Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Мир сегодня с "Юрий Подоляка"
Труха⚡️Україна
Труха⚡️Україна
Николаевский Ванёк
Николаевский Ванёк
7 minutes in heaven🪽 avatar

7 minutes in heaven🪽

꒰ all the pretty starts shine for you my love 𐙚᭄

@Serphina_bot
🪷
TGlist rating
0
0
TypePublic
Verification
Not verified
Trust
Not trusted
Location
LanguageOther
Channel creation dateJan 07, 2025
Added to TGlist
Feb 13, 2025

Latest posts in group "7 minutes in heaven🪽"

فقط قراره یه کوچولو تغییر کنه
تو دلم پروانه بال بال میزنه
جدی مردم
میتونم بگم که مردم
برای همه‌ دونه برفام
تنفس های سردت را به یاد دارم.
همانند آسمانی تیره که گویی اقیانوسی خشمگین است روز هایم را سپری میکنم تا شاید روزی بتوانی همانطور که به تو گرما بخشیدم بیایی و به زندگی ام رنگ ببخشی.
سنگ فرش های خیابان گویی این باران را با کمال میل در اغوش گرفته اند، تا بلکه دیگر احساس تنهایی نکنند؛ همانطور که من بعد از تو غم و خاکستری بودن را پذیرفتم.
بعد از تو در یخبندان قلبم کولاکی شکل گرفته که فقط با وجود تو آرام میگیرد.
میخواهم بگویم که برگردی اما هاله‌ای خاکستری دورم را احاطه کرده که نمیخواهم آن را با تو تقسیم کنم؛ نمیخواهم تورا پژمرده سازم میدانم که تو طاقت نداری.
❀ ‌میشه پنج تا دونه برف بیان اینجا ؟
پروموت میشید 𐙚
خیلی قشنگه✨
و هیچ‌کس نفهمید...


و هیچ‌کس نفهمید که چگونه ناپدید شدم، چگونه در میان صفحات روزها محو گشتم، چگونه نفس کشیدم و در عین حال از هوا تهی بودم. کسی نپرسید که چرا چشم‌هایم دیگر ستاره‌ای در خود ندارند، چرا لبخندهایم همیشه ناتمام می‌مانند، چرا واژه‌هایم در نیمه‌ی راه به خاموشی می‌رسند.

من برای دیگران تصویر بودم، صدایی که گاهی می‌شنیدند و گاهی فراموش می‌شد. برای جهان تنها سایه‌ای بودم که از کنار دیوارها عبور می‌کرد، حضوری که نبودنش تفاوتی نداشت. هر شب، خود را در آینه‌ای که دیگر چهره‌ای را نمی‌شناخت، می‌دیدم. هر روز، در خیابانی که پایم را می‌بلعید، گم می‌شدم.

گفته بودند که زمان زخم‌ها را التیام می‌بخشد، اما کسی نگفت که برخی زخم‌ها زمان را در خود فرو می‌بلعند. کسی نگفت که درد، گاهی نه در فریاد، بلکه در سکوتِ کشنده‌ای خانه می‌کند که حتی پژواکی هم از آن برنمی‌خیزد.

من در میان این همه صدا، خاموش ماندم. در میان این همه رنگ، رنگ باختم. در میان این همه زندگی، بی‌جان شدم. و هیچ‌کس نفهمید… هیچ‌کس نپرسید… هیچ‌کس حتی لحظه‌ای درنگ نکرد که ببیند آیا هنوز هم این سایه، جانی برای زیستن دارد یا نه.
This

Records

16.03.202511:19
231Subscribers
24.02.202516:57
100Citation index
08.03.202517:50
26Average views per post
16.03.202509:21
24Average views per ad post
18.03.202523:59
25.00%ER
08.03.202516:06
14.53%ERR
Subscribers
Citation index
Avg views per post
Avg views per ad post
ER
ERR
MAR '25APR '25

Popular posts 7 minutes in heaven🪽

21.03.202511:18
اینجام هرچندتا دونه برف بیاد خوشحال میشم🪷
02.04.202514:45
23.03.202516:24
تهران.
01.04.202515:58
❀ ‌میشه پنج تا دونه برف بیان اینجا ؟
پروموت میشید 𐙚
26.03.202500:55
و قسمت خیلی دردناکش اینکه انقد اون شخص برای لانا عزیز بوده که بد از خودکشی دوستش لاناهم خودکشی میکنه و خودشو از صخره پرت میکنه تا باهم بتونن توی بهشت کنارهم خوشحال باشن-
30.03.202515:24
شاید این اخرین پستی باشه که بزارم و اینجارو دیلیت کنم
02.04.202517:20
فقط قراره یه کوچولو تغییر کنه
02.04.202516:31
02.04.202516:30
تو دلم پروانه بال بال میزنه
02.04.202516:29
جدی مردم
02.04.202516:29
میتونم بگم که مردم
02.04.202514:45
برای همه‌ دونه برفام
01.04.202516:09
تنفس های سردت را به یاد دارم.
همانند آسمانی تیره که گویی اقیانوسی خشمگین است روز هایم را سپری میکنم تا شاید روزی بتوانی همانطور که به تو گرما بخشیدم بیایی و به زندگی ام رنگ ببخشی.
سنگ فرش های خیابان گویی این باران را با کمال میل در اغوش گرفته اند، تا بلکه دیگر احساس تنهایی نکنند؛ همانطور که من بعد از تو غم و خاکستری بودن را پذیرفتم.
بعد از تو در یخبندان قلبم کولاکی شکل گرفته که فقط با وجود تو آرام میگیرد.
میخواهم بگویم که برگردی اما هاله‌ای خاکستری دورم را احاطه کرده که نمیخواهم آن را با تو تقسیم کنم؛ نمیخواهم تورا پژمرده سازم میدانم که تو طاقت نداری.
Log in to unlock more functionality.