انرژی مثبت
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verifiedTrust
Not trustedLocationІран
LanguageOther
Channel creation dateMay 09, 2025
Added to TGlist
Mar 07, 2025Latest posts in group "انرژی مثبت"
20.05.202504:24
20.05.202504:20
ایران تسلیت🖤🇮🇷
20.05.202504:00
⛔️ حاملگی دینا
چند سالی بود معلم دخترم آقای سعادتی بود بچه های ابتدایی رو درس میداد.
دخترم دینا هر چند روز یه بار یه جایزه دستش بودو میگفت آقا معلم بهم جایزه داده.
با خودم گفتم خدا خیرش بده اینقدر به فکر بچه هاست.
تا اینکه یه روز بچه های کلاس سوم که دختر منم توو همون کلاس بود رو بردن اردو و وقتی دخترم از اردو برگشت دیدم لباساش خیلی خاکیه و جای یه زخم کوچیک رو صورتشه،بغلش کردم گفتم دینا الهی بمیرم چیزی شده مامان؟!
گفت نه مامان خوردم زمین چیزی نشده. و زود رفت توو اتاقش ، تا اینکه....
ادامه ی داستان ➡️
چند سالی بود معلم دخترم آقای سعادتی بود بچه های ابتدایی رو درس میداد.
دخترم دینا هر چند روز یه بار یه جایزه دستش بودو میگفت آقا معلم بهم جایزه داده.
با خودم گفتم خدا خیرش بده اینقدر به فکر بچه هاست.
تا اینکه یه روز بچه های کلاس سوم که دختر منم توو همون کلاس بود رو بردن اردو و وقتی دخترم از اردو برگشت دیدم لباساش خیلی خاکیه و جای یه زخم کوچیک رو صورتشه،بغلش کردم گفتم دینا الهی بمیرم چیزی شده مامان؟!
گفت نه مامان خوردم زمین چیزی نشده. و زود رفت توو اتاقش ، تا اینکه....
ادامه ی داستان ➡️
20.05.202503:10
تجاوز به دختر عقب افتاده ذهنی
ساکت ماندم حتی تصور اینکه همسرم دست درازی کرده باشه منو میکشت. آشفته و پریشان آزمایش دادیم و متاسفانه جواب آزمایش مثبت بود من امانتدار خوبی نبودم. نسای بیچاره من تحمل علایم بارداری رو نداشت.تصمیم گرفتم به هیچ کس حرفی نزنم و اون فرد بی وجدان رو پیدا کنم.چند روزی بود که شوهرم زیر نظر داشتم و اون مثل هر روز به نساو ثنا محبت میکرد.داشتم از اضطراب میمردم ولی هیچ رفتار مشکوک دیگه ای نمیدیدم حتی چند بار به بهانه های مختلف از خونه زدم بیرون و یواشکی دوباره برگشتم قائم شدم تا بفهمم چخبره ولی هیچی ندیدم شوهرم واقعا بی تفاوت بود و مثل هر روز حواسش بود که نسا و ثنا کار خطرناکی نکنن...
تا اینکه یک روز که یواشکی تو کمد قایم شده بودم دیدم .......
ادامه داستان ➡️
ساکت ماندم حتی تصور اینکه همسرم دست درازی کرده باشه منو میکشت. آشفته و پریشان آزمایش دادیم و متاسفانه جواب آزمایش مثبت بود من امانتدار خوبی نبودم. نسای بیچاره من تحمل علایم بارداری رو نداشت.تصمیم گرفتم به هیچ کس حرفی نزنم و اون فرد بی وجدان رو پیدا کنم.چند روزی بود که شوهرم زیر نظر داشتم و اون مثل هر روز به نساو ثنا محبت میکرد.داشتم از اضطراب میمردم ولی هیچ رفتار مشکوک دیگه ای نمیدیدم حتی چند بار به بهانه های مختلف از خونه زدم بیرون و یواشکی دوباره برگشتم قائم شدم تا بفهمم چخبره ولی هیچی ندیدم شوهرم واقعا بی تفاوت بود و مثل هر روز حواسش بود که نسا و ثنا کار خطرناکی نکنن...
تا اینکه یک روز که یواشکی تو کمد قایم شده بودم دیدم .......
ادامه داستان ➡️
20.05.202502:56
🔞😡به اصرار شوهرم، دوستش به من تجاوز میکرد !
خواستگاری سالومه از من برای برادرش
«انوش» که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت،بسیار خوشحالم کرد. انوش منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم.
تصور می کردم زندگی ما بسیار زیباست تا اینکه هر شب به اصرار شوهرم ....ادامه ی داستان. 🔞😥
خواستگاری سالومه از من برای برادرش
«انوش» که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت،بسیار خوشحالم کرد. انوش منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم.
تصور می کردم زندگی ما بسیار زیباست تا اینکه هر شب به اصرار شوهرم ....ادامه ی داستان. 🔞😥
20.05.202502:49
🔴#درویشی که زن پادشاه رو حامله کرد
پادشاهى بود عادل و رعيت‌پرور. يک روز رفت جلوى آينه و ديد ريش او جوگندمى شده است با خودش گفت: پاى من لب گور رسيده و هنوز جانشينى ندارم. چند روز بعد سر و کله يک درويش پيدا شد. شاه به درويش گفت: 'من چهل زن دارم که خدا به هيچ‌کدام آنها اولادى عطا نمى‌کند.......
ادامه ی داستان
پادشاهى بود عادل و رعيت‌پرور. يک روز رفت جلوى آينه و ديد ريش او جوگندمى شده است با خودش گفت: پاى من لب گور رسيده و هنوز جانشينى ندارم. چند روز بعد سر و کله يک درويش پيدا شد. شاه به درويش گفت: 'من چهل زن دارم که خدا به هيچ‌کدام آنها اولادى عطا نمى‌کند.......
ادامه ی داستان
Deleted20.05.202504:01
20.05.202502:45
#داستان_واقعی_گوهرشاد_و_کارگر_جوان
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود
در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و کارگر جوانى .... خواندن کامل داستان
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود
در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و کارگر جوانى .... خواندن کامل داستان
Deleted20.05.202504:01
20.05.202502:35
🔴 داستان سوری و سرباز
روزی روزگاری دختر جوانی به نام سوری در روستا عاشق سرباز معلم اردبیلی می شود که به تازگی به روستای آنها آمده بود آنها رابطه عاشقانه ای را با هم شروع می کنند و هر روز زیر درخت توت کنار در چوبی فیروزه ای رنگ خانه باغ متروکی قرار عاشقانه میگذارند تا اینکه سربازی پسر تمام می شود و به شهر خود اردبیل باز میگردد و مدت طولانی از او خبری نمی شد.
سوری به انتظار بازگشت معشوق می‌نشیند اما خبری نمی‌شد. از هر مسافری خبر می‌گیرد، اما هر امیدی به ناامیدی ختم می‌شود تا اینکه ......
ادامه داستان. 👉👉👉
روزی روزگاری دختر جوانی به نام سوری در روستا عاشق سرباز معلم اردبیلی می شود که به تازگی به روستای آنها آمده بود آنها رابطه عاشقانه ای را با هم شروع می کنند و هر روز زیر درخت توت کنار در چوبی فیروزه ای رنگ خانه باغ متروکی قرار عاشقانه میگذارند تا اینکه سربازی پسر تمام می شود و به شهر خود اردبیل باز میگردد و مدت طولانی از او خبری نمی شد.
سوری به انتظار بازگشت معشوق می‌نشیند اما خبری نمی‌شد. از هر مسافری خبر می‌گیرد، اما هر امیدی به ناامیدی ختم می‌شود تا اینکه ......
ادامه داستان. 👉👉👉
20.05.202502:30
20.05.202502:25
▪️إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ◾️
⚫️ کل ایران و مسلمانان بار دیگر عزادار شدند⚫️
خبر دلخراشی ڪه هم اکنون بدست ما رسید
شرح ڪامل خبر 🖤👇
https://t.me/+bgsV-aVJVophMWVk
⚫️ کل ایران و مسلمانان بار دیگر عزادار شدند⚫️
خبر دلخراشی ڪه هم اکنون بدست ما رسید
شرح ڪامل خبر 🖤👇
https://t.me/+bgsV-aVJVophMWVk
Records
06.03.202514:00
8.4KSubscribers06.03.202523:59
0Citation index07.02.202514:00
175Average views per post28.02.202514:00
194Average views per ad post12.05.202514:27
10.00%ER07.02.202514:00
2.07%ERR
14.05.202520:46
اكثر انسانها حتی جسارت دور ريختن لباسهايی كه مدتهاست بدون استفاده در كمدهايشان آويخته شده را ندارند، بعد از آنها توقع داريم كه باورهای غلطی را كه قرن هاست در ذهنشان زنجير شده است به راحتی كنار بگذارند و دور بريزند ...!!!
"جهل" نرمترين بالشی ست كه بشر ميتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد!
گاندى
"جهل" نرمترين بالشی ست كه بشر ميتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد!
گاندى
10.05.202520:16
"عشق"
هدیه‌ای نمی‌دهد مگر از گوهرِ ذات خویش
و هدیه‌ای نمی‌پذیرد، مگر از گوهرِ ذاتِ خویش.
"عشق" نه مالک است و نه مملوک،
زیرا "عشق" برای "عشق" کافی است.
وقتی که عاشق می‌شوید مگویید:
"خداوند در قلب من است"،
بلکه بگویید:
"من در قلب خداوند جای دارم".
و گمان مکنید که زمامِ عشق در دست شماست، بلکه این عشق است که اگر شما را شایسته بیند حرکت شما را هدایت می‌کند.
✍🏻جبران خلیل جبران
@smallquotation
هدیه‌ای نمی‌دهد مگر از گوهرِ ذات خویش
و هدیه‌ای نمی‌پذیرد، مگر از گوهرِ ذاتِ خویش.
"عشق" نه مالک است و نه مملوک،
زیرا "عشق" برای "عشق" کافی است.
وقتی که عاشق می‌شوید مگویید:
"خداوند در قلب من است"،
بلکه بگویید:
"من در قلب خداوند جای دارم".
و گمان مکنید که زمامِ عشق در دست شماست، بلکه این عشق است که اگر شما را شایسته بیند حرکت شما را هدایت می‌کند.
✍🏻جبران خلیل جبران
@smallquotation
10.05.202520:16
ما نمی‌توانیم بگوییم چه چیزی موفق‌مان می‌کند. تنها می‌توانیم چیزهایی را مشخص کنیم که مانع موفقیت ما می‌شود یا نابودش می‌کند.
نیمهٔ منفی ماجرا، یعنی خطاهای فکری را حذف کن تا نیمه مثبت، خود عهده‌دار کار شود.
این تنها چیزیست که لازم است بدانیم.
✍🏽 #رولف_دوبلی
📕 هنر شفاف اندیشیدن
@smallquotation
نیمهٔ منفی ماجرا، یعنی خطاهای فکری را حذف کن تا نیمه مثبت، خود عهده‌دار کار شود.
این تنها چیزیست که لازم است بدانیم.
✍🏽 #رولف_دوبلی
📕 هنر شفاف اندیشیدن
@smallquotation
15.05.202515:21
اكثر انسانها حتی جسارت دور ريختن لباسهايی كه مدتهاست بدون استفاده در كمدهايشان آويخته شده را ندارند، بعد از آنها توقع داريم كه باورهای غلطی را كه قرن هاست در ذهنشان زنجير شده است به راحتی كنار بگذارند و دور بريزند...!
"جهل" نرمترين بالشی ست كه بشر ميتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد!
👤 گاندى
"جهل" نرمترين بالشی ست كه بشر ميتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد!
👤 گاندى
Log in to unlock more functionality.
