانیان که سلسهای دورگه (ترکی-فارسی) بودند، نوروز در تابستان و آغاز سال ۳۶۵ روزه و بطور چرخشی بود، تا اینکه جلالالدین ملکشاه سلجوقی پادشاه ترک اوغوز آنرا با ارگنهڭون باستانی ترکان در اول بهار منطبق نمودند.
https://t.me/yurdumuz1
ترکان علاوه بر یاد دادن خواندن و نوشتن به پارسها، جشن نوروز را نیز به آنها آموختند.
+ این عید در فرهنگ ترک غالباً باعنوان دو جشن بهارهی «ارگنهڭون» و «یئنگیگون» (روز نو) بوده که طبق متون تاریخی صدها سال قبل از میلاد در بین اقوام ترک باستانی هون، جشنهایی در ٢٢ مارس برابر با اول فروردین برپا میشد. در زیر یک سنگنوشتهی ترکی بنام «قییا داشی» پیدا شده در وادی یئنیسئی که به شکل بوزقورت (گرگ خاکستری) است، در آن دربارهی برگزاری این جشن نوشته شده است.
واما در پایان دوره ساسانیان که سلسهای دورگه (ترکی-فارسی) بودند، نوروز در تابستان و آغاز سال ۳۶۵ روزه و بطور چرخشی بود، تا اینکه جلالالدین ملکشاه سلجوقی پادشاه ترک اوغوز آنرا با ارگنهڭون باستانی ترکان در اول بهار منطبق نمودند.
https://t.me/yurdumuz1
09.04.202514:12
اخیرا ایران گراها و ویران شهری ها موضوع مسخره امیز «در ایران قوم فارس وجود ندارد» را دوباره علم کرده اند . اهداف موجود در این عبارت ،همان نیتی است که در ۶دی ۱۳۱۳ توسط دولت رضاخان برای نامگذاری این کشور به نام ایران گنجانده شد .این نام در عین حال که نیت آدولف هیتلر را در برجسته کردن نژاد آریا بر اورده می کرد .در عین حال رگ حساسیت ملیت های ایرانی را نیز به خواب می برد . اینکه چرا شوونیزم فارسی به طور آشکار سعی در نفی قوم خود دارد ،به این خاطر است که اساس سیاست شان بر مبنای تزویر و نفاق است .این سیاست بارها در تاریخ ایران تکرار شده است . اما در دو برهه حساس تاریخ موفق به تشکیل حکومت خود شده اند .یک بار در دوره کوروش که با حیله و تزویر و نفاق دولت ماد مستقر در اذربایجان را شکست دادند و به مدت دویست سال بر ان حکومت کردند و بار دوم در دوره مشروطه باز با همین روش ، دولت قانونی قاجار را از پای در اوردند . اما جنبه تلخ قضیه این است که در هر دوبار مملکت را به سفاهت و بدبختی بزرگ کشاندند . این واقعیت در جای خود بسیار مهم است .زیرا حکمرانی گرچه خالی از حیلت و تزور نبوده ،اما وقتی شما دارید برای مملکتی در عصر جدید نوع حکومت را تعریف می کنید نمی توانید همچون قرون گذشته صرفا به منافع خود یا منافع کوتاه مدت خود فکر کنید و نیاز دارید با واقعیت موجود آشتی کنید . اما همانگونه که گفته شد ،ایرانگرایی تاریخ را بر همه چیز ترجیح می دهد ان هم تاریخی که در ان واقعیت با توهم و دروغ همراه باشد . ارثیه شوم جریان ایرانشهری در این کشور این است که مدام کلاش و حقه باز برای توضیح تاریخ می زاید .اما بدترین دست اورد این ارث تولید تاریخ دروغین ، اموزش حماقت و سفاهت به ایرانیان است ، انها مدام ادعاهای متناقض مطرح می کنند تا بتوانند عقل سلیم را از این مردم بگیرند و انها را درگیر معمای پیچیده تاریخی کنند .و این تنها تهفه است که روشنفکری فارسی از غرب به ایران اورده است . از طرفی همین مورد تمایز اساسی جریان روشنفکری غرب با روشنفکری ایران است . روشنفکر غرب ملت خود را راستگو ، پژوهشگر ، و تعقل به بار می اورد در حالیکه روشنفکر ایران دروغ را به صدقت ، فریب را به راستی ، می امیزد و دوست دارد ، با پیچیده کردن موضوعات راه حل خروج مردم از ان را در تقلید از وی بجویند .تصور اینکه روشنفکران ایرانگرا ، مردم ایران را بعد از ان همه جانفشانی در مشروطه ، به پای استبداد پهلوی انداختند و حالا بعد از گذشت بیش از یک قرن دوباره می خواهند این مردم را زیر پای پهلوی دیگر ، قربانی کنند وحشتناک است ،اما واقعیت دارد .زیرا تمامی انها مکررا با ایما و اشاره می گویند باید« استبداد منور » باز گردد و دوباره قلع و قمع ملیت ها از سر گرفته شود .مگر هشتاد و پنج سال پیش این سیاست جواب داد که الان هم جواب دهد. تازه مگر استبداد ،جای برای تابش انوار فهم می گذارد که شما از ان سخن می رانید ؟ بدبختی بزرگ این بود که روشنفکران ایران گرا استبداد منور را حامل معرفت اساسی برای گشودن ذهن مردم ایران تفسیر کردند و کسی پیدا نشد یا اگر هم بود به حساب نیاوردند ، که استبداد منور ، تفکر منور به وجود نمی اورد بلکه فقط دیسپلینی را برابر فکر قرار می دهد که علارغم تناقض موجودش قابل رفع از اذهان نیست و تا به امروز نیز ما شاهد تداوم ان هستیم .و می بینیم روشنفکر ایران گرا ،با تکیه بر همین سلوک فکری ایرانیان در صد سال اخیر ،مدام اطلاعات متناقض حماقت بار را بر اذهان وارد می کند و مقلدانش را باورمند نگه می دارد . تفکر روشنفکری ابران گرا اسیر همان منطق و معرفت دینی علما است .با این تفاوت که اولا معرفت دینی ذاتا متناقض است و مومن به این تناقض ایمان دارد زیرا می داند ساحت ملکوت وقتی به زبان ناسوت بیان شود ماهیتی متناقض پیدا می کند ،اما روشنفکری ایران گرا ، ملکوتش همان منافع خود ومنافع قومی خود است . از این جهت سعی دارد ذهن مردم ایران را تخریب و دستکاری کند او می خواهد تورک های اذربایجانی ، اعراب جنوب ، بلوج ها ،کوردها را فریب دهد ،و فریب جز از طریق تخریب ذهن انها میسر نیست . بنابراین مجبور است فریب و حماقت را به عنوان اصول روشنگری و تفکر مدرن به انها قالب کند و طبعا در این راه ذهن ملت خود را نیز تخریب می کند . سیاست حماقت و تخریب انها در این جمله که در ایران قوم فارس وجود ندارد کاملا پیداست . چگونه می تواند قومی به نام فارس وجود نداشته باشد ،اما زبان ،اسطوره ،تاریخ داشته باشد ؟ چگونه می تواند قومی به نام فارس وجود نداشته باشد ،اما در تاریخ ادعا کند که زبان فارسی در ایران از دوره باستان در این کشور رواج داشته است ؟ چگونه قوم فارسی وجود ندارد ،اما وقتی صحبت از تاریخ هرودوت می شود ،مدعی است قوم پارسی در جنوب کشور موفق به تشکیل حکومت هخامنشی شد .
Reposted from:
حقایق و جعلیات آریایی ¦ Aryan Fakes & Facts

09.04.202505:35
⭕️ یک دروغي قبلاً پخش شده بود که به قائممقام فراهاني پر و بال میدهد که تماماً مزخرف است امروزه این دروغ را فیلم میگیرند و رواج میدهند
جمله ای مشهور و منتسب به قائم مقام خطاب به فتحعلی شاه هست که قبل از جنگ دوم به فتحعلی شاه گفته است :
❌کشوری که شش کرور عایدی دارد با کشوری که ششصد کرور عایدی دارد وارد جنگ نمی شود .
❇️این جمله و این نقل قول صد در صد جعلی است اتفاقا فتحعلی شاه مخالف جنگ بود و قائم مقام موافق و طرفدار جنگ بود چنانچه برای ورود به جنگ رساله جهادیه نوشت ، اما فتحعلی شاه در نامه نگاری های بعدی به عباس میرزا می نویسد من اصلا موافق ورود به جنگ نبودم و گفته بودم جنگ با همسایگان به صلاح نیست .
این نقل قول هیچ منبع درستی ندارد و معلوم نیست بار اول از کجا نقل و ذکر شده است .
✅اما نظر فتحعلی شاه درباره جنگ های ایران و روس از نامه وی به عباس میرزا ، در آستانه پایان جنگ مشخص است و اتفاقا تعریضی هم به قائم مقام دارد ، فتحعلی شاه در این نامه می نویسد :
آن چه داشتیم در راه تربیت و مرحمت آن فرزند گذاشتیم و نمی دانم بعد از آن که به فضل الله تعالی ، ممالک آذربایجان تخلیه شد و آن فرزند دوباره استقرار و استقلالی در آن جا حاصل کرد ، خدمتی در ازای این همه نعمت ها ، تقدیم خواهد نمود ، از قبیل :
استرضای مردم و استعداد لشکر و تحصیل دعای خیر و حسن سلوک با همسایه ها که برخلاف سابق ، مایه حصول نام نیک دولت باشد و خلاف دستور العمل اولیای این حضرت نباشد.، یا باز از یک طرف به حرف هر بی مایه، بنای برهم زنی با هر همسایه خواهد بود و..... چه لازم که رای خود را در رای نوکر و چاکر مستهلک سازی و خود ....مستدرک باشی ، خواه قائم مقام باشد و خواه میرزا محمدعلی
منبع : منشات قائم مقام فراهانی، به کوشش بدرالدین یغمایی ، تهران، نشر شرق، پاییز ۱۳۶۶، صص ۴۶ و ۴۷
برگرفته از کانال بهمنی قاجار
@Aryan_Fakes_org
جمله ای مشهور و منتسب به قائم مقام خطاب به فتحعلی شاه هست که قبل از جنگ دوم به فتحعلی شاه گفته است :
❌کشوری که شش کرور عایدی دارد با کشوری که ششصد کرور عایدی دارد وارد جنگ نمی شود .
❇️این جمله و این نقل قول صد در صد جعلی است اتفاقا فتحعلی شاه مخالف جنگ بود و قائم مقام موافق و طرفدار جنگ بود چنانچه برای ورود به جنگ رساله جهادیه نوشت ، اما فتحعلی شاه در نامه نگاری های بعدی به عباس میرزا می نویسد من اصلا موافق ورود به جنگ نبودم و گفته بودم جنگ با همسایگان به صلاح نیست .
این نقل قول هیچ منبع درستی ندارد و معلوم نیست بار اول از کجا نقل و ذکر شده است .
✅اما نظر فتحعلی شاه درباره جنگ های ایران و روس از نامه وی به عباس میرزا ، در آستانه پایان جنگ مشخص است و اتفاقا تعریضی هم به قائم مقام دارد ، فتحعلی شاه در این نامه می نویسد :
آن چه داشتیم در راه تربیت و مرحمت آن فرزند گذاشتیم و نمی دانم بعد از آن که به فضل الله تعالی ، ممالک آذربایجان تخلیه شد و آن فرزند دوباره استقرار و استقلالی در آن جا حاصل کرد ، خدمتی در ازای این همه نعمت ها ، تقدیم خواهد نمود ، از قبیل :
استرضای مردم و استعداد لشکر و تحصیل دعای خیر و حسن سلوک با همسایه ها که برخلاف سابق ، مایه حصول نام نیک دولت باشد و خلاف دستور العمل اولیای این حضرت نباشد.، یا باز از یک طرف به حرف هر بی مایه، بنای برهم زنی با هر همسایه خواهد بود و..... چه لازم که رای خود را در رای نوکر و چاکر مستهلک سازی و خود ....مستدرک باشی ، خواه قائم مقام باشد و خواه میرزا محمدعلی
منبع : منشات قائم مقام فراهانی، به کوشش بدرالدین یغمایی ، تهران، نشر شرق، پاییز ۱۳۶۶، صص ۴۶ و ۴۷
برگرفته از کانال بهمنی قاجار
@Aryan_Fakes_org


08.04.202514:04
چماقکشیهای خیابانی و اتهامزنی ناجوانمردانه به مخالفان سیاسی بعنوان مزدوران بیگانه از ابتکارات جبههٔ ملی بود. آنها این کار را شروع کردند و پس از آن، تودهایها و طرفداران شاه هم بطور گستردهای به کار بستند. شما وقتی عکسها و نوشتههای آنزمان را میبینید فقط شعبان بیمخ و دار و دستهاش را میبینید اما طرفداران جبههٔ ملی را نمیبینید. این یک سانسور شصت ساله است که طرفداران جبهه ملی، مصدقیها و تودهایها در افکار عمومی اعمال کردند.
موسی غنینژاد
موسی غنینژاد
07.04.202519:33
تصورش سخته .کشوری که روشنفکرانش این همه نفرت از آزادی دارند . اینها فرزندان خلف شاعران ، تاریخ نویسان عهد قدیمند که برای صله ای یا کیسه همیانی شرف خود را زیر پای شاهان می ریختند حالا هم همینگونه اند . اینها به ساده ترین حقوق یک انسان باور ندارند ان وقت مردم فکر می کنند اینها نخبه های هستند که برای سعادت این مملکت زحمت می کشند . روشنفکری در ایران جریانی مردمی نبوده است. این طیف اکثرا از طبقات بالادست و نیز وابسته به بورژوازی اقتصادی دولت پارسیان بوده است .ملیت های ایرانی تازه متوجه می شوند که به چه هیولاهای وابسته بودند . قبلا نیز گفته ام لانه و اشیانه فاشیسم در ایران روشنفکران وابسته به طبقات بالادست هستند . و تمامی فساد و تباهی این کشور را اینها مسبب اند . و اساسا انسداد سیاسی را نیز اینها به وجود می اورند .وقتی منافع صنفی شان تامین شود ،با استبداد همراه و همگامند ولی به محض محدودیت به سراغ مردم می روند ، برای فقرا اشک تمساح می ریزند و برای طبقات متوسط ازادی را طلب می کنند .
✍کیانی اجیرلی
✍کیانی اجیرلی
02.04.202520:45
بعد از دو سه قرن مبارزه فکری با اسطورها و مذاهب در اروپا ،در اغاز قرن بیستم تفکر اسطوره ای در صورت و معنا در دولت ها نمود پیدا کرد .نظام های شکل گرفتند که قدرت انها از حد اراده فردی جلوتر می رفت و می توانستند بر همه چیز احاطه داشته باشند و حتی افکار انسانی را نیز تحت کنترل بگیرند .ارنست کاسیرر در مقام یک پیامبر پیشگو ،با مطالعه جامع از فرهنگ ،سیاست و فلسفه غرب ،قبل از شکل گیری نظام های توتالیتر در المان و ایتالیا ،ظهور چنین دولت های را خبر داده بود .وقتی نظام فکری یک جامعه هنوز بر مبنای زنده کردن تاریخ اسطوره ای خود است ،یا به تاریخ خود ،رنگی اسطوره ای می دهد ، در درون چنین جامعه ای ،هیولای دولت توتالیتر ،شکل گرفته است و فقط منتظر زمان است تا از ذهنیت به عینیت تبدیل شود . بنابراین ملی گرایی موجود در جامعه پارسی زبان ، جز تولید یک دولت توتالیتر ، حاوی شرایط جدید نیست . دولت در این جامعه به تعبیر مارکسیستی در ظاهر ،شکل دولت بی طرف به طبقات جامعه دارد ،ولی در باطن و در عمل به زنده کردن اسطوره گذشته ان ملت مشغول است . پارسیان هنوز هم فکر می کنند می شود با شاهنامه دولت و ملت ساخت . پنجاه سال دولت شاهنامه ای پهلوی سر انجام تاب مدنیزم را نیاورد و به سنت روی اورد ،اما چهل و پنج سال زیستن در سنت نیز نتوانست به جامعه و دولت شکلی واقع بینانه ببخشد و اکنون می خواهند دوباره و به تکرار به شاهنامه برگردند، و به تعبیر جواد طباطبایی از ایران ،ناسیونالیسمی به شکلی مدرن بسازند این رفت برگشت صد سال فرصت و زمان را از این ملت گرفت ، اما ظاهرا ،هیچ کس به عمر صد ساله بر باد رفته ،توجهی ندارد و جامعه مصمم شده است دوباره راه را از ابتدایی قرن بیستم شروع کند . در اینجا همانند مارکس نمی توان ادعا کرد ،رویدادهای تاریخی دوبار تکرار می شود ،تراژدی و کمدی ،بلکه باید گفت اینجا تنها تکرار کمدی وجود دارد
✍کیانی اجیرلی
✍کیانی اجیرلی
29.03.202513:48
توماج صالحی رپر معروف ایرانی ، نوروز امسال را برای سلطنت طلبان تلخ کام کرد .وی در پیام تلگرامی خود انقلاب ۵۷ را محصول اراده مردم و نارضیاتی از سلطنت پهلوی ها دانست و در عین تغییر و دگرگونی در ایران را منوط به افزایش اگاهی و تحول فکری ایرانیان مشروط کرد . این سخنان توماج عصبانیت شدید سلطنت طلبان و بخشی از اوپوزسیون متعلق به ایرانشهری را برانگیخت . پیام توماج نشان دهنده واقع بینی وی از تاریخ معاصر ایران خصوصا از انقلاب ۵۷ است . زیرا انقلاب ۵۷ برایند و محصول فکری جریان های مختلف در ایران بود با این تلقی که با بودن نظام سلطنتی نمی توان به ازادی دست یافت . در واقع توماج صالحی با تفاوت قائل شدن به اصل انقلاب و وقایع بعد از ان نشان داد علی رغم تجربه و سن کم خود بهتر از مشاوران پهلوی تاریخ را می فهمد و در عین حال قصد ندارد با رویکرد سفسطه امیز انها همراه و به توجیه انقلاب بپردازد . تاریخ پنجاه ساله حکومت پهلوی نشان داد که حتی سلطنت مشروطه شاه قاجار که حاصل نهضت مشروطه بود ، برای پهلوی ها غیر قابل پذیرش شد . این ان چیزی بود که مخالفان پهلوی بر ان تاکید داشتند و حتی کسانی که نسبت به سلطنت این دودمان خوشبین بودند ،بارها به محمد رضا شاه ،پیشنهاد بازگشت به قانون اساسی مشروطه را دادند اما وی از ان امتناع کرد و باعث جریان جبهه ملی مصدقی شد .نتیجه اینکه ایرانیان نیز همانند تورکیه به این نتیجه رسیدند که برای یکبار همیشه ،موضوع سلطنت را کنار بگذارند تا بتوان ایران را وارد عرصه دموکراسی جهان مدرن کرد ،و گرنه سایه استبداد و دیکتاتوری از اسمان این کشور کنار نخواهد رفت .حقیقت ان است که کسانی که در اطراف رضا پهلوی به عنوان مشاور فکری فعایت می کنند ،بخشی از طرفداران و نزدیکان شاه قبلی هستند و برخی نیز تئوری پردازان جمهوری اسلامی که بعد از ناامیدی از تبدیل ایران به امپراطوری اسلامی گذشته ، از این حاکمیت بریده و این بار به نوستالژی ۲۵۰۰ سال پیش پناه اورده اند .
✍بهنام کیانی اجیرلی
✍بهنام کیانی اجیرلی
09.04.202514:12
چگونه قومی به نام پارسی وجود ندارد ولی به هندوستان رفته و اداب و مناسک ذرتشتی خود را حفظ کرده است ؟ چگونه قوم فارسی وجود ندارد ولی مدعی است از نژاد آریایی است ؟ اینها و صدها ادعا که برای حماقت سازی این مردم طرح شده است .
✍️بهنام کیانی اجیرلی
✍️بهنام کیانی اجیرلی
09.04.202502:57
🌎 والاستریتژورنال: مذاکرات عمان هم مستقیم هم غیرمستقیم
✍ لارنس نورمن
🌿 لارنس نورمن، خبرنگار ارشد والاستریتژورنال، در گزارشی به وضعیت کنونی مذاکرات ایران و آمریکا پرداخته است. بهگفته نورمن، در حال حاضر ایران موضع خود را حفظ کرده و تنها امکان مذاکرات غیرمستقیم میان دو طرف وجود دارد. از سوی دیگر، ترامپ خواهان مذاکره مستقیم است، اما این سوال مطرح میشود که آیا این وضعیت به بنبست کامل منتهی خواهد شد؟ نورمن بر این باور است که این امر بعید به نظر میرسد و سناریویی برای حل مسئله مطرح کرده است که البته بهطور واضح تأکید میکند که این تنها یک حدس و گمان است و مبنای اطلاعات موثق ندارد.
سناریوی پیشنهادی برای شکستن بنبست
نورمن توضیح میدهد که ایران و آمریکا ممکن است جلسهای در عمان ترتیب دهند، که در آن ایران اعلام کند مذاکرات تحت میانجیگری عمانیها انجام میشود و بهطور مستقیم نخواهد بود. دولت ترامپ نیز از ورود به بحث در قالبهای تعیینشده خودداری خواهد کرد. این مذاکرات احتمالا مشابه فرمت غیرمستقیم دوران بایدن آغاز خواهد شد.
🌿 در روز دوم مذاکرات، ایران به رسانهها اطلاع خواهد داد که مذاکرات سازنده بوده و طرف آمریکایی تمایل واقعی به ادامه گفتگوها نشان داده است. سپس در عصر همان روز، بهطور “اتفاقی” عمانیها ایران و آمریکا را برای مدت نیم ساعت در یک اتاق جمع کرده و گفتگوهای مستقیم کوتاهی انجام میشود.
منافع متقابل و راهحل دیپلماتیک
این تحولات به ترامپ این فرصت را میدهد که اعلام کند آمریکا وارد مذاکرات مستقیم شده است. در عین حال، ایران تأکید خواهد کرد که مذاکرات واقعی در عمان بهطور غیرمستقیم انجام شده است. این مذاکرات اولیه به شکستن یخها و ایجاد زمینهای برای مذاکرات مستقیم در مراحل بعدی کمک خواهد کرد.
لارنس نورمن در پایان تأکید میکند که این سناریو صرفاً یک حدس است و اطلاعات موثقی از آن پشتیبانی نمیکند. با این حال، با توجه به تجربیات ۱۵ ساله خود در پیگیری مسائل دیپلماتیک، وی معتقد است که چنین ترفندهای دیپلماتیکی اغلب در این نوع مذاکرات به کار گرفته میشود تا به هر دو طرف امکان دهد آبروی خود را حفظ کرده و زمینهسازی برای مذاکرات واقعی را فراهم کنند.
✍ لارنس نورمن
🌿 لارنس نورمن، خبرنگار ارشد والاستریتژورنال، در گزارشی به وضعیت کنونی مذاکرات ایران و آمریکا پرداخته است. بهگفته نورمن، در حال حاضر ایران موضع خود را حفظ کرده و تنها امکان مذاکرات غیرمستقیم میان دو طرف وجود دارد. از سوی دیگر، ترامپ خواهان مذاکره مستقیم است، اما این سوال مطرح میشود که آیا این وضعیت به بنبست کامل منتهی خواهد شد؟ نورمن بر این باور است که این امر بعید به نظر میرسد و سناریویی برای حل مسئله مطرح کرده است که البته بهطور واضح تأکید میکند که این تنها یک حدس و گمان است و مبنای اطلاعات موثق ندارد.
سناریوی پیشنهادی برای شکستن بنبست
نورمن توضیح میدهد که ایران و آمریکا ممکن است جلسهای در عمان ترتیب دهند، که در آن ایران اعلام کند مذاکرات تحت میانجیگری عمانیها انجام میشود و بهطور مستقیم نخواهد بود. دولت ترامپ نیز از ورود به بحث در قالبهای تعیینشده خودداری خواهد کرد. این مذاکرات احتمالا مشابه فرمت غیرمستقیم دوران بایدن آغاز خواهد شد.
🌿 در روز دوم مذاکرات، ایران به رسانهها اطلاع خواهد داد که مذاکرات سازنده بوده و طرف آمریکایی تمایل واقعی به ادامه گفتگوها نشان داده است. سپس در عصر همان روز، بهطور “اتفاقی” عمانیها ایران و آمریکا را برای مدت نیم ساعت در یک اتاق جمع کرده و گفتگوهای مستقیم کوتاهی انجام میشود.
منافع متقابل و راهحل دیپلماتیک
این تحولات به ترامپ این فرصت را میدهد که اعلام کند آمریکا وارد مذاکرات مستقیم شده است. در عین حال، ایران تأکید خواهد کرد که مذاکرات واقعی در عمان بهطور غیرمستقیم انجام شده است. این مذاکرات اولیه به شکستن یخها و ایجاد زمینهای برای مذاکرات مستقیم در مراحل بعدی کمک خواهد کرد.
لارنس نورمن در پایان تأکید میکند که این سناریو صرفاً یک حدس است و اطلاعات موثقی از آن پشتیبانی نمیکند. با این حال، با توجه به تجربیات ۱۵ ساله خود در پیگیری مسائل دیپلماتیک، وی معتقد است که چنین ترفندهای دیپلماتیکی اغلب در این نوع مذاکرات به کار گرفته میشود تا به هر دو طرف امکان دهد آبروی خود را حفظ کرده و زمینهسازی برای مذاکرات واقعی را فراهم کنند.
Reposted from:
چرا ملتها شکست میخورند؟

08.04.202513:50
ناسیونالیسم مضحک؛ از پهلوی تا احمدینژاد
ضیا ابراهیمی
در نمونهی شگفتانگیزی از جابهجایی تاریخی که تنها از ایدئولوژیهای ناسیونالیستی ساخته است، محمدرضا پهلوی و ناسیونالیستهای بیجاساز استوانهٔ کورش را «اولین منشور حقوق بشر» نامیدند (نخستین بار در ۱۳۵۰). اینکه اعلامیهای از سدهٔ ششم پیش از میلاد دربارهٔ حقوق بشر باشد، در حالی که این مفهوم را فیلوزوفهای دورهی روشنگری اروپا تازه در قرن هجدهم ساخته بودند به راستی حیرتانگیز است. تحلیلگران هوشمندتری ادعا کردهاند اعلامیهی کورش در واقع نه اعلامیهی حقوق بشر بلکه مصداق سیاسی زیرکانهای برای جلب حمایت نخبگان مذهبی و اقتصادی بابل بود. مگر نه این که کوروش اگر ایجاب میکرد به استفاده از زور هم متوسل میشد. دوران باستان التفاتی به حقوق بشر نداشت و کوروش هم مستثنا نبود.
به هر روی انتقال موقت استوانه به تهران در سال ۲۰۱۰ مصداق دیگری از ناسیونالیسم بیجاساز و جابهجایی تاریخی به دنبال آورد. رئیسجمهور وقت محمود احمدینژاد فرصت را مغتنم شمرد و آغاز به بهرهبرداری از تب سرسپردگی به ایران پیش از اسلام کرد که هنوز در ایران زنده است. به ویژه در میان کسانی که جمهوری اسلامی را نمیپسندند. احمدینژاد با جسارتی که در جمهوریاسلامی تقریباً سابقه نداشت کوشید تلفیقی از مؤلفههای ایرانی و اسلامی هویت ایرانی که از آغاز پیدایش ناسیونالیسم بیجاساز با هم ناساز شمرده شدهاند پدید آورد. هنگام پردهبرداری از منشور کورش در مراسمی باشکوه، او کورش را «شاه جهان» خواند و رئیس دفترش اسفندیار رحیم مشانی کورش را پیامبر نامید. آنگاه مراسم به مضحکهای واقعی بدل شد و احمدینژاد چفیهای بر شانهی بازیگری که همانند کورش کبیر لباس پوشیده بود انداخت. نمایش طوفانی از اعتراض در پی آورد، از جانب هر دو دستهی طرفداران هویت اسلامی و دوستداران هویت پیشا اسلامی ایران.
ضیا ابراهیمی
در نمونهی شگفتانگیزی از جابهجایی تاریخی که تنها از ایدئولوژیهای ناسیونالیستی ساخته است، محمدرضا پهلوی و ناسیونالیستهای بیجاساز استوانهٔ کورش را «اولین منشور حقوق بشر» نامیدند (نخستین بار در ۱۳۵۰). اینکه اعلامیهای از سدهٔ ششم پیش از میلاد دربارهٔ حقوق بشر باشد، در حالی که این مفهوم را فیلوزوفهای دورهی روشنگری اروپا تازه در قرن هجدهم ساخته بودند به راستی حیرتانگیز است. تحلیلگران هوشمندتری ادعا کردهاند اعلامیهی کورش در واقع نه اعلامیهی حقوق بشر بلکه مصداق سیاسی زیرکانهای برای جلب حمایت نخبگان مذهبی و اقتصادی بابل بود. مگر نه این که کوروش اگر ایجاب میکرد به استفاده از زور هم متوسل میشد. دوران باستان التفاتی به حقوق بشر نداشت و کوروش هم مستثنا نبود.
به هر روی انتقال موقت استوانه به تهران در سال ۲۰۱۰ مصداق دیگری از ناسیونالیسم بیجاساز و جابهجایی تاریخی به دنبال آورد. رئیسجمهور وقت محمود احمدینژاد فرصت را مغتنم شمرد و آغاز به بهرهبرداری از تب سرسپردگی به ایران پیش از اسلام کرد که هنوز در ایران زنده است. به ویژه در میان کسانی که جمهوری اسلامی را نمیپسندند. احمدینژاد با جسارتی که در جمهوریاسلامی تقریباً سابقه نداشت کوشید تلفیقی از مؤلفههای ایرانی و اسلامی هویت ایرانی که از آغاز پیدایش ناسیونالیسم بیجاساز با هم ناساز شمرده شدهاند پدید آورد. هنگام پردهبرداری از منشور کورش در مراسمی باشکوه، او کورش را «شاه جهان» خواند و رئیس دفترش اسفندیار رحیم مشانی کورش را پیامبر نامید. آنگاه مراسم به مضحکهای واقعی بدل شد و احمدینژاد چفیهای بر شانهی بازیگری که همانند کورش کبیر لباس پوشیده بود انداخت. نمایش طوفانی از اعتراض در پی آورد، از جانب هر دو دستهی طرفداران هویت اسلامی و دوستداران هویت پیشا اسلامی ایران.
Reposted from:
طهران اوشاقلاری



07.04.202513:10
شعری قومگرایانه و ضدترک که بر تندیس فلزی پارک وئرینجک(ولنجک) طهران حکاکی شده است:
"من اون بالا به دنیا اومدم
توی اون بالا خونه کوچه تُرکا
وقتی که گنجشکی! که توی اطاق
گیر افتاده بود کشتن و خوردند"!
📝 سازمان زیباسازی شهرداری تهران
📹 یوسف اوغلو
#نمادهای_شوونیسمی_در_طهران
@TehranUshaklari
"من اون بالا به دنیا اومدم
توی اون بالا خونه کوچه تُرکا
وقتی که گنجشکی! که توی اطاق
گیر افتاده بود کشتن و خوردند"!
📝 سازمان زیباسازی شهرداری تهران
📹 یوسف اوغلو
#نمادهای_شوونیسمی_در_طهران
@TehranUshaklari
Reposted from:
Axar News (آخار نیوز)



02.04.202509:47
آلمان: قرهباغ سرزمین آذربایجان است و آن را به رسمیت میشناسیم!
در سالهای اخیر، اگر به سیاستهای دولت آلمان نگاه کنیم، میتوان دید که این کشور رویکردی متعادل نسبت به منطقه داشته است.
به گزارش Axar.az، این سخنان را فرانک-والتر اشتاینمایر، رئیسجمهور فدرال آلمان، در بیانیهای مشترک با الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان در پاسخ به سوالی در مورد دوگانگی استانداردها در مورد آذربایجان در دوران اشغال سرزمینهای غربی بیان کرده است.
رئیسجمهور آلمان گفته است که مسائل حساس با دقت مورد توجه قرار گرفته است: "ما به مسائل بر اساس اصول حقوق بینالملل واکنش نشان دادهایم. ما میدانیم که کاراباخ بخشی از سرزمین آذربایجان است و آن را به رسمیت میشناسیم."
https://t.me/axarazazerbaycan https://www.instagram.com/axar_az
در سالهای اخیر، اگر به سیاستهای دولت آلمان نگاه کنیم، میتوان دید که این کشور رویکردی متعادل نسبت به منطقه داشته است.
به گزارش Axar.az، این سخنان را فرانک-والتر اشتاینمایر، رئیسجمهور فدرال آلمان، در بیانیهای مشترک با الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان در پاسخ به سوالی در مورد دوگانگی استانداردها در مورد آذربایجان در دوران اشغال سرزمینهای غربی بیان کرده است.
رئیسجمهور آلمان گفته است که مسائل حساس با دقت مورد توجه قرار گرفته است: "ما به مسائل بر اساس اصول حقوق بینالملل واکنش نشان دادهایم. ما میدانیم که کاراباخ بخشی از سرزمین آذربایجان است و آن را به رسمیت میشناسیم."
https://t.me/axarazazerbaycan https://www.instagram.com/axar_az


29.03.202505:29
بگفتا ابیورد را مهتریست
که در رتبه بر هرکس برتریست
عدیلش ندیده کسی در جهان
بزرگی چو او نیست در ترکمان
نژادش اباعن جد از ترکمان
رسد تا به تیمور صاحبقران
📚شاهنامه نادری_صفحه ۳۵
📜کانالی در راستای هم رسانی مطالب فرهنگی و تاریخی جهت حفظ فرهنگ ترکان خراسان و زبان ترکی خراسانی👇👇👇👇
🆔@xorasanica262
#تبادل
Shown 1 - 24 of 83
Log in to unlock more functionality.